پنجشنبه ۲ خرداد ٨۷ - ۲۲ مه ۰٨
اگرچه پيش از اين ،
بارها ، گفته ام که "روزانه ها" چه به سر دارد و "چرا"( بلغورگويان می
گويند "علت ِ وجودی") يش چيست ، اما در اينجا بازترش کنم ( به ويژه
برای کسانی که نوشته هایِ شانرا ، محبتانه ، می فرستند و منتشر نمی کنم
) :
-
من نديده ام ، اگر
شما ديده ايد ، نشانم دهيد که انسانی ( و در اينجا "انسان ِ
گردانندهء سايت") ، بی "مرام و عقيده" باشد و برايم خنده آورست
آنان که می نويسند " اين فلان سايت به هيچ مرام و عقيده ای وابسته
نيست و ..." و از ديدگاهم ، دروغانه ، دروغ می گويند و لاپوشانی
هستند که حتی قادر به پنهان کردن ِ دُم ِ مرامی ِ شان نيستند ؛
-
پس ترسم نيست
که بگويم ، مرام و عقيده دارم و حتی اگر بخواهم پنهانش کنم ،
خواننده می يابدش که به چه سمت و سوئی ست ؛
-
اما هيچ وابستگی ِ
تشکيلاتی و سازمانی هرگز نداشتم و هرگز نخواهم داشت - اين با خلق و
خوی ِ من ِ عادت کرده به "خرحمالی" در تنهائی ، سازگار نبود و هرگز
نخواهد بود - و بر اين نه "افتخار"م هست و نه "خفت"م ؛
-
"روزانه ها"،"هيئت
تحريريه"،"شورای ِنويسنده گان"، "سردبير و مدير مسئول ِ" رسمی و
جداگانه ندارد ،تنها يک فرد-يعنی من-، همهء کارش را می کند ، پس بد
ِتان نيآيد که اين"من" تمام ِ تصميمات را بگيرد واين به معنای ِ
"ديکتاتوریِ فردی" نيست - آخر "جمعی" وجود ندارد که "فرد" ،
"سرکوب"اش کند ؛
اين "مقدمات" را گفتم تا برسم به اينجا :
"روزانه ها" بخش ها دارد - پس بروم به
هربخش :
-
"از
نگاه ِ فريدون ايل بيگی" ، يعنی نوشته های ِ "فريدون" -
و "مُچ"م را برای ِ اين "غيب گوئي" ، لطفا ، نگيريد ! و باز
مُچم را نگيريد که فريدون برادرم بود و خود را "رفت" کرد . طبعا
نوشته هايشرا می آورم ، چون برادرم بود ، اما می آورم به خاطرِ
آنکه "کارگر ِ نوشتاری ِ" پرتوان ِ ادبی وسياسی بود و در روزگارش ،
اگرچه "کمکی" ، تاثيرگذار بود و هيچ شک ندارم که پس از اين ، در
روزگاری ديگر ، تاثيرش بيشتر. اما ... نوشته هايش ، نوشته های ِ
اوست و اين برمن نيست که مسئوليت ِ اش را به عهده گيرم ( خود او ،
به خوبی ، می دانست که با تمام ِ مواضع گيری هايش موافق نبودم و
بحث و جدل های ِ سختی هم با هم داشتيم - نه او مرا ، به تمامی قانع
می کرد و ، بالطبع ، نه من اورا ) ؛
-
"ازنگاه
ِ م. ايل بيگی" ، يعنی من - که در واقع ، بدبختانه ،
"محمد"م . کوتاه بگويم : تمام و تمام و بازهم تمام ِ مسئوليت ِ
نوشته هايم را به عهده می گيرم ؛
-
"گاه
روزانه ها..." و "نشر
ِ ديگران" (هردو را باهم می آورم ، که در واقع ، "يک"
اند) . در اينجا کتابها و نشرياتی از "کتابخانهء شخصی" م می آورم .
چرا ؟ که شايد به کار آيند و ديگر آنکه ، بی آنکه بازهم "غيب گوئی"
کنم ، نه من ماندگار هستم و نه - بد ِتان نيآيد !- ، شما . به
فرزندانم فارسی نيآموخته ام ( چرائي اش به احدی - به جزبه خودم - ،
مربوط نيست ) ، با رفتنم ، به احتمال ِ زياد ، تمام ِ انها را به
دور خواهند ريخت ، پس تا هستم ... ؛
-
"ازنگاه
ِ ديگران" ، چيزهائی - و گاه "چيزک" هائيست که از اينجا
و آنجا فراهم می کنم و می آورم - برخی شان را دوست دارم ، از
ديگران ِ شان متنفرم ، اما کل را به گونه ای می يابم که به خواندن
و آوردنش "می ارزد" ...؛
-
ايضا در مورد ِ "
آوا" و "
نما"
-
ايضا در مورد ِ "
عکسها" ؛
-
"کتاب
و نشريه" . در اينجا دنيائی خواهيديافت و در اين دنيا
هم به "خوب" ها راه داده ام و هم به "بد" ها ؛
-
... و سرآخر "
فرستاده های ديگران " - با اين
شروع کردم ، پس با اين تمام کنم : در اين بخش نوشته هائی می
آورم که ديگران برايم می فرستند ( و همانطور که در بالای ِ بخش
آورده ام : " فرستنده ، الزاما ، نويسنده نيست ") . در اين بخش ،
تنها آنهائی را می آورم که جائی در سايت های ِ "کله گُنده" و
"نيمچه کله" نداشتند و پيش از آوردن ِ شان چند روزی صبر می کنم تا
نبينم ِشان در آنها و اگر ببينم ، نمی آورم . اين بخش برای ِ
آنهائی ست که "جا"ئی در ديگر جاها ندارند و نه برای ِ نوشته هائی
که می خواهند در همه جا منتشرشوند - پيش از اين ، از کسانی آورم و
بعد ديدم که در ديگر جاها هم آمده است ، ديگر نخواهم آورد ( حالا
می خواهيد " نامدار" باشيد يانه - با کسی که رودربايستی ندارم ) -
روشن است ؟
|