xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

"آگاهی نامهء " دیگران (مجموعه ای از اخبار روز)

آنچه که در اینجا می آید - و سعی میشود که روزانه بیاید - ، فرستاده های دوستان  از طریق ایمیل می باشد . من تنها تکثيرکننده ام و قصد تنها اطلاع رسانی است ونه جانبگیری.

جمعه ، 14 آبان 89



عکس / چاقوكشی در بازی استقلال - نفت آبادان

آینده : فارس با انتشار گزارش تصویری از چاقوكشی در ورزشگاه آبادان، به نقل از روابط عمومی باشگاه استقلال از این كار طرفداران نفت انتقاد كرده است.




عکس؛ نماینده زن پارلمان اروپا با تی ‌شرت سکینه

فشارهای بین ‌المللی برای جلوگیری از اعدام سکینه محمدی، جمهوری اسلامی را به ‌شدت عصبانی کرده است. خبرگزاری حکومتی مهر در گزارشی نوشت: سخنگوی وزارت‌ خارجه جمهوری اسلامی می گوید دشمنان در بحث حقوق ‌بشر آنقدر وقیح و گستاخ شده ‌اند که پرونده خانمی را که مرتکب جنایت و خیانت شده به یک پرونده حقوق ‌بشری تبدیل کرده‌ اند و امروز این فرد سنبل آزادیخواهی و حقوق ‌بشر شده و عکس او را از ساختمان نخست ‌وزیری یکی از کشورها آویزان کرده ‌اند و یا در کابینه یکی از کشورهای اروپایی زنان کابینه اعلام کرده‌ اند از این به بعد به ما بگویید سکینه.



کمیته دفاع: احضار مجدد عضو اصلی همبستگی برای دمکراسی به دادگاه انقلاب

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: عيسی خان حاتمی، زندانی سیاسی سابق، دبير اجرايی شورای همبستگی برای دمكراسی و حقوق بشر در ايران و از اعضای شورای مركزی جبهه ملی ایران به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران فراخوانده شد.

به گزارش سایت کمیته دفاع از تهران، عیسی خان حاتمی بر اساس احضاریه دادگاه انقلاب باید روز شنبه ۱۵ آبان در شعبه ۲۸ حاضر شود. این فعال سیاسی پیش از این در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است که این حکم در مرحله تجدید نظر در شعبه ۵۴ دادسرای انقلاب قرار دارد.

در حریان این دادگاه که ۵ ماه قبل برگزار شد، قاضی مقیسه خطاب با عیسی خان حاتمی گفته بود چون تو با اعدام مخالفی من تو را به این جرم اعدام می نمایم. محمد علی دادخواه وکیل پرونده، در همان هنگام با این نوع برخورد با موکل خود به استناد ماده ۲۱۰ قانون آئین دادرسی کیفری مخالفت کرده بود.

تا روز جلسه دادگاه با اینکه وکیل و موکل چندین بار برای مطالعه پرونده به شعبه مربوطه مراجعه کرده بودند اما از ارائه کیفرخواست و پرونده به آنان خودداری شده بود. همچنین علارغم اینکه اعلام شده بود دادگاه علنی خواهد بود اما از حضور آقایان کورش زعیم، اسماعیل مفتی زاده، یوسف فلاح و بیژن جانفشان در جلسه دادگاه ممانعت بعمل آمده بود.

خاطر نشان می گردد که تعدادی از اعضای شورای همبستگی برای دمکراسی از جمله حشمت الله طبرزدی، رسول بداغی و نسرین ستوده هم اکنون در زندان هستند.

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی متن حکم دادگاه بدوی آقای خان حاتمی را نیز منتشر می کند که در زیر می آید:

شرح راي دادگاه عيسي خان حاتمي

درتاریخ 4/3/1389 دادگاه انقلاب اسلامی به تصدی امضاء کننده ذیل در وقت مقرر تشکیل است. پرونده کلاسه 88/16664/ط در اتهام عیسی خان حاتمی فرزند حاتم به اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور-محتویات پرونده وبررسیهای انجام شده واستماع مدافعات وی و وکیل وی دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید.

رای دادگاه

درخصوص اتهام عیسی خان حاتمی فرزند حاتم دائر به اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی، اخلال در نظم وآسایش عمومی، باتوجه به مجموع محتویات پرونده و بررسی های انجام شده و استماع مدافعات وی و گزارش مامورین اینکه نامبرده از اعضای شورای مرکزی گروهک غیر قانونی جبهه ملی بوده و میر مسئول ماهنامه توقیف شده ایرانمهر می باشد. که ارتباط چشمگیری با عناصر معاند نظام جمهوری اسلامی در داخل وخارج از کشور داشته و در مصاحبه با رسانه های بیگانه از جمله صدای امریکا خود را دبیر اجرائی گروهک غیر قانونی جبهه ملی ایران خوانده و فعالیتهای خود را در تلاش برای معرفی این گروهک و ایجاد دموکراسی دانسته، و در مصاحبه با صدای امریکا نسبت به اعدام افراد تروریست توسط نظام جمهوری اسلامی اعتراض خود را اعلام نموده است. و در محل دفتر ماهنامه توقیف شده «ایرانمهر» اقدام به تشکلی تحت عنوان «همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران نموده که نامبرده مسئولیت دبیر اجرائی این تشکل را بر عهده دارد. از جمله ارتباطات وی با عناصر ضد انقلاب خارج از کشور از جمله امیر ابراهیمی ساکن انگلیس و استاندار قبل از انقلاب کهکیلویه و بویر احمد و از نزدیکان نوری زاده که دعوت نامه ای برای متهم جهت رفتن به انگلیس ارسال داشته و ارتباط با داریوش احمدی از عناصر مرتبط با وزارت خارجه آلمان که رهنمودهائی جهت براندازی نظام به وی داشته است، با عنایت به مجموع محتویات پرونده و بررسیهای انجام شده، دادگاه فعالیتهای انجام شده از سوی نامبرده را فعل واحد با عناوین متعدد دانسته و منطبق با ماده 610 قانون مجازات اسلامی دانسته و با رعایت ماده 46 قانون مجازات اسلامی نامبرده رابه تحمل دو سال با احتساب ایام باز داشت محکوم می نماید. رای صادره حضوری و ظرف مدت 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاههای تجدید نظر استان تهران می باشد. دفتر مقرر است حکم صادره ابلاغ در صورت عدم اعتراض پرونده از آمار کسر و به اجرای احکام ارسال شود.

محمد مقیسه قاضی شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی تهران

محکومیت بازداشت وحشیانه دو عضو سندیکای شرکت واحد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل روز جمعه با انتشار بیانیه ای از بازداشت غلامرضا غلام حسینی، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، انتقاد کرد و نحوه بازداشت این دو فعال کارگری در روز چهارشنبه دوازدهم آبان ماه را که همراه با خشونت و ضرب و شتم آنان بوده را اوباش مابانه خوانده است.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، غلامرضا غلام حسینی و سعید ترابیان، مسئول روابط عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه روز چهارشنبه در یورش ماموران امنیتی در کرج در حالی که در یک کافی نت مشغول انجام برخی امور شخصی خود بودند بازداشت شدند. بنا به گزارش های منتشره شش مامور امنیتی این دو عضو سندیکای شرکت واحد را ضمن فحاشی و ضرب و شتم شدید و در حالی که به روی زمین می کشیدند به خودروهای خود منتقل کردند.

سعید ترابیان، مسئول روابط عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، نیز همراه غلامرضا غلام حسینی بازداشت شده بود که پس از بازجویی و تهدید، به قید وثیقه از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.

غلامرضا غلام حسینی عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه دو سال پیش نیز به دلیل شرکت در مراسم روز زن بازداشت و به قید وثیقه از زندان اوین آزاد گردیده بود.

بازداشت علی قلی زاده فعال سیاسی شهر مشهد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: علی قلی زاده فعال سیاسی و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، ظهر امروز در منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. سه مامور امنیتی جمهوری اسلامی با در دست داشتن حکم بازداشت این فعال سیاسی در منزل پدری او حاضر شده و با ابلاغ حکم دادستانی انقلاب مشهد اقدام به بازداشت وی کردند.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، علی قلی زاده دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود و عضو کنونی شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت است که در سال گذشته بوسیله ی حکمی از سوی وزارت اطلاعات از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شده است. علی قلی زاده از فعالان شناخته شده ی سیاسی شرق ایران و شهر مشهد است که در 18 تیر هشتاد و هفت نیز توسط اداره اطلاعات مشهد بازداشت و مدتی را در بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهرستان گذراند.

از محل نگهداری و علل بازداشت وی تاکنون اطلاعی در دست نیست.

کمیساریای عالی حقوق بشر باید فورا برای نجات جان نسرین ستوده اقدام کند

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز گفت که کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، باید از مقامات ایرانی بخواهد تا سلامت جسمی نسرین ستوده، که در حال حاضر در زندان به سر می برد را تضمین و وی را آزاد کنند و سکوت ایشان در قبال آزار سیستماتیک و محاکمات وکلای مدافع حقوق بشر باعث نگرانی خواهد بود.

از روز یکشنبه، ۹ آبان ۱۳۸۹، ستوده یکی از برجسته ترین وکلای حقوق بشر ایران، آغاز به اعتصاب غذای خشک کرده تا به زندانی شدن خود و بدرفتاری با وی در زندان اوین تهران اعتراض کند. خانوادهء نسرین ستوده گفته اند که وی بسرعت در حال از دست دادن سلامتی خویش می باشد.

هادی قائمی، سخنگوی کمپین گفت: "به عنوان کمیساریای عالی حقوق بشر، خانم پیلای موظف به کمک به مدافعان حقوق بشری که در معرض حملات جدی قرار گرفته اند، می باشد. سکوت وی در قبال آزار سیستماتیک و محاکمات وکلای مدافع حقوق بشر باعث نگرانی خواهد بود."

وی افزود: "خانم ستوده جان خود را نه تنها در راه حقوق ملت ایران، بلکه در راه اصولی که سازمان ملل متحد بر مبنای دفاع از آنها تاسیس شده است گذاشته است."

نسرین ستوده از تاریخ ۱۳ شهریور در زندان است. مقامات به وی اجازهء تماس با وکیل خود را نداده اند و ملاقات های وی با خانواده اش را محدود کرده اند. رضا خندان، همسر خانم ستوده، امروز به کمپین گفت که دو فرزند خردسال خانم ستوده توانسته اند برای اولین بار از زمان بازداشت وی، به دیدار وی بروند. مقامات زندان تا کنون از ملاقات آقای خندان با خانم ستوده جلوگیری به عمل آورده اند. خانوادهء خانم ستوده بعد از ملاقات با وی گفته اند که وی دروضعیت بسیار بد جسمی به سر می برد.

