xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

"آگاهی نامهء " دیگران (مجموعه ای از اخبار روز)

آنچه که در اینجا می آید - و سعی میشود که روزانه بیاید - ، فرستاده های دوستان  از طریق ایمیل می باشد . من تنها تکثيرکننده ام و قصد تنها اطلاع رسانی است ونه جانبگیری.

چهار شنبه ، 3 آذر 89

فرستنده : اوتانِس

www.rudarru.net


عکس / زنان ايران در بازیهای آسیایی (چین)


حمله مزدوران جمهوری اسلامی به دکتر ناصر انقطاع در لس آنجلس

به گزارش تلویزیون پارس ، روز آدینه در سالگرد قتل فجیع فروهر ها ، دکتر ناصر انقطاع ، بعد از اجرای برنامه اش در تلویزون پارس ، هنگام ترک استودیو ، که قصد سوار شدن به اتومبیلش را داشته مورد حمله و ضرب و شتم مزدوران رژیم قرار گرفت. دکتر انطقاع گفت: آن دو نفری که به وی حمله کردند قصد جانش را داشته اند، در این حمله چند دندان دکتر انقطاع شکسته و چشم ایشان خونریزی کرده که در حال حاضر تحت درمان هستند ، دکتر انقطاع که ماجرای حمله به خود را روی خط آقای میبدی بازگو می کرد گفت که حال روحی اش خوب است و آدینه برنامه تلویزیونی خود را در تلویزیون پارس اجرا خواهد کرد.
 

مقام عالیرتبهء سازمان ملل متحد نگران سرکوب مدافعان حقوق بشر ایران

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: روز سه شنبه، ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، مجددا نسبت به سرنوشت مدافعان حقوق بشر در ایران، از جمله اعضای کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، کمیته گزارشگران حقوق بشر و کانون مدافعان حقوق بشر، به خصوص خانم نسرین ستوده که ظرف چند هفتهء گذشته در زندان اوین در اعتصاب غذا بوده است، ابراز نگرانی کرد.

ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، نسبت به سرنوشت مدافعان حقوق بشر در ایران، از جمله اعضای کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، کمیته گزارشگران حقوق بشر و کانون مدافعان حقوق بشر، ابراز نگرانی کرد و گفت: "همزمان با نزدیک شدن به روز جهانی حقوق بشر در 19 آذر، توجه جهان روی جاهایی که در آن فعالان حقوق بشر برای تشکل و یا ابراز نظر آزاد نباشند متمرکز خواهد شد." وی افزود: "من خیلی نگران هستم که پروندهء نسرین ستوده بخشی از یک سرکوب بسیار گسترده تر است و اینکه وضعیت مدافعان حقوق بشر در ایران، در حال سخت تر شدن است."

خانم پیلای در مورد نسرین ستوده عضو زندانی کانون مدافعان حقوق بشر و شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران، گفت: "من به مقامات ایرانی اصرار می کنم تا به پروندهء وی سریعا رسیدگی و آزادی وی را تسریع نمایند."

خانم ستوده، یک وکیل حقوق بشر برجسته که دفاع از چندین پروندهء حقوقی افراد سرشناس را به عهده دارد، در تاریخ 13 شهریور دستگیر شد و طبق گزارشات از آن زمان در بازداشت انفرادی به سر می برد. گفته می شود اتهام او جرمهایی علیه امنیت ملی می باشد. بعد از برگزاری اولین جلسهء دادگاهش در تاریخ 24 آبان، گفته می شود خانم ستوده اعتصاب غذای چند هفته ای خود را که در اعتراض به دستگیری خود آغاز کرده بوده، شکسته است.

پیلای گفت: "من به مقامات ایرانی اصرار می کنم تا به پروندهء وی سریعا رسیدگی و آزادی وی را تسریع نمایند."

چندین نفر دیگر که در حال حاضر در زندان به سر می برند، با کانون مدافعان حقوق بشر که توسط شیرین عبادی، برندهء جایزهء صلح سازمان ملل متحد بنیانگزاری شده است مرتبط می باشند. آقای محمد سیف زاده، یک وکیل و موسس دیگر کانون مدافعان حقوق بشر، به نه سال زندان و ده سال محرومیت از حرفهء وکالت به دلیل "اقدام علیه امنیت ملی از طریق تاسیس یک سازمان" محکوم شده است. اعضای دیگری از کانون مدافعان حقوق بشر در حال حاضر با اتهامات مشابهی در حال محاکمه می باشند و یا برای مدت های کوتاهتری بازداشت شده اند و از مسافرت به خارج منع شده اند.

اخیرا، در تاریخ 22 آبان 1389، پنح وکیل دادگستری در تهران توسط مقامات امنیتی دستگیر شدند. با وجود اینکه دو تن از این پنج نفر بعدا آزاد شدند، هنوز سه نفر از آنها در بازداشت می باشند.

سایر سازمانهایی که اعضاء آنها ظرف ماههای اخیر دستگیر و یا محکوم شده اند، کمیتهء دفاع از زندانیان سیاسی در ایران و کمیتهء گزارشگران حقوق بشرو همچنین وکلایی که موکلانی در میان فعالان و رهبران دانشجویی با پرونده های حساس داشته اند، بوده اند.

کمیسر عالی به مقامات ایران اصرار کرد تا به این پرونده ها نیز رسیدگی کنند.

وی گفت: "آزادی بیان و آزادی اجتماعات در حقوق بین الملل مندرج شده است، و مهمتراز همه در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که یک معاهدهء الزام آور است که ایران آن را تصویب کرده است."

قرار است در تاریخ 10 و 11 آذر 1389، دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر یک کنفرانس قضایی در تهران، با حضور بیش از 30 قاضی و دادستان ایرانی، در خصوص مسایلی مربوط به حق برخورداری از محاکمهء منصفانه و رفتار با بازداشت شدگان برگزار نماید. چندین متخصص و قاضی بین المللی در این سمینار شرکت خواهند کرد تا استانداردهای شناخته شدهء بین المللی و تجربیات خویش در خصوص چگونگی محافظت از حقوق بشر توسط قضات را به اشتراک بگذارند.

کمیسر عالی گفت: "این یک موقعیت مهم برای ارتباط مستقیم با قضات ایرانی در خصوص مسایل مورد نگرانی، و همچنین برای ارتقاء استاندارد بین المللی در اجرای عدالت می باشد. من مقامات ایرانی را تشویق می کنم تا فضای بیشتری را برای فعالیت وکلا و فعالان حقوق بشر که نقش مهم و سازنده ای را در محافظت از حقوق بشر در کلیهء جوامع ایفا می کنند، باز کنند. آنها ممکن است که دیدگاه های انتقادی خود را بیان نمایند، اما انتقاد جرم نیست."

زمینهء روز جهانی حقوق بشر که در 19 آذر برگزار خواهد شد، امسال "مدافعان حقوق بشری که برای پایان تبعیض فعالیت می کنند" خواهد بود.

ترجمه از : کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران

تماس تلفنی علی قلی زاده از زندان اوين

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: علی قلی زاده عضو بازداشتی دفتر تحکيم وحدت و فعال دانشجویی شهر مشهد صبح ديروز، سه شنبه و در تماسی تلفنی از بند 209 زندان اوين تهران، ضمن اشاره به اين که طی دو هفته ای که از بازداشت وی مي گذرد هيچ بازجويی از وی صورت نگرفته گفته که کماکان در سلول انفرادی بند 209 وزارت اطلاعات به سر مي برد.

به گزارش دانشجو نیوز، قلی زاده با ذکر اين مطلب که همان روز اول وثيقه ای 50 ميليون توماني برايش صادر شده است، ادامه ی بازداشتش را غيرقانونی توصيف کرد و گفت از زمان بازداشت تاکنون هيچ بازجويی از من صورت نگرفته است.

وی همچنين با اشاره به وضعيت جسمانی خود، گفته که در طی روزهای اخير به دليل وخامت حال، مجبور به انتقال وی به بهداری زندان اوين شده اند هرچند که اشاره ای به جزييات نکرده است. در تماس تلفنی اول نيز گفته بود که در مشهد دو بار به خاطر آن چيزی که وی استرس ناميده، دچار مشکلات جسمی شده است.

در حالی که نگرانی ها پيرامون شرايط نگهداری قلی زاده و سه دانشجوی ديگر عضو دفتر تحکيم وحدت عليرضا کيان، محسن برزگر و محمد حيدرزاده به واسطه ی بی خبری از وضعيت آنان به قوت خود باقی است مقامات امنيتی تهران از دادن اجازه ی هرگونه ملاقات حضوری خانواده ها با ايشان خودداری کرده اند.

احضارایقان شهیدی جهت اخذ آخرین دفاعیات

ایقان شهیدی دانشجوی محروم از تحصیل بهایی که در تاریخ 21 اردیبهشت 1388 با تودیع وثیقه از بند 2-الف سپاه پاسداران در زندان اوین آزاد شده بود، روز سه شنبه دوم آذرماه در تماسی تلفنی به شعبه 3 دادسرای اوین احضار شد.

به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، مطابق با این تماس تلفنی ایقان شهیدی بایستی در تاریخ 7 آذر 1388 جهت اخذ آخرین دفاعیات به شعبه 3 دادسرای مستقر در زندان اوین مراجعه نماید.

این شهروند بهایی ، در تاریخ 11 اسفندماه همزمان با بازداشت گسترده ی فعالین حقوق بشر در شهر کرمانشاه بازداشت شده و به بند 2-الف سپاه در زندان اوین منتقل گشته بود.

اجرای حکم زندان سه تن از شهروندان بهایی شهر اصفهان

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: سه تن از شهروندان بهایی شهر اصفهان به نام های آقایان سروش پزشکی، عنایت الله نعیمی و احسان الله اشتیاق، که در ششم آذرماه سال 1385 به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بودند، در مراجعه به دایره اجرای احکام دادگاه انقلاب شهر اصفهان آگاهی یافتند که می بایستی دوران محکومیت تعلیق شده خود را آغاز کنند.

به گزارش سرویس خبری جامعه بهایی، در ١٣ آبان ١٣٨٩، از آقایان سروش پزشکی، عنایت الله نعیمی و احسان الله اشتیاق، همه اهل اصفهان، خواسته شد تا ظرف سه روز خود را به دائرۀ اجرای احکام دادگاه انقلاب اصفهان معرفی کنند. در ١٦ آبان ١٣٨٩ آنها خود را معرفی کرده و اطلاع یافتند که ظرف ١٥ روز آینده (یعنی تا ١ آذر – ٢٢ نوامبر) قرار است دوران یک سالۀ محکومیت زندان خود را که در دادگاه ٦ آذر ١٣٨٥ به حکم تعلیقی تبدیل شده بود، آغاز کنند. این سه نفر در ١٦ بهمن ١٣٨٤ دستگیر و در ١٤ اردیبهشت ١٣٨٥ با قرار وثیقه آزاد شدند.

محمد اشرفی، فعال سرشناس کارگری در بازداشت پلیس یونان

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: محمد اشرفی از فعالین شناخته شده و باسابقه جنبش کارگری و عضو "کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری" که به علت اتهامات واهی منتسب به وی در جمهوری اسلامی ناگزیر به ترک کشور شده بود، اکنون بیش از ۳ ماه است که به همراه چند تن دیگر از پناهجویان هم سفرش، در شرایط بسیار بد بازداشتگاه پلیس یونان به سر می برد.
بنا به اخبار موثق رسیده به سایت اشتراک وی که پیش تر در پی مراسم بزرگداشت روز جهانی کارگر در پارک لاله در اردیبهشت سال ۸۸ بازداشت شده بود، بابت این اتهام به تحمل یکسال حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب شهر تهران محکوم گردید و در تاریخ ۲۰ بهمن ۸۸ نیز با یورش مامورین امنیتی به منزل ایشان، مجددا دستگیر شد.
محمد اشرفی پس از این که در ۳۱ خرداد ماه ۸۹ به صورت تلفنی به شعبه ٣ بازپرسی دادگاه انقلاب احضار شد تا خود را روز سه شنبه اول تیرماه به شعبه فوق معرفی نماید، به دلیل اتهامات واهی اخیری که به وی نسبت داده شده بود و سنگینی مجازات های متعاقب آن، ایران را ترک نمود و در مسیر سفر خود توسط پلیس مرزی یونان دستگیر و روانه بازداشتگاه شد.

هنگامه شهیدی به بهداری زندان اوین منتقل شد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: هنگامه شهیدی روزنامه نگار و زندانی عقیدتی که از ۲۴ آبان و در پی عدم موافقت با تمدید مجدد مرخصی استعلاجی اش و به علت ناتمام ماندن مرخصی استعلاجی و تمدید نشدن مجدد مرخصی اش، در بدو ورود به زندان دست به اعتصاب غذا زده بود، به دلیل صدمات ناشی از اعتصاب غذا در بهداری زندان اوین بستری شد.

یک منبع نزدیک به هنگامه شهیدی روز نامه نگار وزندانی عقیدتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وی به دلیل نامساعد بودن وضعیت جسمی اش در بهداری اوین بستری شد. هنگامه شهیدی که در روز ۶ آبانماه برای مرخصی استعلاجی موقتا از زندان اوین آزاد شده بود، روز ۲۴ آبانماه در پی عدم موافقت با تمدید مجدد مرخصی استعلاجی به زندان بازگشت و به علت ناتمام ماندن مرخصی استعلاجی و عدم اطلاع از علت بازگشت و تمدید نشدن مجدد مرخصی در بدو ورود به زندان دست به اعتصاب غذا زد که در پی ادامه اعتصاب غذا به علت وخامت حال در بهداری اوین بستری شد.

منبع یاد شده به کمپین گفت که «خانواده این زندانی سیاسی وقتی که صبح امروز برای ملاقات مراجعه کردند به علت وخامت حال وی و بستری بودن او در بهداری پس از بیش از چهار ساعت انتظار، در پایان ساعات ملاقات موفق به ملاقات با وی شدند. این در حالیست که وی پس از ورود به زندان به بند متادون منتقل شده و به علت ممنوعیت تلفن این بند و در پی ممنوعیت تلفنی وی که از سه ماه گذشته ادامه داشته است امکان تماس با خانواده خود را نداشته است.»

هنگامه شهیدی که یکی از روزنامه نگاران باسابقه مطبوعات ایران به شمار می رود در جریان انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری مشاور امور بانوان دبیر کل حزب اعتماد ملی بود. وی به شش سال زندان محکوم شده است.

وخامت حال محمد اولیایی فرد، وکیل دادگستری در زندان

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: پس از گذشت بیش از هفت ماه از بازداشت محمد اولیایی فرد، حقوقدان، وکیل پایه یک دادگستری، و مشاور حقوقی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، علیرغم وضعیت حاد جسمانی، و عدم رسیدگی به وضعیت پزشکی وی مسئولین قضایی از اعطای مرخصی به این وکیل فعال حقوق بشر امتناع می ورزند.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وخامت حال محمد اولیایی فرد به حدی است که بیش از دو ماه است به طور مرتب بین بند 350 زندان اوین وبهداری این زندان در رفت و آمد است. بنا به گفته پزشکان احتمال ابتلای این وکیل دربند به سرطان خون غیرممکن است اما به احتمال زیاد وی به سرطان غدد لنفاوی مبتلا گشته است. از حدود دو هفته گذشته مسئولین بهداری زندان اوین به اولیایی فرد اطلاع داده اند که به خاطر بالا رفتن هزینه های درمانی وی امکان تداوم رسیدگی به وضعیتش وجود ندارد و وی باید ادامه ی درمانش را در بیمارستانی مجهز و خارج از زندان پیگیری کند اما دادستان تهران کماکان از موافقت با مرخصی این وکیل زندانی سر باز می زند. این درحالی ست که جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، در دیدار دوهفته پیشش با نسرین ستوده و محمد اولیایی فرد، به این دو وکیل زندانی قول رسیدگی سریع و مساعد به درخواست هایشان را داده بود.

این در حالی است که خانواده ی آقای اولیایی فرد نیز همچون سایر زندانیان سیاسی در خصوص اطلاع رسانی در مورد پرونده و شرایط ایشان تحت فشار قرار دارند.

محمد اولیایی فرد که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی از جمله، حشمت الله طبرزدی، بهروز جاوید تهرانی، مهدیه گلرو، شبنم مددزاده، پیمان عارف، مجید دری، ابوالفضل عابدینی، کوروش زعیم و همچنین بسیاری از کودکان محکوم به اعدام را بر عهده داشت از اردیبهشت ماه گذشته پس از جلسه ای که با ریاست دادگاه انقلاب تهران در دفتر وی داشت، در راهروی دادگاه انقلاب تهران، به بهانه ی گذراندن محکومیت یک ساله اش به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت شد. اگرچه تا به این لحظه، حتی رای دادگاه بدوی به اولیایی فرد و هیچ یک از وکلایش، عبدالفتاح سلطانی، هوشنگ پوربابایی و نسرین ستوده ابلاغ نشده است. از همین رو پس از بازداشت غیر قانونی این وکیل دادگستری حق دادخواهی و اعاده ی تجدید نظر نیز که تاکنون به تمامی زندانیان داده شده است، نیز از وی سلب شد.

از شهریور ماه جاری و پس از بازداشت نسرین ستوده، دیگر وکیل مدافع حقوق بشر، فشارها بر وکلای دادگستری مدافع حقوق بشر فزونی یافته است. به جز نسرین ستوده که روز سوم آذرماه برای دومین بار در دادگاه حاضر خواهد شد، جهانگیر محمودیان نژاد وکیل دادگستری در اصفهان اخیرا توسط دادگاه ویژه روحانیت در اصفهان به 100 روز حبس محکوم شده و محمد سیف زاده از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به 9 سال حبس و ده سال محرومیت از وکالت محکوم گردیده است. از دیگر سو خلیل بهرامیان که وکالت بسیاری از فعالین مدنی کرد از جمله اعدام شدگان اردیبهشت سال گذشته، فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی را بر عهده داشته است، در تاریخ 17 آذر ماه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام محاکمه خواهد شد. تعداد دیگری از وکلای زندانیان سیاسی از جمله گیتی پورفاضل نیز در روزهای اخیر به دادگاه انقلاب احضار شده اند. این در حالی است که هم اکنون بیش از پنج وکیل پایه یک دادگستری در ایران در زندان هستند.

