|
|
|
|
تا نميرانند ، زنده نيستند ! |
|
آخر تا به کی تحمل ِ اين عهد ِ بوقی ها : اين بدور از اين زمان و - هر زمان ؛ اين فروشنده گان تابوت - با نرخ ِ بالا - ، در هر کوچه و برزن ؛ اين چپاولگران و جيب گشادان ؛ اين لمپن ها و لات ها ؛ اين و اين و ... اين کثافت ها ؟ *** جهان ِ مان - ايران ِ مان به گونه ای دگرگون شده است (چه " انقلابی " ! چه به قعر رفتن "انقلابی") که جيوانات بر انسانها حکم می رانند : و انسانها برای پُرکردن ِ شکم ِ کوفتی اين حيوانات به گدائی می روند به کارتن خوابی می روند به بيگاری می روند به تن فروشی می روند به اعتياد می روند به هرزه گی می روند به غربت می روند ... و به هيچ و پوچ ! *** اين هاران را خيال ِ اهلی شدن نيست به "اصلاحات" اعتقادی ندارند تا نميرانند ، زنده نيستند - و تا نميرند ، زنده نخواهيم شد : مرگِ "فرديت" شانرا خواستار نيستيم ؛ مرگ ِ "سيستم ِ" شانرا خواهانيم . *** " ... و خدا انسان را آفريد " خدای ِ شان اين حيوانات را آفريد؟ خدای ِ شان مارا توسری خور اين بدور از انسانيت کرد ؟ اين خدای ِ ناوجودشان ظالم است پس : مرگ بر خدای ِ شان و خدايان ! 23 آبان 88 / 14 نوامبر 09
|