xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                    

  http://www.7sang.com

 اردیبهشت ۱۳۸۶ - ویژه‌نامه نادر ابراهیمی

با فرزانه منصوری، همسر نادر

 گفتگو -  وقتی برای اولین بار کتاب چاپ شده چهل‌نامه کوتاه به همسرم را دیدم از زیبایی ظاهری‌اش خیلی لذت بردم. گفتم این قبیل مسائل که در زندگی ما مطرح بوده فکر می‌کنی به درد کسی بخورد؟

از نادر ...!

زندگی‌نامه -  نویسنده، در مقطعی به وادی ادبیات کودک و نوجوان، پای می‌نهد که برای نویسندگان، کار در این زمینه نه جدی شمرده می‌شد نه افتخاری داشت، شاید هم نوعی تفنن و حتی زنگ تفریح و شوخی به حساب می‌آمد.

ما این جراحت را باور می‌کنیم

 

 احمدرضا احمدی‌:  همسرم با چشمان غرق اشک می‌گوید: « آیا این نادر ابراهیمی‌بود که در هنگام روزهای سکته تو تسلی بخش و پناهگاه دختر هفت ساله‌ام بود؟» من می‌گویم: «چگونه باید باور کرد این جراحت را بر شقیق‌های همیشه جوان و باطراوتش؟ او نادر ‌بود.»

 نادر، نادر ابراهیمی!

 

 علی میرزایی: از نوجوانی آثارش را خوانده بودم. اما در اوایل سال 1350 که به توصیه استادم شادروان دکتر حمید عنایت و پذیرش مرحوم فیروز شیروانلو در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شروع به کار کردم، از نزدیک آشنا شدم.

 کودکان دوران ما

نورالدین زرین کلک: کودکان خیال می‌کردند شاه‌ها به جای ناهار و شام، طلا و جواهر می‌خورند. خیال می‌کردند شاه‌ها توی مربا و عسل حمام می‌کنند و هر چه دلشان بخواهد چاقاله بادام، مغز کاهو و خروس قندی می‌خورند.

 در جدال با بیماری

دکتر احمد جلیلی: همسر نادر می‌گوید که فراموشی های مقطعی نادر چند روزی است مشکل ساز شده است. پیشنهاد سی تی اسکن می‌کنم. از بخش سی تی اسکن تلفن می‌کنند. خبر نگران کننده است. توده ای فضاگیر در عمق مغز نادر دیده می‌شود.

پیرایش خیال از موهومات

 امید وهابی املشی:  بعدها که قصه‌های نادر ابراهیمی را خواندم،‌خیلی برایم جالب بود که فهمیدم این آدم، به چه پشتوانه‌ای منکر استعداد شده بود. آدمی که به گمانم پراگماتیت بود، آنهم از نوع دلیرش، و نه تنها منکر استعداد بود، منکر هر چیز دیگری هم بود که موهومی باشد و وسیله‌ای برای ترسی یا ناراحتی‌‌ای به عبث.

نگاهی بر «تکثیر تأسف انگیز پدربزرگ»

 شهلا شریفی‌:  پیش از تکثیر تأسف انگیز پدربزرگ داستان‌های کوتاه و بلندی از نادر ابراهیمی خوانده بودم. نویسنده‌ای که ساده می‌نویسد. ساختار بیشتر نوشته هایش خطی و ساده و سر راست اند. انقدر ساده که خیال می‌کنی جور دیگری بلد نیست بنویسد. به خصوص که خودش هم انقدر روی ساده نگاه کردن و ساده فکر کردن و ساده زیستن تأکید می‌کند.

نادر، باز هم بنویس

سیمین دانشور:  نادر ابراهیمی ‌هم مثل بسیاری از روشنفکران زمانه ما، قربانی جوّ متشتت برخورد آرا و عقاید گوناگون مسلط بر محیط شد و اگر من جستم، به این علت بود که سیاست زده نبودم. اما نادر ابراهیمی ‌هم مثل پیشکسوتان و همزمانان خود، نوسان های گوناگون را پذیرا شد. ابتدا چپگرا بود و عاقبت مذهب پناهگاه او شد.

