xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

"آگاهی نامهء " دیگران (مجموعه ای از اخبار روز)

آنچه که در اینجا می آید - و سعی میشود که روزانه بیاید - ، فرستاده های دوستان  از طریق ایمیل می باشد . من تنها تکثيرکننده ام و قصد تنها اطلاع رسانی است ونه جانبگیری.

چهار شنبه ،  26 آبان 89

فرستنده : اوتانِس

www.rudarru.net

پیش بسوی بزرگداشت 16 آذر


عکس / سانحه برای دوچرخه‌سوار ایرانی در بازيهاي آسيايي گوانگجو

بازيهاي آسيايي گوانگجو / دوچرخه‌سوار ایرانی رشته کایرینگ در پیست دچار سانحه شد.
محمد پراش که به فینال رشته کایرینگ راه یافته بود بعد از برخورد با دوچرخحه سواری که جلوتر از او روی پیست افتاده بود، با این ورزشکار برخورد کرد و بر اثر شدت جراحت راهی بیمارستان شد.


 

یاد داریوش و پروانه فروهر را گرامی میداریم

اطلاعیه

یاد مبارزین آزادی و قربانیان استبداد،
داریوش و پروانه فروهر را گرامی میداریم!

مردم ایران مبارزات خستگی ناپذیر پروانه و داریوش فروهر در راه بر قراری آزادی در سرزمین ایران را هرگز فراموش نخواهند کرد. مبارزات آزادیخواهانه داریوش و پروانه فروهر، رهروان مصدق بزرگ و جبهه ملی، در دوران قبل از بهمن 57 آنان را به چهره های شناخته شده ملی تبدیل نمود. آنها پس از استقرار جمهوری اسلامی و هنگامی که به فریب بزرگ مردم توسط جمهوری اسلامی پی بردند، بی پروایانه و در کمال شهامت به انتقاد از رژیم و اعمال آن پرداختند.

داریوش و پروانه فروهر، ستارگان قرنی تلاش در آسمان مبارزات رهائی بخش مردم ایران را دژخیمان جمهوری اسلامی با ضربات کارد بیرحمانه و وحشیانه، در یکم آذر 1377 از پای در آوردند. حاکمان دیکتاتور، بزعم خود دو مخالف و مقاوم سرسخت را نابود ساختند. ولی چهره صمیمی و مبارز این دو قهرمان آزادیخواه همواره الهام بخش مردم قدرشناس ایران در فضای مبارزه باقی ماند و سردمداران جنایتکار حکومت هرگز نتوانستند نام فروهرها را از خاطره مبارزاتی مردم بزدایند.

قتلهای سیاسی زنجیره ای که در طول آن بهترین فرزندان این آب و خاک بخون کشیده شدند، فاجعه ای بود که در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران کم نظیر است. تنها حکومتی که سی سال نامردمی در این آب و خاک روا داشته است میتواند قادر بانجام اینگونه جنایات باشد. حکومتی که رهبر خشک مغزش در تابستان 1367 بالغ بر سه هزار تن از جوانان ما را در حالیکه اسیر زندانهای او بودند به سلاخان سپرد.

خاطره مبارزات قهرمانانه پروانه و داریوش فروهر در ذهن تاریخی مردم ایران باقی میماند و نام ایشان همواره بر جریده تاریخ مبارزات آزادیبخش مردم ایران ثبت و پایدار خواهد ماند. ما همراه مبارزین راه آزادی ایران عهد خویش در برچیدن سیطره سیاه و شوم جمهوری اسلامی را از یاد نخواهیم برد و تا بپایان بردن این راه دور با رنج بسیار با مردم شریف ایران همراه و همقدم خواهیم ماند!

خاطره مبارزات آزادیخواهانه داریوش و پروانه فروهر را گرامی میداریم.

هیات اجرائی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری - دکتر همایون مهمنش
بیست و پنجم آبان 1389 برابر شانزدهم نوامبر 2010

پروین تاجیک: برای دادخواهی از هتک حرمت برادرم، محکوم به حبس شدم

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: پروین تاجیک، خواهر روزنامه نگار زندانی عبدالرضا تاجیک که چندی پیش و به اتهام پیگیری وضعیت برادر زندانی خود در دادگاهی بدون حضور وکلای مدافع خود به یک سال و نیم حبس محکوم شده است درباره دادگاه خود گفت که دادگاه من به قدری مظلومانه برگزار شد که دلم برای خودم سوخت و احساس کردم آنجا بدون حامی و بدون پشتیبان بودم.

شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک روزنامه‌نگار زندانی را به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی به یک سال و نیم زندان محکوم کرد.

پروین تاجیک در مورد روند برگزاری دادگاه خود به جرس گفت: « من اصلا نمی دانستم دادگاهی قرار است برای من برگزار شود، یعنی به من نگفتند که قرار است دادگاه برگزار کنند، فقط زنگ زدند و گفتند فردا بیایید شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، من هم فکر کردم قرار است بروم تا روز دادگاه را به من اعلام کنند، برای همین بدون هیچ آمادگی و بدون اطلاع وکیل رفتم، شاید درست نباشد خودم این را بگویم که دادگاه من به قدری مظلومانه برگزار شد که دلم برای خودم سوخت چون احساس کردم آنجا خیلی بدون حامی و بدون پشتیبان بودم، چهار تا سوال و جواب کردند، برگه هایی که دم دست شان بود را ورق زدند و بعد هم که داشتم دادگاه را ترک می کردم یک نفر دنبالم دوید و گفت، کجا؟ حکم شما دارد تایپ می شود، انگار من از قبل از دادگاه محکوم بوده ام، بعد هم برگه حکم را امضا کردم.»

وی اضافه کرد: «به همسرم گفتم اگر قرار شد مرا هم تنها به جرم دفاع از برادر به زندان بیاندازند شما هرگز هیچ دفاعی از من نکن. ترجیح می دهم یک سال و نیم به زندان بروم اما هیچ یک از اعضای خانواده ام ، پیگیر کار من نباشند. در کشوری که پیگیری خانواده از عزیزی که در زندان است جرم محسوب می شود چرا باید خانواده ام از من دفاع کنند و آنها هم به زندان بیافتند. بگذار اعضای دیگر خانواده ام وارد این این محدوده قرمز نشوند.»

خانم تاجیک به دلیل بی‌اطلاعی از تشکیل دادگاه از داشتن وکیل محروم بود در مور نحوه برخورد قاضی پرونده (قاضی مقیسه) و اتهامات «تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان عمومی» منتسب به وی در این دادگاه گفت: «من اصلا آمادگی برای دفاع نداشتم ولی خودشان کهریزک را به یادم آوردند وقتی گفتند نظام دارد با کسانی که در کهریزک خطا کرده بودند برخورد می کنند شما چرا تبلیغ علیه نظام می کنید من هم به آنها گفتم خوب شد یادم آوردید همان ها که کهریزک را به وجود آورده اند، آنها تبلیغ علیه نظام کرده اند نه ما که دادخواهی می کنیم . ولی به من می گفت شما دست تان در دست انگلیس و آمریکایی ها است که دست آنها هم به خون مردم افغانستان و پاکستان آلوده است. گفتم من مثل خواهر شما هستم شما روی تان می شود این حرف ها را به من می زنید؟ گفت ما برادر و خواهر نیستیم. شما برادر و خواهرتان همان انگلیسی و آمریکا هستند ، چه می توانستم بگویم. بارها به من می گفتند دروغگو و این آنقدر عذابم می داد که من هم مجبور می شدم بگویم متاسفم و در نهایت پاسخ شنیدم؛ آنقدر متاسف باش تا دق کنی.»

لازم به یادآوری است که قاضی محمد مقیسه (معروف به ناصریان) از عوامل اصلی دخیل در کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و صدور احکام اعدام و زندان های طویل المدت پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته می باشذ.

اتحادیه خبرنگاران آلمان، اتهام جاسوسی به دو خبرنگار بازداشتی در ایران را رد کرد

اتحادیه خبرنگاران آلمان روز سه شنبه در بیانیه ای هرگونه اتهام جاسوسی به دو خبرنگار آلمانی که در ایران بازداشت شده اند را رد کرد و به پخش برنامه ای از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی که در آن این دو، به اشتباه خود اعتراف کرده اند، به شدت اعتراض کرد. به گزارش آسوشیتد پرس، اتحادیه خبرنگاران آلمان خواهان آزادی بدون قید و شرط و فوری این دو خبرنگار شده است.

پیشتر، گیدو وسته وله، وزیرخارجه آلمان هم آزادی این دو خبرنگار را درخواست کرده بود.

اولریک کایزر، معاون رییس اتحادیه خبرنگاران آلمان در واکنش اتهام جاسوسی که به این دو خبرنگار مطرح شده، گفت:« پوشش نقض حقوق بشر را نمی توان جاسوسی نامید چون فقط بحث خبر مهم است (و نه اطلاعات محرمانه و مخفی).»

گزارش منابع مستقل حاکی است اين دو شهروند آلمانی از سوی ماموران امنیتی و در حال مصاحبه با سجاد قادرزاده، فرزند سکينه محمدی آشتيانی که در آستانه اعدام قرار دارد، بازداشت شدند. در جريان يورش ماموران، آقای قادرزاده و هوتن کيان، وکيل خانم آشتيانی، نيز بازداشت شدند.

دیدار مقامات کنسولی با دو خبرنگار بازداشت شده

وزارت خارجه آلمان روز سه شنبه گفت که مقامات کنسولی سفارت در تهران توانسته اند برای دومین بار در ماه جاری، با دو خبرنگار آلمانی بازداشت شده دیدار کنند و رایزنی ها برای حل این مسئله ادامه دارد.

تهران روز دوشنبه این دو خبرنگارا را به «جاسوسی» متهم کرده است. این دو خبرنگار در حالی که مشغول مصاحبه مطبوعاتی با پسر سکینه محمدی آشتیانی بودند، دستگیر شدند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، وزارت خارجه آلمان طی بیانیه ای اعلام کرد که نماینده کنسولی سفارت در تهران توانسته دیداری کوتاه در زندان تبریز با این دو خبرنگار، داشته باشد. دولت آلمان در این بیانیه گفته که به تلاش مستمر و جدی برای حق این مسئله، ادامه خواهد داد.

رييس کل دادگستری آذربايجان شرقی گفته که جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی محرز و ثابت شده است و همزمان يکی از دو متهم آلمانی در تلويزيون دولتی ايران «اعتراف» کرده که «اغفال» شده است.

مالک اژدر شريفی، رييس دادگستری آذربايجان شرقی به خبرنگاران در تبريز گفته است: «اين دو تبعه آلمانی به ادعای توريست بودن به ايران آماده اند ولی عملکرد اين دو توريست در ايران و تبريز و خبردهی و جريان سازی در تبريز نشان می دهد که اين افراد برای جاسوسی آمده اند.»

اين مقام قضايی افزوده است: «جريان دستگيری اين دو فرد با اطلاع دهی افراد ساده و عادی بوده است و مدرک جرم جاسوسی آنان در دست بوده و هدف آنها التهاب آفرينی عليه جمهوری اسلامی ايران است.»

به نقل از رادیو فردا

نامه محمد مصطفایی به رهبر جمهوری اسلامی

به نام خدا

حضرت آيت الله خامنه اي

رهبر جمهوري اسلامي ايران

با سلام

اين اولين باري ست که خطاب به شما نامه مي نوسم و آخرين بار هم خواهد بود که شما را خطاب خود قرار خواهم داد. چرا که اعتقاد دارم که به هيچ عنوان شايستگي رهبري يک نظام مردمي و دموکراتيک را نداشته و خود مي دانيد که با اغفال و دروغ و تزوير و ريا سکان رهبري را در دست گرفته و با توصيه و مسامحات و تسامهات، آيت الله شده و بعد از فوت امام خميني به ناحق رهبر شديد. به هر حال تقدير چنين است که امروز شما رهبر کشوري هستيد که حدود هشت ميليون نفر از مردمانش به دليل نالايقي شما و ايجاد نظامي غير مردمي وديکتاتوري آواره کشورهاي ديگر شده و توان بازگشت به ايران را ندارند اما اميدوارم اين نامه يکي از فرزندان زجر کشيده ايران زمين را بخوانيد و يا اگر سربازان گمنام امام زمان شما خواندند به دست مبارک شما نيز برسانند.

آقاي خامنه اي

هفت ساله بودم که وارد جامعه شدم جامعه اي که شروعش با حکومت خميني و افرادي مثل شما و دار و دسته قدرتمند شما بود. از هفت سالگي به دليل فقر مالي کار کردم، پدر و مادر م نيز سرسختانه مشغول کار بودند و ناچار بودم به هر دري زنم تا لباس گرمي خريده و در زمستان بر تن کنم. هيچ وقت از ياد نخواهم برد روزهاييکه در خيابان هاي تهران به دنبال لقمه ناني به هر دري مي زدم و دست ياري به هر کس و ناکسي دراز مي کردم. يادم نمي رود سيلي هايي را که از برخي افراد مي خوردم و اجباري که ناچار بودم براي لقمه ناني تحمل کند. يادم نيم روم روزهايي که تا ساعات دو نيمه شب به همراه مادر و پدرم کار مي کردم و زجر مي کشيدم. پيله ها و تورم هايي که بر دستانم به دليل اشتغال به کار زيان آور از جمله کاشي پزي با آن کوره هاي داغ، ايجاد مي شد را هرگز فراموش نمي کنم. يادم نمي رود کتک ها و سيلي هاي معلمم را که به دليل نبود وقت براي تحصيل و درس خواندن بر صورتم مي امد و ناچار بودم صدايم را در گلو خفه کنم. و يادم نمي رود، در دوران کودکي، حسرت خريد دوچرخه اي را داشته و براي اينکه نمي توانستم با هم سن و سالي هاي خودم بازي کنم غصه مي خوردم و ساعت ها گريه مي کردم. يادم نمي رود مادر سيدم را که او نيز مشقتهاي بسياري را تحمل کرد و ساليان سال سختي کشيد.

مصيبت هايي که بر من و مادرم رفت باعث شد تا مسير زندگي ام را تغيير دهم و پس از خدمت سربازي تصميم گرفتم راهي دانشکده حقوق شود. به دليل آنکه شما به دنبال پر کردن جبيب خود با سرمايه هاي غني نفتي و صنايع بوديد و من و امثال من محروم از حقوق اجتماعي و به دليل کار در کودکي يکي از ناموفق ترين شاگردان دوران دبستان و راهنمايي و دبيرستان بودم با تلاشهاي شبانه روزي و با شدايد بسيار موفق به قبول در رشته حقوق دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران شده و پس از سالها وکيل دادگستري شدم. وکيلي که قسم خورد مدافع حقوق مظلومين و مستضعفين باشد.

آقاي خامنه اي

کوتاه سرگذشت خود را گفتم که گمان نکنيد به راحتي توانستم شغلي را که عاشقش بودم را به دست آورم. من سي سال در دوران حکومت شما و افراد نالايقي مثل شما زجر کشيدم و تلاش کردم و تلاش کردم و توانستم جايگاه اجتماعي بسيار مناسبي براي خود ايجاد کنم و افتخار مي کردم که مدافع کساني هستم که حقوقشان ضايع شده و من براي آنکه حقوق از دست رفته شان را احقاق کنم شبانه روز تلاش مي کردم. اغلب کساني که به دفتر کارم رجوع مي کردند کساني بودند که حقوقشان را برخي از قضات دادگستري بي وجدان و وحشي دستگاه قضايي تضييع کرده بود. قضاتي که جز اعمال خشونت و صدور احکام غير انساني از جمله سنگسارو اعدام، زندانهاي طولاني مدت عملي ديگر بلد نبودند.

آقاي خامنه اي

زماني که کودک بودم شاهد زجر و در به دري و بدبختي خود بوده و بعد که وکيل دادگستري شدم شاهد زجر و ناله کساني شدم که به دفتر کارم مراجعه مي کردند. روزي نبود که مادري گريان در دفتر کارم نيايد و استمداد نجويد و پدري براي نجات فرزند بي گناهش التماس نکند. چون زجر و سختي کشيده بودم، مي دانستم مراجعه کنندگان چه دردي مي کشند. آنان دردشان از ستم و ظلمي بود که شما و سربازان شما بر سرشان آورده بوديد.

آقاي خامنه اي

در طول دوران وکالتم، از زندگي و خانواده خود زدم. شب و روز کار کردم. روزها فرزند کودک خود را براي نجات جان انسانهايي که در دست شيادان شما اسير بودند را نمي ديدم و همسرم نيز به احترام آرمان هايم تحمل مي نمود. در اين مدت به لطف خدا توانستم جان پنجاه نفر را از مرگ نجات داده و دهها نفر از بي گناهان را از زندان آزاد کنم.

