برای ِ : تمامِ گُل هائی که در
اين 25
سالهء فلاکت ِ
حکومت فلاکت بار اسلامی
، به خودکشی رفته اند .
کسی می رود
- به خواست ِ خود -
... و شتابان !
اينچنين رفتن
نه تنها تهی شدنست
- که تهی کردنِ جهانست از يک گُل .
کسی ميماند
- که نبايد بماند ؛
سياه ساز روزگارِ گُلان ست
واز جهان بجز خار زار نمی سازد .
گُلانم !
گُلانم !
بمانيد ،
بمانيد !
و با داسی بر دست
برچينيد تمامِ خارهای جهان را .
گُلی می رود
و دريغا
و دريغا
بی برچيدنِ خاری ؛
و دريغا که جهانمان
گُلی ديگر از دست می دهد .
چرا نمی مانند
تا بخوانند خوش ترين آوازها را
( آنسان که تنها اين گُلان می دانند )
تا سيه زندگيمان
کمی ،
کمی ،
رنگ و بوئی بگيرد .
29 مهر
83 /
20 اکتبر
04 |