xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
با خرافاتی اينچنانی ، آخوندهای پنزاریِ ديروز به نان و نوائی ميلياردی رسيده اند . |
پنزاری می گرفتند و بر سرِ خاک ها « نوحه » می خواندند ... و امروز به ميلياردها هم رضايت نمی دهند ! اينان « قهرمانانِ » خودرا داشتند و دارند ، ... ... و اما هر آنکس که به « مبارزه » برمی خيزد و به زندان می رود و شکنجه می شود و حتی با مرگی سخت می رود و ... اگرچه که بايدمان جانانه از حقوقش دفاع کنيم ، اما هرگزِمان نبايد به صرفِ اينها از آنها « قهرمان » ( چه ديروزی و چه امروزی ها ) بسازيم و در حينِ دفاع ِ جانانه از حقوقِ شان ، باکمان نبايد باشد ( حتی يک لحظه ) که اگر لازم باشد ، بتازيم برافکارِ مرتجعانهء شان ... ... و اگر ديروز از مرتجعانی چون نوابِ صفوی ، خمينی و ... اين پنزاری هایِ ديروز ، « قهرمان » و « مبارز » و ... نمی ساختيم ، حال و روزِمان اينی که هست ، نمی شد ! و امروز هم داريم از بعضی از « اينها » ، دوباره ، « قهرمان» می سازيم و هيچِ مان نيست يادگيری از تاريخ ! ... آيا « عادت » کرده ايم به خِفت ؟! ... 10 شهريور 84 / 01 سپتامبر 05
نام گروه: فداييان اسلام تاريخ تأسيس: 1324(ه-ش) هدف: تشكيل حكومت اسلامي و از ميان برداشتن حاكمان غاصب و ستمگر پهلوي و نجات مظلومان جهان رهبر: سيد مجتبي نواب صفوي با کاشانی سيد مجتبي نگاهي آرام به همسرش انداخت، بانوي خانه منزلي مطمئن ميخواست تا فرزندش را با خيالي راحت و آسوده تربيت كند. آقا مانند هميشه با جذبه گفت: خيلي خوب و از اتاق بيرون رفت. نيرهالسادات ناراحت همسرش بود، مبادا آقا توانايي اين را نداشته باشد كه خانهاي كوچك را تهيه نمايد. غم سنگيني در دلش چنگ انداخت، قلم را برداشت، عريضهاي براي حجتبنالحسن (عج) نوشت:«آقا جان گره از كار سيد مجتبي باز كن. «اشك در چشمانش غلطيد. پرده سياه شب اتاق نيرهالسادات را در تاريكي فرو برد و چشمانش خوابي سنگين را پذيرا گشت. صاحبالزمان (عج) را در خواب ديد:«آقا فاطمهالسادات را مورد ملاتفت قرار دادند و نيرهالسادات مشغول پختن غذا گشت و در همان حال براي امامش (عج) درد دل نمود. يا اباصالح مگرنواب سرباز شما نيست، پس چرا ياريش نميكنيد؟ امام (عج) فرمودند:«او را ياري ميكنم». ناگهان از خواب بيدار شد. صبح زود سيد مجتبي به خانه بازگشت و كليد منزلي نو را به همسرش داد. منبع : مصاحبه محقق با خانم فاطمه نواب صفوي روزهاي اوج مبارزات فدائيان اسلام بود، عاملان رژيم پهلوي تمام شهر را در جست و جوي رهبر فدائيان اسلام گشتند اما اثري از سيد مجتبي نبود، زيرا او به سفارش«آيت الله سيد محمود طالقاني » به روستاهاي طالقان رفته و در آنجا با نام مستعار«سيد علوي» مشغول تبليغ دين و ارشاد جوانان بود. در يكي از شبهاي مهتابي طالقان يكي از اعضاي فدائيان اسلام از خواب برخاست، نگاهي به اطراف انداخت، اما نواب در بسترش نبود، تمام روستا را زير پا نهاد تا اينكه رهبرش را در كنار مزار يكي از روستائيان يافت. صورت نواب از اشك تر بود، «آقا چه اتفاقي افتاد؟» نواب پاسخ داد: «هر چه سريعتر فرزند اين مرد را براي من پيدا كن پسرش از او راضي نيست، به همين دليل به عذاب سختي مبتلاست.». جوان برخاست، در آن سحرگاه توسط اهالي روستا مرد را پيدا كرد و به نزد سيد مجتبي برد، نواب با مهرباني به او گفت: فرزندم از پدرت راضي شو، او سخت در عذاب است.» اشك در چشمان متعجب پدر [ پسر ؟ ] حلقه زد: «چند لحظه بعد زير لب گفت: گذشتم، آقا!» نواب برخاست و از او خواست تا چيزي براي پدرش خير كند، اما پسرشرمسار سر را به زير انداخت. سيد مجتبي با لبخند به او گفت: پسرم، بلند شو و از آب رودخانه به پاي درختان بريز، اين بهترين خير است». آن روز گذشت، شب بعد نواب به قبرستان رفت، نگاهي به قبر انداخت. اشك شوق از چشمانش جاري گشت. «خدايا به لطف و كرم تو عذاب از قبر برداشته شد.» منبع: مصاحبه محقق با خانم نواب صفوي سيد عبدالحسين هرگاه ناراحت ميشد، معدهاش به شدت درد ميگرفت، بيماري زخممعده سالها بود كه او را اذيت ميكرد، يكبار پس از يك سخنراني مفصل، واحدي بر بستر بيماري افتاد، نواب نذر كرد اگر برادر ديني اش بهبود يابد، پشت بام منزل پيرزن همسايهشان را درست كند. سيد حالش بهتر شد، نواب براي اداي دين و نذر خود آستينش را بالا زد و درعرض چند ساعت به اندازة چند كارگر كاركرد تا بام منزل را درست كند راوي: آقاي لواساني رهبر فداييان اسلام در تاريخ 26/8/1334 درست يك روز پس ازاعدام انقلابي نافرجام حسين اعلاء از خانه سيد غلام حسين شيرازي براي جست و جوي مخفي گاه ديگري بيرون آمد و به منزل آيت الله طالقاني رفت. هوا به شدت سرد بود, نواب, آقاي طالقاني, خليل طهماسبي, سيد محمد واحدي و عبدخدايي در اتاقي كنار هم نشسته بودند. در همين هنگام سيد در پاسخ يارانش كه پرسيدند: «اگر ما را گرفتند چه كار كنيم؟» فرمود: «به وظيفهتان عمل كنيد. به خدا من چنان ميميرم كه داستان «آمنا برب الغلام» 1 زنده شود و از هر قطره خونم يك نواب صفوي به وجود بيايد, مرگ ما حتمي است.» سرانجام پس از 5 روز نواب تصميم گرفت به خانه حميد ذوالقدر كه از دوستان قديمياش بود برود. آقاي طالقاني نيز شال سپيدي را از كمرش باز نمود و بر سر نواب بست, و عينكش را به او داد تا مأموران موفق به شناسايي ايشان نشوند, اما چند لحظه پس از ورود نواب به خانه حميد ذوالقدر در عصر چهارشنبه در تاريخ 1/9/1334 گروهي از برجسته ترين مأموران شهرباني به سرپرستي كارآگاه معنوي , رهبر بزرگ فداييان اسلام را دستگير نمودند. سران حكومت پهلوي كه در پوست خود نميگنجيدند, برنامه راديو تهران را قطع نموده و اين خبر را منتشر كردند: «توجه, توجه, نواب صفوي دستگير شد.»1- در زمان پادشاهي كافر, غلامي به يگانگي خدا ايمان آورد, وي را به پاي چوبه دار بردند, او در مقابل مدرم كنار چوبه دارد ايستاد و از اعتقاداتش گفت. پس از آن همه گفتند: «آمنا برب الغلام.» منبع : کتاب جمعيت فدائيان اسلام - کتاب نواب صفوي، انديشه ها و مبارزات علاج بيماری روحی از سيد مجتبي نواب صفوي در مورد، علاج بيماري روحي سوال شد. ايشان فرمودند: گل درخت سخاوت و مغز حبه صبر و برگ فروتني را به ظرف يقين بريزد و با وزنه حلم آنها را بكوبد و بهم مخلوط كند و آن را با آب خوف از خداي متعال خمير نمايد، و با