افزایش غیرقانونی مدت حبس سعید نورمحمدی

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: مقامات قضایی به سعید نورمحمدی، زندانی عضو جوانان جبهه مشارکت و ستاد ۸۸، اعلام کرده‌اند که دو ماه از مدت بازداشتش در سال ۸۸ جزو ایام حبس او محسوب نمی‌شود! نورمحمدی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین است و با توجه به اظهارات غیرقانونی مقام قضایی، باید هفت ماه دیگر در زندان بماند.

به گزارش کلمه، این عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی، که در سال قبل در دو مرحله، جمعا هفت ماه (مرحله اول، دو ماه و مرحله دوم، در جریان بازداشت در مراسم دعای کمیل، پنج ماه) را در بازداشت به سر برده بود، چندی پیش به یک سال حبس قطعی محکوم شد.

این گزارش حاکی است، با توجه به تصریح قانون و ذکر آن در رای صادر شده از سوی دادگاه مبنی بر اینکه ایام یازداشت از مدت محکومیت متهم کسر می‌شود، سعید نورمحمدی ماه گذشته برای گذراندن مدت باقی‌مانده از یک سال محکومیت خود به زندان اوین مراجعه کرد. اما اکنون قاضی به وی اعلام کرده که دو ماه بازداشت او در تابستان ۸۸ در نظر گرفته نمی‌شود و بدین ترتیب او باید دو ماه بیشتر از آنچه تصور می‌کرده، در زندان بماند.

لازم به ذکر است که تبصره ذیل ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی تاکید می‌کند: “چنانکه محکوم علیه قبل از صدور حکم به علت اتهام یا اتهاماتی که در پرونده امر مطرح بوده بازداشت شده باشد، دادگاه پس از تعیین تعزیر از مقدار تعزیر تعیین شده یا مجازات بازدارنده به میزان بازداشت قبلی وی کسر می کند.”

همچنین تبصره ذیل ماده ۲۹۵ قانون آیین دادرسی کیفری نیز می‌گوید: “چنانچه محکوم علیه قبل از صدور حکم لازم الاجرا به علت اتهام یا اتهاماتی که در پرونده امر مطرح بوده بازداشت شده باشد، مدت بازداشت قبلی از مقدار حبس او کسر خواهد شد.”

بدین ترتیب مشخص نیست که قاضی پرونده با چه مجوز قانونی، دو ماه بر مدت حبس این زندانی بی‌گناه اضافه کرده است.

نورمحمدی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین است و با توجه به اظهارات غیرقانونی مقام قضایی، باید هفت ماه دیگر در زندان بماند.

اعمال محدودیت های جنسیتی در دانشگاه شهرکرد و اعتراض دانشجویان

در چند ماه اخیر مسئولین دانشگاه شهر کرد اقدام به انحلال چندین کانون و تشکل های فرهنگی و هنری نمودند.

به گزارش دانشجونیوز، به دنبال انحلال کانون های فعال فرهنگی از جمله تئاتر، موسیقی، گفتمان فرهنگي، هنرهاي تجسمي و تجمیع و محدود کردن این کانون ها در یک کانون که همراه با جداسازي جنسيتی در محیط کانون ها و محيط های فرهنگی بوده است ، در اقدامی دیگر مسئولین دانشگاه به دنبال جداسازی کافي شاپ دانشگاه بودند که با مخالفت شدید دانشجویان همراه شده بود. گفتنی است که پیش از این در بعضی از دروس عمومی نیز جدا سازی جنسیتی در این دانشگاه اعمال شده بود.

در همین زمینه یک منبع آگاه به دانشجونیوز گزارش می دهد که به دنبال سناریو تفکیک جنسیتی، يکي از کانون های فرهنگي دانشگاه شهرکرد به مناسبت عید غدیر در تاريخ های ۱ آذر و ۲ آذر جشنی به این مناسبت برگزار کرده بود که روز اول جشن به دانشجویان پسر و روز دوم به دانشجویان دختر اختصاص یافته بود.

این اقدام مسولین دانشگاه با اعتراض عموم دانشجویان همراه شد بطوریکه دانشجویان دانشگاه شهرکرد در اقدامی اعتراضی از حضور در این مراسم خودداری نمودند. گفتنی است پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال ۸۴ پروژه تفکیک جنسیتی از سوی برخی از نهادها و روحانیون دولتی به صورت تدریجی در حال اجرا می باشد که اغلب با مقاومت اکثریت دانشجویان مواجه شده است.

چهارشنبه, ۰۳ آذر ۱۳۸۹
به مناسبت آذر ماه و نزدیک شدن به روز دانشجو، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم اقدام به انتشار بیانیه ای کردند.

به گزارش دانشجو نیوز، در قسمتی از این بیانیه به دانشجویان دربند اشاره شده و در ادامه آماده است: "به استقبال آذرماه، داغ گران دولت کودتا می‌رویم تا دانشگاه مثل همیشه استخوانی بماند در گلوی استبداد."

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

پایان مهر و آبان، نویدگر درخشش آذری دیگر است. آذری هر سال درخشان‌تر از پار، که شعله‌های هر روز سوزان‌ترش، بر سینه‌ی سخت استبداد می‌نشیند و هر بار عزیمت دوباره‌اش جانی تازه در کالبد آزادی‌خواهان سرزمینمان می دمد. تلخی‌ها هربار کم نبوده‌اند، اما همین طلوع هرساله و درخشش مکرر یادمان داده است، صبوری را؛ ایستادگی و امیدواری را.

امسال اما به حالی به استقبال آذر ماه می‌رویم که تلخ کامیمان بیش از پیش و زخم های نشسته بر جانمان جانکاه‌تر از قبل است. به یمن سایه سنگین دولت کودتا در یک سال و نیم گذشته، هر یک به قدر قرنی تجربه اندوختیم. تجربیاتی تلخ، به قیمت شهادت پاک‌ترین و مظلوم‌ترین لاله ‌های سرزمینمان، به قیمت به بند کشیده شدن دوستان و همسنگرانمان، به قیمت داغ گرانی که بر سینه‌ی مادران سرزمینمان نشست و به قیمت تغییر سرنوشت و مسیر زندگی خودمان. اگرچه بیش از این هم انتظار نمی‌رفت از حکومت تا دندان مسلحی که پاسخ گل‌های سپید آشتی را با گلوله می‌داد و ترور و تجاوز را پاسخی برای سکوت سبزمان می‌دانست. حاصل اما برای ما جز درد، کوله باری شد از تجربیاتی سبز که قطعا دست مایه‌ای برای آزادی و آبادانی فردای میهن خواهد بود.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم نیز، در کنار دانشجویان این دانشگاه و سایر دانشجویان سراسر کشور هزینه‌هایی را متحمل گردیده، اما هرگز احضار، تهدید، تعلیق، اخراج و بازداشت را شیوه‌ای خردمندانه برای برخورد با منتقدین نمی‌داند و تمامی این برخوردهای غیرقانونی و نامشروع را تنها بسان تبری می‌داند که حاکمیت نابخرد استبداد به ریشه‌ی خود می‌زند. در همین راستا تداوم فشارها بر شبنم مددزاده، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم در زندان رجایی شهر، خود نشانگر کوته‌بینی و ترس روزافزون دولت کودتا از دانشجویان منتقد و به ویژه اعضای دفتر تحکیم وحدت است. هم اکنون بیش از یک ماه از قطع تمامی ارتباط‌های خانم مددزاده با دنیای خارج، آن هم بدون هیچ گونه دلیل و توضیحی می‌گذرد و همین امر ایشان را در شرایطی بغرنج و بحرانی قرار داده است. اگرچه معتقدیم که این فشارها کوچک‌ترین تاثیری به ایستادگی یاردبستانیمان ندارد، اما این برخوردهای نابخردانه قطعا نتایج خوشایندی را به دنبال نخواهد داشت.

و چه اندوهناک است در این میان، نگاه کوته‌بینانه‌ی آنهایی را که ما را تنها به خاطر حمایت از یاران دبستانی و دربندمان، دشمنان خود یا فریبخوردگان دشمن خیالی خود می‌دانند و در باور تنگ و تاریکشان به هر طناب پوسیده‌ای دست می‌یازند تا شاید آرامش روان بیمارشان را با تهدید، اخراج، بازداشت و شکنجه دانشجویان به دست آورند. دریغ و درد اما، که بیراهه می‌روند. هرگز آیا از خود پرسیده‌اند که آنچه به اسم امنیت ملی و حفظ نظام به دنبالش بوده‌اند تا چه اندازه محقق گردیده است؟ آیا شکستن قلب دردمند مادر شبنم مددزاده و گرفتن بینایی پدر مظلوم و دردآشنایش را در همین راستا می‌دانند؟ آیا ۶۴۰ روز حبس بدون استفاده از حق مرخصی برای دختری ۲۳ ساله را تنها راه برای آنچه وفاق و وحدت ملی‌اش می نامنند می‌یابند؟ شاید هم به خاک و خون کشیدن زندگی آرش صادقی، عضو انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، و فوت مادر ایشان بر اثر حمله‌ی نیروهای امنیتی در ساعت چهار بامداد گزینه‌ی بهتری باشد؟!

حال شما را نه دشمن، که دوست خطابتان می کنیم و پرسشی داریم، شما از کدام امنیت سخن می‌گویید که در به وحشت انداختن محروم ترین خانواده‌ها، و به دستگیری دلسوزترین جوانان این مرز وبوم خلاصه ‌می‌شود؟ تنها چند روز از بازداشت چهارتن از شریف‌ترین اعضای دفترتحکیم وحدت، علی قلی‌زاده، محمد حیدرزاده، محسن برزگر و علیرضا کیانی می گذرد. دوستان عزیز، در طول چند سال گذشته که دولت مهروزتان زمام امور را به دست داشته است، چند بار خواستید صدای اعتراض، و انتقاد دلسوزانه‌ی این برادران و خواهران دینی تان را بشنوید؟ چند بار نه از ما که تنها از خودتان پرسیدید چرا؟! با نسبت دادن شریف ترین و دلسوزترین جوانان میهنتان به مشتی عقب مانده‌ی سیاسی راه به کدامین سو می‌برید؟ شاید برای آنکه در ظاهر دشمن و منافق می‌نامیدش، یارگیری می‌کنید؟
در پایان اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تنها راه برای برون‌رفت از این شرایط بحرانی را شنیدن صدای منتقدینی می داند که هر کدام، به مراتب هزاران مرتبه دلسوزتر از سردمداران دولت کودتا برای این مرز وبوم هستند.

بازگشت به قانون و اسلام رحمانی هیچ مملکتی را رو به تباهی نبرده است، که شمایان اینگونه از آن وحشت می‌کنید و گویندگان از آن را به بند می‌کشید. دریغ درد هزاران باره، که مثل همیشه بیراهه می‌روید، که به یمن تلاش‌های روزافزونتان، زندان‌ها را نیز دانشگاه کرده‌ایم. به امید آزادی تمامی دوستان و یاران دبستانیمان از جمله: شبنم مددزاده، میلاد اسدی، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، سیدضیانبوی، مجید دری، مجید توکلی، کوهیارگودرزی، ارسلان ابدی، علیرضا کیانی، محسن برزگر، محمد حیدرزاده، علی قلی زاده و ده ها آزاده ی دربند دیگر، از جمله اساتید بزرگوارمان: دکتر احمدزیدآبادی، دکتر داوود سلیمانی، عیسی سحرخیز و... به استقبال آذرماه، داغ گران دولت کودتا می‌رویم تا دانشگاه مثل همیشه استخوانی بماند در گلوی استبداد.

مرتضی کمساری از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحدبازداشت شد

مرتضی کمساری، یکی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه بازداشت شد.

بر اساس احضاریه کتبی که از بازپرسی شعبه 2 ویژه امنیت برای ایشان ارسال شده بود، در تاریخ 30/8/89 به دادسرای اوین معرفی شده که بعد از مراجعه به ایشان گفته شده بود 2 روز بعد مراجعه نمایند.
نام برده امروز پس از مر...اجعه به این دادسرا، بازداشت شده که طی تماس تلفنی با منزل، بازداشت خود را اعلام نموده است. اخبار تکمیلی منتشر می شود.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
2 آذر 1389

منبع : صفحهء فیس بوک اخبار کارگران ایران

افزایش فشارها به زندانیان بند ۳۵۰ برای نوشتن عفو و ندامت‌نامه

کلمه : زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین این روزها و در آستانه فرا رسیدن عید غدیر خم، عید بزرگ مسلمانان جهان توسط ماموران وزارت اطلاعات برای نوشتن ندامت نامه و عفو نحت فشار قرار قرار گرفته اند.

به گزارش کلمه، این اولین بار نیست زندانیان این بند که بیشترشان را زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات تشکیل می دهند از سوی این مقامات و دیگر مسوولان قضایی تشویق به نوشتن ندامت نامه و تقاضای عفو می شوند .

این اتفاق بیشتر در روزهای قبل از اعیاد مذهبی رخ می دهد و این گونه ماموران زندان و بازجویان جو روانی سنگینی را برای زندانیان و خانواده هایشان ایجاد می کنند . شایعه پراکنی درباره آزادی زندانیان در این ایام نیز یکی دیگر از راهکارهایی است که آنان برای ایجاد جنگ روانی در میان زندانیان و به ویژه خانواده های شان به کار می گیرند .این در حالی است که اعیاد مذهبی یکی پس از دیگری می گذرند و زندانیان سیاسی و عقیدتی کمتر آزاد می شوند .حتی زندانیان سیاسی بدون اجازه ماموران وزارت اطلاعات حق استفاده از مرخصی را نیز ندارند و این شایعه ها تنها برای آزار خانواده های آنان طراحی می شود .تعدادی زیادی از زندانیان انتخابات سال گذشته هرگز از حق قانونی مرخصی استفاده نکرده اند .

این بار هم اکثریت قریب به اتفاق زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین پس از شنیدن سخنان ماموران وزارت اطلاعات در ضرورت نوشتن عفو، از این امر سر باز زدند .به گفته بازجوها، پاداش این ندامت نامه ها مرخصی و یا آزادی دائمی زندانی خواهد بود.

گزارشهای رسیده از زندان اوین همچنین حاکی است که اصرار ماموران وزارت اطلاعات برای نوشتن عفو این بار بیشتر متوجه زندانیانی بوده است که دوران محکومیت شان چند هفته یا چند ماه دیگر به پایان می رسد .مساله ای که موجب تعجب همه زندانیان بند ۳۵۰ شده است .اینکه چرا یک زندانی که دوران محکومیتش رو به اتمام است باید به خاطر آزادی چنین تقاضایی را از مسولان وزارت اطلاعات بکند.

عباس کاکایی یکی از زندانیانی است که به شدت برای نوشتن ندامت نامه تحت فشار قرارگرفته است . او دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که از ۱۶ آذر ماه سال گذشته زندانی است . در حالی که دوران محکومیت او تا دو هفته دیگر به پایان خواهد رسید . ماموران وزارت اطلاعات به او گفته اند که اگر ندامت نامه ننویسد برایش پرونده جدیدی تشکیل خواهند داد تا او باز در زندان باقی بماند .

میثم بیگ محمدی دیگر دانشجوی زندانی که در دانشگاه علامه تحصیل می کرده است نیز تا یک ماه دیگر دوران محکومیتش به پایان می رسد. او هم از سوی ماموران وزارت اطلاعات برای نوشتن ندامت نامه تحت فشار قرار گرفته است . وی درعاشورای سال گذشته بازداشت شد .

باقری یکی دیگر از زندانیان جوان پس از انتخابات است که دو ماه دیگر دوران محکومیتش به پایان می رسد و برای نوشتن عفو تحت فشار قرار گرفته است.امید یاوری و نظام حسن پور از زندانیان گمنام حوادث پس از انتخابات نیز برای نوشتن عفو تحت فشار قرار گرفته اند.

زندانیان بند ۳۵۰ به این برخورد نیروهای امنیتی – اطلاعاتی معترض اند چرا که نیروهای امنیتی و قضایی در آستانه هر عید مذهبی چنین فضایی را برای زندانیان فراهم می آورند و برای تشویق زندانیان به نوشتن ندامت نامه با آنها وارد مذاکره می شوند .موضوعی که هر بار توسط زندانیان رد می شود .

زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین به ویژه زندانیان حوادث پس از انتخابات و خانواده هایشان به این روند اعتراض دارند و می گویند که این مذاکرات جز تحمیل بار روانی بر زندانیان نتیجه دیگری را در بر ندارد و اگر ماموران وارت اطلاعات و دادستانی به رافت اسلامی اعتقاد دارند باید بدون هیچ قید و شرطی زندانیان سیاسی را که تنها به خاطر عقیده شان محبوس شده اند از زندان آزاد کنند نه اینکه به زور آنها را وادار به نوشتن ندامت نامه یا عفو کنند.

تاسیس 276 شرکت ایرانی در ترکیه

ایرنا : طي 10 ماه اول سال‌جاري ميلادي 276 شركت با مشاركت سرمايه‌گذاران ايراني در ترکیه تاسيس شد. تازه‌ترين آمار روزنامه «شناسنامه تجاري» تركيه كه توسط اتحاديه اتاق‌ها و بورس‌هاي اين كشور منتشر مي‌شود، نشان مي‌دهد در ماه اكتبر سال‌جاري ميلادي تعداد تاسيس شركت در تركيه نسبت به ماه قبل از آن 11.16 درصد و در 10 ماه اول سال جاري ميلادي 18.3 درصد افزايش داشته‌است.

بررسي ايرنا از آمار اين نشريه رسمي نشان مي‌دهد در ماه اكتبر 3678 شركت و در 10 ماه اول سال‌جاري نيز 43 هزار و 633 شركت در ترکیه آغاز به کار کرده‌اند. در ماه اكتبر 216 شركت با سرمايه خارجي در تركيه تاسيس شد كه 46 شركت داراي سرمايه ايراني است.

