m.ilbeigi@yahoo.fr                                

         

فريدون دانشی که رفت...(زندگينامه)    

  کمی بلند    PDF   HTM    کوتاه  HTM     PDF 

آخرين همسفر(اشعار) 

 PDF     HTM    

نوشته های سياسی

پراکنده (ترجمه ها)

عکسها

به تو که از من هيچ ساخته ای
 



به : همهء آنانی که در افسون ِ تو مسخ شده اند ...

شاخه را بادی نجنباند .
کوچه را پائی نلرزاند .
خفته را دستی نخيزاند .

رهروان در خواب و بيداری .
خستگان ، در بند ِ بيزاری .
گزمه و عابر ، براه اندر
اينک تنها ، آنک تنهاتر .
خنده ها و گريه ها ، توام .
کينه ها و مهرها ، درهم .
دوستی و دشمنی ، همرنگ .
مهربانی و ريا ، نيرنگ .
طعنه ها غم ، دلنوازی غم .
جشن ها ماتم ، عزا ماتم .
بادها بر کينه پيوسته .
کينه ها از بندها خسته .
خستگان برخويش دل بسته .
يادبود و ياد .
ميوه ای بس تلخ داد :

1

من ، من بودم ؛
تو ، تو ؛
من و تو ، نه ما .
من غمين و تو شاد .
تو زندهء دم .
من اسير ِ خاطره ، ياد .
بی تو خنده به لب اگر که نبود ،
بی تو نور ِ شادی به ديده اگر که نمی نشست ،
بی تو غنچه های ِ آرزو به دل اگر که نمی شکفت ،
بی تو شاخه های ِ غم به سينه اگر که نمی فسرد ،
بی تو حال پوچ
گذشته و آينده دور بود ،
بی تو کوچه های ِ گزمه اگر بی عبور بود ،
بی تو ...
بی تو هيچ و هيچ هم اگر که نبود ،
شعر بود و سکوت که بود .

2

من شدم تو ؛
تو ، من ؛
من و تو ، ما .
باز من غمين و تو شاد ،
من ، زندهء دم ،
بی فروغ ِ خاطره ، ياد .
شاخه های ِ دوستی که اگر
ريشه های ِ مهر و عاطفه داشت :
با تو خشکيد ، سنگ ، سنگين شد .
کينه کز دل گذشت و در خون ماند
با تو آميخت ، رفت ، بازآمد :
دوستی های ِ رنگ ، رنگين شد .
شوق مرد و غرور پرپر گشت .
کينه خشکيد و زخم مرهم شد .
گريه ديگر نبود و هيچ نبود .
شاخه های ِ سرود می فرسود .
خنده ها ، ناله های ِ ماتم بود .
گنگ ، نا آشنا و درهم بود .
کوچهء گزمه ها ، عبور نداشت .
هرچه غير از تو بود ، نور نداشت .

3

من زتو خسته ، تو زمن خسته
ميروم خسته ، لب فرو بسته .
ميروم ، می برم نگاه ِ ترا
خشم ِ تو ، درد ِ تو ، گناه ِ ترا .
ميروم ، می برم سرود ِ ترا
مهر ِ تو ، قهر ِ تو ، درود ِ ترا .
می گريزم زلرزه های ِ لبی
که دهد مژدهء ورود ِ ترا .
من تو بودم ، تو من ، من و تو ، ما .
من نه تو ، تو نه من ، دو تن تنها .

تهران
8 - 7 - 40