xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                  

 

 

کتابهای چاپ شده درسال 1992 برای هرصدهزارنفر:

ایران :8، تونس:14، اسپانیا:95، دانمارک :157

تعداد کتابخانه های عمومی :

ایران (1377 شمسی ) 1144 با5/7 ملیون کتاب، ژاپن(1990) 1950 با 161 ملیون کتاب،آذربایجان (1992) با5/7 ملیون جمعیت،4650 با 40 ملیون کتاب. قزاقستان( 1993) 8770 با 162 ملیون کتاب جمهوری چک ( 1993) 6227 با 38 ملیون کتاب

کتابخانه های دانشگاهی:

ایران (1994) 168با 3/2 ملیون کتاب، ترکیه ( 1993) 212 با 7/5 ملیون کتاب، مصر(1989) 272 با 36 ملیون کتاب.

درسال1376 طبق آماروزیرفرهنگ وارشاد اسلامی 12000 عنوان کتاب درایران منتشرشده است اگرتیراژ کتاب را 4000 نسخه منظورکنیم وتعداد متوسط  صفحات را460 صفحه بگیریم، عددی که

بدست می آید به62 ملیون نفرایرانی و365روزتقسیم کنیم به عدد 55 صدم یک صفحه میرسیم!

یعنی برای هرایرانی فقط 55 صدم یک صفحه کتاب برای هرروز چاپ میشود.

آماربانک مرکزی درمهرماه 1376: هزینه ماهانه خانواردرمناطق شهری 1.431.483 ریال است

درصد هزینه شدن این رقم به این شرح است : خوراکی ودخانی %2/ 34؛ مسکن وآب وسوخت وروشنائی%4/27، پوشاک%5/9،حمل ونقل وارتباطات %7/8 ، کالا و خدمات متفرقه %2/7 ، لوازم واثاث خانه%2/6 ،درمان وبهداشت %1/4، تفریح و تحصیل ومطالعه %7/2

برگرفته از فصل نامه « نگاه نو » شماره 37، تابستان 1377

صدرالدین الهی . نویسنده و روزنامه نگار:

مابه کتاب خواندن عادت نکرده ایم . خواندن یک عادت است شبیه نفس کشیدن و بهمین جهت ماکه بدان عادت نداریم همواره درخفقان دست وپا میزنیم وشگفت آنکه می پنداریم که زنده ایم و نفس میکشیم

بیژن اسدی پور. گرافیست :

کتاب را عده ای بیکار برای عده ای پرکار وگرفتارتدارک می بینند.

این ها چون گرفتارند کتاب را نمی بینند و لذا نمی خوانند و درنتیجه همه چیزبی مصرف میشود. دراین میان زمانداران اموربه مدد می آیند و کل کتاب یا نام نویسنده آنرا محو ونابود میکنند که خسارت به آیندگان منتقل نگردد که نوه ونتیجه صاحبان کتاب ازکار بیهوده نیاکان خود شرمسارگردند.

شهرنوش پارسی پور. نویسنده :

1) ایران کشوری خشک وبری است و ازکم آبی رنج میبرد وبه همین دلیل روستاها کوچک باقی می مانند وکارفرهنگ رسانی به این 53 هزارروستا بسیارمشگل است . این روستاها بطورمرتب اضافه جمعیت خودرا به شهرها می فرستند وشهرهای ایران بجای آنکه شهر باشند تبدیل شده اند به روستاهای غول پیکرکه با جاذبه های شهری، ازجمله کتاب خوانی بیگانه اند .

2) ایران کشوری است که مردم درآنجا به چند زبان حرف میزنند. بسیارمشگل است به بلوچی که بلوچی حرف میزند اماطرزنوشتن به بلوچی را بلد نیست بیاموزیم که به فارسی بخواند.

3) درخارج ازکشور ایرانی ها به دلیل اختلافات سیاسی که بایکدیگر دارند اغلب کارنویسندگان مختلف را بایکوت میکنند، درعین حال پراکندگی ایرانیان درسرتاسر دنیا که درهمه جا بصورت اقلیت زندگی میکنند کارتوزیع و پخش کتاب را مشگل میکند برای ناشرمشگل است که ده جلد کتاب به شهری بفرستد وپولش را هم هرگزپس نگیرد.

فریدون تنکابنی . نویسنده :

به شتر گفتند چرا شاشت ازپس است ؟ گفت چه چیزم مثل همه کس است !

باسهم سرانه کتاب خوانی درایران ، یعنی دو دقیقه درروز، توقع دارید تیراژ کتاب درایران ازدووسه هزار نسخه بیشترباشد؟

درایران ، کتاب خواندن کارآدم های بی کار وسبک سراست . آدم های « مهم وجدی » با افتخار می گویند : « من وقت ندارم روزنامه بخوانم ، چه برسد به کتاب !»

