xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
زادگاهم را چال می کنم |
آئينه را باز می کنم می گشايمش به گشاداترين ِ گشاداها و تمام ِ ابرهای دنيا را درچشمانم می يابم .
قلبم را به پشيزی به گرو در صندوقخانهء شادی نهادم و هرگزپسش نگرفتم ـ که جايش آنجا بهتر .
درخواب پاهايم را به سوی ِ زادگاهم می گذارم ودستهايم را می کشانم می کشانم می کشانم تا برسند به صندوقخانهء شادی ـ به قلبم .
درهای ِ خانه ام را قفلی نگذاشته ام تا نباشدم نياز به کليدی .
اعلان دادم به روزنامه ها : هرکس مرا دوست دارد به چهار ديواری ِ انفرادی ام نيآيد که من در اينجا ـ آنجا ؟ هرشب زادگاهم را چال می کنم و هر صبح با يادش بيدار . 16 مهر 82 / 8 اکتبر 03 |