جوهر اميد رنگ بزند و در ديگ عدالت بجوشاند بعد از آن در جام رضا و توكل صاف كند و داروي امانت و صداقت به آن مخلوط نمايد و از شكر و دوستي آل محمد و شيعيان ايشان به مقدار كافي بر آن بريزد و چاشني تقوا و پرهيزكاري بر آن اضافه نمايد و هر روز با ذكر خدا در پياله توبه قدري بنوشد، تا بهبودي حاصل نمايد و پيكر انسانيت داشته باشد، تقاضا ميشود به خواندن تنها اكتفا نشود. بلكه جامعه عمل به آن پوشانده شود. والسلام سِد مجتبی نواب صفوي 1333 انتقال پيكر نواب پس از چند سال به وادي السلام قم سيد محمد ميرلوحي! با شنيدن خبر احداث پارك شهر در قبرستان مسگرآباد تهران به جستجوي قبر گمشدة برادر شبانه به همراه تعدادي از دوستانش به مسگرآباد رفت. صداي زوزة باد در لا به لاي درختان سر و صداي وحشتناكي ايجاد نمود. چند نفر در ميان گورستان با احتياط مشغول كندن زمين بودند, محمد هر چند لحظه يكبار كمر راست كرده و عرق پيشانياش را پاك ميكرد, يكي از يارانش پرسيد: مطمئنيد كه قبرها همين جاست؟» محمد پاسخ داد: «علامت گذاشته بوديم حيف كه از بين رفته است. اما حتماً در همين تكه است.» ناگهان يك نفر صدا زد: «محمد, پيدا كردم, قبر همين جاست.» خاكها را كنار زدند و آرام و لرزان سنگها را كنار گذاشتند, محمد چراغ قوهاش را درون قبر گرفت اما ناگهان چراغ قوه از دستش افتاد. دوستش فرياد زد: «الله اكبر» بغض گلويش را گرفت. خدايا پارچة كفن پوسيده اما پيكر نواب سالم است گويي همين چند دقيقه پيش او را دفن كردهاند. مدت كوتاهي گذشت تا به خود آمدند. محمد گفت: «بقيه قبرها نيز همين اطراف است. بگرديد بقيه را هم پيدا كنيد. بايد قبل از طلوع آفتاب به قم برويم. آقا ناصر, آقا جواد شما سمت چپ را بگرديد, من و مهدي عراقي سمت راست را ميگرديم.» يافتن پيكر سالم نواب اشتياق آنان را براي جستجوي بيشتر تقويت نمود. نزديكيهاي سحر پيكر مظفر ذوالقدر و محمد واحدي نيز پيدا شد. آنگاه خودروهايي كه از قبل آماده حمل شهدا بودند وارد گورستان گشته و سه مرتبه با چراغ علامت دادند. بازماندة فداييان فوراً قبرها را از خاك پر نموده و راهي وادي السلام قم شدند. نامه به دکتر مصدق هوالعزيز اي دکتر مصدق نخستوزير پس از سلام شما و مملکت در سختترين سراشيب سقوط قرار گرفتهايد چنانچه احساس کرده و معتقد شده باشيد که نجاتبخش شما و مملکت اجرای برنامه مقدس پيامبر اکرم (ص) است، و پس از اتمام جريانات کذشته آماده اجرای احکام مقدس اسلام باشيد، قول ميدهم که شما و مملکت را به ياري خداوند توانا و به برکت اجرای احکام و تعاليم عاليه اسلام از بدبختي و سقوط و فساد حفظ نموده به منتهاي عزت و سعادت معنوي و اقتصادي برسانم. تهران به ياري خداوند توانا سيد مجتبي نواب صفوي منبع: کتاب جمعيت فدائيان اسلام اعلاميه نواب صفوي در مخالفت با ظلم و جنايت و مداخله خارجيان در امور كشور در 1333 مسلمانان غيور براي تجديد عظمت اسلام هم عهد شويد. بيگانگان دنياپرست از عظمت بينظير مادي و معنوي مسلمين كه در سايه تعاليم عالي و احكام مقدس اسلامي ايجاد شده بود، رشك و رنج ميبردند تا در قرون وسطي نقشه جنگهاي صليبي را طرح نمودند، و مسيحيان