m.ilbeigi@yahoo.fr       

                                

                       

خيالاتی ؟ ماليخوليائی ؟ ...

 

راستشو بخواهيد ، نوشتنو دوست دارم ، اما نه برايه  شناخته شدن و صاحبه نامي شدن بينه " برزو گوزو " ها . واسه همين ، حدوده سي سال نوشتمو هيچ جا نفرستادم و عقيدم اين بودکه گاه نوشتنه بعضي چيزا بيشتر ضرر ميزنه و کمتر منفعت داره تا ننوشته شدنشون . نيگا کنيد به تموم نوشته هاي کله گنده هايه پيشو بعداز ساله 57 . چه مزخرفاتي که ننوشتنو و چه تحليلهايه آبگوشتيه علمي که بيرون ندادن ! و راستشو بخواهيد اين چرندياتو تويه " شجره نامه يه علمي " شون هم ميآرنو و از افتخاراته تحصيلاته عاليه شان ميشه - شوخي نميکنمو سندومدرک دارم ! مدير تزه دکترا چي ميدوننه که تويه اين ليسته دراز چه مزخرفاتي که نخوابيده !

*

برايه چند تشکيلاته کموبيش معروفو اونزمونا خوشنامو حالا نه چندون ، سالها خرحمالي کردم وچه احمقونه فکرميکردم که دارم دنياروعوض ميکنم ! اگه ازروزه ازل الاغ نبودم ، نميبايست اينجوري فکرميکردم ! چه ميشه کرد : خران را همانست که لايق ! (اينهم از خوشانخوشگوئي هايه من ! ) . ميدونم - يعني بعدها فهميدم - که خيليها رسمي و نيمه رسمي وغيررسمي به جيب زدنو خانه و کسب وکاردارشدن . اما من نه تنها به جيب نزدم که هميشه ازجيب ( از حلقومه زتو بچه هام برداشتمو ) در طبق گذاشتمو هميشه سرکوفتِ زنم ماند که : " اي الاغ ! "

اينجوري که نيگاشون ميکني ، بخودت ميگي که والا بخدا از " چارده مغصوممن " ! بعد مي بيني که اين "معصومان " ، کارشون پرونده سازيست : نامه يه معمولي که مينويسي تويه " بايگاني " ميذارن ، زنگ که ميزني ، ضبط ميکونن و ... ميدونيد چرا ؟ واسيه اينکه تومان ِ [ زيزشلواري ِ] گهي دارنو وبرايه اينکه برملانشه ، واسيه توهم خياله ساختن دارن !

*

از يه ساله پيش که شروع کردم به فرستادنه نوشتاهم به تارنماهايه ايروني ، روزايه اول نوشتمو اون بالابالاها ميآوردنو ويهو باعجله وشرمندگي برش ميداشتن ! چرا؟ واسيه اينکه يکي از " معصوما " - که بدبختانه " خوشنام " هم هست – ايميل ميفرسته به اين تارنماها ... 

*

يکي ازاون " معصومايه " که در بالا گفتمو ميشناسم . نماينده يه يکي از تشکيلانه سياسي درخارج بود . بعد تشکيلاتشون زپرتي از آب دراومدو بارژيم همکاري کرد تا رهبراشون به زندگيه مرفعشون ادامه بدن - البته نه همشون ؛ بعضياشون هنوز توزندونن (اينارو رو هوا نميگم . سندومدرک نوشتاري و صوتي - و متاسفانه نه تصويري  -  دارم ) .  ميدونه که من اينارو ميدونم . واسيه يه همين تا نوشته اي ازم در " تارنما " ها منتشر ميشه ، " ايميل " ميفرسته که طرف – يعني من – کونش گهيه !

نميدونه که من شرف و آبرو دارم و تا زموني که اين "بختک " رويه کاره ، هيچي رو برملا نميکنم تا شادان شوند بدذاتان !

  11 بهمن 81