فرستنده :
اوتانِس
www.rudarru.net
عکس/ مناطق زلزله زده روستاي جوي جان در استان فارس
ایرنا: زمين لرزه پنج و سه دهم ريشتري روز چهارشنبه 40 روستاي ممسني فارس
را تخريب كرد كانون اين زمين لرزه ها حوالي اردكان مركز شهرستان سپيدان در
شمال غربي استان فارس اعلام شده است. روستاي جوي جان يكي از مناطق آسيب
ديده
در پی شکنجه زنان و دختران بند 209: فخری محتشمی: خدایا! غیرت را به مردان
ما بازگردان
جرس:
فخری محتشمی پور در نامه ای به دختران بازداشتی بند 209 نوشته است: خدایا
حالا که دست ما از کوتاه کردن دست جباران زمان کوتاه است تو خود کاری کن.
خدایا بیداری را به ما و غیرت را به مردان ما بازگردان و دخترانمان و
زنانمان و خواهرانمان را از چنگال این ناجوانمردان رهایی بخش. خدایا سلام
ما را به دخترانمان و خواهرانمان که در سلول انفرادی فقط آغوش گرم تو
آرامشان می کند برسان و به آنان اطمینان بده که فراموششان نکرده و نخواهیم
کرد .
این نامه در حالی نوشته شد که یکی از زندانیان که بتازگی به مرخصی آمده
است، از شنیدن صدای ناله زنانی سخن گفته که زیر شلاق و شکنجه فریاد می زدند
و درخواست کمک می کردند.
متن کامل این نامه که در اختیار جرس قرار گرفت به این شرح است:
سلام عزیزم دخترم خواهرم
سلام برتو که هم نشین حشرات سلول انفرادیت شده ای. در سلول تار و نمور و
تنگی که چندی است خانه ات شده. سلام برتو که سلول انفرادی مقام گاهت است.
تار و نمور و تنگ ؟ نمی دانم شاید آن روزنه بالای سرت اندکی از نور خورشید
را بتاباند بر روزهای بی زمانت که دیر می گذرد و سخت و گاهی انگار اصلا نمی
گذرد. راکد می ماند و می ماسد بر روی دیواره های سلول یا بر کفش و یا سقفش!
شاید پتوهای سربازی کف سلول بتواند اندکی از سرمای تن نحیفت را بگیرد شاید
گرمت کند شاید لرزش بدنت را بعد از آن بازجویی های نفس گیر کاهش دهد. شاید
مأمنی باشد برایت نازنینم.
سلام برتو عزیزم دخترم. سلام برتو که خواب شبت آرامش بخش نیست و انتظار
روزت قرار و توان از کف ربوده. سلام برتو خواهرم که شبت عین روزت و روزت
عین شبت است. کاش رهایت می کردند گوشه سلول و می رفتند پی کارشان تا تو با
همه خاطرات سبزت تنها بمانی بی مزاحم بی بیگانه ای که وقت و بی وقت بیاید
سراغت و خوابت را بگیرد و آرامشت را برباید.
سلام ای مستأجر موقت سلول تنهایی! کاش این روزهایت را و شب هایت را و همه
لحظه هایت را برایمان تصویر می کردی و ارسال می کردی به صفحه قلبمان. کاش
می توانستی با ما سخن بگویی. شکوه کنی. گلایه کنی. فریاد کنی. فریاد کنی
همه دردهایت را. درد تن شلاق خورده ات را که اسیر دست نامحرم است و درد روح
کتک خورده ات را که با شکنجه های سپید در هم مچاله شده است.
عزیزم مهربانم!
دوست داشتم همه تصویرهایم از تو استواری ها و پایداری هایت باشد در برابر
بازجویی های مسخره و مقاومت در برابر تک نویسی ها علیه این و آن. دوست
داشتم فقط صدای محکم و رسایت را بشنوم و پژواکش را در گوش جانم حس کنم .
کاش امشب مانده بودم خانه. کاش رازهای آن سوی دیوارهای بلند و رازهای بند
209 و رازهای سلول های تنگ و تار را نشنیده بودم. کاش عایق بود دیوارهای
اتاق بازجویی و دیگران صدای ضجه هایتان را نمی شنیدند که بازگو کنند و خواب
را از ما بگیرند. خواب را و خوراک را و آرام را و قرار را.
کاش صدای ضربات شلاق و فریادهای تو به گوش همسایگان غریب انفرادی ها نمی
رسید تا همان خوش خیالی های ما ادامه می یافت و خوش باوری هایمان. کاش می
توانستیم باز هم برویم و به مادران اطمینان دهیم که حال عزیزانتان خوب است.
چون این برادرها اگر دین ندارند لااقل آزاده هستند و باحیا هستند و دست و
دل پاک هستند و هرگز دستشان به روی عزیزان ما بلند نمی شود و شکنجه سیاه که
مال قرون وسطی بود و شکنجه سپید را تاب می آورند فرزندان سبز مقاوم ما.
امشب اما من همه باورهای کودکانه ام در هم شکست . من امشب از دیار فراموشی
به روزگار وقایع تلخ بازگشتم. من حالا یک مادر خشمگین هستم که خود را به در
و دیوار می کوبم. خشم از آن چه بر مظلومین دربند می گذرد. در سلول هایی که
از فردای کودتا پر شد تا پروژه منحوس اعتراف گیری به سرعت پیش رود و به ثمر
برسد و نمایش های مسخره تلویزیونی مهیا شوند. و متحیرین حیرتشان افزون شود
و متشرعین شریعت را تشکیک کنند و متوهمین در اوهام خود باقی بمانند. خشم از
همه بی قانونی ها و بی مروتی ها و ستم هایی که بر عزیزانمان می رود.
جگرگوشگانمان. پاره های تنمان. جوانه ها و نهال های سبزمان.
امشب اما خواب از سرم پریده است. خدایا سپاس که نگذاشتی بیش از این در خواب
غفلت بمانم و در خوش خیالی هایی که این نابرادرها مزورانه سعی می کنند
تحمیل کنند و خیالمان را راحت کنند که همه چیز آرام است و خوب پیش می رود و
دوره پرونده سازی ها براثر اعتراف گیری های بی رحمانه که مراجع ارجمند حکم
به بی اعتباری شان دادند و قانون اساسی را به یادمان آوردند، تمام شده است.
خدایا سپاس که نمی گذاری به این شرایط سخت و ناگوار عادت کنیم و براثر آن
خاموشی گزینیم.
من از امشب همه خواب هایم با صدای تازیانه به بی خوابی پیوند می خورد و
بیداریم با تصویر زشت ترین صحنه های ممکن در زندان های کشورم و در سلول های
انفرادی که مسئولین زندان را به آن راهی نیست و جز بازجو و نیروهای امنیتی
را به آن راهی نیست.
خدایا حالا که دست ما از کوتاه کردن دست جباران زمان کوتاه است تو خود کاری
کن. خدایا بیداری را به ما و غیرت را به مردان ما بازگردان و دخترانمان و
زنانمان و خواهرانمان را از چنگال این ناجوانمردان رهایی بخش. خدایا سلام
ما را به دخترانمان و خواهرانمان که در سلول انفرادی فقط آغوش گرم تو
آرامشان می کند برسان و به آنان اطمینان بده که فراموششان نکرده و نخواهیم
کرد. خدایا به عزیزان دربندمان استقامت و به دل مادران بی قرارشان، آرامش
عطا کن.
آمین رب العالمین
فراخوان برای تشکیل کمپین لغو اعدام های سیاسی
شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که جان بسیاری از زندانیان سیاسی در
ایران در خطر است. رژیم جمهوری اسلامی که از بدو روی کار آمدن، بارها دست
به قتل عام زندانیان و اعدام مخفیانۀ آنها زده است، این بار نیز با اعدام
مخفیانه علی صارمی و علی اکبر سیادت، دست به یک اقدام غیرقانونی و غیر
انسانی دیگری زد.
مشاهده میشود که در کلیه پرونده های سیاسی، عدم رعایت آئین دادرسی کیفری و
بی توجهی به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی کاملا آشکار است و
زندانیان سیاسی بی گناه بدون هرگونه دلیل روشنی به مجازات مرگ محکوم شده
اند. به عنوان نمونه علی صارمی بی رحمانه به چوبه دار سپرده شد و به حداقل
حقوق مدنی و سیاسي او توجهی نشد.
جمهوری اسلامی باید نسبت به کشتن انسان ها آن هم بدون طی مراحل قانونی
پاسخگو باشد و دلایل اعدام مخفیانه زندانیان سیاسی را روشن کند.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی با پشتوانه دوازده سال فعالیت انسان
دوستانه در دفاع از حقوق زندانیان سیاسی ، که اینک سه یار خود را در زندان
دارد، همواره نسبت به اعدام زندانیان سیاسی معترض بوده و در مواضع خود آن
را بیان کرده است. به باور ما و بسیاری دیگر، آنچه اتفاق می افتد تنها برای
ایجاد رعب و وحشت در جامعه است تا در برابر خواست دمکراتیک و انسانی مردم
ایران مانع ایجاد کنند و سیاست های ناصواب سیاسی و اقتصادی خود را بدون
اعتراض از طرف مردم به پیش ببرند.
ما از همه مدافعان حقوق بشر درخواست می کنیم در اقدامی مشترک برای لغو
اعدام سیاسی در ایران کوشش کنند، چرا که تلاش های همسو و متحد موجب خواهد
شد تا جان بسیاری از انسان ها نجات یابد. امروز که همه ما مدافع آزادي
زندانیان سیاسی هستیم باید در دفاع از حقوق آنها یکصدا شویم. توقف اجرای
حکم اعدام حبیب الله لطیفی، با حمایت های فعالان درون و برون مرز و به ویژه
اعتراض مردم کردستان در مقابل زندان، نشان داد که اگر ما یکصدا شويم نه
تنها مانع اعدام زندانيان سیاسی خواهيم شد بلکه شرایط رهایی زندانی سیاسي
را فراهم خواهیم کرد.
به همین دلیل از همه کوشندگان و مدافعان حقوق بشر می خواهيم در این کارزار
بین المللی ما را یاری کنند تا این مهم سرآغازی باشد برای آزادی همه
زندانیان سیاسی در ایران.
کمیته دانشجویي دفاع از زندانیان سیاسي
www.komitedefa.com
info@komitedefa.com
بیانیه سه تشکل کارگری در اعتراض به اجرای حکم زندان رضا رخشان
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: سه تشکل کارگری ایران، با صدور
بیانیه ای ضمن محکوم کردن اجرای حکم ناعادلانه زندان رضا رخشان، خواستار
لغو احکام صادره برای همه فعالین کارگری و آزادی همه کارگران زندانی
گردیدند.
«رضا رخشان رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در تاریخ
13دیماه 1389 جهت اجرای حکم شش ماه زندان که توسط شعبه 13 دادگاه تجدید نظر
صادر شده بود به زندان منتقل شد.
در پرونده که موجب صدور حکم شده بود در دادگاه بدوی نامبرده از تمامی
اتهامات تبرئه شده بود ولی با اعتراض نماینده دادستان و رسیدگی در دادگاه
تجدید نظر ایشان به اتهام نشرکاذیب و تشویش اذهان عمومی به شش ماه زندان
محکوم شده است.
جای کارگران در زندان نیست
رضا رخشان رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در تاریخ 13
دیماه 1389 جهت اجرای حکم شش ماه زندان که توسط شعبه 13 دادگاه تجدید نظر
صادر شده بود به زندان منتقل شد.
در پرونده که موجب صدور حکم شده بود در دادگاه بدوی نامبرده از تمامی
اتهامات تبرئه شده بود ولی با اعتراض نماینده دادستان و رسیدگی در دادگاه
تجدید نظر ایشان به اتهام نشرکاذیب وتشویش اذهان عمومی به شش ماه زندان
محکوم شده است.
ما اجرای حکم زندان برای رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه را
محکوم می کنیم و خواهان لغو احکام صادره برای همه فعالین کارگری و آزادی
همه کارگران زندانی می باشیم می باشیم.»
با امید به گسترش صلح و عدالت در همه جهان
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
هیئت موسس بازگشایی سندیکای فلز کار و مکانیک
15 دیماه 1389
بی خبری و نگرانی از وضعیت دو فعال سیاسی و دانشجویی در بهبهان
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: با گذشت بیست و شش روز از بازداشت
جواد ابوعلی، فعال سیاسی و مدنی شهرستان بهبهان و حجت الله نخستین، فعال
دانشجویی دانشگاه آزاد بهبهان، هیچ مسئولی تاکنون پاسخگوی خانواده های این
افراد نبوده و اطلاعی از اتهامات و محل نگهداری آن ها در دست نیست.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: جواد ابوعلی فعال سیاسی و
اجتماعی و از اعضای ستاد مهندس موسوی در بهبهان و حجت الله نخستین فعال
دانشجویی و دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان می باشد.
شنیده ها حاکی از این است که این دو فعال سیاسی و دانشجویی در استان
خوزستان، تحت فشار شدید جهت اعتراف گیری نسبت به شعارنویسی و توزیع سی دی
های پس از انتخابات در بهبهان می باشند.
لازم به ذکر است که فعالین سیاسی و فرهنگی بهبهان از طرف اداره اطلاعات تحت
فشار قرار گرفته اند تا درباره ی اتهامات این دو نفر شواهد دیگری جمع آوری
شده و پردنده های آنان را سنگین تر نمایند.
گفته میشود که این دو فعال سیاسی اجتماعی بهبهان شدیدا تحت فشار هستند تا
اعتراف کنند که برای فعالیت هایشان از دیگر فعالین سیاسی شهرستان بهبهان خط
می گرفتند.
اخراج مونا مودت دانشجوی بهایی از دانشگاه مازندران
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: مونا مودت، دانشجوی مقطع کارشناسی
رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه مازندران واحد بابلسر به دستور رئیس کل
آموزش این دانشگاه پس از یک ترم تحصیل در تاریخ 15 دی 1389 از این دانشگاه
اخراج گردید.
به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی این دانشجوی محروم از تحصیل بهایی،
که در مهرماه سال 1389 در دانشگاه مازندران پذیرفته شده بود، در خصوص نحوه
ابلاغ این اخراج اینگونه اطلاع داده است: «امروز صبح ساعت 10 صبح مسئول بخش
آموزش دانشکده با من تماس گرفته و اعلام داشتند بایستی به دفتر رئیس کل
آموزش دانشگاه مازندران مراجعه کنم و من گفتم الان تهران هستم و برای من
مقدور نیست که به دانشگاه در مازندران بیایم. بعد از چند دقیقه بار دیگر
تماس گرفته و گفتند نامه ای از طریق اینترنت برای آنها ارسال شده که این
نامه نیز محرمانه نمی باشد و در آن ابلاغ شده که از ادامه ی تحصیل اینجانت
ممانعت به عمل آورند.»
در ادامه پیگیری ها و مراجعاتی که خانواده این دانشجوی محروم از تحصیل
انجام داده، مسئولین این دانشگاه هیچ گونه مدرک کتبی در خصوص اخراج به
خانواده ایشان نداده است.
لازم به ذکر است در ترم های گذشته تعدادی از دانشجویان دانشگاه مازندران
واحد بابلسر به واسطه اعتقاد به دیانت بهایی از این دانشگاه اخراج شده
بودند.
مرتضی گلی زاده مسئول ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بازداشت شد
مرتضی گلی زاده ،مسئول كميته تبليغات ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در استان
مركزی كه به اتهام شركت در تشييع جنازه آيت الله منتظری در قم به يكسال حبس
تعزيری محکوم شده بود پس از مراجعه به دادگستری اراک بازداشت و روانه زندان
شد.
گلی زاده همچنین عضو شورای مرکزی و مسئول روابط عمومی جبهه مشاركت استان
مركزی است. وی در عاشورای دو سال پیش نیز در خیابان بازداشت شد و منزل شخصی
اش مورد بازرسی قرار گرفت.
انتقال چهار زندانی به قرنطینه زندان ارومیه
صبح امروز چهارزندانی کرد به نام های حبیب ا... گلپری پور، حسین میرزایی،
علی احمد سلیمان و احمد تموئی به دستور مسئولین زندان ارومیه به قرنطینه
این زندان منتقل شدند. تا لحظه تنظیم خبر از علت انتقال این چهار زندانی به
قرنطینه زندان هیچ اطلاعی در دست نیست.
یادآور می گردد که حبیب گلپری پور به اتهام همکاری با احزاب مخالف به
اعدام، حسین میرزایی به اتهام عضویت در احزاب مخالف به دو سال حبس، علی
احمد سلیمان بلاتکلیف و احمد تموئی نیز به اتهام ارتباط با یکی از احزاب
کردبه 15 سال زندان محکوم شده اند.
آژانس خبری موکریان
نگران امنیت روانی و جانی زندانیان سیاسی هستیم
کلمه: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای ضمن تاکید
دوباره بر مطالبه اصلی خود که آزادی همه زندانیان سیاسی است،دیگر خواسته
های خود را در شش بند اعلام کرده و نوشته اند «حالا که نجیبانه، احکام
ناعادلانه و غیر قانونی ای که علیه عزیزان شان را صادر شده، ناگزیر تحمل می
کنیم، نهادهای قانونی و قضایی ، لااقل حقوق ما و زندانیان مان را برای کاهش
آلام فراهم کنند نه اینکه راهها را برای عبور از قانون در نهادهای حاکم،
ببندند و مسیر ما را تغییر دهند.»
آنها دراین بیانیه بر استقرار ماموران وزارت اطلاعات در بند ۳۵۰ زندان اوین
اعتراض کرده و گفته اند که « وزارت اطلاعات که خود دستگیر کننده و شاکی
زندانیان ما بوده و با اعمال نظر بر قاضیان، محکومیت های طولانی مدت را
برای زندانیان ما صادر کرده ، اکنون می خواهد با دخالت در کار سازمان زندان
ها و قوه قضاییه بیش از پیش بر عزیزان ما فشار وارد کند و با بحران سازی در
داخل بند، فشارهای مضاعف ایجاد کرده و در امور قضایی بیشتر مداخله کند.»
