xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr         

                  

  

 http://www.tehranemrouz.ir

 

 

 

شماره 424  يكشنبه 5 خرداد 1387

 

به مناسبت پنجاه و دومین سالگرد درگذشت برتولت برشت
 

من، برتولت برشت از جنگل های سیاه می آیم

برتولت برشت متولد۱۰ فوريه ۱۸۹۸ در اكسبورگ آلمان در ۱۴ اوت ۱۹۵۶ در برلين شرقي از دنيا رفت.
 


 

او خود درباره زادگاهش چنين مي‌نويسد: «من برتولت برشت، از جنگل‌هاي سياه مي‌آيم مادرم هنگامي كه در تنش خانه داشتم به شهر‌هايم آورد و سرماي جنگل‌ها تا روز مرگ در من خواهد ماند». وي يكي از برجسته‌ترين نمايشنامه‌نويسان و تئوريسين‌هاي تئاتر آلمان است كه تاثير بسزايي بر ادبيات نمايشي قرن بيستم دارد. با اين وجود برشت شاعر، نه تنها چيزي كم از برشت نمايشنامه‌نويس ندارد بلكه در رده ‏شاعران بزرگ آلمان مانند ريلكه و گوتفريد برگ است. برشت شاعري خوش‌قريحه بود و شعر‌ها، ترانه‌ها و تصنيف‌هاي پر‌معنا و دل‌انگيز بسياري سرود. بيشتر نمايشنامه‌هاي برشت دربرگيرنده يك يا چند سرود، ترانه و شعر است. اشعار برشت كمتر شناخته شده است. علي عبداللهي، مترجم آثار برشت به فارسي، در مقدمه كتابي بر اشعار وي چنين مي‌نويسد: «اگر نمايشنامه‌هاي برشت نوشته نمي‌شد يا به هر دليلي از بين مي‌رفت برشت شاعر مي‌توانست چهره‌اي قدرتمند در شعر جهان باشد.»
هنر شگفت انگيز برتولت برشت مردمي كردن و از پيرايه زدودن هنر بود. او سرودن شعرهايش را در ۱۵ سالگي و پيش از نمايشنامه‌نويسي آغاز كرد و نخستين سروده‌هايش را بين سال‌هاي ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ سرود كه آنها را در نشريات محلي منتشر مي‌كرد. در سال ۱۹۱۸، هنگامي كه به خدمت سربازي اعزام شد افزون بر كار در بيمارستان نظامي پشت جبهه، سروده‌هايش را همراه با نواختن گيتار براي سربازان مي‌خواند و آنها را مجذوب نواي گرم و سرود دلنشين خود مي‌كرد. برشت همه گونه شعري سروده و در تمام حوزه‌هاي شعري طبع آزمايي كرده است، از شعر‌هاي ساده و بي‌پيرايه كودكانه تا شعرهاي آموزشي براي دانش آموزان، از شعرهاي روشنگرانه براي كارگران و كشاورزان تا شعرهاي اديبانه براي روشنفكران، از شعر عاشقانه تا شعر سلحشورانه، از شعر غنايي تا شعر حماسي، از شعر طنزآميز و هجو پردازانه تا شعر جدي، از شعر‌هاي سنگين اجتماعي تا تصنيف‌هاي سبك كوچه و بازار.
برشت خود، درباره زندگي‌اش چنين مي‌سرايد:
غذايم را بين كشتارها مي‌خوردم / و هنگام خواب كنار قاتلان دراز مي‌كشيدم / بي‌رقتي از عشق پرستاري مي‌كردم / و بي‌صبرانه طبيعت را مي‌پاييدم. / فرصت من در اين جهان خاكي / اين‌گونه به سر شد...
