xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
|||||
|
برچيده هائی از توضيحات ِ فريدون ايل بيگی در کتاب ِ : " ما توپاماروها " ( جلد ِ سوم )
منظور ( … ) بهيچوجه كم جلوه دادنِ انقلاب هاي درخشانِ شوروی، چين وكوبا ؛ ياعدم استفاده ازتعليماتِ گرانبهای آنها نيست . بلكه لبهءتيز انتقاد متوجهء بعضی از نسخه نويسانِ " انقلاب پرولتری " يا پاره ای ازرونوشت بردارانِ احساساتيی "جنگ انقلابيِ " معاصراست ازانقلابهای موفق گذشته . انتقاد [ … ] مربوط به " شكلِ ظاهری " اين انقلاب ها ، ومتوجهء مقلدانِ آنهاست كه براي پياده كردنِ اين " اشكالِ ظاهری " باسماجت تلاش ميكنند ؛ و در پاره ای از موارد در كوره راهِ تقليد تا آنجا پيش ميروند كه رونوشت مطابقِ اصل در ميآيد ، بدون ِ اينكه محتوای مكانی و زمانی را در نظر بگيرند . ( ما توپامارو ها / تجربياتِ جنگ چريكي شهری / اروگوئه ، بدونِ نامِ مترجم ، از انتشاراتِ سازمانهای جبهه ملی ايران در خارجِ از كشور (بخشِ خاورميانه ) ، فروردينِ 1353 ، زير نويسِ 1 ، ص 52 ) . ممكنست بجايی " نمونه و سر مشق " ، " فردِ استثنائی " و " شهيد" سازی ، كشته شدن ِ يك مبارز را در مقابله با پليس و يا درزير شكنجه بعنوانِ " يك حادثه ناشی از كار " تلقی كردن ، مارا شوكه كند . ولي چه ميشود كرد ؟ چه بخواهيم قبول كنيم يا نه ، اين حقيقتی است كه وجوددارد . جنبشی وجود دارد كه عليرغمِ تمامِ ارزش و احترامي كه براي مبارزين از پا درآمدهء خود قائل است ، به قهرمان نمائی و شهيد سازی توجهي ندارد ، خودرا در گذشته محدود نميكند ، به آينده نظر ميدوزد (…) نگارندهء اين سطور را نظر بر اين نبوده و نيست كه مقامِ شامخِ قهرمانان برجسته و انسانهای شريفی را كه قهرمانانه زيسته اند و به خاطرِ هدقهائی بزرگ تاپای (…) جان مردانه ايستاده اند ، احتمالا كم بهاء جلوه داده شود ، يا با سكوت برگزارگردد و يا تعليماتِ پرارج زندگی و مرگِ آنان به ديگران انتقال نيابد . ابدا ! بلكه منظور اينست كه از گذشته نگری مبالغه آميز ، از اصل فدای فرع شدن اجتناب بعمل آيد: به حرف بيش از عمل ، به شكل بيش از محتوی اهميت داده نشود . اين متاسفانه نه فقط نزد ما ، بلكه يك كم در همهء جای دنيا بصورت يك عادت ، يك مرضِ مزمن ، يك سنت ، يك مذهب درآمده است : پس ازهزاران سال ، همچنان به نوحه سرائی و به به گوئی ِ قهرمانان ملی و مذهبی گذشته ميپردازند . ما اين حرف مسخرهء عده ای را قبول نداريم كه : بايد تاريخ را از عددِ صفر شروع كرد . نه ، فقط در يك جمله حرف دراين است كه آن قهرمانانِ شماره ناپذير ( چه با نام و آوازه ، وچه ناشناس و گمنام ) به اين منظورشقه شقه نشده اند، تويِ شعله های آتش خاكستر نگرديده اند ، خنجرنخورده اند ، بزيرِ گيوتين نرفته اند، وحشيانه ترين شكنجه ها را تحمل نكرده اند ، درمقابل جوخهءآتش قرار نگرفته اتد تا ديگران در مرگشان نوحه و زاری سر دهند يا به به و چه چه بگويند . ( همان ، زيرنويس 23 ، صص 150-152 ) . |