به گزارش کلمه، متن کامل تازه ترین بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی به
شرح زیر است :
بسم رب المظلومین
گرچه مطالبه اصلی ما خانواده زندانیان سیاسی آزادی همه زندانیان سیاسی به
ویژه آزادی فوری زنان و جوانان است و آن ها را مبرا از هر اتهام و بی
گناهانی می دانیم که به جرم آزادی خواهی، اعتراض و انتقاد که لازمه هر
حکومتی است و سیره معصومین(ع) نیز چنین بوده و حکومت های دموکراتیک از آن
استقبال می کنند، اکنون گرفتار آمده اند. اما در شرایطی که آن ها حکم
ناعادلانه حبس را تحمل می کنند لااقل انتظار داریم به قوانین جاری در مورد
زندانیان تن داده شود و آن ها و ما به عنوان خانواده هایشان از حداقل حقوق
قانونی خود محروم نباشیم. مطالبه حداقل حقوق آنها و ما انتظار ناحقی نیست
چه اینکه به فرض مجرمیت، هر زندانی حقوقی دارد که باید رعایت شود.در حالی
که زندانیان سیاسی بی گناه هرروز که می گذرد یا تحت اجحاف ها و بی قانونی
های بیشتر قرار می گیرند یا به استمرار بی قانونی نسبت به آنها از سوی
دستگاه قضایی و متولیان امور وقعی نهاده نمی شود.
۱- در داخل بند ۳۵۰ زندان اوین که زندانیان سیاسی بسیاری را در خود جای
داده است، اتاقی در داخل بند و در کنار سلول های زندانیان تخلیه شده و قرار
است ماموران وزارت اطلاعات آنجا مستقر شوند. این اقدام غیر قانونی در حالی
صورت می گیرد که زندانیان این بند دوران محکومیت خود را سپری می کنند و طبق
قانون در دوران محکومیت باید تنها تحت نظر سازمان زندان ها باشند، این عمل
بی سابقه موجب عصبانیت و تحریک زندانیان و نیز خانواده های آنان شده و
بارزترین نمونه ی مخدوش شدن استقلال قوه قضاییه است.وزارت اطلاعات که خود
دستگیر کننده و شاکی زندانیان ما بوده و با اعمال نظر بر قاضیان، محکومیت
های طولانی مدت را برای زندانیان ما صادر کرده ، اکنون می خواهد با دخالت
در کار سازمان زندان ها و قوه قضاییه بیش از پیش بر عزیزان ما فشار وارد
کند و با بحران سازی در داخل بند، فشارهای مضاعف ایجاد کرده و در امور
قضایی بیشتر مداخله کند. از طرف دیگر قوه قضاییه که باید مجری و متولی
قانون باشد، چگونه زیر بار چنین خفتی رفته و سکوت اختیار کرده است. به چه
حقی زندانیان ما را به دست شاکیانِِ شان که بدون دلیل و بر اساس توهمات
ساخته و پرداخته ذهنشان، ماه ها تحت فشار قرار داده و زندانی کرده ، می
سپارند. ما صریحا اعلام می کنیم که در این شرایط نگران امنیت روانی و حتی
جانی عزیزانمان هستیم چرا که رفتارهای نیروهای امنیتی در این دوران موجب
سلب هرگونه اعتماد و اطمینان ما از آنان شده است و مسئولیت هرگونه عواقبی
را مستیقما متوجه رییس قوه قضاییه و نهاد دادستانی زیر نظر آن و نیز وزارت
اطلاعات دولت می دانیم.
۲- مرخصی حق زندانیان است اما برخی از زندانیان پس از انتخابات، بعد از
گذشت بیش از ۱۸ ماه هنوز به مرخصی نیامده یا از مرخصی دو یا سه روزه
برخوردار شده اند. درحالی که با زندانیان عادی که مرتکب جرم و جنایت شده
اند چنین رفتاری نمی شود و عجیب تر از همه آن است که دادستان تهران بی هیچ
استدلالی در برابر خبرنگاران می گوید که اعطای حق مرخصی به زندانیان را حق
و امتیاز تلقی می کند. برای ما روشن نیست که دادستان باید از چه کسی
دادستانی کند؟ چرا اگر قانون حقی برای دادستان قایل شده باشد آن را تا جای
امکان به ضرر زندانیان ما به کار می گیرد؟ ما باید دادمان را از چه کسی
بستانیم؟ زمانی که مجری قانون چنین برداشتی از آن ارائه می کند دیگر ما در
این میان به چه کسی علاوه بر خدایی که دادستان واقعی و نهایی ماست، باید
پناه ببریم؟
۳- با استناد به کدام بند قانونی، تلفن های بند ۳۵۰ اوین چند ماه است که
قطع مانده؟ چه کسانی دستور قطع کلی تلفن های این بند را صادر کرده اند؟ به
چه دلیل ما را حتی از شنیدن صدای همسران و فرزندان مان محروم می کنید و از
چه رو فرزندان ما نباید حتی با شنیدن صدای پدر از پشت تلفن سر بر بالین
بگذارند؟ چرا حتی از ارتباط تلفنی آن ها با خانواده هایشان می هراسید؟ حق
تلفن کوچکترین مطالبه یک زندانی و خانواده اوست. رعایت اسناد بین المللی را
نخواسته ایم حداقل به قانون و رویه موجود در خصوص حقوق زندانیان در کشور
خود عمل کنید.
۴- برقراری ملاقات های حضوری طبق قانون، حق طبیعی هر زندانی به حساب می
آید. به کدامین دلیل ملاقات حضوری با عزیزان دربند را از ما دریغ می کنید؟
ماههاست که زندانیان بند ۳۵۰ از ملاقات حضوری محرومند و زندانیان رجایی شهر
نیز به تازگی ملاقات های حضوری شان قطع و کابینی شده است. چرا ما نباید
دستان گرم همسر و فرزندانمان را لمس کنیم و فرزندانمان باید با حایل شیشه
ای ضخیم و دوجداره، پدرشان را ببینند و یک لحظه به آغوش کشیدن را حسرت
بکشند؟ آیا شما خود را جای ما و زندانیان مان فرض کرده اید؟ و آیا می
پذیرید که روزی دیدار شما با فرزندتان چنین باشد؟ ما برای کودکان مان از
شما چه باید بگوییم؟ چگونه اشک های آن ها را وقتی کودکانه به شیشه مشت می
کوبند بنگریم؟ وجدان هایتان تا چه حد تحلیل رفته که چنین قسی شده اید؟
۵- زندانیان بیمار و به خصوص کهنسال که باید در کنار خانواده خود و در خارج
از زندان درمان شوند، متاسفانه در زندان نگه داری یا به خانه های امن منتقل
و در مواردی به طور غیرقانونی در قرنطینه نگهداری می شوند. این کار بسیار
غیر انسانی، برخلاف مواد قانونی و آیین نامه سازمان زندان هاست که بخشی را
به حقوق بهداشتی و درمانی زندانیان اختصاص داده است . اکنون برخی از
زندانیان دچار بیمارهای حادی مانند بیماری قلبی و سرطان شده اند و با اهمال
رسیدگی به آنان و امکانات اندک بهداشتی و درمانی زندان، جانشان را در معرض
خطر قرار داده اند.
۶- با وجود وضع بسیار نامناسب زندانیان؛ در این بین اوضاع بند زنان از همه
اسف بارتر است. این بند فاقد هرگونه امکاناتی نظیر کتابخانه، وسایل ورزشی،
هواخوری و … است. زنان زندانی که به جرم های سیاسی اکنون ماه ها در زندان
هستند و به احکام بسیار سنگین محکوم شده اند، کاملا غیرقانونی و غیر انسانی
در بند متادون نگه داری می شوند و حتی از هواخوری هم محروم هستند. زنان نیز
همچون مردان چندین ماه است که از ملاقات حضوری و تلفن که حق قانونی زندانی
است، محروم هستند و این اوضاع باعث تاسف بسیار است.
ما امیدواریم حال که نجیبانه، احکام ناعادلانه و غیر قانونی ای را که علیه
عزیزان مان صادر شده ، ناگزیر تحمل می کنیم، نهادهای قانونی و قضایی ،
لااقل حقوق ما و زندانیان مان را برای کاهش آلام فراهم کنند نه اینکه راهها
را برای عبور از قانون در نهادهای حاکم، ببندند و مسیر ما را تغییر دهند.
چرا که قوه قضائیه باید بیش از دیگران پاسدار و مجری قانون باشد نه ناقض
قانون و ناامید شدن از دستگاه قضایی و قانون به سود هیچ کس نخواهد بود.
خانواده بزرگ زندانیان سیاسی
مرگ صارمی مرگ یا حسین
دختر آقای صارمی می گوید : سه تا یا حسین شنیدیم و فهمیدیم که پدرم اعدام
شده.
نه ؛هیچ چیز مقدسی درجهان وجود ندارد .
ازجلوی کامپیوتر که بلند می شوم باهمه دردی که ازخبر در جانم پیچیده اما
برباد رفتن یا حسین خوشحالم می کند.این مقدمه ای است تا دیگر با مقدساتی که
راست ودروغ خیلی هایش را نمی فهیمیم کمتر بتوانند با مردم بازی کنند –حرفم
درباره حالا نیست در باره آینده ایست که به هرحال خواهد آمد.
یاحسین البته خیلی وقت است معناهای متفاوتی دارد.یکی گیر کرده در کویر از
تشنگی یاحسین میگوید یکی با شنیدن یاحسین به یاد جبهه های جنگ می افتد
ودیگری یاد پرت کردن دانشجویان از پنجره های خوابگاه های دانشجویی و...
.اذان دیگر آن اذانی نیست که مومنان را به سوی مسجد می خواند. خیلی ها
باشنیدن این صد درهارا می بنندند و گوششان را می گیرند تا تصاویر شکنجه ها
و تیرباران هارا زیر صدای و حشنتاکی که درزندان پخش می شد به یاد نیاورند.
بلال حبشی به تاریخ می پیوند ومردم بسیاری کلماتی را که روزگاری این سیاه
پوست رها شده از بند سر می داد نشانه دورغی می دانند که زیرکانه به خوردشان
داده اند .
چیز مقدسی و جود ندارد دوستان ...همه بهانه ای بوده است برای غارت من وشما
.
.دور از کشورم دور از دیار خودم هستم و نمی دانم که آیا هنوز باهمه این
خیابان های به خون نشسته و ضجه هایی که از پشت دیوارهای اوین به گوش می رسد
کسانی هستند که در صندوق ها ی آهنی که درگوشه و کنار خیابان ها سبز شده
پولی بنیدازند ؟یعنی هنوز مردم به امام زادهای بی معجز دخیل می بنندند؟
وآخرین شاهی اشان را به جیب هیت موئتلفه می ریزند ؟
امیدوارم روزی برسد که در زادگاه من جز جان انسانی هیچ چیز مقدس نباشد
.امیدوارم خدایی که این سال ها برما فرمان راند و جان وروح مارا به غارت
برده باروبندیلش راجمع کند چاهای نفت را بردارد و برود تا ما بمانیم و ما
وبی یاحسین و یا فلان روی دو پای خودبایستیم و زندگی کنیم .
http://www.roozoshab.com
دستگیری دو تن از فعالان اهل سنت در کردستان
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: دو تن از اعضای مکتب قرآن با
نامهای عثمان عبدی و یاسین قادری در شهر بانه، توسط نیروهای امنیتی و
اطلاعاتی این شهر بازداشت شده و تاکنون خبری از آخرین وضعیت این دو تن
گزارش نشده است.
بنا به گزارش سنی نیوز، سه شنبه شب مورخه 89/10/14، نیروهای اطلاعاتی و
انتظامی جمهوری اسلامی در شهرستان بانه ساعت یک بعد از نصف شب، به منازل
آقایان عثمان عبدی و یاسین قادری که از افراد مکتب قرآن (پیرو کاک احمد
مفتی زاده) می باشند، حمله ور شده و ضمن دستگیری آنان پس از تفتیش کامل
منزل، کامپیوتر و کلیه اسناد و مدارک شخصی ایشان را با خود برده اند.
بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی؛ به چه حقی «زندان در زندان» ساخته اید؟
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: جمعی از خانواده های زندانیان
سیاسی با صدور بیانیه ای با تاکید بر بی گناهی و آزادی زندانیان سیاسی
گرفتار در زندان های جمهوری اسلامی، خواستار رعایت حداقل حقوق خود و اسیران
دربندشان شدند.
این خانواده ها همچنین در بیانیه خود با اشاره به استقرار ماموران وزارت
اطلاعات در داخل بند 350 اوین، این عمل را موجب عصبانیت و تحریک زندانیان و
خانواده های آنان، و همچنین بارزترین نمونه ی مخدوش شدن استقلال قوه قضاییه
قلمداد کردند.
بسم رب المظلومین
گرچه مطالبه اصلی ما خانواده زندانیان سیاسی آزادی همه زندانیان سیاسی به
ویژه آزادی فوری زنان و جوانان است و آن ها را مبرا از هر اتهام و بی
گناهانی می دانیم که به جرم آزادی خواهی، اعتراض و انتقاد که لازمه هر
حکومتی است و سیره معصومین(ع) نیز چنین بوده و حکومت های دموکراتیک از آن
استقبال می کنند، اکنون گرفتار آمده اند. اما در شرایطی که آن ها حکم
ناعادلانه حبس را تحمل می کنند لااقل انتظار داریم به قوانین جاری در مورد
زندانیان تن داده شود و آن ها و ما به عنوان خانواده هایشان از حداقل حقوق
قانونی خود محروم نباشیم. مطالبه حداقل حقوق آنها و ما انتظار ناحقی نیست
چه اینکه به فرض مجرمیت، هر زندانی حقوقی دارد که باید رعایت شود. در حالی
که زندانیان سیاسی بی گناه هرروز که می گذرد یا تحت اجحاف ها و بی قانونی
های بیشتر قرار می گیرند یا به استمرار بی قانونی نسبت به آنها از سوی
دستگاه قضایی و متولیان امور وقعی نهاده نمی شود.
۱- در داخل بند ۳۵۰ زندان اوین که زندانیان سیاسی بسیاری را در خود جای
داده است، اتاقی در داخل بند و در کنار سلول های زندانیان تخلیه شده و قرار
است ماموران وزارت اطلاعات آنجا مستقر شوند. این اقدام غیر قانونی در حالی
صورت می گیرد که زندانیان این بند دوران محکومیت خود را سپری می کنند و طبق
قانون در دوران محکومیت باید تنها تحت نظر سازمان زندان ها باشند، این عمل
بی سابقه موجب عصبانیت و تحریک زندانیان و نیز خانواده های آنان شده و
بارزترین نمونه ی مخدوش شدن استقلال قوه قضاییه است. وزارت اطلاعات که خود
دستگیر کننده و شاکی زندانیان ما بوده و با اعمال نظر بر قاضیان، محکومیت
های طولانی مدت را برای زندانیان ما صادر کرده، اکنون می خواهد با دخالت در
کار سازمان زندان ها و قوه قضاییه بیش از پیش بر عزیزان ما فشار وارد کند و
با بحران سازی در داخل بند، فشارهای مضاعف ایجاد کرده و در امور قضایی
بیشتر مداخله کند. از طرف دیگر قوه قضاییه که باید مجری و متولی قانون
باشد، چگونه زیر بار چنین خفتی رفته و سکوت اختیار کرده است. به چه حقی
زندانیان ما را به دست شاکیانِِ شان که بدون دلیل و بر اساس توهمات ساخته و
پرداخته ذهنشان، ماه ها تحت فشار قرار داده و زندانی کرده، می سپارند. ما
صریحا اعلام می کنیم که در این شرایط نگران امنیت روانی و حتی جانی
عزیزانمان هستیم چرا که رفتارهای نیروهای امنیتی در این دوران موجب سلب
هرگونه اعتماد و اطمینان ما از آنان شده است و مسئولیت هرگونه عواقبی را
مستیقما متوجه رییس قوه قضاییه و نهاد دادستانی زیر نظر آن و نیز وزارت
اطلاعات دولت می دانیم.
۲- مرخصی حق زندانیان است اما برخی از زندانیان پس از انتخابات، بعد از
گذشت بیش از ۱۸ ماه هنوز به مرخصی نیامده یا از مرخصی دو یا سه روزه
برخوردار شده اند. درحالی که با زندانیان عادی که مرتکب جرم و جنایت شده
اند چنین رفتاری نمی شود و عجیب تر از همه آن است که دادستان تهران بی هیچ
استدلالی در برابر خبرنگاران می گوید که اعطای حق مرخصی به زندانیان را حق
و امتیاز تلقی می کند. برای ما روشن نیست که دادستان باید از چه کسی
دادستانی کند؟ چرا اگر قانون حقی برای دادستان قایل شده باشد آن را تا جای
امکان به ضرر زندانیان ما به کار می گیرد؟ ما باید دادمان را از چه کسی
بستانیم؟ زمانی که مجری قانون چنین برداشتی از آن ارائه می کند دیگر ما در
این میان به چه کسی علاوه بر خدایی که دادستان واقعی و نهایی ماست، باید
پناه ببریم؟
۳- با استناد به کدام بند قانونی، تلفن های بند ۳۵۰ اوین چند ماه است که
قطع مانده؟ چه کسانی دستور قطع کلی تلفن های این بند را صادر کرده اند؟ به
چه دلیل ما را حتی از شنیدن صدای همسران و فرزندان مان محروم می کنید و از
چه رو فرزندان ما نباید حتی با شنیدن صدای پدر از پشت تلفن سر بر بالین
بگذارند؟ چرا حتی از ارتباط تلفنی آن ها با خانواده هایشان می هراسید؟ حق
تلفن کوچکترین مطالبه یک زندانی و خانواده اوست. رعایت اسناد بین المللی را
نخواسته ایم حداقل به قانون و رویه موجود در خصوص حقوق زندانیان در کشور
خود عمل کنید.
