m.ilbeigi@yahoo.fr       

                           
                         "ورق پاره ها "     ترجمه ها
يکشنبه ، 2  دی / 23 دسامبر 07

[ افزوده ای بر اين نوشته_  دو شنبه ، 3  دي / 24 دسامبر 07 :  ... و دريغ (!) از آخرين سالهای ِ سياه ِ آريامهری که بی هيچ "رهبر" بودن و در "خدمت ِ" رهبران بودن  ، خيل ِ عظيمی از ايرانيان ( به ويژه جوانان و نه "پير و پاتال" ها )  و "خارجيان" را در سراسر ِ جهان به راه می انداختيم و بعد از خروج ( و نمی گويم "فرار ِ" "قهرمانانه") "رهبر"ان "بزرگ"ترين ِ سازمان های ِ سياسی به خارج ( که به يکباره يا "تاجر" شدند تا به نهايت و  "مال اندوز" هم تا به بی نهايت و يا "دکتر"  شدند با دادن ِ پول به "تزنويسان" - می دانم و به خوبی می دانم از چه می گويم و همين هايند که نوشته هاي ِ شان را حتما و حتما بايد با عنوان ِ "دکتر" آورد ) ، قادر نيستيم حتی چند ده نفر را به گرد ِ هم آوريم - حتی "پير و پاتال ِ مبارز" را ! - وقتی که "مال" و "نام" بر شوق می چربد ، به جز اين نيايد انتظار داشت ...  ]

و چه توهينی کردم به کتاب / با ناميدن ِ " کتاب" / به ورق پاره هايت !

 

مگر نه آنکه تو از برای ِ نابودی ِ همه چيز آمده ای :

گيرم همه را به خاک

به خون نشاندی

چه ات می ماند

- به جز خود - ،

برای ِ نابودی ؟

 

آيه هايت همه خون

آيه هايت همه مرگ

آيه هايت همه از برای ِ همه چيز نابود کردن

آيه هايت همه از بهر ِ بهشت سازی برای ِ خود

- و جهنم از برای ِ ما

( نه در آن دنيا

که هم امروز

- نقدا نقد ! )

 

جهل ِ مطلق سرمايهء تو

- با "کتابی" پُر از کين

پُر از خونخواری

( و چه توهينی کردم به کتاب

با ناميدن ِ " کتاب"

به ورق پاره هايت ! )

 

دادخواهی از تو ؟

آدميت از تو ؟

دل از اين دنيا کندن و به " بهشت" ت انديشيدن ، از تو ؟

به کناری خواهی رفت

بی از بين بردن ِ تمامی ِ انسان ها و

انسانيت ؟

کار ِ مردان و زنان را

به خود آنها خواهی بسپاری ؟

نه نيمه ، تنها ، جيب ها و پس جيب های ِ گشاد ِ عبايت را پر خواهی کرد ؟

حرص و آزت را هست ،  سرآخر ، غايت ؟

- چه خيال ِ خامی ! ؛

قهقهه ای از ته دل بايد سرداد !

« دری وری » های 1386

... ديگر نوشته ها