آقاي خامنه اي

از هفت سال پيش هر جايي که مي شنيدم حق فردي ضايع شده است وکالتش را به عهده مي گرفتم و به زندان هاي مختلف هر گوشه کشورمي رفتم، تا بتوانم حق مظلومي را بستانم. فرياد مي زدم که نبايد کودکان زير 18 سال را اعدام کرد. فرياد مي زدم که سنگسار انسانها عملي وحشيانه است و قطع دست و پا و شلاق و صدور دستورهاي بازداشت خودسرانه و زنداني کردن غيرقانوني اشخاص به نظام به اصلاح جمهوري اسلامي ضربه مي زند. براي نجات جان کودکان به هر دري مي زدم از درآمد شخصي خود صرف مي کردم و با کمک بسياري از خيرين ايراني و خارجي با پرداخت ديه جان انسانهايي که مستحق اعدام نبودند را نجات مي دادم و کساني که سالها به صورت خودسرانه در زندان بودند را ياري مي کردم که از حبس بي مورد نجات يابند. يادم نمي رود فاطه زن تبعه افغان را که دو سال بي گناه در زندان بود و اگر من وکالت او را به عهده نداشتم باز هم در زندان مي ماند و شايد تا حال اعدام مي گرديد. يادم نمي رود زنداني دو جنسيتي که هر روز مورد تجاوز ماموران زندان قرار مي گرفت و ماهها در زندان انفرادي بود و توانستم از زندان آزادش کنم. يادم نمي رود زني را که همسر بي رحمش بر صورتش اسيد پاشيده بود و متواري کشته بود. هيچ نبود دستش را بگيرد و توانستم براي او امکانات رفاهي و پزشکي فراهم کنم. يادم نمي رود هديه دختر 14 ساله را که به اتهام رابطه نامشروع راهي زندان اوين مي شود و بعد از مدتي به زندان رجايي شهر تبعيد و در ميان زندانيان خطرناک قرار مي گيرد و در نهايت توسط قاتلاني که با وي هم سلول بوده اند به قتل مي رسد. ياد نمي رود رحيم جوان اهل تبريز را که مامورين دولتي شما چشم به زنش داشتند و زمينه اعدام وي را فراهم کرده و همسرش را دستگاه قضايي به سنگسار محکوم کرد و رحيم را ناجوانمردان اعدام نمود. يادم نمي رود التماس هايي که براي نجات جان بهنود شجاعي نوجوان 17 ساله کردم و جلادان شما او را ناجوانمردانه در مقابل چشمانم اعدام کردند. يادم نمي رود خاطرات تلخ شکنجه موکلينم را که مامورين آگاهي و اطلاعات انجام داده بودند.

آقاي خامنه اي

وکالت صدها پرونده را به عهده گرفته ام که حقوقشان توسط مراجع امنيتي و قضايي شما و با اجازه شما و دوستان نزديکتان از جمله جنتي و لاريجانها و احمدي نژاد، تضييع شده بود و دست ياري به سوي من دراز کرده بودند. به دليل مخالفتي که با مجازات سنگسار داشتم هر جا مي شنيدم که احدي به سنگسار محکوم شده است وکالت او را مي پذيرفتم و براي من فرقي نمي کرد که اين پرونده توسط چه کسي معرفي شده است. مهم اين بود که شخصي به سنگسار محکوم شده و هر لحظه جلادان دادگستري تشنه وار قصد کشتن زندانيان بي پناه را داشتند و احدي نبود که ياريشان کند. اما شما کجاييد آقاي خامنه اي عزيز، که ببينيد چه جنايتهاي در دادگستري و زندانهاي جمهوري اسلامي به خصوص زندان گوانتانموي 209 امنيتي اوين در حال رخ دادن است. هر چند مي دانم و به خوبي مي دانم که عامل اصلي تمام اين جنايتها شماييد. شمايي که چشم خود را بسته ايد و براي حفظ قدرت هر دستوري که لازم باشد صادر مي نماييد.

آقاي خامنه اي

نمي گويم چه تهديدهايي از سوي دستگاه قضايي و امنيتي شدم و چندين بار مورد بازجويي و بازخواست قرار گرفتم چون برايم مهم نيست و خود پذيرفته بودم که شرايط سختي را در پيش خواهم داشت. برحسب وظيفه در سال گذشته، وکالت زني به نام سکينه محمدي را که به جرم ناکرده زناي محصنه درزندان تبريز بود به عهده گرفتم خبر زنداني بودن اين زن بي پناه را يکي از موکلينم که در زندان تبريز بود به من داد. تمام مقدمات سنگسار فراهم شده بود و تلاش هايم براي نجاتش به نتيجه نرسيد به هر دردي مي زدم بسته بود. ناچار شدم خبر سنگسار قريب الوقوع اين زن را در وب سايتم منتشر کرده و به بسياري از خبرنگاران داخلي و خارجي اطلاع دهم تا صداي بي گناهي موکلم را به گوش مسئولين ناشنواي جمهوري اسلامي برسانند. پس از اينکه اين خبر منتشر شد بسياري از سياستمداران حمايت خود را اعلام کردند ولي هرگز و هيچگاه نخواسته و نمي توانستم به خود جرات دهم که از پرونده اي سواستفاده کنم. اما اين پرونده، جنبه و حساسيت بين المللي به خود گرفت و جهاني شد.

پس از اين ماجرا بود که احضار شدم و مورد بازجويي 4 ساعته شعبه دوم بازپرسي قرار گرفتم. روز احضار گمانم اين بود که ديگر به خانه بازنخواهم گشت اما به لطف الهي بازپرس شعبه دوم بازپرسي زندان اوين مرا آزاد کرد. چند ساعت بدون آنکه بدانم چه اتفاقاتي رخ داده است، بعد به دفتر کارم رفتم و متوجه شدم که مامورين امنيتي براي بازداشت من به دفترم هجوم آورده و با نبودم رفته بودند اما دهها نفر از ماموين امنيتي بيرون از دفتر در کمين من بودند ولي آنها چشمشان کور بود و ورود مرا به دفترم نديدند. چند ساعت بعد متوجه شدم ماموران امنيتي همسرم را گروکان گرفته اند و مي گويند تا زماني که خود را معرفي نکنم او را آزاد نخواهند کرد. اين شد که تصميم گرفتم به خواسته هاي غيرقانوني مرجع امنيتي و قضايي تمکين نکنم و خود را معرفي نکنم چند روزي گذشت و چاره را تنها در اين ديدم که از مرز ايران خارج شوم و به اين صورت همسرم از بازداشت امنيتي سربازان شما آزاد شود. پس از خروج از مرز به ترکيه رفتم و در آنجا خود را به پليس معرفي کردم. خبر بازداشتم در يکي از روزنامه ها ترکيه منتشر شد و اين بود که تيمي از مامورين وزارت اطلاعات و امورخارجه براي مذاکره جهت برگرداندنم، به ترکيه آمدند و اما حمايت همين دولتي هاي اروپايي و آمريکا و غيره باعث شد دست مامورين نيروي امنيت به من نرسد.

آقاي خامنه اي

دست سربازان امام زمان شما به من نرسيد و حال از اينکه نتوانستند حتي با گروگان گيري همسرم مرا بازداشت کنند مي سوزند. دست سربازان امام زمان شما به نرسيد تا از من نيز همچون سجاد قادر زاده پسر سکينه محمدي، هوتن کيان وکيل ديگر سکينه و خود سکينه تحت شکنجه اقرار گرفته و سوءاستفاده تبليغاتي کنند. دست سربازان امام زمان شما به من نرسيد تا بتوانم صداي مظلوميت زنان و کودکان زندانيان و جنايتهايي که شما عليه بشريت کرده ايد را به گوش جهانيان برسانم.

آقاي خامنه اي

اگر هم دست سربازان امام زمان شما به من مي رسيد باز هم واهمه و باکي نداشتم چرا که خون من رنگين تر از هزاران نفر از زندانياني که در دهه 60 و 70 به صورت خودسرانه اعدام شدند نيست. خون من رنگين تر از دهها نفراز جوانان و نوجوانان و زنان و مرداني که در خيايانهاي تهران مورد حمله سربازان امام زمان شما قرار گرفته و به قتل رسيدند نيست. خون من رنگين تر از زندانيان سياسي که حق ملاقات با فرزندان و خانواده خود را ندارند نيست. خون من رنگين تر از سهراب ها و نداها و کشته شدگان بازداشتگاه کهريزک نيست.

آقاي خامنه اي

پس از اينکه ماموران امام زمان شما دستشان به من نرسيد شروع کردند به تخريب شخيصت من، يک روز من را کلاهبردار خواندند. يک روز وکيل فراري خواندند. يک روز مزدور غرب خواندند و در کنار اين تهمت زني ها، بارها از طرق مختلف ازجمله سفارت ايران در نروژ خواستند که بر گردم تا به اهداف شومشان برسند. حال نيز در برنامه هشت و سي دقيقه ديروز مرا مزدور غرب و منتسب به حزب کمونيست کارگري نمودند.

آقاي خامنه اي

من بارها گفته ام که با هيچ گروهي همکاري نمي نمايم و وکيلي مستقل هستم اگر هم با گروهي فعاليت کنم نيز تخلف ننموده ام. همه کساني که در خارج از کشور زندگي مي کنند اعم از کمونيست و مجاهدين و توده اي و غيره همه قرباني جنايتهايي شده اند که شما و امثال شما مرتکب شده ايد و حال به دنبال احقاق حق هستند و خوشبختانه امروز اکثريت آنها مدافع حقوق بشرند و شما ناقض حقوق بشر.

آقاي خامنه اي

مظمئن هستم با شکنجه و زور و اجبار و زنداني کردن افراد و سرکوب معترضان به سياست هاي غلط شما و پخش برنامه هاي دروغين و اغفال کننده در صدا و سميا، راه به جايي نخواهيد برد و توصيه مي کنم بيش از اين به نام اسلام جنايت نکنيد. به نام اسلام زنان را برده نکنيد و تبعض هاي ناروا بر آنها ننمايد. به نام اسلام اعدام و سنگسار نکنيد و به نام اسلام و حفظ اسلام گروگان گيري نکنيد. توصيه مي کنم به جاي اخذ اقرار با شکجه به فکر زدودن مجازات هاي غير انساني از قوانين باشيد هر چند شما و سربازان شما که برخي ها با نام و برخي ها گمنام هستند، لياقت حکومت و حکم راني را به هيچ عنوان نداشته و نداريد.

و سلام عليکم و رحمت الله و برکاته

منبع: وبسایت محمد مصطفایی

گزارشگران بدون مرز: اطلاع رسانی جاسوسی نیست

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: سازمان گزارشگران بدون مرز خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط دو روزنامه‌نگار بازداشت شده آلمانی گردید. این سازمان با تبلیغاتی خواندن پخش این اعترافات تلویزیونی، مجرم خواندن این دو روزنامه نگار آلمانی را نقض قوانین بین‌المللی و آئین دادرسی ایران دانست.

گزارش‌گران بدون مرز باردیگر از مقامات ایران خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط دو روزنامه‌نگار بازداشت شده آلمانی است. "جرم" این دو روزنامه‌نگار از سوی مقامات قضایی استان آذربایجان شرقی "جاسوسی " اعلام شده است. گزارش‌گران بدون مرز این اتهامات و "مجرم" خواندن آنها را نقض قوانین بین‌المللی و آئین دادرسی ایران می‌داند.

ژان فرانسوا ژولیارد دبیر اول گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام کرد که" این دو روزنامه نگار فقط از حقوق بینادین خود برای آزادی اطلاع رسانی استفاده کرده اند و اطلاع رسانی جاسوسی نیست." آنها وظیفه خود را در کشوری انجام داده‌اند که دولت آن اجازه پوشش خبری آزادنه‌ی هیچ رویدادی را نمی‌دهد و به شکل جدی مانع ورود روزنامه‌نگاران خارجی به کشور می‌شود .

بازداشت دو روزنامه نگار آلمانی در روز دوشنبه ۱۹مهر از سوی مقامات قضایی ایران اعلام شد. آنها به هنگام مصاحبه با فرزند و وکیل سکینه محمدی آشتیانی، زنی زندانی که محاکمه و محکومیت وی در ایران و در جهان به شکل گسترده رسانه ای شده است، بازداشت شده بودند. وزارت خارجه آلمان از طرق دیپلماتیک در پی آزادی این دو روزنامه‌نگار است.

سه‌شنبه ۲۵ آبان حجت الاسلام مالک اژدر شریفی، رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی اعلام کرد که "جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی که با هدف جوسازی و جاسوسی در ایران حاضر شده بودند محرز و ثابت شده است" دوشنبه شب تلویزیون دولتی ایران تصویر دو روزنامه نگار آلمانی را پخش کرد. این تصاویر بدون صدای اصلی خبرنگاران و با ترجمه فارسی اظهارات آنها پخش شد.

" نمایش "اعترافات" روزنامه‌نگاران در تلویزیون اقدامی در چارچوب پروپاگاند دولتی است" تا امروز هیچ اطلاعی از برگزاری دادگاه این دو روزنامه‌نگار منتشر نشده است و زمان و چگونگی تهیه این مصاحبه ویدئویی نیز مشخص نیست.

وخامت حال جسمی و روحی ایوب قنبر پوریان

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: ایوب قنبرپوریان از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، وضعیت جسمانی و روحی بسیار نامناسبی دارد تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی بند 350 اوین مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می گیرند. با این حال دادستان تهران و مسوولان زندان با مرخصی او مخالفت می کنند.

به گزارش کلمه، او که بیش از یک سال در زندان است تنها چند بار توانسته با خانواده و بستگان خود ملاقات کند، چرا که خانواده اش در شهرستان زندگی می کنند و به سختی امکان سفر به تهران را پیدا می کنند.

او پس از ماه ها بلاتکلیفی و زندانی بودن در بند ۳۵۰ و ۲۰۹ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

ایوب قنبرپوریان، ۲۰ ساله و اهل یکی از روستاهای کوه دشت لرستان است که در تهران به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار بوده است . او در تظاهرات های مسالمت آمیز مردم در اعتراض به نتیجه انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شرکت داشته و به همین دلیل بازداشت و روانه زندان شده است.

قنبرپوریان به دلیل از دست دادن پدرش، سرپرست خانواده بوده و در تمام ماههای گذشته، خانواده او با مشکلات مالی فراوان دست به گریبان بوده اند.

وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به همراه بسیاری دیگر زندانیان سیاسی به سر می برد. خانواده قنبر پوریان و هم بندی های او نسبت به وضعیت جسمی و روحی او به شدت اظهار نگرانی می کنند تا جایی که هر روز چند نفر از زندانیان سیاسی این بند مسئولیت مراقبت از او را در زندان به عهده می گیرند.

ارسال پرونده‌ زینب بحرینی، رییس ستاد جوانان موسوی به دادگاه انقلاب

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: پرونده زینب بحرینی، رییس جوانان ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در استان فارس و دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز که روز یکشنبه بیست و سوم آبان ماه سال جاری توسط نیروهای اطلاعاتی شهر شیراز در منزل خود بازداشت شده بود روز سه شنبه بیست و پنجم آبان ماه به دادگاه انقلاب ارسال شد.

به گزارش جرس، پرونده زینب بحرینی که اتهام وی اقدام علیه امنیت ملی عنوان شده است، روز گذشته تحویل شعبه ده بازپرسی دادگاه نقلاب شیراز شد.

عمده فعالیت های زینب بحرینی باز می گردد به دوران تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری سال گذشته. او در ماه های اخیر مشغول نگارش پایان نامه خود برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته فیزیک از دانشگاه شیراز بود.

تماس دو تن از اعضای بازداشتی دفتر تحکیم وحدت از زندان اوین

روز گذشته دو تن از دانشجویان بازداشتی دفتر تحکیم وحدت، علی قلی زاده و علیرضا کیانی از زندان اوین با خانواده های شان تماس گرفتند.

به گزارش دانشجو نیوز، این دو دانشجوی بازداشت شده با بیان اینکه در بند ۲۰۹ زندان اوین و در سلول انفرادی به سر می برند، از اتهامات انتسابی به خود و مربوط به دفتر تحکیم وحدت خبر دادند. علی قلی زاده در این تماس تلفنی و در گفتگو با مادرش با بیان اینکه اتهامم مربوط به فعالیت در دفتر تحکیم وحدت است، از "حال بد خود" در زندان مشهد خبر داده است. علی قلی زاده که ۱۲ روز پیش در مشهد بازداشت شده بود خبر داد که " در بازداشتگاه مشهد دو بار حالم بد شد که مجبور به انتقالم به بهداری زندان شدند."

آقای قلیزاده شرایط جسمی بدش در زندان مشهد را بی ارتباط با "بیماری معده اش" عنوان کرد و گفت در زندان اوین شرایطش "مساعد" است.

علیرضا کیانی نیز در گفتگو با مادرش با تایید نگهداری اش در بند ۲۰۹ زندان اوین از سلامت خود خبر داد و به خانواده اش اطمینان داد که در اوین بر عکس بازداشتگاه اطلاعات مازندران قرص های اعصابش را به طور مرتب در اختیارش قرار می دهند.

با وجود تاکید این دو نفر به خانواده های شان اعلام کرده اند که بنا به گفته بازجویان هر هفته می توانند با مادران خود تماس بگیرند، اما هنوز محسن برزگر و محمد حیدرزاده دو دانشجوی دیگری که ۲ هفته قبل بازداشت شدند، تماسی با خانواده های شان نداشته اند.

«تهدید خانواده های دانشجویان بازداشت شده از سوی ماموران امنیتی»

خانواده های چهار دانشجوی بازداشت شده دفتر تحکيم وحدت می گويند از سوی اداره اطلاعات و ماموران امنيتی، تهديد شده اند که درباره بازداشت فرزندانشان اطلاع رسانی نکنند.

خبرگزاری دانشجويان ايران گزارش می دهد که اداره اطلاعات مازندران مرتضی کيانی، برادر عليرضا کيانی، عضو منتخب دفتر تحکيم وحدت را که هفته گذشته بازداشت شد، دستگير و خانواده او را تهديد کرده اند.

خانواده محسن برزگر، دانشجوی زندانی دفتر تحکيم وحدت هم اطلاع داده اند که ماموران اداره اطلاعات شهرستان بابل آنها را تلفنی تهديد کرده اند.

به خانواده های اعضای بازداشت شده دفتر تحکيم وحدت گفته شده در صورت مصاحبه يا اطلاع رسانی از وضعيت فرزندانشان، به آنها اجازه ملاقات يا تماس تلفنی با دانشجويان بازداشت شده را نخواهند داد.

محمد قلی زاده، پدر علی قلی زاده، عضو شورای عمومی دفتر تحکيم وحدت و دبير سابق انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود در گفت و گو با راديو فردا می گويد از پسرش خبری ندارد و در مراجعاتی که به زندان داشته، هيچ پاسخ روشنی از سوی مسوولان به او داده نشده :« من هيچ اطلاعی از پسرم که مريض بود ندارد. نمی دانم به چه عنوان ده روز است که از پسرم بيخبرم. حق اوليه من است که از پسرم خبر داشته باشم و بدانم کجاست.»