یک عاشقانه آرام برای نادر ابراهیمی

 سرمقاله - در تهیه‌ این ویژه‌نامه نویسندگی نادر ابراهیمی را از آغاز پی گرفتیم. همینطور فیلم سازی او را، همینطور طراحی و نقاشی او را، موسیقی او را، ‌مقله‌ها و مصاحبه‌های او را و کوهنوردی او را.

من را استاد صدا نکن

گفتگو -  نادر ابراهیمی و شاید آخرین مصاحبه‌اش: می‌خواستم بپرسم فرصت کردین به سوال‌ها جواب بدین؟ / ببخشید دوست من! من حافظه‌ام خراب شده. شما را می‌شناسم؟

 باید چیزی داشته باشی تا گمش کنی

جمال الدین اکرمی:‌ به شوخی می‌پرسم: «آقای ابراهیمی، ‌هنوز هم سلام سر آغاز دردناک یک خداحافظی است؟» حالا از جایش بلند شده و یک پله‌ دیگر از دامنه‌ها بالا رفته. انگار هنوز هم هزار سال دیگر وقت دارد تا خودش را به کلک چال برساند.

سلام آقای نادر ابراهیمی

منوچهر احترامی: او واقعاً همه کاره است: تعمیرکار، خواننده، نقاش، ایران شناس، ویراستار، کوه نورد، آهنگساز، مشاور وزیر، سناریست، مدیر عامل شرکت، سریال ساز، کتاب فروش، صفحه بند، محقق، لباس فروش، ناشر، آوازخوان، استاد دانشگاه، و ... .

ما و نادر

مرتضی ممیز: گمانم هشتاد درصد جلد کتاب‌های نادر ابراهیمی را من طراحی کرده‌ام. این امر نشانهء علاقه‌ای است که به شیوهء نویسندگی او دارم. او زندگی سالم و نثر زیبایی دارد و این‌ها برایم ارزشمند است.

 من از نادر آموختم

کمال تبریزی: من از نادر ابراهیمی آموختم که هنر نمایش و سینما خلاقیتی است که در جمعیت شکل می‌گیرد. با هم بودن و با هم خوب بودن و به علایق و سلایق یکدیگر احترام گذاشتن، قدم اول ابداع و نوآوری است.

نامه‌ای برای ویژه‌نامه نادرابراهیمی و نادرابراهیمی

مجتبی محمدی‌نیا: اولین روزهای بهار جوانی را تجربه می‌کردم، در خزان زرد زمان، پائیز بود. افکار رنگارنگ، برگ‌های رنگ به رنگ؛‌ و روزهای مزین شده با عطر ظراوت باران، ترنمی خاص در دلم بخشیده بود. ولی بازهم قسمتی در دورترین نقطه ذهنم نوید بخش مژده‌ای نو بود؛ آشنایی را طلب می‌کرد.

«هليا»، اسمي كه نادر ابراهيمي آن را ساخت

 «هليا» اسمي كه براي نخستين بار در ايران به وسيله نادرابراهيمي، در كتاب «بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم» به كار رفت، ساخته خلاقيت نويسنده آن است، ريشه تاريخي ندارد و با اين حال ميان مردم، به عنوان اسمي زنانه، رواج يافته است.

به یاد می‌آورم ...

 احمدرضا احمدی‌:  او در نثر فارسی امروز، بدایع فراوان خلق کرده است. نثری را در «دوگانه ها»، نثر دیگری را در «قصه های ترکمنی» و نثر دیگری را در «عاشقانه ها» به یادگار گذاشته است. شاید و قبل از او «ابراهیم گلستان» در اندیشه خلق نثری برای قصه ها و ادبیات امروز بود. نثر «صادق هدایت» و نثر «صادق چوبک» نثری روزنامه ای و روزمره بود.