در همين ماه 26 شركت آلماني کار خود را در ترکیه آغاز کردند. مجموعا طی 10 ماه اول سال‌جاري ميلادي دو هزار و پنج شركت با سرمايه خارجي در تركيه تاسيس شد كه 276 شركت آن داراي سرمايه ايراني است.

برپايه اين گزارش، در 10 ماه گذشته سال جاري ميلادي 239 شركت آلماني، 124 شركت روسي و 107 شركت آذربايجاني در تركيه تاسيس شدند.

در این کشور پس از اصلاح قوانين جذب سرمايه خارجي و ساماندهي نظام اقتصاد آزاد، تبعيضي بين اتباع داخلي و خارجي در تاسيس شركت وجود ندارد و فقط از شركت‌هاي با سرمايه خارجي خواسته مي‌شود به مقررات سرمايه‌گذاري خارجي در اين كشور كه به كارگيري كارگر و كارمند از شهروندان تركيه‌اي است، توجه كنند.

براساس قوانين و مقررات جاري در تركيه سرمايه‌گذاران خارجي هم مي‌توانند با 100 درصد سرمايه خارجي در اين كشور شرکت راه‌اندازی کنند و هم در تاسيس شركت با شهروندان تركيه اي مشاركت كنند. افزايش علاقه سرمايه‌گذاران ايراني به فعاليت تجاري و صنعتي در تركيه در دوره جديد بازتاب‌هايي در رسانه‌هاي اين كشور نيز داشته است.

برخي از رسانه‌هاي تركيه مدعي هستند در پي تشديد تحريم‌هاي سازمان ملل عليه ايران، برخي از شركت‌ها و سرمايه‌داران ايراني با استفاده از بازار آزاد تركيه، اين كشور را به سكويي براي ادامه روابط تجاري خود با دنيا تبدیل کرده‌اند.

مقامات تجاری ترکیه پیش بینی کرده‌اند که ارزش صادرات این کشور با 13.7 درصد رشد در سال 2011 به 127 میلیارد دلار برسد. از سوی دیگر پیش بینی شده که واردات نیز با رشد 12.4 درصدی به مرز 200 میلیارد دلار نزدیک شود.

نامه 8 فعال سیاسی به دبیر کل سازمان ملل:

از اهرم های بین المللی برای آزادی زندانیان استفاده کنید
روز آنلاين : 8 شخصیت سیاسی و مدنی و نو اندیش دینی در نامه ای به دبیر کل سازمان ملل، خواستار به كاربردن اختيارات بان کی مون دراستفاده از همه اهرم هاي بين المللي براي آزادي زندانيان سياسي بي گناه ايران و به ويژه كهنسال ترين آنان، دكتر ابراهيم يزدي شدند.

شیرین عبادی، عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، احمد و محمود صدری، محسن کدیور، عطاالله مهاجرانی و حسن یوسفی اشکوری در این نامه خطاب به بان کی مون نوشته اند: مي دانيم كه نوشتن نامه و ياري طلبيدن از دبيركل سازمان ملل متحد، مغاير مقررات در تبعيت از سلسله مراتب اداري است، اما وقتي اكثريت يك ملت اسير دولت لجام گسيخته اي باشد كه نه تنها به مقررات جهاني حقوق بشر، بلكه به قانون اساسي و مصوبات مجالس برگزيده خودش هم كوچك ترين اعتنائي نكرده و اوليه ترين حقوق انسان ها را زير پا مي گذارد، پناه بردن به نهادهاي برخاسته از وجدان جهانيان و استمداد ازآنچه افكارعمومي و روح ملت ها نام گرفته است، تنها چاره مي باشد.

نویسندگان نامه در ادامه افزوده اند: داد خواهي ما براي آزادي كهنسال ترين زنداني سياسي ايران آقاي دكتر ابراهيم يزدي است كه درآستانه هشتاد سالگي در حالي كه عمل سرطان مثانه را پشت سرگذاشته و اخيرا از جراحي قلب باز فراغت يافته است، در زندان اوين، محروم از دسترسي به پزشك متخصص و امكانات بهداشتي و تحت فشارهاي شديد روحي و جسمي قرار دارد و جانش در خطر مي باشد.

به گفته نویسندگان نامه " اينك دولتي كه با تقلب و فريب برسرنوشت ملتي با فرهنگ و تمدني درخشان سلطه نامشروع يافته است، پس از سركوب خونين معترضان به تقلب انتخاباتي و دستگيري گسترده مخالفان سياسي و زنداني و شكنجه كردن آنان، براي سومين باردر وقايع اخير است كه اين پيش كسوت سياسي را كه ۶۴ سال براي آزادي و حقوق ملت مبارزه كرده است، به بند كشيده تا به مخالفان نشان دهد سابقه وحرمت هيچ كسي را رعايت نخواهد كرد و براي حفظ نظام ولايت مطلقه فقيه از پايمال كردن هيچ اصل اخلاقي و انساني هم ابا نخواهد كرد".

متن کامل این نامه بدین شرح است:

جناب آقاي يان كي مون، دبير كل محترم سازمان ملل متحد

با سلام و احترام و آرزوي توفيق شما دركمك به برقراري صلح و امنيت و تامين حقوق بشردر سطح جهان.

با عذرخواهي از مكاتبه مستقيم و گرفتن وقت شما، مي دانيم كه نوشتن نامه و ياري طلبيدن از دبيركل سازمان ملل متحد، مغاير مقررات در تبعيت از سلسله مراتب اداري است، اما وقتي اكثريت يك ملت اسير دولت لجام گسيخته اي باشد كه نه تنها به مقررات جهاني حقوق بشر، بلكه به قانون اساسي و مصوبات مجالس برگزيده خودش هم كوچك ترين اعتنائي نكرده و اوليه ترين حقوق انسان ها را زير پا مي گذارد، پناه بردن به نهادهاي برخاسته از وجدان جهانيان و استمداد ازآنچه افكارعمومي و روح ملت ها نام گرفته است، تنها چاره مي باشد.

داد خواهي ما براي آزادي كهنسال ترين زنداني سياسي ايران آقاي دكتر ابراهيم يزدي است كه درآستانه هشتاد سالگي در حالي كه عمل سرطان مثانه را پشت سرگذاشته و اخيرا از جراحي قلب باز فراغت يافته است، در زندان اوين، محروم از دسترسي به پزشك متخصص و امكانات بهداشتي و تحت فشارهاي شديد روحي و جسمي قرار دارد و جانش در خطر مي باشد.

دكتر ابراهيم يزدي، به عنوان نخستين وزير خارجه دولت موقت انقلاب و نماينده اولين مجلس شوراي اسلامي، پس از درگذشت مهندس مهدي بازرگان (اولين نخست وزير جمهوري اسلامي ايران و دبير كل "نهضت آزادي ايران")، ۱۶ سال است كه در مقام دبيركلي اين حزب كه از قديمي ترين احزاب سياسي ايران است، به خاطر استقرار امنيت و آزادي و حاكميت ملت مبارزه كرده است.

اينك دولتي كه با تقلب و فريب برسرنوشت ملتي با فرهنگ و تمدني درخشان سلطه نامشروع يافته است، پس از سركوب خونين معترضان به تقلب انتخاباتي و دستگيري گسترده مخالفان سياسي و زنداني و شكنجه كردن آنان، براي سومين باردر وقايع اخير است كه اين پيش كسوت سياسي را كه ۶۴ سال براي آزادي و حقوق ملت مبارزه كرده است، به بند كشيده تا به مخالفان نشان دهد سابقه وحرمت هيچ كسي را رعايت نخواهد كرد و براي حفظ نظام ولايت مطلقه فقيه از پايمال كردن هيچ اصل اخلاقي و انساني هم ابا نخواهد كرد.

انتظار ما از شما، به كاربردن اختيارات خويش دراستفاده از همه اهرم هاي بين المللي براي آزادي زندانيان سياسي بي گناه ايران و به ويژه كهنسال ترين آنان، آقاي دكتر ابراهيم يزدي مي باشد.

شيرين عبادي ( برنده جايزه صلح نوبل)

مهندس عبدالعلي بازرگان (قرآن پژوه و نويسنده)

دكتر عبدالكريم سروش ( فيلسوف، نویسنده و پژوهشگر دینی)

دكتر احمد صدري (استاد جامعه شناسی و صاحب کرسی جيمز گوردن در مطالعات جهان اسلام، کالج ليک فورست، شيکاگو)

دكتر محمود صدري (استاد جامعه شناسی در دانشگاه تگزاس وومن، و در فدراسيون دانشگاههای شمال تگزاس)

دكتر محسن كديور( متکلم، روحاني ارشد و استاد مدعو اسلام شناسی دانشگاه دوک)

دكتر عطاء الله مهاجراني ( معاون سابق رئیس جمهور، وزير سابق ارشاد اسلامي و نویسنده)

حسن يوسفي اشكوري (پژوهشگر دینی و نويسنده )
 

بنیاد دولتی ادبیات داستانی ایرانیان منحل شد

صدای آمریکا : به گزارش خبرگزاریها «بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان» که در زمان محسن پرویز معاون پیشین فرهنگی وزارت ارشاداسلامی تشکیل و راه‌اندازی شد، به دستور معاونت جدید منحل شد.
این بنیاد که توسط گروهی از نویسندگان مورد وثوق نظام و وابسته به جناح تندرو تشکیل شده که هم اینک «انجمن قلم» را نیز در دست دارند، قرار بود مرکزی برای توسعه «فعالیتهای ادبی دوستداران نظام» و ابزاری برای مبارزه با نفوذ معنوی کانون نویسندگان ایران در جامعه باشد.

هیئت امنای این بنیاد طی دوره دوساله ای که اواخر مهرماه به پایان رسیده شامل: محمد میرکیانی، راضیه تجار، محمدرضا سرشار، امیرحسین فردی و محمود حکیمی به همراه اعضای حقوقی آن آقایان محمد الهیاری فومنی، علی شجاعی‌صائین و محمدرضا وصفی بودند.

این انحلال زمانی آشکار شد که محمود سالاری مدیرعامل این بنیاد از معاونت فرهنگی وزرات ارشاد درخواست معرفی اعضای جدید هیئت امنا را کرد که بنا به دلایلی بهمن دری معاون کنونی فرهنگی وزارت ارشاداسلامی دستور انحلال بنیاد را صادر کرد.

بهمن دری همچنین درخواست کرد این بنیاد بعد از انحلال به صورت یک دفتر در ذیل موسسه خانه کتاب به صورت محدود به فعالیت خود ادامه دهد.
پیش از این خبرگزاریها گزارش کرده بودند بر سر چگونگی اداره بنیاد دولت ساخته «جایزه ادبی جلال آل احمد» میان این بنیاد و مسئولان جایزه ادبی جلال که از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی انتخاب شده اند، اختلاف شدیدی وجود دارد و این بنیاد همچنان مصرانه می خواهد این جایزه «پر از سکه طلا» هرساله به یکی از اعضای این بنیاد برسد.

تغییر مجری جایزه جلال یکی از نشانه های آشکار این اختلافات بود. براثر همین اختلافات جایزه جلال امسال به هیچ نویسنده رمان تعلق نگرفت.
منتقدان این جریان می گویند: هرچند این بنیاد ظاهراً تشکیلاتی غیردولتی و غیرانتفاعی ست؛ اما شکل گیری آن در وزارت ارشاداسلامی و با همکاری یک دسته معین هوادار جناح تندرو صورت گرفته که براساس کمکهای دولتی و امکانات وزارت ارشاداسلامی بعنوان نویسنده ارتزاق کرده، کتابهایشان چاپ و منتشر می شود، به یاری دولت ساختمانهای مصادره ای را بعنوان دفتر و اداره تصاحب می کنند، کتابفروشی راه می اندازند و بقیه ملک را به اجاره می دهند و در فرجام اینکه تلویزیون دولتی و مطبوعات و رسانه های دولت ساخته آنان را بعنوان روشنفکر و نویسنده تربیون می دهند.

منتقدان می گویند این ناکامی های دولتی برای موجه جلوه دادن نهادهای فرهنگی در جامعه همه ریشه در یک مشکل کهنه دارد و آن ناتوانی نظام برای پرورش نویسندگان قابل و توانا برای محو نویسندگان خارج از حوزه اقتدار حاکمیت است.

ممنوعیت شدید فعالیتهای کانون نویسندگان ایران، تنها نهاد مستقل و فراگیر نویسندگان با پیشینه ای روشن در مبارزه با سانسور و اختناق، و مبارزه همه جانبه با نفوذ معنوی و اعتبار نویسندگان مستقل از حاکمیت نیز نتوانست به نویسندگان دولتی یاری رساند تا جای پایی در میان خوانندگان و دوستداران ادبیات بیابند.

در ادامه سیاست نویسنده تراشی دولت بود که راه اندازی «نهاد»ها و «بنیاد»های گوناگون دولتی «نویسندگان» آغاز شد. نخست «انجمن قلم ایران» به یاری دسته شناخته شده به رهبری محمدرضاسرشار (رضا رهگذر) راه اندازی شد و رهبری نظام یک ساختمان مصادره ای را برای راه اندازی دفتر و دستک این گروه به آنان بخشید، سپس دولت واداشته شد همه امکانات مورد نیاز آنان را تامین کن. آنان نیز در پاسخ به این خدمات در اطلاعیه هایی که صادرکردند «فنته سبز» و «عوامل بیگانه و جاسوسان» را که در اعتراضات خیابانی «نقشی اساسی» داشتند محکوم و سپس به پیشنهاد دولتیان «بنیاد داستانی ایرانیان» را پی ریزی کردند.

لفت و لیس ها و بریزبپاش ها به هزینه دولت و عدم توفیق این بنیاد برای جلب توجه مخاطبان ادبیات داستانی و ناکام ماندن در دستیابی به اهداف پیش بینی شده از دلایل اصلی انحلال این زائده ادبیات بوده است.

دولت امروزه در آستانه برنامه «هدفمندکردن یارانه ها» به ارزیابی بنیادهای دولت ساخته ای پرداخته که قرار بوده چهره فرهنگی جامعه را همگون با اهداف تعیین شده دولتی تغییر دهند؛ اما ناکام ماندن این نهادها ضرورت انحلال آنها را در دستور کار دولتیان قرار داده است.

یکی از کارشناسان حوزه فرهنگی نوشته است: هرچند دسته مشخص به سرکردگی محمدرضاسرشار با این انحلال ها جا نخواهند زد؛ آنان یک گروه مشخص اند و از این بیناد به آن بنیاد می روند و نهایتا طی یک دیدار با «رهبر» حامی «فرهنگ و ادبیات» التماس دعا برای راه اندازی یک تشکیلات دولتی دیگر خواهند داشت که این درخواست مورد موافقت رهبری نیز قرار خواهد گرفت و این ناندانی ها همچنان به شکلی دیگر ادامه خواهد یافت.

30 هزار ایرانی در حوادث ترافیکی جان باختند

ایلنا: حوادث ترافیکی اولین علت بار بیماری‌ها در ایران است به‌طوری که در سال گذشته حدود 30 هزار نفر در اثر حوادث ترافیکی در کشور فوت کردند.
سرپرست اداره پیشگیری از حوادث مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی وزارت بهداشت گفت: حوادث ترافیکی اولین علت بار بیماریها در ایران است به‌طوری که در سال گذشته حدود 30 هزار نفر در اثر حوادث ترافیکی در کشور فوت کردند.
دکتر مشیانه حدادی اظهار داشت: همه‌ساله یک میلیون و 300 هزار نفر در اثر حوادث ترافیکی در جهان فوت می‌کنند و قریب به 20 تا 50 میلیون نفر معلول یا مجروح می‌شوند.
وی ادامه داد: نزدیک به نیمی از فوتی‌های حوادث ترافیکی را عابرین پیاده، دوچرخه‌سواران و موتورسواران تشکیل می‌دهند.

بي خبري از وضعيت مادران دستگير شده

كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها : بر اساس گزارشات دريافتي,خانمها اكرم نقابي ( مادر زينالي) و ژيلا مهدويان( مادر ترمسي) در سلولهاي انفرادي 209 اوين محبوس ميباشند و هيچ اطلاعي از وضعيت پرونده و اتهامات آنان در دست نيست.تا كنون خانواده هاي اين مادران اجازه ملاقات با انان را پيدا نكرده اند و وضعيت حقوقي هيچكدام تعيين تكليف نيست.هر دو مادر در تاريخ 17 مهرماه به همراه دخترانشان دستگير گرديده بودند كه بعد از مدتي دختران آنان آزاد و هم اكنون مادران در وضعيت نامشخصي به سر ميبرند,گفته ميشود كه به اين مادران اتهامات كليشه اي اقدام عليه امنيت ملي و ارتباط با گروههاي معاند زده شده.آنان فقط با خانواده هاي خودشان در هفته يكبار تماس تلفني دارند و فقط از وضعيت سلامتي خودشان خانواده را مطلع ميكنند,تا خانواده نگران نباشند.اما اجازه صحبت در رابطه با وضعيت و اتهامات مربوط به خودشان را ندارند.دست اندركاران قضاييه نيز اجازه ملاقات به خانواده هاي اين دو مادر زنداني را تا كنون نداده اند.

مرگ دلخراش 4 پناهجوی ايرانی در یونان

به گزارش آخرین نیوز، جسد چهار مهاجر ايراني بر اثرخفگي در داخل کاميوني جان باختند ، کشف شد.

پليس يونان پس از کشف اجسادي در غرب اين کشور اعلام کرد جسد چهار مهاجر که احتمالا ايراني بودند براثر خفگي در داخل کاميوني که قرار بود آنان را به ايتاليا منتقل کند کشف شد.

فرانس پرس به نقل از يک منبع آگاه پليس یونان نوشت: اجساد قربانيان که همگي مرد بودند در داخل کانتينرکاميوني که پلاک ايتاليا داشت کشف شد.به گفته اين منابع ، نيروهاي پليس پس از مشاهده کاميوني که در يکي از جاده ها در نزديکي امفيلوکسيا در غرب يونان متوقف شده بود به بازرسي اين کاميون اقدام و اين اجساد را کشف کردند.