آقای قلی زاده همچنين می گويد به دادگاه مشهد مراجعه کرده و از قاضی پرسيده که پسرش کجاست و قاضی به او گفته علی قلی زاده را به زندان اوين در تهران فرستاده اند.

سه مامور امنيتی روز پانزدهم آبان جاری با در دست داشتن حکم بازداشت علی قلی زاده به منزل پدری او در مشهد رفتند و با ابلاغ حکم دادستانی انقلاب مشهد او را بازداشت کردند.

محمد قلی زاده، پدر علی قلی زاده به راديو فردا می گويد که زمان بازداشت پسرش در منزل نبوده و می افزايد:« من سر کار بودم. از خانه به من زنگ زدند. تا به خانه رسيدم، پسرم را برده بودند. همسرم می گويد از ماموران امنيتی پرسيده است که به چه اتهامی علی را می برند، آنها فقط گفته بودند که حکم بازداشت علی را دارند.»

محمد قلی زاده می گويد برای پيگيری وضعيت پسرش به دادگاه مشهد رفته و می افزايد:« من واقعا نمی دانم با چه کسی به عنوان حامی صحبت کنم. جرات اينکه حرف دلم را بزنم ندارم. به قاضی گفتم چرا با اينکه ده روز از بازداشت علی می گذرد به ما اجازه شنيدن صدای پسرمان را نمی دهيد. پسرم بيمار است. ناراحتی معده دارد. من دارم از بين می روم.»

علی قلی زاده سال گذشته از ادامه تحصيل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شد. او ۱۸ تيرماه ۸۷ هم توسط اداره اطلاعات مشهد بازداشت شده بود.

علی قلی زاده، عليرضا کيانی، محسن برزگر و محمد حيدر زاده چهار عضو منتخب شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت هستند که با گذشت چند روز از دستگيری آنها هنوز هيچ خبری از وضعيت سلامتی آنها به خانواده هايشان داده نشده است.

دفتر تحکيم وحدت در بيانيه ای که به دنبال بازداشت اين چهار دانشجو منتشر کرد، اعلام کرد نهادهای امنيتی فشار و تهديدهای فراوانی برای عدم برگزاری اين انتخابات اعمال کرده اند.

نسيم سرابندی، فعال دانشجويی که از اعضای فعال دفتر تحکيم وحدت بوده، در گفت و گو با راديو فردا می گويد فشاری که بر دفتر تحکيم وحدت برای برگزاری انتخابات می آيد پيش از اين هم سابقه داشته و می افزايد:« دو سری ما تلاش می کرديم انتخابات برگزار کنيم ولی هر بار با بازداشت اعضای دفتر تحکيم وحدت رو به رو شديم. فکر می کنم اين مساله برای همه تشکل ها و احزاب سياسی اصلاح‌طلب در ايران اتفاق افتاده. من فکر می کنم اين قضيه غير از مساله انتخابات که موضوعی مهم و حياتی برای اين اتحاديه است، مساله فعاليت های دفتر تحکيم وحدت هم هست.»

نسيم سرابندی همچنين به وضعيت نامناسب دانشجويان زندانی در زندان اشاره می کند و می گويد:« شرايط اين دانشجويان در زندان هر روز بدتر می شود و تماس های تلفنی آنها قطع می شود.

برای مثال بهاره هدايت از بند عمومی به بند متادون منتقل شده است تا کنترل بر او بيشتر شود. حسن اسدی زيدآبادی در بند ۳۵۰ اوين چندين ماه است که با خارج از زندان تماس تلفنی نداشته. مجيد دری و ضياء نبوی تبعيد شده اند. شبنم مدد زاده و مجيد توکلی به زندان رجايی شهر منتقل شده اند. به اين فشار روز به روز افزوده می شود. بقيه اعضای دفتر تحکيم وحدت هم به صورت مستمر احضار و تهديد می شوند که هيچ فعاليتی نداشته باشند. اين فشارها بخاطر موضع گيری های دفتر تحکيم وحدت و بيانيه های اين دفتر بخاطر مناسبت های مختلف بويژه برخورد با دانشگاه ها است.»

نسيم سرابندی، فعال دانشجويی معتقد است فضای دانشگاه ها هم هر روز محدودتر و بسته می شود و اجازه تشکل يابی و فعاليت به دانشجويان در فضای دانشگاه ها داده نمی شود.

شورای دفاع از حق تحصيل، هم با انتشار بيانيه ای دستگيری چهار دانشجوی عضو دفتر تحکيم وحدت را محکوم کرده و نوشته: چه کسی گفته است که با دستگيری اين دانشجويان که تنها بخشی از ملت آگاه و معترض ايران هستند، فريادهای آزادی خواهانه جنبش دانشجويی در گلوها شکسته می شود و اوضاع به کام بانيان اين بازداشت ها خواهد بود؟

شورای دفاع از حق تحصيل می افزايد «پروژه شکست خورده اختناق» که همه ساله در آستانه روز دانشجو با دستگيری فعالان سياسی و دانشجويی سعی در برقراری نظم پادگانی در دانشگاه ها دارد، اين بار هم گسترده تر و رسواتر از هميشه سناريوهای نخ نما شده خود را اجرا می کند. اما فرياد حق طلبی را سکوتی نيست.

راديو فردا

تبرئه قاتلین 25 خرداد 88(تهران-میدان آزادی)

ندای سبز آزادی: قاتلین اصلی حادثه 25خرداد در میدان آزادی که باعث شهادت7نفر از هموطنان معترض به نتایج انتخابات بودند در گزارش محرمانه اطلاعات سپاه به شورای عالی امنیت ملی معرفی شدند.
طبق اخبار رسیده به ندای سبز آزادی در گزارش مربوطه 2نفر به نامهای عبدی و آدینه پور عوامل اصلی تیراندازی به سوی مردم معرفی شدند که آقای عبدی پرسنل رسمی-آزمایشی سپاه و آدینه پور نیروی قراردادی بسیج مستقر در ساختمان بسیج نزدیکی میدان آزادی بودند که پس از انتخابات در روز 25خرداد 88 به سوی مردم تیراندازی کردند و 32 نفر را با گلوله مضروب کردند که 7 نفر از آنان به شهادت رسیدند
در این گزارش که به امضای طائب رسیده است آمده است که این 2تن به دستور فرمانده سپاه تهران(سردار عراقی)که به صورت تلفنی و با بیسیم به آنها ابلاغ شده تیراندازی کردند که به طوری که سردار عراقی در این دستور به آنها گفته است،که تا شهادت مقاومت کنند و لذا این 2تن به دستور تحت عنوان مقاومت؛ به مردم معترض به انتخابات تیراندازی کردند.طبق سوابق موجود آدینه پور فردی عصبی و نامتعادل بوده به طوری که از اسلحه و گازاشک آور،در گذشته جهت تهدید همسایگان خود بارها وبارها استفاده کرده و حتی یکبار صاحب خانه خود را با گاز اشک آور و ضرب و شتم مجروح نموده است،که او نیز به سپاه شکایت کرده بود که مورد رسیدگی قرار نگرفته است.

گفتنیست در این گزارش محرمانه طائب این 2 قاتل را بی گناه معرفی کرده که به وظایف شرعی و انقلابی خود در دفاع از مقر سپاه اقدام نموده اند.نتیجه این بررسی ها به نفع قاتلین و تبرئه هر دوی آنها بدون تشکیل هیچ دادگاهی و حضور قاضی و تشکیل محکمه ای به پایان رسیده است.
 

ابراز نگرانی آمریکا از 'فشار ایران بر مدافعان حقوق بشر'

بی بی سی : دولت باراک اوباما درباره ادامه آنچه آزار و اذیت، بازداشت و حبس مدافعان حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی خوانده، ابراز نگرانی جدی کرده است.

این در حالیست که محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، که به نیویورک سفر کرده، در مصاحبه با شبکه سی ان ان از عملکرد جمهوری اسلامی در عرصه حقوق بشر دفاع کرده است.

وزارت امور خارجه آمریکا سه شنبه (۱۶ نوامبر) با صدور بیانیه ای گفت: "ایالات متحده به طور جدی درباره آزار و اذیت، بازداشت و حبس مدافعان حقوق بشر توسط حکومت ایران نگران است."

مقام های آمریکایی در این بیانیه به محاکمه نسرین ستوده، وکیل دادگستری، اشاره کرده و روند محاکمه وی را غیرشفاف و برخلاف موازین حقوقی ایران ارزیابی کرده اند.

اولین جلسه رسیدگی به اتهامات خانم ستوده روز دوشنبه این هفته در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شد.

وی با اتهام های اقدام علیه امنیت ملی، اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت و نیز همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر مواجه است. یکی از وکلای خانم ستوده به بی بی سی فارسی گفت که جلسه اول دادگاه "خوب و در شان یک وکیل" برگزار شد.

وزارت امور خارجه آمریکا هشدار داده است: "مقام های ارشد ایران باید بدانند که تلاش آنها برای ساکت کردن ایرانیانی که در راه احقاق حقوق شهروندان دیگر بپا خواسته اند از نظر پنهان نخواهد ماند."

دولت آمریکا در این بیانیه خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی و نیز افرادی شده است که به سبب اعتراض به "نقض حقوق بشر" و دفاع از زندانیان دیگر دستگیر شده اند.

نسرین ستوده، جاوید هوتن کیان، محمد سیف زاده، هاجر (سارا) صباغیان، مریم کرباسی و مریم کیان از جمله وکلایی هستند که طی ماه های گذشته بر اساس اتهام های مختلف بازداشت و زندانی شده اند.

این مقام جمهوری اسلامی همچنین علت بالا بودن میزان اعدام در کشورش را در خط مقدم بودن ایران در مبارزه با مواد مخدر دانسته و گفته است که بیش از ۷۰ درصد اعدامی ها در ایران قاچاقچی مواد مخدر هستند.

سازمان های مدافع حقوق بشر که خواهان منسوخ شدن اعدامند می گویند که ایران پس از چین بالاترین تعداد اعدام را در دنیا دارد.

پیش نویس قطعنامه مجمع عمومی

کمیته "اجتماعی، بشردوستانه و فرهنگی" مجمع عمومی که به کمیته سوم شهرت دارد، پیش نویس قطعنامه ای درباره اوضاع حقوق بشر در ایران را در دست بررسی دارد و به زودی آنرا به رای می گذارد.

این کمیته، سالانه وضع حقوق بشر در سه کشور ایران، برمه و کره شمالی را بررسی می کند.

اکثر کشورهای عضو این کمیته در نوامبر گذشته قطعنامه ای را علیه ایران به تصویب رساندند که در آن "نگرانی عمیق خود را در مورد نقض جدی حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران" اعلام کردند.

این قطعنامه سپس از کمیته سوم به مجمع عمومی سازمان ملل متحد فرستاده شد و در ماه دسامبر توسط این مجمع به تصویب رسید.

دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، جمهوری اسلامی را پرچمدار حقوق بشر در دنیا توصیف می کند.

آقای لاریجانی در اواسط ماه فوریه در شورای حقوق بشر در ژنو سوئیس حاضر شد و از عملکرد جمهوری اسلامی در عرصه حقوق بشر دفاع کرد.

ایران در ماه آوریل امسال درخواست عضویت در این شورا را در پی مخالفت شدید گروه های مدافع حقوق بشر و کشورهای غربی، پس گرفت.

محمد جواد لاریجانی اقدام کمیته سوم مجمع عمومی در بررسی وضع حقوق بشر در ایران، این اقدام را با انگیزه سیاسی و با هدف زیر سوال بردن جایگاه شورای حقوق بشر ارزیابی کرده است.

اما هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه به بی بی سی فارسی گفت: "فقط این که بگویند که این (اقدام) یک غرض سیاسی از سوی کشورهای غربی است دردی را دوا نمی کند و به موضوعاتی که مطرح می شود جوابی نمی دهد."

این فعال حقوق بشر گفت که آقای لاریجانی باید "درباره بیش از ۵۰۰ نفر زندانی سیاسی عقیدتی، در مورد اعدام های وسیعی که ایران را انگشت نما کرده، در مورد قوانین تبعیض آمیز و دیگر مواردی که این قطعنامه به آن اشاره می کند" پاسخ دولت ایران را بیان کند

گزارش‌گران بدون مرز : بدون قید و شرط دو روزنامه‌نگار بازداشت شده آلمانی را آزاد کنید

گزارش‌گران بدون مرز باردیگر از مقامات ایران خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط دو روزنامه‌نگار بازداشت شده آلمانی است. از سوی مقامات قضایی استان آذربایجان شرقی "جرم" این دو روزنامه‌نگار "جاسوسی " اعلام شده است. گزارش‌گران بدون مرز این اتهامات و "مجرم" خواندن آنها را نقض قوانین بین‌المللی و آئین دادرسی ایران می‌داند.

ژان فرانسوا ژولیارد دبیر اول گزارش‌گران بدون مرز در این باره اعلام کرد که" این دو روزنامه نگار فقط از حقوق بینادین خود برای آزادی اطلاع رسانی استفاده کرده اند و اطلاع رسانی جاسوسی نیست." آنها وظیفه خود را در کشوری انجام داده‌اند که دولت آن اجازه پوشش خبری آزادنه‌ی هیچ رویدادی را نمی‌دهد و به شکل جدی مانع ورود روزنامه‌نگاران خارجی به کشور می‌شود .

بازداشت دو روزنامه نگار آلمانی در روز دوشنبه ۱۹مهر از سوی مقامات قضایی ایران اعلام شد. آنها به هنگام مصاحبه با فرزند و وکیل سکینه محمدی آشتیانی، زنی زندانی که محاکمه و محکومیت وی در ایران و در جهان به شکل گسترده رسانه ای شده است، بازداشت شده بودند. وزارت خارجه آلمان از طرق دیپلماتیک در پی آزادی این دو روزنامه‌نگار است.

سه‌شنبه ۲۵ آبان حجت الاسلام مالک اژدر شریفی، رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی اعلام کرد که "جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی که با هدف جوسازی و جاسوسی در ایران حاضر شده بودند محرز و ثابت شده است" دوشنبه شب تلویزیون دولتی ایران تصویر دو روزنامه نگار آلمانی را پخش کرد. این تصاویر بدون صدای اصلی خبرنگاران و با ترجمه فارسی اظهارات آنها پخش شد.

" نمایش "اعترافات" روزنامه‌نگاران در تلویزیون اقدامی در چارچوب پروپاگاند دولتی است" تا امروز هیچ اطلاعی از برگزاری دادگاه این دو روزنامه‌نگار منتشر نشده است و زمان و چگونگی تهیه این مصاحبه ویدئویی نیز مشخص نیست.

هشدار ماموران نیروی انتظامی به پرستو فروهر : حق برگزاری مراسم ندارید

جرس: نیروی انتظامی دیروز به پرستو فروهر، فرزند داریوش فروهر هشدار داد که اجازه برگزاری مراسم در اماکن عمومی و خانه را ندارد.

به گزارش جرس، در این هشدار تاکید شده است که خانواده این دو جانباخته (پروانه اسکندری و داریوش فروهر ) اجازه برگزاری هیچگونه مراسمی را ندارند.

بر طبق دستور ماموران امنیتی فرزندان فروهر حق اعلام مراسم در هیچ نشریه و سایتی را ندارند.

علی رغم تهدیدات امنیتی پرستو فروهر اعلام کرده است که در خانه آزادی( خانه داریوش فروهر) بر روی همه هم میهنان برای برگزاری مراسم یادمان فروهر ها باز است.

پیش از این اعلام شده بود که مراسم سالگرد از سوی پرستو و آرش فرزندان آن مرحومان در منزل فروهرها واقع در خیابان هدایت روز اول آذرماه سال 89 از ساعت 16: 30 دقیقه برگزار می شود.

همچنین بر اساس گزارش خبرنگار جرس، ماموران وزارت اطلاعات امروز اعلام کردند که پاسپورت پرستو فروهر که در فرودگاه ضبط گردیده ، همچنان به وی بازگردانده نخواهد شد.

داريوش فروهر، رهبر حزب ملت ايران و همسرش پروانه اسکندرى، در اول آذرماه سال 1377 در جريان قتل هاي زنجيره اي در منزلشان بر اثر ضربات چاقو کشته شدند.

پرستو فروهر: ماموران امنیتی اجازه برگزاری مراسم فروهرها را نمی دهند
رادیو فردا :پرستو فروهر، دختر داریوش و پروانه فروهر که در جریان قتل های زنجیره ای کشته شدند، به رادیو فردا گفت که ماموران امنیتی جمهوری اسلامی به او و برادرش اجازه برگزاری مراسم سالگرد قتل پدر و مادرشان را نمی‌دهند.

خانم فروهر که ساکن آلمان است و به روال هر سال، این بار نیز برای برگزاری مراسم دوازدهمین سالگرد قتل پدر و مادر خود در اول آذرماه به تهران رفته است، روز چهارشنبه گفت که مسئولان امنیتی اجازه برگزاری این مراسم را در خانه فروهرها در تهران نمی‌دهند.

وی که می‌گوید خط تلفن ثابتش نیز از سوی مسئولان امنیتی قطع شده است، در گفت‌و‌گو با رادیو فردا از طریق تلفن همراه اعلام کرد: پس از ورود به ایران، مقامات امنیتی وی را احضار و به او اطلاع دادند که برگزاری هر گونه مراسم برای بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر ممنوع است و هیچ اجازه‌ای برای دعوت رسانه‌ای از مردم داده نخواهد شد.

خانم فروهر افزود: مأموران امنیتی در چند سال گذشته از صدور مجوز برگزاری این مراسم خودداری کرده و اکنون شش سال است که علاوه بر عدم صدور مجوز برای برگزاری مراسم در اماکن عمومی، با استقرار در اطراف منزل فروهرها در تهران، مانع از برگزاری هر گونه تجمعی در منزل شخصی آن‌ها نیز می‌شوند.