آقای خندان گفت: "امروز هم با خواهرش و بچه ها و مادر من ملاقات داشت که خیلی حال بدی داشته و بچه ها گریه کرده اند و با حالت تاثر آمدند بیرون. به شدت لاغر شدند رنگشان سیاه شده و نمی توانسته بچه ها را بغل کند."

قبل از اینکه نسرین ستوده اعتصاب غذای خویش را آغاز کند، دادستان تهران، عباس جعفری دولت آبادی، روز یکشنبه بعد از ظهر با وی در زندان اوین ملاقات کرد. رضا خندان به کمپین گفت که این ملاقات تاثیر خاصی نداشته است.

ستوده که وکیل مدافع شیرین عبادی، برندهء جایزهء صلح نوبل و دیگر فعالان حقوق بشر بوده است، روز ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ دستگیر شد و در انتظار محاکمه اش به اتهامات "اقدام علیه امنیت ملی،" "اجتماع و تبانی به قصد به هم زدن امنیت ملی،" و "همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر" می باشد. زمان محاکمهء وی ۲۴ آبان ماه تعیین شده است.

رضا خندان به کمپین گفت: "پیش از این به مسوولان پرونده گفته بود که اگر شرایط بهتر بشود و پرونده اش سیر طبیعی خودش را پیدا کند، اعتصاب غذایش را خواهد شکست. ولی وضعیتش بهتر نشده که بدتر هم شده است."

وی همچنین افزود: "پروندهء وی شرایط عادی را طی نمی کند. او در شرایط غیرعادی نگهداشته می شود. روزهاست که در انفرادی است. برای وکیلی در این شرایط نمی دانم چرا چنین وضعیتی برای او ایجاد کرده اند. به نظرم همسرم هم چون می بیند شرایط غیرعادی است دست به چنین کارهایی [ اعتصاب غذا ] می زند." پروندهء ستوده بخشی از زنجیرهء بزرگی از دستگیری ها و محاکمات وکلای حقوق بشر در ایران، از جمله محمد اولیایی فرد، محمد علی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی، محمد سیف زاده و گیتی پورفاضل می باشد.

محمد اولیایی فرد در حال حاضر در حال تحمل یک سال زندان فقط به دلیل خبررسانی در خصوص فرآیند های قضایی به مطبوعات است. در تاریخ ۸ آبانماه سال جاری، دادگاه انقلاب تهران محمد سیف زاده را به نه سال حبس و ده سال محرومیت از حرفهء وکالت محکوم کرد. محمد دادخواه و عبدالفتاح سلطانی هریک دارای پرونده های جاری قضایی علیه آنها هستند. گیتی پورفاضل، وکیل دادگستری که دفاع از موکلان بهایی را به عهده دارد، برای تاریخ ۱۶ آبان به دادگاه احضار شده است.

بر اساس اعلامیهء سازمان ملل متحد در مورد مدافعین حقوق بشر، که در مجمع عمومی این سازمان با توافق تمامی اعضا در سال ۱۹۹۸ به تصویب رسید، دولت ها موظف شدند که در مقابل هر گونه خشونت، تهدید، اقدام تلافی جویانه، تبعیض قانونی یا عملی، فشار و یا هرگونه عملیات خودسرانه ای که ممکن است بخاطر تلاش مشروع مدافعان در ارتقاء حقوق بشر علیه آنها رخ دهد، همه اقدامات لازم را توسط همه مقامات خود برای حفاظت از مدافعین حقوق بشر در پیش بگیرند.

"اصول اساسیِ نقش و وظایف وکلای دعاوی" سازمان ملل متحد اعلام می دارد که دولت ها موظف به تضمین حقوق وکلا در انجام فعالیتهای حرفه ای خود به نحوی که قادر به انجام وظایف خویش "بدون آنکه با تهدید، مانع، مزاحمت یا مداخلهء بی جا مواجه شوند،" می باشند. علاوه بر این، این اصول حقوق وکیل را در خصوص آزادی بیان ، که در اصل ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز مطرح شده است، شامل “حق شرکت در مباحث عمومی در خصوص مسایل حقوقی، اجرای عدالت، و ارتقاء و حفاظت از حقوق بشر” را تایید می کنند.

در تاریخ ۹ آبان ماه سال جاری، شیرین عبادی از کمیساریای عالی خواست که در خصوص آزار نسرین ستوده و سایر وکلای حقوق بشر ایرانی اقدام کند. چون اینک خانم ستوده در اعتصاب غذای خشک به سر می برد، درخواست خانم عبادی می باید با فوریت هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

احضار دانشجوی افشاکننده رسوایی اخلاقی دانشگاه زنجان

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: پیام شکیبا فارغ التحصیل دانشگاه زنجان که در دادگاه انقلاب زنجان به علت افشای فساد اخلاقی مددی، معاون دانشجویی سابق دانشگاه زنجان به یک سال حبس تعزیری و سپس در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی به مدت ۵ سال محکوم شده بود روز پنج شنبه برای اجرای حکم به زندان زنجان فرا خوانده شد.

به گزارش دانشجو نیوز، پرونده این دانشجو مرتبط با افشای ماجرای رسوایی اخلاقی یکی از اساتید دانشگاه زنجان در سال ۸۷ میباشد. پیام شکیبا به همراه ۵ نفر دیگر یعنی آقایان بهرام واحدی، سورنا هاشمی، علیرضا فیروزی، حسن جنیدی، آرش رایجی، دکتر صارمی (عضو هیات علمی) مدتی بازداشت و در زندان بودند.

پیام شکیبا در تاریخ ۱۸ تیر سال ۸۷ و بدنبال اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه زنجان به هتک حرمت یکی از دانشجویان دختر آن دانشگاه توسط دکتر حسن مددی، معاون دانشجویی دانشگاه زنجان، بازداشت شد.

حکم دیگر متهمین پرونده افشای این هتک حرمت یعنی آرش رایجی ۱۰ ماه حبس تعزیری، بهرام واحدی ۱۰ ماه حبس تعزیری و حسن جنیدی با ۶ ماه حبس تعزیری میباشد که در تاریخهای مختلف برای اجرام حکم به زندان زنجان فرا خوانده شده‌اند و سورنا هاشمی و علیرضا فیروزی نیز هر یک به شش ماه حبس تعزیری و شش ماه حبس تعلیقی محکوم گردیده‌اند.

دهمین سال محکومیت مسافر ارتفاع پست؛ همچنان تحت شکنجه و بدون وکیل

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - فرهاد صدقی : آبان ماه امسال، دهمین سالگرد محکومیت قضایی خالد حردانی زندانی امنیتی بند چهار زندان رجایی شهر کرج است. حردانی به اتهام اخلال در امنیت پرواز در سال ۱۳۷۹ به اعدام و سپس با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم گردید که موضوع این حادثه بعدها دستمایه اصلی فیلم ارتفاع پست ساخته ابراهیم حاتمی کیا شد.

خالد حردانی در حالی وارد یازدهمین سال محکومیت خود می شود که با وجود رضایت شکات پرونده وی، به علت نداشتن وکیل مدافع و خروج وکیل مدافع قبلی او، محمد مصطفایی از کشور، از اقدام برای بازبینی و پیگیری پرونده خود ناتوان است.

حردانی هم اکنون و با گذشت بیش از ده سال از دوران محکومیتش و با وجود رضایت شاکیان این پرونده (سپاه پاسداران و دو تن از مامورین تیم مراقبت پرواز)، به علت خروج اجباری و تحت فشار محمد مصطفایی از کشور قادر به ارائه درخواست آزادی مشروط نبوده و در عین حال به علت فشار فزاینده ای که طی ماه های اخیر بر وکلای دادگستری برای بر عهده گرفتن وکالت زندانیان سیاسی و خبرساز وجود داشته، تاکنون هیچ یک از وکلای دادگستری پرونده وی را بر عهده نگرفته اند.

عملکرد و فعالیت های حردانی که می توان وی را قربانی شرایط نابسامان اقتصادی و اجتماعی کشور نامید، طی سالیان اخیر همواره تحت الشعاع دید مجرمانه رسانه های خبری نسبت به پرونده وی قرار داشته است.

حردانی که پیش از این از قهرمانان رشته دو و میدانی در رشته پرتاب دیسک کشور بوده و چندین اعزام به خارج از کشور را نیز در کارنامه خود دارد، در بیست و سوم آبان ماه سال ۱۳۷۹ و به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و نیز در واکنش به تبعیض های قومیتی، برای یافتن شرایط کار و زندگی بهتر در خارج از کشور به همراه دو برادر همسر خود، فرهنگ و شهرام پورمنصوری و در حالی که نوزده تن از دوستان و اقوام خود را نیز به همراه داشتند اقدام به فرار اجباری از طریق اخلال در امنیت پرواز در هواپیمای مسافربری «یاک 40» مسیر اهواز به بندرعباس می نمایند که به بازداشت او منجر می گردد. این زندانی امنیتی سیاسی در بخشی از دفاعیات اش در جلسه دادگاه و در توضیح انگیزه خود و دوستانش می گوید: «تمام متهمانی که اینجا حضور دارند، بین ۱۸ تا ۲۰ ساله هستند و همه بیکارند و این اقدام به خاطر فقر اقتصادی بود...»

این حادثه الهام بخش موضوع اصلی فیلم سینمایی «ارتفاع پست» ساخته ابراهیم حاتمی کیا گردید که دو سال بعد از این حادثه به روی پرده سینما رفت و توجه افکار عمومی را به خود جلب نمود. علاوه بر کوشش نهادهای مدافع حقوق بشر، از این فیلم می توان به عنوان یکی از عوامل موثر در تقلیل حکم اعدام حردانی نام برد.

وی که طی سالیان اخیر به علت دید مجرمانه ای که نسبت به پرونده وی وجود داشته است کمتر مورد توجه رسانه های خبری - و یا به عبارتی بی مهری رسانه های خبری - قرار گرفته است هم اکنون دهمین سال محکومیت خود را در زندان رجایی شهر کرج و در سخت ترین شرایط و در کنار زندانیان خطرناک سایر جرایم از قبیل قتل و شرارت و تجاوز به عنف سپری می کند. وی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اخلال در امنیت پرواز در سال ۷۹ در شعبه ۲۰ دادگاه انقلاب تهران مورد محاکمه قرار گرفته و به اعدام محکوم گردید که با وجود تائید این حکم در شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور، بر اساس پیشنهاد هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضائیه جمهوری اسلامی در سال ۸۶ مورد عفو و بخشودگی قرار گرفت و محکومیت وی به حبس ابد تقلیل یافت.

حردانی با گذشت بیش از شش سال از دوران محکومیتش و به منظور تحت فشار گذاردن وی و جلوگیری از امکان تماس با دادستان و قاضی پرونده، به زندان رجایی شهر تبعید گردید. او در ایام زندان به علت فعالیت های سیاسی و حقوق بشری اش در داخل زندان چندین نوبت به دادگاه و نهادهای اطلاعاتی فراخوانده شد و نهایتا در سال ۸۷ به همین علت به هفت سال زندان و شش سال تبعید به شهرستان خاش محکوم گردید.