بيچاره را به جنگ با مسلمين برانگيخته، شكست خوردند و معتقد شدند تا اشعه درخشان قرآن بر ممالك اسلامي ميتابد، زوال مسلمين محال و شكست دشمنانشان قطعي است و از اين رو به يك جنگ خائنانه غيرمستقيم و عميق براي ربودن حقايق اسلامي از ميان ما شروع نموده، دريچههاي انواع شهوات و مفاسد فريبنده را به تفصيل كه تاريخ گواهي ميدهد كمكم بر روي ما باز كرده، اصول علم و ايمان و تقوي و سداد و فضيلت و راستي و غيرت و كار و كوشش و صنعت و زراعت و وسايل دفاعي ما را متزلزل نموده، جهل و شهوتراني و دروغ و دورويي و سوءظن و فقر و بيرحمي و جهل و ذلت و بيارادگي در ظلم چيز ديگري ظهور ندارد و كاخ عظمت مسلمين و شعائر جانبخش الهي و تعاليم عالي قرآني به كلي واژگون گرديده، سرزمين مقدس اسلام همانند قبرستاني شده كه تمام حقايق و فضايل اسلام در زير خاك تيره جهل و شهوت مدفون شده، روح اسلام و انسانيت به كلي مرده، حيوانات در خرابههاي كاخ عالي اسلام مسكن گزيدهاند و از هر سو نيشها و چنگالهاي حيوانات بزرگ بيگانه در درون قلب و عروق اجتماعي ريشه دوانيده، دائماً مفاسد بنيانكن و مسمومكشنده خود را از طرق مختلف تزريق نموده، اساس دين و هستي و اخلاق ما را متلاشيتر ميكند. هاي اي غيرتمندان و اي زندهدلان و اي روحداران و اي افرادي كه هنوز ايمان صادقي در اعمال قلوبتان در ميان اين ظلمتكده مي درخشد، به خدا اگر ما فداكاري نكنيم و در راه تجديد حيات اسلام و مسلمين از راحتي و زندگي نگذريم، ناممان در طومار ننگين تاريخ امروز ثبت گرديده، در پيشگاه خدا مخذول و سرافكنده بوده، از عذاب خدا مصون نخواهيم بود. انسان حساس و غيور احساس ميكند كه تمام ذرات وجودش در آتش تأسف و غيرت ميسوزد و شعلهاش قلوب زنده را از فرسنگها راه با حرارت بيان جگر خراش اين تاريخ سوزان ميسوزاند و از مشاهده اين همه مخالفت شرمآور با فرمان خدا و اين همه شهوتراني و دروغ و جنايت دنيا در نظرش تيره شده، هر آني آرزوي هزار مرگ ميكند، بياييد اي پروانگان شمع حقيقت كه هنوز بال پرواز در آسمان محبت خدا دارد اينك كه نسبت به خداي عزيز جهان بيوفايي ميشود، با هم بسوزيم تا از سوختن،ريشه اين جنايات و معاصي را بسوزانيم. شاگردان مكتب حق از خود گذشتهاند و از خودگذشته را به كمك احتياج نيست لكن از نظر اتمام حجت و مسئوليتي كه در پيشگاه خدا داريم، عموم مسلمين صادقي را كه احساس درد و مسئوليتي ميكنند در تمام طبقات اعم از كسبه و تجار و روحانيون و دانشجويان و افسران و سربازان و كارگران وكارمندان وزارتخانهها را به عهد و بيعت و پيمان بر سه بنياد بزرگ زير دعوت ميكنم و خدا عظيم را براي پيمان شاهد ميگيرم و كفي بالله شهيداً. 1- امر به معروف و نهي از منكر و سعي در اجراي احكام اسلام. 2- نجات مسلمين دنيا از ظلم و تجاوز عموم بيگانگان و ستمگران. 