وی افزود: «به هر صورت همچنان که اعتراض داشتم، اعتراض خواهم داشت. این روند ناعادلانه است. همچنان که قتل پدر و مادر من فاجعه‌ای بود. آن‌چه که دستگاه قضایی روی پرونده قتل انجام داد، در واقع بی‌عدالتی مضاعفی بود در حق قربانیان این قتل‌ها و امروز هم که می‌بینیم حتی بزرگداشت آن‌ها برای ساعات محدودی در یک سال محدود می‌شود، این هم حق کشی است از آن‌ها و بازماندگان آن‌ها و تمام کسانی که می‌خواهند یاد آن‌ها را زنده نگاه دارند.»

به گفته خانم فروهر، پاسپورت وی در بدو ورود به ایران از سوی مقامات امنیتی ضبط شده و این در حالی است که مقامات هیچ توضیحی در مورد این توقیف نداده‌اند.

وی می‌افزاید که سال گذشته نیز تا زمان خروج وی از کشور، پاسپورتش در توقیف مقامات امنیتی بوده است.

داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران، و همسرش، پروانه اسکندری، اول آذرماه سال ۱۳۷۷ در منزلشان در تهران به وسیله ضربات چاقو به قتل رسیدند و قتل آن‌ها سرآغاز قتل شماری از روشنفکران و دگراندیشان ایرانی بود که به قتل‌های زنجیره‌ای معروف شد.

وزارت اطلاعات ایران در دوران محمد خاتمی در بیانیه ای اعلام کرد که «عناصر خودسر» در این وزارتخانه مسئول این قتل‌ها بوده اند

دادگاه پنج شهروند بهایی ویلاشهر برگزار شد

کمیته گزارشگران حقوق بشر - دادگاه ۵ تن از شهروندان بهایی ساکن ویلاشهر اصفهان امروز سه شنبه ۲۵ آبان در دادگاه انقلاب شهرستان تیران از توابع استان اصفهان برگزار شد.
اتهام این پنج نفر «تبلیغ علیه نظام» ذکر شده است. ژینوس جوشنیان، نسیم روحی و فراز روحی روز ۱۴ مرداد، طی یورش نیروهای امنیتی به منازلشان بازداشت شده بودند. افروز روحی، خواهر فراز روحی روز ۱۷ مرداد پس از احضار و مراجعه به دادستانی تیران و نفر آخر، مژگان عبادی نیز در تاریخ ۳ شهریور در منزلش واقع در ویلاشهر اصفهان بازداشت شده بودند.

علت بازداشت این پنج شهروند بهایی، فعالیت‌های اجتماعی و «تدریس دانش آموزان محروم از تحصیل» و «سوادآموزی» در روستای قلعه موساخان بوده است.

این پنج شهروند پس از بازداشت در زندان دستگرد اصفهان نگهداری می‌شدند که در روز ۶ شهریور ماه، با قرار وثیقه آزاد شدند.

خانواده یزدی خواستار اقدام مسلمانان جهان برای آزادی ابراهیم یزدی شدند

در پی تداوم بازداشت ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، و وضعیت وخیم جسمانی این فعال ملی- مذهبی، خانواده وی طی نامه ای خطاب به مسلمانان جهان، خواستار تلاش برای آزادی این کنشگر و فعال سیاسی- مذهبی شدند.
به گزارش جرس خانواده دبیرکل نهضت آزادی که مهر ماه امسال در جریان برپایی نماز جماعت – بدون مجوز حکومت- در اصفهان همراه با گروهی از اعضای آن تشکل ملی- مذهبی دستگیر شده و هم اکنون در زندان اوین نگهداری می شود، از مسلمانان جهان خواستند تا “صدای اعتراض” آنان شده و همزمان نامه ای کوتاه خطاب به سران جمهوری اسلامی نوشته و با داوری و ارائه نظر خود، درخواست آزادی یزدی را به آنان انتقال دهند.

دستگيري آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش

كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها : براساس گزارشات دريافتي ,صبح روز دوشنبه 89.8.24 در يورشي به منزل آقاي الله وردي روحي و يكي از بستگانش بنام حميد هر دو نفر را بازداشت نمودند. در بازرسي كه از منزل آقاي روحي به عمل آمده وسايل شخصي ايشان از جمله كيس كامپيوتر و ساير متعلقات آن را مأموران با خود برده اند.هنوز محل نگهداري و بازداشت اين دو نفر مشخص نگرديده است. خانواده وآشنايان اقاي روحي بدنبال پيگيري دليل دستگيري آنان هستند,اما تا كنون اطلاعي از آنان داده نشده. يورش مأمورن به منازل خانواده هاي سياسي و يا فعالين حقوق بشري بطور خاص در ايام نزديك به 16 آذر امري رايج گشته است.

پناهندگی ملی پوش ایران به آمریكا

آینده : پس از آنكه وحید سرلك ملی پوش سبك وزن تیم ملی جودو از آلمان كه چند ماه پیش توسط مسئولان فدراسیون جودو به بهانه حضور در اردوهای خارجی و آمادگی بیشتر جهت شركت در مسابقات المپیك آسیایی به تنهایی به اردوی آمادگی در اروپا اعزام و ضمن خودداری از بازگشت تقاضای اقامت نموده بود، احسان رجبی دیگر ملی پوش سنگین وزن تیم ملی بزرگسالان جودو پس از حذفش از لیست تیم اعزامی به بازیهای آسیایی، حدود یك ماه پیش به آمریكا مسافرت كرد كه شواهد امر از اقامت یا پناهندگی وی حكایت دارد تا اوضاع فدراسیون جودو كه جز دو نشان نقره در بازیهای آسیایی نتیجه به دست نیاورد، بغرنج تر شود.

به گزارش سرویس ورزشی آینده؛ هنگامی كه رودكی در خردادماه سال گذشته به دلیل مشكلات شخصی با سرمربی وقت تیم ملی جودو (میران) كه قبل از آن رقیب وی بود و عدم شركت در رقابت انتخابی با رجبی كه برخی كارشناسان و مربیان باسابقه، شكست رودكی را از رجبی پیش بینی میكردند از حضور درتیم ملی و شركت در رقابتهای اسیایی تایپه خودداری نموده بود، احسان رجبی به رقابتهای آسیایی اعزام و مدال برنز وزن 100+ كیلو گرم آسیا را بدست آورده بود.

چند ماه پس از آن، نتیجه تست دوپینگ وی در مسابقات قهرمانی كشور در اصفهان مثبت اعلام و شش ماه محروم گردید اما این قهرمان در این دوره شش ماهه كه در محرومیت‏های دوپینگ، محرومیت كوتاه مدتی محسوب می‏شود بارها دلیل مثبت اعلام شدن دوپینگ خود را تغییر وزن دادن از 100 كیلو به یك وزن بالاتر یعنی +100 كیلو و وزن محمد رضا رودكی دانسته و در مصاحبه با یكی از خبرگزاری‏ها در تاریخ 4/2/1389 فدراسیون جودو را تهدید به افشای پشت قضیه دوپینگ خود نمود!

پس از آن رییس فدراسیون جودو در دوران محرومیت قانونی رجبی، او را به مسابقات روسیه اعزام نمود و علی‏رغم وعده قبلی مبنی بر شركت وی در مسابقات گرند پریكس روسیه كه حكم انتخابی المپیك را داشت بدلیل افشای اعزامش، ناچارا از شركتش در مسابقات روسیه ممانعت بعمل آمد و تنها او را در اردوی مشترك شركت دادند. پس از آن رجبی از انتخابی در وزن 100 كیلوگرم خودداری نموده و خواستار شركت در انتخابی 100+ با رودكی شده بود كه مورد موافقت فدراسیون جودو قرار نگرفته و بدین شكل پس از قطعیت عدم حضورش در بازیهای آسیایی، این مدال آور قاره ای جودو كشورمان به ایلات متحده امریكا مهاجرت نمود كه البته مشخص نیست این مهاجرت در قالب پناهندگی یا اقامت بوده است اما با توجه به شرایط موجود، گزینه نخست محتمل تر به نظر می‏رسد.

جالب اینكه رجبی بارها از توطئه‏هایی در مثبت شدن دوپینگش و عدم برگزاری انتخابی با رودكی گله مندی خود را ابراز نموده بود اما سرمربی تیم ملی جودو بدون اشاره به مهاجرت رجبی از طریق یكی از نزدیكانش به امریكا مدعی شده بود، رجبی از دست انتقادات منتقدان جودو را ترك نموده است!

پیش از این به دلیل برخی اقدامات خاص در گزینش ملی پوشان رده های مختلف نوجوانان و جوانان و بزرگسالان بسیاری از استعدادهای این رشته همچون برادران شیخ حسینی (عنوان دار جوانان اسیا) سرلك دیرگ قهرمان جودو كشورمان و بسیاری دیگر از ملی پوشان جودو به كشورهای دیگر مهاجرت و از بازگشت به كشور تاكنون خودداری نموده اند. در آخرین نمونه كه مورد توجه رسانه ها قرار گرفته میراسماعیلی بدون انتخابی با غفار مستقیما به گوانگ ژو اعزام و غفار نیز بدون انتخابی با سایر شصت كیلویی های تیم ملی به گوانگ ژو اعزام و هر دو حذف شده بودند.

فدراسیون جودو در طول دو سال اخیر با حواشی فراوانی همچون رسوایی جعل هویت به قصد صغرسنی تنی چند از جودوكاران ملی پوش و زیر سوال رفتن چندین قهرمانی آسیا بدین علت، قضاوت داور ایرانی برای اسرائیل و بكارگیری مجددش بعد از بركناری، تدریس سرمربی تیم ملی جودو ایران در كلاس مختلط جودو آسیا، ناكامی‏های پیاپی در چندین رویداد بین المللی كسب سهمیه المپیك لندن، استعفا و تغییرات متعدد مسئولان فدراسیون و درگیری و شكایت از جمعی از پیشكسوتان، مربیان و منتقدان این رشته تنها بخشی از حواشی و وقایع تلخی است كه بر این در این مدت رشته گذشته و بی تردید در به وجود آمدن وضعیت كنونی این رشته كه در نهایت منجر به حذف جودوكاران ایران در بازیهای آسیایی و كسب تنها دو مدال نقره توسط یك جودوكار شد، اثرگذار بوده است.

گفتنی است، تیم ملی شمشیربازی ایران برای حضور در رقابت‌های جهانی عازم فرانسه شده بود كه پس از بازگشت تیم، محمدحسین ابراهیمی ملی‌پوش ایران نیز در اسلحه فلوره كه به همراه سایر بازیكنان و كادر فنی به فرانسه رفته بود، به كشور بازنگشت تا برخی گمانه زنی‏ها در اوایل این هفته از احتمال پناهندگی یا اقامت این ملی پوش مفقودالاثر در این كشور حكایت داشته باشد و بدین ترتیب در طول یك هفته خبر مهاجرت دو ملی پوش ایران رسانه ای شده كه با توجه به نتایج بازیهای آسیایی، به خوبی اوضاع ورزش ایران را مشخص می‏سازد.

تهدید یک فعال سیاسی از سوی نیروهای امنیتی

خبرگزاری هرانا - سعيد درخشندي از سوی نیروهای امنیتی به دلیل آنچه ادامه فعالیت های سیاسی وی خوانده شده است تهدید به بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" نیروهای امنیتی با تماس های تهدید امیز با منزل این فعال دانشجویی سابق به وی گفتند: "اگر فعالیت خود را ادامه دهی با تو برخورد خواهیم کرد".
لازم به یادآوری است وی عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه یزد و از فعالان دانشجویی در ایران است که در ۳۰ مرداد ۱۳۸۵ به همراه ابوالفضل جهاندار بازداشت شدند. اتهامات این دو ابتدا موارد عجیبی همچون برنامه ریزی برای تسخیر صدا و سیما، رابطه نامشروع از طریق داشتن عکس یادگاری دسته جمعی با دانشجویان و غیره عنوان شد اما پس از چندی متهم به اقدام علیه امنیت ملی شدند.
او به ۲/۵ سال حبس محکوم شد که دادگاه تجدید نظر نیز آنرا تایید کرد، گرچه قاضی دادگاه تجدید نظر از تحت فشار قرار گرفتن برای تایید حکم خبر داد.

یکی از زنان زندانی سیاسی دهۀ 60 دستگیر و به زندان لاکان رشت منتقل شد

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" خانم مهری جوان محجوب دوست از زندانیان سیاسی دهۀ 60 و همسر زندانی سیاسی عابدی با خدا روز گذشته دستگیر و به زندان لاکان رشت منتقل گردید.
خانم مهری جوان محجوب دوست 52 ساله که از زندانیان سیاسی دهۀ 60 می باشد روز سه شنبه 25 آبان ماه به شعبۀ 4 بازپرسی دادگاه انقلاب رشت فراخوانده شد و پس از بازجویی طولانی بخاطر داشتن کامپیوتر ، رسیور ماهواره در منزل و تشریح وضعیت و شرایط همسرش با رسانه های بین المللی و سازمانهای حقوق بشری برای او قرار وثیقه 50 میلیون تومانی صادر گردید . به او فقط 2 ساعت برای تهیۀ وثیقه فوق وقت داده شد.خانم محجوب دوست به آنها اعلام کرد که قادر به تهیۀ مبلغ فوق نیستند و او هم مرتکب هیچ جرمی نشده است و دلیلی برای قرار دادن چنین وثیقه ای را نمی بیند.
خانم محجوب دوست تا ساعت 19:00 در کلانتری 5 رشت در بازداشت بود و سپس به بند زنان زندان لاکان رشت بدون داشتن هیچ محکومیتی منتقل گردید.
پیش از این مامورین وزارت اطلاعات به منزل آنها یورش برده بودند و بخشی از وسایل شخصی این خانواده را جمع آوری و با خود برده بودند.
خانم محجوب دوست از ناراحتیهای متعددی جسمی مانند ناراحتی قلبی،آرتروز و میگرن رنج می برد.

قریب الوقوع بودن اجرای حکم اعدام حسین خضری

برگزاری هرانا - دیوان عالی کشور در نامه ای به شعبه 9 اجرای احکام دادگاه انقلاب ارومیه خواهان اجرای حکم اعدام حسین خضری شده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این نامه ارسالی که به روئیت وکیل حسین خضری نیز در آمده است آخرین راه های قانونی برای لغو حکم اعدام وی بوده است، از سوی دیگر وکیل نامبرده پس روئیت نامه به طرز مشکوکی از برعهده گرفتن وکالت این زندانی انصراف داده است.

گفتنی است، شعبه 9 اجرای احکام دادگاه ارومیه جهت اجرای حکم، پرونده این زندانی را به دادستان استان ارسال کرده است که در صورت موافقت دادستانی اجرای حکم اعدام حسین خضری قریب الوقوع خواهد بود.

حسین خضری زندانی محکوم به اعدام پیشتر در نامه ای به افکار عمومی و سازمان ها و نهاد های حقوق بشری که از سوی این خبرگزاری منتشر شد، خواهان پیگیری طرح شکایت خود از دستگاه اطلاعاتی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دستگاه قضایی شده بود.

وی در بخشی از نامه خود می گوید به مدت 49 روز در سلول های انفرادی سپاه و در بازداشتگاهی مخفی که زیر نظر سازمان زندان های نیست به شدت شکنجه و وادار به اعتراف غیر واقعی شده است.

با توجه به تهیه پیش نویس قطعنامه سازمان ملل در خصوص نقض حقوق بشر در ایران و بنابر سنت همیشگی جمهوری اسلامی، اجرای حکم اعدام برخی از زندانیان سیاسی و یا زندانیان عادی که در افکار عمومی ایران و جهان شناخته شده هستند همواره در دستور کار مقامات برای کم اهمیت جلوه دادن این قطعنامه ها قرار می گیرد.

جمعی از خانواده های سیاسی در مقابل اوین و مرکز قلب تهران گوسفند قربانی کردند

جرس: جمعی از خانواده زندانیان سیاسی به همراه شاخه جوانان مشارکت صبح امروز همزمان با عید قربان، در مقابل زندان اوین و مرکز قلب تهران تجمع کردند.
به گزارش رسیده به جرس، خانواده زندانیان سیاسی صبح امروز در مقابل زندان اوین برای گرامی داشت زندانیان سیاسی پس از انتخابات جمع شده و گوسفندی قربانی نمودند.

بر اساس این گزارش، این جمع سپس در مقابل مرکز قلب تهران که محسن صفایی فراهانی در آنجا بستری است، گوسفند قربانی کردند.

محسن صفایی فراهانی، چندی پیش بر اثر شدت فشارهای ناشی از بازداشت دچارعارضه قلبی شد و چند بار در بیمارستان بستری شد. وی اواخر شهریور ماه بدنبال حمله قلبی بار دیگر در بیمارستان بستری شد.

فعال کارگری داود صالحی پس از طی محکومیت غیر قانونی خود آزاد شد

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"فعال کارگری زندانی پس از طی یکسال محکومیت غیر انسانی شب گذشته از زندان آزاد شد.
داود صالحی رئیس انجمن صنفی کارگران فنی ایران پس از طی 1 سال محکومیت غیرانسانی و غیر قانونی سه شنبه غروب 25 آبان ماه از بند 3 زندان گوهردشت کرج آزادشد.در حالی که او به یک سال زندان محکوم شده بود ولی علاوه بر 1 سال زندان 3 روز بیشتر وی را در زندان نگه داشتند.او در طی این مدت تحت فشارها و شرایط قرون وسطایی قرار داشت و همچنین در طی مدت بازداشتش فقط یک بار توانست با خانواده اش ملاقات کند.آقای صالحی علاوه بر 1 سال زندان همچنین محکوم به 3 سال و 1 ماه معرفی ماهیانۀ خود به دادگاه انقلاب است.
فعال کارگری داود صالحی رئیس انجمن صنفی کارگران فنی ایران است و به خاطر دفاع از حقوق کارگران 8 سال پیش از کار اخراج شد و در طی این مدت او و خانواده اش از شرایط سخت معیشتی رنج می بردند. آقای صالحی خود یکی از کارگران فنی کارآزموده بود و در حیطۀ کاریش از مهارتهای بالای برخوردار بود.