خالد حردانی هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران محکومیت خود را در حالی سپری می کند که به علت انجام چندین مورد اعتصاب غذا، تحت شکنجه قرار گرفتن و نیز شرایط نامناسب زندان رجائی شهر دچار بیماری و خونریزی معده و مشکلات تنفسی گردیده و در شرایط مساعد جسمی به سر نمی برد و علیرغم تاکید پزشکان مبنی بر محدودیت های غذایی، دارویی و نبود امکانات مناسب درمانی در زندان رجایی شهر کرج و لزوم درمان مستمر بیرون از زندان، تاکنون از اعطای مرخصی استعلاجی و درمان پزشکی مستمر بیرون از زندان به وی توسط مسئولین دادستانی خودداری گردیده است.

پس از ده سال زندان و انواع فشارهای روحی و جسمی او به درمان نیاز دارد و مقامات قضایی می باید شرایط دادرسی عادلانه و پیگیری حقوقی پرونده را برای او فراهم کنند.

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی

www.komitedefa.com

آبان ۱۳۸۹

فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران بازداشت محمدرضا مقیسه را محکوم کرد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران روز گذشته با انتشار بیانیه ای بازداشت محمدرضا مقیسه عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران را محکوم کرد. دبیر کل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران با ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت این روزنامه نگار، خواهان دسترسی فوری وی به وکیل و اعضای خانواده اش گردید.


به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران روز گذشته (پنج شنبه) مقامات جمهوری اسلامی را به آزادی محمدرضا مقیسه، از اعضای هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران، که روز دوم آبان ماه بازداشت شده است فراخواند.

پس از ناآرامی های ناشی از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری در خردادماه سال گذشته این دومین باری است که آقای مقیسه بازداشت می گردد.

آیدان وایت، دبیر کل فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران گفت: «ما شدیدا نگران آسایش و امنیت محمدرضا مقیسه هستیم که می بایستی به وی دسترسی فوری به وکیل و خانواده اش داده شود.»

وی همچنین اضافه کرد: «مسئولین جمهوری اسلامی می باید به هدف قرار دادن روزنامه نگاران مستقل و رهبران این انجمن به خاطر بیان دیدگاه هایشان پایان دهند.»

به گفته انجمن صنفي روزنامه نگران، عضو پيوسته فدراسيون بين المللي روزنامه نگاران، محمدرضا مقیسه سال گذشته به مدت پنج ماه بازداشت و زندانی، و نهایتا در اسفند ماه سال 88 با وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شده بود. وی روز دوم آبان ماه مجددا بازداشت گردید و پس از آن هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است. مقیسه یک هفته پس از بازداشت مجدد، در تاریخ نهم آبان ماه به بند عمومی 350 زندان اوین منتقل گردید.

وایت اضافه کرد: «عدم تحمل دگراندیشی و صداهای مستقل در ایران منجر به یک یورش همه جانبه به رسانه و روزنامه نگاری مستقل از سوی دولت گردیده است.»

مقیسه یکی از ده ها روزنامه نگاری است که در پی اعتراضات گسترده پس از انتخابات در سال گذشته، با سرکوب هدفمند رسانه ها توسط مسئولان جمهوری اسلامی هدف قرار گرفت. به گفته فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران حداقل 30 روزنامه نگار پشت میله های زندان بسر برده و تعداد زیادی نیز از بیم دستگیری از کشور گریخته اند. در عین حال ده ها روزنامه تعطیل، و دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران نیز در سال 2009 بطور غیرقانونی بسته شده است.

«تبعات شکست دموکرات‌ها برای ایران مثبت نخواهد بود»

دویچه وله : تعلت شادمانی رسانه‌های دولتی ایران از شکست اوباما چیست؟ برخی تحلیلگران می‌گویند اگر رهبران جمهوری اسلامی می‌دانستند که جمهوری‌خواهان موضع‌شان در رابطه با ایران سخت‌تر خواهد بود، شاید چنین ابراز خوشحالی نمی‌کردند.

حکومت ایران نتوانست شعف خود را از شکست حزب دموکرات در انتخابات میان دوره‌ای آمریکا پنهان کند. برخی از مقام‌های حکومتی آن را به حساب پیروزی سیاست‌های تندروانه، پافشاری بر برنامه هسته‌ای و نتیجه «شیرین کاری»های محمود احمدی‌نژاد در نشست‌های سازمان ملل گذاشتند.

ناظران می‌گویند این شادی یا «بخاطر نیاز به تنش و بحران‌آفرینی است، که امکان بروز آن همیشه با قدرت گرفتن جمهوریخواهان در آمریکا بیشتر است»، یا بخاطر «بی‌درایتی دولمتردان ایران» که «جرج بوش»، «سارا پیلن» و «جان بینر» را به «بارک اوباما»، «هیلاری کلینتون» و «نانسی پلوسی» ترجیح می‌دهند.

بعضی از تحلیلگران معتقدند تبعات این شکست برای ایران مثبت نخواهد بود. مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی می‌گوید: «راستش اگر می‌فهمیدند که جمهوری‌خواهان موضع‌شان در رابطه با ایران خیلی سخت‌تر خواهد بود، خوشحالی چندانی نمی‌کردند. ولی به‌هرحال نحوه‌ی استدلال متأسفانه در ایران این گونه است و به خاطر مخالفتی که با آمریکا دارند، هر نوع شکستی را هم برای رئیس جمهور آمریکا به‌عنوان یک پدیده مثبت به آن نگاه می‌کنند.»

شکست دموکرات‌ها در این انتخابات، دو سال آینده را برای پیگری سیاست‌های داخلی اوباما سخت‌تر می‌کند و احتمالا بر سیاست خارجی او نیز سایه می‌اندازد. اوباما بارها اعلام کرد خواستار مذاکره با ایران است و در آغاز ریاست جمهوری‌اش گفت، «دست خود را به سوی ایران دراز» می‌کند. اما آیت‌آلله خامنه‌ای این دست را «دست چدنی با روکش مخمل» خواند و آن را پس زد.

حسین باقرزاده، تحلیلگر سیاسی می‌گوید: «اکنون جمهوری خواهان می‌توانند استدلال کنند که سیاست‌های اوباما موفق نبوده و بر او فشار بیاورند که در سیاست خود به خصوص در مورد ایران تغییراتی بدهد و سیاست‌های شدیدتری اتخاذ کند. من فکر می‌کنم که این نگرانی در میان برخی مقامات ایرانی هست که اگر این وضع پیش آید ممکن است سختگیری‌های بیشتری نسبت به ایران اعمال شود.»

او معتقد است در میان مقامات ایران هستند کسانی که فکر می‌کنند فشاری که آمریکا وارد بر ایران می‌کند ، می‌تواند دستمایه تبلیغات آن‌ها را فراهم ‌کند.

سیاستمداران آمریکا در برخورد با ایران اختلاف اساسی ندارند

اگرچه در دوره ریاست جمهوری جرج بوش فضای سیاسی به شدت تیره بود و رئیس جمهور محافظه‌کار آمریکا لحظه‌ای از تهدید حکومت ایران کوتاهی نمی‌کرد، ولی واقعیت این است که ایران در دوران ریاست جمهوری اوباما با شرایط سخت‌تری روبرو شد. به عقیده برخی، این فشارها ربطی به حضور اوباما ندارند و اگر جرج بوش بود تحریم‌های شدیدتری اعمال می‌کرد.

مهرزاد بروجردی می‌گوید که در حال حاضر شاهد تفاوت‌های فاحشی بین دولت اوباما و دولت جرج بوش در قبال ایران نیستیم. بنابراین فرق چندانی هم نمی‌کند که چه جناحی در دعواهای سیاسی در این مقطع پیروز شود.

«فعلا به نظر می‌آید که یکی از معدود مسائلی که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان روی آن توافق نظر دارند، نحوه‌ی برخورد با ایران است. کمااین‌که ما بینیم که وقتی لایحه‌‌هایی در رابطه با ایران مطرح می‌شود، از بین ۴۳۵ نفری که در کنگره‌ی آمریکا هستند تعداد کسانی که مثلا مخالف تحریم هستند، حتی به انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. فکر می‌کنم به‌خاطر اوج گرفتن مسئله‌ی اتمی، هر کسی هم که در کاخ سفید بنشیند، مجبور خواهد بود این سیاست تحریم‌ها را در رابطه با ایران دنبال کند.»

از نظر شماری از ناظران سیاسی یکی از شیوه‌هایی که حکومت‌ها در رودرویی با شکست سیاست‌هایشان به آن روی می‌آورند، شدت دادن تبلیغات در مقابله با «دشمن خارجی» است. از این قاعده روسای جمهوری آمریکا نیز مستثناء نیستند. مهرزاد بروجردی معتقد است آن‌ها نیز برای این که بتوانند محبوبیت از دست رفته را به‌دست آورند، در مقابله با دشمنان خارجی موضع سخت‌تری اتخاذ می‌کنند: «بنابراین آقای اوباما حتما حاضر نخواهد شد این سرمایه‌ی ناچیز سیاسی را که برایش باقی مانده است، بیاید سر مسئله‌ای با مثلاً کنگره‌ای که در انحصار جمهوری‌خواهان است، در رابطه با مسئله‌ا‌ی مثل ایران خرج کند.»

تحریم اقتصادی و سیاسی حربه اصلی

تحلیلگران می‌گویند حربه اصلی ایالات متحده در برابر ایران هم‌چنان تحریم ‌و فشار سیاسی خواهد بود. اوباما نه قادر به استفاده از حربه نظامی است، نه علاقه به این روش دارد و به نظر نمی‌رسد که جمهوریخواهان هم در این مقطع به او فشاری در این زمینه بیاورند.

به نظر حسین باقرزاده آمریکا سعی خواهد کرد این تحریم‌ها را هم به صورت یک‌طرفه هم با فشار روی کشورهای دیگر در اروپا‌، آسیا و آمریکای لاتین گسترش دهد.

ولی آیا آمریکایی که در عرصه‌ی اقتصادی و به تبع آن در عرصه سیاست جهانی ضعیف شده است، همچنان می‌تواند کشورهای دیگر، از جمله چین را تحت فشار قرار دهد تا تحریم‌ها را مراعات کنند؟

مهرزاد بروجردی: «نه، من خیلی مطمئن نیستم که بتوانند این کار را انجام دهند. کمااین‌که اگر منظور از تحریم‌ها این بوده که دولت ایران را با ورشکستگی اقتصادی روبه‌رو کند و پای میز مذاکره بکشاند، می‌بینیم که هنوز این مسئله صورت نگرفته است و موقعیت ضعیف اقتصادی دولت اوباما هم مزید برعلت خواهد شد، برای این که نتوانند این تحریم‌ها را آن طور که می‌خواهند و باید و شاید اجراء کنند. حالا باید ببینیم آیا در سفری که آقای اوباما به کره و غیره در پیش دارند، در رابطه با ایران هم مسائلی مطرح خواهد شد یا نه.»

