آنچه
كه پس از اين می آيد ، تجربه های ( يعني منتشره ها و نشرنيافته هاى ِ ) منست در
دنيای ِ تارنما ها . خودم بودم – با كم ها و شايد بيش هايم . از پيش مي دانستم
كه اگر واژه هائی را كم وبيش كنم – يعنی تغيير دهم - ، بی هيچ شك و شبهه اين يا
آن نوشته منتشر مي شد ... واما به تعمد نكردم ، چرا كه خودِ خود را نه به زير ِ
سئوال ، كه نفی مي كردم و می شدم دستگاهي ، و بر روال ِ همه يكسانی !
نوشته ها كه معلوم
اند نوشته اند ! و اما آنچه از مرا تارنماها شعر
ناميدند ، ازنظر ِ من شعارند – و چرائی يش را در پانويس
ٍ
فلسطين ، ای سرزمين ِ
بی خاك !
به كوتاهي توضيح دادم و به گمانم بسنده است .
|