اين منبع اعلام کرد عوامل تحقيق اين مسئله را که مهاجران ديگري در اين کاميون کشف شوند رد نکردند و حتي اين مسئله را مردود ندانستند که قاچاقچيان انسان اجساد برخي از مهاجران را مخفي کرده باشند.براساس نخستين عناصر تحقيق، قربانيان ايراني بوده اند و تلاش مي کردند به ايتاليا بروند.

يونان که در بخش شرقي اتحاديه اروپا قرار دارد مهم ترين گذرگاه مهاجران غير قانوني از آسيا و آفريقا به سوي غرب محسوب مي شود.بنابر اعلام بخش يوناني کميسارياي عالي آوارگان ملل متحد، فقط در مرز زميني يونان با ترکيه که با رودخانه اوروس در شمال شرقي مشخص شده است ، چهل وچهار مهاجر از آغاز سال غرق شده اند.

علی قلی زاده، دو هفته در انفرادی ۲۰۹ بدون بازجویی

علی قلی زاده عضو بازداشتی دفتر تحکیم وحدت صبح دیروز در تماسی تلفنی از بند ۲۰۹ زندان اوین، ضمن اشاره به این که طی دو هفته ای که از بازداشت وی می گذرد هیچ بازجویی از وی صورت نگرفته گفته که کماکان در سلول انفرادی این بند به سر می برد.
به گزارش دانشجو نیوز، قلی زاده با ذکر این مطلب که همان روز اول وثیقه ای ۵۰ میلیون تومانی برایش صادر شده است، ادامه ی بازداشتش را غیرقانونی توصیف کرد و گفت از زمان بازداشت تاکنون هیچ بازجویی از من صورت نگرفته است.
وی همچنین با اشاره به وضعیت جسمانی خود، گفته که در طی روزهای اخیر به دلیل وخامت حال، مجبور به انتقال وی به بهداری زندان اوین شده اند هرچند که اشاره ای به جزییات نکرده است.در تماس تلفنی اول نیز گفته بود که در مشهد دو بار به خاطر آن چیزی که وی استرس نامیده، دچار مشکلات جسمی شده است.
در حالی که نگرانی ها پیرامون شرایط نگهداری قلی زاده و سه دانشجوی دیگر عضو دفتر تحکیم وحدت علیرضا کیان،محسن برزگر و محمد حیدرزاده به واسطه ی بی خبری از وضعیت آنان به قوت خود باقی است مقامات امنیتی تهران از دادن اجازه ی هرگونه ملاقات حضوری خانواده ها با ایشان خودداری کرده اند.

ربودن آقایان روحی و میبودی توسط مامورین وزارت اطلاعات

بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" مامورین وازارت اطلاعات به منازل آقایان روحی و میبودی یورش بردند و آنها را ربوده و به نقطۀ نلمعلومی منتقل کردند.
روز دوشنبه 24 آبان ماه حوالی ساعت 11:00 مامورین وزارت اطلاعات به محل کسب آقای حمید میبودی 37 ساله یورش بردند آنها بخاطر نفرت عمیق مردم خود را مامورین اداره مالیات معرفی کردند و به جمعیتی که تجمع کرده بودند به دروغ می گفتند بخاطر پرداخت ننمودن ماایات وی را دستگیر کرده اند. مامورین اطلاعاتی آقای میبودی را برای بازرسی و ضبط وسایل شخصی اش به منزلشان منتقل کردند. برخورد مامورین وزارت اطلاعات هنگام یورش به منزل وحشیانه و غیر انسانی بود این یورش در حالی صورت می گیرد که همسر آقای میبدی روزهای آخر بارداریش را طی می کند و همچنین فرزند 3 ساله آقای میبدی که شاهد یورش وحشیانه بود دچار لکنت زبان شده است.
همان روز حوالی ساعت 17:00 به منزل آقای الله وردی روحی 62 ساله پدر همسر آقای میبدی یورش بردند و او را دستگیر کردند. مامورین وزارت اطلاعات اقدام به بازرسی وحشیانه منزل وی نمودند و این بازرسی تا مدتی طولانی ادامه داشت.آنها پس از بازرسی اقدام به جمع آوری بعضی از وسایل شخصی آنها نمودند که از جملۀ آن؛ دفترچه تلفن،کیس کامپیوتر،تلفن همراه،مدارک شناسایی (کارت شناسایی،شناسنامه و پاسپورت)،قابهای عکس فرزندانش و ریسور ماهواره را با خود بردند . آنها سپس اقدام به تخریب بشقاب گیرنده ماهواره نمودند.
علت دستگیر آنها را به خانواده هایشان اعلام نکرده اند و گفته می شود به صرف اینکه فرزندان آقای روحی در قرارگاه اشرف در عراق هستند او را دستگیر کرده اند.

حکم یک دادگاه آمریکا :

ایران محکوم به پرداخت جریمه 44 میليون دلاری به شرکت دارویی مک کسون شد
مردمک: براساس حکم یک قاضی فدرال دادگاه آمریکا ایران باید به شرکت دارویی مک کسون، 44 میلیون دلار جریمه بپردازد.

ریچارد لئون، قاضی بخش دادگاه واشنگتن دی‌سی در این حکم اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران زمانی که کنترل شرکت محصولات پاک را در دست گرفت و سود سهام این محصولات را از شرکت مک کسون گرفت، قوانین خود و قوانین بین‌المللی را نقض کرد.

شرکت مک کسون برسر منافع مالی خود در شرکت محصولات پاک، علیه ایران اقامه دعوا کرده بود.

مک کسون، بزرگ‌ترین شرکت تولید و پخش وسایل پزشکی، سیستم‌های بهداشتی، فن‌آوری بهداشت، خدمات بهداشتی و محصولات دارویی در آمریکا است. دفتر مرکزی این شرکت در سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا قرار دارد.

براساس گزارش بلومبرگ، ایران و شرکت مک کسون از سال 1982 برسر شرکت محصولات پاک اختلاف داشته‌اند.

بلومبرگ افزود که طبق اسناد و مدارکی که در این دادگاه ارائه داده است شرکت محصولات پاک در سال 1960 (برابر با 1339 شمسی) به‌وسیله مک کسون و یک گروه از سرمایه‌گذاران ایرانی دایر شد.

پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 مک کسون از ایران شکایت کرد با این ادعا که ایران به‌طور غیرقانونی سود سهام شرکت محصولات پاک را در اختیار خود گرفته است و 31 درصد از سود شرکت پاک را به شخص سوم واگذار کرده است.

اقامه دعوای مک کسون علیه ایران از سال 1982 شروع شده بود و پس از 28 سال دادگاه به نفع این شرکت آمریکایی و جریمه ایران رای داد.

قاضی لئون که از سال 2002 این پرونده را در اختیار گرفته، گفته است که مک کسون به موجب قوانین ایران و قوانین بین‌المللی گمرک حق اقامه دعوا علیه ایران را داشته است.

این در شرایطی است که در جریان بررسی این پرونده در سال 2001 در آمریکا مشاور حقوقی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که به موجب «پیمان حسن تفاهم میان ایران و آمریکا» مصوب سال 1955 ، شرکت مک کسون دلایل حقوقی برای اقامه دعوا علیه ایران ندارد.

هم‌زمان با اعلام حکم دادگاه علیه ایران، توماس کورکوران، وکیل ایران در این پرونده گفته است که از درخواست موکل خود برای تجدیدنظر در این حکم جریمه خبر ندارد.

آقای کورکوران درعین حال تاکید کرده است: ما فرجام خواهی خواهیم کرد زیرا به نظر می‌رسد که ایران درحال حاضر به هیچ مدرکی دسترسی ندارد.

مارک براوین، وکیل شرکت مک کسون هم گفته است که درحال حاضر نمی‌تواند درمورد حکم دادگاه اظهارنظر کند زیرا موکل او یعنی شرکت مک کسون هنوز از این حکم خبر ندارد.

یک جوان ۲۴ ‌ساله به نام محمود در کاشان اعدام شد

حقوق بشر ایران، ۳ آذر ماه ۱۳۸۹: بنا به گزارش های رسیده یک نفر در زندان کاشان به دار آویخته شد.

به گزارش روزنامه "نصف جهان" ، به نقل از “مصطفي صادقيان” سرپرست مركز اطلاع‌رساني پليس اصفهان مرد جواني كه به جرم حمل و نگهداري مواد افيوني توسط مأموران پليس مبارزه با مواد مخدر فرماندهي انتظامي شهرستان كاشان دستگير و براساس حكم قضايي به اعدام محكوم شده بود به دار آويخته شد. بنا به این گزارش جوان اعدام شده توسط مأموران پليس مبارزه با مواد‌مخدر شهرستان كاشان به اتهام حمل و نگهداري ۵۰۰ ‌گرم كراك دستگير و توسط دادگاه عمومي و انقلاب كاشان به اعدام محكوم شده بود.

این گزارش در ادامه نوشت : فرد ۲۴ ‌ساله كه “محمود-ن” نام داشت در محوطه زندان مركزي اين شهرستان از چوبه دار آويخته شد.

سازمان حقوق بشر ایران تاکید میکند که اتهامات وارده توسط هیچ منبع مستقلی تائید نشده اند.
 

کمکهای جمهوری اسلامی به شورشیان در جهان

وبلاگ پیامهای کوتاه: جمهوری اسلامی برای شورشیان تمام کشورهایی که آنها را "دوست و برادر" خود می داند اسلحه و مهمات صادر می کند
پاکستان ، افغانستان ، عراق ، لبنان ، هند و اینک گامبیا کشورهایی هستند که منابع رسمی جمهوری اسلامی همواره آنان را دوست و برادر خود می داند . صادرات اسلحه ، پول و مهمات نظامی به شورشیان و برهم زنندگان نظم عمومی در اکثر این کشورها همواره مورد نظر نهادهای بین المللی بوده است . شورشیان بمبگزار شیعه و سنی در عراق ، طالبان و القاعده در پاکستان و افغانستان ، حمایت خامنه ای از شورشیان جدایی طلب کشمیر هند ، صادرات میلیاردی به حزب الله لبنان ( که با تکیه بر همین کمکها در حال باجگیری سیاسی از دولت مرکزی لبنان است ) و اینک با مشخص شدن این موضوع که مقصد نهایی اسلحه و مهمات ضبط شده در نیجریه ، شورشیان گامبیا ( راستی این گامبیا کجاست ؟ و چرا گامبیا ؟ ) مؤید این واقعیت است که : جمهوری اسلامی برای شورشیان تمام کشورهایی که آنها را "دوست و برادر" خود می داند اسلحه و مهمات صادر می کند . باشد که جهان چشم خود را بیش از پیش به واقعیت شوم جمهوری اسلامی باز کند .

سالگرد فروهرها؛ اکسیونی برای مقاومت در برابر سیستم توتالیتر

مجله اشپیگل 22 نوامبر 2010
برگردان نسرین بصیری

اشپیگل: سفر همه سالۀ پرستو فروهر به ایران جنبۀ نمادین پیدا کرده

پرستو فروهر هنرمند 48 سالۀ ساکن آلمان برای دموکراسی بیشتر در وطن قدیمی خود مبارزه می کند و به این ترتیب آزادی خود را به خطر می اندازد. 12 سال پیش والدین پرستو، پروانه و داریوش فروهر در تهران بقتل رسیدند. هر دوی ایشان از رهبران اپوزیسیون بودند. این جنایت احتمالا کار سازمان امنیت است ، اما پروندۀ این قتل هرگز بطور همه جانبه روشن نشده است. از آن هنگام تا کنون پرستو فروهر که از سال 1991 تا کنون به آلمان مهاجرت کرده است، همه ساله در ماه نوامبر برای یادمان این واقعۀ خونین به ایران سفر می کند. نزدیکان پرستو فروهر امسال تلاش کردند تا با این استدلال که وضعیت سیاسی ایران در این روز ها بیش از پیش غیر قابل پیش بینی شده است، از سفر وی به ایران ممانعت کنند، با اینهمه فروهر نگذاشت که تردید به دلش راه پیدا کن.

سفر وی از مدتها پیش تا کنون برای فروهر وپشتیبانانش در ایران "جنبۀ نمادین" پیدا کرده است تبدیل شده به اکسیونی برای مقاومت در برابر سیستم توتالیتر . پرستو فرروهر روز 12 نوامبر هنگام ورود به ایران ناچار شد پاسپورت خود را تحویل بدهد. همانجا به او حالی کردند که از برگزاری مراسم عمومی صرفنظر کند. با اینهمه این هنرمند برای امروز- دوشنبه – دوستان و بستگان خود را دعوت کرده تا به یاد قربانیان این فاجعه گرد هم آیند. سال گذشته خروج وی از ایران از جانب مسئولان سه هفته به عقب انداخته شد. بلیت بازگشت پرستو فروهر اینبار برای 27 نوامبر صادر شده است. اما اینکه پای او واقعا چه زمانی به آلمان می رسد را کسی نمی داند.

گزارش مراسم حمایت از زندانیان سیاسی در تورنتو

جبهه متحد دانشجویی 23 نوامبر 2010- در مراسمی که در حمایت از زندانیان سیاسی از سوی جبهه متحد دانشجویی روز جمعه گذشته در رستوران دوستان در تورنتو کانادا برگزار شد، فعالان حقوق بشر به ضرورت حمایت از زندانيان سياسی فارغ از گرايشات آنها تاکید کردند.

جبهه متحد دانشجویي شاخه کانادا که در تورنتو مستقر است ، این برنامه را براي همبستگی و حمایت از زندانيان سیاسي و نيز به منظور همياری با کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی برگزار کرد که در آن تعدادی از فعالان شناخته شده مدنی از جمله دکتر رضا مریدی نماینده پارلمان انتاریو، انصاف علی هدایت روزنامه نگار و زندانی سیاسی سابق، نیاز سلیمی فعال حقوق بشر، ایرج شکیبائی زندانی سیاسی دهه شصت، لیلی پورزند فعال حقوق بشر، همسر زندانی سیاسی سعید ملک پور، مریم دبیر سایت حقوق بشری ، افشین اعرابی مدیر برنامه های جبهه متحد دانشجویی در تورنتو، محمود صفی نماینده گروه مهر ایران، حسام فریاد هنرمند مردمی و محبوب، و حسن زارع زاده اردشیر رئیس کمیته دانشجویي دفاع از زندانيان سياسی در ایران سخنرانی کردند

در اين برنامه افشين اعرابی به معرفی جبهه متحد دانشجویي در کانادا پرداخت. این جبهه در سال 1376 در تهران توسط تعدادی از فعالان برجسته اجتماعی و مدني از جمله مهندس حشمت الله طبرزدی، پرويز سفری، دکتر جواد امامی، مسعود سلامتي و اردشیر زارع زاده آغاز به کار کرده و در حال حاضر در کانادا داراي دفتر نمایندگی می باشد.

همچنین زارع زاده اردشير به معرفی کمیته دانشجويی دفاع از زندانيان سیاسی پرداخت و گفت این کميته در سال 1377 در تهران و در دفتر جبهه متحد دانشجویی آغاز به کار کرد و از ان موقع کوشيد تا از همه زندانیان سیاسی دفاع کند. به گفته وی، این نهاد اولین از نوع خود بعد از انقلاب فرهنگی است که توانست در اوج خفقان و خط کشی های سياسي در کشور با کوشش بیش از 40 دانشجوی فعال راه اندازي شود و از بدو فعالیت اعضای فعال آن از جمله شیوا نظرآهاری، بهروز جاويد تهرانی، سعيد کلانکی، حشمت طبرزدي ، محمد اولیایی فرد و خود او بارها دستگیر و زندانی شده اند.

در این مراسم سخنرانان از زندانیان سیاسی از جمله حشمت الله طبرزدی و منصور اسانلو یاد کردند و به دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق بشر در ایران پرداختند.

همچنین جبهه متحد دانشجویي از تلاشهای آقای حسن زرهی مدیر مجله شهروند و خانم نسرین الماسی دبیر تحریریه شهروند، بهروز فعال در جبهه متحد دانشجویی و عضو گروه موسیقی نیمه ها ، حسام فرياد هنرمند ساکن تورنتو، تعدادی از کوشندگان مدنی در تورنتو که همواره از فعالیتهای جنبش دانشجویی و نیز جبهه متحد دانشجویی در گذشته حمایت کرده اند، و نيز از تعدادی از زندانیان سیاسی سابق تقدیر بعمل آورد.

ایران در رتبه ۱۱۹سلامتی و بهداشت کشورها قرار دارد

یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس رژیم با اعتراف به وضعیت وخامت ‌بار بهداشت در ایران گفت، هم ‌اکنون در میان کشورهای همسایه ایران جایگاه مطلوبی در این خصوص نداریم. مهمترین چالش پیشروی این حوزه کمبود اعتبار سرانه آحاد جامعه است و این امر باعث شده تا کشور ما در رتبه ‌بندی جهانی عدالت در سلامت از میان ۱۹۰ کشور جایگاه ۱۱۹ را به ‌دست آورد.

محسنی بندپی با اشاره به سخنان اخیر وزیر بهداشت گفت، با همه این تفاسیر اما هنوز نظام سلامت ایران با استانداردهای جهانی فاصله معنی داری دارد.

وزیر بهداشت رژیم مدعی شده بود که نظام سلامت آمریکا الگو گرفته از مدل جمهوری اسلامی است.

ممانعت نیروهای امنیتی از حضور موسوی در مراسم ختم

سایت کلمه: نیروهای امنیتی از شرکت میرحسین موسوی در مراسم ختم یکی از اقوام نزدیکش که پدر سه شهید دوران جنگ بوده است، ممانعت به عمل آوردند.

میرحسین موسوی که قصد شرکت در مراسم سومین روز درگذشت حاج بهرام سلیمی، – پدر همسر یکی از دختران مهندس موسوی و پدر سه شهید دوران جنگ – را داشت، با ممانعت نیروهای امنیتی رو به رو شد که از حضور وی در مسجد جلوگیری کردند.

این گزارش حاکی است، این مراسم ختم که تعداد زیادی از خانواده‌های شهدا و سرداران و رزمندگان دوران دفاع مقدس در آن حضور داشتند، توسط نیروهای لباس شخصی و امنیتی به شدت کنترل می‌شد.