یک پناهنده ایرانی در ترکیه مورد سوقصد قرار گرفت

سایت انتخابات آزاد: روز گذشته در یک حمله مشکوک به امید گلباز فعال سیاسی که در ترکیه پناهنده است وی مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفت و از ناحیه طهال به شدت مجروح گشت .

امید گلباز که بیش از این مدتی در بازداشت جمهوری اسلامی قرار داشته و حتی یک انگشت خود را در زندان اوین از دست داده است بارها مورد تهدید جانی قرار گرفته بود تا در نهایت توسط مرد ناشناسی که صورتش را پوشانده و فارسی صحبت میکرد مورد سوقصد قرار گرفت .

شنیده می شود این ترور به وسیله نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی صورت گرفته است .امید پیش از این دانشجوی فلسفه و الهیات بوده و و یک فعال سیاسی است
 

آتش سوزی در 5600 هکتار از عرصه های طبیعی کردستان

آژانس خبری موکریان
سرویس اجتماعی

آتش سوزی در 5600 هکتار از عرصه های طبیعی استان کردستان

پنج هزار و 600 هکتار از عرصه های طبیعی استان کردستان در یکسال گذشته طعمه حریق شده است .
مدیرکل منابع طبیعی کردستان ضمن بیان این مطلب اظهار داشت : جنگلهای غرب مانند بسیاری از مناطق دنیا به دلیل خشکی و دمای بالای هوا با تنشهایی مانند آتش سوزی مواجه شده اند.
توفیقی افزود :پیش بینی ما برای آتش سوزی امسال از اواخر اردیبهشت ماه بود چرا که بارندگی توانسته بود علوفه ها ی منطقه را متراکم و پر پشت کند و به همین سبب احتمال وقوع آتش سوزی قابل پیش بینی بود.
وی در مورد احتمال تعمدی بودن آتش سوزیهای منطقه گفت: برخی از کشاورزان و افراد ناآگاه اقدام به آتش زدن مزارع و زمینهای خود می کنند و برخی نیز بدون تعمد موجب شعله ور شدن آتش در جنگلها می شوند.
به عقیده توفیقی، آتش سوزی در مراتع چندبن برابر بیشتر از جنگلها است و چون در نوار مرزی واقع است مشکلاتی دیگری نیز دارد که البته اکیپهای مردمی تا کنون توانسته اند آتش سوزیها را مهار کنند.

در بیشتر رتبه‌بندی‌های جهانی، نامی از دانشگاه‌های ایران نیست

سایت آفتاب: «دانشگاه‌های ایران چه‌جایی در میان برترین دانشگاه‌های جهان دارند؟» «دانشگاه تهران در صدر رتبه‌بندی دانشگاه‌های ایران قرار گرفت»، «دانشگاه تهران در جمع 500 دانشگاه برتر دنیا»، «دانشگاه شریف برترین دانشگاه صنعتی ایران است»و... همه ما تاكنون نقل‌قول‌های بسیاری از این دست را شنیده‌ایم. اما چرا این نقل‌قول‌ها تا این حد با یكدیگر اختلاف و در برخی از موارد تناقض دارند؟

به نوشته مجلات همشهری؛ اساسا رتبه‌بندی دانشگاه‌های دنیا بر چه اساسی انجام می‌شود و چرا دانشگاه‌های ایران در این رتبه‌بندی‌ها جایگاه چندان مناسبی را حتی در مقایسه با دانشگاه‌های سایر كشورهای آسیایی به دست نمی‌آورند؟ چه دلیلی دارد كه دانشگاه صنعتی شریف كه از نظر بسیاری بهترین دانشگاه ایران است و سالانه تعداد زیادی از دانشجویان آن برای ادامه تحصیلات راهی دانشگاه‌های بزرگ جهان می‌شوند؛ در این رتبه‌بندی‌ها عموما پایین‌تر از دانشگاه تهران قرار می‌گیرد؟ در این مقاله قصد داریم نگاهی به آخرین رتبه‌بندی دانشگاه‌های دنیا و نحوه انجام آنها بیندازیم. رتبه‌بندی دانشگاه‌های جهان براساس شاخص‌های مختلفی انجام می‌گیرد. ازجمله این شاخص‌ها می‌توان به آمارهای تجربی، كیفیت اساتید، بورس‌های اعطایی، تعداد دانشجویان، امكانات آزمایشی و تحقیقاتی و موارد دیگر اشاره كرد.

در برخی از این رتبه‌بندی‌ها نیز شاخص‌های آكادمیك تاثیر چندانی ندارند و رتبه‌بندی بر اساس شاخص‌هایی مانند نحوه پذیرش و ورود دانشجویان به دانشگاه صورت می‌گیرد. اغلب رتبه‌بندی‌هایی كه توسط موسسات معتبر انجام می‌شود، مجموعه دانشگاه‌ها را مدنظر قرار می‌دهند. با این‌حال رتبه‌بندی‌های دیگری هم وجود دارد كه برای برنامه‌های آموزشی، دانشكده‌ها و حتی مدارس صورت می‌گیرد. برخی از رتبه‌بندی‌ها نیز وجود دارد كه بر اساس جهت‌دهی برخی مجلات، روزنامه‌ها و گاهی اوقات توسط دانشگاهیان و فرهنگیان انجام می‌شود. همچنین رتبه‌بندی ممكن است از كشوری به كشور دیگر متفاوت باشد؛ به عنوان مثال رتبه‌بندی دانشگاه‌ها در ایالات متحده به طرز معناداری تحت‌تاثیر سیستم پذیرش دانشجوست ولی در انگلیس تعدد نشریات و مقالات است كه رتبه دانشگاه‌ها را تعیین می‌كند.

نخستین چالشی كه بر سر راه هر رتبه‌بندی قرار دارد، تهیه فهرست اولیه‌ از موسساتی است كه باید مورد بررسی قرار گیرند. پس از تعیین دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی و تحقیقاتی، نوبت به تعیین شاخص‌هایی می‌رسد كه رتبه‌بندی بر مبنای آنها انجام می‌شود. موسسات مختلف از شاخص‌های متفاوتی برای رتبه‌بندی استفاده می‌كنند. این شاخص‌ها بسیار متنوع هستند و طیف وسیعی از كیفیت آموزش تا تعداد صفحات وب‌سایت دانشگاه و مساحت آن را دربر می‌گیرد. همچنین ممكن است شاخص واحدی كه در رتبه‌بندی‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد، در هر رتبه‌بندی تاثیر متفاوتی داشته باشد. این امر از آنجا ناشی می‌شود كه تعداد شاخص‌های انتخابی و میزان تاثیر هر یك در رتبه‌بندی‌های مختلف، متفاوت است.

مهم‌ترین شاخصی كه در بسیاری از رتبه‌بندی‌ها به آن استناد می‌شود، كیفیت آموزش است. پارامترهای تاثیرگذار بر این شاخص در رتبه‌بندی‌های مختلف متفاوت هستند اما عموما تعداد فارغ‌التحصیلان دانشگاه و تعداد جوایز بین‌المللی كسب‌شده توسط دانشگاه به ویژه جایزه نوبل در این دسته قرار می‌گیرند. البته همان‌طور كه ذكر شد، تاثیر یك شاخص واحد ممكن است در رتبه‌بندی‌های مختلف متفاوت باشد. به‌عنوان مثال تاثیر این شاخص در رتبه‌بندی تایمز 30درصد و در رتبه‌بندی شانگ‌های 10درصد است. درخصوص رتبه‌بندی‌های مختلف همچون رتبه‌بندی تایمز و رتبه‌بندی شانگ‌های كه به آنها اشاره شد، در ادامه به تفصیل صحبت خواهیم كرد.

شاخص مهم دیگر در رتبه‌بندی، وجهه بین‌المللی دانشگاه است. البته رتبه‌بندی‌های مختلف از معیارهای كاملا متفاوتی برای این شاخص استفاده می‌كنند. به‌عنوان مثال تاثیرگذارترین پارامتر این شاخص در رتبه‌بندی یواس‌نیوز نظرات افراد برجسته دانشگاهی، در رتبه‌بندی شانگهای كیفیت اعضای هیأت علمی و اساتید و در رتبه‌بندی فاكتور جی تعداد پیوندهای وب‌سایت دانشگاه در میان وب‌سایت دانشگاه‌های دیگر است. با توجه به اینكه در دنیای رو به جهانی شدن امروز، موفق‌ترین دانشگاه‌ها آنهایی هستند كه بتوانند بهترین دانشجویان و اساتید را از سراسر دنیا جذب كنند، تعداد اساتید و دانشجویان بین‌المللی دانشگاه، كنفرانس‌های بین‌المللی و همكاری‌های بین‌المللی دانشگاه نیز از پارامترهای تاثیرگذار در این شاخص هستند.

فعالیت‌های پژوهشی و تحقیقاتی نیز ازجمله شاخص‌های تاثیرگذار در رتبه دانشگاه هستند كه به نوعی بیانگر خروجی علمی دانشگاه هستند. از پارامترهای موثر بر این شاخص می‌توان به حجم پژوهش‌های انجام‌شده، درآمدهای پژوهشی و اعتبار تحقیقات اشاره كرد. برای ارزیابی اعتبار تحقیقات از معیارهای مختلفی مانند تعداد مقالات چاپ‌شده در مجلات معتبر علمی، تعداد مقالات ISI، تعداد ارجاعات مقالات و نسبت ارجاعات به اعضای هیات علمی استفاده می‌شود. از شاخص‌های دیگری كه در رتبه‌بندی‌های مختلف از آنها استفاده می‌شود، می‌توان به نسبت استاد به دانشجو، اعضای هیات علمی برنده جایزه نوبل، اساتید و فارغ‌التحصیلان دارای مقالات پراستناد، امكانات آزمایشگاهی، سرانه كتاب و مجلات، بازدهی دانشگاه نسبت به اندازه آن، ابداعات و نوآوری‌های صنعتی، تعداد مراكز رشد دانشگاه و كیفیت وب‌سایت دانشگاه اشاره كرد.

رتبه‌بندی دانشگاه‌های دنیا

علاوه بر رتبه‌بندی‌های كلی كه توسط موسسات مختلف ارائه می‌شود، رتبه‌بندی دانشگاه‌ها معمولا بر اساس رشته‌های مختلف دانشگاهی شامل گروه‌های فنی و مهندسی، پزشكی و علوم زیستی، علوم طبیعی، علوم اجتماعی و هنر نیز انجام می‌شود. همچنین رتبه‌بندی‌های انجام‌شده به تفكیک مناطق جغرافیایی، كشورهای مختلف و برخی دسته‌بندی‌های دیگر دردسترس هستند. در میان رتبه‌بندی‌های مختلفی كه از سوی موسسات متعدد اعلام می‌شود، برخی از ارزش و اعتبار بیشتری در مقایسه با سایرین برخوردارند. با این حال در اكثر این رتبه‌بندی‌ها برترین دانشگاه‌های دنیا عموما متعلق به كشورهای آمریكا، انگلیس، آلمان، استرالیا، فرانسه، كانادا، ژاپن، هلند، كره‌جنوبی و چین هستند.

رتبه‌بندی یواس‌نیوز، رتبه‌بندی علمی (رتبه‌بندی شانگ‌های)، رتبه‌بندی نشریه آموزش عالی تایمز، رتبه‌بندی وبومتریک، فاكتور جی، رتبه‌بندی حرفه‌ای دانشگاه‌های دنیا، رتبه‌بندی عملكرد مقالات علمی، رتبه‌بندی دانشگاه ووهان و رتبه‌بندی جهان اسلام از جمله این رتبه‌بندی‌ها هستند كه در نسخه كامل گزارش «دانستنی‌ها» هر یک به‌طور جداگانه توضیح داده شده‌اند كه حاوی اطلاعات ذی‌قیمتی برای علاقه‌مندان مخصوصا اساتید و دانشجویان است.

رتبه‌بندی دانشگاه‌های ایران

دانشگاه‌های ایران در میان رتبه‌بندی‌های مختلف معمولا جایگاه چندان مناسبی را به دست نمی‌آورند. با توجه به اینكه اغلب رتبه‌بندی دانشگاه‌ها را نهایتا تا رتبه 200 رده‌بندی می‌كنند، در بیشتر رتبه‌بندی‌ها نامی از دانشگاه‌های ایرانی دیده نمی‌شود.

ازجمله رتبه‌بندی‌هایی كه می‌توان نام دانشگاه‌هایی از ایران را در آنها مشاهده كرد، رتبه‌بندی شانگ‌های و رتبه‌بندی وبومتریك هستند. در رتبه‌بندی امسال دانشگاه شانگ‌های، دانشگاه تهران در رده 401-500 و دانشگاه صنعتی شریف در رده 501-600 قرار گرفتند. دانشگاه شانگ‌های در رتبه‌بندی خود، تنها 100 دانشگاه برتر دنیا را براساس امتیازات رده‌بندی می‌كند و دانشگاه‌هایی را كه در رتبه‌های بالاتر از 100 قرار می‌گیرند، بر اساس امتیاز كسب شده در دسته‌های صدتایی تقسیم‌بندی می‌كند. در این تقسیم‌بندی دانشگاه‌های میان هر دسته از امتیاز بالاتری نسبت به دسته‌های بالاتر برخوردار هستند اما میان دانشگاه‌هایی كه در یک دسته قرار می‌گیرند، رتبه‌بندی صورت نمی‌گیرد و دانشگاه‌ها تنها براساس حروف الفبا طبقه‌بندی می‌شوند.

رتبه‌بندی وبومتریک از جامعیت بیشتری در مقایسه با سایر رتبه‌بندی‌ها برخوردار است و می‌توان رتبه دانشگاه‌ها را به تفكیک هر كشور مشاهده كرد. براساس آخرین ویرایش این رتبه‌بندی كه در جولای 2010 (تیرماه 1389) ارائه شده است، دانشگاه تهران رتبه 899، دانشگاه علوم پزشكی تهران رتبه 1182، دانشگاه فردوسی مشهد رتبه 1499، دانشگاه صنعتی شریف رتبه 1579، دانشگاه علوم پزشكی شیراز رتبه 1831، دانشگاه علوم پزشكی اصفهان رتبه 1899، دانشگاه علوم پزشكی مشهد 2188، دانشگاه صنعتی امیركبیر رتبه 2235، دانشگاه شهید بهشتی رتبه 2237 و مركز تحقیقات نظری فیزیك و ریاضیات رتبه 2363 را كسب كرده‌اند.

نقش رفسنجانی و خاتمی در جنایت سعادت آباد!

سایت سیماب: به گزارش آینده یك هفته پس از آنكه شهرام شكیبا در یاداشت طنزی خواستار كشف ردپای سران فتنه در ماجرای سعادت آباد شد، رسانه های حامی دولت از جمله رجانیوز و بولتن نیوز در تحلیلی بسیارعمیق ریشه های این جنایت را به 16 سال ریاست جمهوری هاشمی وخاتمی نسبت دادند ونوشتند:

موضوع جنایت میدان كاج چند روزی سوژه­ای جذاب بوده زیرا همه چیز در آن برای هر نوع سلیقه­ ها یافت می­شود؛ از ماجرای دراماتیك عشقی گرفته تا بحث اقتصادی.

اما در میان گزارش­ها و تحلیل­ هایی كه از این ماجرا در رسانه­ ها و روزنامه­ ها منتشر شده، برخی گفته­ ها و مواضع خاص هم دیده می­شود؛ از جمله از تمام درام ماجرا برای جهت دادن به احساسات مردم علیه نیروی انتظامی استفاده می­شود، حال آنكه این نادرست است.

در اینجا قصد بر این نیست كه كوتاهی و اهمال مأموران در برخورد با چنین حادثه­ ای نادیده گرفته شده و یا رفتار مردم نسبت به ماجرا طبیعی قلمداد شود. بلكه در كنار تمام این مسائل، برخی از موارد اساسی نادیده گرفته شده و به نظر می­رسد این امر تعمدی است؛ یعنی برخی از كسانی كه در این زمینه اظهار نظر كرده و همه را متهم كرده­ اند، متهم اصلی را واگذاشته و از كنارش گذشته­ اند. متهم اصلی كیست؟

به لحاظ جامعه­ شناسی، حادثه­ ای از این دست، دو وجه دارد: وجه كنشی و وجه رفتاری. وجه كنشی آن همان است كه در صفحه حوادث روزنامه­ ها نوشتند و فیلمش را سایت­ ها عرضه كردند و پیرامون آن مرثیه­ سرایی­ ها درگرفت. اما وجه رفتاری آن كمتر مورد مداقه واقع شد كه اتفاقاً مهمتر است. رفتار چیزی نیست كه فی­ البداهه بروز كند و یكباره شكل بگیرد بلكه در طول زمان و در اثر عوامل و عناصر مختلف پدید می­ آید. مجموعة رفتارها فرهنگ را شكل می­دهد و تكرار كنش­ها، عادات را.

مثال روشن تفاوت كنش و رفتار و عادت در استفاده از مواد مخدر است. استفاده از مواد در دفعات اولیه یك كنش است اما آنچه فرد را به این كنش سوق داده یك رفتار است. یعنی استفاده از مواد مخدر ناشی از رفتاری است كه بخشی از فرهنگ فرد است.

در مورد جنایت میدان كاج هم همین گونه است. آنچه باعث می­شود كه سه فرد ماجرایی را به وجود آورند كه فرهنگ جامعه را زیر سؤال ببرد، چیزی نیست كه در این چند روز و چند ماه و حتی چند سال اخیر به وجود آمده باشد. ریشه چنین رفتارهایی را بی هیچ تردیدی باید در رویكردهای توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی كه برای شانزده سال افكار جامعه را آماج قرار داده و زمینه ترویج و تبلیغ انواع تفكرات فردگرایانه و فمینیستی و سودمحورانه را فراهم كرده بود جست. بی­ دلیل نیست كه اكنون طیف سیاسی گفتمان انقلاب اسلامی با نادیده گرفتن این موضوع تمام توان خود را صرف بی اعتبار نشان دادن اقتدار نیروی انتظامی و سیاست­های فرهنگی كنونی می­ كند.