3- اتحاد ملل اسلامي بر مبناي معارف نوراني و احكام ضروري اسلام كه از بذل مال و جان در راه تحقق سه مقصود بزرگ كوتاهي نكرده، دعوت قرآن را به اين معامله با خدا اجابت نمايند. انالله اشتري منالمؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه خداي جهان خريداري نموده جان و مال مؤمنين را به بهاي بهشت اينك اين شما و اين سعادت و عزت جاويد. هركه را همتي والاست، مردانگي از ميدان اين نبرد بربايد. وماالنصرالامن عندالله. تهران به ياري خداوند توانا- سيد مجتبي نواب صفوي منبع: کتاب جمعيت فدائيان اسلام اعلاميه و موضع گيری نواب صفوی پنج روز پس از کودتای 28 مرداد در برابر دولت زاهدی هوالعزيز شاه و نخستوزير و هيئت حاكمه تا در برابر حقائق قرآن عملاً تسليم نگرديده احكام حياتبخش اسلام را اجرا نكنند، قانوني نبوده رسميت ندارند. فرمان خدا بالاتر از هر فرماني بوده اطلاعتش واجبتر از اطاعت هر كسي است و هركس عملاً با احكام خدا مخالفت كند اطاعت او حرام و مخالفتش واجب است. من به همين دليل با دولت مصدق به شدت مخالف بوده و او در تمام حكومتش از ترس من و برادرانم در گوشه خانهاش متحصن بود و هر واسطهاي براي سازش با من ميفرستاد چون حاضر نبود كه تسليم احكام خدا شود مأيوس ميشد، بزرگترين جنايت مصدق تقويت عمال شوروي در ايران بود و تنها روح ايمان و علاقه خللناپذير مردم اين سرزمين و افسران و سربازان پاكزاد و مسلمانان ما به ناموس و ديانت بود كه به ياري خدا و اعمال رذل بيگانه را شكست داده و خواهد داد و به خداي محمد (ص) قسم كه اگر دو روز ديگر حكومت مصدق باقيمانده و رجالهبازيهاي بيگانهپرستان ادامه پيدا ميكرد عقدههاي دروني مردم مسلمان ايران به هزاران برابر شديدتر از آن طور كه شد منفجر گرديده رگهاي بدن فرد عمال كوچك و بزرگ شوروي رذل را به دست و دندان خشمناكشان بيرون كشيده بنياد هستي يكيك آنها را بدون استثنا در شعلههاي سوزان غيرت خويش ميسوزاندند تا يأس كرمليننشينان از تسلط بر كمترين خشت مملكت ما هزاران برابر يأس كنوني گردد و گويا چون اكثر اين فريبخوردگان، بدبخت، نادان و قابل هدايت بودند. خداي رحيم رحمي كرد كه شايد هدايت شوند و از راه پليد فروش دين و ناموس و وطن به بيگانه بازگردند، و اگر حقوق خويشتن را هم ميخواهند در سايه پيروي علي (ع) و از روي مباني الهي اسلام بخواهند. نه اينكه به خاطر وعدههاي پوچ و بيمغز، دين و ناموس و آزادي وطن را فداي چكمههاي ظالمانه رذلترين بيگانه كنند، پس مملكت به خاطر اسلام و به نيروي ايمان حفظ گرديده و هر نفعي به هر كه رسيد در پناه اسلام رسيد و اگر قانون اساسي صحيح است، اصل دوم متمم قانون اساسي و ساير اصول آنهم صحيح است و شاه و نخستوزير و وزرا عملاً بايد داراي مذهب شيعه و مروج آن باشند و بايد قوانيني كه مخالف احكام مقدس خداست و به غلط از مغزهاي پوسيده گمراهاني تجاوز كرده لغو و باطل گرديده و به عمر كثيف منكرات و مفاسد خاتمه دادهشود و در مرحله اولي مسكرات خانمانسوز و لُختي و بيقيدي شرمآور زنان و موسيقي شهوتانگيز فضيلتكش و رقاصخانههاي جنايت بار و قوانين قضايي پوسيده اروپايي از ميان برود و تعاليم عالي و احكام حياتبخش اسلام جايگزين آنها گردد و با اجراي برنامه عالي اقتصادي اسلام، فقر و محروميت اكثريت مردم مسلمان ايران و فواصل خطرناك طبقاتي پايان يابد تا شاه و هيئت حاكمه قانوني، رسمي، خوشبخت و سعادتمند باشند و بر ملتي خوشبخت و سعادتمند هم حكومت كنند و خدا و خلق خدا از آنها راضي