xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
« شوميتِ » ايرانی / اسلامی ؟ |
در ابتدا : به تمامِ بی نامانِ زندانی ( و پس آنگاه به : تمامِ بانامانِ زندانی - و به ويژه به « گنجی » )
نشسته ام در کناره ام - در گوشه ام - و می خوانم و می خوانم هيچ خبرهایِ خوش از زادگاهم و هيچ توانم نيست که بتازم به تمامِِ هيچ کردهِ گانِ زادگاهم .
نامی می جوئيد برایِ اختگی برایِ سترون ؟ اينک اين جوابِ تان : اخته ام سترون ! ... و دريغا و دريغا که تنها نئيم در اين اختگی و سترون بودن : هزارانيم و هزاران ...
... و دوره می کنيم شب را ( با خواب هایِ آشفته ) ؛ اين رفت به زندان ؛ آن شکنجه شد ؛ اين شد اعدام ؛ آن رفت به گوری بی نام ؛ اين کرد اعتصابِ غذا ... و آن ميرود - شايد - به مرگ ! ... 10 مرداد 84 / 01 اوت 05 |