يکشنبه 24 خرداد 88 / 14 ژوئن 09
چه ها که خطابمان نکردند - و چه ها که "بار
ِ" مان نکردند ، در تمام ِ این سالها ، هربار که می گفتیم که شرکت در
انتخابات ِ حکومت ِ فلاکت بار اسلامی ، فريبی بيش نيست و دادن ِ مشروعيت
داخلی و بين المللی به رژیمی است که کوچکترين حقی برای انسانها - بطور کلی
- ، و برای مردمش - به اخص - ، قائل نيست .
بی پرده بگويم : پايه های اين رژيم ِ وحشی و نابرخوردار-حتی-، از ذره ای از
انسانيت ، به سهم خود و به نوع ِ خود ، چه کسانی و چه جرياناتی گذاشتند ؟
مگر نه آنکه؛ سران ِ مجاهدين ، فدائيان (انواع ِ هزار گونه شان ) ، توده ای
ها ، انواع و اقسام مائوئيست ها و "سه جهانی" ها ، جبهه ملی (وتنها يک تن ِ
شان - بی آنکه ، به قول ِ فرانسوی ها "فنجان ِ چاي"م باشد - ، شاپور بختیار
، تن به اين خواری نداد)، نهصت آزادی ، بنی صدر ها ، حزب دموکرات کردستان
و...و...
تعدادی شان ، بعدها - اغلب دير و کمتر زود - ، از اين "جرگه" جداشدند و به
راهی ديگر رفتند و تعدادی شان (جبهه ملی ، نهضت آزادی ، بخشی نه چندان
ناچير از فدائيان ، به ويژه "اکثريت" - هردو جناح ِ "چپ" و "راست"-، انواع
و اقسام ِ توده ای ها و... و... ) ، اگرچه - بفهمی نفهمی - ، امروزه خودرا
در "اپوزيسيون" می دانند ، اما هميشه از "ملت شريف ِ ايران" خواسته اند که
در انتخابات شرکت کنند و به "اصلاح طلبان" رای بدهند - که توگوئی ، باوجود
اعتقاد به "ولايت مطلقه فقيه" می توان "اصلاح طلب" بود و شد !
بی رودربايستی بگويم : خائن ترين ِ اين جريانات ، "حزب توده" و باصطلاح
"فدائيان اکثريت" اند . اينان ، تازمانی که رژيم با آنها برخورد نکرد و چون
تفاله ای ، بعد از چلاندن ، به سطل آشغال نريخت ، بيش از خواست ِ از بين
بزده گان ِ ايرانی و فرهنگ ِ ايرانی به آنها "خدمت" کردند - تا به آنجا
رفتند که جاسوسی کردند و حتی دستگير کردند و لو دادند و بعد از برخورد رژيم
با آنها ، "سران" جانشان را گرفتند و گريختند و گذاشتند که هزاران عصو و
هوادارشان به جوخه های اعدام سپرده شوند و یا ساليان سال در زندانها بپوسند
و اينان در "ميهن امپرياليستی" شان خوش بگذرانند و "کيف" دنيا را ببرند و
بخندند به ريش داشته و نداشتهء آن - به زعم شان - ، "احمقان" ...
و امروز هم در دستگاه های سابق شان "کاره" ای هستند و سخنگويان جريانات
"نجات بخشی" از قبيل ِ "اتحاد جمهوریخوان" و ... اند و اگر نه صدها ، لااقل
ده ها سايت ِ فريب ، نطير "پيک نت" ، "ايران امروز" ، "اخبار روز" و...و...
دارند .
و به هنگام ِ هر انتخابات ، نطاير ِ اين می خوانيد : فرخ نگهدار به فلانی
رای می دهد ؛ بابک امير خسروی شرکت در انتخابات را لازم می شمارد ؛ علی
کشتگر شرکت در انتخابات را يک وظيفه می داند ؛ امير ممبينی، هموطنان را
شرکت فرامی خواند ؛ بهزاد کريمی تنها يک وظيفه می شناسد : شرکت در انتخابات
و...و... (که انگار هرکدام ِ اينها -بی ادبی را ببخشيد- ، "گوز"ی هستند !
آدم را به گفتن چه ها که وادار نمی کنند !)
من و ماهای ِ مخالف با شرکت در انتخابات چه گفتيم که اين چنين به ما
توپيدند ؟ گفتيم که اين رژيم اصلاج پذير نيست ؛ گفتيم که برخلاف ِ گفته های
شما ، نمی توان آنرا از درون اصلاح کرد و اين رژيم - با تمام ِ جناح هايش
بايد برود - وکی گفتيم که حتما بايد توپ و تفنگ بايد برداشت ؟! ؛ گفتيم که
به اين رژيم مشروعيت ندهيد ؛ گفتيم که بهرحال ابتدا تا به انتها ، اين
انتخابات آزاد نيست و بهر شکل و صورت و با هر تقلبی ، منصوبانش از جعبه های
رای در می آيند ؛ گفتيم ، حال که می دانيد بهرحال ، منصوبانش "بيرون" می
آيند ، پس رای ندهيد تا با تعداد ِ کمی انتخاب و روسياه شوند در داخل و
خارج ؛ گفتيم ، حتی اگر تعداد ِ شرکت کننده گان کم باشد "جعبه" ها را پُر
خواهند کرد تا بگويند "شرکت ميليونی ِ امت مسلمان " ، اما با سوت و کور
بودن ِ شعبه های رای گيری ، ديگر قادر به نشان دادن ِ فيلم های "شرکت
ميليونی" نخواند شد - گرچه آنچنان وقيحند که قادرند فيلم های ساليان پيش (و
حتی انتخابات ِ کشورهای ديگر) را نشان دهند ... و گفتيم و گفتيم - تا
ترکيديم !...
خُب ! نتجه اش را ديديد : "امت" به ديگری رای داد و نوکری که کم کم دارد
ارباب ِ مملکت می شود ، از "جعبه" در آمد...
اينچنين وقيحيد و خرفت ايد و کور وکر که تمام اين واقعيت هارا نمی
بينيد و هنوز
باور داريد که : "اين رژيم را می شود از درون - و با اين "اصلاح طلبان"- ،
اصلاح کرد !"
وه ! چه احمقانيد !
|