به : زندانيان ، شکنجه شده گان و جانباخته گانِ
گمنام
اينيم و اين
واز اين " اينمان " چه افتخاری ؟
ساده زاده ميشويم و
ساده ميميريم
و در مرثيه يمان هيچ كس نخواهد گريست
و بر قبرمان هيچ كس سنگی نخواهد گذاشت
و بر قبرمان هيچ كس گُلی نخواهد گذاشت .
آنچنان گمناميم كه اگر شكنجه و زندانی شويم
هيچ كس برايمان امضاء جمع نخواهد كرد
؛
هيچ كس به "عفوِ بين الملل" شكايت نخواهد برد
؛
و هيچ كس "جوامع ِ حقوقِ بشر" را خبردار نخواهدكرد .
دردا ،
دردا !
هيچ كس نمی فهمد كه
برما بسياران رفته است .
دردا
دردا !
هر كس به سخره مان مي گيرد
كه اينچنين مدام آه و ناله گِريم
- چه داريم ديگر !
دردا ،
دردا !
ما بسياران كشيده ايم - از كودكی مان تا بامروز؛
واز تمامی حكومت ها .
دردا ،
دردا !
خوابمان چرا اين چنين آشفته بايد
- و در اين سن و سال !
عقده دارانيم
-
بی هيچ شك و شبهه
؛
درد كشانيم
- از ابتدای تاريخ .
سخنهاي طلائی ناگويانيم
درد و رنج در هر لحظه در ما تكرار می شود
-
درد و رنج را در هر لحظه در خود تكرار می كنيم .
آه !
آه !
آه !
چرا نمی فهمند كه ما چه مي كشيم
؛
چرا نمی فهمند كه ما در تمامِ عمرمان چه كشيديم ؟
چه كسی مي فهمد كه اينچنين زار
-
زار بر سرنوشتمان می گِريم ؟
26
ارديبهشت ِ 81
|