 از نادر

داستان - آن شب که تا سحر

سال‌ها، سال‌ها، و سال‌ها پیش از این، زمانی که هنوز پدران ما و پدران پدران ما به دنیا نیامده بودند، در شهر بّسطام، در میهن ما ایران، دانشمند بزرگی زندگی می‌کرد به نام بایزید بسطامی.

شعر - تلاقیگاه 

ما چندگونه بودیم / و زاویه‌های مشترک بسیار نداشتیم. / ما در تلاقیگاه خشم‌های‌مان / وعده دیدار داشتیم / در تلاقیگاه‌ِ برترین خشم‌هایمان / وقتی آنها خوبترین عطریات دنیا را تنقیه می‌کنند / از دهان هیچکدامشان سخنر عطر آگین نمی‌تراود.

سخنرانی - تعلیم و تربیت در خانواده

 به عصر سومی پا نهاده‌ایم که عصر تلویزیون سالاری است آن هم درست در زمانی که گمان می‌رفت مجدداً در آستانهء عصر مادرسالاری نو قرار گرفته‌ایم و ممکن است در این تحول عظیم سالاری، انسان بتواند به بسیاری از آرزوهای خود دست یابد و از شر بسیاری از مشقات رهایی یابد.

شعر - مناجات

خداوندا! / اسیرم کن، اسیر محبت مردم / و به زنجیر عشق به خلقم ببند نه عشق به خالق / و خادم، افتاده درگاه ملتم کن نه بارگاه الهی / خداوندا! / کینه‌ام را به دشمنان میهنم عمیق تر کن / و زبانم را تیز تر 

داستان - قلب کوچکم را به چه کسی بدهم؟

من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو. مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند،‌مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند.

داستان - حکایت دو درخت خرما

در این هنگام، یکی از نزدیک‌ترین یاران پیامبر گفت: ای مرد! من نخلستان خودم را، که پنجاه درخت خرما دارد، در مقابل این دو درخت به تو می‌دهم. اگر بازهم قبول نمی‌کنی، زود از اینجا برو! من کاری می‌کنم که پیامبر ما، آن دو بچع که چشم به چند دانه خرمای دو درخت تو دارند، و پدر و مادر این دو بچه، راضی و خوشحال شوند.

 نقد

دو یادداشت پیوسته برای مردی که پیوسته می‌نوشت

سعید باباوند: نگاهی به دو کتاب «مقدمه‌آی بر مصور سازی کتاب کودکان» و «مقدمه‌‌ای بر آرایش و پیرایش کتابهای کودکان» از نادر ابراهیمی. نه این نوشته‌ها قرار است نقد و نقادی باشد و نه من منتقد. طوری دیگری بگویم. کوزه‌ای که درزی‌ای چون نادر ابراهیمی بنا باشد در آن بیافتد باید بسیار بزرگ‌تر و عریض‌تر و جادارتر از این مقال و مجال و نوشتار باشد

 به احترام نام کودکی

بزرگمهر شرف‌الدین نوری: اما شیوه علمی و تجربی ابراهیمی در نگارش کتاب کودک هیچ‌گاه به نفی معیار ذوق و انکار سلیقه و هنرمندی مولف منجر نشد. ابراهیمی چه در سال‌های تند سیاسی نویسی، چه در دوره‌های بعد و چه در این سال‌ها، هیچ‌گاه در نوشته‌هایش خلاقیت آزاد را فراموش نکرده و همیشه خود را یک «هنرمند» نموده است.