بر اساس این گزارش، دامنه محدودیت‌ها و تنگ‌نظری‌ها تا جایی پیش رفت که حتی نام میرحسین موسوی از پیام تسلیتی که توسط جمعی از دوستان و سرداران دوران دفاع مقدس و خانواده شهدا به روزنامه‌ها داده شده بود، حذف شد.

اقدام ماموران امنیتی در جلوگیری از حضور مهندس موسوی در مجلس ختم یکی از بستگانش و حذف نام او از فهرست پیام تسلیت در روزنامه‌ها، در حالی صورت می‌گیرد که بارها مسئولان مختلف کشور در ماههای اخیر از پایان یافتن جنبش سبز و پایان یافتن تاثیر میرحسین موسوی بر آن سخن گفته اند، که به نظر می‌رسد این ادعاها با رفتارها و محدودیت‌های اخیر در تناقض است.

صدها هزار کشته و مجروح در تصادفات جاده ای طی یکسال گذشته در ایران / انتقال اجساد کشته های تصادفات رانندگی در جاده ها هيچ متولی ندارد

به گزارش ایلنا، سرپرست اداره پیشگیری از حوادث مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی وزارت بهداشت گفت: حوادث ترافیکی اولین علت بار بیماریها در ایران است به‌طوری که در سال گذشته حدود 30 هزار نفر در اثر حوادث ترافیکی در کشور فوت کردند.

حوادث رانندگي سالانه علاوه بر به جاي گذاشتن بيش از 30هزار نفر كشته و صدها هزار نفر مجروح و معلول، دو ميليارد دلار خسارت مالي نیز در پي دارد.

رييس پليس راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي گفته است، هم اکنون متاسفانه هيچ سازماني متولي اطفاي حريق در جاده ها نيست و از سوي ديگر حمل اجساد متوفيان در جاده ها نيز با مشکلات جدي مواجه است.

فوت شهروند مازني و عدم حضور اورژانس

شمال نیوز: یکی از فعالان مطبوعاتی در مطلب ارسالی خود به شمال نیوز از عدم احساس مسئولیت اورژانس مازندران انتقاد کرد.

وی در مطلب ارسالی خود آورده است:

در حال برگشت از جلسه اي بوديم كه در راه بازگشت در مقابل دامپزشكي مازندران متوجه پيكر بي جان يك جواني كه بر روي سرش پارچه سفيد پوشيده بود شديم. حس كنجكاوي خبرنگاريمان گل كرد و ديديم جز مامور پليس و پيكر بي جان اين مصدوم ، اثري از اورژانس نبوده است.

معلوم نبود اين فرد نقش بر زمين شده آيا مرده يا نه. بنابراين يكي از همكاران خبري مان به اورژاس 115 تماس گرفت كه اين موضوع را به اطلاع آنان برساند و فردي كه در آن طرف گوشي با همكارمان صحبت مي كرد گفته بود كه به ما ربطي ندارد بايد شهرداري جمع كند.

اين حرف جديدي بود كه از يك مسئول اورژانس شنيديم كه هنوز بر سرصحنه نيامده خودشان خودسرانه مي گويند كه جمع آوري افراد ولو كه مصدوم باشند به عهده شهرداري است.

سئوال اينجاست مگر شهرداري مجهز به آمبولانس است يا اينكه از طريق وسايل ميكانيكي اقدام به جمع آوري احتمالي اجساد مي كند. پس به واسطه اينكه ماموران اورژانس اقدامي خداپسندانه انجام نمي دهند رئيس مركز اورژانس 115 مازندران چند روز پيش به يكي از خبرنگاران مي گويد كه 75 درصد تماس ها به 115 مزاحمي است كه بايد در پاسخ به اين مدير بي تكلف بايد گفت كه ظاهرا منظور آقاي مدير اورژانس مازندران از تماس هاي مزاحمي به 115 همين تصادفات منجر به جرح و فوت در جاده هاي استان بوده كه روزانه به دليل بي توجهي و عدم تقويت قوه وجدان پرسنل اين مجموعه صورت مي گرفت.

براي اين مسئولان بي مسئوليت و كاركنان بي وجدان اورژانس مازندران متاسفيم.

ایران؛ تعداد زندانيان 47 درصد افزايش يافته است

خبرگزاري فارس: رئيس زندان مركزي اروميه گفت: كمبود فضاهاي زندان مركزي اروميه از عمده مشكلات است.

به گزارش خبرگزاري فارس از اروميه، مراد فتحي ظهر امروز در مراسم جشن آزادي 10 نفر از زندانيان جرايم غيرعمد زندان مركزي اروميه اظهار داشت: در حال حاضر زندان مركزي اروميه گنجايش يك هزار زنداني را دارد.

وي افزود: تعداد زندانيان 47 درصد افزايش يافته است كه با توجه به اين وضعيت با مشكل كمبود فضا مواجه هستيم.

انتشار گازهای گلخانه ای به بالاترين سطح خود رسيد

به گزارش خبرگزاری فرانسه از ژنو، سازمان جهانی هواشناسی روز چهارشنبه اعلام کرد انتشار گازهای گلخانه ای به ویژه گاز دی اکسید کربن و متان در سال 2009 به بیشترین میزان خود رسید و این در حالی است که کره زمین روز به روز گرمتر می شود.

معاون دبیرکل سازمان جهانی هواشناسی در یک کنفرانس خبری گفت، آخرین آمارهای این سازمان نشان دهنده آن است که میزان انتشار گازهای گلخانه ای در سال 2009 به بیشترین میزان خود از زمان آغاز دوران صنعتی در زمین رسیده و این مسئله بسیار مایه نگرانی است.

سازمان جهانی هواشناسی که مقر آن در ژنو است، همچنین از روند فزاینده گرم شدن زمین و متعاقب آن بیشتر شدن انتشار گاز متان در مناطق قطبی به شدت ابراز نگرانی کرد.

انتقال یک زندانی سیاسی زندان ارومیه به سلول انفرادی

خبرگزاری هرانا - احمد تمویی یکی از زندانیان محبوس در زندان مرکزی ارومیه امروز به سلول انفرادی منتقل شد.

بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" احمد تمویی در سال 1386 به علت عضویت در یک گروه مخالف نظام بازداشت و در شعبه 1 دادگاه انقلاب مهاباد به اتهام محاربه به 15 سال حبس و تبعید به زندان مرکزی ارومیه محکوم شد.

از علت انتقال این زندانی سیاسی به سلول انفرادی خبری در دست نیست.

تسهیلات دیجیتالی در خدمت کنترل انضباطی دختران دانشجو

شهرزادنیوز:
دانشجویان دختر ساکن خوابگاه دانشگاه شهید بهشتی باید عدم حضور شبانه خود در خوابگاه را به صورت اینترنتی اعلام کنند، در غیر این صورت عدم حضورشان به اولیا دانشجو و کمیته انضباطی دانشگاه اعلام خواهد شد.

به گزارش دانشجو نیوز، این دستورالعمل از طریق توزیع اطلاعیه‌ای در خوابگاه‌های دخترانه‌ی این دانشگاه به اطلاع دانشجویان رسانده شده است.

اطلاعیه دانشجویان دختر را موظف می‌کند در صورتی که تصمیم دارند شب را در خوابگاه نباشند، در فاصله‌ی 7 صبح تا 11 شب فرم الکترونیکی مربوطه را پر کنند. در اطلاعیه آمده است: "عدم تکمیل فرم عدم حضور از طریق سیستم جامع خوابگاهی گلستان از طرف دانشجو به منزله غیبت تلقی شده و غیبت‌های ثبت شده به کمیته انضباطی و اولیا دانشجو اطلاع داده می شود

آذر همچنان بر خواب مستبدان غفلت زده شعله می کشد

ندای سبز آزادی:
آذر، ماه آتش است و شعله هایی که هنوز در خاطره پدران ما شعله می کشد.

آذر، ماه دانشگاه است و دانشجو.

ماه گلوله و خون. همه چیز از 16 مهرماه آغاز شد. 16 مهرماه 1332.

لحظه سنگین تاریخ برای کودتاگرانی که به خیال خامشان آتشی را به خاکستر نشانده بودند. بیشتر از 50 روز از كودتاى ارتشبد زاهدى نگذشته بود که تظاهراتی سنگین و یك پارچه علیه رژیم كودتا در همین روز اتفاق افتاد. دانشگاه و بازار به طرفدارى از تظاهركنندگان اعتصاب كردند.

تظاهرات به قدرى سنگین بود كه كودتاچیان وارد معركه شدند و طاق بازار را بر سر بازاریان خراب كردند و دكان‏هاى آنان را به وسیله مزدوران خود غارت كردند. یک ماه پس از آن روابط مخفیانه کودتاگران با دولت انگلستان آغاز شده بود. امری که با اعلان علنی روز 14 آذر ماه همان سال جنبه رسمی به خودش گرفت. همزمان با ورود " دنیس رایت " کاردار سفارت انگلستان به ایران بار دیگر دستگیریها اوج گرفت و تعداد کثیری از " فتنه گران " به زعم حکومت پهلوی دستگیر و روانه زندان شدند.

رژیم کودتا از ترس دانشگاهیان در 16 آذر روز ورود " نیکسون " نماینده آمریکا به ایران دستور حضور سنگین نظامیان به دانشگاه را صادر کرده بود و از سر صبح در دانشگاه تهران دانشجو و استاد بود که دستگیر و روانه زندان می شد. اوضاع چنان رعب آور شده بود که مدیران دانشگاه دستور تعطیلی دانشگاه را صادر کردند. در سکوت رخوتناک دانشگاه ناگهان دو دانشجو به حضور نظامیان در دانشگاه معترض می شوند. امری که به یورش نظامیان به دانشکده فنی می انجامد و آنها برای یافتن معترضان " مهندس شمس " یکی از اساتید دانشگاه که به حضور نظامیان در کلاسش معترض بود را در برابر دیدگان بهت زده دانشجویان به رگبار می بندند. حضور نظامیان در صحن دانشكده فنى باعث درگیری میان نظامیان و دانشجویان می شود. در اثر این حادثه سه دانشجو به شهادت می رسند. احمد قندچی، شریعت رضوی و بزرگ نیا. خونهایی که هنوز در صفحات سرخ رنگ تاریخ ایران زمین داغند و تازه.

سرزمین ما سرزمین کودتاگران نیست
16 آذر از آن روز به بعد به کابوس تمام شبهای کودتاگران تبدیل می شود. کابوسی که همچنان تن هر کودتاگری را به لرزه می اندازد. خون این سه شهید هنوز در صفحات تاریخ معاصر ایران تازه است. این خون آنهاست که آذر را به ماه ضد استبداد در ایران تبدیل کرده است. این خون آنهاست که در سرتاسر رگهای دانشجویان سبز ایرانی جاریست. خونی که هنوز هم فریاد می زند:" سرزمین ما سرزمین کودتاگران نیست. " و چه درست گفته و نوشته است دکتر علی شریعتی که : " از آن سال، چندین دوره آمدند و كارشان را تمام كردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر كه را می آید، بیاموزند، هركه را می‌رود، سفارش كنند.

آنها هرگز نمیروند، همیشه خواهند ماند، آنها شهید اند. این سه قطره خون كه بر چهره ی دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است." و عجبا که 56 سال پس از آن کودتا و پس از آن حادثه هنوز که هنوز است آذر، در ایران ماه آتش است و شعله هایی که در برابر تاریخ پوشالی سیاه اندیشان خودشیفته زبانه می کشد و هنوز هم کودتاگران از این ماه واهمه دارند و باید هم داشته باشند. هنوز یاد و خاطره 16 آذر سال 1388 از ذهن هیچ دانشجویی پاک نشده است. آنجا که دانشجویان سبز اندیش ایرانی نشان دادند که " همچون دیگران [ نمی خواهند ]- كوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. " و چه درست اندیشیده است مهندس موسوی که ماه آذر ماه دانشجوست.

میرحسین موسوی درباره این ماه می نویسد: " در این میان جا دارد ، از دانشجویان در بند یاد شود؛ دانشجویانی که راه سه شهید اهورائی ۱۶ آذر را فراموش نکرده و نشان داده اند که در راه نیل به جامعه ای عادلانه و آزاد و متعلق به همه ایرانیان، از هیچ خطری نمی هراسند و دلیرانه مقاومت می کنند." او ادامه می دهد: " و سرانجام آن که چه کسی است که نداند سه میلیون دانشجوی آگاه کشور بزرگترین سرمایه جنبش سبز است؟ جنبشی که همراهان آن بی شمارند و هریک به نوعی رهبر این جریان عظیم مردمی هستند."

آغاز یک راه طولانی
ترس برادر مرگ است و کودتاگران این روزها از سایه خود هم می ترسند. به همین خاطر است که میرحسین موسوی همگان را به آگاهی و آگاهی بخشی فرا می خواند و نسبت به " فتنه های ساختگی سبز و سرخ " توسط کودتاگران هشدار می دهد. کودتاگران ترسیده اند که موج جدید بازداشتها را به راه انداخته اند و طبق معمول پیش از همه به سراغ د انشجویان رفته اند.

کودتاگران ترسیده اند و بر هر سبز اندیشی است که از این ترس خوردگی آنها نهایت استفاده را ببرد. خیلی ها راهکارهای خیلی خوبی برای نشان دادن اعتراض مدنی مردم به کودتاگران ارائه کرده اند و همینک بسیاری برآنند تا در روز 16 آذر اعتصابات سراسری در ایران راه اندازی شود و سئوال اصلی اینجاست که این اعتصابات حد و مرزش کجاست و چگونه باید اتفاق بیافتد؟

آیا در شرایطی که خفقان مطلق بر جامعه امروز ایران حاکم است و بخش اعظمی از مردم ایران بواسطه سانسور شدید اخبار در بی خبری از وقایع روز به سر می برند می توان جامعه را برای برپایی اعتصاباتی گسترده آماده کرد؟

آیا اگر نشود آنچه که خواست عمومی جنبش سبز است ( یعنی برپایی اعتصاباتی سراسری ) کودتاگران نهایت استفاده را از این موضوع نخواهند برد؟

آیا بهتر نیست دامنه خواست اعلام اعتراض به وضعیت موجود ایران را به حرکتهایی مدنی تر تقلیل بدهیم که بیشتر قشر دانشجویان و دانش آموزان را در بر بگیرد؟

این درست است که کودتاگران در بحراني عميق تر و همه جانبه تر از هميشه دست و پا مي زند و از همه طرف مورد هجوم قرار گرفته اند. اما سئوال اصلی اینجاست که ما چقدر در برابر آنها هماهنگ و متحد هستیم؟

همه اهالی سبز اندیش سرزمین من این نکته را به خوبی می دانند که در شرایط خفقان جامعه امروز ایران بايد فضاي دانشگاه و جامعه را براي برگزاري یک حرکت مدنی مشخص و آشکار در روز 16 آذر آماده کنیم و شاید حاضر نشدن بر سرکلاس درس توسط دانشجویان ( چنانکه در تمام 5 سال گذشته شاهد حضور پررنگ آنها در محوطه های دانشگاهی بوده ایم ) یکی از بهترین گزینه های اعلام مخالفت به وجود دولت کودتا به شکل مدنی آن باشد و این امر میسر نخواهد شد مگر با پخش اطلاعيه و فراخوان مردم و جوانان به برگزاري تجمعات در اين روز. البته یکی از پیشنهادات خوب دیگری که در فضای اینترنت این روزها بسیار بر سر آن بحث است شعار دادن از بلندای پشت بام خانه هاست که راهی کم خطرتر برای بسیاری از ما است.

هر چه که هست باید یادمان باشد که ماه آذر ماه جنبش سبز است. البته تمام ماهها ماه جنبش سبز است اما اهمیت این ماه در دانشجویی بودن آن است. باید یادمان باشد که ریشه اصلی جنبش سبز در میان دانشگاهیان و دانشجویان تنیده شده است و این جنبش حیات خود را چنانکه میرحسین موسوی و کروبی و دیگر رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند، از خلاقیت و شجاعت و درایت و آگاهی دانشجویان ایرانی، وام می گیرد. آذر ماه آتش است. آتشی که از میان تمام صفحات تاریخ صد ساله اخیر ایران بر خواب غفلت و غرور مستبدانش زبانه می کشد. این را هر دانشجوی سبز اندیشی بهتر از همه ما می داند. و همین سرمایه بی پایان برای زنده ماندن و بالیدن جنبش سبز کافی است

تبدیل شعار رای من کو؟ به شعار نان من کو؟

رادیو فردا - یوسف علیزاده:
در حالی که درباره شوک احتمالی اجرای طرح هدفمند کردن یارانه و آزادسازی قیمت ها گمانه زنی های مختلفی ارائه می شود، وزیر اطلاعات دولت محمود احمدی نژاد ماه گذشته احتمال داده بود که این طرح با تنش هایی همراه باشد.

درهمین زمینه، مقامات سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی از آمادگی خود برای مقابله با پیامدهای اجتماعی این طرح خبر داده اند. با توجه به پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و ماه ها تظاهرات خیابانی در تهران و برخی شهرستان ها، اکنون برخی از بروز احتمالی نا آرامی به دلیل آزاد سازی قیمت و اجرای طرح هدفمند کردن خبر می دهند.

دکتر سهراب بهداد، استاد اقتصاد در دانشگاه دنیسون آمریکا، می گوید: دولت جمهوری اسلامی ایران با توجه به خشونتی که در حوادث پس از انتخابات به کار برد، فکر می کند مردم جرات اعتراض ندارند. اما دولت محمود احمدی نژاد در عین حال نگران است که شعار رای من کو؟ به شعار نان من کو؟ تبدیل شود.

رادیو فردا: دولت محمود احمدی نژاد درصدد است که طرح هدفمند کردن یارانه ها را اجرا کند. سوال این جاست که چه عواملی باعث شده است تا دولت دست به اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها بزند؟

سهراب بهداد: مسئله دولت این است که جمهوری اسلامی از ابتدای شروع به کارش به علت بحران اقتصادی که به وجود آورد و ناتوانی اش در مهار کردن این بحران و به راه انداختن یک اقتصاد مولد و رو به رشد، درعین حالی که خودش را هم درگیر جنگ کرده بود و در افزایش تولید هم ناتوان بود، برای اینکه در مقابل نارضایتی هایی که می توانست در میان مردم به وجود بیاید،هزینه ندانم کاریهایش را به نوعی مخفی کند، دست به دادن یارانه ها زد.