۴- برقراری ملاقات های حضوری طبق قانون، حق طبیعی هر زندانی به حساب می
آید. به کدامین دلیل ملاقات حضوری با عزیزان دربند را از ما دریغ می کنید؟
ماههاست که زندانیان بند ۳۵۰ از ملاقات حضوری محرومند و زندانیان رجایی شهر
نیز به تازگی ملاقات های حضوری شان قطع و کابینی شده است. چرا ما نباید
دستان گرم همسر و فرزندانمان را لمس کنیم و فرزندانمان باید با حایل شیشه
ای ضخیم و دوجداره، پدرشان را ببینند و یک لحظه به آغوش کشیدن را حسرت
بکشند؟ آیا شما خود را جای ما و زندانیان مان فرض کرده اید؟ و آیا می
پذیرید که روزی دیدار شما با فرزندتان چنین باشد؟ ما برای کودکان مان از
شما چه باید بگوییم؟ چگونه اشک های آن ها را وقتی کودکانه به شیشه مشت می
کوبند بنگریم؟ وجدان هایتان تا چه حد تحلیل رفته که چنین قسی شده اید؟
۵- زندانیان بیمار و به خصوص کهنسال که باید در کنار خانواده خود و در خارج
از زندان درمان شوند، متاسفانه در زندان نگه داری یا به خانه های امن منتقل
و در مواردی به طور غیرقانونی در قرنطینه نگهداری می شوند. این کار بسیار
غیر انسانی، برخلاف مواد قانونی و آیین نامه سازمان زندان هاست که بخشی را
به حقوق بهداشتی و درمانی زندانیان اختصاص داده است. اکنون برخی از
زندانیان دچار بیمارهای حادی مانند بیماری قلبی و سرطان شده اند و با اهمال
رسیدگی به آنان و امکانات اندک بهداشتی و درمانی زندان، جانشان را در معرض
خطر قرار داده اند.
۶- با وجود وضع بسیار نامناسب زندانیان؛ در این بین اوضاع بند زنان از همه
اسف بارتر است. این بند فاقد هرگونه امکاناتی نظیر کتابخانه، وسایل ورزشی،
هواخوری و … است. زنان زندانی که به جرم های سیاسی اکنون ماه ها در زندان
هستند و به احکام بسیار سنگین محکوم شده اند، کاملا غیرقانونی و غیر انسانی
در بند متادون نگه داری می شوند و حتی از هواخوری هم محروم هستند. زنان نیز
همچون مردان چندین ماه است که از ملاقات حضوری و تلفن که حق قانونی زندانی
است، محروم هستند و این اوضاع باعث تاسف بسیار است.
ما امیدواریم حال که نجیبانه، احکام ناعادلانه و غیر قانونی ای را که علیه
عزیزان مان صادر شده، ناگزیر تحمل می کنیم، نهادهای قانونی و قضایی، لااقل
حقوق ما و زندانیان مان را برای کاهش آلام فراهم کنند نه اینکه راهها را
برای عبور از قانون در نهادهای حاکم، ببندند و مسیر ما را تغییر دهند. چرا
که قوه قضائیه باید بیش از دیگران پاسدار و مجری قانون باشد نه ناقض قانون
و ناامید شدن از دستگاه قضایی و قانون به سود هیچ کس نخواهد بود.
خانواده بزرگ زندانیان سیاسی
وضعیت وخیم و از کار افتادگی دست راست آرش صادقی، دانشجوی زندانی در اوین
دست راست آرش صادقی، فعال دانشجوییِ زندانی، بعلت ضرب و شتم فراوان توسط
ماموران زندان اوین، روز چهارشنبه از کار افتاد.
بازجویان وزارت اطلاعات این زندانی را به شدت مورد ضرب و شتم و بدرفتاری
قرار دادند به طوری که با وضعیت وخیمی، اخیرا از انفرادی به بند ٣۵٠ زندان
اوین منتقل شده است.
به گزارش صفحه فیس بوک آزادی آرش،آرش حال وی “بسیار نامساعدی” داشته و منبع
فوق آورده است که معده وی خونریزی کرده و ریه اش به شدت عفونت کرده
است.همچنین کتف آرش که در دوره قبلی بازداشتش شکسته بود، دوباره آسیب دیده،
بطوریکه به گفته شاهدان، ضرب و شتم آرش به گونه ای بود که وی اکنون حتی
قادر به ایستادن هم نیست.
گفتنی است آرش صادقی قبل از رفتن به حبس، این نکته را متذکر شده بود که در
زندان به مبارزه ادامه خواهد داد و “روزگار را برای کودتاچیان در زندان تلخ
خواهد کرد.”
طبق گزارشهای ارسالی هفته گذشته بازجویان وزارت اطلاعات این زندانی را به
شدت مورد ضرب و شتم و بدرفتاری قرار دادند به طوری که با وضعیت وخیمی به
بند ٣۵٠ زندان اوین منتقل شده بود.گفتنی است این دانشجوی کارشناسی ارشد
فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی آن دانشگاه
که تا اطلاع ثانوی از تحصیل محروم است، اخیرا در دادگاه تجدید نظر به پنج
سال حبس تعزیری محکوم شده است.
صادقی همزمان به اوج گیری اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری
سال گذشته، بازداشت شد و بیش از یک سال را در بازداشت موقت گذراند. او دوره
بازداشت خود را در بندهای ۲- الف سپاه و ۲۰۹ وزارت اطلاعات گذرانده بود.با
وجود آزادی وی به قید وثیقه، چندی پیش مامورین امنیتی به منظور بازداشت
مجدد او به منزل پدریش یورش بردند، که او در آن زمان در منزل حضور نداشت،
اما یورش ماموران باعث شوکه شدن مادر او و در نتیجه حمله قلبی و درگذشت آن
مرحوم شد.
رهانا
جان پنج دانشجوی بازداشت شده دانشگاه یاسوج در خطر است
درپی واقعه مشکوک قرآن سوزی در دانشگاه یاسوج، که در تاریخ ۱۴ آذر امسال به
وقوع پیوسته است، چهار تن از دانشجویان این دانشگاه کماکان در بازداشت به
سر می برند.
به گزارش دانشجونیوز، در تاریخ ۱۴ آذر ماه امسال و دو روز مانده به برگزاری
مراسم ۱۶ آذر، در حرکتی مشکوک تعدادی قرآن سوخته در خوابگاه های دانشجویی
توزیع گردید و موجبات استقرار فضای امنیتی و پادگانی را در دانشگاه یاسوج
فراهم آورد.
بنابرگزارشات ارسالی، از عوامل این حرکت مشکوک تا کنون خبری به دست نیامده
است و تنها تعدادی از دانشجویان بی گناه این دانشگاه به منظور توجیه افکار
عمومی دانشگاه بازداشت شده اند. اما قاطبه دانشجویان دانشگاه معتقدند که
این عمل غیراخلاقی توسط تعدادی غیردانشجو با نیاتی شوم انجام شده است و
ریشه اصلی جریان را می بایست در جریانات خارج از دانشگاه جست.
در فیلم ها و عکس های ارسال شده به دانشجونیوز، قرآن سوخته شده و تجمع عموم
دانشجویان در محکومیت این حرکت به تصویر در آمده است. نکته جالب توجه
اینجاست که طراحان این سناریو برای انحراف افکار عمومی و ارتباط دادن این
اقدام با دانشجویان آزادی خواه دانشگاه، تکه ای از کاغذ، که بر آن عبارت
"درود بر آزادی" حک شده است، را بر یکی از قرآن های سوزانده شده چسبانده
اند.
این در حالی است که هر کسی که اندکی با فضای دانشگاه های ایران و فعالیت
سیاسی در آن آشنا باشد، این حرکت زشت را نه تنها به منفعت حرکت های آزادی
خواهانه نمی داند بلکه آنرا دادن بهانه ای به دست عده ای می داند تا مجددا
قرآن ها بر نیزه کنند و فریاد دروغین وا اسلاما سر دهند و به بهانه دفاع از
دین فرصت تنفس سیاسی را از دانشجویان بگیرند.
پس از قریب گذشت یک ماه از این رویداد، دانشجویان بازداشتی در بازداشتگاه
های اطلاعات مورد بازجویی و شکنجه های روانی و جسمی شدید قرار گرفته اند.
پس از مراجعه ی خانواده هایشان به نهاد های امنیتی و قضائی، این نهاد ها از
محل نگهداری این دانشجویان اظهار بی اطلاعی کرده اند و حتی پس از اعتراض
اعضا خانواده یکی از بازداشت شدگان، آنان را بازداشت کرده اند و از محل
نگهداری ایشان نیز تاکنون هیچ اطلاعی به دست نیامده است. گمانه زنی می شود
که در حال حاضر بازداشت شدگان به اطلاعات مرکزی در تهران منتقل شده اند.
اسامی دانشجویان بازداشت شده بدین قرار است: مرجان علیزاده و مریم
بازیار(دانشجویان رشته زبان انگلیسی)، سارا رحیمی، سحر زیدونی و علی پور
(دانشجویان دانشکده فنی)
پیش از این برخی از سایت های امنیتی اخبار مربوط به قرآن سوزی در دانشگاه
یاسوج را پوشش دادند ولی بلافاصله اصل ماجرا توسط مسئولین دانشگاه یاسوج
تکذیب شد و سایت های حکومتی از انتشار اخبار مربوط به آن منع شدند. اما از
آن زمان تاکنون در مورد سرنوشت دانشجویان بازداشت شده هیچ خبری منتشر نشده
است. بی خبری از وضعیت دانشجویان بازداشت شده و نیز سکوت خبری در مورد
وضعیت ایشان نگرانی جدی را در مورد سلامتی و آنان فراهم کرده است. به ویژه
آنکه بلافاصله بعد از این واقعه بسیج دانشجویی و نیز نهادهای مرتبط با
نهادهای امنیتی درخواست اعدام توهین کنندگان به مقدسات را مطرح کرده اند.
این واقعه به جهات بسیاری به سناریو "جعل نشریات دانشجویی پلی تکنیک" شباهت
دارد. واقعه ای که در آن نشریات دانشجویی منتقد توسط عوامل بسیج و با
همکاری گروهی محفلی در "مرکز اسناد انقلاب اسلامی" جعل شد و مطالبی به ظاهر
توهین آمیز به مقدسات در آنان درج گردید. در آن زمان نیز بلافاصله برخی از
محفل های نیمه خودسر در بسیج و نهادهای امنیتی اقدام به مکاتبه برای اخذ
حکم ارتداد مدیران مسئول نمودند که با هوشیاری مراجع تقلید و بالاخص مرحوم
آیت الله منتظری از نیات شوم خود بازمانند.
در تاریخ ۱۶ آذر امسال وب سایتی تحت عنوان "پایگاه خبری-تحلیلی دانشجونیوز"
اولین سایت منتشر کننده این خبر، که منتسب به نهادهای امنیتی است، در این
زمینه نقل کرده بود: " در جدیدترین این تحرکات از دانشگاه یاسوج خبر می رسد
که افرادی به صورت شبانه اقدام به توزیع قرآن های نیم سوخته ای در ۴
خوابگاه دخترانه دانشجویان این دانشگاه نموده اند که درون هر یک از این
قرآن ها یک کارت تبریک که بر روی آن عبارت"روز دانشجو گرامی باد" و عباراتی
در توهین به قرآن مجید و حمایت از فرقه ضاله سبز نوشته شده، قرار گرفته
است."
درگیری مردم و نیروهای انتظامی در میدان گاز سنندج
کردیش پرسپکتیو: اصابت گلوله ماموران نیروهای انتظامی به یک نوجوان ۱۲ ساله
در میدان گاز سنندج باعث واکنش مردم شد.
براساس گزارش مذکور که توسط شاهدان عینی نقل شده است، ظهر امروز ۱۵ دیماه(۵
ژانویه ۲۰۱۱) هنگامی که ماموران نیروی انتظامی در میدان گاز سنندج قصد
دستگیری یکی از شهروندان را داشتند با مقاومت و امتناع وی روبرو شدند.
مامورین این فرد را با باتوم مضروب و سپس با استفاده از اسپری فلفل قصد از
پای انداختن او را داشتند، که با دخالت چند نفر از رهگذران فرد نامبرده از
دست این ماموران خلاص یافته و با یک اتومبیل از محل حادثه دور می شود. بر
اثر تیراندازی ماموران به سمت اتومبیل و مردمی که تجمع کرده بودند، پسر
نوجوان ۱۲ سالهای مورد اصابت گلوله قرار می گیرد، که واکنش مردم به خشم
آمده را موجب شده و در نتیجه با دو ماموری که تیراندازی کرده بودند به زد و
خورد پرداختند.
از وضعیت نوجوان مصدوم که به بیمارستان انتقال یافته است اطلاعی در دست
نیست.
وکیل شهروند ایرانی _ هلندی خبر حکم اعدام موکل خود را تائيد کرد
حکم اعدام زهرا بهرامی بعد از یک سال بازداشت موقت برای وی صادر شده است.
وی از ششم دی ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و مدت ها در بند ۲۰۹ زندان اوین و در
سلول های انفرادی به سر برده بود.
به گزارش رهانا این حکم به وکیل وی، ژینوس شریف رازی ابلاغ شده است. ژیوس
شریف رازی با اعلام این خبر به رهانا گفت: «این حکم از سوی قاضی صلواتی
رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران صادر شده است.»
ژینوس شریف سبحانی اتهام زهرا بهرامی که بابت آن به اعدام محکوم شده است
را«حمل و فروش موادر مخدر» عنوان کرد که به سبب آن در تاریخ ۱۶ آذر ماه
مورد محکامه قرار گرفته بود.»
مرتضی گلی زاده بازداشت شد
مرتضی گلی زاده ،مسئول کمیته تبلیغات ستاد انتخاباتی موسوی در استان مرکزی
که به اتهام شرکت در تشییع پیکر آیت الله منتظری در قم و با عنوان اخلال در
نظم عمومی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود، پس از مراجعه به اداره کل
دادگستی اراک جهت مذاکره با مسئولان دادگستری بازداشت و روانه زندان شد.
به گزارش رهانا، سامانه خبری «خانه حقوق بشر ایران» مرتضی گلی زاده عضو
شورای مرکزی و مسئول روابط عمومی جبهه مشارکت استان مرکزی در عاشورای دو
سال پیش نیز در خیابان بازداشت شد و منزل شخصی اش مورد بازرسی قرار گرفت.
با دستگری گلی زاده تعداد زندانیان سیاسی حاضر در زندان اراک که شامل چند
دانشجو و فعال سابق سیاسی است افزایش یافته است. این زندان فاقد
استانداردهای لازم جهت نگهداری زندانیان است. و زندانیان از با مشکلاتی
نظیر نبود آب خوب در زندان مواجه هستند.
'علیرضا پهلوی وصیت کرده جسدش را بسوزانند'
بی بی سی : یکی از دوستان خانواده پهلوی گفته است که علیرضا پهلوی وصیت
کرده بود که پس از مرگ جسدش را بسوزانند و خاکسترش را در دریای خزر بریزند.
نازی افتخاری، در گفت و گویی با بی بی سی فارسی گفت که علیرضا پهلوی علاقه
خاصی به ساحل دریای خزر داشت و همیشه به یاد خاطراتی بود که همراه پدر و
خانواده اش در سال های قبل از انقلاب در نوشهر می گذراند.
علیرضا پهلوی، دومین فرزند پسر محمد رضا پهلوی، آخرین شاه ایران صبح روز سه
شنبه، ۱۴ دی ماه (۴ ژانویه) در خانه خود در بوستون خودکشی کرد.
به گفته خانم افتخاری او از مرگ خواهرش، لیلا به شدت متاثر بود و همچنین
تائید کرد که مرگ دوست دختر وی در سال گذشته هم در تشدید افسردگی شاهزاده
علیرضا پهلوی بی تاثیر نبوده است.
لیلا پهلوی آخرین فرزند محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۸۰ در سن ۳۱ سالگی در هتلی
در لندن در پی مصرف یکجای ده ها قرص آرامبخش در گذشت و در پاریس دفن شد.
هنوز جزئیات چگونگی برگزاری مراسم خاکسپاری شاهزاده علیرضا اعلام نشده است.
خانواده پهلوی از رسانه ها خواسته اند که دست کم برای چند روز به حریم
خصوصی آنها احترام بگذارند.
خانم افتخاری گفت که رضا پهلوی روز چهارشنبه به بوستون خواهد رفت و انتظار
می رود که فرح پهلوی، شهبانوی سابق ایران نیز همزمان از پاریس به این شهر
برود.
همچنین دفتر رضا پهلوی در واشنگتن اعلام کرد که خانواده پهلوی چند روز برای
عزاداری به طور خصوصی وقت می خواهد و هنوز هیچ برنامه ای برای مراسم عمومی
یادبود برای علیرضا پهلوی اعلام نشده است.
در بیانیه ای که خانواده پهلوی پس از مرگ علیرضا پهلوی در وبسایت رسمی رضا
پهلوی، ولیعهد سابق ایران و برادر بزرگتر او منتشر کرده اند، آمده است:
"علیرضا پهلوی همچون میلیون ها جوان ایرانی، از آنچه که به ناروا بر میهن
عزیزش می گذشت سخت آزرده و غمگین بود."
در ادامه این بیانیه آمده است که علیرضا پهلوی "در صبحگاه چهاردهم دی ماه
۱۳۸۹ (چهارم ژانویه ۲۰۱۱) در منزل مسکونی خود در شهر بوستون آمریکا به
زندگی خود خاتمه داد و همه خانواده و دوستدارانش را در غمی عمیق فرو برد."