دولت آمریکا اخیرا مسئله نقض حقوق بشر در ایران را نیز به عنوان یکی از انگیزه‌های تحریم مطرح کرد. حسین باقرزاده می‌گوید این نمونه جدیدی از تحریم‌هاست که ممکن است در آینده بیشتر شود و تاثیرگذار باشد.

اجرای حکم شلاق 4 نفر از محکومین شهرستان طبس در ملاءعام

ایلنا : دادگستري يزد اعلام كرد در راستای برخورد قاطعانه دستگاه قضایی با عوامل فروش و مصرف‌کنندگان مواد مخدر و همچنین سارقان حرفه‌ای، مجازات شلاق 4 نفر از محکومین در محل میدان امام خمینی شهرستان طبس و روستای کریت این شهرستان اجرا گردید.

3 نفر از این محکومین به اتهام نگه‌داری و فروش مواد مخدر به تحمل حبس، جزای نقدی و ضربات شلاق محکوم شده بودند که حکم شلاق آنها در ملا عام اجرا گردید.

همچنین یک نفر دیگر از محکومین نیز به اتهام سرقت به حبس تعزیری و تحمل ضربات شلاق محکوم گردیده بود که حکم شلاق وی نیز در ملاء عام اجرا شد.

حسین خضری: مصداق محاربه بر من صادق نیست / هر روز به مدت چندین ساعت کتک زدند

خبرگزاری هرانا – حسین خضری زندانی محکوم به اعدام در نامه ای به افکار عمومی و سازمان های و نهاد های حقوق بشری خواهان پیگیری طرح شکایت خود از دستگاه اطلاعاتی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دستگاه قضایی شده است.
وی در بخشی از نامه خود می گوید به مدت 49 روز در سلول های انفرادی سپاه و در بازداشتگاهی مخفی که زیر نظر سازمان زندان های نیست به شدت شکنجه و وادار به اعتراف شده است.

متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
اینجانب زندانی سیاسی حسین خضری که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه و همچنین تایید شعبه 10 دادگاه تجدید نظر اذرباییجان غربی و همچنین تایید حکم صادره از سوی شعبه 31 دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شده ام.
برای پرده برداشتن از نحوه بازجویی، بازپرسی و دادگاهی که شدیدا از انعکاس و نحوه چگونگی مراحل ذکر شده به افکار عمومی و بیدار جامعه مدنی داخل و خارج جلوگیری به عمل آمده و می آیدو حتی از نامه سرگشاده ای که به عنوان اعتراض قانونی به مراحل پرونده سازی به ریاست قوه قضاییه کشور نوشته بودم مسئولین زندان از تایید آن امتناع می کنند.
با وجود تمامی این مشکلات بنده شرح مختصری از وضعیتی که به بنده وارد شده و به نوعی تا به حال ادامه دارد میدهم باشد که گوشی شنوا شنیده و زبانی حق گو شروع به بازگو و ارسال مطالب زیر نماید.
اینجانب در تاریخ 10/5/87 در شهرستان کرمانشاه توسط نیروهای سپاه نبی اکرم آن شهرستان دستگیرشدم و مدت 49 روز که در اختیار نیروهای سپاه نبی اکرم کرمانشاه بودم ومتحمل شکنجه های فیزیکی و روحی در زمان بازجویی بودم که شکنجه ها از نظر فیزیکی شامل :
1- کتک زدن به مدت چندین ساعت در هر روز
2- ایجاد فشار روحی و روانی در حین بازجویی
3- تهدید بازجویی هایم مبنی بر آنکه اگر آن مواردی که ما میگوییم قبول نکنی به برادر و داماد خانواده شما میتوانیم برچسب فعالیت های غیرقانونی علیه نظام بزنیم
4- ضربه زدن با لگد به اندام های تناسلی من و خونریزی و تورم آن نواحی از بدنم به مدت چهارده روز
5- پارگی پای راستم تقریبا به اندازه 8 سانتیمتر به علت ضربه محکم پای بازجو که هنوز قابل مشاهده است
6- وارد کردن ضربات متعدد به تمامی بدنم با باتوم
این موارد در مدت 49 روز بازداشت بنده در بازداشتگاه سپاه پاسداران کرمانشاه بود
حال سوالی که مطرح میگردد این است که مگر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 38 آن صراحتا بیان نشده است هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع‌ممنوع است‌، اجبار شخص به شهادت‌، اقرار یا سوگند مجاز نیست‌و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است‌ و متخلفین از این اصل مجازات میشوند.
در حالی که به ان صورتی که ذکر کردم بنده در مدت 49 روز بازداشت در سپاه نبی اکرم کرمانشاه هم متحمل شکنجه فیزیکی شده ام هم شکنجه روحی و روانیپس چطور اقرارهای بنده که به زور شکنجه از من گرفته اند دلیل و مدرک معتبری برای دادگاه شده و بنده را به چنین حکم سنگینی یعنی اعدام محکوم کرده اند.
بعد از آن در مورخ 28/6/87 بنده را از سپاه نبی اکرم کرمانشاه به سپاه المهدی ارومیه منتقل کردند و در آنجا نیز تحت انواع شدیدترین شکنجه های فیزیکی و روحی قرار گرفتم .
دوباره مورخ 16/10/87 از بازداشتگاه سپاه المهدی شهرستان ارومیه به اداره کل اطلاعات اذرباییجان غربی منتقل شدم و تا تاریخ 26/11/87 تحت اختیار اداره اطلاعات ارومیه بودم و تمامی موارد شکنجه در طی بازداشتم در اداره اطلاعات ارومیه اجراو اعمال شد.
بعد از انکه در مورخه 26/11/87 بنده را به زندان ارومیه منتقل کردند در تاریخ 21/2/88 برای اولین بار و آخرین بار بنده را در شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه دادگاهی نمودند که در جلسه دادگاه نماینده اداره اطلاعات ارومیه و دادستان حضور داشتند و قبل از آن هم اینجانب را ماموران اداره اطلاعات ارومیه تهدید کردند که نه از شکنجه باید حرفی بزنی و نه در مورد بازجویی های که از تو گرفته ایم البته به زور شکنجه! بالاخره با این جو سازی در دادگاه بدوی و همچنین با عدم اعطای زمان کافی برای بنده برای دفاع از خودم و جمع جور کردن محاکمه بنده در حدود 10 دقیقه و اتمام آن کاملا جای سوال برای بنده شد که آیا در عرض 10 دقیقه و با آن اتمسفر حاکم بر فضای دادگاه چطوری من و وکیلم میتوانستیم از اتهامات وارده دفاع نماییم و چگونه از این اتهام سنگین براعت کنیم.
سوال دیگری که برای من متصور میشود این است که آیا حضور من در جلسه ای دادگاه به منزله اجرای اجباری نمایشی درام و کمدی نبود که فقط آقایان گفته باشند که متهم در دادگاه حضور بهم رسانده و با توجه به طی مراحل دادگاهی محکوم شد .
سوال بعدی هم آن که در دادگاه به قاضی پرونده ام آقای درویشی، رییس شعبه یک بیان کردم که بسیاری از بازجویی های خود را قبول ندارم زیرا به زور شکنجه های فیزیکی و روانی مجبور به قبول آن مطالب گشته ام در حقیقت آنها را به من دیکته کرده و قبولانده اند، ولی با این همه قاضی پرونده هیچ اعتنایی به مطالبم ننمود توضیح آن که اعمال شکنجه از سوی بازجویی هایم با توجه آنکه ایشان یعنی بازجویان مرا تهدید کرده بودند به قاضی گفتم ولی افسوس از گوش شنوا، متاسفانه قاضی بدون هیچگونه تحقیق و تفحصی در مورد ادعای شکنجه بنده مبادرت به صدور رای اعدام نمود و رای همان دادگاه بدوی توسط شعبه 10 تجدید نظر استان آذرباییجان غربی در مورخ 17/5/88 تایید شده و در تاریخ 11/5/88 حکم قطعی صادر شده و در زندان مرکزی ارومیه به من ابلاغ گردید.
درضمن من تا قبل از قطعی شدن حکم دادگاه دست از تلاش بر نداشتم و در تاریخ 5/5/88 از نوع رفتار غیرانسانی و غیرقانونی بازجو هایم به دادسرای نظامی شهرستان ارومیه شکایت کردم که مورخ 10/11/88 ابلاغ گردیده است.
شکایتم از دادسرای نظامی به دادسرای عمومی رسید و همان موقع به برادرم در مورخ 27/11/88 ابلاغ شده است به محض شکایت بنده از نحوه بازجویی و برخورد ماموران سپاه المهدی و اداره اطلاعات ارومیه در تاریخ 16/9/88 به بازپرسی شعبه هشتم احضار و وضعیت شکنجه و نحوه برخورد بازجویان را اعلام و همچنین مدارک پزشکی که دال بر شکنجه شدن اینجانب مینمود تقدیم کردم و در ضمن درخواست معرفی به پزشکی قانونی را نمودم و تعجب آور انکه بازپرس شعبه 8 در برابر اظهارت بنده حتی نخواست برای اثبات راست یا دروغ بودن موارد ذکر شده، بنده را به پزشکی قانونی اعزام نماید.
در تاریخ 13/11/88 یعنی درست بعد از آنکه بنده طرح شکایت نموده و در بازپرسی شعبه 8 اظهارت خود را نوشته و مدارک پزشکی را تقدیم بازپرس نمودم و پرونده در دادسرای نظامی عدم صلاحیت خورده و به دادسرای عمومی رفته به عبارتی 3 روز بعد از نامه نگاری اداره سازمان قضایی نیروهای مسلح استان اذرباییجان غربی با دادسرای عمومی در خصوص عدم صلاحیت رسیدگی دادسرای نظامی ارومیه و ارجاع پرونده به دادسرای عمومی مرا به اداره اطلاعات ارومیه برده و در مدت 3 روزی که در بازداشتگاه مرکزی اداره اطلاعات ارومیه بودم انواع و اقسام تهدید ها مبنی بر آنکه اولا چرا بر علیه ما در دادگاه طرح شکایت کردی ثانیا در برابر دوربین فیلم برداری حاضر به اعتراف نوشته های که ما به شما میدهیم باشید و متذکر گردید که هیچ نوع بد رفتاری و شکنجه نشده ما نیز در عوض نسبت در رای که برات صادر شده تخفیفاتی را به وجود می آوریم.
در حقیقت آشکارا تهدید بنده و ایجاد فضای سوداگری و عامه گری انگار سرنوشت انسانها نیز مانند کالا قابل داد و ستد است در حالی که انتقال من از زندان ارومیه به اداره اطلاعات باعث ایجاد استرس و دلهوره شدید در بین اعضای خانواده ام شده و با توجه به انکه پدرم برای کسب اطلاع از وضع بنده به اداره اطلاعات ارومیه مراجعه و متاسفانه با شنیدن جواب های گنگ و مبهم تصور میکنند که شاید مرا اعدام کرده اند و ایشان همانجا جلوی درب اداره اطلاعات ارومیه دچار سکته مغزی شده و بعد از اعزام به بیمارستان دار فانی را وداع میگویند این نیز برگ دیگری از جنایات دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران که با ایجاد نگرانی برای خانواده ضربه مهلک هم به من هم به خانواده ام وارد کردند که از صدها اعدام کردن برایم بدتر بود حال چه کسی جوابگویی این مسائل است خدا میداند.
جالب آنکه 20 روز بعد از فوت پدرم نگذشته بود که آقایان عوض عرض تسلیت به بنده مرا بدون هیچگونه دلیلی و بدون هیچ اطلاعی به زندان قزوین تبعید کردند حال تصور کنید که من در چه حالت روحی قرار گرفته بودم و مهم تر از همه آنکه بعد از چند ساعت که به طور چشم بسته و پا بسته و دست بسته به من گفتن که چیز خاصی نیست و تو را به زندان دیگری انتقال میدهیم .
در مورخ 30/1/89 قرار منع تعقیب در شعبه 104 جزایی ارومیه صادر گردید حال آنکه شعبه 104 جزایی نه بازجویی های بنده و نه حتی نماینده ای از سپاه پاسداران و یا اداره اطلاعات را برای توضیح مسائل نه به بازپرسی نه به شعبه ای فرا خواند و نه با معاینه ای بنده توسط پزشک قانونی موافقت نمود حال بر چه مبنایی قرار منع تعقیب صادر کرد نمی دانم.
در کیفر خواست صادره از سوی اداره اطلاعات و هم حکم دادگاه اینجانب حسین خضری به عنوان محارب شناخته شده ام در صورتی که مصادیق محاربه نه بر بنده صادق است نه محرز اولا بنده هنگام دستگیری مسلح نبودم چون بنده فعالیت سیاسی به طور مدنی میکردم ثانیا هیچ اقدام مسلحانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران نکرده ام همچنین بنده حدود 8 ماه در سلول های انفرادی سپاه نبی اکرم کرمانشاه و سپاه المهدی ارومیه و اداره اطلاعات ارومیه تحت بدترین شکنجه های فیزیکی و روانی و انواع تهدید ها و تحقیرها بوده ام .
به طوری که بازداشت طولانی مدت بنده به مدت 8 ماه در آن سلول های انفرادی چنان بر سیستم عصبی و حالات روحی و روانی ام تاثیر سو گذاشته بود که اقدام به خودکشی کردم آن هم 2 بار! چون واقعا شکنجه ها و نوع رفتار غیر انسانی بازجویان به حدی بود که مرگ را بهتر از آن طور زندگی و زنده ماندن میدانستم و جایی بسی سوال است که در کجایی دنیا فردی را 8 ماه در سلول انفرادی مورد آزار و اذیت جسمی و روحی قرار داده اند و هیچگونه ملاقات را با وکیل یا خانواده و یا حتی تماس تلفنی با ایشان داشته باشد.
در پایان بنده زندانی سیاسی حسین خضری با توجه با آنکه تحت شدیدترین مراقبتهای امنیتی زندان قرار دارم و به طوری که حق نامه ای سر گشاده که به بالاتربن مرجع قضایی کشور نوشته ام بدون هیچگونه دلیل قانونی و خاصی از تایید اثر انگشت نامه بنده خودداری و اصل نامه نوشته شده را حفاظت زندان از بنده گرفته و باز پس نمی دهد.
حال با توجه به آشکار نبودن زمان اجرای حکم اعدام بنده که آیا فرداست یا پس فرداست از انتشار کوچکترن خبر حتی خبر سلامتی خویش به صورت راحت و آزادانه محروم میباشم لذا تحت چنین شرایط فوق سنگین امنیتی از تمامی مجامع بین المللی و سازمانهای کانون مدافع حقوق بشر و حتی افرادی که در مورد حقوق زندانیان سیاسی و همچنین در زمینه حقوق بشر فعالیت میکنند تقاضا دارم که صدای سرکوب شده مرا به گوش انواع بشریت رسانده و از هم اکنون تمامی آن مراجع و آن افراد را به عنوان وکیل رسمی خود میشناسم که هر سوالی را به نام بنده در جهت
برگزاری یک دادگاه صالح و بی طرف
بازبینی دوباره پرونده به طور واضح و آشکار بدون مخفی کاری، پیگیری و موضوع شکنجه وارده بر بنده را اقدام و اعمال نماید
در پایان از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد؛ عفو بین الملل و تمامی مجامع حقوق بشر در خواست مینمایم با انتشار نامه اینجانب و پیگیری مسائل مطرح در آن اقدام نماید
حسین خضری
زندانی سیاسی محکوم به اعدام زندان مرکزی ارومیه بنده 12