یعنی به نوعی قیمت ها را تفکیک کرد و اضافه قیمت کالاها را خودش پرداخت. این کار را چه برای کالاهای وارداتی و چه برای کالاهایی که در داخل کشور تولید می شد، انجام داد.

این کار برای این بود که جلوی نارضایتی ها گرفته شود. به تدریج اما این امر به صورت یک امر عادی در اقتصاد ایران تبدیل شد. اقتصاد ایران در عرض ۳۰ سال گذشته به نرخی که کشورهای مشابه آن رشد کردند، نتوانست به رشد اقتصادی دست یابد.

در مقایسه با ترکیه و سایر کشورهایی که حتی نفت نداشتند رشد اقتصادی ایران بسیار ناچیز بوده است. تنها در سالهای اخیر درآمد سالانه ایران به حدی رسید که در زمان قبل از انقلاب ۵۷ رسیده بود.اقتصادی که ناتوان بود و توانایی پیشرفت و تولید و رشد را نداشت، برای آرام کردن مردم دست به دادن یارانه ها زد.
طبعا اهداء یارانه ها تا ابد نمی توانست ادامه یابد. برای همین هم دولت در پی آن بود که به نوعی این قانون یارانه ها را ملغی کند.

البته سیاست حدف یارانه ها، مورد حمایت صندوق بین المللی پول و بانک جهانی هم هست. از آنجایی که آنها هم خواهان این هستند که یارانه ها حذف شود، پیشنهادشان این بوده است که اگر دولت می خواهد کمکی به اقشار کم درآمد بکند، می تواند به گروه های کم درآمد و ناتوان، وجه نقد بدهد.

در آن صورت کاستن یا افزایش همان وجه نقد، دست دولت است. و می تواند بی سر و صدا این کار را بکند. مردم صدقه بگیر هم این قدرت سیاسی را نخواهند داشت که اعتراضی بکنند که چرا یارانه هاشان کاسته شده است؟
تعداد زیادی از اقتصاددانان طرفدار آزادی بازار همیشه از این سیاست جانبداری کرده اند، الان جای تعجب است که در این روزها کمتر در این مورد صحبت می کنند.

پیامدهای اقتصادی هدفمند کردن یارانه ها ، آزادسازی قیمت هاست. ارزیابی شما از این رویداد چیست؟

مسئله فقط این نیست که می خواهند به عده ای مقداری پول نقد بدهند. این پول نقدی که خواهند داد برای آرام کردن مردم در مقابل تغییر و تحولاتی است که در اقتصاد به وجود خواهد آمد.

تغییر و تحولات بدین صورت خواهد بود که قیمت ها به شکل سریعی بالا خواهد رفت. نرخ تورم بالا خواهد رفت. این همان مکانیزمی است که انتظارش می رود. هدف کلی چنین سیاستی این است که مصرف را پایین ببرد.

در طول دوره رکود اقتصادی ۳۰ ساله ایران که تولید رشدی نداشته است، مصرف رشد روزافزونی داشته است. به این علت که دولت یارانه داده است. از بخش های سرمایه گذاری و تولید کاسته شده و به بخش مصرف کمک شده است.

اما با حدف یارانه ها، مصرف کاهش پیدا می کند، و مصرف که کم شود، از راه مکانیسم تورم، سودها افزایش می یابد، و آن وقت انتظار می رود که (شاید) سرمایه گذاری افزایش یابد.

در واقع تورمی که به وجود خواهد آمد همان تورمی است که اینها انتظارش را دارند. این تورم همان نقشی را بازی خواهد کرد که اینها منتظر آنند. نقش این تورم کاستن از میزان مصرف است.

مکانیزمی که ایجاد خواهد شد این است که با بالا رفتن قیمت ها، مزدها افزایش نخواهد یافت. مردم نمی توانند پا به پای تورم جلو بروند. نتیجتا درآمد واقعی شان و میزان مصرفشان کم خواهد شد.برق کمتری مصرف می کنند. مجبورند گاز کمتری مصرف کنند و کفش و لباس کمتری بخرند.

این امر کاملا قابل انتظاری است. تورمی که امروز بدون تغییر قیمت های رسمی ایجاد شده است، با تغییر قیمت های رسمی به نرخ نجومی خود خواهد رسید.

یک بار هم قبلا در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی، این طرح به نوعی می خواست اجرا شود که متوقف ماند.

بله. در دوره اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی او به دنبال اجرای این طرح رفت. با تایید صندوق بین المللی پول و اقتصاددانان طرفدار بازار این کار را شروع کرد، منتها تاثیر اجرای آن از همان آغاز، تورمی قابل توجه بود.

قیمت ها به دو و نیم برابر خود رسید و باعث ایجاد تشنجاتی در جامعه و عکس العمل های شدید شد. برای اولین بار حکومت جمهوری اسلامی با شورش های خیابانی در شهرهای مختلف کشور مواجه شد.

دولت هاشمی رفسنجانی هم دید که این بازی ای نیست که بتواند از عهده اش برآید. در واقع عقب نشست. حتی مجلس در آن زمان به دولت حمله کرد که چرا قیمت ها افزایش یافته است؟ اینجا بود که دولت نسبت به اجرای این طرح عقب نشینی کرد.

اگر چه از آن پس سیاست لیبرالیزه کردن اقتصاد به طور کج دار و مریز پیش می رفت، هر جا که سر و صدایی در نمی آمد، نرخ ها آزاد می شد و هر جا که با مقاومت مردم روبرو می شد، نرخ ها در همان سطح باقی می ماند.


در دوره اول ریاست جمهوری محموداحمدی نژاد، وی با شعار حمایت از اقشار آسیب پذیر جامعه و انتقاد از سیاست دولت های گذشته روی کار آمد. او دولت های پیش از خودش را متهم به فساد کرد و گفت که پروژه اصلی اش ، کمک به گروه های آسیب پذیر جامعه است.

الان پرسش این است که چرا رویکرد احمدی نژاد تغییر کرده و امروز دست به اجرای این سیاست ها می زند؟
در انتخابات دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد او از هاشمی رفسنجانی پیشی گرفت، در واقع قسمت عمده آرایی که به رفسنجانی داده نشد، مخالفت و عکس العملی بود که نسبت به سیاست های اقتصادی دوره ریاست جمهوری او نسبت به لیبرالیزه کردن اقتصاد بود.

کسانی که از این سیاست متضرر شده بودند به هاشمی رفسنجانی رای ندادند و او را کسی می دیدند که همان سیاست های اقتصادی را دنبال خواهد کرد. شعار احمدی نژاد در دوره نخست این بود که ما این کار را نخواهیم کرد. او می گفت ما طرفدار مردم کم درآمد هستیم و با این شعارها به نفی سیاست های اقتصادی هاشمی رفسنجانی پرداخت.

اما الان خودش برآن است که همان سیاست ها را به نحو بسیار شدیدتری اعمال کند. اما چرا حالا؟ آنها ضمن اینکه دائما به مردم آمادگی می دهند که ما می دانیم که شما تحت فشار قرار خواهید گرفت، قیمت ها بالا خواهد رفت و توان اقتصادی شما کم خواهد شد، اما بدانید که ما زور داریم و می توانیم این کار را انجام بدهیم.
این نمایش زوری است که دولت در طول یکسال و نیم گذشته به طور برهنه به مردم نشان داده است.مردم هم خاطره آن حملات خیابانی، تجاوز در زندان ها و اعدام ها را فراموش نکرده اند.

همیشه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی می دانستند که عملی کردن این طرح با واکنش ها و مخالفت های اجتماعی شدیدی مواجه خواهد شد. فرمول پیشنهادیشان هم این بود که حکومت باید در شرایطی دست به این کار بزندکه سعی کند رضایت عموم مردم را جلب کند. در شرایطی که وعده ای که به مردم می دهند از سوی مردم قابل پذیرش باشد. مثلا مردم بپذیرند که اگر الان تحت فشار قرار خواهند گرفت اما بعدها شرایط اقتصادی مطلوبی خواهند داشت و درست خواهد شد.

اما دولت از این مسیر وارد نشد. این فرمول جدیدی بود که قبل از اجرای این طرح، حجم وسیعی از خشونت وارد بازار اقتصاد و سیاست شد و دولت انتظار دارد مردم در مقابل این قدرت عظیم خشونت، جرات اعتراض نخواهند داشت و سیاست تعدیل به اجرا درخواهد آمد.

در واقع دولت می خواهد از خشونتی که بعد از انتخابات علیه مردم علنی کرد، یک استفاده اقتصادی هم ببرد.

شما به این نکته اشاره کردید که دولت سعی می کند با نشان دادن قدرتش این طرح را به زور و اجبار اجرا کند. به نظر شما عکس العمل مردم چه می تواند باشد؟ خصوصیات این عکس العمل و اعتراضات احتمالی چگونه خواهد بود؟

حکومت سعی کرده است با وعده و وعید واریز کردن پول نقد به حساب مردم ، وانمود کند که مقداری شیر و عسل به شما اعطا می کنم! اما در عین حال می گوید یادتان باشد، این نیروی نظامی هم هست. و ما هر روز مانور می دهیم. معترضین را اعدام می کنیم. اگر کسی علیه این طرح حرفی بزند در واقع علیه امنیت ملی حرف زده و متهم به محاربه است.

اما از طرفی این حرکتی که خواهد شد بسیار حرکت وسیعتری خواهد بود. تاثیر تورمی این سیاست در جامعه همه جانبه خواهد بود. بیشترین تاثیرش البته دامنگیر گروه های کم درآمد و یا بی درآمد خواهد شد.

گروه های کم درآمد هم به علت مشکلات عدیده شان نمی توانند یکباره و منسجم مانند جمعیتی که در خرداد ماه ۸۸ به خیابانها ریختند و معترض شدند، اعتراض کنند. بلکه به صورت موردی و خود به خودی و پراکنده معترض خواهند شد.

در اینجا شعارشان دیگر رای من کو؟ نخواهد بود. بلکه شعارشان نان من کو؟ و شغل من کو؟ خواهد بود. و کسانی این شعارها را سر خواهند داد که گرسنه هستند و دولت محمود احمدی نژاد نیز از همین نگران است.

گروه جمعیتی متفاوتی هستند که این شعارها را سر خواهند داد. جلوگیری از حرکت این گروه بسیار دشوارتر از گروهی خواهد بود که به دنبال آزادی سیاسی و دموکراسی هستند و خواهان خشونت نیستند.

شما ترکیب جمعیتی معترضین روزهای آینده به اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها را با ترکیب جمعیت معترضین یکسال اخیر متفاوت ارزیابی می کنید؟ به خاطر داشته باشید که در جریان اعتراض به انتخابات غالب اعتراض ها در تهران و شهرهای بزرگ رخ دادند.

به احتمال زیاد باز هم عکس العمل ها در شهرهای بزرگ خواهد بود. در شهرهای کوچکتر امکان مانور سیاسی در مقابل خشونت های حکومت دشوارتر خواهد بود. ولی این اعتراضات احتمالی پراکنده تر خواهد شد. ممکن است در شهرهای بزرگ اما در نقاط مختلف این شهرها این اعتراضات رخ دهد. بدون تعیین کردن زمان مشخص و برنامه ریزی تعیین شده.

این اعتراضات به صورت خود به خودی و خودجوش رخ خواهد داد. به همین دلیل هم حکومت خودش را سخت بسیج کرده است و آمادگی هایی را که دارد به نمایش می گذارد. این نمایش ها برای ترساندن مردم از این حرکات خود به خودی است. ولی جمعیتی که این کار را خواهند کرد نوع حرکت و دینامیسم حرکت و شعارشان متفاوت خواهد بود.

دیگر بحث بر سر این نیست که استراتژی به اصطلاح ساختار حکومت چه خواهد بود؟ آیا باید ما با خشونت پاسخ دهیم یا با تقابل؟ بحث این خواهد بود که من گرسنه ام و نان می خواهم. نان من کو؟ و مقابله با این درخواست ها برای هر حکومتی دشوارتر خواهد بود.

اینها حرکات خود به خودی هستند که به وجود می آیند و می توانند یک سیل بسیار کوبنده ایجاد کنند.

مهمترین کسانی که از اجرای این طرح نفع خواهند برد، نه مردم بلکه بنیادها و دیگر واحدهای بسیار بزرگ اقنصادی مانند سپاه پاسداران خواهند بود.

همان هایی که در طول ۳۰ سال گذشته از راه رانت خواری ثروتمند شدند و حالا می خواهند ثروتمندشدن خود را از راه بازار به سرانجام برسانند.

در واقع همان هایی منتفع خواهند شد که قبلا منتفع بودند و همان هایی متضرر خواهند شد که قبلا هم متضرر بودند

۱۰ حقیقت عجیب فیزیک : از نسبیت تا کوانتوم !

فیزیک بدون شک علمی شگفت انگیز است، ذراتی که وجود ندارند در احتمالات به حساب می‌آیند، و زمان متناسب با سرعت حرکت شیئی تغییر می‌کند. نشریه تلگراف 10 پدیده عجیب از این عجایب در علم فیزیک را با کمک تعدادی از کاربران توئیتر و کیهان شناسی به نام مارکوس چاون ارائه کرده است که در ادامه ارائه خواهد شد.

خورشید می‌توانست از موز ساخته شده باشد
خورشید بسیار پر حرارت است زیرا وزن چند میلیارد میلیارد میلیارد تنی آن گرانش عظیمی به وجود می‌آورد که در نتیجه هسته ستاره را تحت فشاری غیر قابل تصور گذاشته و در نتیجه فشار بالا حرارت فوق‌العاده تولید می‌کند. در صورتی که به جای گاز هیدروژن از میلیاردها میلیارد میلیارد تن موز استفاده می‌شد نیز همان میزان فشار و در نتیجه همان مقدار حرارت در خورشید به وجود می‌آمد. با این حال با افزایش حرارت، اتمها با بخشهای مختلف ساختار ستاره‌ای برخورد کرده و انرژی اتمی را به وجود می‌آورند که در اینجا تفاوت میان حضور هیدروژن و موز در ساختار خورشید آشکار خواهد شد.

تمام ماده‌ای که نسل بشر را به وجود آورده است در یک حبه قند جا می‌گیرد
اتمها 99.9999999999999 درصد فضای خالی هستند و به همین دلیل در صورتی که تمامی اتمها را به گونه‌ای به هم بفشاریم که فضای خالی میان آنها از بین برود، یک قاشق چای خوری یا حجمی برابر یک حبه قند از این ماده در حدود پنج میلیارد تن وزن خواهد داشت، وزنی 10 برابر مجموع وزن تمامی انسانهایی که در حال حاضر در جهان حضور دارند. این در واقع همان پدیده‌ای است که در ستاره‌های نوترونی رخ می‌دهد و وزن آنها را تا حد غیر قابل باوری افزایش می‌دهد.

آنچه آینده است می‌تواند آنچه گذشته بوده است را تغییر دهد
شگفتی جهان کوانتوم به اثبات رسیده است، آزمایش دو جداره که نور را در دو حالت موج و ذره به اثبات می‌رساند به‌اندازه کافی عجیب و غیر قابل تصور هست. به خصوص زمانی که اعلام شود مشاهده نور می‌تواند آن را از موج به ذره و یا برعکس تبدیل کند. اما پدیده‌های عجیب‌تر این جهان پس از آزمایش جان ویلر فیزیکدان در سال 1978 خود را نمایان کرد. آزمایش وی نشان داد مشاهده یک ذره در حال، می‌تواند سرنوشت ذره مشابه دیگری را در گذشته متحول سازد.

طبق آزمایش دو جداره در صورتی که هر یک از پرتوهای نوری خارج شده از یکی از شکاف‌های صفحه آزمایش را مشاهده کنید، در واقع پرتو را مجبور کرده اید خصوصیات ذره‌ای به خود بگیرد و اگر به هدف برخورد پرتو چشم بدوزید خصوصیت موج گونه به پرتو نور بخشیده اید. اما در صورتی که پس از عبور پرتو نور از شکاف به مسیری که از آن ناشی شده است چشم بدوزید آنگاه است که پرتو نور می‌تواند در هر دوحالت شکل بگیرد. به بیانی دیگر زمان حال، بر گذشته پرتو نور تاثیر گذاشته است. این آزمایش در آزمایشگاه تنها چند صد هزارم ثانیه به طول می‌انجامد اما در مشاهده نورهای ناشی از ستاره‌های دوردست نیز صدق می‌کند. در واقع مشاهده اکنون ستاره‌های دوردست می‌تواند گذشته چند هزار یا میلیون ساله آنها را تغییر دهد.

تقریبا همه جهان گم شده استمی‌توان به جرات گفت در حدود 100 میلیارد کهکشان در جهان هستی وجود دارد که هر یک از آنها از 10 میلیون تا 10 تریلیون ستاره را در خود گنجانده‌اند. خورشید زمین در مقایسه با این ستاره‌ها، یکی از کوچکترین و ضعیفترین ستاره‌ها به شمار می‌رود و حتی می‌توان نام کوتوله زرد رنگ را بر روی آن گذاشت. در واقع در جهان هستی مقادیر ترسناک و عظیمی از ماده مرئی وجود دارد که انسان تنها قادر به مشاهده دو درصد از آن است. وجود این حجم ماده به واسطه نیروی گرانش آنها پیش بینی می‌شود و ماده تاریک نیز که مقدار آن 6 برابر جرم ماده مرئی تخمین زده می‌شود، نیز بخش نامرئی جهان را تشکیل داده است. وجود انرژی تاریک به عنوان بخشی دیگر از جهان که در واقع مابقی جهان را تشکیل داده است، موضوع را پیچیده‌تر خواهد کرد، انرژی که با گسترش سریع جهان در ارتباط است و به همراه ماده تاریک همچنان ناشناخته باقی مانده است.

