m.ilbeigi@yahoo.fr                                

         

فريدون دانشی که رفت...(زندگينامه)    

  کمی بلند    PDF   HTM    کوتاه  HTM     PDF 

آخرين همسفر(اشعار) 

 PDF     HTM    

نوشته های سياسی

پراکنده (ترجمه ها)

عکسها

انتظار
 



تنها تونيستی
من نيز چون توام
تو نيزچون منی .
چشمان من براه
دستان تو پر است .
چشم تو منتظر
دستان من تهی است .

ای دستهای پر !
ای چشم منتظر !
پايد نگاه من
دست پر ترا .
انديشه های من
تدبيرهای تو .
تصويرهای من
تعبيرهای تو .
در گُرم گرم من
تشويرهای تو .

اي دستهای پر !
در دستهای من
خون تو می دود .
ای دستهای پر !
در دستهای تو
خون تو می دود ؟
ای دستهای پر !
رگهای سرخ تو
زردو فسرده اند .
پائيز آمده :
کز باغ دست تو
خشکيده شاخه ها
بر جای مانده است ؟
قمری دست تو
در خواب مانده است ؟
"  او را صدا بزن "
1
تا شعرهای من
کارد به دست تو
عشق نهفته را ،
تا دستهای تو
ريزد به دست من
ياس شکفته را .
چشمم بدست تو
بختت سپيد باد
چشمم سپيد گشت
از بس براه ماند .

چشم تو دست باد
دست تو باغ هست
شعرم گياه باد !

تهران 25-10-39
 

_____________
1 . مصرع از نيما يوشيج است .