xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr           

                  

                                  

 

571-

چند نوشته از ( و درباره):  پرويز اوصياء

 

1371 - 1311

 

[ آنچه در زير می خوانيد ، "بروشور"ی است منتشر شدهء " مرکز اسناد و پژوهش های ايرانی " در پاريس که "ن.پ." لطف کردند و برايم فرستادند . ]

 

 

 

 

 

 

 

 

شعر و نوشته روي نيمکت :

I was born tomorrow
Today I live
Yesterday killed me

Parviz Owsia
Iranian Writer

 [ فردا به دنيا آمدم
امروز زندگي مي کنم
ديروز مرا کشت
]

 

Cath Harries Photography

http://www.cathharries.co.uk

 

 

اطلاعيهء "کانون نويسندگان ايران (در تبعيد)" در مرگ ِ اوصياء

( به نقل از : مسعود نقره کار – تاريخ جنبش روشنفکری ايران – جلد چهارم ، صص 112-111      )

 

 

 

 

 

 

  http://www.abfiran.org

 

تحليلي کوتاه از شعار " حزب، فقط حزب الله"

                                                                                                                                                                      

نويسنده:      پرويز اوصياء

ناشر:           روزنامه آيندگان

تاريخ انتشار ۵: فوريه ۱۹۷۹

نوع متن:      مقاله از روزنامه

آيندگان، دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۷، صفحه هشت

اين مفهوم ايمانی، در برداشت درست اجتماعی آن، نخست مفهومی انسانی است و سپس مذهبی نقش عمقي و اصلي اين شعار در مبارزات نهضت از سويي و مرز کار برد آن از سوي ديگر، به گمان من، به درستي روشن نشده و در نتيجه از هم اکنون زمينه اي براي تنش فکري و اجتماعي فراهم آورده است.

گروه هاي مذهبي، بخصوص در راه پيمايي ها و تظاهرات خياباني و حتي گاه سخنراني هاي عمومي، تأکيد خاص بر اين شعار دارند. بسياري از روشنفکران غير مذهبي بر اين تأکيد خرده مي گيرند و آن را نشانه اي از روحيه ي "تک حزبي" مي شمارند. اما، بيش از آنکه چنين رويه و روحيه اي نفاق يا شقاق گردد، ضرورت دارد که به زمينه و انگيزه اين شعار و مرز درست کار برد آن توجه شود :

نهضت کنوني، چنانکه در نوشته اي ديگر کوشيده ام نشان دهم، بي گمان بدون بهره وري از انگيزه هاي معنوي مذهب و رهبري مذهبي نه در چنين زمان کوتاهي از کمون صامت به غليان انقلابي مي رسيد و نه چنين گسترش مي يافت.

شعار هاي مردمي بسيار، برخي ساخته ي حوادث روز و برخي برخاسته از سنت هاي ريشه دار، از منابع سرشار تحليل حرکت کنوني است که در آينده بايد بدان پرداخت. شعار "حزب، فقط حزب الله" از شعار هاي ريشه دار اسلامي است.

اين انگيزه ي مذهبي، با واکنشي سياسي در ضمير اجتماعي نيز همراه بوده است: در درون مردم، شايد نادانسته، اين انديشه مي گذرد که اگر در دوره ي شاه نظام يک حزبي "رستاخيز" شبانه به دستور وي نظام رسمي تحزب در کشور و حکومت گشت، حزب ديگري از همان زمان در اعماق پنهان دل مردم جاي داشت که اکنون مي تواند آشکارا رايت بلند خود را بر افرازد: "حزب الله" در برابر "رستاخيز شاه" ... يک حزب در برابريک حزب، اما، ببين! تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟! سلاحي از صلاح در برابر سلاحي از صلاح، حربه هاي همانند، اما حربه اي برنده در برابر حربه اي شکننده- که مردم کوچه و بازار، براي تحکيم صفوف خود در برابر نظام، بيان تقدس حرکت خود و اعتلاي روح جنگ آوري، آن را چنان به جان نزديک يافتند که جان باختن در قيام را آسان مي ساخت

