m.ilbeigi@yahoo.fr                                

         

فريدون دانشی که رفت...(زندگينامه)    

  کمی بلند    PDF   HTM    کوتاه  HTM     PDF 

آخرين همسفر(اشعار) 

 PDF     HTM    

نوشته های سياسی

پراکنده (ترجمه ها)

عکسها

Text Box: آوردن اين مطالب ، نه به معنای تائيدست ونه به تبليغ ؛ قصد من تنها آوردن نوشته های فريدون است .
 به تو می نگرم ، به تو
 


به تو می نگرم ، به تو

در گذرگاه لحظه های عبث
تنها ايستاده ام
تنها ايستاده ام و خاموش
به تو می نگرم ، به تو
ای که از قلب من بزرگتری .

هيچ کس با من نيست
حتی قلبم که زمانی همسفرم بود ؛
من هستم و من .

تنها ايستاده ام
تنها ايستاده ام و مبهوت
می نگرم رد پای لحظه های عبث را .

هيچ چيز در من نيست :
نه گذشتهء لبريز از شوم
نه آيندهء سرشار از نامفهوم
و اما حال ... چيزی نيست تا که بگويم هست .
تنها ايستاده ام
به تو می نگرم ، به تو
ای که در آفتاب غرورم آب شدی .

تنها ايستاده ام
هيچ چيز در من نيست
هيچ کس با من نيست
به تو می نگرم ، به تو
ای که از سايه ام بلندتری .

و اينک من !
از تو ، از اندوه تو تنهاترم .

تهران
26-9-41