xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
به آياتِ قرآن متوسل می شويد و اينچنين به ناانسانی ترين وجهی می کُشيد ؟ ( در رابطه با فاجعهء امروزِ لندن و فاجعه هایِ پيشين ) |
درشمايان – که گوئيا از « بهترين » مسلمانانيد ! - ، چه هست به جز کين و نفرت بر هرآنچه که زندگی نام دارد ، که اينچنين به تارو مارِ هرآنچه که انسانی ست برخاسته ايد ؟ نشانِ تان از « آدميت » ، تنها خویِ حيوانيتِ تانست ؟! دردِ تان هست - می دانم - ، اما چرا قادر به انتقالِ دردِ تان نيستيد ؟ و درد را آيا با دردهای ِ بيشتر بايد معالجه کرد ؟ دارویِ کثافت ، کثافت هایِ بيشترست ؟ ( من در اينجا دارم از تویِ دردکش سُخن می گويم ونه از آنی که هيچ وقت درد را نکشيد و هميشه خود بازيچه بود و امروز ترا بازيچه کرده است ) . نگاه کن جانم ! ( و خجلت ندارم اينگونه خطابت کنم ) ، اين مائی که از کشورهایِ گوناگونِ جهانی که آنانی که هم ترا و هم من و ماها را به خفت « جهانِ سومی » می نامند ، از آنرو در جهانِ شان پراکنده شده ايم که در کشورِمان، ظلم و ستم و خویِ حيوانی را پذيرا نبوديم . خيال می کنی که حالا که « جانمان را نجات داديم ! » ، اعمالِ حيوانيت را پذيرائيم ! – چه خيالِ خامی ! ترا با پوست و استخوانم و نمی دانم با چه و چه هايم درک می کنم ؛ در خودِ کشورِمان با « آنها » ( که امروزه «اينها» يند ) خوار شديم و بعد که به اينجا آمديم ، بيش از پيش خوار و خوارتر ! اما با همهء اينها ... مبارزه آزاديبخش ، جنگِ چريکی برای آزادی ، مبارزهء استقلال طلبانه و ... ( می بينی هيچ کدام را در گيومه نيآوردم ) ، يک چيز هست و اين کشتارهایِ وحشيانه و نشان در بربريتِ بيش از 1400 سال ، چيزِ ذيگريست . 23 تير 84 / 9 ژوئيه 05 |