تکرار
به : سياوش شبستانی
ديوارها اگرچه بلند
تنهائی مرا
اما چه ايمنی است :
از نور ، از هوا
از دام دام نبض
از تيک تاک قلب
و ز ناله های گنگ تنفس ؟
ديوارهای معکوس ، ای امتداد بی نهايت دور، ای گور
( ای در ميان ديوارها : مشخص ، فرد )
درياب مرا ، درياب !
من در ميان ديوارهای معکوس
خاموش می شوم .
در اشک يادها
فراموش می شوم .
دريا ترانهء خود را تکرار می کند .
آرامش و سکوت شب ، افسوس روز را
بيدار می کند .
تهران 23-5-42
|