از سال‌هاي 1927 به بعد بود كه شهرت برشت آغاز شد؛ زماني كه بحران‌هاي اقتصاد جهاني آغاز شده بودند و درگيري‌هاي سياسي و جنبش‌هاي كارگري در تمامي دنيا به ويژه آلمان، رو به رشد بود. در اين زمان برشت به جنبش زحمتكشان انقلابي پيوست و به زندگي و خانواده اشرافي‌اش پشت كرد و شروع به نگارش نمايشنامه‌هايي نمود كه از انديشه و هدف خاص او بر مي‌آمدند. او يك آلماني همواره ناراضي از سلطه بود. برشت در اولين نمايشنامه‌هايش انساني شورشي را مي‌نماياند. از نمايشنامه‌هاي مشهور برشت مي‌توان زندگي گاليله، ننه دلاور و فرزندانش، زن نيك ايالت سچوان، دايره گچي قفقازي، آدم آدم است، ارباب پونتيلا و نوكرش ماتي، مادر و... را نام برد. بار اشعار در نمايشنامه‌هاي برشت نيز سنگين‌تر است. و بيشتر نمايشنامه‌هاي برشت دربرگيرنده يك يا چند سرود، ترانه و شعر است. او حتي اقدام به سرودن نمايشنامه‌هايي شعرگونه نيز نموده است. كه آن شعرهاي نمايشي را از مهم‌ترين آثار وي دانسته‌اند. اينها شعرهايي هستند كه به صورت سرود، تصنيف يا ترانه وارد نمايشنامه‌هاي او شده و به مناسبت‌هاي موضوعي خاص يا براي غنا بخشيدن به موضوع و افزايش اثرگذاري، در ميان متن آورده ‌شده‌اند. اين اشعار اغلب طنزآميز يا هزل هستند و زير پوسته شوخ‌طبعانه خود، مفاهيم بسيار جدي و آگاه كنند‌ه‌اي داشته و پيام‌رسان ايده‌هاي نقادانه و اجتماعي برشت هستند.
اهميت ديگر برشت در تئاتر بنيانگذاري تئاتر اپيك يا حماسي است، برشت قصد داشت از اين طريق آنچه را كه بر انسان قرن بيستم مي‌رود، روايت كند و به بيان پيچيدگي‌ها و تناقض‌هاي موجود در جامعه بپردازد. برشت معتقد بود كه غلبه كلمه در تئاتر مي‌بايست تضعيف شود و از زبان بايد به عنوان وسيله‌اي براي تحرك بخشيدن به ذهن تماشاگر استفاده كرد. در اين راه او از زباني ساده و غير قراردادي، با رعايت ايجاز و اختصار و حفظ ريتم و وزن استفاده كرد و به اين ترتيب روشي كاملاً متفاوت را در پرداخت آثار نمايشي ارائه داد. او معتقد بود كه آثارش بايد پيگيرانه جانب طبقه كارگر را در نبرد براي نابودي سرمايه داري بگيرد. به‌همين خاطر تئاتر برشت، تئاتر جانبدار و رزمنده است. از نظر وي نخستين هدف هنر انقلابي، پشتيباني از نبرد انقلابيست.
برشت، بارها به اين مساله اشاره كرده است كه تحت تاثير تئاتر شرق است. برشت تئاتر احساسي را به سمت تئاتر عقلي هدايت كرد و توهم و احساسات را در چارچوب موازين عقلاني تبيين كرد. همانطور كه پيش تر آمد، برشت در جاي جاي متن‌هايش، به جاي آنكه شخصيت‌هاي نمايشي او، ديالوگ بگويند (و فضاي واقعي نمايشنامه را حفظ كنند) از فضا، خارج شده و شعر مي‌خواندند. شعر خواندن آنها باعث فاصله مي‌شد. جدايي متن از واقع. همين استفاده از عنصر شعر، در متن‌هاي برشت، باعث مي‌شد تا بيننده بداند كه در حال ديدن تئاتر است! و از اين نظر آثار او بسيار شبيه به تعزيه سيدالشهدا است و با توجه به تاثير برشت از نمايش شرقي، تاثير او از قوت تاثير گذاري در تعزيه نيز نبايد بي‌راه باشد‌. در تعزيه نيز شبيه‌خوانان با خواندن شعر، از نقش خود، فاصله مي‌گيرند تا به ما (تماشاگران) بفهمانند كه شبيه اوليا و اشقيا هستند؛ نه خود آنان! همين استفاده از عنصر شعر در متن‌هاي برشت باعث مي‌شد تا بيننده، بداند كه در حال ديدن تئاتر است! اگرچه رئاليسم مبناي تفكري و بيشترين ارزش هنري را در ذهن وي تشكيل مي‌داد، اما او يك هنرمند پيشرو و تجربه گرا نيز بود، تجربه گرايي كه تجربه‌هايش هنوز و هميشه تجربه مي‌شوند.