اين انگيزه ها، قدرت نفوذي عميقي به اين شعار داده است و مي دهد که معنايي عام دارد : پايمردي در راه حق و حقيقت- و از اين روست که اين مفهوم ايماني، در برداشت درست اجتماعي آن، نخست مفهومي انساني است و سپس مذهبي، و از همين روست که به هنگام يورش زور و شليک گلوله در تظاهرات خياباني، نه فرد مذهبي به لزوم حزب واحد مي انديشد و نه غير مذهبي به ضرورت آزادي احزاب: هنگامي که رگبار مرگ مي بارد، هيچکس، اگر چه گيريم که درست لحظه پيش در گير جدلي تند بر سر اين مفاهيم بوده، از خصم بحث خود نمي پرسد که آيا هنوز به حزب واحد معتقد است يا به آزادي احزاب متعدد: همه آن مي کنند که عاطفه انقلابي آن لحظه مي طلبد: يکديگر را ياري مي دهند که پس بنشينند تا دوباره پيش آيند، پاي به پاي هم پناه در خانه اي مي جويند که مردم ديگر، همانند اينان، بي پرسش در آن را به روي همه باز گذاشته اند تا به درون آيند و باز در آيند، بازو در بازوي يکديگر زنجير واري مي سازند تا صف از هم نگسلد، سينه به سينه برهنه مي ايستند و شهادت را مي پذيرند ... سر مجروحي را به دامان مي گيرند تا به درمان برسانند، تن شهيدي را بر دوش ميکشند و "الله اکبر" گويان به گورستان ميبرند تا خونش لايه هاي روح انقلابي را ساروج ديگري گردد ... خواه آن زخمي يا کشته، يا ياران دست گشاده و باز مانده ي آنان، اعتقاد عميق به حزب واحد داشته باشند يا به آزادي احزاب- انساني است در کنار انسان ديگر، با ايماني مشترک : ايستادگي در برابر ظلم ...

توده، اما، از سوي ديگر، اين انگيزه هاي پنهان ضمير اجتماعي را در نمي يابد و در وجدان آگاه خويش، بهنگام تظاهر و بحث، اين شعار را چنان مي گيرد که يعني جايي براي بيان عقيده اي ديگر نيست. ازاين برداشت آگاهانه و تعصب آميز است که مبارزان غير مذهبي احساس مي کنند بار ديگر در تنگناي فشار سياسي، منتهي اين بار در فضاي اجتماعي، در گير شده اند.

پا فشاري بر سر اين معنا در ميان گروه هاي قشري، که در برابر معناي پيشين صرفا جنبه ي مسلکي دارد و حاکي از تقيد تعبدي و انحصاري به روش تک حزبي در نظام دنيوي است، در عمل اين احساس را تقويت خواهد کرد که گذشته از واکنش در برابر نظام پيشين، اين خودکشي براي نظام آتي خواهد بود- و اگر چنين شود، آن گاه ميتوان گفت که رويه و روحيه عوض نميشود و تنها حزبي واحد جاي حزب واحد ديگر را ميگيرد و خواست مشترک مردم براي تحصيل آزادي بي نتيجه ميماند. خوشبختانه، سطوح بالاي زعامت نهضت در ايام اخير چندين بار به آزادي بيان و عقيده تصريح کرده ونشان داده اند که رويه اصولي مبتني بر رعايت آزادي است- و بنابراين بايد از هم اکنون براي ساخت روحيه اي هماهنگ با اين رويه کوشيد.

با اين همه، به علت تفاوت سطوح فرهنگي و فقدان زمينه سلوک سياسي، از سويي بايد روشنفکران مذهبي، در رعايت و اجراي دستورهاي رهبري، با توضيح مسئله و توجيه عامه و با گروه هاي قشري، روشن سازند که طرح اين شعار به معناي محدود کردن آزادي گروه هاي عقيدتي ديگر نيست تا در عمل محيط مردمي آماده پذيرش و اجراي آن گردد. و از سوي ديگر، روشنفکران غير مذهبي بايد، هنگامي که اين شعار در مرحله ي مبارزه با تأکيد توسط توده ي عام به کار گرفته مي شود، به کار آيندي آن در پيش برد مبارزه در برابر دستگاه توجه خاص کنند و با شکيبايي از در گيري بپرهيزند.

بنابراين، طرح اين شعار مذهبي و ايماني عام را نبايد به معناي انحصار حزب واحد سياسي خاص شمرد و يا به کار برد.