تحصن ۷۵۰ کارگر کارخانه نساجی مازندران درمقابل فرمانداری قائم شهر

رادیو فردا : خبرگزاری « فارس» گزارش داد که ۷۵۰ تن از کارگران کارخانه نساجی مازندران روز چهارشنبه پس از راهپیمایی از محل این واحد تولیدی، در مقابل فرمانداری قائم شهر تحصن کردند. خبرگزاری « فارس» گزارش داد که ۷۵۰ تن از کارگران کارخانه نساجی مازندران روز چهارشنبه پس از راهپیمایی از محل این واحد تولیدی، در مقابل فرمانداری قائم شهر تحصن کردند. این کارگران گفتند که از آذر سال گذشته، چهار ماه عیدی و پاداش خود را دریافت نکرده اند و سه ماه از حقوق سال جاری نیز به آنان پرداخت نشده است. حشمت الله رئیسی، کارشناس مسایل کارگری در آلمان، با اشاره به اینکه پرداخت نشدن حقوق کارگران، یکی از مشکلات بزرگ آنها به شمار می رود، با استناد به گزارش مرکز پژوهش های مجلس به « رادیو فردا» می گوید:« حدود ۹۰ درصد واحدهای نساجی در ایران که حدود ۳۰ درصد کارگران بخش صنعت را در بر می گیرد، بحران زده و یا در معرض تعطیلی هستند.» وی می افزاید که به دلیل فرسودگی دستگاه ها در کارخانه های نساجی و نیز سیاست واردات بی رویه از سوی دولت، بخش نساجی ایران توان رقابت با منسوجات خارجی را ندارد.

خبرگزاری فارس به نقل از کارگران این کارخانه نوشت که نانوایی‌ها دیگر به آنها نان اقساطی نمی فروشند و تمام فروشگاه‌ها به علت بدهی بالای آنها از فروش اغذیه و پوشاک خودداری می‌کنند. این کارگران با اعلام اینکه بعضی از آنها، فرزندان دانش آموز و دانشجوی خود را از مدرسه و دانشگاه بیرون آورده اند، خواستار دریافت حقوق معوقه خود شدند. در این میان، علی پیرفلک، سرپرست فرمانداری قائم شهر، با حاضر شدن در جمع کارگران معترض نساجی مازندران گفت: مدیرعامل شرکت باید در جمع آنان حضور یابد و جوابگوی مشکلات آنها باشد.

در پی تحصن صدها کارگر کارخانه نساجی مازندران، مدیرعامل این کارخانه در تماس تلفنی با سرپرست فرمانداری قائم شهر گفت: تا اول آذر امسال، برنامه زمان‌بندی برای نحوه پرداخت حقوق تدوین کرده‌است و حقوق یک ماه از حقوق کارگران، روز ۲۳ آبان پرداخت می شود. این نخستین بار نیست که کارگران کارخانه نساجی مازندران با این مشکل مواجه شده اند. آنان در سال گذشته نیز با همین مشکل روبرو شدند که اقدام به تجمع در مقابل فرمانداری قائم شهر کردند. کارگران کارخانه نساجی مازندران، تنها کارگرانی نیستند که با این مشکل مواجه شده اند یا روبرو می شوند. علی، کارگر مجتمع تولید گوشت زیاران در آبیک قزوین، که کارگران آن از ۲۱ ماه پیش حقوق خود را دریافت نکرده اند، به « رادیو فردا» می گوید که کارگران کارخانه ها و شرکت های بسیاری در این منطقه حقوق خود را دریافت نکرده اند.

او می گوید: پرداخت نشدن حقوق، زندگی کارگران گوشت زیاران را مختل کرده است، و می افزاید که « ما حتی توان خرید نان و گذاشتن آن را بر روی سفره خانواده های خود ندارند. حامد، یک کارگر در استان خوزستان، به « رادیو فردا» می گوید برخی از کارخانه هایی نیز که فروش خوبی هم دارند، حقوق کارگران خود را پرداخت نمی کنند و در این مورد به کارخانه های لوله سازی اهواز و لوله سازی خوزستان اشاره می کند. وی می افزاید که کارگران لوله سازی خوزستان از ۱۵ ماه پیش حقوق خود را دریافت نکرده اند.

پایان موفقیت آمیز اعتصاب کارگران لاستیک البرز در همین حال، گزارش ها حاکی از آن است که ۱۳۰۰ کارگر کارخانه لاستیک البرز تهران، در پی قول نمایندگان وزارت صنایع و کارفرما با خواسته هایشان، از روز چهارشنبه به اعتصاب حدودا یک ماهه خود پایان دادند. یکی از کارگران لاستیک البرز به رادیو فردا گفت که نیمی از حقوق شهریور ماه کارگران پرداخت شدن و گفته شده است که بلافاصله پس از پرداخت وام به کارخانه، حقوق شان را دریافت خواهند کرد. همچنین خواسته مهم دیگر کارگران، یعنی از سرگیری فعالیت کارخانه با انتقال مواد اولیه به انبار این واحد تولیدی، تحقق یافت. این کارگر گفت که کارگران با شروع به کار از روز شنبه موافقت کرده اند.

ادامه فشار بر اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد تهران

نیروهای امنیتی روز چهارشنبه سعید ترابیان، مسئول روابط عمومی و عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، و غلامرضا غلامحسینی، عضو دیگر این تشکل مستقل کارگری، را در شهر کرج بازداشت کردند.
به گزارش رادیوفردا، ترابیان پس از یک روز با قرار وثیقه از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد، اما آقای غلامحسینی هنوز آزاد نشده است.

بر اساس این گزارش، یکی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه در این‌باره می‌گوید: غلامحسینی با مسئول روابط عمومی سندیکای شرکت واحد تماس می‌گیرد و قرار می‌گذارد نامه گلایه‌آمیزی که برای مسئولان وزارت اطلاعات نوشته بوده را از طریق اینترنت انتشار دهند.

وی در ادامه می‌افزاید: صبح روز چهارشنبه، وقتی سعید ترابیان و غلامرضا غلامحسینی برای انجام کار مورد نظرشان وارد یک کافی‌نت می‌شوند، مأموران وزارت اطلاعات وارد آن محل شدند و آن دو نفر را همراه با ضرب و شتم شدید بازداشت کردند.

