xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
آقايِ خاتمی هرچه دلش مي خواهد " ز ِر " بزند ، تنها يک راه حل : برچيدنِ تمام ِ " نطام "! |
هيچ " نظامي " به خودي خود از بين نمي رود ؛ بايد هُل اش داد ـ يا " مسالمتانه " يا به "خشونت". کم ديده شده است که يک نظام ِ رو به پايان ، خودرا " مسالمتانه " کناربکشد ؛ آنان به خون ريختن عادت دارند و تا آخرين لحظه يا خون ميريزند يا خون ِ خود . از وحشتناکترين ِ اين نظام ها ، " جمهوري ِ اسلامي " ست ـ که شروعش با خون بود و پايانش هم ... دريغا ، دريغا! باور کنيد که تمام ِ آرزويِمان اينست که " اينان " با " صلح و صفا " بروند و خوني از دماغ ِ احدي ريخته نشود . اما " آنان " اين نمي خواهند که مي دانند اين آخرين شانس ِ شان است : ديگر هرگز به قدرت باز نخواهند گشت ؛ پس تا هستند ، کيف ِ دنيا را بُکنند !... وبراي ِ اين حاضرند : هم با خدايان ِ دروغين ِ شان بسازند و هم باهر نوع شيطان . اصل ونسب و پرنسيب ندارند . براي ِ روي ِ کارماندن ، ديروز حاضر بودند که خاتمي روي ِ " کار " بيآيد و فردا حجاريان و گنجي و سحابي و يزدي و نگهدار و حتي کيانوري ـ اگر که زنده بود : حيف ! به خوانيم بخش هائي از " گهربار " هاي " آقاي ِ باصطلاح رئيس جمهور " که به گوزم بيشتر احترام مي گذارم تا او : برگزاري انتخابات آزاد [ ريدم به اين "آزادي" ها ] به معناي هرج و مرج نيست، تمامي کساني که به اصل نظام [ سراسر ننگ وخون ]، تماميت ارضي و منافع ملي مومن هستند و به عمل در چارچوب قانون اساسي [ سراسر خواري ] پايبندند، بتوانند بهعنوان داوطلب در انتخاب شرکت کنند. اگرمردم نيايند ممکن است گروهها باندها و افرادي بيايند که نگذارند مجلس نمايندهي وجدان عمومي باشد [به غير اينست اکنون ؟ ] رييسجمهور با تاکيد بر نمايندگي مجلس از سوي همهي گرايشهاي قانوني تاکيد کرد که " مجلس در راس امور است"، يک تعارف نيست. [زرشک ! گوزت ميآد بنداز ! ] حجت الاغ والاغين ادامه دادند : از افتخارات نظام ما بعد از انقلاب اين است که اساس کار را بر مبناي مردم نهاد و انتخابات را مهمترين کانال استقرار قدرت دانست؛ به طوري که همهي اجزاي نظام، مستقيم يا غيرمستقيم، مبتني بر راي مردم باشد و مردم بازخواستکنندهي قدرت باشند. خاتمي تصريح کرد: با وجود همهي سمپاشيهاي ظالمانه عليه ايران، در متن وجدان عمومي دنيا، ايران همچنان مسير استوار دموکراسي را طي ميکند و در مقايسه با بسياري از کشورهاي مورد تاييد غرب، در اين زمينه پيشرفتهتر است. [ نترس ! يکبار ديگر گوز را بنداز ! ] وي گفت: در مجموع، مسير، مسير درستي است و دستاوردهاي بزرگي نيز تاکنون به دنبال داشته است. [بازم بنداز ، نترس ! ] رييسجمهور مجلس را يک قدرت منتشر دانست که در يکجا متمرکز نشده است و افزود: وقتي قدرت، منتشر شد امکان ديکتاتوري از بين ميرود، البته تمرکز براي پيشبرد امور لازم است ولي مهم اين است که يک قدرت منتشر وجود دارد که بر قدرت متمرکز نظارت ميکند و اين دقيقا همان تفاوت نظامهاي دموکراتيک با نظامهاي ديکتاتور است. [ بازم حيفت ميآد بندازي ؟ بابا ، بنداز ! ]
خُب ! مث اينکه زياده از حد " انداخته " ايد ، پس مابقي را نمي آورم . اگر خيلي علاقه داريد بدانيد ( يا "بندازيد " ) ، ازجمله رجوع کنيد به اين : http://asre-nou.net/1382/azar/11/m-khatami.html
12 آذر 82 / 03 دسامبر 03
|