مردی‌ با چهره‌های‌ مختلف‌

روح‌الله‌ مهدی‌پور عمرانی‌‌: از نقل‌ و قول‌ها و نوشته‌های‌ نادر ابراهیمی‌ در این‌جا و آن‌جا و حتی‌ در مقدمه‌ و متن‌ بعضی‌ از کتاب‌های‌ چاپ‌ شده‌اش‌، چنین‌ برمی‌آید که‌ ـ گویا ـ به‌ تعداد کتاب‌های‌ چاپ‌ شده‌اش‌ ـ شاید بیش‌تر از آن‌ ـ کتاب‌های‌ ناتمام‌ و چاپ‌ نشده‌ دارد. این‌ موضوع‌، هم‌ مهم‌ است‌ و هم‌ مهم‌ نیست‌‌.

 سلوکی در راه سالک

سیروس پرهام‌ :‌ آویختن دست‌ها به هر پاره سنگی که در کمرکش کوه است ممکن است مانع سقوط شود ولی صعودی در میان نخواهد بود. ابراهیمی یکی دو قله فتح کرده ولی اگر این همه نیروی شگرف را این چنین پخش نکرده بود چه بسیار قله‌های بلندتر که اکنون در تصرف او بود.

توازن و زیبایی بخاطر وطن

اسماعیل امینی: نادر ابراهیمی دو ترانه «تصویر وطن» و «سفر بخاطر وطن» قطه این عشق پاک را می‌سراید. «سفر بخاطر وطن» مشهورتر است هم بدلیل آنکه همراه مجموعه تلویزیونی «سفرهای دور و دراز هامی و کامی» با نویسندگی و کارگردانی نادر ابراهیمی در دهه پنجاه بارها از تلویزیون پخش شده است، هم به‌خاطر اجرای تاثیرگذار محمد نوری و اقبال مردمی که یافته است.

نگاهی به کتاب «صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها»

عبدالله مقدمی: «صوفیانه‌ها و عارفانه‌ها» کتابی است ارزشمند و قابل تقدیر، در فضایی که پرداختن به ادبیات منثور کلاسیک ایرانی کاری نادر و بدون پشتوانه است. اما با همه این احوال نکته‌هایی نیز هنگام مطالعه کتاب در ذهن متبادر می‌شود.

تحول تاریخی ادبیات کودکان ایران

محمد هادی محمدی:  نادر ابراهیمی یکی از همراهان این راه است و در این جستار کوشش می‌شود که نقش او در گسترش عقلانیت انتقادی در ادبیات کودکان که لازمه رشد آن است، واکاوی شود. نادر ابراهیمی هنرمندی چند پیشه است که زندگی را در سال 1315 در تهران آغاز کرد.

رمانشعر "با نگاهی به یک عاشقانه آرام"

احسان پرسا: نادر ابراهیمی بر خلاف رمان نویسانی که برای توصیف فضا یا آدم ها یا احساسات از شیوه‌ای ملموس و مفهوم و روان استفاده می‌کنند شاعرانگی پیشه می‌کند و به تنها چیزی که نمی‌اندیشد روان و ساده سخن گفتن است.

گفت‌وگو

گفتگو با ناشر کتاب‌های نادر ابراهیمی

سعید کیایی: ‌آقای ابراهیمی یک روش‌های خاصی در تالیف و نوشتن کتاب داشتند. از اولین جرقه‌ها که در ذهنشان می‌زد شروع می‌کردند به تهیه فیش. دنبال منابع می‌گشتند و ممکن بود یک کار ده سال در حال نوشتن باشد و بصورتی در بیاید که بتوانند به مخاطبانشان برسانند.

گفتگو با اکبر رادی درباره نادر ابراهیمی

ذهن خیلی تند و حادی را داشت، یک ذهن گاهی اکسانتریک غیر متعارف پر از تخیل و پیچیدگی‌های ذهنی که من درکمتر نویسنده‌‌ای این خصوصیات را دیدم و می‌بینم. و همه این‌ها در یک سیالیت و تندی و فعالیت و سرعت غریب ذهنی اغلب این داستان‌ها نوشته شده.

انتخاب با بچه‌هاست!