باشند و در اين خصوص كتاب راهنماي حقايق(برنامه فدائيان اسلام) راهنمائيهاي لازم را با براهين كافي از سالهاي پيش نموده است. والا تا وضع چنين است و كار بر اين منوال، قدرت دولت و ملت پراكنده و متلاشي و متصادم با هم بوده، مملكت در سراشيب سقوط مادي و معنوي و اخلاقي ميباشد و شاه و نخستوزير و هيئت حاكمه حكومتشان غاصبانه و غيرقانوني است. تهران، به ياري خداي توانا، سيد مجتبي نواب صفوي منبع: کتاب جمعيت فدائيان اسلام مقام معظم رهبري: [نواب صفوي] اولين جرقههاي انگيزش انقلاب اسلامي را در من به وجود آورد, و هيچ شكي ندارم كه اولين آتش را در دل ما نواب روشن كرد. امام خمينی (ره) : نواب بسيار اخلاص داشت امام از زبان سيد احمد خمينی: امام در قضيه(شهادت نواب صفوي) خيلي صدمه روحي خوردند. در آن اوضاع و احوال شرايط به گونهاي بود كه از ديدگاه متحجرين، مبارزه با شاه ننگ بود. يعني استدلال ميكردند، حالا كه قرار است، يك روحاني اعدام شود، لباس روحانيت را از تن او در بياوريد. كه به مقاوم روحانيت بي احترامي نشود. درست نقطه مقابل تفكر امام (ره) كه اعتقاد داشتند روحاني بايد با كسوت مقدس روحانيت شهيد بشود تا مردم بفهمند و آگاه بشوند، كه اينها در صحنه هستند. از ديدگاه ايشان مبارزات روحانيون بزرگواري همچون شهيد نواب صفوي روشني بخش حيات اسلام و انقلاب و راه مبارزين بود. (منبع: مجله فكه سال اول شماره 11 و كتاب جمعيت فدائيان اسلام ) حجت الاسلام علي اكبر محتشمي: شهيد سيد مجتبي نواب صفوي يكي از طلاب پرشور نجف اشرف و از شاگردان شهيد محراب آيت الله مدني بود. ايشان از همان اوان طلبگي سيمايي انقلابي و قاطع داشت. وي در محيط نجف اشرف, آنچنان تاثيري گذاشت كه حتي مراجع وقت نتوانسته بودند همانند او موثر باشند. در نجف مشهور بود كه در مسير منزل آيت الله حكيم (ره) در بازار عماره قهوه خانهاي بود كه همواره از راديوي خود با صداي بلند موسيقي پخش ميكرد. شخصيت و مقام رفيع مرحوم حكيم هم باعث نشده بود كه حداقل به هنگام رفت و آمدشان به احترام ايشان صداي موسيقي را خاموش يا كوتاه نمايند ولي در اثر برخورد منطقي و قاطع شهيد نواب صفوي, هنگام ورود ايشان به بازار عماره بلافاصله صداي موسيقي خاموش ميشد. منبع: كتب فداييان اسلام و مجله فكه حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني:نواب صفوي رهبر فداييان اسلام و گروه همرزمان او قلب جوانها را تسخير كرده بودند- به عقيده من موفقيت نهضت ملي كردن نفت بيش از 70 درصد مرهون مرحوم آيت الله كاشاني و فداييان اسلام بود.مرحوم دكتر مصدق و سران آن روز جبهه ملي نيز در اين حركت سياسي نقش داشتند, و از سفرة باز و گستردة دين و روحانيت كاشاني و نواب تغذيه ميكردند.حركت سياسي مذهبي كه با همكاري مرحوم دكتر مصدق و آيت الله كاشاني و فداييان اسلام با پشتيباني روحانيت در قم و با پشتيباني مرحوم آيت الله خوانساري و حمايت آيت الله صدر از فداييان و نواب, كه رسماً آنها را تأييد ميكردند موفق شد. اما به محض پيروزي از اروپا برگشتهها و ليبرالهاي آن زمان نخواستند به خواست حق نيروي مذهبي توجه نمايند. منبع: كتاب سفير سحر |