 

 

 

Formation of Contract

   

 

This reference work compares the formation of contract in the legal systems of England, France, Iran and other Islamic systems. The preliminary part gives a historical sketch and describes the sources of law for the four legal systems and then describes the development and general theory of contract law in the four systems. Part one then analyzes in detail the basic notions of formation of contract including the range of psychological elements and their means of expression. The author goes on to describe and compare the function and determination of offer and acceptance in the four legal systems. Part two analyzes the mechanism of formation of import of a contract in respect of both offer and acceptance. The book has been extensively researched and includes references to Roman law and other modern legal systems. The work has been indexed and cross-referenced.

 

 

Browse Categories:
Law - General

ISBN: 9781853332630

Format: Hardback Book

Number of pages: 684

Publisher: Aspen Publishers Inc.,U.S.

Publish Date: 7/02/1994

Language: English

 

Sources of Law under English, French, Islamic and Iranian Law: A Comparative Review of Legal Techniques
Parviz Owsia
Arab Law Quarterly, Vol. 6, No. 1 (1991), pp. 33-67
doi:10.2307/3381891
This article consists of 35 page(s).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[ نوشتهء زير ، اگرچه بی نام در شمارهء  اول "الفبا" ( دورهء خارج از کشور ) ، زمستان 1361 ، آمده است ، اما به گفتهء يکی از همکاران ِ " ساعدی " ، نوشته ايست از " اوصياء " ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Farewell to Parviz Owsia

 

Ahmad Ebrahimi

 

 

"Speak of things that die but

   Speak out against death"

                                         Volker von Törne

 

 

Neither hollow snowflakes remain on the soil

Nor this vacant love, journeys out of my soul

 

Like the distance to another bereavement!

The uninformed heart wrinkles

How remote this room of solitude and forgotten pledges

From a last embrace forfeited and from an unrehearsed lament!

 

The phone - which has remained silent for weeks - rings

And I am disconnected to your voice, lost forever

In life, you were composed

How come you are already decomposed?

 

Already aiming at me from the trenches: A fresh agony

Already soldering on my forehead: A fresh drop of sweat

Already mourned to death; already deaf!

 

Through the no man’s land of awakened nightmare I have to go

To look straight into the eyes of you undead

Shed cardboard tears from the fish of an eye

Needlework the stitches of memory

With the nail of speech

 

Handing out a rosary out of all those image-beads?

I have to be vigilant

Memory plays up when stepping down on a slant

No longer possible to plunder the coffers of grief so frequently

 

How far we travelled

Like a trapeze artist

On the invisible string of death

Juggled with deaths of friends, companions

And what kept us together

Was accepting to become clowns

As of our sincerity and hardship endured

Men were hardly convinced

Except when seeing us unmasked by death:

The black phosphorous coat

Reflecting the mirror of life

 

 

There is no antidote for every pain

There is no consolation for every grief

There is no capacity for enduring the ceaseless avalanche of throbbing throughout

And there is no allegory for a postmortem

 

Neither hollow snowflakes remain on the soil

Nor this vacant love, journeys out of my soul

 

 

Parviz bestowed upon us the man he was

A poet, a novelist, a photographer and a lawyer

But most of a all, a noble being that is very rare

The ecstasy of his companionship  

Death has crossed out but not his legacy,

 

Transparent as the youngest person present

And old as wisdom

More loveable than a beautiful female

That brings a sudden beat to the night

An argument with him one never got hurt

His purity and dominance in thought

One always rejoiced at rather than envied

 

Parviz was a village-head, a catalyst, a referee

Among the tribe of discord

Generous even when broke

Poised with dignity

Even in the nakedness of friendship

And bare-limpid-slackening of drinking alcohol

 

He brought us souvenirs

From cities of thought and oasis of love he had inhabited

Insightful, fair and gay

An early victim of the Islamic revolution that imprisoned him

Just because he was the best advocate, the most successful international lawyer

 

The regime released him at last because he was innocent

But the Iranian Writers’ Association - that he later became co-executive in exile

Was too weary to come out in his defense at the time

Even to that

He never complained!

 

Yet for this another colleague buried in Pere la Chaise, this is hardly an elegy

My companions never die of a natural death! - That is the treachery!

 

Neither hollow snowflakes remain on the soil

Nor this vacant love, journeys out of my soul

 

 

 

 

 ديگر "ويژه نامه ها"            نشرِ ديگران    1   2   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Free counter and web stats