هیچ تردیدی در این نیست كه ترویج دیدگاه ­های غربی موجب بروز چنین رفتارهایی است، همان گونه كه در غرب انواع و اقسام جنایت­ ها و بسیار فجیع­ تر از این هر روز رخ می­دهد.

در این حالت جای تأسف بسیار است كه از این حادثه برای منافع باندی سوء استفاده شده و ناجوانمردانه ریشه­ های واقعی آن لاپوشانی شده تا مبادا گردی بر دامن مروجان فرهنگ غربی در ایران بنشیند. جنایت میدان كاج، جنایتی كثیف بود و كثیف­تر از آن فرهنگ غربی است و آنان كه این فرهنگ را تبلیغ و ترویج كرده و می­ كنند هم در این جنایت مقصرند.

آخرین وضعیت نازنین خسروانی روزنامه نگار زندانی

تا آزادی روزنامه‌نگاران زندانی- مسئولان دادستانی هنگام مراجعت مادر نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار در بند، به او گفته‌اند سه هفته دیگر تکلیف پرونده این روزنامه‌نگار مشخص می‌شود.

به گزارش جرس، اعظم افشاریان، مادر نازنین خسروانی با تایید این خبر گفت؛ در مراجعه‌ای که روز گذشته به دفتر دادستانی داشته‌ام، مسوولان آن مرجع قضایی ابتدا فقط می‌گفتند:«پرونده‌ای به این مرجع نیامده چرا به اینجا مراجعه کردید؟» اما پس از پافشاری من و ابراز نگرانی از وضعیت فرزندم یکی از مسوولان پس از ملاقات با دادستان گفت: «دوتا سه هفته آِینده وضعیت پرونده نازنین مشخص می‌شود».

مادر نازنین خسروانی با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش گفت: "دخترم ناراحتی قلبی دارد و من بعد از تماس هفته گذشته هیچ خبری از او ندارم و به شدت نگران وضعیت سلامتی‌اش هستم، با توجه به اینکه در سرمای پاییزه تهران مسوولان زندان اوین از پذیرفتن لباس گرم برای نازنین خودداری کردند، نگرانم که در سرمای زندان بیمار شود که همان بیماری ناراحتی قلبی او را هم تشدید کند."

نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار صبح روز 12 آبان ماه در منزل پدری خود بازداشت شد و پس از یک هفته در تماس کوتاه تلفنی با خانواده سلول‌های انفرادی زندان اوین را محل نگهداری‌اش عنوان کرد، او در همان تماس کوتاه از سرمای سلول‌های زندان ابراز ناراحتی و در خواست لباس گرم کرده بود، اما پس از مراجعه خانواده در روز 5شنبه برای ملاقات با نازنین خسروانی و رساندن لباس گرم به او، مسوولان زندان اوین پس از اعلام اینکه این روزنامه‌نگار «ممنوع‌الملاقات» است، از پذیرش لباس گرم هم خودداری کردند.

منبع حکومتی: اداره برق فیوز تخت جمشید را کشید!

سایت حکومتی صراط - اداره برق، فیوز تخت جمشید را کشید! برق مجموعه تاريخي تخت جمشيد به عنوان بزرگترين مجموعه تاريخي كشور به علت بدهي قطع شد و اين مجموعه چند روزي است بدون داشتن برق پذيراي بازديدكنندگان است.

اين در حالي است كه در اين مجموعه موزه آثار تاريخي باارزش وجود داد كه مجهز به دوربين هاي مداربسته است و به علت قطع برق سيستم هاي حفاظتي اين مجموعه از كار افتاده است.

همچنين آثار بسيار باارزشي در محوطه اين مجموعه وجود دارد كه با توجه به اين كه شب ها در تاريكي مطلق به سر مي برد احتمال دست درازي به آن وجود دارد.

رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري فارس مشكل قطع برق مجموعه تخت جمشيد را تعويق در ابلاغ بودجه جاري عنوان كرد و گفت: دستور داده ام اگر در اين زمينه بدهي وجود دارد پرداخت شود و چنانچه مشكل فني نيز وجود دارد رفع شود.

«محمدرضا برزگر» با بيان اين كه از ميزان دقيق بدهي به اداره برق اطلاعي ندارم افزود: براي جلوگيري از بروز مشكلات امنيتي و حفاظتي با ماموران تخت جمشيد هماهنگي كامل صورت گرفته و مشكل خاصي در اين زمينه وجود ندارد!

بیست تن از دستگیرشدگان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری هنوز در انتظار محاکمه بسر می‌برند

شهرزادنیوز: محمود جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران، اعلام کرد بیست تن از دستگیرشدگان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری هنوز در انتظار محاکمه بسر می‌برند و احکام زیادی نیز در شرف اجرا هستند.

وی که به سوالات خبرنگار ایسنا پاسخ می‌داد، اظهار داشت : "در حال حاضر از برخي زندانيان به عنوان ابزاري براي مقابله با جمهوري اسلامي استفاده مي‌شود و ما مي‌توانيم با جدا كردن اين بدنه از جريان فتنه، طرح آنها را خنثي کنيم. اگرچه ممكن است در تشخيص مصداق‌ها اشتباهاتي رخ دهد اما به كساني كه مرخصي داده‌ايم به محض اينكه برخلاف تعهداتشان عمل كنند مرخصي آن‌ها لغو خواهد شد."

ایجاد دوباره بند سیاسی زنان، پس از ۲۰ سال

سایت کلمه: اقدام مقامات زندان در جداسازی زنان سیاسی از سایر زندانیان و محبوس کردن آنان در یک سالن دربسته، نشان از این دارد که مقامات امنیتی در صدد ساختن ” بند سیاسی زنان” هستند.

پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال، باردیگر در نظام جمهوری اسلامی، تعداد زندانیان سیاسی زن آنقدر زیاد شده که نیاز به ایجاد یک بند با عنوان ” بند سیاسی” به ضرورتی برای مقامات زندان تبدیل شده است و این نشانگر آن است که برخلاف ادعاهای قضایی و رویه سال‌های گذشته‌ی دادگاه‌های انقلاب و مسئولان امنیتی مبنی بر زندانی نکردن فعالان سیاسی زن، اکنون زنان نیز در کنار مردان می بایست هزینه سنگینی برای اعتراض شان بپردازند.

هم اکنون حدود ۱۸ زن سیاسی در بند عمومی زندان اوین به سر می‌برند که در مجموع بیش از ۷۰سال حکم زندان دریافت کرده‌اند. این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و زنان بازداشت‌شده در اعتراضات پس از انتخابات، با دریافت احکام حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب، در انتظار اجرای حکم خود به سر می‌برند و به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده شاهد افزایش شمار زنان در بند سیاسی زندان اوین باشیم.

وجود بند سیاسی برای زنان، در ابتدای امر، اتفاق خوشایندی است. بحث تفکیک جرایم یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی بوده که در این مدت مورد اعتراض زندانیان قرار گرفته است. با این وجود، اقدام مقامات زندان برای جداسازی زنان سیاسی از زندانیان عادی، نه در جهت ایجاد شرایطی مطلوبتر برای آنان که در جهت اعمال فشار و کنترل‌های امنیتی بیشتر صورت گرفته است.

زنان در دو هفته گذشته از تمامی حقوق خود به عنوان یک زندانی محروم شده‌اند. تمام روز آنان در یک سالن دربسته می‌گذرد و از شرکت در کلیه کلاس‌های فرهنگی زندان که بخشی از وقت زندانیان در آانجا می‌گذرد، منع شده‌اند.

منع استفاده از کتابخانه و هواخوری از جمله محدودیت‌های دیگری است که زنان سیاسی این روزها تجربه می‌کنند.

اما بزرگترین مشکل زنان زندانی، قطع تماس‌های تلفنی آنان با خارج از زندان است. در حالی که پیش از این مسئولان زندان تمامی تماس‌های تلفنی بند سیاسی مردان را قطع کرده بودند، هم‌اکنون این وضعیت در مورد زنان نیز به اجرا در آمده است. قطع تماس‌های تلفنی به همراه شرایط نامطلوب زندگی روزمره‌ی زندانیان، شرایط نامساعدی را برای زنان بوجود آورده است.

خانواده زنان زندانی که در طی هفته در بی‌خبری مطلق از وضعیت عزیزان خود به سر می‌برند، تنها به مدت ۲۰ دقیقه در هفته حق ملاقات با زندانیان را دارند. این در حالی است که برخی از زنان از جمله بهاره هدایت، ماه‌هاست که از داشتن ملاقات حضوری با خانواده خود محروم بوده‌اند.

هفته‌ی گذشته یکی از مقامات مسئول در زندان به خانواده‌های نگران زنان زندانی، قول داده بود که مشکلات آنان به زودی برطرف شده و شرایط بهتری را داشته باشند. با این وجود، پس از گذشت دو هفته، زنان سیاسی همچنان در “بند متادون” نگه‌داری می‌شوند .

هم‌چنین از وضعیت عالیه اقدام دوست، فعال حقوق زنان، که پس از اعتراض به این شرایط، به سلول انفرادی منتقل شده بود، اطلاعی در دست نیست.

به نظر می رسد پس از سال‌ها، “اولین بند سیاسی زنان” در زندان اوین در حال راه‌اندازی است . بندی که بدون شک خاطرات مبارزات زنان را در خود ثبت خواهد کرد.

اسامی زندانیان زن و احکامشان:

۱- بهاره هدایت( ۹ سال و نیم حبس قطعی)

۲- مهدیه گلرو( ۲ سال حبس قطعی)

۳- عاطفه نبوی( ۳ سال حبس قطعی)

۴-صهبا رضوانی( ۳ سال حبس قطعی)

۵- منیژه نصراللهی( ۳ سال و ۴ ماه حبس قطعی)

۶- سوسن تبیانیان( یک سال و نیم حبس قطعی)

۷-فرح واضحان( اعدام و دو سال حبس تعزیری)

۸- معصومه یاوری( ۷ سال حبس قطعی)

۹- نازیلا دشتی( ۳ سال حبس قطعی)

۱۰- عالیه اقدام دوست( ۳ سال حبس قطعی)

۱۱-زهرا جباری( ۴ سال حبس قطعی)

۱۲- کفایت ملک محمدی( ۵ سال حبس قطعی)

۱۳- ریحانه حاج ابراهیم دباغ( ۱۵ سال حبس قطعی)

۱۴-عذراسادات قاضی میرسعید( ۲ سال حبس قطعی)

۱۵- پروین جواد زاده( ۲ سال و ۲ ماه حبس قطعی)

۱۶- فاطمه خرم جو( ۵ سال حبس تعزیری)

۱۷- هنگامه شهیدی ( ۶ سال حبس قطعی)

۱۸- مهسا رحمتی ( ۴ ماه حبس قطعی)

بیکاری در ایران دو برابر کشورهای دارای نفت

سایت خبرآنلاین: نرخ بیکاری در ایران دو برابر نرخ بیکاری در 10 کشور اول دارای ذخایر زیرزمینی است.

میانگین نرخ بیکاری 10 کشور اول صاحب نفت دنیا به‌ دلیل بهره ‌مندی از نفت، به میزان 7 درصد و تقریبا نصف این میزان در ایران است.

در حالی‌که 3 شاخص نرخ بیکاری، تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی کشورهایی که بیشترین میزان نفت را در اختیار دارند، وضعیت بسیار مطلوبی دارد، اما وضعیت این 3 شاخص در ایران حتی از میانگین این شاخصها در 10 کشور اول نفتی هم نامناسب ‌تر است.

ایران در میان این 10 کشور نفتی از نظر بیکاری، تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی به ترتیب رتبه ‌های دهم، نهم و ششم را دارد.

دانشجویان تخریب باغ گیاهشناسی را محکوم کردند

دریانیوز: در ادامه واکنش ها به تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر استادان و دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان اقدام ناپسند فرمانداری نوشهر و سازمان بنادر و دریانوردی را محکوم کردند.

به گزارش سبزپرس جمعی از استادان ، دانشجویان و کارکنان گروههای مختلف دانشگاه صنعتی اصفهان اعتراض شدید خود را با صدور بیانیه و جمع آوری امضا نسبت به تخریب باغ گیاهشناسی نوشهر اعلام کردند.
در متن این بیانیه آمده است:

تخریب این پژوهشکده درحالی صورت می گیرد که این باغ با دارا بودن 1400 گونه گیاهی از نقاط مختلف دنیا و با قدمت 50 ساله خود؛ نه تنها بعنوان یک ذخیره گاه ژنتیکی منحصر به فرد؛ بلکه مکانی مناسب برای انجام فعالیت های آموزشی و تحقیقاتی پژوهشگران و دانشجویان می باشد.

تخریب 8 هکتار از اراضی این باغ به بهانه ساخت کنار گذر درحالی صورت میگرد که این مجموعه به عنوان میراث طبیعی کشور به ثبت ملی رسیده است.

لذا دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان عاملان این عمل نابخردانه را بعنوان افرادی که هیچگونه شناخت و علاقه ای به آینده میهن اسلامی ندارند و جز نگاه محدود و کوتاه مدت آگاهی دیگری ندارند؛ می شناسد و از مسئولان درخواست بررسی موضوع و برخورد با عاملان آن را دارند.

تا 30 سال ديگر نفتی در دنيا باقی نمی ‌ماند

بنابر يك تحقيق انجام شده در آمريكا تمامي ذخاير نفتي كره زمين ظرف 30 سال آينده تمام مي‌شود.

به گزارش فارس به نقل از پايگاه "خبر 7 " تركيه، بنابر يك گزارش تحقيقاتي كه از طرف محققان دانشگاه كاليفرنيا در آمريكا تهيه شده از طريق سايت اينترنتي "علم محيط زيست و تكنولوژي "انتشار يافت، مصرف روزانه 85.22 ميليون بشكه نفت در سطح جهان موجب پايان ذخاير نفتي كره زمين مي‌شود كه اين امر با اين روند در 30 سال آينده رخ خواهد داد.

بنابراين گزارش، بازيابي انرژي ديگري كه به اندازه كافي باشد و بتواند به عنوان جايگزين نفت مورد استفاده قرار گيرد نيز 100 سال زمان مي برد.

نباید بگذاریم شهلا جاهد را بکشند

کمیته بین المللی علیه اعدام

جمهوری اسلامی تصمیم به قتل شهلا جاهد گرفته است و اعلام کرده است که روز ١٠ آذر (١ دسامبر) او را به قتل خواهد رساند. سران جمهوری اسلامی میخواهند نشان دهند که اگر دنیا جلو آنها را برای سنگسار و اعدام سکینه گرفته است، آنها در عوض میتوانند شهلا جاهد را پس از هشت سال زندان به جوخه اعدام ببرند!

رسانه های جمهوری اسلامی وظیفه زمینه سازی برای این قتل را به عهده دارند و دروغهای مکرری را تحويل جامعه داده اند اما حتي اشاره کوچکی به ده ايراد حقوقی وکيل پرونده و کل پروسه رسيدگي به اين پرونده نمي کنند. نميگويند که شهلا را شکنجه کرده و بعد از چندين هفته له کردن او٬ از وی اقرار گرفته و خودشان گفته اند که يک نفر بايد اين قتل را به عهده بگيرد و چه کسی بهتر از يک زن که رابطه مخفيانه با محمد خانی همسر مقتول داشته و عليه او ميتوان فضا سازی کرد.

کميته بين المللی عليه اعدام از همه مردم در ایران و جهان دعوت ميکند به اين جنايت وحشيانه حکومت اسلامی اعتراض کنند. دنیا باید در مقابل این ماشین جنایت و آدمکشی بپاخیزد و اینبار هم آنها را سر جای خود بنشاند.

از همه مردم شریف دنیا و همه سازمانهاي مدافع حقوق زن و مدافع حقوق انسان دعوت ميکنيم که با تمام قوا به حکم اعدام شهلا جاهد اعتراض کنند و مانع قتل او توسط حکومت جنایت اسلامی شوند.

١٦ نوامبر ٢٠١٠

یک فعال دانشجويی 5 ماه در سلول انفرادی است

کمیته گزارشگران حقوق بشر - حسین سرشومی، فعال دانشجویی دانشگاه اصفهان، پس از تحمل نزدیک به ۱۵۰ روز سلول انفرادی، همچنان در بند «الف-ط» حفاظت اطلاعات در زندان مرکزی اصفهان، و در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.

به گزارش منابع آگاه، برای این فعال دانشجویی طیف چپ، در ابتدا وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی صادر شد و سپس این مبلغ به ۶۵ میلیون تومان کاهش پیدا کرد اما خانواده وی توانایی پرداخت این مبلغ را ندارند.

یکی از فعالان دانشجویی که پیش از این در زندان مرکزی اصفهان و در بند «الف-ط» محبوس بوده به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «وضعیت این زندان بسیار نامناسب است و به همین دلیل به کهریزک معروف شده است.»

وی در مورد وضعیت غذایی زندان ابراز داشت: «غذاهایی که در زندان سرو می‌شود، کیفیت خوبی ندارد و من همچنان از مشکلات گوارشی ناشی از شرایط بد غذایی در زندان رنج می‌برم.»

حسین سرشومی، فعال دانشجویی طیف چپ، ۳۱ خرداد توسط ماموران اداره کل حفاظت اطلاعات استان اصفهان بازداشت شد و از آن تاریخ در زندان مرکزی اصفهان به سر می‌برد.

به دلیل وضعیت نامناسب بازداشتگاه امنیتی «الف-ط» واقع در زندان مرکزی اصفهان (دستگرد) در مورد سلامتی جسمی و روحی وی نگرانی جدی وجود دارد.

سرشومی دوبار دیگر نیز در شهریور‌ماه و اسفند‌ماه ۸۷ توسط اطلاعات اصفهان بازداشت و نهایتا با وثیقه‌ی ۵۰ میلیونی آزاد شده بود.

یک شهروند بهایی در سمنان بازداشت شد

خبرگزاری هرانا – یک شهروند بهایی در سمنان بازداشت و یک تن دیگر با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پي اعمال فشارهاي روزافزون بر شهروندان بهايي شهرستان سمنان صبح روز دو شنبه 24 آبان ماه 1389 ماموران اداره اطلاعات سمنان به محل كسب يك شهروند بهايي ساكن شهر مزبور به نام " عادل فنائيان " مراجعه كرده كه پس از بازرسي محل ، نامبرده را نيز دستگير و به اداره اطلاعات منتقل كردند .

يادآوري مي شود پيش از اين هم عادل فنائيان در سال 1388 يك دوره محكوميت 6 ماهه را در زندان سمنان گذرانده است .

از سوی ديگر در همين روز " روفيا بيدقي " شهروند ديگربهايي اهل سمنان كه در 16 آبان ماه سال جاري بازداشت شده بود به قرار وثيقه ملكي 70 ميليون تومان آزاد شد .

شایان ذکر است در حال حاضر سه شهروند بهايي به نام هاي بهنام متعارفي ، علي احساني و سيامك ايقاني در حال گذراندن محكوميت خود در زندان سمنان هستند همچنين سه شهروند بهايي ديگر ساكن اين شهر به نام هاي سوسن تبيانيان ، منيژه منزويان و صهبا رضواني در حال سپري كردن دوره محكوميت خود به صورت تبعيد در زندان اوين مي باشند.

تهدید یک فعال سیاسی از سوی نیروهای امنیتی

خبرگزاری هرانا - سعيد درخشندي از سوی نیروهای امنیتی به دلیل آنچه ادامه فعالیت های سیاسی وی خوانده شده است تهدید به بازداشت شد.

بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" نیروهای امنیتی با تماس های تهدید امیز با منزل این فعال دانشجویی سابق به وی گفتند: "اگر فعالیت خود را ادامه دهی با تو برخورد خواهیم کرد".

لازم به یادآوری است وی عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه یزد و از فعالان دانشجویی در ایران است که در ۳۰ مرداد ۱۳۸۵ به همراه ابوالفضل جهاندار بازداشت شدند. اتهامات این دو ابتدا موارد عجیبی همچون برنامه ریزی برای تسخیر صدا و سیما، رابطه نامشروع از طریق داشتن عکس یادگاری دسته جمعی با دانشجویان و غیره عنوان شد اما پس از چندی متهم به اقدام علیه امنیت ملی شدند.

او به ۲/۵ سال حبس محکوم شد که دادگاه تجدید نظر نیز آنرا تایید کرد، گرچه قاضی دادگاه تجدید نظر از تحت فشار قرار گرفتن برای تایید حکم خبر داد.

اجرای حکم وحشیانه قطع دست در مشهد

سایت آفتاب: معاون دادستان مشهد در امور اجتماعی و پیشگیری از جرم از اجرای دومین مرحله قطع ید سارقان بنابر دستور دادستان مشهد خبر داد.

به گزارش فارس، امیر مرتضوی با بیان اینکه اقدامات ویژه‌ای از سوی دادستانی مشهد برای کاهش جرم صورت گرفته است، گفت : بر هم خوردن امنیت روانی و حس ناامنی به دنبال این سرقت‌ها در جامعه ایجاد شده که در خصوص از بین بردن این عدم امنیت نیز باید «اقدامات اساسی» صورت بگیرد.

گفتنی است که در ماه های اخیر، برای چندین شهروند به اتهام سرقت حکم قطع دست صادر و اجرا شده است.

جلسه سران خزر در باکو و دلایل عقب‌نشینی ایران

راديو فردا:
رضا تقی زاده (تحلیلگر سیاسی)
تصویب پیمان امنیتی خزر که در دستور اجلاس ۱۸ نوامبر سران کشورهای ساحلی در باکو قرار گرفته است، ادامه وضع موجود را به زیان منافع ملی ایران و سود چهار کشور دیگر ساحلی، به خصوص آذربایجان، تضمین خواهد کرد.

در شرایطی که رژیم حقوق خزر، پس از ۱۷ سال و برگزاری ۲۷ دور گفت‌وگوهای کارشناسی، همچنان بلاتکلیف باقی مانده، و در نتیجه ایران به طور کامل از اقتصاد انرژی این حوزه کنار گذاشته شده است، کمک به حفظ و ادامه وضع موجود، مهر تأیید نهادن بر انزوای تحمیل شده علیه ایران، و در عمل آب ریختن به آسیاب کشورهای مدعی حقوق ملی ایران در خزر خواهد بود.

در نتیجه ادامه سیاست سکوت و حفظ آرامش در خزر، تحت عنوان حل گام به گام مشکلات حقوقی، زیست محیطی، امنیتی و اقتصادی این حوزه، و نمایش علاقه‌مندی تهران به توسعه همکاری‌های منطقه‌ای، چهار کشور دیگر ساحلی با قیمومیت و هدایت روسیه و حمایت ضمنی آمریکا، طی چند سال اخیر همکاری‌های دو جانبه و چند جانبه مابین خود را افزایش داده و ایران را در این منطقه با اهمیت استراتژیکی منزوی ساخته‌اند.

اگرچه مفاد پیمان امنیتی خزر که قرار است روز ۱۸ نوامبر مورد تصویب سران پنج کشور ساحلی، از جمله محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت ایران قرار گیرد، هنوز انتشار نیافته است، ولی با توجه به بندی که در بیانیه دومین اجلاس سران خزر در تهران گنجانیده شد، انتظار می‌رود پیمان تازه به صورت جامع رسماً استفاده از ظرفیت‌های دفاعی توسط یک کشور ساحلی علیه کشورهای دیگر را، حتی به منظور دفاع از حدود ملی، منع نماید.

ارابه در مقابل اسب
تصویب پیمان امنیتی در خزر می‌توانست در خدمت منافع میان‌مدت و درازمدت ایران در منطقه قرار بگیرد، چنانچه پیش از آن تکلیف رژیم حقوقی تازه خزر روشن شده بود. ادامه وضع موجود در خزر به سود ایران می‌بود چنانچه تهران در حوزه خزر منزوی نشده بود و از حیات پویای اقتصادی آن، متناسب با سهم هر یک از چهار کشور دیگر ساحلی، طرفی می‌بست.

از این جهت، برخلاف پیمان مربوط به حفظ محیط زیست که طی اجلاس سال ۲۰۰۷ سران کشورهای ساحلی خزر در تهران به تصویب رسید و مفید بود، تصویب پیمان امنیتی، ایستادگی و مقاومت ایران در برابر شرایط تحمیلی کنونی در خزر را به حداقل ممکن کاهش خواهد داد.

خطر قابل ملاحظه پذیرفتن چنین تعهدی، مقدم بر روشن شدن تکلیف رژیم حقوقی تازه خزر، زمانی آشکارتر خواهد شد، که ایران در شرایط برخورداری از وضعیت دفاعی بهتر و مناسبات خارجی متعادل‌تر از امروز، بخواهد در جهت استیفای حقوق ملی خود در خزر به اقدامی جدی مبادرت نماید.

در آن روز تعهدات امنیتی پذیرفته شده امروز، می‌تواند به عنوان یک سند رسمی، تلاش دولت وقت ایران را، حتی در مراجع حقوقی بین‌المللی، با دشواری‌های جدی روبه‌رو سازد.

مفهوم تصویب پیمان امنیتی خزر در شرایط جاری و پیش از تعیین تکلیف رژیم حقوقی، به معنای پذیرفتن وضعیت کنونی، عقب‌نشینی با چراغ خاموش از حدود و حقوق ملی ایران در خزر، و قرار دادن ارابه در مقابل اسب است.

حدود و حقوق ایران
ایران از زمان انحلال اتحاد شوروی، و شکل گرفتن چهار کشور ساحلی در خزر به جای آن، از تأمین حقوق خود در آب‌های خزر بازمانده است. ایران در تازه‌ترین بازبینی از حقوق خود در خزر مدعی حدود و حقوق مساوی با چهار کشور دیگر و سهم ۲۰ در صدی در منابع کف دریای خزر است.

در مورد تقسیم آب‌های خزر، ایران ابتدا مدعی مشارکت مشاع دریا و عدم تقسیم آب‌ها بود. آذربایجان، در تقابل آشکار با ایران، همواره خواستار تقسیم سواحل، حدود آب‌ها و منابع کف دریا بوده و این موضوع را در قانون اساسی خود نیز قرار داده است.

از نظر آذربایجان، سهم ایران از خزر(۱۳.۵ درصد) و واقع در نوار باریکی است که مرز مشترک ساحلی ایران با آذربایجان و ترکمنستان را بهم متصل می‌سازد. در انجام این محاسبه یک سویه، سهمی متناسب با مساحت و منابع کف دریا برای ایران در نظر گرفته نشده است.

در تعیین سهم اسمی اندک ایران در خزر نیز، آذربایجان از راه رسم خط منصف فرضی خاص خود در دریا، هم نوار ساحلی ایران را باریک‌تر ساخته و هم حدود آب‌های ترکمنستان را از آن خود ساخته است.

در صورت تحمیل خط مرزی آستارا (نقطه مرزی مشترک با آذربایجان) و بندر حسنقلی (مرز مشترک با ترکمنستان) حدود ایران از آب‌های خزر ۱۰ درصد از آب‌های این دریا خواهد بود.

شرایط امنیتی جاری
در اعتراض به این شرایط و در اجرای سیاستی متفاوت با امروز، ایران در ژوئن سال ۲۰۰۰ با پرواز دادن دو فروند جنگنده فانتوم بر فراز کشتی اکتشافی شرکت بی پی در آب‌های مورد اختلاف در خزر، کشتی یاد شده را مجبور به ترک منطقه ساخت. در همان زمان، ترکیه که امروز در مناقشه اتمی کنار تهران قرار گرفته، به منظور حمایت از آذربایجان، جنگنده‌های خود را در حدود آب‌های ایران به پرواز درآورد.

از روز اول ماه اوت سال ۲۰۰۲، روسیه نیز که تنها قدرت مؤثر دریایی در خزر است، مانور ۱۵ روزه‌ای را در آب‌های خزر برگزار کرد که در آن ۶۰ ناو جنگی و بیش از ۳۰ فروند هواپیمای نظامی شرکت داشتند.

همزمان در قزاقستان هم رزمایش دریای صلح در منطقه مانگستان در منطقه ساحلی خزر با حضور یگان‌های نظامی آن کشور برگزار شد.

ایران قصد داشت در سال بعد چهار ناو جنگی خود را از خلیج فارس به آب‌های خزر منتقل کند که این اقدام با مقاومت روسیه روبه‌رو و منتفی شد.

روسیه در ابراز مخالفت خود با انتقال ناو های جنگی ایران به دریای خزر مفاد قرارداد ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ مورد استناد قرار داد که در آن همسایه جنوبی از داشتن نیروی نظامی در آب‌های خزر منع شده است.

مسرت میزبان
به این ترتیب، و در حالی که چهار کشور ساحلی دیگر عملاً مجاز به داشتن نیروی دریایی در خزر شده‌اند، دولت ایران از راه امضای پیمان امنیتی و قبول تعهد به عدم استفاده از نیروی دفاعی در تأمین حدود ملی خود، به پذیرفتن وضع موجود تن می‌دهد.

امضای پیمان امنیتی خزر طی اجلاس ۱۸ نوامبر سران در باکو، بیش از هر کشور دیگری موجب خوشحالی آذربایجان می‌شود که از این راه خود را یک گام بزرگ به تثبیت نهایی وضعیت موجود نزدیک‌تر خواهد ساخت.

بر خلاف خلیج فارس که در آن ایران دارای منافع اقتصادی و امنیتی فعال است، و مجبور به همکاری و در آمدن از در سازش و حفظ آرامش، در دریای خزر منافع ایران غیر فعال و خفته‌اند. از این جهت ایستادگی و قدرت‌نمایی دولت ایران به منظور فعال ساختن این منافع و دفاع از آنها در خزر، اقدامی است ضروری و در عین حال کم هزینه.

چشم همه ایرانی ها روشن ؛ جایزه 1،410،000،000،000 تومانی سازمان تربیت بدنی به جاعلان نام خلیج فارس

عصرایران ؛ جعفر محمدی*
مردم حق دارند بپرسند که قرار است با این پول کلان دقیقاً چه اتفاقی بیفتد و شرکت چینی چه خدماتی را در برابر این لقمه چرب ، به ورزش ایران خواهد داد؟

مسوولان تربیت بدنی باید متن قرارداد را عیناً منتشر نمایند تا هیچ شائبه ای در میان نباشد.

آن طور که سازمان تربیت بدنی اعلام کرده ، در سفر کنونی آقای علی سعید لو به چین - که به مناسبت بازی های آسیایی گوانگجو صورت گرفته - مقامات این سازمان ، قراردادی یک میلیارد یورویی (هزار و چهارصد و ده میلیارد تومان) با چینی ها منعقد کرده اند تا در ایران چند پروژه ورزشی احداث کنند.

درباره این خبر ذکر 4 نکته ضروری به نظر می رسد و انتظار می رود مسوولان در این باره به افکار عمومی پاسخ دهند:

1 - کل مبلغی که قانون بودجه سال 1389 در فصل "تربیت بدنی" مقرر داشته ، 1003 میلیارد تومان است. این رقم را مقایسه کنید با 1410 میلیارد تومانی که قرار است سازمان تربیت بدنی به یک شرکت چینی(ستیک) بدهد تا مشخص شود که این قرار داد چه عدد و رقم بزرگی را شامل می شود!

از این رو ، مردم حق دارند بپرسند که قرار است با این پول کلان دقیقاً چه اتفاقی بیفتد و شرکت چینی چه خدماتی را در برابر این لقمه چرب ، به ورزش ایران خواهد داد؟
مسوولان تربیت بدنی باید متن قرارداد را عیناً منتشر نمایند تا هیچ شائبه ای در میان نباشد.

2 - باید مشخص شود که اساساً چه لزومی داشته که چنین قراردادی با چینی ها منعقد شود؟ آیا واقعاً نیروهای داخلی در بخش های مختلف خصوصی و دولتی از عهده احداث این پروژه ها برنمی آمدند که آقایان مجبور شده اند دست به دامن چینی ها شوند؟!

مگر قرار است چه فناوری های عجیب و غریبی در ساخت بناهای ورزشی مورد قرارداد مورد استفاده قرار گیرد که در داخل وجود نداشت؟

آیا کشوری که متخصصان و پیمانکارانش در حد استانداردهای بین المللی سد و نیروگاه و پالایشگاه و تاسیسات هسته ای و ... می سازند ، این قدر توان ندارد که تاسیسات ورزشی مورد نیازش را بسازد؟ این دوگانگی را چگونه می توان هضم کرد؟

از این رو مصرانه از مسوولان سازمان تربیت بدنی می خواهیم توضیح دهند که چرا به جای آن که این پول بزرگ را در داخل هزینه کنند ، ترجیح داده اند ان را به یک شرکت چینی بدهند؟

یکی از مسوولان سازمان تربیت بدنی در این باره بعد از کلی تعریف و تمجید از شرکت چینی طرف قرارداد ابراز امیدواری کرده که با انعقاد این قرارداد بتوانیم از فناوری "فوق مدرن" شرکت چینی استفاده کنیم ؛ بسیار بجاست توضیح دهند که منظورشان از فناوری فوق مدرنی که قرار است با این یک میلیارد یورو پول نفت این مردم وارد ورزش کشور شود ، چیست؟

3 - با توجه به رقم بالای قرار داد و با یادآوری اصل 77 قانون اساسی که مقرر می دارد " عهدنامه‏ها، مقاوله‏نامه‏ها، قراردادها و موافقت‏نامه‏‏های بین‏المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد" از مجلس شورای اسلامی انتظار می رود این موضوع را به دقت هر چه تمام مورد بررسی قرار دهد تا خدای ناکرده ، چنین پول زبان بسته و هنگفتی بدون اجازه و نظارت مجلس ، از کشور خارج نشود.

4 - امضای این قرارداد که به مثابه تقدیم یک امتیاز بزرگ مالی به چینی هاست ، در حالی صورت می گیرد که چند روز پیش از آن ، در مراسم افتتاحیه بازی های آسیایی در گوانگجوی چین ، برگزار کنندگان مراسم ، از نام جعلی خلیج ع ر ب ی به جای نام
تاریخی خلیج فارس استفاده کردند و مسوولان ایرانی حاضر در مراسم نیز در اعتراض به این موضوع افتتاحیه را ترک نمودند که با پادرمیانی نخست وزیر چین و قول وی برای پیگیری موضوع ، به جایگاه بازگشتند.

حال سوال اینجاست که وقتی قرار بوده امتیازی به بزرگی یک میلیارد یورو به چینی ها داده شود ، چرا مسوولان ورزش کشور ، امضای قرار داد را منوط به عذرخواهی رسمی مقامات چین به خاطر جعل نام خلیج فارس و توهین به ایرانی ها و جبران این امر نکردند؟

واقعاً به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که در مقابل جعل و توهین آشکار چینی ها، آقایان نه تنها واکنشی جدی از خود نشان نداده اند ، بلکه به آنها جایزه هم می دهند!
با این رفتارهای سیب زمینی گونه برخی مسوولان ، آیا می شود از دیگران انتظار داشت که حرمت مان را حفظ کنند؟

باور کنید "غیرت" متاعی بس ارزشمند است.

*مدیر مسوول عصرایران

آغاز پايان کار شاه - تحليلهاي تازه در اين باره

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان:
در اين روز در نوامبر سال 2002 كريستوفر رودي محقق و روزنامه نگار به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد تظاهرات ضد شاه مقابل كاخ سفيد واشنگتن كه آغاز پايان كار او خوانده شده است ، در مقاله اي نوشته بود كه شاه از همان لحظه شكست جرالد فورد در انتخابات سال 1976 مي دانست كه كارتر براي كاستن از اختيارات او كارهايي خواهد كرد ، زيرا كه شاه بيش از حد متعارف يك رئيس كشور خارجي به جمهوريخواهان آمريكا نزديك شده و حتي به تبليغات انتخاباتي آنان كمك غير مستفيم كرده بود.

