xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

                                                                                                                              

                       

نه تنها سلطنت طلبان ، که ج.ا.، که مجاهدين ،...که خيلی هابايدحساب پس بدهند



... واما حساب پس دادن به معنی ِ اعدام و شکنجه شدن و چه بسا به زندان رفتن هم نمی تواند و نبايد باشد . خطاهای ِ بسيارکرده اند و بايد جوابگو باشند و تا که شايد ( چقدر احمقم ! ) ، ديگر چنين خطاهائی تکرار نشود ؛ شتر درخواب بيند پنبه دانه !...

کلوزه ويتز ، آن ژنرال ِ معروف ِ پروسی ( اتريشی ؟ ) که گويا تاکتيسين ِ ماهری بود در جنگ وجنگ ها، در زمانش گفت که " بهترين دفاع ، حمله [ شبيخون زدن ؟] است!" . و از آن زمان ، اين شده است و ِردِ زبان ِ " انقلابيون" و " ضدِانقلابيون " ...

واينچنين است که سلطنت طلبان ِ هميشه ناپاک دست ، نه تنها عذر نمی خواهند که طلب کارند ...  فلاکت رهبران ِ جمهوری ِ سفيهِ اسلامی ِ هميشه ناپاک دست ( هردو و يا چند و چند جناح ) ، نه تنها عذر نمی خواهند که طلب کارند ... مجاهدين ِ درآعاز پاک دستان و امروزه آغشته به خونها وخونها نه تنها عذر نمی خواهند که طلبکارند ... توده ای ها واکثريتی هایِ درآغاز پاک دستان و امروزه آغشته به خونها و خونها ( که ناگزيريم آنها را در يک " کيسه " بگذاريم ـ .چه بسا خوشحال ازاين در يک کيسگی ! ) نه تنها عذر نمی خواهند که طلبکارند ... " معصوم " و در "ماوراء تخيلاتِ" رئيس جمهور ِ " تا ابدالدهر منتخب " بنی صدر ( که لااقل کردها ، هنوز که هنوز است ، فشار ِچکمه هايش را در تمام ِ بدن حس می کنند ) ، نه تنها عذر نمی خواهد که طلبکار است ... " توکل " و توکليان که انقلاب ِ ايران را از دست ِ "بورژواها"ی ديروز يارشان نجات دادند ! وخونها ريختند ، نه تنها عذر نمی خواهند که طلبکارند ... تمام ِ سازمانهائی که تا اعصای ِ " صغير " شان به زندان می رفتند ، دم از مقاومت می زدند و " شهيد ِ کبير " و " شهيد ِ صغير " داشتند و تا خود (" رهبران " !) به زندان رفتند واها و واها دادند و اعلان ِ ورشکسنکی کردند و... ونه تنها عذر نخواستند که هنوز و هنوز است طلبکارند ... تمام ِ مائوئيست و پائويست و انور خوجه هائی که که با پولشان امروزه " بام " ها و بام ها دارند وشده اند از "ليبرال" ترين ِ ليبرالها و سازنده گان ِ " ليگ " های ِ جمهوری خواهی و انگاره که اينانند آخرين ناجيانِ ايران ( که خاک بر سر ِ اين ايران ! ) ، نه تنها هيچ عذر نمی خواهند که از طلبکارترين طلبکارانند ! ...

...ومن مانده ام همچون " ملا نصرالدين و لحاف اش " که نه دستی آغشته کرده ام وچون نکرده ام ، بلاجرم دستانی آغشته ندارم . که چه ؟ که جهان اگر بر خواب وخيالات ِ کسانی چون من بگردد، سراسر خواهد شد " ناممکن " ؟ . که جهان برپايهء "رئال پوليتيک " می گرددو نه بر "خواب و خيال " !...

از " رويا " به درآيم و هزار پائی شوم در " جهانِ واقعيت " ها ... چرا تمام ِ اين چرندياتِ را گفتم تا اينجا ؟ :
می خواستم که به گويم : هرآنچه که تاکنون کرده اند " مجاهدين " ، بايد و بايد حساب پس بدهند و تنها به مردم ِ ايران ونه به دولت های فرانسه و ديگر کشورهای ِ اروپائی و يا آمريکا و تا آنزمان ( برای ِ اينکه اين حق ِ " حساب پس گيری " تنها برای ِ ما بماند)، هرآنچه از دست ِ مان برمی آيد بايد بکنيم تا از اين " مخمصهء" خود فراهم کن بيرون بيآيند ( از ريزها تا " درشت ! " های ِ شان ).

1دی 82 / 22 دسامبر 03