جسم می‌تواند سریعتر از نور حرکت کند و نور همیشه بسیار سریع حرکت نمی‌کندسرعت نور در خلا 300 هزار کیلومتر بر ساعت است با این حال نور همیشه در خلا حرکت نمی‌کند. برای مثال نور در آب با سرعتی یک سوم سرعت گفته شده حرکت می‌کند. در واکنشهای اتمی برخی از ذرات به سرعتهای بسیار بالایی دست پیدا می‌کنند که بخشی از سرعت نور است و در صورتی که از میان رابطی که سرعت نور را خواهد کاست عبور کنند، در واقع می‌توانند سریعتر از نور حرکت کنند. چنین پدیده‌ای درخششی آبی رنگ از خود به وجود می‌آورد که به تشعشعات شرنکوف شهرت داشته و با بمبهای صوتی قابل مقایسه است. کمترین سرعتی که تا کنون برای نور به ثبت رسیده است 17 متر بر ثانیه یا 61 کیلومتر بر ساعت بوده که به واسطه عبور از میان روبیدیوم منجمد با حرارتی برابر صفر مطلق ایجاد شده است. در این حرارت این ماده حالتی به نام میعان بوز ـ انشتین را تجربه می‌کند.

تعداد نامحدودی نویسنده مطلب را نوشته و تعداد نامحدودی خواننده آن را می‌خوانندبر اساس مدلهای استاندارد کیهان شناسی، جهان مرئی با تمامی میلیاردها کهکشان و تریلیون تریلیون ستاره هایش تنها یکی از بی نهایت جهانهایی است که مانند حبابهای صابون در یک اسفنج در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. به دلیل بی نهایت بودن آنها می‌توان هر تاریخچه ممکنی را برایشان در نظر گرفت. اما تعداد تاریخچه‌های ممکن برای این جهانها متناهی است زیرا تعداد محدودی پدیده و تعداد محدودی نتیجه در بر داشته‌اند. تعداد این پدیده‌ها بسیار زیاد اما متناهی است پس همین پدیده عینی و کنونی که نویسنده این مطلب را نوشته و شما آن را می‌خوانید، باید بی نهایت بار در زمان رخ داده باشد. شگفت‌انگیزتر از آن این است که بدانیم نزدیکترین همتای ما در چه فاصله‌ای از ما قرار گرفته است. این فاصله عددی برابر 10 به توان 10 به توان 28 متر تخمین زده شده است که در صورت علاقه مندی به محاسبه آن می‌توانید از عدد یک و 10 میلیارد میلیارد میلیارد صفر در برابر آن استفاده کنید!

سیاهچاله‌ها سیاه نیستندبه طور حتم سیاهچاله‌ها بسیار تاریکند اما سیاه نیستند زیرا این پدیده‌ها درخشان بوده و به آرامی نور خود را در تمامی طیفهای نوری از جمله نور مرئی به اطراف منتشر می‌کنند. این تشعشعات که تشعشعات هاوکینگ نام دارد نور خود و جرم سیاهچاله‌ها را به تدریج کاهش داده و با از دست دادن منبع جرم سیاهچاله‌ها تبخیر می‌شوند. سیاهچاله‌های کوچک در مقایسه با جرمشان و نسبت به سیاهچاله‌های بزرگتر با سرعتی بالاتر از خود نور منتشر می‌کنند و بر همین اساس در صورتی که برخورد دهنده بزرگ هادرون بر اساس برخی نظریه‌ها از خود میکروسیاهچاله‌هایی تولید کند، آنها به سرعت تبخیر خواهند شد و دانشمندان پس از آن قادر خواهند بود بقایای تابشهای آنها را مشاهده کنند.

تصور بنیادین از جهان مسئول گذشته، حال و آینده آن نیستبر اساس نظریه نسبیت خاص چیزی به نام اکنون، گذشته یا آینده وجود ندارد و قالبهای زمانی به یکدیگر وابسته‌اند زیرا همه هستی در سرعتی برابر در حرکت است. در صورتی که انسان با سرعتی کاملا متفاوت در حرکت بود شاهد پیر شدن زودهنگام یکی از نزدیکان و یا دیر پیر شدن وی نسبت به دیگران می‌بود.

ذره‌ای در اینجا می‌تواند به صورت آنی بر روی ذره‌ای در آن طرف جهان تاثیر بگذاردزمانی که یک الکترون همتای ضد ماده خود یا پوزیترون را ملاقات می‌کند، هر دو در درخشش کوچکی از انرژی، خنثی و دو فوتون از این برخورد متولد می‌شوند. ذرات ساب اتمیکی مانند فوتونها یا کوارکها از ویژگی به نام اسپین برخوردارند که به مفهوم چرخش است، اما این ذرات در واقع حرکت چرخشی ندارند اما به گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار در حال چرخشند. جهت اسپین فوتونها در زمان تولد در برابر یکدیگر بوده و در نتیجه خنثی می‌شوند. با توجه به رفتارهای غیر قابل پیشبینی کوانتومی گفتن اینکه کدام فوتون در مسیر چپگرد و کدام یک در مسیر راستگرد حرکت خواهد داشت غیر ممکن است و در واقع تا زمانی که یکی از آنها مشاهده نشود، هر دو در هر دو جهت حرکت خواهند داشت اما به محض اینکه یکی از آنها مشاهده شود جهت راست یا چپگرد را به خود گرفته و به هر جهتی که حرکت کند، همتایش در مسیر متضاد آن حرکت خواهد کرد. این واقعیتی است که در آزمایشها به اثبات رسیده است.

هرچه سریعتر حرکت کنید سنگین‌تر می‌شویددر صورتی که بسیار سریع بدوید به صورت لحظه‌ای و نه دائم، سنگین وزن خواهید شد. سرعت نور مرز سرعت در جهان است، در این صورت زمانی که جسمی با سرعتی نزدیک به نور در حرکت است و شما به آن نیرویی وارد کنید، به سرعت آن نخواهید افزود بلکه تنها به آن انرژی اضافی وارد کرده اید که این انرژی باید در جایی قرار بگیرد. بهترین مکان برای قرارگیری این انرژی، جرم جسم است. بر اساس قانون نسبیت، جرم و انرژی با یکدیگر برابرند پس هر چه انرژی وارد شده بیشتر باشد جرم افزایش پیدا خواهد کرد. البته این افزایش وزن در انسان قابل چشم پوشی بوده و درعین حال غیر قابل انکار است

°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
 

فرستنده : فرامرز دادرس

در پشت پرده ویکی لیکس چه می گذرد ؟ 

چگونه ژولین آسانژ، هاکر استرالیایی در ردیف چهره های  سرشناس جهان قرار گرفته است، وی در نوامبر 2010 در رده بندی چهره های قدرتمند جهان از سوی مجله معتبر فوربس در جایگاه شصت و هشتم قرار گرفت، آسانژ  با اسامه بن لادن که در ردیف پنجاه و هفتم جای گرفته فاصله زیادی ندارد.[1]

گفته می شود که ژولین آسانژ بنیانگذار و سخنگوی رسمی سایت اینتر نتی ویکی لیکس می باشد، ولی آسانژ این گفته را رد کرده و گفته است او بنیانگذار ویکی لیکس نیست. ژولین آسانژ در سال 1971 در تانزویل استرالیا به دنیا آمد و کارشناس کامپیوتر است، آسانژ می گوید پدر و مادرش هنرپیشه های دوره گرد بودند و او ناچار شده دوران جوانی اش را در سی و هفت مدرسه و دبیرستان و شش دانشگاه بگذراند. [2]

ژولین آسانژ شباهت بسیاری به توماس ادوارد لورنس، دارد همان جاسوس سرشناس انگلیسی که با نام لورنس عربستان شناخته می شود. ژولین آسانژ از" پیتر اتول " هنرپیشه انگلیسی که نقش لورنس را بازی کرد به قهرمان داستان بیشتر شبیه است.

شایع است، ویکی لیکس از سوی سازمانی به نام " سان شاین پرس " اداره میشود و بودجه آن را فعالین حقوق بشر و خبرنگاران و کارشناسان تاًمین می کنند! ولی روزنامه لوموند در یازدهم نوامبر 2009 به نقل از خبرگزاری فرانسه فاش کرد که ویکی لیکس شرکتی زیر نام " سان شاین پرس" در جزیره ایسلند به ثبت رسانده تا کار خود را بگونه قانونی دنبال کند. [3]

 درد سرهای حقوقی ویکی لیکس

ویکی لیکس ادعا می کند که از آغاز کارش با بیش از یکصد شکایت حقوقی روبرو بوده و بی شک هزینه گزافی در این راه پرداخته است. سایت ویکی لیکس از خدمات یک شرکت اینترنتی سوئدی برخوردار است، قانون سوئد در زمینه اینترنت این امکان را به ژولین آسانژ و همکارانش می دهد که با توجه به فشار هایی که برای بستن این سایت در جریان است کار خود را دنبال کنند، گذشته از این ویکی لیکس روی سرور های گوناگونی در سراسر جهان سوار شده است تا بتواند بی وقفه به کارش ادامه دهد.

روز شنبه بیستم نوامبر 2010 به گزارش خبرگزاری فرانسه، سخنگوی (اینترپل) پلیس بین المللی در شهر لیون اعلام کرد که " یادداشت قرمز " مبنی بر حکم بازداشت بین المللی ژولین آسانژ را از سوی مقامات قضایی کشور سوئد دریافت کرده است. سخنگوی اینترپل افزود بدون اجازه مقامات سوئدی نمی تواند محتوای این حکم بازداشت را فاش کند. پیش تر گفته شده بود که این بازداشت در چهار چوب تحقیق در باره شکایت هایی است که در آن ژولین آسانژ در سوئد متهم به تجاوز و آزار جنسی شده است.[4]  دادستان سوئد در تاریخ 18 نوامبر گفته بود اگر آقای آسانژ مجرم شناحته شود ممکن است به دو سال زندان متهم شود! این گفته دادستان سوئد شک برانگیز است چون مجازات تجاوز و آزار جنسی در این کشور دستکم چند دهه زندان می باشد.

آسانژ در گفتگویی با بی بی سی اشاره کرده بود که ویکی لیکس به تازگی اطلاعات مهمی به دست آورده است.

چگونه اخبار ارتش آمریکا به دست ویکی لیکس افتاد ؟

ویکی لیکس ادعا می کند که بیش از یک میلیون سند مهم در اختیار دارد. این سایت بار دیگر دراکتبر 2010 با انتشار چهارصد هزار سند سرّی ارتش آمریکا در عراق جنجال آفرینی کرد. ویکی لیکس نخستین بار در دسامبر 2006 در اینترنت قرار گرفت، سپس با انتشار اسناد محرمانه به ویژه اسناد ارتش آمریکا در جنگ افغانستان برای خود کسب اعتباری کرد و سر و صدایی در جهان به راه انداخت.

در یک پایگاه نظامی آمریکا در شصت کیلومتری بغداد، یکی از نظامیان جوان بنام برادلی منینگ بیست و دو ساله روی اینترنت به دوست تازه خود آدریان لامو، بیست و نه ساله، هاکرسابق کالیفرنیایی می گوید دویست و شصت هزار سند ازجمله فیلم کشته شدن دو خبرنگار رویتر در سال 2008 توسط هلیکوپترها ی ارتش آمریکا در بغداد را از راه شبکه اینترنت به ویکی لیکس فرستاده است. [5] برادلی منینگ می افزاید؛ جهانیان باید حقیقت را بدانند. سپس دلایلی به دست آمد که نشان می دهد برادلی منینگ این سرباز جوان آمریکایی همجنس باز می باشد. [6]

آدریان لامو که پیش تر به دلیل هک کردن کامپیوتر های روزنامه نیویورک تایمز محکوم شده بود از شنیدن این خبر ترسان می گردد و " اف بی آی " را در جریان می گذارد. او سپس به همین روزنامه گفته است: « از نظر اخلاقی در تنگنا قرار گرفتم ».

فقط می خواهم که این ها بیرون ریخته شود !

در 22 ماه مه در یک ارتباط اینترنتی میان برادلی منینگ، سرباز آمریکایی و آدریان لامو، هاکر کالیفرنیایی ، سخنان زیر رد و بدل می شود: [7]

برادلی منینگ: نمی توانم باور کنم چرا بتو اعتماد کردم، من مدت ها تنها بودم، میل داشتم آدم خوبی باشم و یک زندگی معمولی داشته باشم، ولی وقایع مرا مجبور کرد تا به دنبال زنده ماندن باشم . آنقدر زرنگ هستم که بفهمم چه چیزهایی می گذرد ولی کاری از دستم بر نمی آید... اینجا هیچ کس به من توجهی ندارد. من مانند یک دیوانه دارو مصرف می کنم ، تو چیز هایی را از دست دادی.

آدریان لامو: چه نوع چیز هایی ؟

برادلی منینگ: صد ها

آدریان لامو: مثلاً چی، کنجکاوم بدانم چه نوعی

برادلی منینگ: نمی دانم، آنقدر هست که ... مدارک اصلی را ندارم... هوم... پاپ اعظم ونظرش درباره رسوایی جنسی در واتیکان.

آدریان لامو: تو چاخان می کنی...

برادلی منینگ: این یک شوخی بود ؛ یک تلگرام طبقه بندی شده از سفارت آمریکا در ریکجاویک در باره یک بانک اینترنتی ایسلندی در 13 ژانویه 2010... نتیجه آن شد که سفیر به آمریکا فراخوانده و از کار بر کنار شد. فقط یک تلگرام..

آدریان لامو: هنوز هم چیز هایی است که پخش نشده باشد ؟

برادلی منینگ: باید از آسانژ بپرسم

آدریان لامو: برای چه از او ؟

برادلی منینگ: نه...فقط می خواهم که این چیز ها پخش بشود... نمی خواهم دخالت داشته باشم.

در پایان ماه مه برادلی منینگ به دلیل « پخش اخبار طبقه بندی شده» بازداشت و به یک پایگاه نظامی آمریکا در کویت برده شد. از آن زمان  وکلای ژولین آسانژ نگران هستند و به او سفارش کرده اند به آمریکا سفرنکند. ویکی لیکس سه وکیل برای دفاع از سرباز برادلی منینگ استخدام کرد ولی هنوز نتوانسته اند موکل خود را ملاقات کنند.

با بررسی اطلاعاتی که تاکنون در ویکی لیکس انتشار یافته است به نظر می رسد که آمریکا هدف اصلی این سایت است. در سال 2008 میلادی ویکی لیکس عکس ها و آدرس های پستی و ایمیل ها یی از سارا پیلین نامزد معاونت ریاست جمهوری آمریکا را منتشر کرد.

طبقه بندی اطلاعات درسازمان های اطلاعاتی آمریکا

آمریکایی ها می گویند؛ با انتشار اسناد طبقه بندی شده دولت، وزارت دفاع و سازمان های اطلاعاتی آمریکا ضربات جبران ناپذیری به این سازمان ها وارد می شود و سازمان های اطلاعاتی کشور های دیگر به این اطلاعات دست خواهند یافت و می تواند منافع آمریکا را با مشکل روبرو سازد.

بیشتر سازمان های اطلاعاتی جهان اسناد خود را به چهار دسته طبقه بندی می کنند، این کار به هدف جلوگیری از درز کردن اطلاعات به بیرون می باشد. کسانی که مسائل امنیتی و طبقه بندی را رعایت نکنند در برابر قانون مجرم شناخته می شوند و مجازات های سنگینی برای آنان پیش بینی شده است که در پاره ای از کشور ها کیفر آن تا حد مرگ می باشد. بالاترین درجه طبقه بندی اطلاعات " بکلی سرّی " است.

افشای اطلاعات " بکلی سرّی " می تواند آسیب بی اندازه و جبران ناپذیری به امنیت ملی یک کشور وارد آورد. طبقه بندی " سرّی" یک پله پایین تر جای دارد وافشای مدارک سرّی می تواند مشکلات جدّی به امنیت ملی یک کشوروارد نماید. طبقه بندی  " خیلی محرمانه "  در رده پایین ترازسرّی قرار دارد و افشای این اطلاعات می تواند به امنیت ملی یک کشور زیان برساند. افشای اطلاعات " محرمانه " می تواند عوارض نامطلوبی ایجاد کند. برخی از کشور ها مانند آمریکا در سیستم خود از طبقه بندی  محرمانه استفاده نمی کنند.

سازمان های اطلاعاتی آمریکا اسناد خود را به سه دسته ؛ خیلی محرمانه، سرّی و بکلی سرّی طبقه می کنند، این روش طبقه بندی بر پایه فرمان شماره 13292 ریاست جمهوری به ثبت رسیده است. آمریکایی ها در زمان جنگ دوم جهانی مانند انگلیسی ها طبقه بندی "محدود" را نیز به کار می بردند ولی این طبقه بندی امروز در سازمان های اطلاعاتی آمریکا کاربردی ندارد.

قانون آزادی اخبار و اطلاعات در آمریکا (Freedom of Information Act) در سال 1996 اجازه داد که برخی اطلاعات از طبقه بندی خارج شوند به شرط آن که در شمار اطلاعات " سرّی " دفاعی کشور نباشند.

در 29 دسامبر 2009 میلادی با فرمان شماره 13526 ریاست جمهوری، از سوی پرزیدنت اوباما قوانین حقوقی طبقه بندی اطلاعاتی دگرگون شد. پرزیدنت اوباما مخالف طبقه بندی دائمی اطلاعات است. از این پس این اطلاعات بگونه خودکار پس از گذشت بیست و پنج سال از طبقه بندی خارج خواهند شد.

سازمان ها می توانند با ارائه دلایلی درخواست نمایند که مدت طبقه بندی برخی از اطلاعات تا پنجاه سال تمدید شود، ولی این زمان نباید از هفتاد و پنج سال بگذرد. پس از این مدت تنها شخص رئیس جمهور می تواند طبقه بندی سندی را تمدید نماید.

طبقه بندی اخبار منتشر شده در ویکی لیکس

بیشتر اخباری که ویکی لیکس در باره ارتش آمریکا در سایت خود منتشر کرده است " اطلاعات " به شمار نمی آیند، بلکه در گروه اخبار " خام " دسته بندی می شوند. در آغاز هر خبر به دست آمده در یک طبقه بندی جای می گیرد. ممکن است هنگام بررسی یا پرورش خبر، نوع طبقه بندی آن تغییر کند و در دسته بالاتر یا پایین تری قرار گیرد.