به گزارش رسانه های محلی، پلیس بوستون گفت که بعد از ساعت دو صبح به وقت
محلی در روز سه شنبه، جسد مردی را در خانه ای در محله "سات اند" پیدا کرد
که خود را به ضرب گلوله کشته بود.
پلیس هویت این مرد را تایید نکرد، اما یک مقام که نخواست نامش فاش شود به
خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که جسد متعلق به علیرضا پهلوی است.
در بیانیه وبسایت رضا پهلوی آمده است که "خاطره دردناک مرگ پدر و خواهر
عزیزش" هرگز علیرضا پهلوی را رها نکرده بود.
از یکی از نزدیکان خانواده پهلوی نقل شده است که علیرضا فردی منضبط و مقید
بود و "مثل یک فرمانده نظامی" به زندگی خود خاتمه داد.
او که در جریان انقلاب همراه خانواده اش مجبور به ترک ایران شده بود
تحصیلات دبیرستانی را در ایالت ماساچوست آمریکا به پایان برد.
اردشیر زاهدی، داماد سابق شاه ایران و از نزیکان خانواده پهلوی در مصاحبه
ای با بی بی سی فارسی گفت: "علیرضا پهلوی تحصیلات عالیه داشت و به موسیقی
کلاسیک بی نهایت علاقمند بود."
علیرضا پهلوی در دانشگاه پرینستون موسیقی خواند، سپس در رشته مطالعات ایران
باستان از دانشگاه کلمبیا فوق لیسانس گرفت و بعد در رشته ایران شناسی و
فلسفه در دانشگاه هاروارد به مطالعه پرداخت.
علیرضا پهلوی سومین فرزند آخرین شاه ایران و فرح پهلوی، متولد سال ۱۳۴۵ در
تهران بود. او پیش از مرگ در شهر بوستون تنها زندگی می کرد.
محمدرضا شاه و فرح پهلوی چهار فرزند داشتند که رضا و فرحناز در قید حیات
هستند. از آخرین شاه ایران، دختری دیگری به نام شهناز از ازدواج نخستش بر
جای مانده است.
ده ها مسیحی در ایران بازداشت شدند
صدای آمریکا : منابع خبری در ایران از بازداشت دست کم ۶۰ نفر از رهبران
اقلیت مسیحی در ایران خبر می دهند. بر اساس گزارش ها، بازداشت این تعداد
مسیحی از روز کریسمس رخ داده است. گفته می شود آنان از سوی مقامات ایران به
«تبلیغ نوعی افراطی» از مذهب خود متهم شده اند.
تلویزیون دولتی ایران می گوید بازداشت شدگان از اعضای «جریانی» هستند که
بصورت غیرقانونی سعی در تبلیغ مسیحیت دارند. صدا وسیمای جمهوری اسلامی می
گوید مسیحیان بازداشت شده، در گردهمایی های فرهنگی خود با «با حمایت
بریتانیا» از مذهبشان سخن گفته اند اما، تلویزیون دولتی ایران از ذکر
جزئیات بیشتر در این باره خودداری کرد.
تلویزیون دولتی ایران اعلام نکرد که آیا بازداشت شدگان ایرانی بوده اند و
یا از اتباع کشورهای دیگر، اما اعلام کرد که مرتضی تمدن، استاندار تهران
وعده داده است که به زودی مسیحیان بیشتری بازداشت خواهند شد.
سحام نیوز، سایت وابسته به مهدی کروبی، رییس سابق مجلس شورای اسلامی گزارش
داده است که «لئونارد کشیشیان»، یک کشیش محلی روز جمعه در شهر اصفهان
بازداشت شد.
مرتضی تمدن گفته است مسیحیان بازداشت شده، «تبشیری» (مبلغ مذهبی) بودند.
نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، یک سال پیش و در ایام کریسمس نیز عده
ای از مسیحیان را بازداشت کردند. دین مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان در
جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته می شود. اما آنان حق تبلیغ مذهب خود را
ندارند.
وزارت امورخارجه آمریکا در گزارشی که سال گذشته درباره آزادی های مذهبی در
جهان منتشر کرد، جمهوری اسلامی را به نقض آزادی اقلیت های مذهبی از جمله
بهاییان متهم کرد.
مقاله گاردین درباره سرنوشت شهرام امیری
دانشمند هسته ای در زندان ایران
روز آنلاین: یک دانشمند هسته ای ایران که ادعا کرده بود توسط سازمان سیا
ربوده شده و در هنگام بازگشت به ایران در ماه ژوئیه با استقبال قهرمانانه
ای روبرو شده بود، اکنون به دلیل سؤ ظن به فروش اسرار کشور به زندان افتاده
و تحت شکنجه است. این مطلب در وب سایت مخالفان درج شده است.
وب سایت ایران بریفینگ متعلق به یک گروه مستقر در آمریکا که معمولاً اخبار
زندانیان سیاسی و فعالیت های سپاه پاسداران را گزارش می کند، اعلام کرد
شهرام امیری دانشمند هسته ای ایران به مدت سه ماه تحت بازپرسی شدید در
تهران بوده و سپس دو ماه را در زندان انفرادی به سر برده است و این منجر به
بستری شدن وی در بیمارستان به مدت یک هفته شده است.
مسؤولان در تهران این گزارش را تأیید یا تکذیب نکرده اند اما سخنگوی قوه
قضائیه ایران در پاسخ به پرسشی در خصوص این گزارش گفت: "من چیزی در این
مورد نشنیده ام و اطلاعاتی در این خصوص ندارم."
امیری در شش ماه گذشته و پس از ورود پر سر و صدای رسانه ای خود به ایران در
انظار عمومی دیده نشده است. وی ادعا کرده بود که بر خلاف میلش نگاه داشته
شده بود. رسانه های دولتی ایران از وی، چهره یک قهرمان ملی را به نمایش
گذاشتند که موفق به فرار از دست زندانبانان سازمان سیا شده و اطلاعات حیاتی
از عملیات محرمانه آمریکا علیه ایران را با خود به کشور آورده است.
مقامات آمریکایی که از بازگشت غیرمترقبه امیری شگفت زده شده بودند، اصرار
داشتند وی با میل خود به ایالات متحده رفته بود. با این حال، در میان
نهادهای اطلاعاتی آمریکا نگرانی هایی وجود دارد مبنی بر آنکه "تسلیم شدن"
وی در سال 2009 در عربستان سعودی، تله ای برای فریب دادن سازمان سیا و
تلاشی برای شناسایی میزان آگاهی آمریکا از برنامه هسته ای ایران بوده است.
شواهد متناقضی وجود دارد. به نظر می رسید امیری در دوران حضور خود در
آمریکا سه نوار ویدئویی تهیه کرده است. در یکی از آنها وی از تصمیمش برای
ادامه تحصیلات در آمریکا سخن می گوید، در دیگری از گرفتار شدن به دست
ربایندگان خبر می دهد و در سومی ادعای فرار از دست سازمان سیا را مطرح می
کند. وی سپس خود را به دفتر حفاظت از منافع ایران در سفارت پاکستان در
واشنگتن معرفی می کند و خواستار بازگشت به ایران می شود.
گزارش های مستقل اما تأیید نشده از داخل ایران حکایت از آن دارند که پس از
مفقود شدن این دانشمند در جریان سفر زیارتی به مکه، گذرنامه اعضای خانواده
امیری توقیف شده و در اختیار دستگاه امنیتی قرار گرفته است.
ناظران غربی می گویند غایب ماندن امیری از انظار عمومی از تابستان گذشته تا
کنون، بر این حقیقت دلالت می کند که وی به دلیل مورد تهدید قرار گرفتن
بستگانش، مجبور به بازگشت به کشور شده است. هنوز به درستی معلوم نیست که
طرح دولت برای نمایش مجموعه تلویزیونی مبتنی برداستان زندگی وی در سال جاری
همچنان در دستور کار است یا خیر.
در بحبوحه گزارش های ضد و نقیض منتشر شده، آشکار است که کشمکش موجود بر سر
ماجرای امیری تنها یکی از مناعات مطرح در خصوص برنامه هسته ای مخفی ایران
است؛ برنامه ای که تا کنون شاهد قتل دو دانشمند هسته ای و زخمی شدن دانشمند
سوم در جریان انفجار بمب بوده است.
ایران مسؤولیت حمله ها و نیز انتشار بدافزار رایانه ای استاکس نت را متوجه
دستگاه های اطلاعاتی غربی و اسرائیلی دانسته است. استاکس نت سبب اختلال
عملکرد دستگاه های سانتریفوز مورد استفاده در نیروگاه غنی سازی اورانیوم
نطنز شده است.
تهران همچنین هفته گذشته اعلام کرد سردار علی رضا اصغری، فرمانده سابق سپاه
و معاون وزیر دفاع ایران که چهار سال پیش در استانبول ناپدید شده، اکنون در
زندان اسرائیل نگهداری می شود. محمد رئوف شیبانی، معاون وزارت خارجه ایران
خواستار انجام تحقیقات بین المللی درباره سرنوشت اصغری شده است.
به نظر می رسد عملیات مخفیانه علیه برنامه هسته ای ایران در کاستن از سرعت
برنامه این کشور موفق بوده است. تاسیسات غنی سازی اصلی در نطنز به مدت چند
روز در نوامبر از غنی سازی اورانیوم بازمانده بود. اما تلاش های دیپلماتیک
برای متقاعد کردن تهران به توقف برنامه خود در عوض کمک فنی و مالی غرب تا
کنون با شکست مواجه بوده است.
گفتگو میان ایران و شش قدرت بزرگ دنیا در ژنو در ماه دسامبر تنها به توافق
برای انجام دیدار دیگری در استانبول در آخر ماه جاری منجر شد. تهران در
آستانه دیدار استانبول، از گروهی منتخب از دیپلمات های خارجی برای بازدید
از تأسیسات هسته ای خود دعوت به عمل آورده است. با این حال، آمریکا که جایی
در میان دعوت شدگان ندارد، این اقدام را یک حرکت تبلیغاتی خوانده و آن را
رد کرده است.
منبع: گاردین- 4 ژانویه 2011 جولین بورگر- سعید کمالی دهقان
درخواست هلند از ايران درباره پرونده زن ايرانی-هلندی «محکوم به اعدام»
رادیو فردا : يوری روزنتال، وزير امور خارجه هلند، روز چهارشنبه در بيانيه
ای از ايران خواست تا جزئيات بيشتری درباره پرونده يک زن ايرانی- هلندی که
به گفته دخترش به اتهام قاچاق مواد مخدر به اعدام محکوم شده، ارائه کند
زهرا بهرامی در جريان تظاهرات اعتراضی روز عاشورا سال گذشته در ديماه سال
۱۳۸۸ بازداشت شده است.
بنا بر گزارش منابع خبری هلند، حکم احتمالی «اعدام» خانم بهرامی روز
یکشنبه صادر شدهاست اما به خاطر اجبار وکیل او به سکوت در این مورد، خبر
مربوط به «صدور این حکم» تازه به گوش مقامهای هلندی رسیدهاست.
وزارت خارجه هلند و سفارت هلند در تهران در ماههای اخیر کوشش زیادی
کردهاند تا بتوانند به پرونده زهرا بهرامی کمک حقوقی کنند.
اما به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، ايران تاکنون به ديپلماتهای هلندی در
تهران اجازه نداده است تا با اين شهروند ايرانی-هلندی ديدار کنند. ايران
تابعيت هلندی خانم بهرامی را به رسميت نمیشناسد.
وزير امور خارجه هلند در بيانه خود از ايران خواسته است با ارائه اطلاعات،
«فرصتی برای مشاوره کنسولی، و دادگاهی عادلانه» را برای خانم بهرامی فراهم
کند.
به گزارش آسوشیتدپرس، بنفشه نایبپور فرزند خانم بهرامی در گفتوگوی تلفنی
با يک راديوی هلندی گفته است که مادرش روز يکشنبه به اعدام محکوم شده است.
بنفشه نایبپور گفتهاست :«خرد شده ام. نمی دانم مادرم چه کار اشتباهی
انجام داده؟ نمی توان بفهم چرا.»
وی همچنين گفته است مادرش احتمالا تا دو ماه ديگری به اتهام وابستگی به يک
گروه مسلح بار ديگر محاکمه شده و به حکم اعدام ديگری محکوم خواهد شد.
در همین حال، برخی از وب سایت خبری در ایران از بنفشه عرفانی به عنوان دختر
زهرا بهرامی نام برده اند.
بنا بر گزارش های وب سايت خبری حامی حقوق بشر، زهرا بهرامی، ۴۵ ساله و
دارای دو فرزند، که حدود بيست سال پيش به هلند مهاجرت کرده متهم به عضويت
در « انجمن پادشاهی ايران و به همراه داشتن نيم کيلو کوکائين» است.
«گويا نيوز» به نقل از توماس اردبرينک، خبرنگار هلندی ساکن ايران، در
تابستان سال جاری نوشته بود که نسرين ستوده وکالت زهرا بهرامی را برعهده
گرفته است ولی تنها توانسته با زهرا بهرامی يک تماس تلفنی داشته باشد.
طبق اين گزارش نسرين ستوده گفته است که اتهام زهرا بهرامی «عضويت در انجمن
پادشاهی ايران و به همراه داشتن نيم کيلو کوکائين به هنگام دستگيری است.».
طبق اين گزارش ها زهرا بهرامی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و توسط قاضی صلواتی
محاکمه شده است.
یک زن روزنامه نگار کلیه اش را به علت فقر می فروشد
شهرزادنیوز: یک روزنامه نگار زن، که حدود 10 سال سابقه کار دارد، برای فروش
کلیه اش آگهی داده و علت آن را فقر و عدم توانایی پرداخت هزینه های زندگی
اعلام کرد.
این روزنامه نگار که نخواست نامش فاش شود، در این رابطه اظهار داشت: حدود
ده سال است که پس از فوت پدرو ازدواج مجدد مادرش به تنهایی زندگی میکند.
در این ده سال انتشار هیچیک از روزنامههایی که در آن قلم زده ادامهدار
نبوده است. در تمام سالهایی که به حرفه روزنامه نگاری مشغول بوده، بیمه
نبوده است و حالا هم هیچ مرجعی نیست که بتواند از آن وام بگیرد.
وی که تنها زندگی می کند، افزود که با افزایش هزینه اجاره بها و ودیعه منزل
رو به رو است و این یکی از جدیترین مشکلات وی است. افزون بر آن، وی از
فروردین سال جاری حدود شش ماه بیکار بوده و از همکاران پول قرض کرده است که
باید پس بدهد.
این زن روزنامه نگار که در کار خود تخصص دارد و دارای سابقه کار است، در
پایان اظهار داشت که پس از پرداخت بدهیها، اکنون برای پرداخت ودیعه منزل
"آه در بساط" ندارد و تصریح کرد که می خواهد روی پای خود بایستد و تن به
آنچه که مخالف اعتقاداتش است، ندهد.
شایان ذکر است که پس از توقیف هر روزنامه و نشریهای در ایران دهها تن از
روزنامه نگاران و کادر فنی آن بیکار می شوند.
قطع جنگل بخاطر ذخیره مبلغ یارانه ها
البرزنیوز: به گزارش البرزخبرهای رسیده از چهارمحال بختیاری حاکیست مردم
برخی مناطق این استان به سمت استفاده ازچوب برای گرمایش خانه های خود روی
آورده اند.
تلاش برای پس انداز کردن مبالغ واریزی یعنوان یارانه ها برخی از اهالی
مناطق استان چهار محال و بختیاری را برآن داشته تا با ذخیره سازی سوخت خود
به استفاده از چوب های جنگلی روی آورند.
از مناطق جنگلی شهرهای لردگان،کوهرنگ و کیارخبر میرسد طی روزهای گذشته هجوم
به سمت بریدن شاخه های درختان برای جایگزینی سوخت مصرفی خانوارهای برخی
نقاط درحال گسترش است.
اهالی منطقه قصد دارند با استفاده از چوبهای جنگلی مصرف نفت،گاز و ...را
کاهش داده و ازاین طریق به حفظ مبالغ یارانه ها بعنوان پس انداز بپردازند.
یک مسوول محلی با تائید این خبر از دریافت گزارشاتی خبر داد که براساس آن
اهالی روستاهای اطراف این شهر ها برای بدست آوردن چوب بیشتر به جنگلها رفته
تا با شکستن هیزم و انتقال آن به محل زندگی نوع سوخت مصرفی خود را تغییر
دهند.
وی گفت: براي جلوگيري از قطع درختان با دستگاه هاي ذيربط برنامه ريزي لازم
انجام شده است و نظارت بر جنگلها افزايش خواهد يافت.
این مسئله موجب نگرانی در استانداری این استان شده و مسوولین امر از
ماموران حفاظت محیط زیست خواستند نظارت برای حفظ جنلگها را بیشتر کنند.
يك ميليون حاشيهنشين در اطراف پايتخت
تهران امروز : بيش از يك ميليون حاشيهنشين در اطراف كلانشهر تهران وجود
دارد. افزايش حاشيه نشيني در حاشيه و حريم شهر تهران، زنگ خطر را براي
مسئولان دولتي به صدا درآورده است به گفته سيدصباح الدين متقي، مدير كل
حريم شهرداري تهران، براي جلوگيري از ساخت و سازهاي غيرمجاز در حريم شهر
تهران، به تمامي مناطق داراي حريم اعلام شده است تا در مدخلهاي ورودي به
منطقه پوشش فضاي سبز و درختكاري داشته باشند كه اين كار براي جلوگيري از
افزايش بيرويه شهر انجام ميشود.
اين هشدارهاي مديركل حريم شهرداري تهران در شرايطي مطرح ميشود كه در جلسه
علني سه شنبه شوراي شهر هم عليرضا باقري دبير شوراياري منطقه 20 نسبت به
افزايش حاشيه نشيني و چاره انديشي مسئولان براي رفع اين معضل و افزايش
معضلات در حاشيه شهرري گزارشي ارائه كرد.
