انتظار
تنها تونيستی
من نيز چون توام
تو نيزچون منی .
چشمان من براه
دستان تو پر است .
چشم تو منتظر
دستان من تهی است .
ای دستهای پر !
ای چشم منتظر !
پايد نگاه من
دست پر ترا .
انديشه های من
تدبيرهای تو .
تصويرهای من
تعبيرهای تو .
در گُرم گرم من
تشويرهای تو .
اي دستهای پر !
در دستهای من
خون تو می دود .
ای دستهای پر !
در دستهای تو
خون تو می دود ؟
ای دستهای پر !
رگهای سرخ تو
زردو فسرده اند .
پائيز آمده :
کز باغ دست تو
خشکيده شاخه ها
بر جای مانده است ؟
قمری دست تو
در خواب مانده است ؟
" او را صدا بزن "
1
تا شعرهای من
کارد به دست تو
عشق نهفته را ،
تا دستهای تو
ريزد به دست من
ياس شکفته را .
چشمم بدست تو
بختت سپيد باد
چشمم سپيد گشت
از بس براه ماند .
چشم تو دست باد
دست تو باغ هست
شعرم گياه باد !
تهران
25-10-39
_____________
1 . مصرع از نيما يوشيج است .
|