بچه‌ها گل‌آقا: ‌در زندگی نادر ابراهیمی ماجراجویی به این معنی وجود داشته که هیچ‌وقت با حرف زور کنار نمی‌آمد و این کنار نیامدن با حرف زور، باج خواهی، رشوه گرفتن و ... باعث شد که همان طور که در کتاب‌های ابن مشغله و ابوالمشاغل گفته، 57 تا شغل عوض کند.

با نادر ابراهیمی در مورد ادبیات داستانی 

ادبیات داستانی: کاری نکنیم که بچه‌ها و نوجوان‌ها، عادت کنند به این زبان پوزخند بزنند و از آن بگریزند. امروز، تقریبا اینگونه‌ است. مطالب اخلاقی و تا حد زیادی خشن ـ ضد آزادی، ضد تخیل، ضد نشاط ـ را به بچه‌های معصوم تحمیل می‌کنند.

گفتگوی نادر ابراهیمی با مرتضی ممیّز

آن روزها را می گویم، در آن سالهای دور، حالیا بسیار دور، انگار که سالهای کودکی، که غبار برخاسته از سم اسبِ تندتازِ زمان، اینگونه می کوشد که محوشان کند، که کِدِر و خواب گون، که چیزی میان کابوس و رؤیا. آن روزها را می گویم. در آن سالها.

گفتگو با فیروز زنوزی جلالی درباره نادر

سعيد کيايی: نادر ابراهیمی از آن دست نویسندگانی‌ است که من به کار ایشان همیشه علاقه‌مند بودم. خاطرم هست که در مجله فردوسی که من اولین داستان‌هایم را که می‌نوشتم در آنجا چاپ شد.

کتاب

 نادر ابراهیمی و «در جستجوی صبح»

حسین برکتی: ‌ کتاب در جستجوی صبح را انتشارات نادر ابراهیمی منتشر کرده است. اما دلیلی که ما را بر آن داشته تا در این ویژ‌ه نامه به آن بیاندازیم آن است که جعفری در انتشارات امیرکبیر اولین ناشر کارهای نادر ابراهیمی بوده است.

 

 اولین کتابی که از نادر ابراهیمی ‌خوانده‌ام

شهلا شریفی:‌ سال‌ها پیش، وقتی اولین موشک را به کرمانشاه (شهری که در آن زندگی می‌کردم) زدند و از قضا افتاد درست سر کوچه ما، ساختمان نمایندگی کیهان تبدیل به ویرانه‌ای شد و چندین جلد کتاب از آنجا افتاد توی حیاط خانه مان.

نقد کتاب افسانه باران - دهه ۴۰ 

رضا نواب‌پور: ‌ «افسانه باران» را بخوانیم از نادر ابراهیمی که «مجموعه‌ دوازده قصه» است و البته جای تاملی است در این کلمه قصه، گو اینکه نویسنده مرتکب کبیره‌ای نشده‌ است چرا که مرز این قبیل کلمات، نه خطی است روشن و نه در حوزه تعریفی جامع ـ که بماناد ـ .

 دو کتاب برای مردی که بیش از صد کتاب نوشت

امیر حسین پندار: نادر ابراهیمی را شپ رسانده‌ است و شاید بیش از صد کتاب دیگر در ذهن دارد، که هنوز ننوشته است.اید بتوان پرکار‌ترین نویسنده تاریخ ادبیات ایران نامید. او در حدود 40 سال نویسندگی خود بیش از صد کتاب به چا

 نگاهی به آثار بیست ساله نادر ابراهیمی

سید علی کاشفی خوانساری: گستردگی اثار ابراهیمی به حدی است که حتی ارائه فهرست کاملی از کتاب‌ها و نوشته‌های او دشوار می‌نماید. جامع‌ترین فهرستی که با زحمت بسیار تهیه شد، نزدیک به صد کتاب او را در بر می‌گرفت.

