دوستی
در راه اگر برتر از خود يا چون خودی نيابی بهتراست که تنها براه روی .
بودا
1
زير و بم ها
پيچ و خم ها
کوچه های دوستی را می شناسم .
من نقاب چهره ها را
چهره ها را می شناسم .
چار فصل دوستی را
باد را و برف را ، سبزه ، مگس را می شناسم .
من پيام چشمها را
من زبان قلبها را
من نياز گوش ها را
فکرها ، احساس ها را می شناسم .
با سکوت خويش
من نهفت دور و ناپيداترين ناگفته ها را
رمز و راز و عمق و سطح گفته ها را
هرکه را و هرچه را در جای خود ، من
با تمام هستی و با بودن آن می شناسم .
2
دشمنان را
دوستان را
دوست بايد داشت
بی توقع ، بی نياز
دوست بايد بود .
کوهها را کاه بايد يافت.
کاهها را کوه بايد ديد .
3
يا که بايد با غرور خويشتنها ماند .
تهران 11-11-42
|