دبير شوراياري منطقه 20 وجود بافت فرسوده، نبود آب شرب آشاميدني و عدم
رسيدگي به امكانات بهداشتي و پزشكي بيمارستانهاي شهرري را نتيجه عدم توجه
فرماندار شهرري به افزايش بيرويه حاشيه نشيني دراين منطقه دانست. اين
مشكلات در حالي مطرح ميشود كه فرجي فرماندار شهرري در اين خصوص حاضر به
پاسخگويي به خبرنگار تهرانامروز نشد.
اتصال روستاهاي اطراف به تهران
در شرايط كنوني يكي از مشكلات افزايش حاشيه نشيني در اطراف شهر تهران،
افزايش ساخت و سازهاي غير مجاز و غيرقانوني است كه بايد با افراد متخلف
برابر قانون برخورد شود.
از سوي ديگر رشد جمعيت نه تنها در تهران بلكه در روستاهاي اطراف اين
كلانشهر نيز رشد بادكنكي دارد و اولين آسيب اين پديده در حريم شهر، ايجاد
اسكانهاي غير رسمي است.اين مشكل در روستاهاي شهرري كه اغلب آنها در حريم
تهران قرار دارد به خوبي مشهود است.
دادن مجوزهاي بيرويه توسط دهياريها در اين روستاها آن هم خارج از اصول
كلي طرح هادي،اين روستاها را از قالب سنتي خود خارج كرده به گونهاي كه نه
ميتوان به اين مكانهاي جديد روستا گفت و نه شهر. مصباح الدين متقي، مدير
كل حريم شهرداري تهران تذكر ميدهد كه متاسفانه بعضي از روستاها به شهر وصل
شده و به نظر ميرسد مسئولان بايد براي رفع اين موضوع چارهانديشي كنند.
بررسيها نشان ميدهد كه حاشيهنشينها غالبا از شهرستانها آمده و در
اطراف تهران سكونت كردهاند. اين افراد قطعه زميني را بسيار ارزان خريداري
كرده و بعد در آن سكونت كردهاند و سپس همشهريها و هم روستاهايي خود را
براي اسكان دعوت كرده و در آنجا ماندگار شدهاند.
متقي به مخاطراتي كه حاشيهنشيني براي كلانشهر تهران دارد اشاره ميكند و
ميگويد:« طبق بررسيهاي صورت گرفته اسكانهاي غيررسمي غير اصولي ساخته شده
و بحثهاي فني و ضوابط شهرسازي در آنها رعايت نشده است به عنوان نمونه در
تپه امامزاده قاسم مشاهده كرديم كه ستونهاي يك ساختمان چهارطبقه با نبشي
ايجاد شده است و در صورتيكه زلزله رخ دهد اين نقاط به شدت آسيبپذير خواهند
بود.»
تعطیلی کارخانهها همچنان ادامه دارد؛
کارخانه ماشینسازی گچساران بعد از افتتاح تعطیل شد
ایلنا : سید قدرتالله حسینی گفت: بنده قبلا گفتهام که بحث بیکاری در این
استان، بهویژه شهرستان گچساران تبدیل به یک بحران شده و یک چیزی هم نیست
که به این راحتیها قابل حل شود.
وی با بیان اینکه دولت و مسئولان در این استان در تلاشند با انجام و اجرای
برخی پروژهها از روند روبه رشد نرخ بیکاری جلوگیری کنند، اظهار داشت:
البته بهدلیل برخی سهلانگاریهای مدیریتی در مرکز کشور متاسفانه مشکلاتی
برای فراهم کردن فرصتهای شغلی بهوجود آمده است.
نماینده شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی معتقدست مسئولان
کهگیلویه و بویراحمد نقشی در مدیریت پتروشیمی استان ندارند.
حسینی افزود: آقای استاندار، فرماندار و مجموعه نمایندگان کهگیلویه و
بویراحمد به جد پیگیر حل این مشکل هستند اما هنوز دلیل این امر که چرا
استان نقش مدیریتی پتروشیمی را ندارد پیدا نکردهایم.
استنباط عضو کمیسیون تحقیقات و آموزش مجلس هشتم شورای اسلامی این است که
چون بخش مهمی از پتروشیمی دست بخش خصوصی است وآنها نیز دنبال منافع خودشان
هستند مدیریت پتروشیمی به کهگیلویه و بویراحمد واگذار نشده است.
وی از خریداری دستگاههای پتروشیمی گچساران خبر داد و یادآور شد: دستگاهها
خریداری شده اما عملا در حیطه قدرت مسئولین استان نیست اما پیگیریم که به
یک شکلی بتوانیم با رایزنیهای بیشتر، این کار زودتر عملی شود تا بخشی از
مشکلات بیکاری حل گردد.
نماینده شهرستان های گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی افزود: وقتی در
حوزه انتخابیهام حضور پیدا میکنم یا در تهران مراجعاتی داریم و تلفنم
روشن باشد معمولا روزانه بین40 ،50 نفر برای بحث بیکاری در تماس هستند.
وی حجم روبهرشد مراجعان بیکاری برای بحث اشتغال را نگرانکننده خواند و
خاطرنشان کرد: آمار اعلام شده بیکاری از سوی اداره کار و امور اجتماعی
گچساران 13 هزار نفر میباشد که ممکن است یک عده ثبتنام نکردهاند و یک
عده هم امید به پیدا کردن شغل نداشته باشند و ثبت
نام نکرده باشند.
حسینی از نبود مدیریت اجرایی کهگیلویه و بویراحمد در " سد چم شیر" هم
انتقاد و اظهار داشت: این طرح یک طرح ملی و وزارتخانه مدیریت آن را برعهده
گرفته است.
وی گفت: متاسفانه مدیریت "سد چم شیر" در اختیار استان فارس است و هنوز
بهنحو مطلوبی فعال نیست اگرچه تمهیداتی از سوی فرماندار و مسئولان
شهرستانی اندیشیده شده تا از نیروهای همین شهرستان و استان استفاده شود.
نماینده شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی، نیروهای
بهکارگرفته در " سد چم شیر " گچساران را بیشتر نیروهای غیربومی دانست و
خاطرنشان کرد: اکنون پیگیر کارخانه ماشینسازی گچساران که پس از افتتاح درب
آن بسته شد هستیم.
شهرستان گچساران از مناطق نفتخیز کشور محسوب میشود که در
کهگیلویهوبویراحمد واقع است.
بیکاری بنا بهگفته تمامی مسوولان این شهرستان بهرغم تولید یک چهارم نفت و
گاز کشور نگران کننده است.
افزایش دوباره محدودیت ها در بند ۳۵۰ زندان اوین
کلمه : فضای بند ۳۵۰ ،بند زندانیان سیاسی زندان اوین فوق امنیتی گزارش می
شود و هر روز بر محدودیت علیه زندانیان و خانواده هایشان افزوده می شود .
به گزارش خبرنگار کلمه، در حالی خبرهایی مبنی بر استقرار نیروهای وزارت
اطلاعات در این بند منتشر شده است که تاکنون این موضوع در بندهای عمومی هیچ
یک از زندان های کشور سابقه نداشته است .این ماموران با استقرار در بند ۳۵۰
حتی بر اجرای حکم های متهمانشان نظارت می کنند و هر لحظه رفتار و گفتار
آنها را مورد شنود قرار می دهند .
بند ۳۵۰ زندان اوین هر روز بیش از روز قبل به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات شباهت
پیدا می کند و حتی برخی از زندانیان و خانواده هایشان وضعیت آن را بسیار
بدتر از بند ۲۰۹ ارزیابی می کنند .
زندانیان بند ۳۵۰ حتی بر خلاف زندانیان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات حق تماس
تلفنی هفتگی را نیز با خانواده های خود ندارند . زندانیان سیاسی ۲۰۹ پس از
تمام شدن مراحل بازجویی شان هفته ای یک بار می توانند تلفنی با خانواده های
خود تماس داشته باشند
همچنین در سراسر محوطه بند ۳۵۰ دوربین های مدار بسته نصب شده است و در
سراسر روز حرکات و رفتار زندانیان توسط زندان بانها مورد بررسی قرار می
گیرد . در حالی که در سایر بندهای عمومی زندان اوین زندانیان آزادانه رفت و
آمد کرده و با یکدیگر صحبت می کنند .
در مرداد ماه سال جاری تلفن های این بند قطع و تاکنون وصل نشده است . پیش
از این تاریخ هر زندانی می توانست دو یا سه دقیقه در روز با خانواده خود
صحبت کند و از این طریق جویای احوال شان شود. اما پس از قطع تماسهای تلفنی
که مسوولان زندان دلیل آن را “محدود کردن ارتباط زندانیان با خانواده “ها و
“جلوگیری از خروج اخبار زندانیان سیاسی “اعلام کرده اند، خانواده ها تنها
هفته ای یک بار به صورت کابینی یعنی از پشت شیشه هایی قطور و مات و با گوشی
تلفن قادرند زندانی خود را ملاقات کنند .
محرومیت از ملاقات حضوری یکی دیگر از محدودیتهایی است که برای این زندانیان
اعمال شده است. زندانیان عادی بدون کوچکترین دشواری می توانند خانواده
هایشان را ملاقات می کنند .
طبق آیین نامه سازمان زندانها هر زندانی می تواند در هر ماه یک بار با
خانواده اش ملاقات حضوری داشته باشد . اما اکنون ماه هاست که زندانیان
سیاسی از این حق اولیه خود محروم شده اند .مسوولان زندان و دادستانی تهران
دلیل این کار را نیز ممانعت از خارج شدن اطلاعات و اخبار زندانیان سیاسی به
بیرون عنوان کرده اند.این درحالی است که خانواده ها پیش از انجام ملاقات
حضوری، توسط ماموران زندان مورد بازرسی دقیق قرار می گرفتند.
این شرایط وضعیت بسیار دشواری را برای زندانیان سیاسی و خانواده های آنها
به همراه داشته است . این خانواده ها بارها شکایت شان را به دادستان تهران
و دیگر مراجع قضایی برده اند اما آنها هیچ عکس العملی نسبت به این شکایتها
نشان نمی دهند
زندانی سیاسی جعفر کاظمی در آستانۀ اجرای حکم اعدام قرار گرفته است
بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" پرونده
زندانی سیاسی جعفر کاظمی محکوم به اعدام به اجرای احکام دادگاه انقلاب
فرستاده شده است و حکم جنایتکارانه و ضد بشری اعدام علیه این زندانی سیاسی
در آستانۀ اجرا قرار گرفته است.
در چند روز گذشته اخباری مبنی بر تایید حکم ضدبشری اعدام زندانی سیاسی جعفر
کاظمی انتشار یافت که باعث نگرای فزآیندۀ خانواده وی گردید. خانواده آقای
کاظمی جهت مطلع شدن از وضعیت پرونده عزیزشان به ارگانهای مختلف مراجعه
کردند که از جملۀ آنها دیوان علی کشور،اجرای احکام دادگاه انقلاب ،دادستانی
تهران و بازپرسی امنیت دادگاه انقلاب مستقر در زندان اوین می باشد.
خانواده کاظمی به هر کدام از این مراکز که مراجعه می کردند آنها را به جای
دیگری احاله می دادند واز پاسخگویی به آنها خوداری می کردند. آنها خواستار
پاسخگویی عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران در رابطه با پرونده عزیزشان
بودند اما او از روبرو شدن و پاسخ دادن به آنها سرباز زد و آنها را به
بازپرسی امنیت مستقر در زندان اوین احاله داد.بازپرسی امنیت دادگاه انقلاب
مستقر در زندان اوین به خانواده کاظمی گفت: پرونده جعفر کاظمی به اجرای
احکام دادگاه انقلاب ارسال شده است و در انتظار دستور اجرای حکم اعدام بسر
می برد.
لازم به یادآوری است که زندانی سیاسی جعفر کاظمی 27 شهریور ماه 1388 توسط
مامورین وزارت اطلاعات با ضرب و شتم دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209
زندان اوین منتقل گردید. او به مدت 74 روز در سلول انفرادی تحت شکنجه های
جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت. سربازجوی وزارت اطلاعات
آخوندی با نام مستعار علوی پرونده او را به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب ارجاع
داد رئیس این شعبه فردی بنام محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای
کمیتۀ قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 می باشد او آقای کاظمی رابه اعدام
محکوم کرد و سپس در دادگاه تجدید نظر حکم اعدام توسط احمد زرگر از بازجویان
دهۀ 60 مورد تایید قرار گرفت.زندانی سیاسی جعفر کاظمی از شاهدان و نجات
یافتگان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 می باشد.او از سال 1360 تا اواخر
سال 1369 در زندان بسر برد و تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار داشت.
"شکنجه های طاقت فرسا و شرایط قرون وسطایی باعث خودکشی یک زندانی گردید"
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" روز چهارشنبه
15 دی ماه حوالی ساعت 12:00 زندانی جوانی بنام عیسی شجاعی 26 ساله برای
رهایی یافتن از شکنجه ها،شرایط طاقت فرسا و قرون وسطایی در حسینیۀ سلولهای
انفرادی بند1 معروف به سگدونی اقدام به خودکشی نمود.
در لحظاتی پایانی عمر این جوان که خود را دار زده بود. زندانیان سیاسی
محبوس در آنجا متوجه حلقه آویز شدن وی شدند و او را از طناب خارج
کردند.هنگام پایین آوردن از طناب رنگ چهرۀ او تغییر کرده بود و تقریبا نفسش
قطع شده بود. زندانیان سیاسی با داد و فریاد تقاضای کمک کردند و او را به
بهداری زندان منتقل کردند. هنوز خبری از نجات یافتن این زندانی در دست
نیست.
در این زندان زندانیان به جان آمده از ظلم و جور و شکنجه های ماموران ولی
فقیه علی خامنه ای و برای رهایی یافتن از این شرایط بطور مستمر اقدام به
خودکشی می کنند که در موارد متعددی منجر به مرگ آنها می شود.
«متجاوزان به حقوق بشر در ایران را مجازات کنید»
رادیو فردا: در ماه سپتامبر دولت آمریکا شش مقام حکومت ایران را به خاطر
نقش آنان در موج جدید سرکوبها در فهرست سیاه و مشمول تحریم قرار داد. در
همین حال اتحادیه اروپا هنوز هم در حال بررسی تحریمهای مربوط به نقض حقوق
بشر در ایران است، ولی تاکنون به نتیجه مشخصی نرسیده است.
روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال در مطلبی به قلم امانوئل اتولنگی
مینویسد که حل این مشکل باید یکی از موارد مهم در مناسبات دو سوی اقیانوس
اطلس محسوب شود.
آمریکا و کشورهای اروپایی به عنوان جوامع آزاد و دموکراتیک در زمینه حقوق
بشر باید اصول و معیارهای خود را بر هر گونه مصلحتی ترجیح دهند. ولی علاوه
بر آن در رویارویی با حکومت ایران بر سر برنامه هستهای تهران غرب فقط از
طریق زیر سوال بردن مشروعیت رژیم ایران میتواند به موفقیت دست یابد.
اگر دموکراسیهای غربی بتوانند رژیم اسلامی را به خاطر موارد نقض حقوق بشر
هدف گرفته، نیروهای مخالف را در داخل کشور تقویت کرده و بر فراز سد سانسور
بتوانند با مردم ایران مستقیما صحبت کنند خواهند توانست ضربههای سختی به
حکومت ایران بزنند. این روشها به خصوص در شرایط فعلی که فضای بینالمللی
امکان تشدید تحریمها را نمیدهد از اهمیت ویژهای برای اعمال فشار بر
تهران برخوردار هستند.
یکی از اولویتهای مهم در سیاستهای غرب باید افزایش منابع خبری و
اطلاعرسانی به داخل ایران و کمک به مردم عادی آن کشور برای سازماندهی خود
در مقابل حکومت باشد. یکی از راههای تحقق این هدف آن است که کشورهای عضو
اتحادیه اروپا فعاليتهای رسانهای خود به زبان فارسی را تقویت کنند، درست
مثل فعالیت بخش فارسی بیبیسی یا دویچهوله آلمان. یک چنین رسانههایی
خواهند توانست تلاشهای حکومت ایران برای مسدود کردن اینترنت یا قطع امواج
رادیوها و ماهوارهها را عقیم سازد.
یکی از راههای بسیار ساده پخش برنامههای رادیویی از طریق موج کوتاه است.
حکومت ایران برای مقابله با آن ناگزیر است در تکتک خانهها به دنبال
رادیوهای ترانزیستوری کوچکی بگردد که اخبار و اطلاعات سانسورنشده را از
خارج از مرزهای ایران دریافت میکنند.
در عین حال میزان یا نحوه حمایت دولتهای غربی از گسترش رسانههای
فارسیزبان نباید فقط در حد تامین منابع مالی متوقف شود. رهبران کشورهای
دموکراتیک و آزاد باید پشت بلندگوها و در مقابل دوربینها سیاستهای غرب را
برای مردم ایران توضیح دهند و همزمان نقض حقوق بشر توسط حکومت اسلامی را
محکوم کنند. مسلما صحبت مستقیم و مشخص رهبران اروپایی با مردم ایران و دفاع
از حقوق آنها میتواند در افکار عمومی آن کشور تاثیر فراوانی داشته باشد.
علاوه بر این دولت آمریکا و اتحادیه اروپا باید به دنبال مهرههای اصلی
حکومت ایران باشند، رفت و آمد آنها به غرب را ممنوع کرده و حسابهای بانکی
آنها را در خارج مسدود کنند. دولت آمریکا اخیرا نام هشت مقام ایرانی را در
فهرست سیاه تحریمها قرار داده است. ولی اگر آمریکا و اتحادیه اروپا واقعا
بخواهند نام تمامی سرکوبگران، شکنجهگران و قاتلان این حکومت را در نظر
بگيرند این فهرست به سادگی به هشتصد نفر خواهد رسید.
