xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr         

  

                  

http://www.roshangari.net

 

قمرالملوك وزيرى


بيا مرغ حق امشب فغان نماييم
... فغانها زجور زمانه نماييم

قمر, بزرگترين بانوى موسيقى ايران مدتها بر تارك آسمان زمانش درخشيد. بسيارى از زنان در طول تاريخ و امروزه تلاش كرده و مىكنند اين عنوان را به خود اختصاص دهند. اما آنچه قمر را از همه ى زنان هنرمند امروز كه در پى اين عنوانند متفاوت مىسازد اين است كه قمر در طول زمان به چنين مقامى رسيد و "تاريخ", عنوان "بانوى آواز ايران" را به او اهدا كرد. باشد كه زنان هنرمند امروز خود را "وارث قمر", "قمر ثانى",و "قمر زمانه" تلقى نكنند و بگذارند آنچه قمر را در آسمان موسيقى ايران درخشنده ساخت, آنان را نيز جاودانه سازد

قمرالملوك در سال 1284 خورشيدى در تهران به دنيا آمد و در چهارده مرداد 1338 درگذشت و در مقبرة ظهيرالدوله به خاك سپرده شد
پدر قمر قبل از تولد او فوت كرده وزمانيكه مادرش را در سالهاى كودكى از دست داد تحت سرپرستى مادر بزرگش قرار مىگيرد. مادر بزرگ او خيرالنسا در مجالس زنانه ى سوگ دربار ناصرى مداح بوده و قمر از طريق او با شركت در مجالس در سنين پائين به وجود صداى استثنائى خود پى مىبرد

قمر برخلاف ديگر خوانندگان دوره قاجار راه خود به موسيقى را از ميان دسته ها و مطرب هاى زنانه باز نكرد. او دخترى بود با صدايى "جادوئى" كه همراه با مادربزرگش كه در مجالس روضه ى زنانه مىخواند, شركت كرده بود. آشنائى وى با مرتضى نىداوود سبب آشنائى وى با موسيقى جدى شد. او تحت تعليم استادان موسيقى قرار گرفت و به همين جهت است كه او را جزو معدود زنانى مىدانند كه تنها ترانه خوان و ضربى خوان نبود و موسيقى آوازى را مىشناخت و به نيكوئى مىخواند. نى داوود در باره آشنائى اش با قمر مىگويد: اين ديدار قبل از سال 1300 ه.ش, در محفلى پيش آمد كه من هم به آن دعوت شده بودم. يكى از حاضران ساز مىزد ولى من از طرز نواختنش هيچ خوشم نيامد. اما همين كه قمر شروع به خواندن كرد, به واقعيت عجيبى پى بردم, پى بردم كه صداى اين خانم جوان, به اندازه اى نيرومند و رساست كه باوركردنى نيست و در عين حال به قدرى گرم كه آن هم باور كردنى نبود. چون صفات "گرم و قوى" به ندرت ممكن است در صداى يك نفر جمع شود. هر صداى نيرومندى ممكن نيست خشونتى نداشته باشد و هر صداى گرمى, ضعفى. اما خدا شاهد است نه قوى بودن صداى قمر, آزاردهنده بود, نه در گرم بودنش ضعفى وجود داشت. منظورم از "گرم بودن" آن حالت صداست كه جذابش مىكند و اين حالت در صداى قمر فوق العاده بود. از صاحبخانه ساز خواستم و با صداى قمر شروع به نواختن كردم. به او گفتم صداى فوق العاده اى داريد. چيزى كه كم داريد آموختن گوشه هاى موسيقى ايرانى است. قمر به كلاس موسيقى نى داوود رفت و بيش از دوسال به آموختن دستگاههاى موسيقى ايرانى, آوازها, نحوه ى خوانندگى و درآمدها, گوشه ها, تناسب اشعار, قطعات ضربى ... پرداخت

ساسان سپنتا مىنويسد: سبك صداى قمر صاف و داراى جاذبيت و درخشنده بود. او از عهده ى خواندن آواز و تصنيف به خوبى برمىآمد. وسعت صداى قمر در اجراى تحريرها در بم و اوج نشانه ى توان او در خوانندگى بود. طنين صداى قمر خاص خود اوبوده است. چون از اول با ساز پرده دار(تار) تمرين كرده بود نت هاى گام را به خوبى ادا كرده و براثر نوع بازتاب مطبوع صوت در حفره هاى صوتى فوق حنجره ى آواز او زنگ و درخشندگى خاصى داشت. برخى خوانندگان بعدى كه در راديو به اجراى برنامه مى پرداختند اكثر براثر وجود ميكرفن و دستگاههاى تقويت كننده كمبود دامنه ى صداى خود را با نزديك خواندن در ميكرفن جبران مىكردند, در حاليكه صداى پردامنه قمر گاه در هواى آزاد و سكوت شب تا فواصل زياد شنيده مى شد.به هنگام آواز دهان او كمى باز بود و به آرامى و متانت با قيافه اى آرام مىخواند و صداى آهنگين و درخشان و خوش طنين او بر شنونده تاثير مىنهاد

قمر كه تاكنون فقط در مجالس خصوصى وخانوادگى و جمع دوستان و آشنايان خوانده بود در سال 1303 خورشيدى درسالن گراند هتل نخستين كنسرت خود را برگزار مىكند.خودش در اين مورد مىگويد: يكى از خاطره انگيزترين حوادث زندگى من كه هيچ گاه فراموش نخواهم كرد آن شب بود. جمعيتى در راه ايستاده بودند. برخى قيافه هاى عصبانى و ناراحت را هم مىديدم. ترسى مرموز سراپايم را فراگرفته بود. من با تاج گل زيبايى روى صحنه ظاهر شدم. حاضران با كف زدن و شور و هيجان ورودم را به صحنه گرامى داشتند و اين همه استقبال از يك زن تنها و بدون پشتيبان به من اميد و اعتماد به نفس داد. بى اختيار اشك شوق در ديدگانم آمد, نواى تار مرتضى خان نى داوود به دادم رسيد, فرصتى يافتم كه حنجره ام را كه براثر فشار گريه ى شوق منقبض شده بود استراحت دهم. بتدريج آن هيجان اوليه جاى خود را به آرامش داد و سالن را سكوت فرا گرفت. آب دهانم را فرو بردم و چشم از جمعيت برگرفتم و به آرامى به مرتضى خان نگاه كردم. پس از لحظه هايى او با سكوت آخرين جمله هاى درآمد آواز با نيم اشاره اى چشم و سر خود به من فهماند كه درآمد را شروع كنم و من خواندم
ساسان سپنتا در مورد كنسرت قمر مىنويسد: در اولين كنسرتى كه داد به كلانترى جلب شد و به او تاكيد كردند و التزام گرفتند كه بى حجاب ظاهر نشود و بدون اجازه ى شهربانى صفحه ضبط نكند 

متجاوز از دويست اثر قمر بر روى صفحه گرامافون ضبط گرديده كه اولين آن تصنيف "جمهورى" از عارف در ماهور بود. سپس صفحه هاى "گريه كن كه دگر" , "اى دست حق" و چندتاى ديگر از عارف. از صفحه هاى خوب قمر در تصنيف يكى "نگار من" در بيات ترك است , ديگر "ماه من" در اصفهان مىباشد كه سازنده آن نىداوود است. تصانيف عارف و چند تصنيف از جاهد, عشقى و درويش و قطعه هاى ضربى از جمله آهنگ هايى است كه قمر ضبط كرده. يكى از آنها ضربى معروفى است كه با اين شعر شروع مىشود: شبى ياد دارم كه چشمم نخفت, شنيدم كه پروانه با شمع گفت و خاطره پروانه نيز آنرا باز خوانى كرده است
ضمنا صفحاتى از آواز قمر ضبط شده اند از جمله صفحه ى افشارى با ويلن موسى خان, صفحه شور, صفحه ى ابو عطا, صفحه دشتى, صفحه ترك و قطار كه در آن يعقوب خان رشتى شاگرد اكبر فلوتى با قمر همراهى كرده است, بيداد بختيارى تار مرتضى خان, صفحه ى بيات اصفهان با تار نى داوود
لازم به تذكر است كه علاوه بر مشكلات فنى ضبط صفحه در آنزمان مشكلات ديگرىنيز دامنگير هنرمندان و هنردوستان ميشد(و كماكان هنوز در مملكت ما مىشود) از جمله مشكلى كه بعداز ضبط تصنيف جمهورى عارف قزوينى كه قمر خوانده بود. قمر مىگويد: روز بعد ، كنسرت در همدان خاتمه يافت به فكر افتادم جواني را كه از همدان برايم نامه مي فرستاد و به آوازم اظهار علاقه كرده بود ملاقات كنتم ، معلوم شد بعلت اينكه يكي از صفحات (مارش جمهورى ) مرا كه خوانده بودم نزدش يافته اند و او را به جرم جمهورى خواهي زندانى كرده اند. در ان موقع دستور داده بودند صداى جمهورى خواهى را خاموش كنند و صفحه اى را هم كه خوانده بودم جمع كردند و هر كس آن صفحه را نگه ميداشت تحت تعقيب قرار مى گرفت. بعد قمر مى گويد كه چگونه دادن كنسرت را در همدان موكول به آزاد كردن آن جوان كرده بود و از رئيس شهرباني وقت خواسته بود كه جوان مذكور را كه تا آن زمان نديده بود و به جرم اينكه در قهوه خانه اش ، صفحه مارش جمهورى را گذارده بود، به زندان افكنده بودندد، آزاد كنند و آنها نيز به مناسبت آنكه قمر كنسرت خود را موكول به اين شرط كرده بود چنين كردند و شب روز بعد ، آن جوان كه بنام فتحعلي قهوه چى شهرت داشت با چشمان اشكبار جزو حاضران در كنسرت شركت داشت. عارف قزوينى نيز در كنسرت شركت كرد و قمر گلدان نقره بزرگى كه به او هديه شد به عارف هديه كرد كه عارف دوباره ان را به قمر برگرداند

بعداز تاسيس راديو تهران در سال 1319 خورشيدى قمر از جمله اولين خوانندگانى بود كه با راديو همكارى مىكرد. در مقاله ى حسينعلى ملاح در مجله پيام نوين آمده است: نخستين ترانه اى كه قمر در سال 1319 در راديو اجرا كرد تصنيفى است كه آهنگ آن را موسى معروفى و شعرش را دكتر نير سينا ساخته اند. ترانه ى ديگرى كه قمر در راديو خواند و شهرتى يافت, تصنيفى است كه آهنگ آنرا مرتضى نىداوود ساخته و شعرش را دكتر نير سينا سروده است. مطلع شعر اين ترانه ى زيبا نيز چنين است: زدختر زيبا, به جز حسن و دلبرى مخواه / شنيده اى هرگز, كسى خواهد به جز روشنى زماه؟
همكارى با راديو ادامه داشت تا زمانى كه قمر متوجه شد ديگر صدايش شكسته شده و آن لطف و جذابيت روزگار جوانى را ندارد. براى اين كه به محبوبيت خود لطمه وارد نكند از اين زمان همكارى با راديو را ترك گفت و گوشه ى عزلت گزيد
قمر با اكثر آهنگسازان و اركسترهاى راديو همكارى داشت. ساسان سپنتا مىنويسد: در مواقعى كه با اركسترهاى فوق همكارى مىكرد راديو قدر او را نشناخت. از اين دستگاه دل خونى داشت. ناملايمات به اندازه اى بود كه او را آزرده مىكرد و مجبور بود براى امرار معاش در كافه ها نيز بخواند. بعداز كسالت ديگر هيچگاه نتوانست بخواند. متاسفانه نوارهاى سابق او با اركستر معارفى را راديو پاك كرد و با اين خيانت بزرگترين لطمه را به گنجينه ى هنر آواز فراهم آورد

قمر در آخرين سالهاى عمر خويش در سال 1330 در فيلم مادر ساخته اسماعيل كوشان شركت كرد و در صحنه اى آوازى در چهارگاه خواند. ديگر بازيگران فيلم عبارت بودند از دلكش, آلك بيجانيان, جمشيد مهرداد, عبدالله بقايى, حبيب الله مراد, زينت نورى. قمر براى اين فيلم تنها دوهزار توان دريافت كرد كه آن هم خرج تهيه لباسش شد. اين فيلم بعدها به ادعاى پارس فيلم در آتش سوزى از بين رفت

به گفته اغلب كسانى كه قمر را از نزديك مىشناختند وى شخصيتى متكى به خود و جسور داشته و عليرغم مشكلاتى كه براى يك زن هنرمند در آن دوره وجود داشت, با اتكا به نفسى شديد خود را بى نياز از حامى و پشتيبان احساس مىكرد. شايد ازدست دادن والدين در كودكى و ازدواج ناموفق در سنين خيلى پايين و تنهايى تاثير زيادى در شكل گيرى شخصيت وى گذاشتند. همه ى كتاب ها و مقاله هايى كه درباره ى قمر نوشته شده با اين جمله پايان مىگيرد كه: قمر در نهايت فقر و تنگدستى مرد

براى تهيه اين مطلب از كتاب زنان موسيقى ايران نوشته توكا ملكى استفاده شده است
سينا