نیروها ی ارتش آمریکا در مناطق عملیاتی اقدام به  شناسایی ، گشت زنی و عملیات جنگی می کنند و لاجرم اخباری را در پیوند با جو، زمین و دشمن در منطقه  به دست می آورند و به رکن دوم ارتش گزارش می کنند. این اخبار از مشاهدات عینی  نیرو ها و تماس با " مخبرین " محلی گرد آوری می شوند و رخداد ها را که  از شش عنصر خبری؛ کی، کِی، کجا، چه ،چطور و چرا، بایستی شکل گیرند، تعریف می کنند.

این گزارش ها سپس از سوی کارشناسان اطلاعاتی بررسی و پس از گذشتن از مراحل کارشناسی گوناگون از حالت خبر خارج  و به اطلاعات طبقه بندی تبدیل می شوند. درجه طبقه بندی را کارشناسان مشخص می کنند. 

اکثر اخباری که ویکی لیکس در باره ارتش آمریکا منتشر کرده است دارای طبقه بندی " سرّی " هستند ! بی آنکه به راستی دارای چنین اهمیتی باشند، تنها دلیل کارشناسی این است که نیروهایی اخبار خام را جمع آوری می کنند، در گزارش های درج شده خود به اهمیت اخبار به دست آمده و نوع طبقه بندی آنها واقف نبوده اند و در راستای انجام وظیفه سربازی یا بنا به دستور فرماندهان، از همان آغاز حد میانی طبقه بندی های اطلاعاتی آمریکا را برگزیده و اکثر اخبار را در طبقه بندی " سرّی " جای داده اند. [8]

نام رمز، عطر تنباکوی قلیانی که در رستوران لندن کشیدیم.

ساعت 19.30 هشتم اکتبر 2010 " نیکلا وآزن " مدیر انتشارات (OWNI) در فرانسه ایمیلی در یافت کرد که شخصی بطور فوری خواستار گفتگو با برنامه ریز و مسئول تکنیکی برنامه کامپیوتری (WARLOGS) شده بود. این برنامه در ژوئیه گذشته ساخته شده است. در این ایمیل نوشته  شده بود: « خانم یا آقای عزیز، من در تلاش برای پیدا کردن فردی هستم که این برنامه را ساخته است، من در جستجوی پیدا کردن افراد فنی هستم که بتوانند این برنامه را سوار کنند. من بسیار مایلم که ایمیل شخصی آنان را به دست بیاورم و پیشنهاد بسیار جالبی برای آنان دارم و مطمئن هستم که آن ها نیز مایل به گفتگو در باره آن می باشند. مشتاقانه منتظر پاسخ شما هستم. با احترام ».[9]

نیکلا وآزن، می گوید که پس از رد وبدل کردن چند ایمیل، شماره تلفن دستی اش را به فرستنده ایمیل می دهد و در زمانی کوتاه ژولین آسانژ به او تلفن می کند، پس از این گفتگو " نیکلا وآزن " به همراه " پیر رومرا" برنامه ریز ارشد شرکت (OWNI) به لندن می رود و روز دوازدهم اکتبر، ژولین آسانژ را در کافه ای ملاقات می کنند، معامله جوش می خورد و به توافق می رسند. قرار می شود که همه کار ها در شش روز انجام شود و سایت برای 18 اکتبر2010  آماده باشد تا بتوانند چهار صد هزار سند طبقه بندی شده ارتش امریکا در عراق را منتشر نمایند. نام رمز دسترسی به سایت نیز تعیین می شود: عطر تنباکوی قلیانی که در رستوران لندن کشیدیم.

نیکلا وآزن، می گوید که هنگام کار دریافته است که اخباری که برای نمونه کار در دسترس او گذاشته بودند دست چین و سانسور شده بودند و اصولاً اطلاعات مهمی در آنها یافت نمی شد. با این حال در قرار داد پیش بینی شده بود که در صورت عدم رعایت حفاظت و درز اخبار از سوی انتشارات (OWNI) این شرکت مبلغ صد هزار پاوند به شرکت " سان شاین پرس " جریمه پرداخت کند. [10]

ژولین آسانژ نشان داد که تنها یک هاکر یا کارشناس کامپیوتر معمولی نیست، او به خوبی به ارزش اخبارو حفاظت اطلاعات آگاه می باشد. او مانند یک ماًمور کار کشته اطلاعاتی عمل می کند. به راستی ژولین آسانژ کیست، به کجا وابسته است، منابع مالی او از کجا تاًمین می شود و در پس پرده چه می گذرد؟ سایت ویکی لیکس چه هدفی را دنبال می کند ؟ افشای اسناد سرّی دست چین شده به سود و ضرر چه کسانی  خواهد بود ؟ این هرج و مرج اطلاعاتی ! چه پیش آمد هایی در جهان در پی خواهد داشت ؟ وده ها پرسش دیگر...

ویکی لیکس ادعا می کند هر کسی می تواند به گونه ناشناس هر گونه سند سیاسی طبقه بندی شده و سانسور شده را که به هر دلیلی تاکنون افشا نشده باشد ارائه دهد ولی گروهی از خبرنگاران داوطلب و کارکنان سایت در باره انتشار اسناد تصمیم خواهند گرفت !. آسانژ چند ماه پیش به بی بی سی گفته بود که با بهره گیری از روش های رمز نگاری از منابع اطلاعاتی خود محافظت می کنند.

نقش انگلیسی ها در ماجرای ویکی لیکس

دست اندر کاران سایت ویکی لیکس برای تبلیغ بیشتر، اخبار مهمی را که به دست آورده اند در دسترس چند رسانه گروهی معروف جهان قرار دادند؛ تاکنون لوموند فرانسه، گاردین انگلیس، اشپیگل آلمان، نیویورک تایمز آمریکا، تلویزیون الجزیره و یک تارنمای انگلیسی بنام دفتر تحقیق روزنامه نگاری ! که به تازگی در اینترنت پدیدار شده است همزمان با ویکی لیکس این اسناد را انتشار داده اند.

 (The Bureau of Investigative Journalism) دفتر تحقیق روزنامه نگاری، نام یک رسانه اینترنتی انگلیسی است که در کنار رسانه های گروهی معروف جهان مورد عنایت ویکی لیکس قرار گرفته و به اسناد ویژه و سرّی ارتش آمریکا دسترسی  پیدا کرده است ! این نشریه اینترنتی دوشنبه 26 آوریل 2010 ، تنها شش ماه پیش از انتشار چهار صد هزار سند طبقه بندی شده ارتش آمریکا در عراق، به کار افتاده است. سایت اینتر نتی این نشریه در ماه دسامبر 2009در آدرس زیر به ثبت رسیده است : [11]

167-173 Goswell Road- London, Greater London EC1V 7HD-United Kingdom
یان اورتون (Iain Overton) سر دبیر دفتر تحقیق روزنامه نگاری می باشد، او از تهیه کنند گان ارشد بی بی سی انگلیس بوده است، در این راه راشل اولدروید، خبرنگار با سابقه (Mail on Sunday) و آنگس استیکلر، گزارشگر قدیمی بی بی سی و ایریس مائور خبرنگار رادیو تلویزیون کانال چهار انگلیس،  یان اورتون را همراهی می کنند. دفتر تحقیق روزنامه نگاری سال گذشته برای آغاز کارش دو میلیون پاوند انگلیس از سوی بنیاد پاتر دریافت کرده است!.

بنیاد پاتر، یک بنیاد نیکوکاری در زمینه های روابط انسانی، حقوق بشر و آموزش و پرورش است که از سوی داوید و الیان پاتر در سال 1999 بنیانگذاری شده است و تاکنون ده میلیون پاوند انگلیس به سازمان های اجتماعی خارجی وانگلیسی کمک کرده است. دفتر تحقیق روزنامه نگاری پس از دانشگاه کمبریج دومین سازمانی است که چنین مبلغ چشمگیری را به عنوان کمک از بنیاد پاتر دریافت کرده است. [12]

دکتر داوید پاتر در کیپ تاون آفریقای جنوبی متولد شده و در سال 1963 درکمبریج علوم طبیعی خوانده است. دکتر الیان پاتر نیز در آفریقای جنوبی متولد شده و در انگلیس زندگی کرده است، وی در آکسفورد علوم سیاسی و روزنامه نگاری خوانده است.

سازمان اطلاعات جهانی !

آسانژ می گوید « ما امیدواریم که با تغییرات پیش آمده در این سایت، بتوانیم تعدادی منابع مستقل اطلاعاتی در سراسر جهان ایجاد کنیم و همچنین بتوانیم به عنوان میانجی بین منابع اطلاعاتی و روزنامه ها عمل کنیم.» [13]

چه چیزی پشت این ادعا پنهان شده است ؟ اگر چنین سازمانی هم در جهان مورد نیاز باشد تنها نهاد قانونی و رسمی می تواند سازمان ملل متحد باشد نه ژولین آسانژ، نه ویکی لیکس و نه انگلیسی ها !

 

چه ضمانتی وجود دارد که اخباری که ویکی لیکس در آینده منتشر کند از منابع موثق و یا درست باشند ؟ با زمینه سازی و تبلیغات و افشای شماری اطلاعات درست می توان اعتماد مردم را جلب کرد و سپس با برنامه ریزی دقیق  اخبار جعلی و ساخته و پرداخته شده را در راستای اهداف برخی از نیرو های مرموز  درجهان  پخش کرد.

منظور ژولین آسانژ از « میانجی میان منابع اطلاعاتی و روزنامه ها» نمی تواند معنایی بجز فروش اخبار مهم به دست آمده و در نتیجه کسب بودجه لازم برای ادامه این تجارت پر سود داشته باشد. در نظر داشته باشیم که بسیاری از سازمان های اطلاعاتی کشورها و کسانی که مورد هدف این افشاگری ها واقع می شوند خریداران دست و دلبازی  برای این اخبار می باشند.

گذشته از این ها، اشخاص و سازمان های اطلاعاتی می توانند اخبار انحرافی خاصی  را بطور ناشناس به ویکس لیکس بفرستند تا با انتشار آن ها  به هدف های ضد اطلاعاتی خود دست یابند. چگونه می توان درستی این اخبار را تشخیص داد.

آیا بریتانیا ناچار به بازبینی روابط  خود با آمریکا شده است ؟

هنگامی که آقای اوباما در کاخ سفید مستقر شد مجسمه نیم تنه وینستون چرچیل را که مدت هشت سال زینت بخش دفتر آقای جرج بوش ریاست جمهوری آمریکا بود به سفارت بریتانیا بازگرداند. [14]

نشریات بریتانیا به سختی روابط حقارت آمیز نخست وزیران پیشین؛ تونی بلر و گوردن براون را در برابر آمریکا به باد انتقاد گرفته بودند از اینرو دیوید کامرون نخست وزیر تازه بریتانیا در سخنان خود گفت؛ رابطه ای به دور از « انقیاد » دربرابر آمریکا  پیش خواهد گرفت. [15]

 

هنگامی که آقای اوباما بر مسند ریاست جمهوری آمریکا تکیه زد نشان داد که اهمیت ویژه ای برای روابط با اروپا و انگلیس قائل نیست و آمریکا را نیروی برتر هر دو کرانه اقیانوس آرام می بیند. به نظرمی رسد که نسل تازه زمامداران آمریکا روابط دو جانبه میان خود و بریتانیا را رابطه ای معمولی و به دور از احساسات پر شور، یادگار جنگ جهانی دوم می دانند، روابطی که در گذشته دیگر کشورهای اروپایی به آن رشک می ورزیدند.

آقای اوباما انفجار سکوی نفتی شرکت بریتیش پترولیوم درخلیج مکزیک را فاجعه محیط زیست نامید و سخنان  تندی نسبت به شرکت بریتانیایی ایراد کرد. مدیر شرکت (BP) برای بازخواست به مجلس نمایندگان آمریکا فراخوانده شد. این واکنش آمریکا خوشایند انگلیسی ها نبود، تا جایی که آقای بوریس جانسون شهردار لندن به بی بی سی گفت که  نگران لحن ضد بریتانیایی است که ازآمریکا شنیده می شود. [16]

از سال 1947 پیوند ها ی ویژه ای در زمینه های دفاعی، امنیتی، تبادل اطلاعات، نظارت و شنود سیستم های ارتباطی و جاسوسی در اروپا و خاورمیانه میان آمریکا و بریتانیا برقرار شده است، پایگاه ها ی انگلیسی چلتنهام و قبرس به ستاد کل مخابرات بریتانیا متصل می باشند.[17]

گروه نمایندگی بریتانیا در آمریکا بیش از چهارصد  تن می باشد. شماری از افسران و کارمندان وزارت دفاع بریتانیا در مراکز راهبردی نظامی و اطلاعاتی آمریکا ادغام شده اند. در سال 2005 برای نخستین بار نمایندگان وزارت دفاع بریتانیا در فراهم کردن گزارش بررسی چهار ساله راهبرد دفاعی آمریکا نقش داشتند. بریتانیا پس از آمریکا بیشترین نیرو های نظامی را به افغانستان و عراق گسیل داشته است.[18]

بریتانیا بدون همکاری آمریکا توان دست زدن به عملیات بزرگ نظامی را ندارد و آمریکا هم برای اینکه بتواند کمبود مقبولیت بین المللی خود را جبران کند نیاز به همکاری انگلیس دارد، نمونه بارز آن همکاری دو کشور در جنگ افغانستان و عراق می باشد.

 به نوشته هفته نامه اکونومیست [19] « افغانستان امروز دغدغه آمریکا است و بریتانیا نقشی جز سیاهی لشکر ندارد» اکونومیست افزود « تصمیم آقایان اوباما و کامرون در گردهمایی سران در تورنتو مبنی بر جایگزین کردن نیروهای بریتانیایی با بیست هزار نیروی امریکایی در شمال هلمند تاًیید کننده این نظریه می باشد»، در حالی که گذشته استعماری بریتانیا و تجربه تاریخی و شناخت ژرف این کشور در این بخش از جهان می تواند کمبود نیرو های نظامی بریتانیا را جبران کند. نمونه های بارزی در دست است که وجود اختلاف نظر درزمینه های سیاسی،اقتصادی و نظامی میان دو کشور را تاًیید می کند.

آیا در پشت شیطنت های ویکی لیکس می توان دست استعمار پیر را دید ؟

www.farhangiran.com

یکم آذر ماه- 22 نوامبر 2010

پی نوشت ها:

1- مجله آمریکایی فوربس- 13 نوامبر 2010

http://www.forbes.com/profile/julian-assange

2-  روزنامه فرانسوی اکسپرس- 23 اوت 2010 - مقاله فلاوین آمون

http://www.lexpress.fr/actualite/monde/qui-est-julian-assange-le-fondateur-de-wikileaks_913024.html

3- روزنامه فرانسوی لوموند به نقل از خبرگزاری فرانسه- 12 نوامبر2010

http://www.lemonde.fr/technologies/article/2010/11/12/wikileaks-cree-une-societe-en-islande_1439298_651865.html

 4- روزنامه فرانسوی لیبراسیون- 20نوامبر 2010- منبع خبرگزاری فرانسه

http://www.liberation.fr/monde/01012303429-wikileaks-interpol-a-recu-un-mandat-d-arret-pour-julien-assange

5- تلویزیون فرانسه 24- بیست و هفتم ژوئیه 2010

http://www.france24.com/fr/20100608-bradley-manning-wikileak-fuite-video-bavure-irak-arrestation-lamo-hacker

6- روزنامه انگلیسی تلگراف- سی ام ژوئیه 2010

 http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/asia/afghanistan/7918632/Bradley-Manning-suspected-source-of-Wikileaks-documents-raged-on-his-Facebook-page.html

7- نشریه فرانسوی (RUE 98) رو 98- 23 ژوئن 2010- مقاله پاسکال ریچه

http://www.rue89.com/2010/06/23/le-fondateur-de-wikileaks-julian-assange-vit-a-moitie-cache-155998

8- سایت اینترنتی ویکی لیکس

http://wikileaks.org

9-  سایت اینترنتی  انتشارات دیجیتالی (OWNI)

http://owni.fr/2010/10/22/julian-assange-wikileaks-irak/

10-  روزنامه فرانسوی لو پوئن – 23 اکتبر 2010- منبع خبرگزاری فرانسه

http://www.lepoint.fr/monde/documents-secrets-owni-la-plate-forme-francaise-qui-a-aide-wikileaks-23-10-2010-1253571_24.php

11-  سایت اینترنی دفتر تحقیق روزنامه نگاری

http://thebureauinvestigates.com/who

12- سایت اینترنتی بنیاد پاترن

http://www.potterfoundation.com/

13سایت اینترنتی بی سی فارسی – 26 ژوئیه 2010

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/07/100726_l31_wikileaks_document.shtml

14- روزنامه انگلیسی تلگراف- 14 فوریه 2009

http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/northamerica/usa/barackobama/4623148/Barack-Obama-sends-bust-of-Winston-Churchill-on-its-way-back-to-Britain.html

15- روزنامه فیگارو-21 ژوئیه 2010- مقاله  آدل اسمیت

http://www.lefigaro.fr/international/2010/07/20/01003-20100720ARTFIG00622-cameron-veut-batir-une-nouvelle-relation-avec-obama.php

16- روزنامه انگلیسی دیلی مایل- 14 ژوئن 2010- مقاله نیکلا بودن

http://www.dailymail.co.uk/news/article-1285467/BP-OIL-SPILL-Lord-Tebbit-Boris-Johnson-attack-Obamas-anti-British-rhetoric.html

17- مقاله فیلیپ ریویر (Philippe Rivière)، «تمام اروپائیان را شنود می کنند»، لوموند دیپلوماتیک شماره ماه مارس 1999

18-مقاله ژان کلود سرژان «Jean Claude Sergent»  برگردان منوچهر مرزبانیان « لندن رابطه خویش با واشنگتن را بازبینی می کند»، لوموند دیپلوماتیک  شماره سپتامبر 2010

19- روزنامه انگلیسی اکونومیست – 3 ژوئن 2010-  مقاله « جنگ هایی بر سر جنگ »

http://www.economist.com/node/16277927

بالای صفحه

... بیشتر