اگر نام مقامات دادگاههای انقلاب و دادستانها و بازجوهای پروندههای
سیاسی، نام فرماندهان ارشد و محلی سپاه پاسداران، نام فرماندهان بسیج، نام
مقامات و دستگاههای امنیتی و وزارت کشور دراین فهرست قرار داده شود حکومت
ایران زمینگیر خواهد شد.
حداقل کاری که کشورهای طرفدار آزادی میتوانند انجام دهند کاهش دادن
امکانات و امتیازات آن عده از مقامهای حکومتی است که دستان آنها به خون
آغشته است، ولی هنوز هم میتوانند برای تفریح، خرید یا تحصیل خود و
خانوادهشان به غرب سفر کنند.
دموکراسیهای غربی همزمان با هدف گرفتن مسئولان اصلی نقض حقوق بشر در ایران
باید به قربانیان این موارد برای رساندن صدای خود به گوش دیگران کمک کنند.
هر روز حکومت ایران افراد بیگناهی را به زندان انداخته یا اعدام میکند.
دلیل این سرکوبها میتواند مخالفت سیاسی، شیوه زندگی یا اعتقادات مذهبی
این افراد باشد. بازداشت، شکنجه یا اعدام این افراد نباید در غرب و در
کشورهای دموکراتیک بدون واکنش بماند. حکومتها در جوامع غربی نماینده مردم
هستند و باید در این موارد صدای اعتراض افکار عمومی جوامع دموکراتیک باشند.
کارگران در منگنه بیکاری و گرانی
دویچه وله : بحران اقتصادی، تحریمها یا قطع یارانههای انرژی، به تعطیلی
واحدهای تولیدی کوچک و متوسط در ایران و تعدیل نیرو در این صنایع شتاب
بیشتری بخشیده است. واردات انبوه کالا نیز روند ورشکستگی این کارگاهها را
دامن میزند.
شورایعالی کار، حداقل دستمزد کارگران در سال ۱۳۸۹ را ۳۰۳ هزار و ۴۸ تومان
تعیین کرده است. این درحالی است که حداقل هزینه زندگی و معاش یک خانواده
چهار نفره در تهران یک میلیون تومان و در شهرستانها هشتصد هزار تومان است.
کارگران با وجود دستمزدهای نازل، تنها برای ادامه زندگی و از بیم اخراج و
قطع همان مستمری ناچیز، به کار ادامه میدهند. با این همه، بسیاری
کارخانهها و کارگاهها به دلیل پیامدهای ناشی از تحریم و قطع حمایتدولتی،
در آستانه تعطیلی قرار دارند. برخی از این واحدهای تولیدی برای بقای خود،
دست به تعدیل گروهی از کارکنان خود زده و همان حجم کار را به شانه کارگران
بازمانده انداختهاند.
آمارهای رسمی از وجود ۶ میلیون کارگر بیکار در ایران و تعطیلی ۲۰۰ واحد
کوچک تولیدی در ماههای اخیر حکایت میکنند. بسیاری کارگران به دلیل بازار
بحرانی کار مجبور میشوند که قراردادهای سفیدی را امضا کنند که دستمزد، حق
بیمه و حق سنوات آنها را روشن نمیکند. در این میان، شرکتهایی پا
گرفتهاند که کارگر اجاره میدهند و ۵۰ درصد حقوق او را بهعنوان کمیسیون
برای خود بر میدارند.
فرهاد شعبانی، عضو اتحادیه بینالمللی حمایت از کارگران ایرانی، در گفتگو
با دویچهوله با اشاره به احتمال تعیین حداقل دستمزد زیر ۴۰۰ هزار تومان در
سال ۱۳۹۰ پیشبینی میکند که شرایط کارگران در این سال به مراتب دشوارتر از
قبل شود: « کارکنان کنف کار رشت، واحد صنعتی البرز، مجتمع گوشت استان فارس،
لوله سازی خوزستان، برگریس کرمان، لاستیک بارز، نساجی کردستان، پتروشیمی
تهران و پارس متال در هفتههای گذشته برای دستمزدهای معوقه خود دست به
اعتراض زدهاند. مسئولان این کارخانهها نیز مانند همیشه به آنها وعده
بهبود اوضاع را دادهاند.»
مقاومت کارگران در برابر فشار
حدود ۱۲۰۰ کارگر مجتمع صنعتی البرز در حالی برای حقوق عقبافتاده خود
اعتصاب کردهاند که آمار دولتی از بالا رفتن قیمت ۲۲ قلم کالا در پی طرح
هدفمند کردن یارانهها حکایت میکند. فرهاد شعبانی میگوید: « سال ۹۰ سال
گسترش اعتراضات کارگری خواهد بود. حذف یارانهها به شدت به آنها فشار خواهد
آورد. ۱۴ قلم کالاهایی که گران میشوند، اقلام مورد نیاز اساسی کارگران
هستند.» وی میافزاید که دولت از همین حالا برای جلوگیری از اعتراضهای
مردمی ، شهرها را قرق کرده است.
کارشناسان اقتصادی میگویند که ایران برای کنترل بیکاری، نیازمند رشد
اقتصادی بالای ۷ درصد و ایجاد سالانه یک میلیون شغل برای متقاضیان است. اما
تحریمها و تنشهای ناشی از سیاست خارجی دولت نهم و دهم، نرخ سرمایهگذاری
دولتی و خصوصی در ایران را تا حد ۵ / ۲ درصد پایین آورده است. ناظران آگاه
با ابراز نگرانی از ابعاد تخریبی قطع یارانهها در صنایع "انرژیبر"، نسبت
به ریزش هرچه بیشتر آمار شاغلان در ایران هشدار میدهند.
از سوی دیگر بسیاری کارفرمایان، کارگران مرد را از نیروی ارزان و بیدردسر
زنان میترسانند. از زنان و دختران در کارخانههایی استفاده میکنند که در
ظاهر متروکهاند و نظارتی بر آنها نیست. این موجب میشود که کارفرما زیان
خود از قطع یارانهها را به نوعی جبران کند یا با صرفهجویی در حقوق
پرداختی، تراز بدهیهای کارگاه را متعادل سازد.
فرهاد شعبانی، عضو اتحادیه بینالمللی حمایت از کارگران ایرانی میگوید:
«با وجودیکه قانون کار، حق اعتصاب را به رسمیت نمیشناسد، منحنی
اعتصابهای کارگری در ایران در چند ماه گذشته بالا رفتهاند و دیگر میتوان
دید که اعتصابها دارند به حوزه صنایع کلیدی و دولتی میرسند.»
هراس از تخم مرغ های سمی آلمانی افزایش یافت
یورو نیوز: انتشار اخباری مبنی بر توزیع 3 هزار تن خوراک طیور آغشته به
ماده سمی توکسین و تعطیلی بیش از یکهزار مرغداری در هشت ایالت آلمان،
همزمان هراس مردم این کشور و سران اتحادیه اروپا را برانگیخت.
مقامات آلمانی روز چهارشنبه اعلام کردند که یک ماه پیش 136 هزار تخم مرغ از
این کشور به هلند صادر شده است.
ایلزه آیگنر وزیر صنایع غذایی دولت فدرال آلمان می گوید: “ما این موضوع را
بسیار جدی بررسی می کنیم. باید در این باره به مصرف کنندگان و مرغداری های
درگیر فورا اطلاع رسانی شود. این مهم است که تمامی خوراک های مسموم موجود
در بازار در اسرع وقت مرجوع شود.”
پلیس فدرال آلمان نیز در همین حال به سرکشی از مرغداری ها و واحدهای تولید
کننده گوشت مرغ سرعت بخشیده است و از سویی دیگر مسئولان سعی دارند تا آرامش
را به اذهان عمومی بازگزدانند.
یکی از شهروندان می گوید: “من احساس می کنم می توانم از این بازارهفتگی
بدون هیچ مشکلی تخم مرغ بخرم. اینجا با فروشگاه تفاوت دارد. من فعلا از
فروشگاه ها تخم مرغ نمی خرم.”
همچنین یکی از فروشنده مواد غذایی در این بازار نیز می گوید: “ما تعداد
زیادی تخم مرغ در خانه داریم ولی از آنها استفاده نمی کنیم. ما به آنها دست
نخواهیم زد تا این مشکل حل شود. احتمالا تخم مرغ ها را دور خواهمیم ریخت.”
احتمال می رود که ماده توکسین از راه خوراک دام به گوشت خوک و بوقلمون
تولیدی برخی از واحدهای صنعتی این کشور نیز سرایت کرده باشد.
روند رو به رشد طلاق بسيار نگرانكننده است
خبرگزاری فارس: معاون اجتماعي فرمانده انتظامي كردستان با بيان اينكه يك
چهارم ازدواجها در كردستان به طلاق ختم ميشود، گفت: روند رو به رشد طلاق
در كردستان بسيار نگرانكننده است.
ابراهيم كاظمينژاد چهارشنبه شب در جلسه كارگروه امور بانوان كردستان در
سنندج، اظهار داشت: پديده طلاق يكي از مهمترين بحثهاي حوزه اجتماعي است
كه به عنوان سرچشمه بسياري از آسيبها مورد توجه مسئولان قرار گرفته است.
وي خاطرنشان كرد: طلاق سرچشمه بسياري از آسيبها در جامعه است و افزايش 66،
67 و 68 درصدي آمار طلاق به ترتيب در سه سال گذشته روند صعودي را در اين
قضيه نشان ميدهد كه كاملا جاي نگراني دارد.
معاون اجتماعي و ارشاد فرماندهي انتظامي كردستان از طلاق به عنوان يك فاجعه
دردناك جوامع انساني نام برد و افزود: نبايد فراموش كرد كه اين آسيبهاي
اجتماعي پديدههايي واقعي، متغير، قانونمند و قابل كنترل و پيشگيري هستند.
به گفته كاظمينژاد، كنترلپذيري آسيبهاي اجتماعي، شناخت علمي آنها را در
هر جامعهاي براي پاسخ به پرسشهاي نظري و عملي و كاربردي از ايدهها و
يافتههاي علمي توليد شده در برنامهريزيهاي كوتاه و بلند مدت براي
مقابله صحيح، درمان يا پيشگيري از گسترش و پيدايش آنها ضروري و پر اهميت
ميسازد.
وي جلوگيري از افزايش نرخ طلاق در كردستان را نيازمند ريشهيابي و اجراي
برنامههاي همه جانبه دانست و افزود: براي ريشهكن كردن پديده طلاق در
جامعه نيازمند ارائه راهكارهاي علمي و همكاسه شدن برنامهها هستيم.
تحصیل دانش آموزان زیر آسمان سرد کویر
خبرگزاری مهر: هزاران دانش آموز مدارس مناطق زلزله زده کرمان به دلیل تخریب
و فرسودگی مدارس و استمرار پس لرزه های فهرج و ریگان در زمستان سرد کویر در
فضای باز تحصیل می کنند.
در حالیکه بروز زمین لرزه 6.5 ریشتری در شرق کرمان در شهرستانهای ریگان،
فهرج و برخی مناطق شهرستان بم از جمله نرماشیر خسارات سنگینی به جدا گذاشت
اما پس از گذشت 17 روز از این زلزله مردم منطقه با مشکلات فراوانی رو
بروهستند.
بروز بیش از 120 پس لرزه طی تنها چند روز در این منطقه و خاطره زمین لرزه
مهیب بم و ریگان موجب بروز هراس در مردم این منطقه شده است بطوریکه همچنان
بسیاری از مردم حتی در طول شبهای سرد زمستان ترجیح می دهند بدون چادر در
حیاط خانه ها بخوابند.
در حالیکه هزار و 800 واحد مسکونی در ریگان و هزار و 150 واحد مسکونی در
فهرج دچار خسارت شده اند تنها 600 چادر در ارتفاعات ریگان بین عشایر توزیع
شده است.
لزوم توزیع کانکس در مدارس مناطق زلزله زده
از سوی دیگر یکی از مهمترین مشکلات مردم شرق کرمان در خصوص مدارس و در
آستانه فصل امتحانات است بطوریکه طبق اعلام مسئولان بیش از هزار دانش آموز
فهرجی، پنج هزار دانش آموز ریگانی و چهار هزار و 500 دانش آموز نرماشیری از
ترس بروز زمین لرزه مجدد حاضر به تشکیل کلاس در مدارس خسارت دیده و فرسوده
این شهرستانهای نیستند و با وجود هوای سرد مناطق کویری و کوهستانی در فضای
باز تحصیل می کنند.
این درحالی است که با تلاش مسئولان محلی تعدادی چادر در فهرج برای دانش
آموزان برپا شده است اما دانش آموزان ریگانی و نرماشیری از وجود این چادرها
نیز بی نصیب مانده اند و بهترین راه برای حل این مشکل در کوتاه مدت توزیع
کانکس و در کنار آن شروع سریع ساخت مدارس مستحکم در این مناطق است.
10 مدرسه ریگان کاملا تخریب شده اند
فرماندار ریگان در خصوص وضعیت مدارس در گفتگو با خبرنگار مهر در کرمان
اظهارداشت: در زمین لرزه 6.5 ریشتری متاسفانه تعداد زیادی از مدارس دچار
خسارت شدند که در مجموع 10 مدرسه به هیچ وجه قابل استفاده مجدد نیستند.
محمد برزنگ افزود: برخی از مدارس نیز غیر استاندارد هستند و بسیاری از
مدرسه ها نیز دچار ترک خوردگی شده اند.
وی ادامه داد: در مناطق عشایری نیز دهها مدرسه چادری وجود دارد.
دانش آموزان از بروز زمین لرزه مجدد هراس دارند
برزنگ افزود: دانش آموزان به دلیل ترس از زمین لرزه و همچنین ترک خوردگی
مدارس حاضر به تشکیل کلاسها در مدرسه نیستند.
وی در جواب این سوال در خصوص اسکان موقت مناطق زلزله زده گفت: تاکنون
تعدادی چادر در ارتفاعات ریگان توزیع شده است و امیدواریم به زودی مقاوم
سازی و بازسازی آغاز شود.
فرماندار ریگان در خصوص مدارس ریگان گفت: باید تعدادی کانکس و چادر در
مدارس توزیع شود که در این خصوص مذاکراتی با هلال احمر انجام شده است.
26 مدرسه خشت و گلی و خسارت دیده در فهرج وجود دارد
فرماندار فهرج نیز در خصوص وضعیت مدارس این شهرستان نیز گفت: با وجودیکه
مرکز زمین لرزه فهرج اعلام شد اما تا کنون هیچ چادری در راستای اسکان موقت
در این شهرستان انجام نشده است.
حسین زین الصالحین ادامه داد: بیش از 26 مدرسه غیر مقاوم در فهرج است و
همچنین تعدادی از مدارس نیز دچار ترک خوردگی شدند.
وی افزود: با تلاشهای صورت گرفته در شهرستان 20 چادر تهیه و بین مدارس
توزیع شد و هم اکنون 20 کلاس درس در این چادرها برگزار می شود.
وی خواستار اسکان موقت در شهرستان فهرج شد و با اشاره به ادامه پس لرزه ها
گفت: بسیاری از سازهای مسکونی و مدارس منطقه آسیب دیده اند و توزیع چادر
بین مردم و کانکس در مدارس ضروری است.
5000 دانش آموز ریگانی در فضای باز تحصیل می کنند
مدیر آموزش و پرورش ریگان در نشست شورای آموزش و پرورش این شهرستان
اظهارداشت: تنها در ریگان پنج هزار و 162 دانش اموز کلاسهای درس را در فضای
باز تشکیل می دهند.
اصغر پارسا در ادامه خواستار توزیع کانکس در مدارس رسگان شده است.
وی گفت: از 52 مدرسه خشت و گلی ریگان صد درصد این مدارس بین 20 تا 100 درصد
خسارت دیده اند و با توجه به ادامه زمین لرزه های حضور در این مدارس امکان
ندارد.
وی تعداد کل کلاسهای درس غیر مقاوم را 226 مورد اعلام کرد.
35 دانش آموز فهرجی در چادر 15 نفره
مدیر آموزش و پرورش فهرج نیز در خصوص مشکلات مدارس این شهرستان در گفتگو با
خبرنگار مهر اظهارداشت: 26 مدرسه پس از زمین لرزه با مشکلات فراوانی مواجه
هستند بطوریکه امکان ادامه تحصیل در آنها وجود ندارد.
محمد بیت الهی ادامه داد: از این تعداد مدرسه 10 مورد شبانه روزی هستند که
دانش آموزان باید شبانه روز در مدرسه باشند که این امکان وجود ندارد.
وی تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از مدارس فهرج در کانون زمین لرزه هستند و
برای جلوگیری از خسارت احتمالی در برخی از مدارس از طریق فرمانداری چادر
توزیع شده است.
بیت الهی خاطرنشان کرد: هر چادر 15 نفر ظرفیت دارد اما در هر چادر 30 تا 35
نفر دانش اموز حضور دارند.
وی افزود: هم اکنون برای ساماندهی دانش آموزان زلزله زده به 150 کانکس نیاز
داریم.
4500 دانش آموز نرماشیری همچنان در انتظار کانکس
مسئول آموزش و پرورش نرماشیر نیز از ادامه تحصیل هزار و 500 دانش اموز این
منطقه در فضای باز و سرمای شدید خبر داد.
عباس حدادیان در این خصوص گفت: مدرسه های خشت و گلی و ترک خوردگی مدارس این
منطقه برای ادامه تحصیل دانش آموزان مشکلاتی ایجاد کرده است.
وی تصریح کرد: بازسازی مدارس این منطقه ضروری است و در کوتاه مدت نیز نیاز
به توزیع کانکس و چادر در منطقه احساس می شود.
این مسئول از آسیب شدید زلزله به 57 مدرسه خشت و گلی نرماشیر خبر داد و
گفت: هم اکنون یک سوم دانش آموزان نرماشیر با مشکلاتی مواجه شده اند.