مأموران وزارت اطلاعات با گفتن الفاظ رکیک به دستان این دو نفر دستبند زدند، آنها را روی زمین خواباندند، تمامی مدارک‌شان را ضبط کردند و سپس به صورت انفرادی با دو خودروی وزارت اطلاعات، سعید ترابیان را به زندان رجایی‌شهر منتقل کردند و از سرنوشت آقای غلامحسینی هم که هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست.

احضار جهانگیر محمودی به دادگاه ویژه روحانیت

خبرگزاری هرانا - اقاي جهانگيري محمودی، وکیل پایه یک دادگستری براي ابلاغ حكم به دادگاه ويژه روحانيت اهواز فراخوانده شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" پیش تر این دادگاه اتهامات آقای جهانگیری را نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اخلال در نظم عمومی عنوان کرده بود.
شایان ذکر است که ایشان در حال حاضر پرونده هم در دادگاه روحانیت اصفهان دارند که دادگاه بدوی آن تشکیل نشده است.
این درحالی است که زمان بازداشت اقای جهانگیری در اصفهان، مرحله دادیاری علت ارتباط با جبهه ملي و حزب پان ايرانيست و برعهده گرفتن وكالت حشمت الله طبرزدي و عيسي خان حاتمي و ابوالفضل عابديني از ايشان سوال شده بود.

ناهنجاری قامتی 64 درصد دانش‌ آموزان

شهرزادنیوز: ناهنجاری‌های قامتی در میان دانش‌آموزان نسبت به گذشته افزایش نگران‌کننده‌ای داشته است و بر اساس آمار، 64 درصد دانش‌آموزان، یعنی 8 میلیون دانش‌آموز، حداقل از یک ناهنجاری قامتی رنج می‌برند. سید غلامرضا کمانه، مشاور سازمان تربیت بدنی کشور، اعلام کرد "کم تحرکی، بی تحرکی و برنامه‌ریزی نامناسب برای زنگ ورزش در مدارس با 50 درصد و میز و نیمکت های غیراستاندارد با 40 درصد، از مهم‌ترین عوامل بروز ناهنجاری‌های قامتی در دانش آموزان است".

در میان دختران دانش‌آموز، ناهنجاری‌های قامتی بالاتر از پسران است. 69 درصد دختران مقطع راهنمایی و 72 درصد در مقطع دبیرستان حداقل یک ناهنجاری قامتی دارند.

به گفته‌ی کمانه، به دلیل کمبود معلم تربیت‌بدنی متخصص در مدارس، دانش‌آموزان ابتدایی از داشتن معلم ورزش محرومند و این درحالی است که رشد فیزیکی بدن در سنین دبستان صورت می‌گیرد و کم‌تحرکی و بی‌تحرکی در این سنین سبب می‌شود دانش‌آموزان با انواع ناهنجاری‌های قامتی به نوجوانی و جوانی پابگذارند.

ناهنجاری‌های قامتی شایع در میان دانش‌آموزان از جمله عبارتند از: شانه کج، شانه گرد، کف پای صاف، زانوی ضربدری، پشت گرد، سر به جلو، و پشت خمیده.

افزايش روند ابتلا به «ام اس» در ايران

ایسنا: نايب رييس انجمن ام اس با بيان اينكه اين بيماري در ايران رو به افزايش است، گفت:‌ متوسط سن مبتلايان به ام اس در ايران كاهش پيدا كرده است و علاوه بر آن كودكان بيشتري مشاهده شده‌اند كه مبتلا به اين بيماري هستند.

دكتر محمد علي صحراييان در هفتمين كنگره بين المللي ام اس اظهاركرد:‌ در حال انجام پروژه‌اي تحقيقاتي درباره استفاده از سلول‌هاي بنيادين در ام اس هستيم كه از پروژه‌هاي تحقيقاتي بزرگ كشور است؛ البته در سال گذشته توانستيم ايپدميولوژي ام اس را در تهران مشخص كنيم كه نتايج اين پژوهش تا دو ماه آينده چاپ مي‌شود. براساس يافته‌هاي اين تحقيق حدود 52 نفر از هر 100 هزار نفر مبتلا به ام اس هستند كه اين آمار به تعداد مبتلايان به ام اس در كشورهاي اروپايي نزديك است.

وي با بيان اينكه شرايط ايران به گونه‌اي است كه فرصتي طلايي براي پژوهشگران به منظور بررسي بيماري ام اس فراهم مي‌كند، ادامه داد: در ايران قوميت‌هاي مختلف زندگي مي‌كنند كه مي‌توان آنها را از نظر ژنتيك بررسي كرد.علاوه بر آن ايران موقعيت جغرافيايي بسيار متنوعي دارد به گونه‌اي كه در استاني خشك مانند كرمان تعداد مبتلايان به ام اس در حال افزايش است و از سوي ديگر پژوهشگران و متخصصان با استعدادي در ايران فعاليت مي‌كنند كه با وجود امكانات كم، مقالات خود را به چاپ مي‌رسانند.

نايب رييس انجمن ام اس با اشاره به داروهاي مبتلايان به ام اس اظهاركرد: طي سه سال گذشته داروهاي مختلفي براي كنترل اين بيماري در مجامع بين المللي به ثبت رسيده است؛ اما به دليل ثبت نشدن و زير پوشش بيمه قرار نگرفتن اين داروها نتوانسته‌ايم در ايران از آنها استفاده كنيم البته يك نوع داروي خوراكي در ايران به ثبت رسيده است كه اميدواريم بتوانيم در اين زمينه فعاليت بيشتري داشته باشيم.

صحراييان در پايان درباره فعاليت‌هاي انجمن ام اس گفت:‌ با بدتر شدن شرايط اقتصادي و افزايش بار درماني، وظيفه اين انجمن افزايش يافته است و در اين شرايط برخي خيرين نيز نمي‌توانند مانند گذشته از بيماران حمايت كنند، اين در حاليست كه تعداد مراجعان افزايش يافته است.

دكتر حسين پاكدامن رييس انجمن مغز و اعصاب ايران نيز گفت: ام اس يك بيماري شايع ناتوان كننده و پيش رونده در بين جوانان است و بيشتر مبتلايان به آن در جهان را افراد بين20 تا40 سال تشكيل مي‌دهند.

وي اظهار كرد: پيشرفت بيماري ام اس باعث بروز مشكلات زياد فيزيكي و رواني آنان مي‌شود.

رييس انجمن مغز واعصاب ايران ادامه داد: با توجه به شيوع بيشتر اين بيماري در كشورهاي غربي، اين كشورها سرمايه زيادي را براي تحقيق ثبت كردند؛ اما متاسفانه پس از گذشت150 سال از شناسايي ام اس هنوز درمان قطعي براي آن وجود ندارد، چرا كه بسياري از فاكتورهاي اين بيماري هنوز ناشناخته است.

وي با اشاره به تنوع وضعيت جغرافيايي ايران تاكيد كرد‌: اين شرايط فرصتي براي تحقيق درباره ام اس درايران فراهم مي‌كند؛ اما متاسفانه امكانات پژوهشي ما بسيار كم است به گونهء‌اي كه در برخي موارد بودجه تحقيقاتي برخي پروژه‌ها، يك هفتصدم ژاپن است.

ارومیه؛ عدم رسیدگی پزشکی به یک زندانی سیاسی

خبرگزاری هرانا – حسین میرزایی در اثر شکنجه های جسمی از ناحیه پا دچار آسیب دیدگی جدی شده است و مسئولین زندان از درمان این زندانی ممانعت به عمل می آورند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این زندانی که در سال 88 توسط اداره اطلاعات ارومیه بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفته است پس از اتمام بازجویی ها به بازداشتگاه 209 زندان اوین منتقل و در آنجا با اعمال شکنجه های شدید جسمی موجب پاره شدن عصب یکی از پاهای نامبرده شدند.

بهداری زندان اوین به دلیل محدودیت های درمانی قادر به معالجه این زندانی نیست و پیگیری های خانواده برای دریافت مرخصی استعلاجی جهت درمان پای مصدوم حسین میرزایی تا کنون بی نتیجه بوده است.

ممانعت از آزادی یک زندانی سیاسی

خبرگزاری هرانا – عثمان مصطفی پور زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه که به مدت 19 سال است تحمل حبس می کند با موجود موافقت دستگاه قضایی با آزادی ایشان همچنان در زندان نگهداری می شوند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، عثمان مصطفی پور که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در سال 1370 بازداشت و به 24 سال حبس تعزیری محکوم شده است در طی 19 سال اخیر هیچ گونه مرخصی نداشته است.

دادستانی کل کشور، دادستانی استان و قاضی پرونده در دادگاه انقلاب با آزادی این زندانی پس از تحمل 19 سال حبس موافقت کرده اند اما وزارت اطلاعات تا کنون با آزادی این زندانی مخالفت نموده و در روند آزاد سازی وی دخالت و کارشکنی می کند.

‌زلزله 2 / 4 ریشتری بندرچارک هرمزگان را لرزاند

خبرگزاری مهر: ساعتی پیش زمین‌لرزه‌ای به قدرت 4.2 ریشتر بندر چارک در شهرستان بندرلنگه را به لرزه در آورد.

این زمین لرزه ساعت 8 و 46 دقیقه و 17 ثانیه صبح امروز روی داد.

زمین‌لرزه بندر چارک در عمق 22 کیلومتری زمین و در مشخصات 54.45 درجه طول جغرافیایی و 26.84 درجه عرض جغرافیایی به وقوع پیوسته است.

احمد غیبی مدیرکل مدیریت بحران استان هرمزگان بیان داشت: عمق وقوع زلزله در 22 کیلومتری زمین بوده است و خوشبختانه تا این لحظه هیچ خسارت و تلفاتی نیز در این خصوص گزارش نشده است.

حقوق بشر؛ وقاحت مافوق تصور رژیم شکنجه گر

صدا و سیمای رژیم: جمهوری اسلامی با ابراز نگرانی عمیق از وضع حقوق بشر در آمریکا از این کشور خواست به درخواستهای نهادهای بین المللی حقوق بشر توجه داشته باشد. زهره الهیان، رییس کمیته حقوق بشر مجلس شورای اسلامی در نشست شورای حقوق بشر در ژنو دیدگاههای جمهوری اسلامی را در خصوص نقض حقوق بشر در آمریکا قرائت کرد. وی در سخنرانی خود گفت : آمریکا باید ممنوعیت شکنجه در زندانهای خود را تضمین کند و دعوت از گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد برای بازدید و بررسی وضعیت زندانهای خود را بپذیرد.

