http://www.tabnak.ir
داستان سانسور
گفتوگو با يک مسئول مميزي کتاب
تاريخ انتشار:
۱۴:۵۸ - ۰۸ آبان ۱۳۸۶
ماجراي مميزي و سانسور کتاب در جمهوري اسلامي، مثل بسياري ديگر از
حوزههاي فرهنگي، حکايت مولوي است از فيل در اتاق تاريک. اين تاريکي و
عدم شفافيت که «بيترديد» موجد و موجب فساد است، سالهاست که گريبان
فرهنگ ما را گرفته است و ظاهرا هم کسي نميخواهد به داد آن برسد.
برخوردهاي سليقهاي، رشد نشر زير زميني و از همه مهمتر عدم امکان
ارزيابي و نظارت به دليل وجود نداشتن آئيننامههاي شفاف و جامع و
خلاصه بيقانوني، همگي حاصل اين تاريکي است.
آنچه ميآيد قرار «بود» اولين مصاحبه رسمي با يک بررس کتاب در وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامي باشد. بود؛ چرا که مصاحبهشونده پس از گذشت چند
ساعت از مصاحبه، اعلام کرد که از اين گفتوگو راضي نيست و مايل نيست که
به هيچوجه اين گفتوگو منتشر شود. اما از آنجا که باز شدن اين فضاي
انتقادي، به زعم ما نه تنها لازم، که حياتي است، ذيلا اين مصاحبه با
مسئوليت کتابنيوز ــ و لو مصاحبهشونده منکر گفتوگو شود، که البته حق
با اوست! ــ منتشر ميشود. و العاقبة لاهل التقوي واليقين.
• فکر ميکنم اين اولين مصاحبه
رسمي با يک سانسورچي است.
(با لبخند) بله فکر کنم!
• از کلمه «سانسورچي» ناراحت
نشديد؟
نه! اين کلمه در اذهان جا افتاده است. من خيلي از اين کلمه خوشم
نميآيد، ولي چون ميدانم که اين عنوان خيلي بار منفي قبل را ندارد،
مشکلي ندارم. لطف شماست. (با لبخند عصبي)
• قبل يعني کي؟
منظورم قبل از انقلاب بود. به گمانم اگر در خصوص نظام نظارت و کنترل
محصولات فرهنگي در دوران شاه خبر داشته باشيد، هرگز به کاري که الان در
وزارت ارشاد ما انجام ميشود اطلاق «سانسور» نخواهيد کرد.
• ظاهرا شما سابقهاي در
«سانسور» در قبل از انقلاب داريد! ممکنه پس خودتان را کاملتر معرفي
بفرماييد و بگوييد با چه سابقهاي براي اعمال نظر در حوزه کتاب به
وزارت ارشاد دعوت شدهايد؟
قرار قبل از مصاحبه ما اين نبود. شما در مورد فرآيند کار بنده
خواسته بوديد و موضوع شخصي نبود. (با عصبانيت و صداي کمي بلندتر از
عادي) در ضمن اينجا بنده خيلي هم موضوعيتي ندارم. من فقط يک
نمايندهام. شما مثلا به ارزياب مالياتي که براي محاسبه ماليات خدمت
شما ميرسد که کاري نداريد. داريد؟
• اين سوال را براي اين پرسيدم
که نخواستم در فضاي انتزاعي با هم حرف بزنيم و بعد مخاطب هيچ حس مشترکي
با اين گفتوگو نکند. اصلا براي بنده (در مقام يک پرسشگر) اين خودش
نکته مهمي است که شما به عنوان يک بررس با چه سابقهاي به اداره کتاب
دعوت شدهايد. آيا رزومه شما دخلي در انتخاب شما نداشته است؟
چرا بي ارتباط نبوده است. بنده فوق ليسانس [...] دارم. مدتي در
[...] به عنوان نيروي فرهنگي قرارداد بستم و چند پروژه فرهنگي سنگين
چند ساله داشتم. بعد به سازمان تبليغات اسلامي رفتم. مدتي هم همزمان با
کارشناسي فرهنگي براي آنجا، تدريس کردهام. و در همه اين احوال از حوزه
کتاب لحظهاي جدا نبودم.
• سمت شما الان در اداره کتاب
چيست؟
بنده بررس گروه [...]در اداره کتاب هستم. البته خيلي روند ثابتي نيست.
ممکن است بنا به صلاحديد به بخش ديگري بروم و يا اصلا بررس نباشم.(!)
