|
|
|
|
"جنبش ِ سبز"ی که رهبر ِ فکری اش عظيم جنايتکاری به نام ِ خمينی باشد ، نمی خواهم ! |
|
خلايق مبارکتان باشد که خمينی تان هم سبز شد و شروع کرده ايد ، در دانشگاه ها ، عکسهای ِ "مطهر"ش را بالای ِ دست بگيريد و خيال داريد که تظاهرات ِ عظيم براه بياندازيد تا از "دست آوردهای ِ عظيم و انقلابی" اش دفاع کنيد ! می خواستم بگويم "خاکم برسر ! " ، اما ديدم که بهتر است بگويم : "خاکتان برسر !".چرا بايد خاک برسرم ريزم ، منی که حتی يک لحظهء کوتاه _ وبسا پيش از برسر ِکار آمدنش - ، به اين بزرگترين جنايتکار ِ قرن و قرنها اعتقادی و باوری نداشتم و عربده ها کشيدم : خلايق ! کوريد و کر و خرفت و خيال داريد که پشت ِ سر ِ اين دجال نماز بخوانيد و خاک برچشمانتان پاشيده اند و نمی بينيد که داريد از "چاله" (شاه) به "چاه ِ" عميق ِ هزاروچهارصدسالهء جنايت ها و دغلکاری ، بی حرمتی و تا بی نهايت کثافتکاری های آخوندی می افتيد ! کو گوش ِ شنوا؟! ... و شد آنچه که نبايد می شد : بزرگ_ جنايتکار و دغلباز، "بنيانگذار ِ جمهوری اسلامی" ای شد که نکته به نکته ، ريز به ريز نوشت : چگونه می توان (چه دارم می گويم ؟ بهتراست گفته شود : چگونه بايد) کشت ؛ چگونه - به قول ِ "اسلاميون _، بايد "قله"ای به زندان انداخت ؛ چگونه بايد شکنجه کرد؛ چگونه بايد تجاوز کرد ؛ چگونه بايد مال ِ مردم خورد و به يکباره از آخوند پنزاری نوحه سرخاک خوان تبدل شد به ميلياردی _ نه ريالی ، که دلاری: چه گونه بايد دروغ گفت و...و...و... مگر در زمان (و به فرمان ِ) او نبود که "حزب اللهی"ها و "زهراخانوم"ها و تمام ِ لمپن ها و لات ها و چاقوکشان و قمه زنان و قداره بندان ميدان پيداکردند و هرتظاهراتی و حق خواهی را به خاک و خون کشيدند ؟ مگر در زمان (و به فرمان ِ) او نبود که زندان ها دوباره رونق پيداکردند و شکنجه را اسلامی کردند و "تعزير"اش خواندند و شلاق شد خورد و خوراک ِ خلايق ؟ مگر در زمان (و به فرمان ِ) او نبود که اوباش_پاسداران با تجاوز به دختران ِ چهارده - پانزده سالهء باکرهء زندانی ِ پا-اعدامی ، به "نان و نوائی"(که کوفت ِ شان باد و حلقوم ِشان را بگيرد)، رسيدند؟ مگر درزمان (و به فرمان ِ) او نبود که جنايت ِ ضدبشری ِ کشتار و قتل ِعام ِ زندانيان سياسی - اين وحشتناکترين جنايت ها - ، "خندان و شادان" به راه انداخته شد ؟ مگرنه آنکه تمام ِ اينهائی که "رهبر جنبش سبز" شده اند ، امضای ِ شان بر تمام اين جنايت ها گذاشته اند؟ مردم ِ ايران از اين همه به قعر رفتن ها بيزارند ، و اين "رهبران" با "الله اکبر" گفتن ِ شان و به "دورهء طلائی ِ امام خمينی" بردنِ شان ، می خواهند ، يکبار ِ ديگر ، آنها را به قعر و قعرها ببرند . خمينی - چه بخواهيم ، چه نخواهم - ، جزئی از "تاريخ ِ" مان شده است . اما نه آنکه "رهبران ِ جنبش ِ سبز" می گويند ، از تاريخ ِ "پُر افتخار ِ"مان - که از تاريخ ِ پُرسرشستگی ِ مان ! او بود که ايران را - لااقل - ، در همه ء زمينه ها به صد سال به عقب برد و جانشينانانش خيال دارند که به صدها سال (ارزوی ِ شان ، لااقل ، به هزارو چهار صدسال ِ پيش) ببرند ...
چهار شنبه _ 25 آذر 88 / 16 دسامبر09 |