سازمان ملل: نرخ بیکاری در ایران 33 درصد است

ایلنا: گزارش شاخص توسعه انساني 2010 سازمان ملل متحد نشان مي‌دهد كه نرخ بيكاري در ايران بين سال‌هاي 2000 تا 2009 در بيشترين حالت 33 درصد گزارش شده است.
شاخص توسعه انساني يكي از شاخص هاي رشد و پيشرفت كشورها محسوب مي شود كه هرساله از سوي سازمان ملل متحد منتشر مي شود. شاخص توسعه انسانی نام جدولی است تناسبی که در آن کشورهای جهان براساس فاکتورهایی از جمله درآمد سرانه واقعی، نرخ باسوادی، آموزش، بهداشت، تغذیه و نیز امید به زندگی (در بدو تولد) مورد مقایسه قرار می‌گیرند.اين شاخص از سال 1991 میلادی توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد به مرحله اجرا گذاشته شد و از آن پس هر ساله فهرستی از کشورهای جهان را به ترتیب بالاترین تا پائین‌ترین رتبه‌ها را در مقایسه با نمودارها و کشورهای دیگر منتشر می‌کند. کشورهایی که در رده‌های بالای شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که در رده‌های پائین شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه نیافته و عقب افتاده‌تری از نظر پیشرفتهای جهانی هستند.
سازمان ملل متحد در مقدمه اين گزارش اعلام كرده كه نيروي انساني بزرگترين ثروت يك ملت محسوب مي شود.امروزه اين موضوع پذيرفته شده اي است كه موفقيت يك كشور صرفا در سايه درآمد امكان پذير نيست،اگرچه بدون منابع هم هيچ گونه پيشرفتي هم امكان پذير نيست.در گزارش 2010 كشورهاي بسياري وجود دارند كه با وجود شرايط نامطلوب درآمدي كيفيت زندگي مردم بهبود يافته است.اين درحالي است كه برخي كشورهاي هم با وجود عملكرد قوي اقتصادي عملا نتوانسته اند پيشرفتي در شاخص هايي مثل اميد به زندگي،تحصيل و بالابردن استانداردهاي زندگي كسب كنند.
اين گزارش مي افزايد؛ برخی از کشورها در حال برداشتن گام های بلندی براي توسعه انسانی بوده اند.گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد درخصوص شاخص توسعه انساني كه شاخصي تركيبي از پوشش ثروت،سلامت و آموزش و پرورش است،نشان مي دهد كه كشورهاي آسيايي از جمله چين و هند با رشد سريع در توليد ناخالص داخلي خود پيشرفت هاي چشمگيري داشته اند.به طوري كه چين با 23 درصد وهند با 30 درصد رشد نسبت به سال قبل رشد سريعتري را نسبت به گزارش قبلي سازمان ملل داشته اند.
وضعيت ايران
به گزارش ايلنا، در ميان 169 كشور مورد بررسي سازمان ملل متحد ايران به لحاظ شاخص توسعه انساني در رتبه 70 و بعد از كشورهاي مثل بوسني و هرزگوين،قزاقستان ،آذربايجان و عربستان قرار گرفته است.هرچند كه در اين گزارش تركيه در رتبه 83 قرار گرفته اما برخي كشورهاي توسعه يافته رشد سريعتري را نسبت به ايران به ثبت رسانده اند.
در گزارش توسعه انسانی 2010 سازمان ملل متحد رتبه كسب شده براي شاخص توسعه انسانی ایران 0.702 از یک اعلام شده است. كه اين عدد براي كشورهاي اول جدول 0.938 است.
اين گزارش مي افزايد؛ ميانگين رشد سالانه ايران در شاخص توسعه انساني بين سالهاي 200 تا 2010 به ميزان 1.27 درصد بوده است.
نروژ ، استرالیا، آمریکا، ایرلند، لیختن اشتاین، هلند، کانادا، سوئد ، آلمان و ژاپن از لحاظ شاخص توسعه انسانی در سال 2010 به ترتیب رتبه های اول تا دهم را کسب کردند. زیمبابوه نیز از این لحاظ در انتهای این رتبه بندی قرار گرفته است.امارات متحده عربي در جايگاه سي و دوم اين ليست قراردارد . زيمباوه وكنگو در قعر اين جدول قرار گرفته اند.
بيكاري
براساس اين گزارش، دربررسي تعداد استخدام به جمعيت فعال درگروه سني 15 تا 64 سال كه در سال 1991 به ميزان 45.9درصد شاغل بوده اند در سال 2008 تنها سه درصد رشد كرده است. از كل جمعيت مشغول به كار در ايران 56.8 درصد از استخدام رسمي شده اند كه در اين ميان زنان نسبت به مردان كمتر استخدام رسمي شده اند به طوري كه اين نسبت 72 به 100 گزارش شده است.اين شاخص نشان مي دهد كه ميزان ورودي به بازار كار در اين سالها نسبت با اشتغال ايجاد شده هماهنگ نبوده است. همچنين42.7درصد از اين استخدام هاي انجام گرفته بين سالهاي 2000 تا 2008 اشتغال آسيب پذير تعريف شده است. افرادي كه داراي وضعيت شغلي با ثباتي نبودند جمعيت 42.7درصدي را تشكيل مي دهند.
اين گزارش مي افزايد 1.9 درصد از نيروي شاغل به كار در ايران با درآمدي كمتر از 1.25 دلار در روز زندگي مي كنند.
نرخ بيكاري اعلام شده در گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد در پايين ترين سطح بين سالهاي مورد بررسي (2000-2008) حداقل 8.3 درصد وحداكثر 33.2درصد گزارش شده است. گزارش توسعه انساني سازمان ملل براي گروه كودكان كار در ايران گزارش نشده است.
فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات
شاخص مورد بررسي ديگر در گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد مربوط به فناوري اطلاعات و ارتباطات است كه براين مبنا ميزان دسترسي به خطوط تلفن همراه و ثابت در ايران بين سالهاي (2000-2008) 532 درصد رشد كرده و جمعيت تحت پوشش تلفن همراه در ايران 95 درصد رسيده است.ميزان دسترسي به اينترنت در سال 2008 به ميزان 32 درصد از كل جمعيت كشور گزارش شده و پنهاي باند در اين سال 0.4 درصد اعلام شده است.
نابرابري درآمدي
در گزارش شاخص توسعه انساني،ضريب جيني مورد محاسبه كه اصطلاحا شاخص برابري ناميده مي شود،ضريب جيني ايران 38.3 درصد گزارش شده است. نروژ با ضريب جيني 25.8، ايسلند 34، هلند 30.9 و سوئد با ضريب جيني 25 كمترين نابرابري درآمدي را در توزع عادلانه ثروت در سال 2010 داشته اند.ضريب جيني درتركيه 41.2 درصد گزارش شده است.
رضايتمندي از زندگي
سازمان ملل رتبه ايران از نظر سطح رضايت‌مندي شهروندان در جهان را 84 اعلام و رضايت مردم ايران از شغل خود 71 درصد، سلامت فردي 82 درصد و سطح زندگي را 55 درصد برآوردكرده است. اين گزارش كه بر پايه آمار سال هاي 2006 تا 2009 تهيه شده رتبه ايران از نظر شاخص رضايت از زندگي 5.6درصد اعلام شده كه اين موضوع نشان مي دهد هرچه شاخص ارقامي بيشتر باشد رضايت از زندگي بيشتر است. در شاخص تجارب منفي رتبه ايران 32 گزارش مي شود.

مرگ تدريجی يكی از زيباترين درياچه‌های آب شيرين جهان

ایلنا: زريبار سياه پوش مي‌شود. اين درياچه اين روزها حال خوشي ندارد، شايد براي كساني كه هر چند سال يكبار به ديدن درياچه مي‌روند قابل لمس نباشد ولي مردم بومي به خوبي درك كرده‌اند كه درياچه به روند مرگ تدريجي دچار شده‌ است.

درياچه زريوار يا به قول مردم كردستان زريبار يكي از زيباترين درياچه‌هاي آب شيرين در جهان است كه شهرت زيبايي‌اش در همه جا پيچيده است ولي اين درياچه اين روزها حال خوشي ندارد شايد براي كساني كه هر چند سال يكبار به ديدن درياچه مي‌روند قابل لمس نباشد ولي مردم محلي به خوبي درك كرده‌اند كه درياچه به روند مرگ تدريجي دچار شده‌ است.
مديرعامل انجمن سبز چيا كه از تشكل مردم نهاد زيست‌محيطي مريوان است معتقد است ورود فاضلاب، گل‌ولاي و چاه‌هاي غير مجاز اطراف درياچه مرگي حتمي را براي درياچه زريبار رقم مي‌زند.
محمد ناجي كاني‌ساناني در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا در مورد وضعيت فعلي درياچه زريبار مي‌گويد: درياچه زريبار بزرگ‌ترين تعداد چشمه‌هاي جوشان در جهان را دارد. به طوري كه چهارصد تا چهارصد و پنجاه چشمه آب درياچه را تامين مي‌كنند و آبي از بيرون به درياچه وارد نمي‌شود.
او ادامه مي‌دهد: البته در فصول بارندگي آبي كه همراه با گل‌ولاي است از كوه‌هاي اطراف به سمت درياچه سرازير مي‌شود كه نه تنها به پر آبي درياچه كمكي نمي‌كند بلكه براي درياچه مضر نيز هست.
كاني‌ساناني توضيح مي‌دهد: اين گل‌ولاي هنگامي كه در كف درياچه رسوب مي‌كند روي چشمه‌هاي جوشان كف درياچه را مي‌پوشاند و همين امر موجب مي‌شود چشمه‌ها دچار فشار هيدرواستاتيكي شده و كم آب شوند.
او ادامه مي‌دهد: فشار هيدرواستاتيكي كه روي چشمه‌هاي جوشان درياچه زريبار وارد مي‌شود موجب كم‌ آب شدن آنها مي‌شود و اين آب كه قرار بود از اين چشمه‌ها خارج شود از چشمه‌هاي ديگري در دشت‌هايي كه ارتفاع كمتري دارد تخليه مي‌شود.
مديرعامل انجمن سبز چيا تاكيد مي‌كند: جدا از مسئله گل‌ولاي و كم آب شدن چشمه‌هاي كف درياچه چا‌ه‌هاي عميق و نيمه‌عميق در اطراف درياچه، آب زيرزميني را كه آب درياچه زريبار از آن تامين مي‌شود غارت مي‌كند.
او در مورد چاه‌هاي غيرمجاز مي‌گويد: تعداد زيادي چاه عميق و نيمه عميق در اطراف درياچه زريبار وجود دارد كه از سفره‌هاي آب زيرزميني چشمه‌هاي درياچه از آن تغذيه مي‌شود و آب شهر را تامين مي‌كند كه همين امر موجب افت شديد آب زيرزميني در اين مناطق شده است.
پر غذايي يا يوتري‌سي‌‌كاسيون معضل ديگري است كه درياچه زريبار با آن مواجه است. معضل خطرناكي كه مي‌تواند مرگ درياچه زريبار را رقم بزند.
كاني‌ساناني در اين رابطه مي‌گويد: قبلاً درياچه زريبار از سمت جنوب به طور طبيعي تخليه آب داشت ولي از وقتي در اين قسمت سد زده شده است كل مواد زيستي توليدي 1400 هكتار مساحت درياچه به درون درياچه باز مي‌گردد.
او ادامه مي‌دهد: غير از اين ورود 300 ليتر در ثانيه فاضلاب شهري و روستايي از طريق 11 روستا و برخي محلات شهر مريوان به داخل آب درياچه موجب پديده پرغذايي يا يو‌تري‌سي‌كاسيون شده است به طوري كه هر متر مكعب از آب درياچه 3 كيلوگرم سيتوپلانگتوم توليد مي‌كند در حاليكه اين ميزان به طور طبيعي 1.3 كيلوگرم است.
كاني‌ساناني توضيح مي‌دهد: اين توليد 2.3 برابري مواد زيستي شناور باعث شده كه آب درياچه به طور مرتب كم شود. نيزارها به طور تصاعدي رشد پيدا كند كه اين روال اگر به همين صورت پيش برود درياچه به مرگ محتوم محكوم است.
او در مورد راه‌حل‌هاي نجات درياچه نيز مي‌گويد: تنها راه چاره اين است كه اولاً راه چشمه‌هاي جوشان به سمت زريبار برگردد، يعني رسوب گل‌ولاي از روي چشمه‌هاي درياچه برداشته شود و از تجاوز به زمين‌هاي درياچه، چاه‌هاي غيرمجاز و ورود فاضلاب به درياچه اجتناب شود شايد درياچه بتواند نجات پيدا كند.