 نقد کتاب افسانه باران - دهه ۸۰

مهدی شادکام: او که سالهاست به خاطر بیماری خانه نشین و منزوی شده است پیشتر ها سالیان قبل از انقلاب نام خود را به عنوان نویسنده و محقق حوزه ادبیات کودک و نوجوان با انتشار کتابهایی مثل قصه سیب و سار، سنجابها و دور از خانه و پرداختن به داستان حیوانات بر سر زبان ها انداخت.

بزرگداشت خانه هنرمندان

 میزگردها و سخنرانی‌های مراسم

بزرگ‌داشت «نادر ابراهیمی» با سخنان «توران میرهادی»، بزرگ‌ بانوی ادبیات کودکان ایران، رسما آغاز شد. او در سخنان خود چهار خصلت «عشق به مردم»، «درک نیاز زمانه»، «تلاش و حرکت مداوم» و «شور و صراحت» را در شخصیت و آثار ابراهیمی برشمرد.

 گزارش مراسم بزرگداشت نادرابراهیمی

در این برنامه بهروز دولت‌آبادی سازنده مجموعه آتش بدون دود به اجرای موسیقی و نواختن تار بر قطعاتی از موسیقی ترکمن پرداخت که مورد توجه حضار قرار گرفت. همچنین در این بخش اثر منتشر نشده‌ای از نادر ابراهیمی  توسط پرند اکبری خوانده شد.

آمار

جوایز نادر ابراهیمی

 نادر ابراهیمی بخاطر رمان 7 جلدی «آتش بدون دود» در سال 1377 جایزه نویسنده برگزیده بیست سال پس از انقلاب را گرفت. جایزه اول فستیوال (جشنواره) کتابهای کودکان توکیو، ژاپن و در سال 1349 جایزه اول تعلیم و تربیت از یونسکو

 لیست کتاب‌های نادر ابراهیمی

خانه‌‌ای برای شب، آرش در قلمرو تردید، مصابا و رویای گاجرات، بار دیگر شهری كه دوست مي‌داشتم، هزارپای سیاه و قصه‌های صحرا، افسانه باران، براعت استهلال، مقدمه‌ای بر فارسی‌نویسی برای کودکان

نادر ابراهیمی در وب فارسی

بلاگر‌های ادب دوست ایرانی هر از گاهی با خواندن کتابی از ابراهیمی، یا برگزاری بزرگداشت او دوباره خاطرات‌شان زنده می‌شود و از هلیا و او از نامه‌های او و از آتش بدون دود او و از افسانه باران و او و از خاطراتشان با او و از او و از خودشان، می‌نویسند.

ابراهیمی و مراجع غیر فارسی

قصه‌ دشنام که در مجموعه اول نادر ابراهیمی «خانه‌ای برای شب» آمده است، توسط داریوش مهرجویی در دهه‌ چهل به انگلیسی ترجمه شد. این قصه در بهار 1965 در کتابی به نام pars review توسط دانشجویان ایرانی جنوب کالیفرنیا به انگلیسی ترجمه شده است.

تصویر

یادداشت‌ها و نقاشی‌های نادر ابراهیمی

نمونه نقاشی روی لباس‌ كه او برای ارتزاق می‌كشیده، نمونه نقاشی ـ الگوی او برای كشیدن گل‌های نقاشی‌های لباس‌ها او ادعایی در نقشی ندارد و نداشته ، این تابلو، تابلوی نقاشی اوست

چند پوستر در مورد نادر ابراهیمی

چند پوستر در مورد نادر ابراهیمی طراحی شده توسط سعید کیایی.

تصاویری از اتاق کار نادر ابراهیمی

 برنامه كاری نادر ابراهيمی، طرح‌های در حال اجرای نادر ابراهيمی قبل از بيماری، كتابخانه اتاق كار نادر ابراهيمی، كفش‌های كوه، يكی از كتابهای چاپ نشده نادر ابراهيمی.

خوشنویسی‌های نادر ابراهیمی

نمونه خوشنويسی‌های نادر ابراهيمی كه يكي از نامه‌های چهل نامه كوتاه به همسرم بر اساس آن نوشته شده است.

: