xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

                                                                                                                              

                       

حکومتِ اسلامی خودِ فاشيسم است ؛ می خواهيد آنرا با انتخابِ « رفسنجانی » از فاشيسم نجات دهيد !

 

حکومتِ اسلامی بنايش از ابتدا ، با « سر رهبری »  ( = « امام » )  خمينی  بر بدترين نوع ِ  فاشيسم بود -  لااقل فاشيست ها  ،  گوئيا « لائيک » (!) -  بودند ، اما اينان ، فاشيسم را از دين به ارث برده اند ...

چقدر دلم امروز از خواندن ِ بيانيهء کسانی که بسياری از اعصایِ « کانونِ نويسندگان ايران » ، امضاء کنندهء آن بودند ، به درد که نيآمد! اينانی که از ابتدایِ اين حکومتِ فلاکت بار ( و به ويژه در زمان رياست جمهوریِ « رفسنجانی » ) قربانيانِ اوليه بودند ، به يکباره رگهایِ گردن شانرا « شق » کردند تا برای جلوگيری از به عرصهء قدرت رسيدنِ جوجه فاشيستی به نام ِ « احمدی نژاد»، از سرکردهء تمام ِ قاشيست ها و پوپوليست های دينی حمايت کنند ! خاکتان برسر و خاکشان بر سر !

... و گمان بر اين دارند که در « تاريخ » نامِ شان ثبت خواهد شد که با اين بيانيهء « نجات بخش » ، ايران را از تورِ فاشيسم رهانيدند ! منگيد و کور و کر و نمی زييد در دنيایِ فاشيستی ِ رفسنجانی ( = شمارهء 1 ) و خامنه ای (شمارهء 2 ) !

آخر کی بر سرِ « عقلِ» هيچ وقت نداشته تان خواهيد آمد ! خود را « روشنفکر » می دانيد ! خاکِ تان بر سر ! ياد نگرفتيد ( يا هرگز ياد نخواسـتيد بگيريد   که نقشِ اصلی و « علتِ وجودی » روشنفکر ، انتقاد از حکومت ها – هر حکومت ( حتی حکومتِ خود خواسته ) است . روشنفکر زمانی که به دفاع از يک حکومت ( حتی از بهترين ها ! ) می پردازد ، ديگر روشنفکر نيست که سياستگر ست - و در قالبِ موارد از ناشی ترينِ ناشی ها ...

... . ما امروز « ناصر زرافشانِ » مان را داريم که « ماراتُنِ مرگ » را گزيده است ( هر چند با تفاوت هائی با گزيده هايش )به دور می اندازيم و  به جایِ آنکه تمام ِ همِ مانرا برای آزادیِ او بگذاريم ، « عربده کشانی » شده ايم برایِ «رفسجانیِ » عاملِ حبس زرافشان ها و بسيار کسانِ بی نام و شهرت ...

30 خرداد84 / 20 ژوئن 05