وی تعداد کلاسهای آسیب دیده در زلزله را 260 مورد عنوان کرد و خواستار
بازسازی سریع آنها شد.
تدریس در چادرها و فضای باز مشکل است
یکی از معلمهای فهرجی نیز در خصوص وضعیت دانش آموزان گفت: هم اکنون دانش
آموزان در چادر مستقر هستند و با وجود سرمای شدید هوا نمی توان این تعداد
دانش آموز را روی زمین سرد 50 دقیقه نگه داشت.
وی گفت: برای رفع مشکلات موجود باید کلاسها در کانکس برگزار شود تا دانش
آموزان بتوانند در ایام امتحانات با تمرکز بیشتری به تحصیل ادامه دهند.
وی ادامه داد: ظرفیت چادرها کم و دانش آموزان زیاد هستند و باید چاره
اندیشی شود.
این معلم گفت: پس لرزه ها ادامه دارد و با این وضعیت مدارس هم دانش آموزان
و هم معلمها با مشکل مواجه هستند.
مسئولان برای ما چاره اندیشی کنند
یک دانش آموز نیز که در چادرهای مدارس فهرج در حال تحصیل است در گفتگو با
مهر اظهارداشت: از مسئولان می خواهم برای بازسازی مدارس و خانه های ما هر
چه زودتر فکری بکنند.
این دختر دانش آموز فهرجی گفت: نشستن روی زمین در چادرها مشکل است و چون
باد و طوفان هم در فهرج زیاد روی می دهد نمی توانیم به خوبی درس بخوانیم.
این دانش آموز گفت: اکثر بچه های هم کلاسی من مریض شده اند و باید فکری به
حال ما شود.
بی خبری از وضعیت منصور اسانلو
خبرگزاری هرانا – از وضعیت رئیس سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران که
در پی برگزاری مراسم یادبود علی صارمی به سلول های انفرادی منتقل شد خبری
در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"هرانا"
با گذشت شش روز از انتقال منصور اسالو به سلولهای انفرادی نامبرده کماکان
در سلول انفرادی و در شرایط نامعلومی نگهداری می شود.
منصور اسالو در پی برگزاری مراسمی که در بند 3 زندان رجایی شهر کرج برای
زندانی اعدام شده علی صارمی برگذار شد به اتهام شرکت در مراسم و سخنرانی
برای حاضرین از سوی حفاظت زندان احضار و به سلولهای انفرادی منتقل شد.
فیلم؛ رضا پهلوی می گوید برادرش به افسردگی مبتلا بود
صدای آمریکا: شاهزاده رضا پهلوی، پسر بزرگتر محمدرضا پهلوی، آخرین شاه
ایران روز چهارشنبه در کنفرانسی خبری، از «عواقب غم انگیز» افسردگی برادر
جوان تر خود سخن گفت. علیرضا پهلوی، ۴۴ ساله روز سه شنبه در محل سکونتش
واقع در شهر بوستون با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.
رضا پهلوی که پس از مرگ برادرش به شهر بوستون در شمال شرق آمریکا رفته بود،
اعلام کرد علیرضا پهلوی سال ها با بیماری افسردگی مبارزه می کرد. وی در
حالی که سعی داشت از گریه پرهیز کند، به نماینده رسانه ها از برادر خود و
اینکه چگونه افسردگی از خانواده او قربانی گرفته است، سخن گفت.
در سال ۲۰۰۱ نیز جسد لیلا پهلوی، خواهر ۳۱ ساله رضا پهلوی پس از مصرف بیش
از اندازه قرص های آرام بخش در اتاق هتلی در لندن کشف شد.
رضا پهلوی درباره مرگ برادرش به خبرنگاران گفت:«خانواده من پیش از این، با
این بیماری فلج کننده دست و پنجه نرم کرده بود، ولی ما این را هم می دانیم
که این تراژدی منحصر به ما نیست، ما آن را با میلیون ها نفر در سراسر جهان
و به ویژه با آنهایی که در وطنمان، ایران هستند و از همین بیماری در رنجند
هستند شریک هستیم.»
رضا پهلوی گفت:«ما امروزعزاداریم، عزادار تسلیم شدن علیرضای محبوب ما به
سنگینی، درد و فشارهای روزانه این بیماری شدید، و عزاداریم به خاطر از کف
رفتن وعده و وعید یک زندگانی دیگر.»
رضا پهلوی گفت زمانی که خانواده او پس از انقلاب ایران مجبور به ترک کشور
شدند، برادرش ۱۲ ساله بود و خواهرش لیلا، ۱۰ سال داشت. رضا پهلوی از آن
واقعه به عنوان یک «ضربه روحی» یاد کرد که «شاید هیچگاه آنان را رها نکند.»
رضا پهلوی به خبرنگاران گفت که با برادرش مرتب در تماس بوده و اخیرا نیز،
یک هفته پیش از مرگ او، با علیرضا تماس گرفته بود. او گفت که برادرش هیچ
نشانه ای از اینکه چرا اکنون تصمیم به پایان دادن به زندگی خود گرفت، نداده
بود.
رضا پهلوی گفت برادرش طی چند سال گذشته، در بوستون زندگی می کرده است، شهری
که پیش از خودکشی، در آن برای تکمیل تحصیلاتش در زمینه تاریخ و تمدن ایران
درس خوانده بود.
علیرضا پهلوی در رشته زبان شناسی تاریخی و مطالعات ایران باستان در دوره
تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد مطالعه کرده بود و مدرک کارشناسی ارشد خود
را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرده بود.
رضا پهلوی گفت برادرش آخرین خواسته های خود را اعلام کرده است که شامل
سوزانده شدن جسدش و رها کردن خاکستر آن در دریای خزر است.
اعضای خانواده پهلوی در حال تکمیل تداراکات برای برگزاری مراسم یادبود
علیرضا پهلوی هستند، این مراسم به احتمال زیاد در شهر واشنگتن دی سی،
برگزار خواهد شد، شهری که رضا پهلوی در حومه آن ساکن است.
پسر بزرگتر محمدرضا پهلوی که علیه عملکرد جمهوری اسلامی ایران سخن گفته
است، روز چهارشنبه گفت مایل نیست به دلیل اتفاقی که برای برادرش رخ داده
است، درباره مسائل سیاسی صحبت کند.
زمانی که از او درباره نقش جنبش اپوزیسیون در ایران پرسیده شد، رضا پهلوی
پاسخ داد:«تعهد من به کشورم تغییری نکرده است و من هرکاری که بتوانم، برای
کمک در جهت آزادی و دموکراسی در وطنم انجام خواهم داد.»
http://www.youtube.com/watch?v=_Eb8s6wJddg&feature=player_embedded
برف برخی مدارس بوكان و مهاباد را تعطیل کرد
آژانس خبری موکریان
سرویس اجتماعی
بارش برف و کولاک شدید ، مدارس مقطع ابتدايي در شهرستانهای مهاباد و بوکان
را تعطيل کرد .
اداره آموزش و پرورش مهاباد اعلام كرد: به دليل بارش برف و يخ زدگي
خيابانها و معابر عمومي، مدارس ابتدايي شيفت صبح در اين شهرستان تعطيل است.
بارش برف در مهاباد كه از سه شنبه شب شروع شده ، چهره اي كاملا\' زمستاني
به این شهربخشيده و خوشحالي مردم اين منطقه را در پي داشته است.
اداره هواشناسي مهاباد، ارتفاع برف در اين شهرستان را در حال حاضر، 10سانتي
متر و دماي هوا را صفر درجه اعلام كرد.
همچنین به دليل ادامه بارش برف وکولاک شدید ومشكل در تردد افراد و خودروها
در شهربوکان ، مدارس مقطع ابتدايي در مناطق شهری روستايي اين شهرستان در دو
نوبت صبح و بعد از ظهر تعطيل است.
ميزان فعلي بارش در بوكان، بيش از 20سانتي متر و دماي هواي اين شهرستان نيز
دو درجه زير صفر گزارش شده است
ایران؛ روزی بيش از يک مادر هنگام زايمان فوت ميکند
روزنامه مردمسالاری: نماينده صندوق ملل متحد گفت: سالانه 420 زن هنگام
زايمان در ايران مي ميرند يعني روزي بيش از يک مادر در ايران فوت مي کنند.
به گزارش فارس، مهمت هولچي اوز ديروز در هفتمين کنگره سلامت خانواده که در
سالن همايش هاي رازي دانشگاه علوم پزشکي تهران برگزار شد افزود: اين کنگره
درباره موضوعات اصلي مربوط به تحکيم خانواده و حفظ سلامتي برنامه ريزي شده
است.
وي گفت: موضوعاتي از بلوغ، بهداشت جنسي در زمينه فاصله گذاري ميان فرزندان،
تغذيه با شير مادر و بهداشت سالمندان مطرح است و دانشگاهيان، پزشکان و
سياستگذاران را گرد هم آورده ايم تا به بحث و گفت وگو درباره اين مسائل
بپردازند.
نماينده صندوق ملل متحد اضافه کرد: همه آگاهيم که رابطه پيچيده و چند وجهي
ميان سلامت تک تک افراد و سلامت خانواده وجود دارد و استانداردهاي سلامت
خانواده به شدت در سلامت خانواده و چگونگي حفظ سلامت افراد تاثير گذار است
و در نتيجه به جاي توجه به فرد توجه به خانواده در بسياري از برنامه هاي
بهداشتي در نظر گرفته مي شود.
هولچي اوز گفت: سلامت خانواده حوزه ميان بخشي بوده گر چه مسائلي مانند
تنظيم خانواده، مادري ايمن يا سلامت باروري را شامل مي شود فراتر از اين
مسائل را نيز در بر مي گيرد.
منابع زيرزمينی آب كشور به پائينترين سطح در 50 سال..
روزنامه جمهوری اسلامی: تغيير وضعيت بارندگي در منطقه، افزايش دماي هوا،
بالا رفتن سطح زير كشت، برداشت بيش از حد از آبهاي زير سطحي، افزايش
نيازهاي آبي در صنعت و كشاورزي و در نمايي كلي اسراف آب در ايران سبب شده
منابع آبي در تمامي دشتهاي ايران به پايينترين سطح در 50 سال اخير برسد.
بارش باران و برف در سراسر كشور با تاخيري طولاني و مطابق پيشبيني سازمان
هواشناسي كشور در ميانه فصلهاي بارش يعني از دي ماه و در اوج آن در بهمن و
اسفند رخ ميدهد اين در حالي است كه كشورهاي منطقه خاورميانه در هفتههاي
گذشته با تغيير الگوي بارش، وضعيت مناسبتري پيدا كردهاند.
ايران اما با وجود بارشهاي نسبتا مطلوب روزهاي گذشته همچنان در وضعيت خشك و
نابساماني بسر ميبرد به طوري كه پرويز رضا زاده مديركل پيشبيني هواشناسي
كشور اين تغيير را نا چيز ميداند و معتقد است: تمامي منطقه شامل كشورهاي
غرب و شرق و خاورميانه در شرايط خشك و كم بارشي به سر ميبرند.
اين كارشناس هواشناسي تاكيد ميكند؛ كشورهاي تركيه، عراق، سوريه و كل منطقه
خاورميانه و آسياي مركزي مانند تركمنستان وضعيتي مشابه ايران دارند و در
طول برگزاري چهارمين كنفرانس تغيير اقليم در تهران، گزارشهاي مشابهي از
وضعيت هواي منطقه از سوي متخصصان بومي ارائه شد كه نشان دهنده وضعيت
خشكسالي در اين كشورها است.
به گزارش مهر و به گفته رضازاده، تغيير وضعيت بارش از غرب به شرق اتفاق
ميافتد و هر چه اقليم به غرب نزديكتر شود شدت تغييرات بيشتر و زودتر اتفاق
ميافتد. بنابراين تغييرات آب و هوايي و كم و بيش شدن نرم بارشها در اردن،
سوريه عراق، تركيه و به طور كلي در شرق مديترانه زودتر خود را نشان ميدهد.
وي اظهارداشت: تغيير شكل الگوي كم بارش و پر بارش در منطقه به هيچ وجه به
تغييرات اقليمي مربوط نيست چرا كه چنين شرايط خشك و خيلي خشك و كم بارشي را
كشور ايران 40 سال پيش نيز تجربه كرده است. ايران در طول ماههاي بهمن و
اسفند زمستاني مشابه به اروپاي امسال دارد. اين كارشناس هواشناسي مشكل
اساسي را نه خشكي هوا و كاهش بارندگي در سالهاي اخير كه كاهش سهمگين
ذخيرههاي آبي كشور به دلايل متعدد از جمله افزايش سطح زير كشت دانست و
گفت: چهل سال پيش سطح زير كشت يك سوم امروز بود ولي شرايط كنوني به شدت عوض
شده است.
رضازاده تاكيد كرد: تغيير وضعيت بارندگي در منطقه، افزايش دماي هوا، بالا
رفتن سطح زير كشت، برداشت بيش از حد از آبهاي زير سطحي، افزايش نيازهاي آبي
در صنعت و كشاورزي و عوامل ديگر برداشت آب را حداكثري و چند برابر كرده
است.
مديركل پيشبيني هواشناسي كشور با اشاره به پايين رفتن سطح آبهاي زير زميني
اضافه كرد: در دشتهاي كشور برداشت از منابع زير سطحي در تمامي مناطق نسبت
به 40 تا 50 پيش رشد غير مترقبهاي داشته به نحوي كه عمق و بستر آب از 10
تا 15متر به 100 تا 150 و در برخي مناطق كشور حتي به 200 متر رسيده است.
وي افزود: قناتها و كاريزها در مناطق كم آب و كويري از كار افتادهاند. يزد
مظهر كم بارشي در ايران بود و به همين دليل با احداث قنات در هزارن سال پيش
آب به سطح كشيده ميشد و مورد استفاده قرار ميگرفت ولي اكنون و در سالهاي
اخير آب دريافتي از قناتها به پائينترين حد خود رسيده و در نوسان است و
اگرچه هنوز آب قناتها قطع نشده اما به پائينترين سطح ممكن رسيده است.
وي تاكيد كرد: در حال حاضر 60 درصد كاريزهاي كويري كه آب را از دل خاك
بيرون ميآورند آب ندارند و اين نشان دهنده پائين رفتن سطح آبها است و
بدتر از آن تداخل آب شور و شيرين در برخي مناطق كشور است.
كاهش بارشهاي سالانه در ايران و افزايش روند خشكسالي، افزايش بيقاعده نياز
آبي با ذخاير فعلي كشور و نبود مديريت درست منابع آبي و همچنين تركيب اين
وضعيت با اقليم خشك ايران به عنوان يكي از كم بارشترين مناطق جغرافيايي
دنيا هشداري جدي براي در پيش بودن شرايط سخت و غير قابل مهار بحران آبي
است.
متخصصان و كارشناسان هواشناسي معتقدند: تغيير الگوي مصرف، مصرف بهينه و
كنترل نيازهاي كشاورزي و صنعتي و كاهش كشاورزي غرق آبي و استفاده از
شيوههاي مدرن آبياري در ايران ميتواند از تنش شديد آبي در سالهاي آينده
در ايران جلوگيري كند. در غير اين صورت ايران به عنوان اقليمي خشك با نبود
آب ديگر سرزميني بيارزش و فاقد ارزشهاي زيستي است.
ايران با 90 درصد اقليم خشك جزو كشورهاي شديدا بياباني است به طوري كه
كارشناسان برآورد كردهاند اكنون تراز آبي كشور 130 ميليارد متر مكعب است
كه 10 ميليارد به نسبت سال 55 كمتر شده كه اين يعني به مرحله اضطرار
رسيدهايم و از ذخيره استراتژيك آب مصرف ميكنيم.
پيش از اين و در سال 2006 سازمان ملل اعلام كرد: در حالي كه ارزشهاي طبيعي
بيابان را حفظ ميكنيم با خطر بيابانزايي بايد مقابله كرد چرا كه خطر
بياباني شدن بسيار شديد است. به طوري كه همان سال خطر بياباني شدن در دنيا
بعد از گرمايش زمين، تغييرات اقليمي و كمبود آب به عنوان سومين خطر جهاني
اعلام شد.
شيوع بالای سکته مغزی در ايران
روزنامه آفرینش: دکتر رضا باورصاد شهري پور در گفت و گويي با سلامت نيوز
درباره سکته مغزي و راه هاي درمان آن اظهار داشت: سکته مغزي يک حادثه حاد
عروقي است که ظرف چند دقيقه تا چند ساعت بيمار دچار ضعف در قسمتهاي مختلف
حسي و حرکتي بدن مي شود.استاديار دانشگاه جندي شاپور اهواز ادامه داد:«
معمولا افت عملکرد حسي و حرکتي در بيمار ظرف چند ساعت به يک ثباتي ميرسد و
ممکن است اين اختلال بعد از بروز حمله حاد بر حسب منطقه درگير مغز به
درجاتي پابرجا بماند.» وي درباره آمار مبتلايان به سکته مغزي در جهان و
ايران گفت:« بدترين آمار از مبتلايان به سکته مغزي در دنيا نشان دهنده اين
است که در هر 6 ثانيه يک نفر در اثر ابتلا به سکته مغزي در معرض مرگ قرار
مي گيرد و سن شايع اين بيماري در نقاط مختلف دنيا بعد از سن 60 سال ميباشد
..» دکترباورصاد درباره آمار مبتلايان به سکته مغزي در ايران عنوان کرد:«
متاسفانه در ايران آمار دقيقي از درصد شيوع سکته مغزي در مردم وجود
ندارد.اما در آخرين مطالعاتي که در دانشگاه مشهد و دانشگاه جندي شاپور
اهواز از 2 سال پيش صورت گرفته است آمار نشان دهنده اين است که بروز سکته
مغزي در ايران در سنين پايين تر از 55 سال شيوع بالايي دارد و ريسک
فاکتورهاي شناخته شده در اين بيماران از شيوع بالاتري نسبت آمار جهاني
برخوردار است. وي در ادامه به نکات حائز اهميتي اشاره کرد و گفت:« در حال
حاضر کمبود يک سيستم توانمند و پويا در زمينه ثبت امار دقيق بيماران مبتلا
به سکته مغزي در کشور مشهود ميباشد.متاسفانه اغلب شهرهاي بزرگ کشور از
داشتن بخش هاي ويژه (با نام استروک يونيت)جهت اقدامات درماني اورژانس براي
بيماران مبتلا به سکته مغزي محروم هستند.در حال حاضر در تمامي دنيا پروسه
درماني اين بيماران به صورت کار تيمي در کلينيکهاي ترکيبي در حال انجام
ميباشد.که متاسفانه در اين زمينه حتي در سيستمهاي دانشگاهي ما همچنان
اقدامي صورت نگرفته است».