نسیم خاکسار. نویسنده :

تیراژ کتاب درخارج ازکشوراسفناک است . یک کتاب خوب با تیراژ 500 جلد فقط 200 جلدش بیشتر به فروش نمیرسد . تلویزیون وقت آدمها را گرفته است . تاهمین حد هم که خواننده برای کتاب داریم جای شکرش باقی است.

کامبیز درم بخش : کاریکاتوریست :

نگاه کنید به تصویرپوستر!

جلیل دوستخواه . نویسنده وپژوهشگر:

بحث درباره ی نابسامانیها وسد وبندها ودشواریهای چاپ وپخش کتا ب و پائین بودن شمارنسخه ها و کم بودن خواستاران وخوانندگان آن درجامعه ی ایران ، دردهه های پشت سر، همواره نقل مجلس اهل ادب وفرهنگ وموضوع داغ رسانه های همگانی بوده است. صاحب نظران باهزارزبان ازین مشگل بزرگ سخن گفته وبه جست وجوی ریشه های این پریشانی ونارسایی پرداخته اند، اما هنوزهم به هیچ رهنمود ودستورکاربنیادی که بتواند راه گشا وکارساز باشد ؛ دست نیافته ایم .

به باورمن ، چگونگی کارکتاب ، ازمجموع ساختارفکری وفرهنگی جامعه و پیشینه  تاریخ آن جدانیست و تاکل جامعه درراستای پیشرفت و شکوفائی قرارنگیرد وتحولی بنیادی درآن پدید نیاید، سرشوریده کتاب هم به سامان نخواهد رسید. ای کاش هرچه زودتر راهی به بیرون ازدیار تاریکی ( تاریکی بیگانگی باکتاب ودانش وفرهنگ ) بیابیم و تابیش ازین فرصتهای تاریخی مان به هدرنرفته است، چاره ای برای این کمبود شرم آوروزیان بارــ که همه آینده جامعه مان درگروازمیان رفتن آن است ــ بیندیشیم . چنین باد!

یدالله رویایی . شاعر:

همیشه خواب من ازبستن کتاب      حالا کتاب را من ازخواب

اسد سیف .  نویسنده :

امروزبه جرات میتوان گفت که کتاب ومیزان نشر، معرف فرهنگ ومحک تعالی هرملتی است. چاپ هرکتاب، نشریک اندیشه است . آزادی بی سانسورنشر، گردش آزاد اندیشه ها درجامعه است . میزان نشرکتاب درهرکشور، نشان ازمقدارتولید ملی وچگونگی کارفکری مردم آن کشوراست . برعلیه سانسوراندیشه وبیان بودن، دراصل دفاع ازمیراث ادبی وفرهنگی جامعه است . چاپ آزاد کتاب، یعنی دستیابی عمومی به دانسته ها وفرآورده های علمی، ادبی ویاهنری جامعه بشری.

محمد عاصمی . شاعر، نویسنده وروزنامه نگار:

لاکتابی آخرازلای کتاب آید برون. کتاب بخوانیم، همه را به خواندن برانگیزانیم وازبچه ها شروع کنیم . به کتاب خواندن بایدعادت کرد. کودکانمان را به این اعتیاد دلپذیر عادت بدهیم .

بهمن فرسی . نویسنده :

عرض شود که . . . .  شوخی بردارباشد یا نباشد. خیلی هم جدی، که البته قدری شوخی نما هم هست، گذشته ازعلل و جهات تئوریک و پراتیک و هیستوریک و کمال شناسیک و بیزنسیک و سوسیا ــ لوجیک ــ علت دیگر برای پائین بودن تیراژ درمیدان نشر فارسی، باری به هرجهت ودست برقضایی بودن کتابهای منتشره میتوان گفت که بوده است، وهنوزهم هست . یعنی ناشر که نداند چه دارد چاپ میزند، و برای که دارد چاپ می زند، وچقدرنیازواقعی وغیرخیالی درکاراست، پس موضوع تیراژ هم می شود چیزی ازقماش بقیه موضوع های مرزوبومی . چند من بالزاک، چندکیلوهمینگوی، چند چارگ دوستویوسکی، چند سیرشکسپیر وسوفکل، چندمثقال بکت، چندگرم پروست لازیم داریم ؟ کسی نیست که بنشیند و حسابش را بکند. کسی هم نمی نشیند ازاین حسابها بکند. مشدی فقط می بیند که کبله یی بکت چاپ زده، او هم روی چشم همچشمی بکت چاپ میزند، ناشرهای اولیه ما اصلا ناشرنبودند ودست برقضا آلوده نشرشده بودند. ناشرهای امروزمان امیدوارکننده ترند ازبابت دریافت حرفه شان وکمتر می توانسته اند ماست بند یا خراط بوده باشند . اما درباره سئوال سخت تیراژ اینها هم نشان نمیدهند که محصول و مصرف کننده شان را به درستی درمی یابند. ازقراربناست همه چیزیک وقتی درست بشود . چنین باد !

