از اين گفته هاي ِ آقاي ِ
لاريجاني ـ برادر ِ آن لاريجاني ِ " شومن " و تله ويزوني ـ ، هيچ شوکه نشدم :
"محمد جواد لاريجانى معاون امور
بينالملل قوهى قضاييه در يك اظهار نظر در مورد پرونده زهرا كاظمي، تلاش كرد
قتل يك خبرنگار خارجى در زير شكنجه به دست دادستان و عوامل وى و بعد انتشار خبر
دروغ سكته مغزى و متعاقب آن انداختن اين جنايت به گردن يك مامور دون پايه وزارت
اطلاعات و دادگاهى كردن مامور مزبور را امرى عادى و پيش پاافتاده وانمود كند كه
گويا در همه كشورها رخ مى دهد. وى با اشاره به پرونده زهرا كاظمى گفت:"دولتهاى
خارجى نبايد از اين مساله پيراهن عثمان درست كنند و اين مسالهاى است كه در هر
كشورى اتفاق ميافتد".
از فرشته گان ِ هميشه به خواب و هرگز هيچ نديده نباشيم . آيا به صرف ِمخالف
بودن با رژيم ِ به دجال گونه ترين وجهي دجال ، نبايد واقعيت
ها را ببينيم ـ حتي اگر گوينده اش دجالي باشد ؟ اين دجال ، عين ِ واقعيت ( با
تفاوت هائي که به آنها خواهم پرداخت ) را گفته است :
کيست که نداند که يکي ( از مهمترين ؟ ) ابزار ِ "اعتراف " گيري ِ ماموران ِ
پليسي/امنيتي ، شکنجه ( به شيوه هاي ِ گوناگون ) است ؟ در رژيم هاي ِ ـ قربانش
بروم ! چون ايران فراوانست و در باصطلاح ِ " دموکراسي " ها ( تنها براي ِ عده
اي خاص ) ، هم بهم چنين !
در اين " مهد آزادي " و " حقوق ِ بشر ِ" فرانسه ـ ، که من زندگي مي کنم ، چه و
چه و چه ها از خوبترين ها که ندارد ـ ، اما ... " نه چنانچُون آنان چهره گان "
، " نه چُنانچُون آنان رَنگان " خوش نيست و اگر پايت به يکي از کلانتري هاي
هايش بيافتد ، " اشهد " ات را بخوان ! بسيارها " حوادث " پيش آمده اند و
بسيارها حوادث را " روزنامه نگاران " مي دانند و کمترين هايش را مي آورند و
همين " کمترين " ها مي رسانندکه آقاي ِ لاريجاني حق دارند که بگويند : " عادي "
ست .
اما ، اما ... در حکومت ِ ناب ِ قهقرائي ِ اسلامي ، اين موارد ( مرگ بعد از
شکنجه ) ، " قاعده " است و در حکومت هاي ِ غربي " استثناء " . در جکومت ِ
اسلامي " اصل " و براي ِ همه گان و در "اينجا " تنها براي " ديگران " ...
اما اصل ِ قضيه :
چه اعدام ها که " مشروعيت ِ " شان بر " اعترافات " ( شکنجه ها ) ؟ پس اگر واقعا
مخالف ِ اعدام هستيم ، ابتدا بايد لغو ِ هر شکنجه را خواستار شويم .
16
مهر82/
8 اکتبر
03 |