شيوع گسترده آنفلوانزا در تهران
بالا رفتن تعداد مراجعان اورژانسبيمارستانهاي تهران با علائمي مثل تب،
سرفه، سردرد، گلودرد، آبريزش بيني، اسهال و علائم شديدتر مانند عفونت ريوي،
حاكي از آن است كه موج جديد آنفلوانزا وارد كشور شده، موجي كه از سوي اروپا
به سمت ايران آمده است.مشاهدات خبرنگار تهرانامروز از راهروهاي شلوغ
بيمارستان بهرامي (بيمارستان مخصوص اطفال) نشان از اين دارد كه اين بيماري
بيشتر در بين كودكان و دانشآموزان شيوع پيدا كرده است. موضوعي كه باعث
نگراني مسئولان وزارت آموزش و پرورش نيز شده و از خانوادهها خواستهاند در
صورتي كه فرزندانشان به آنفلوانزا مبتلا شدهاند از يك روز تا يك هفته
ميتوانند در منزل استراحت كنند.
پيشتررئيس مركز مديريت بيماريهاي وزارت بهداشت با اعلام اينكه وارد فصل
آنفلوانزا شدهايم از گسترش اين بيماري طي روزهاي آينده در كشور خبر داده و
گفته بود: دانشآموزان بيش از ساير افراد جامعه در معرض خطر آنفلوانزا
هستند. به گفته دكتر محمدمهدي گويا اين بيماري در استانهاي خراسان رضوي،
قم، همدان، تهران، اصفهان و شيراز مشاهده شده است كه البته موضوعي غيرعادي
نيست. بعد از گذشت دو روز از اعلام اين خبر حالا معاون دفتر سلامت وزارت
آموزش و پرورش از تدوين دستورالعملي ويژه مدارس براي مقابله با شيوع
آنفلوانزا خبر ميدهد و به ايسنا ميگويد: با توجه به آغاز موج سرما در
اروپا و شيوع اين بيماري در كشورهاي اروپايي و همچنين گزارشهايي كه از
افراد مبتلا در كشورهاي همسايه به ما رسيده، بر همين مبنا وزارت آموزش و
پرورش و وزارت بهداشت دستورالعملي را تهيه كردهاند كه به زودي به تمامي
مدارس سراسر كشور ابلاغ و ارسال ميشود، تا بروز هر گونه آنفلوانزا را در
مدارس رصد كرده و از شيوع آن جلوگيري به عمل آيد.
افزایش 35 درصدی کشف خانه های فساد در کشور
خبرگزاری مهر: رئیس پلیس امنیت اخلاقی با اشاره به اینکه در سالهای 88 و 89
آمار کشف باندهای فساد 30 الی 35 درصد افزایش داشته است گفت: منظور از
باندهای فساد عدهای هستند که خانههای فساد را تشکیل میدهند و یا افرادی
که پارتیهای دورهای برگزار میکنند که حتی در مواردی از آنها برای آن
پارتیها به صورت اینترنتی تا سقف 30 هزار تومان بلیط میفروختند که با کار
اطلاعاتی محل آنها شناسایی شد و آنها دستگیر شدند. سردار احمد روزبهانی با
اشاره به ماموریت گشت امنیت اخلاقی دربرخورد با زنان آسیب دیده گفت: این
زنها تحویل مقامات قضایی میشوند
اخراج برادر یکی از عناصر فتنه از ریاست دانشگاه
خبرگزاری مهر: برادر یکی از عناصر فتنه که طی چند سال اخیر ریاست یکی از
دانشگاههای علوم پزشکی کشور را بر عهده داشت هفته گذشته از سوی مرضیه وحید
دستجردی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برکنار شد. دستجردی پس از گذشت
مدتها از طرح انتقادات نسبت به حضور وی در سمت ریاست دانشگاه، نسبت به این
برکناری اقدام کرد.
علیرضا نامی دیگر در طومار دراز قربانیان انقلاب
رادیو آلمان: بسیاری از ایرانیان مقیم شبکههای اجتماعی ِ اینترنتی و
وبلاگستان فارسی، شبهای گذشته را به سخن گفتن از خودکشی علیرضا پهلوی پسر
جوان آخرین شاه ایران گذراندند.
مهرداد لقمانی، یک کاربر فیسبوک، در صفحهی خود یادداشتی را با عنوان «
چرا تسلیت میگویم» منتشر کرد و در آن به تشریح و دفاع از دیدگاه خود که
علیرضا را یکی مثل هزاران جوان ایرانی میداند، پرداخت.
او نوشت: «علیرضا پهلوی جوانی بود کمابیش از نسل من! آن موقع که انقلاب شد
کاری نمیتوانستیم بکنیم جز مشاهدهی وقایع با هول و هراس، بیخبر از
کابوسی که طومار زندگی و مملکتمان را تا ۳۲ سال بعد در هم خواهد پیچید.
انقلابی که وعدهٔ دموکراسی و حقوق بشر میداد، اولین روز حیات خود را از
لولهی تفنگ بر بام ساختمانی اعلام کرد که تا دیروز همنسلانم در آن برای
ساختن آیندهای بهتر آموزش میدیدند. آنگونه شد که رفتن به دکهی
روزنامهفروشی برای کیهان بچهها هم برایمان قدغن بود، مبادا که عکس
اعدامشدگان را که روزنامهها چاپ میکردند ببینیم، همان روزنامههایی که
چند وقت بعد به امر "امام"، بیشترشان به خفه شدن محکوم شدند و سردبیرانشان
در به در.»
او یادداشت خود را اینطور به پایان برد: « علیرضا پهلوی نامیدیگر است در
طومار دراز قربانیان این انقلاب، نسلی که در پس روزمرگی ظاهری زندگی،
خاموش درد میکشد، درد فراق و حسرت، از آنچه میشد باشیم و آنچه شدیم.»
میزان صحبت زوج های ایرانی در شبانه روز 17 دقیقه است
شهرزادنیوز:
بر پایه پژوهش های گروه جامعه شناسی خانواده دانشگاه علوم بهزیستی و
توانبخشی، میزان گفتگوی زوجین در طول شبانه روز به کمتر از 17 دقیقه کاهش
یافته و طبق آمارهای رسمی، میزان تماشای تلویزیون بین ایرانیان به 5/ 4
ساعت در روز رسیده است.
این گروه پژوهشی، علل این امر را به سه دسته تقسیم کرده است: ضعف در مهارت
ها و انحراف در نگرش به خانواده، انحراف در ساختارهای مدیریتی حقوقی و
اخلاقی خانواده و انحراف در دیگر نظام های اجتماعی موثر بر خانواده.
از جمله عناصر دسته اول، کم رنگ شدن عنصر ایمان و تقدم منافع دنیوی، اصالت
یافتن لذات مادی بر لذت های معنوی و افزایش زمینه برای برقراری روابط خارج
از چارچوب ازدواج، دانسته شده است.
در دسته دوم "انحرافات"، "رسوخ ارزش های مدرن و آموزه های فمینیستی در باور
مردم"، در رأس قرارگرفته است. پس از آن، از جمله آمده است که مادران موفقیت
های شغلی را بر نگهداری از کودکان خود ترجیح می دهند و پدران از تمام
مسئولیت های پدری به کسب درآمد اکتفا می کنند و آن را نیز به مرور زمان بین
خود و "همسرانشان" تقسیم می کنند.
از عناصر دسته سوم "انحرافات"، به گفته پژوهشگران، این است که زنان ترجیح
می دهند تا بعد از طی کردن مدارج ترقی و کسب جایگاه برابر ازدواج را به
تاخیر بیندازند. دیگر عناصر کاهش احساس نیاز مردان به تشکیل خانواده، کم
رنگ شدن عنصر ایمان و در پایان سیستم ناکارآمد اقتصادی، عنوان شده است.
مشکل زنان بی شوهر از نگاه گروه جامعه: سنتهايی که زنان را آزار ميدهد
پارسينه
گروه جامعه دی نا:
باورهای سنتی بهترينآدم ها را به بدترينها تبديل ميکند. همين باورهاست
که زنان بيوه و مطلقه يا همان زنان سرپرست خانواده را وادار ميکنند که به
راههايی کشانده شوند که اغلب افراد دور از باور و اعتقاداتشان است تا آنجا
که برخی از اين افراد حتی به سمت باندهای فساد کشيده ميشوند. اما باور
انسان ها همانقدر که می تواند تلخ باشد می تواند تلخی ها را نيز شيرين کند.
اين ما هستيم که باورها را می سازيم. باور غلط و کهنه افراد است که طلاق را
زشت ترين حلال موجود و زنان بيوه را به غول بی شاخ و دم تبديل کرده است.
جوان بود و خوش بر رو و هنوز بيست و چند سال از زندگياش نگذشته بود که با
دخترش تنها زندگيميکرد، ازدواجش سنتی بود و در سن 17 سالگی او را به عقد
پسری در آوردند که هنوز سربازی هم نرفته بود اگرچه وضع همسرش به واسطه ارث
کلانی که به او رسيده خوب بود و به قول خودش توپ تکانش نميداد، اما چرخ
گردون بد برايش چرخيد و به زمين خورد.
روزهای سختی را گذرانده است از سال 77 تاکنون درست زمانی که دخترش تنها 4
سال داشت و هنوز نميدانست که قرار است از اين زندگی چه سيليهايی بخورد.
سميرا زن جوانی است که خنده از روی صورتش هرگز پاک نشده است و تنها يادآوری
خاطرات آن روزها اشک را در چشمانش جمع ميکند.
او هم از جمله زنانی است که اعتياد يکی از عواملی بود که زندگياش را نابود
کرده است، سالهاست که دست به زانوی خود گذاشته و تنها زندگي ميکند اما
او هم از ديدگاه بد جامعه و آدمها مينالد و هميشه ذهنش را بهم ميريزد.
مطلقه بودنم را پنهان می کنم
اگر قرار باشد رزومه کارياش را بگويد از جا به جايی بيش از حدش خندهات
ميگيرد و باورت نميشودکه چه سرسختانه با تمام کارفرماها و روسايش مبارزه
کرده و پاک دامنی خود را از دست نداده است.
صدايش ميلرزد وقتی ميخواهد صحبت کند اما نفس عميقی ميکشد و ميگويد: "
تنم هميشه ميلرزد وقتی از من ميخواهند که در مورد سرپرست خانوادهام صحبت
کنم و يا اينکه شناسنامهام را از من ميخواهند هميشه وقتی در محل کار به
اين تقاطع ميرسم به دنبال کار ميگردم چون ميدانم اگر راستش را بگويم از
فردا محبتها تغيير ميکند و نگاه افراد از آن به بعد تغيير خواهد کرد"
خنده تلخی ميکند ادامه ميدهد" اين طور وقتها اولين کار اين است که
نيازمنديهای روزنامه تهيه کنم."
ديدگاه و باورهای غلط در جامعه ريشه زندگی زنان مطلقه را می خشکاند و
پشتشان را خالی ميکند و رنگ زندگي عادی را برايشان تيره و تار ميکند.
سميرا سالهاست که به تنهايی زندگي ميکند، اما اين تنهايی آنقدر او را
اذيت نکرده است که نگاههای پر قصد و غرض افراد اطرافيانش. دخترش هم که
الان خانمی برای خودش شده دغدغههای خود را دارد، دخترک هميشه از اينکه
مردم دوست دارند در همان برخورد اول برايش پدری کنند دل خوشی ندارد.
افکار پوسيده جامعه را می پوساند
دکتر مجيد ابهری استاد دانشگاه شهيد بهشتی و جامعه شناس معتقد است: نگاه و
رفتارمردم به زنان مطلقه و سرپرست خانوار که ميخواهند خود نان آور
خانهيشان باشند آنقدر بد است که در بسياری از موارد اين افراد صبر و
استقامتشان تمام ميشود و دست به تن فروشی ميزنند اگرچه شايد اين اقدام
آنها شرعی باشد اما وقتی فرد برای امرار معاش و رفع مايحتاج زندگياش با
کسی باشد يعنی تن فروشی کرده است.
ابهری می افزايد: اگر فکر ميکنيد وضعيت زنان بيوه بهتر است سخت در اشتباه
هستيد، اگر درخيالتان اين ميگذرد که زنانی که همسرشان براساس يک حادثه و
يا حتی مرگ طبيعی از اين دنيا رفتهاند حالا دور از باورها و تفکرات پوسيده
اطرافيانشان ميتوانند زندگی کنند بازهم سخت در اشتباه هستيد.
روزی که قرار بود همسرش از مسافرت برگردد و کلی برای آن روز خود را مهيا
کرده بود، ياد آخرين روزی افتاد که قرآن را بالای سرش گرفته بود و هنوز چند
متری از خانه دور نشده بود که اشک روی صورتش راه ميرفت.
آری همسرش او را با فرزندان قد و نيم قد تنها گذاشت. مريم می گويد: روزهای
نخست که تنها شده بودم احساس خوبی نداشتم آن روزها تنها حسم تنهايی بود و
غمم بزرگ کردن بچههايم بود اما حالا بعد از گذشت سالها قصه تغيير کرده
است و هر روز داغ دلم از حرف و نگاههای مردم تازه تر ميشد.
خواهرم نمی خواهد شوهرش را ببينم
او زن 40 و چند سالهاي است که دردهايش بيشتر از زنهای مطلقه است، او که
هر روز پيرتر و پيرتر ميشود و فشار حرفهای مردم و نگاههايشان کمرش را خم
کرده است.
خانه مرتب و خوبی دارد نشانی از نداری و فقر در خانهاش نيست اما امان از
حرف مردم. سکوت ميکند نفس عميقی ميکشد و ميگويد: اوايل سخت بود اما هر
روزکه ميگذرد سختتر ميشود، کمبود مالی ندارم و زندگی راحتی دارم اما
مردم به من به چشم يک طعمه بی پناه نگاه ميکنند و اين جريان به نزديکترين
آدمهای زندگيام مانند خواهرم هم رسيده است، سالهای اول راحتتر به خانه
ما ميآمد اما حالا وقتی شوهرش حتی با من حرف ميزند با نگاهش ناراحتيش را
نشان ميدهد، خيلی وقته به مهمانی نرفتهام تا زندگی او با وجود من بهم
نخورد، گاهی به گوشم ميرسد که به خاطر حضور من دو باهم دعوايشان شده است.
مقصر کيست؟
مريم می گويد: اگر هم در جايی صحبتش شود همه افراد فقط يک نسخه ميپيچند که
ازدواج کن. با اين همه آن ها به اين فکر نميکنند که من همسرم را دوست
داشتم و دارم و فکر اينکه کسی جای او را برای من بگيرد هم اعصابم را بهم
ميريزد چه برسد به اينکه بخواهم ازدواج کنم. از کجا بدانم مردی که امروز
به من ابراز علاقه می کند مرا تنها برای هوا و هوسش نمی خواهد.
زنان بيوه که در اصل هم نقش پدر را در خانه دارند و هم نقش مادر را زندگی
مشقتباری دارند زيرا علاوه بر بار عاطفی زندگی که بر دوش آنها است بايد
زندگی را مانند يک مرد اداره کنند و خم به ابرو نياورند، و اين ديدگاه که
يا بايد ازدواج کنندو يا اينکه بايد بسازند و بسوزند چرا چون همسرشان بر
اثر تقدير روزگار از اين دنيا رفتهاند اما موضع زمانی خنده دار ميشود که
اگر اين جريان بالعکس باشد و شوهری همسرش را از دست بدهد هنوز به سال
نرسيده بايد ازدواج کنند و مردم طوری وانمود ميکنند که انگار اصلا از اول
زن اين خانه همين شخص بود است.
دکتر ابهری می گويد: اولين مشکل زنان بيوه اين است که اطرافيانشان
همسرانشان را از اين افراد قايم ميکنند و دايره روابطشان را با اين افراد
کوچک ميکنند، آفت تمام زنان سرپرست خانوار ديدگاه اطرافيان است، زيرا آنها
هستند که باورهايشان اين زنان را از پا در ميآورند
رقص نا بهنگام
رقص تو می کُشد مرا ، حلقه نشو به گردنم
تاب نزن به گردِ من ، آب شدم ، من نه منم
از چه شراب می دهی ، باده به آب می دهی
من زِ خمار بَر شدم ، دیده به هم نمی زنم
قِصه نگفته پَر شوم ، داد نخوانده دَر شوم
این همه می شود ولی ، گوژ نگردد سخنم
چکش و داس من تو را ، عطر لباس من تو را
لُخت و پَتی در این وطن، در طلب شکفتنم
داد شنو ز مرغ جان ،بر سر بام عاشقان
خانه به خانه گفتن و کوچه به کوچه خواندنم
گر چه شکسته دست من ، باغ نگر ز هست من
بی بَر و کال مُرده ای ، از تو چرا در شکنم
لاله سرخ ژاله شد ، اشگ به هر پیاله شد
باز شکوفه می دهد ، شاخه مانده بر تنم
داریوش لعل ریاحی
15 دیماه 1389
Dlr1266@hotmail.com
بالای
صفحه |