كارتر اواخر سال 1978 (1357 خورشيدي ) از طريق ماموران خود با 150 تن از افسران ارشد ايران تماس گرفته بود و به آنان اشاره كرده بود كه از شاه حمايت بي چون و چرا نكنند و آنان اين اشاره را براي خود اين گونه تفسير كرده بودند كه شاه ، ديگر مورد حمايت آمريكا نيست و رفتن او مانعي نخواهد داشت. رودي نوشته است كه پس از پيروزي انقلاب، اين 150 افسر اعدام شدند و يا آواره ساير كشورها شدند و ....
پذيرش شاه به آمريكا در نوامبر 1979 جهت درمان بيماري سرطان كه منجر به تصرف سفارت آمريكا در تهران و مآلا شكست كارتر در انتخابات شد ، يك توطئه جمهوريخواهان برضد كارتر بود. كارتر به اصرار هنري كيسينجر بود كه اجازه داد شاه وارد آمريكا شود.

طبق تفسير و تحليلهاي ديگر درباره تظاهرات بي سابقه مقابل كاخ سفيد در نيمه نوامبر 1977 ـ در جريان استقبال كارتر از شاه كه براي ديدار از او به آمريكا رفته بود ـ گفته شده است همچنين شاه مي دانست كه چنان تظاهراتي براي تحقير او و شكستن غرورش ترتيب داده شده است ، ولي فريب اطمينان هايي را خورده بود كه ماموران اطلاعاتي اش در آمريكا به او داده بودند و گفته بودند كه هوادارانش را بسيج و به واشنگتن براي برهم زدن تظاهرات خواهند برد.

براي اين منظور حتي بعضي افسران با خانواده خود و بعضا با هواپيما هاي نظامي ايران از تهران به واشنگتن منتقل شده بودند تا به عنوان ايرانيان ساكن آمريكا با تظاهرات مخالفان شاه مقابله كنند كه در برابر سيل تظاهرات ضد شاه كه شركت كنندگان در آن عمدتا دانشجويان ايراني و بعضا همكلاسي هاي آمريكاييشان بودند از آنان كه گروهي شيك پوش و نا آشنا با چنين صحنه ها بودند كاري ساخته نشد و فرار كردند( نگارنده اين سايت با سمت نماينده وقت روزنامه اطلاعات در آمريكاي شمالي شاهد اين تظاهرات و وضعيات بود). به نظر تحليلگران و ناظران امور ايران ، در آن زمان شاه آن چنان در كلافي كه پيرامون خود تنيده بود سردرگم شده بود كه مجال تفكر و ارزيابي اوضاع را نداشت .

او در طول زمان، كارشناس ايجاد مشغله غير ضروري و زائد براي خود شده بود . شاه فراموش كرده بود كه ازهفتمين سال سلطنتش به بعد ، در طول 30 سال ، دشمنان فراوان براي خود ايجاد كرده بود و باور نمي كرد كه روزي اين دشمنان مختلف العقيده و غير متجانس با هم متحد شوند ، بر سر پذيرفتن يك رهبر به توافق برسند ، مشروعيت بين المللي به دست آورند و او را ازپاي بياندازند. عقب نشيني هاي پي در پي شاه در ده ماه آخر حكومتش و حتي توسل به همان شخصيت هايي كه آنان را پس از 28 مرداد به روز سياه نشانده بود نتيجه تنها ماندن و خسته شدنش بود كه از اشتباهات و غرور بي حد دهها ساله اش ناشي شده بودند.

اين غرور كه از نيمه دهه 1340 و استفاده از لقب آريا مهر روزافزون بود سبب شده بود كه احدي حتي جرات انتقاد خصوصي از نزديكان و مقامات ارشد منصوب از جانب او را به خود ندهد ، كه اين وضعيت ايران را به دو طبقه خاص و طبقه عام تقسيم كرده بود و طبقه عام ـ حتي آن گروه كه از رفاه نسبي برخوردار بود چشم ديدن طبقه خاص را نداشت و درصدد يافتن فرصتي بود تا طبقه خاص ( به اصطلاح آن زمان آريامهري ها )را ريشه كن كند.

شاه مخصوصا پس از جشن هاي سالگرد تاسيس دولت واحد ايران( شاهنشاهي ايران به دست كوروش بزرگ ) كه درسال 1350 برگزار شد ه بود ، در زمينه امور مربوط به سياست خارجي به تدريج به سوي استقلال گام بر مي داشت ـ راهي كه هيچگاه مورد قبولبعضي قدرتهاي روز نبوده است ـ ولي نمي دانست كه بدون برخورداري از حمايت احزاب و رسانه هاي مستقل و آزاد كه ايران فاقد آن بود ، اين راه به چاه ويل ( سقوط آزاد ) منتهي مي شود. غرور او حتي مانع از قبول اين پيشنهاد منطقي شد كه يك برنامه تلويزيوني روزانه و دست كم هفتگي داشته باشد و دشواري هاي داخلي و فشارها و توطئه هاي خارجي را با مردم در ميان بگذارد و درد دل آنان را مستقيما بشنود تا پشت سرش بايستند.

آزاد گذاردن دست ساواك و رسيدن به هر مقام و دريافت هر امتياز و پروانه و حتي گذرنامه ، تنها پس از عبور از مجراي آن يكي از اشتباهات بزرگ شاه بود . اشتباه بزرگ ديگر او دست بر نداشتن از سر دكتر مصدق و پيروان خط او تا مهر ماه 1357 بود. براي مثال ؛ تحقير شخص دكترمصدق در كتاب ماموريت براي وطنم كه ديگران به نام شاه نوشته بودند و بعدا كتاب درسي دوره متوسطه درس انقلاب سفيد شده بود . در اين كتاب حتي به تحصيلات دكتر مصدق ايراد گرفته شده بود!!.
تا زمان حذف اين درس از دوره متوسطه ، روساي دبيرستانها و ادارات آموزش و پرورش هر سال در شهريور ماه دچار اين مشكل بودند كه از كجا برايش دبير تهيه كنند ، زيرا هر دبيري به آساني زير بار تدريس اين درس نمي رفت و بر سر اين موضوع بسياري از دبيرها به ساواك كشانده شده بودند. قريب به اتفاق دبيران ، در كلاس خود به جاي دادن توضيح و يا تشريح موضوع ، تنها يكي از شاگردان را مامور خواندن صفحاتي از كتاب ماموريت براي وطنم مي كردند و گوش كردن به آن آزاد بود( يعني شاگردان مي توانستند در طول كلاس، دروس ساعات بعد را مرور كنند و يا دست به شيطنت بزنند و از كلاس خارج شوند ). اين كار عمدتا به خاطر بدگويي از دكتر مصدق در كتاب بود . دبيران مربوط استدلال مي كردند كه دكتر مصدق كتبا در نامه اي به شاه و رو نوشت آن به وزارت فرهنگ اتهامات وارده را رد كرده بود و بايد تكذيب نامه او هم در كتاب مي آمد تا اصل انصاف در كتاب نگاري رعايت مي شد . به تدريج نام اين درس شده بود

بشنو و باور نكن . همين دانش آموزان درس بشنو و باور نكن دهه 1340، در دهه 1350 به خيابانها ريختند و به تغيير نظام كمك كردند.

تاسيس حزب دولتي رستاخيز به عنوان تنها حزب ايران( اصطلاحا حزب فراگير ) ، يكي ديگر از اشتباهات شاه بود ، زيرا در حالي كه غرب به يك حزبي بودن شوروي و كشورهاي كمونيستي ايراد وارد مي گرفت ، شاه مورد حمايت غرب دستور اكيد به تاسيس چنين حزبي با داشتن روزنامه دولتي داده بود و ايرانيان را متوجه سياست يك بام و دو هواي غرب ساخته بود. اين حزب تبعيض و بوروكراسي بد را گسترش داده بود.

دادن كمك مالي و وام بدون بهره به كشورهاي خارجي از جمله فرانسه و مصر و آزادي فروش و خروج ارز ( هر دلار ، هفت تومان ) اشتباه ديگر بود . ديديم كه فرانسه پول را از شاه گرفت ولي در لحظه حساس از او دفاع نكرد و رئيس جمهوري وقت مصر به خواست كارتر او را پذيرفت تا بدون درنگ از ايران خارج شود.

خروج شاه با آن القاب ازوطن در حساسترين ايام اشتباهي ديگر بود . بايد در كشور باقي مي ماند ، محاكمه مي شد ، از خود دفاع مي كرد و احيانا اعدام مي شد و قضاوت از خود را به تاريخ مي سپرد. وي با فرار از كشور ، به قاضي تاريخ پوان منفي بزرگي داده است. چرا ناپلئون و تزار نيكلاي دوم و ... در لحظه حساس فرار نكردند؟

°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°

فرستنده : ن.پ

خاطرات هه ژار همین امروز برایم رسید . سی صفحه ای خوانده ام . روایت زندگی و تلاش انسانی شریف ، با زبان و نثری پاکیزه ، آمیخته به طنزی تلخ و شیرین چون خود خود زندگی . تاریخ تولد خود را با یاد آوری رویداد ی تلخ و شگفت در تاریخ زندگانی مردم مهاباد در هم می آمیزد . می نویسد : « هنگامی که به دنیا آمدم اواخر بهار 1300 شمسی بود ولی شناسنامه ام که هفت سال پس از تولدم گرفته شده هجدهم تیر ماه است . در پائیز همان سال لشکر « اسماعیل آقا » برای جنگ با عجم ،مهاباد را اشغال و با ورود «شکاک » به شهر ، اهالی را غارت می کنند . گویا «اسماعیل آقا » همچنانکه خواسته است کردها را از شر عجم برهاند خواسته است مال و سامان کردها را هم از تعدی آنها مصون دارد ......ماجرای غارت مهاباد نیز داستانی غریب و شگفت انگیز است : زنان را لخت کرده اند اما روی برگردانده و گفته اند : خواهر شلوارت را در بیاور و خودت بده من این کار را نمی کنم . خدا را خوش نمی آید . مردان شهر را نیز به بیگاری گرفته اند تا اموال غارت شده را برایشان جابجا کنند. شکاک ، کردهای مهاباد را تنها غارت کردند اما ترک زبان های ساکن منطقه را کشتند . یکی از این ترک های آذری دوست پدرم بود . او و همسرش به خانه ی پدرم پناه آوردند و در امان ماندند . همسر « کربلائی فتح اله زنگانی » که خود کودک شیر خواره داشت به من هم شیر داده است . تا اوان جوانی هم هرگاه مرا می دید چون پسر خود گرامی می داشت و اشک شوق می ریخت » ( چشتی مجیور صفحه 16 ) . این روایت هه ژار از غارت مهاباد را که خواندم یاد زنده یاد شرفکندی افتادم و کتاب او به نام « تاریخچه جنبشهای ملی کرد » . کتاب را دکتر شرفکندی با نام مستعار « سعید بدل » در بهمن 1360 نوشته و در اصل به صورت سلسله مقاله هائی برای روزنامه « کوردستان » و در آبانماه 1363 هم به صورت کتاب منتشر شده است . تاریخ نگارش کتاب را از این رو می نویسم که بگویم هر راوی یا هر تاریخنگار چگونه زمانه ی خود و دیدگاه ویژه ی خود را در باز پردازی گذشته ی تاریخی ، بروز می دهد . هه ژار « بینوا » ، همان عبدالرحمان شرفکندی است که همراه « هیمن » شاعر دیگر کرد ، از آغاز جوانی و در دوره ی قاضی محمد و جمهوری مهاباد ، در مجله های فرهنگی « هاوا رو « هلال » ، قلم زده است . و از پس چند دهه تلاش سیا سی و فرهنگی ، و چشیدن تلخ و شیرین زندگی و مبارزه در کردستان ایران و عراق و از پس گذر سالیان ، اکنون خاطرات خود را نوشته است در خانه یا آپارتمانی در کرج به سال 1386 . هه ژار شاعر ، فارسی دان ، عربی دان و اسلام شناس است . کتاب سنگینی در معارف اسلامی / اسم کتاب را نمی دانم /ترجمه کرده است از عربی به فارسی و پارسال یا پیرار سال و در نمایشگاه کتاب تهران « رهبر معظم انقلاب » در بازدید از غرفه ها ، این کتاب ترجمه ی شرفکندی ( هه ژار ) را دست گرفت ، « تورق » کرد و از او نام برد و تجلیل کرد . . اما برگردیم به داستان « اسماعیل آقا سمکو » . و ببینیم برادر هه ژار یعنی دکتر سعید شرفکندی در سال 1360 در باره ی « اسماعیل آقا شکاک » چه می گوید و جایگاه او را در « مبارزات ملی خلق کرد » چگونه ارزیابی می کند . دکتر سعید می نویسد : « در وقایع نگاریها و تاریخهائی که در مورد سمکو بویژه آنچه توسط دشمنان او ( فارسها و ترکها ) نوشته شده سعی بعمل آمده است که سمکو چون یک فئودال غارتگر و نیمه وحشی معرفی گردد . اما واقعیت آنستکه : اولا سمکو از نظر فرهنگی نه تنها شخص عقب مانده ای نبود بلکه از بسیاری جهات نسبت به همزمانان خود ازآگا هی بیشتری برخوردار بود . بسیاری از کسانیکه در آنزمان با وی ملاقات کرده اند از نظر شیوه برخورد و رفتار و خوراک و پوشاک وی را شخص با فرهنگی توصیف کرده اند . بعد از فتح چهریق توسط قوای دولتی در منزل وی یک پیانو نیز پیدا شد . » ( تاریخچه جنبشهای ملی کرد ص69 ) . از شما دوستان چه پنهان من همان پانزده بیست سال پیش و هنگام خواندن کتاب دکتر سعید ، وقتی به این حکایت « پیانو در قلعه چهریق » رسیدم هیچ شکی نداشتم که این « پیانو » در یکی از ده ها شبیخون و بقول ما لرها « غارت برو » ، نصیب « اسماعیل آقا » شده است . یکی از این لرها ی ما / حالا بیرانوندی قوم و قبیل محمد اعظمی یا سگوندی خویشاوند ناصر رحیم خانی خیلی فرق نمی کند / اصل داستان این است که در یکی از این « غارت برو » ها /« غارت برو » به کسر ب به معنای روبیدن و کندن و آوردن / این لر ما وقتی می رسد که هم طایفه ای ها « غارت برو » کرده اند و چیزی از قلعه باقی نگذاشته اند . لره چشمش می افتد لانه ی لک لک روی دیوار ویران قلعه . لانه ی لک لک را با جوجه لک لک ها «غارتی » می گیرد می گذارد روی سر به طایفه که می رسد بانگ می زند « های .... بلبل با خانمانش .... بلبل با خانمانش » . البته این لر بیرانوندی غارتگر به لهجه ی « لکی » بلبل را به کسر هردو « ب »و بر وزن « فلفل » جار می زده و من گمانم این است که آن « پیانو » هم برای کردهائی که آن را غارتی گرفته بودند چیزی بوده مثل همان « بلبل » با «خانمانش » و در یکی از کشت و کشتارها و «غارت برو » های متقابل کردها و آسوری ها . کشت و کشتارها و غارت کردن های سوارهای « اسماعیل آقا ی شکاک » کرد سنی و « مارشیمون » آسوری مسیحی. کردهای اسماعیل آقا در جبهه ی عثمانی مسلمان و آلمان متحد عثمانی و جنگندگان « جیلو » آسورِی « مارشیمو ن در جبهه ی انگیس و روس در میدان جنگ از تبریز و رضائیه تا همدان و کرمانشاه و تا پائین تر ها . دکتر سعید دنباله ی داستان پیانو ی منزل « اسماعیل آقا » می نویسد : « مرکز «اقامت سمکو از طریق خطوط تلفنی به مهاباد و چندین جای دیگر کردستان وصل شده بود . ثانیا سمکو بخصوص در ده سال آخر فعالیت خود ، یک ناسیونالیست کرد بشمار میآمد اگر چه این امر را با کینه شخصی از مامورین دولتی در هم آمیخته بود » ( تاریخچه جنبشهای ملی کرد . ص 69 ) . کسروی داستان درگیری های سیاسی و قومی و مذهبی « سمکو » و « مارشیمون » را با تصویرهائی روشن نوشته است . از کجا به کجا افتادم . می خواستم خیلی ساده ترجمه ی خاطرات هه ژار را برایتان بفرستم رفتم سراغ حرف و حدیث های دیگر و کار دست خودم دادم که چطور ختم داستان کنم . خب می شود چیزی عرض کنم در معرفی مترجم یعنی بهزاد خوشحالی و این که پیش از این کتابی فراهم آورده و منتشر کرده است به نام «قاضی محمد و جمهوری در آئینه اسناد » چاپ 1380 . همدان .کتاب از روی اسناد دولتی و نیروهای ارتش در کردستان فراهم آمده . سه چهار سال پیش هم گزارش مانندی چاپ کرد از محاکمه قاضی محمد و برادران قاضی . سایت حزب دموکرات کردستان / هجری/ هم از روی همین نوشته ی بهزاد خوشحالی و بدون اشاره به نوشته ی او ، در همین زمینه محاکمه مطلبی منتشر کرد . برداشتی از نوشته بهزاد خوشحالی بی هیچ آگاهی یا حرف بیش از آن . عرض آخر این که امروزه آگاهی به « هویت ملی » و «احساس تعلق به ملت کرد » در میان مردم کرد در هر گستره و ژرفا ، امری است سزاوار احترام و پذیرش ، همدلی و همفکری برای بررسی و پاسخی انسانی و دموکراتیک . و سلامت و شاد باشید

 

بالای صفحه

... بیشتر