همایون کاتوزیان . نویسنده وپژوهشگر:

جامعه بی سواد پیشرفت نمیکند، وباسوادشدن هم به میزان خواندن بستگی دارد. درجامعه ایرانی، هم کتاب کم است هم خواننده .هم خواندن کم است، هم سواد. ولی ما باخیلی ازباسوادهامان هم مشگل داریم، چون، به جای فرونتی علمی، مغرور و متعصب اند: درآنچه می دانند کمترین تردیدی نمیکنند، درنتیجه، تحمل آرای دیگر را هم ندارند .

جلال متینی . پژوهشگر، نویسنده و استاد دانشگاه :

درمدارس ایران، به خصوص دردبستان ودوره راهنمائی ودبیرستان،شاگردان موظف نبودند به جزکتابهای درسی درهرهفته چند کتاب را زیر نظرمعلمان خود به دقت مطالعه کنند وگزارش کارخودرا به معلم بدهند تا به کتاب خواندن عادت کنند . بدین جهت شاگردان، پس ازپایان هرسال تحصیلی وقبول شدن درامتحانات، درسه ماه تابستان، به ندرت به سراغ کتاب می رفتند ــ البته به موارد استثنائی کاری ندارم ــ وقتی دردانشگاه فردوسی، مشهد تدریس می کردم، درهمین زمینه به دانشجویان میگفتم: برای آزمایش بدنیست، درتابستان دوسه کتاب به دست بگیرید و سرشب قدم زنان به خیابان پهلوی ( یقیننا حالا «خیابان امام خمینی») بروید . هریک ازدوستان و آشنایان که شماراباکتاب ببینند، بلافاصله می پرسند: تجدیدی داری؟ چون شاگرد مدرسه اگر تجدیدی نداشته باشد درتابستان نباید با کتاب سروکاری داشته باشد!

« راه بیرون آمدن ازاین بحران فرهنگی » دشوار است . تا پدران و مادران و معلمان خود اهل کتاب خواندن نباشند چگونه میتوان بچه ها رادرخانه ومدرسه به کتاب خواندن تشویق کرد .مع هذا،اگردربرنامه دبستانها ومدارس راهنمای ودبیرستانها مطالعه کتابهای غیردرسی به صورت برنامه فوق العاده تصویب واجرا شود، میتوان امیدواربود به مرور وضع تغییرکند، آن هم باقید ان شا الله . درضمن به آمارهای سازمانهای جهانی که عموما متکی برآمارهای تهیه شده ازسوی دولتهاست نیز نباید زیاد اعتمادکرد.

علی میرفطروس . پژوهشگر ونویسنده :

به نکته بسیار مهمی توجه کرده اید که میتواند دلایل تاریخی، اقتصادی وامنیتی و خصوصا فرهنگی داشته باشد.« کتاب خوانی » بعنوان یک عادت فرهنگی، می باید ازدوران کودکی و آغاز آموزش و پرورش شروع گردد که متاسفانه درجامعه ما بی سابقه بوده است .

جدا ازعوامل اقتصادی( گرانی کتاب وکمبود درآمد) باید به مسئله امنیتی نیزتوجه داشت . اینکه درجامعه ما، کتاب ها به « بودار» و« بی بو» تقسیم میشوند، نشانه فقدان امنیت قضایی خوانندگان دربرابر پاسداران و عوامل حکومتی می باشد ... بهرحال دردهای مزمن جامعه مارا بطورتاریخی ــ فرهنگی باید دید وبنابراین : درمان آنها نیزنیازبه زمان دارد .

مرتضی نگاهی . نویسنده :

کتاب گریزی ایرانیان!

نیاموختن لذت مطالعه توسط مردم . محدود بودن ذهن وزبان نویسنده ایرانی . عدم توجه رسانه های همگانی به کتاب ومطالعه . فشاروتهدید و ارعاب و سانسور حکومت ها . . . .

وسرانجام چندزبانگی کشورایران وعدم توجه به زبان های قومی وغیرفارسی سبب کتاب گریزی وامتناع مطالعه درایران است .

ایرج هاشمی زاده . معمار و روزنامه نگار:

تیراژاسفناک کتاب ونشریه درجامعه ما وظیفه سنگینی را بردوش روشنفکران می گذارد. نشستن و تماشای بیمارو تشخیص مرض به تنهائی دردی را علاج نمیکند.

استبداد، سانسورو اختناق و سیستم فرهنگی وآموزشی خودرا برجامعه تحمیل میکند و درراه شکوفائی فرهنگ وهنرعامل بازدارنده ای است . براندازی استبداد و اختناق خود حکایت دیگری است !

تارسیدن به جامعه باز، باید دربالا بردن تیراژ کتاب ونشریه وارد صحنه فرهنگی شویم و بجای نظاره، هریک نقش یک کیوسک روزنامه ودکه کتابفروشی را بازی کنیم . وصد البته بدون ارج ودستمزد !

 

 بالای صفحه

: