xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                  

  http://www.chn.ir

پروين اعتصامي ترسيم كننده تزوير دوران خود بود

 



ميراث خبر، گروه ادب و هنر
این که خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
اگر حدود سال های 1285 تا 1320 را دوران شکل گیری شعر مدرن ایران و گذار از شعر کلاسیک بدانیم، بی تردید می توان شاعرانی چون ملک الشعرای بهار، فرخی یزدی، ایرج میرزا و ... را در زمره آخرین نسل از شاعران کلاسیک ایران دانست که در شعر و ادبیات مشروطه به خلق آثار ادبی پرداختند و پلی برای ورود جریان مدرنیته به ادبیات ایران شدند. در این میان پروین اعتصامی یکی از آخرین شاعران سبک ادبی مشروطه بود.
پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285 شمسی در تبریز بدنیا آمد. پدرش یوسف اعتصام الملک و مادرش اختر فتوحی بود. او درست در زمانی متولد شد که جنبشی به نام مشروطه در ایران شکل گرفته و تمام ارکان جامعه و از جمله ادبیات را تحت تاثیر خود قرار داده بود. اعتصام الملک پدر پروین خود از نویسندگان و ادبای مبارزان دوران مشروطه به شمار مي رود. به همین دلیل پروین از کودکی با مشروطه خواهان و چهره های فرهنگی دوران خود آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و استادانی چوت دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبان های فارسی و عربی را زیر نظر معلمین خصوصی در منزل و زبان انگلیسی را در مدرسه آمریکایی ها فرا گرفت. او نخستین اشعار را در سالهای نوجوانی و به هنگام تحصیل سرود. اشعار پروین اعتصامی بیشتر در قالب قطعات ادبی است که مضامین اجتماعی را در ان تصویر کشیده است که با دیده انتقادی آنها را به تصویر می کشید. پروین که در اوج دوران شعر مشروطه مشق شعر را از شاعران به نام زمان چون ملک الشعرا آموخت، نگاه نقادانه این سبک را در شعر خود پدید آورد و به تشویق او در سال 1315 دیوان خود را منتشر کرد. دیوان پروین، شامل 248 قطعه شعر است که 65 قطعه از آن به صورت مناظره و به شیوه ای هنرمندانه به پند و اندرز و شرح پریشانی مستمندان و انتقاد از عالمان بی عمل می پردازد. مناظره میان گل و گیاه، نخ و سوزن، سیر و پیاز، مور و مار، دیگ و تاوه، مست و هشیار ... که با طنزی لطیف همراه است، گویای اشاراتی است واضح و روشن که وی در آن ها به ترسیم فساد و تزویر اجتماع زمان خود می پردازد. به همين دليل شعر پروین از برجسته ترین نمونه های شعر تعلیمی به حساب می آید. او با توجه به خصوصیت بارز شعر مشروطه که بر مبنای اعتراض عمیق نسبت به ساختار بیمار قدرت و جامعه ایران معاصر بود، اشعار خود را می سرود. اگرچه در شعر پروین بی پروایی میرزاده عشقی و تیزی قلم فرخی یزدی را نمی توان دید، اما جسارت او در به تصویر کشیدن دردهای جامعه در کمتر شاعری در این دوران دیده می شود.
پروین زنی صریح اللهجه و صادق بود که اعتقاد داشت باید تا پای جان برای دفاع از حقیقت جنگید و سخن حق را به هر قیمتی به زبان جاری کرد :
وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است
شمشیر روز معرکه زشت است در نیام!
بسیاری از منتقدان که شعر پروین را مردانه می دانند، و در مقایسه با فروغ فرخزاد و شاعران و دیگر زنان شاعر عنصر زنانگی را در شعرش کمتر می یابند. امادر شعر او نکته ظریفی هست که این نظر را رد می کند. او که در دوران شکل گیری جنبش زنان در ایران در کانون این حركت قرار داشت در واقع برای تغییر وضعیت زنان تلاش می کرد.
زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود پیشه اش جز تیره روزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت می گذشت زن چه بود آن روزها گر زان که زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد کس چو زن، در معبد سالوس، قربانی نبود
در عدالتخانه انصاف، زن شاهد نداشت در دبستان فضیلت، زن دبستانی نبود

تکیه گاه پروین اعتصامی اینست: مرد و زن را رتبه در دانستن است.
از اینجاست که پروین همواره مرد را ندیده می گیرد تا اختر چرخ ادب را به جای آن بگذارد. در شعر پروین ما همیشه یا با کودکی یتیم روبرو هستیم که از مادرش پند می شنود و یا با کبوتر بچه ای که او نیز تنها در مواجهه با مادر ست و از پدر سخنی در میان نیست. پروین با تکیه بر آن بیت که شالوده نگاه اوست در شعر خود مرد را حذف می کند و خود را با جای خالی او فریب می دهد که: آگاهی و وقوف به رموز ادب به او اجازه می دهد در زمان این فقدان به تعریف خود برسد.
پروین رمز عظمت و بزرگی انسان را در گرو تربیت یافتن در دامان مادر می دانست و سرود:
اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ بزرگ بوده پرستار خردی ایشان

به گاهواره مادر بسی خفت، سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان

در آن سرایی که زن نیست، انس و شفقت نیست در آن وجود که دل مرد، مرده است روان

به هیچ مبحث و دیپاچه ای قضا ننوشت برای مرد کمال و برای زن نقصان

زن از نخست بوده رکن خانه هستی که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان
این بانوی شعر اجتماعی در در تاریخ 15 فروردین 1320 در اثر بیماری حصبه در تهران به سرای باقی شتافت.