ارسی ‌سازی، هنر در خطر

هنوز نشانه‌هايي از ارسي‌هاي کار دست استادکاران در شهرهايي چون کاشان و اصفهان ديده مي‌شود. اما سخت است که باور کنيم استادکاران اين رشته آنقدر کم شده‌اند که مي‌توان گفت کسي نيست اين هنر سنتي ايرانيان را ادامه دهد. از آن تعداد استادکار باقي‌مانده تنها کساني هستند که به مرمت ارسي‌ها درخانه‌ها و عمارت‌هاي قديمي مشغولند. ارسي‌سازي امروز هنري سنتي اما در خطر فراموشي است.

خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ صنايع دستي ـ شايد نشستن پشت پنجره‌اي مات و مکعب با چارچوبي خاکستري نوشتن از اصالت ارسي‌هاي رنگي با گره‌هاي چيني و اسليمي را کمي سخت کند. اما هنوز در شهرهايي همچون کاشان و سنندج و اصفهان به جاي لنگه درهاي بي‌قواره که همچنان روي يک پاشنه مي چرخند ارسي‌هاي چوبي با شيشه هاي رنگي ديده مي‌شود که از لحاظ کاربردي و زيبايي قابل قياس با درب‌ها و پنجره‌هاي امروزي نيست. در حال حاضر استادکاري سراغ نداريم که به ساخت ارسي بپردازد؛

دير زماني است که قوه ادراک رنگ و نور از کف داده‌ايم. نه اينکه به اختيار باشد که ديگر اسبابش مهيا نيست. حجم پرتراکم آهن و سيمان که اشتراکشان هر روز بر تعداد آسمان‌خراش‌هاي اين شهر غبارگرفته مي‌افزايد، نه تنها معماري خانه ايراني با دودري و ارسي را به محاق برده که معماران و طراحان خانه ايراني را نيز به دست فراموشي سپرده است. ارسي همان دست‌ساخته‌هاي بود که قوه درک رنگ و نور را به آدمي مي‌آموخت و امروز از سرسراي خانه ايراني به کنج انبار ارسي‌سازان خزيده است.

«طاها محمودي»، مرمتگر ارسي ساز سنندجي به مي‌گويد: «ارسي را درب‌هاي بالارونده‌اي است که با چارچوب‌هاي مخصوص مقابل منبع نوري قرار مي‌گيرد. درواقع ارسي يکي از تزئينات وابسته به بناست که نياز به فضايي وسيع دارد.

وي ادامه داد: «تزئينات ارسي شامل طرح‌هاي هندسي (گره هاي چيني) و طرح‌هاي اسليمي مي‌شوند. به طوري که در شهرهاي مثل اصفهان، کاشان بيشتر از کار گره و به ندرت از طرح‌هاي اسليمي استفاده مي‌کنند ولي شهر سنندج به دليل اينکه از ديرباز توليدات چوبي‌اش منحصر به فرد و مشهور بوده بيشتر به ساخت ارسي‌هايي مي‌پرداختند که تلفيقي از گره‌هاي چيني و اسليمي بوده است.

وي مي گويد: «از آنجايي که امروزه فضاي خانه‌ها به سمت کوچک‌سازي مي‌رود تقريبا امکان استفاده از ارسي مخصوصا در کلان شهرها ديگر وجود ندارد.»

اين مرمتگر ارسي ساز هزينه بالا و زمانبر بودن ارسي را از ديگر موانعي دانست که موجب فراموشي اين هنر و صنعت شده و ادامه داد: «درحال حاضر بدليل زمانبر بودن و هزينه‌هاي بالا مردم ديگر از ارسي استقبال نمي‌کنند البته به تازگي در بعضي از خانه ها از گره‌هاي ارسي استفاده مي‌کنند که کاملا ساده است ولي به هيچ وجه شيشه بکار برده نشده است. به همين جهت بسياري از ارسي‌هاي سنندج از بين رفته است.

وي يادآور شد: «سنندج از جمله شهرهايي است که به وفور در آن ارسي يافت مي‌شود به طوري‌که يکي از بزرگترين ارسي‌هاي ايران در موزه سنندج است که 42 هزار گره يا قطعه چوب و شيشه تشکيل شده است.

ارسي‌سازي هنر روسي نيست
دراين ميان استاد «اکبر حلي» معمار سنتي برخلاف نظر عده‌اي که ارسي‌سازي را هنر وارداتي از روس مي‌دانند معتقد است: «در کاشان و اصفهان به کفش‌هاي راحتي ارسي گفته مي‌شود و ريشه ارسي نيز از همين جا منشا مي‌گيرد چرا که به‌راحتي بالا و پايين مي‌رفته و بر اساس مستندات موجود تا دوره صفويه در نقاشي بناها و مينياتورها ارسي ديده مي شود درحاليکه مروادات ايران با روسيه از دوره قاجار به بعد بوده است.»

وي ارسي را از تزئينات ارزشمند بنا دانست که بايد هرچه زودتر احياء شود ادامه داد: «ارسي ازجمله هنرهاي تزئيني بناست که هم از جنبه ي زيبايي برخوردار است و هم به دليل ويژگي‌هاي کاربردي ازجمله سهولت در بالا و پايين رفتن به صورت تمام تنه و نيم و همچنين به دليل خاصيت تاشو باعث مي‌شود نسبت به درب‌هاي ديگر کمتر تاب بر مي‌دارد. ارسي از مزيت مهمتري نيز برخوردار است چرا که وقتي بين دو جداره قرار مي‌گيرد کاملا جزم مي‌شود و مانع از ورود گرما و سرما مي‌شود.

استاد حلي با تاکيد بر اينکه بايد فرهنگ‌سازي جدي صورت بگيرد تا هنرهاي اصيل گذشته احيا شود يادآور شد: «در چند سال گذشته وقتي مي‌خواستيم خانه‌هاي تاريخي را مرمت کنيم با مخالفت جدي مردم روبرو مي‌شديم چرا که تصور مي‌کردند بيت‌المال را هدر مي‌دهيم ولي در حال حاضر با فرهنگ‌سازي‌هاي انجام شده همان کساني که مخالف اين جريان بودند اقدام به خريد خانه‌هاي تاريخي مي‌کنند و تغيير کاربري مي‌دهند.»

به گفته حلي در حال حاضر در ارسي‌سازي و کاربرد بسيار مهم است چرا که هم جنبه زيبايي دارد هم خاصيت طبي. در شهرهاي گرمسير و گرماي کوير برخي از شهرها مثل کاشان استفاده از ارسي رنگ شيشه‌هاي آن باعث مي‌شود اشعه و نور و حرارت خورشيد را بشکند و همچنين تنوع رنگ شيشه‌ها به فضا يک نوع آرامش را ايجاد مي‌کند چرا که رنگ قرمز، اشتها آور/ سبز، نشاط آور/ آبي، آرام بخش و زرد که باعث دفع پشه و حشرات مي‌شود.

قطع تلفنهای زندان اوین همزمان با 13 آبان ماه

خبرگزاری هرانا - از ظهر روز سه شنبه 11 آبان ماه تاکنون تلفن های بخشهائی از زندان اوین از جمله بند ویژه روحانیت که آیت الله بروجردی در آن تحت بازداشت قرار دارد، قطع می باشد.

بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" پس از پیگیریهای خانواده زندانیان که به نتیجه ای نرسیده روز پنجشنبه یکی از ماموران زندان به برخی از خانواده هائی که در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کرده بودند، عنوان نمود که: "اطلاع دقیقی در این زمینه نداریم و شاید قطع تلفن ها به علت خرابی ناشی از بارش باران باشد."

این در حالیست که در آستانه روز 13 آبان که ممکن است تجمعات اعتراضی در سطح شهر برگزار شود، معمولا چنین اخلال هائی در تماس زندانیان با بیرون به وجود می آید و مسئولین آنها را حوادث اتفاقی می نامند.

لازم به ذکر است که در چند روز گذشته تلفن های بند نسوان "زنان" زندان اوین قطع شده است.

شاعر بي پول

يک شب نصرت رحماني وارد کافه نادري شد و به اخوان ثالث گفت : من همين حالا سي تومن پول احتياج دارم . اخوان جواب داد : من پولم کجا بود ؟ برو خدا روزي ات را جاي ديگري حواله کند. نصرت رحماني رفت و بعد از مدتي بر گشت و بيست تومان پول و يک خودکار به اخوان داد . اخوان گفت اين پول چيه ؟ تو که پول نداشتي . نصرت رحماني گفت : از دم در ؛ پالتوي تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم . چون بيش از سي تومن لازم نداشتم ؛ بگير ؛ اين بيست تومن هم بقيه پولت ! ضمنا، اين خودکار هم توي پالتوت بود

ميرسونمت

يک شب که باران شديدي ميباريد پرويز شاپور از شاملو پرسيد : چرا اينقدر عجله داري ؟ شاملو گفت : مي ترسم به آخرين اتوبوس نرسم . پرويز شاپور گفت : من ميرسونمت . شاملو پرسيد : مگه ماشين داري ؟ شاپور گفت : نه ! اما چتر دارم

مراعات همسر

همسر حميد مصدق -لاله خانم - روي در ورودي سالن خانه شان با خط درشت نوشته بود: حميد بيماري قلبي دارد . لطفا مراعات کنيد و بيرون از خانه سيگار بکشيد . خود حميد مصدق هم ميآمد بيرون سيگار ميکشيد و ميگفت : به احترام لاله خانم است

بالای صفحه

... بیشتر