xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

                                           

                   

يکشنبه ۳ آذر ۱۳۸۷ - ۲۳ نوامبر ۲۰۰۸

"يا روسری ، يا توسری" ... ويا "تيغ - سری" !

هرگز علاقه ای به ديدن ِ فيلم های ِ (چه سينمائی و چه تله ويزونی ِ) ساخته شده در اين حکومت ِ محنت و فلاکت نداشته ام - جه برسد به آنکه آنهارا در سايتم بيآورم ...

... اما مدتی ست که هم آنهارا می بينم و هم در سايت ، بعضی هاشانرا ، می آورم و اگرچه تعدادی از آتها هم داستان ِ خوبی دارند و هم خوب پرداخته شده اند ، اما کلا حالم را بهم می زنند - حتی فيلم های ِ "مهرجوئی" - که به کارهايش علاقه دارم و با خود می گويم که او و ديگرانی چون او ، بهتر بود که بقالی می کردند و يا کنار ِ خيابان سيگار فروشی ، تا مجبور نشوند که برای ِ "نان خوردن" ، شرايط اين آدمخواران ِ حکومتی را برای ِ ساختن ِ فيلم ِ شان بپذيرند و بدتر آنکه آبروئی به اين هيچ آبرونداران بدهند . چرايش را بگويم :

اگر از تمام ِ خرافات و آخوندبازی هائی که به خورد ِ خلايق می دهند ، بگذريم ، از يک چيز نمی توان گذشت : چهره ای که از زن می دهند حجاب ها و لباسهای ِ عجيب و غريب ؛ با آن هميشه در تحت تسلط ِ مردان بودن وبه هيچ نگرفتن ِ شان . دنيای ِ زتان در اين فيلم ها جهنمی ست و توسری خوری - حتی با "ژيگولو"ترين داستانهايشان ! - روسری به سرانی هستند توسری خور !

زنان بايد خود را از اين جهنم ِ آخوندی برهانند - و من شک ندارم که چنين خواهند کرد . اما ما مردان هم بايد و بايد هميشه با آنها بدويم که روزگار ِ سياه ِ شان ، روزگار ِ مارا هم سياه کرده است .

حال که موهای ِ زنان "اشعه" دارند و ديدن ِشان مردان را ، به گويش ِ آخوندی ، " حالی به حالی" می کند و "آنجا"هايشانرا "سيخکی" (!)، پس زنان بيآيند موهايشانرا از ته با تيغ بزنند و ديگر بهانه ای برای اين عهدِ عتيقی ها برای به اجبار روسری و چادر به سرکردن نباشد و زنان ِ مقيم ِ خارج از کشور هم - در هرکجا که هستند - ، برای ِ همبستگی چنين کنند و شايد هم بتوانند موجی از همبستگی در زنان ِ خارجی بوجود آورند و ما مردان هم - چه در داخل و چه در خارج چنين کنيم و دنيا را خبر کنيم که زنان نمی خواهند "روسری به سر و توسری خور" باشند !...