ابوالجسن
بنی صدر : ما انقلاب کرديم ويک آدم فاسد و خائن
را بيرون کرديم . تو [صدام] در اين ميان چه می گوئی ؟ [...] ما مردم عراق
را به رژيم فاسد تو بفروشيم ، عيرممکن است ، نمی فروشيم . [صدام] نطق کرده و
گفته است که ما فرزندان قادسيه هستيم . تو چه چيزت به قادسيه
*
می ماند ؟ تو که اصلا دين نداری ، اسلاميت
نداری و فرزند قادسيه ما [يعنی من] هستيم . اولا که سيد هستيم .
ثانيا در قادسيه ، مردم ايران، اسلام را استقبال کردند . آنچه که ارتش ما
کرد و به طرف امام [خمينی] آمد . اطلاعات
، 13 / 1 / 59
*
در سال 634 ميلادی ، عمر ، به جای سعد بن ابی
وقاص ، خالد بن وليد را به فرماندهی سپاهيان عرب در جنگ عليه ايران برگزيد
.خالد بن وليد ، ايران را در نبرد قادسيه تسخير کرد و آنرا به خاک و خون
کشيد . (برای
بزرگ ديدن عکسِ يادگاری از "فرزندِ خلفِ خالد بن وليد") روی
عکس کليک کنيد يا به
اينجا برويد .
|
من سال ها
نماز خوانده ام. بزرگترها مي خواندند، من هم مي خواندم. در دبستان ما را
براي نماز به مسجد مي بردند. روزي در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت:"نماز
را روي بام مسجد بخوانيد تا چند متر به خدا نزديکتر باشيد!"
مذهب شوخي سنگيني بود که محيط با من کرد. و
من سال ها مذهبي ماندم ، بي آن که خدايي داشته باشم!(سهراب
سپهری)
ادامه در
انتهای مطلب باز شده
اهل
دانشگاهم (سهراب سپهری)
رشته
ام علافيست /
جيبهايم خالیست / پدری دارم
حسرتش يک شب خواب! / دوستانی همه از دم ناباب
/
و خدايی که مرا کرده جواب /
اهل دانشگاهم / قبله ام استاد است / جانمازم نمره!
/
خوب ميفهمم سهم آينده من بیکاريست / من نميدانم که چرا
ميگويند / مرد تاجر خوب است و مهندس بيکار /
و چرا در وسط سفره ما مدرک نيست
/
چشم ها را بايد شست /
جور ديگر بايد ديد / بايد از مردم دانا ترسيد!
/
بايد از قيمت دانش ناليد! / وبه آنها فهماند / که من اينجا
فهم را فهميدم /
من به گور پدر علم و هنر خنديدم!
|
خطبهء هلاک : بگذار تاکه نالهء زندانيان تو /
چندان رسا شود که نگنجد به سينه ها ، / سيلاب اشک و خون کسان را روانه کن / تا
بردَمد زخاک ، گُل سرخ کينه ها / بگذار تا سپيده دمِ روز انتقام ، / وقتی که
سربرآوری زخواب صبحگاه / پير و جوان و خُرد و کلان نعره برکشند / کای ديوِ دل سياه
! / مرگت خحسته باد برانبوه مرد و زن ، / نامت زودوده باد زطومارِ سال و ماه ... (نادر
نادرپور)
ادامه
فریدون توللی : ممه (از مجموعهء "التفاصيل")
(متن کاملِ "التفاصيل : ) ۱ )
۲
*
سعید رحیمی
:
بررسی نقیضه و نگاهی به ساختارِ نقیضهپردازی در شعرهایِ
«التّفاصیل» |
اولين
يادداشت
احمد شاملو در مقام سردبير کتاب جمعه :
روزهاي سياهي در پيش است. دوران پر ادباري که، گرچه منطقا عمري دراز نمي تواند
داشت. از هم اکنون نهاد تيره ي خود را آشکار کرده است و استقرار سلطه ي خود را
بر زمينه ئي از نفي دموکراسي، نفي مليت، و نفي دستاورد هاي مدنيت و فرهنگ و هنر
مي جويد.
اين چنين دوراني به ناگزير پايدار نخواهد ماند،
و جبر تاريخ، بدون ترديد آن را زير غلتک سنگين خويش در هم خواهد کوفت. اما نسل
ما و نسل آينده، در اين کشاکش اندوهبار، زياني متحمل خواهد شد که بي گمان سخت
کمر شکن خواهد بود. چرا که قشريون مطلق زده هر انديشه ي آزادي را دشمن مي دارند
و کامگاري خود را جز به شرط امحاء مطلق فکر و انديشه غير ممکن مي شمارند.
پس نخستين هدف نظامي که هم اکنون مي کوشد پايه هاي قدرت خود را به ضرب چماق و
دشنه استحکام بخشد و نخستين گام هاي خود را با به آتش کشيدن کتابخانه ها
و هجوم علني به هسته هاي فعال هنري و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگي کشور بر
داشته، کشتار همه ي متفکران و آزاد انديشان جامعه است.
ادامه
|