• اين خبري که منتشر شد مبني
بر اينکه تمام اداره کل ارشاد استانها کتابهايشان را براي صدور مجوز
بايد به تهران بفرستند درست است؟
بله، بعضي از کتابها به تهران ميآيند. ببينيد اين يک روند است
که توضيح خواهم داد. اداره کتاب دولت نهم تصميم بر ايجاد يک نظام
هماهنگ گرفت که طي آن براي جلوگيري از بينظمي و سوءمديريت در صدور
مجوز، کتابهاي خاصي به تهران ميآيند.
• چند نفر در اين بخش با شما
کار ميکنند؟
زير نظر بنده که نيستند. همکاران بنده حدود بيست نفرند.
• کمي براي اين حجم زياد کار
تعداد نيرو و توانتان کم نيست؟ همين مساله باعث سرعت خيلي کم موجود در
روند صدور مجوز نميشود؟
(لبخند) خير. علت سرعت کم خيلي به اين مساله مربوط نيست. هر چند
با صداقت عرض ميکنم که نيروي کار ما به نسبت حجم کتابهايي که عرضه
ميشود خيلي کم است.
• در خصوص روند کلي صدور مجوز
بفرماييد.
ببينيد امور يک کتاب وقتي از سوي ناشر به اتمام رسيد به بخش شابک
کتابخانه ملي فرستاده ميشود. بعد که شماره کتابخانه ملي ايران و شناسه
بينالمللي گرفت، به اداره کتاب وزارت ارشاد ــ بهارستان ــ ارسال
ميشود و رسيد ميگيرد. بعد در يک روند و چرخه مشخص مورد ارزيابي دقيق
قرار ميگيرد.
• شما طبق چه ملاک مشخصي اقدام
به اعمال ارزيابي خود از کتاب ميکنيد؟
ببينيد يک بخشي از ارزيابي که طبق ملاک اصلي تمام کشورها که
همان مواد قانوني قانون اساسي است انجام ميشود. مثلا توهين به سران
نظام. در همه جاي دنيا شما اجازه چاپ رسمي، علني و قانوني کتابي که
مشتمل بر توهين به سران نظام موجود در کشور است نميدهند. بخش ديگر هم
طبق آئيننامههاي داخلي است. نظير آييننامههايي که شوراي عالي
انقلاب فرهنگي دارد. يا آئيننامه داخلي وزارت خانه و نظرات مديريت
اداره کتاب.
• اينها که فرموديد خيلي
قانوني و شفاف نيست! ببينيد بحث در ملاک بودن قانون اساسي نيست. اشکال
در برداشت است. چه کسي قرار است تشخيص دهد که يک پاراگراف از يک کتاب
هشتصد صفحهاي جامعهشناسي که در خصوص نظريه قدرت است و رويکرد «نقد
تفکر» هم دارد توهين به سران نظام است يا نه؟ شما با چه صلاحيت قانوني
اقدام به برداشت از قانون اساسي ميکنيد؟
بحث در برداشتهاي شخصي نيست. بالاخره بايد يک گروه کاشناس در
بخشي از دستگاه فرهنگي اقدام به نظارت و ارزشيابي در حوزه کتاب (و ساير
حوزهها) بکنند. الان در خصوص اين برداشت فقط ما متهم نيستيم. هر کس در
مقام تصميم گيرنده اجرايي به برداشت خود از قانون عمل کند از سوي برخي
حتما مورد اعتراض و حمله شديد قرار خواهد گرفت. شوراي نگهبان در قانون
اساسي هست يا نيست؟
• بله.
آيا قلمرو وظيفهاش اعمال و اعلام نظر درباره قوانين کشور نيست؟! پس
چرا به او حمله ميشود؟
• خير وظيفه شوراي محترم
نگهبان اعلام و انجام نظر شخصي نيست. شوراي نگهبان تنها مرجع رسمي
برداشت از قوانين کشور است. بعد هم مجمع تشخيص نظام که در موارد خاصي
موظف به ارائه نظر است. در ثاني در نظر داشته باشيد که نظرات نهادهايي
مثل مجمع تشخيص مصلحت نظام و شوراي نگهبان خيلي بزرگتر و تخصصيتر است
از نظر يک کارمند در اداره کتاب ارشاد.
قبول دارم فرمايش شما را! ولي بحث ما مصداقي است؛ نظر اجرايي و عملي
شما چيست؟
• بنده وقت شما را گرفتهام که
نظر شما را بدانم نه اينکه نظر خودم را بگويم.
فکر ميکنم بهتر باشد عرض بنده درباره روند اجرايي تمام شود.(!) ما در
مورد هر کتاب اشکالاتي را که به نظرمان ميرسد، به ناشر اعلام
ميکنيم؛ البته اين در صورتي است که کليت کتاب اشکال اساسي نداشته
باشد.
• يعني ابتدا کليت کتاب بايد
مورد تصويب قرار گيرد؟
بله. البته تصويب که نميشود گفت؛ ولي براي ما به حسب موضوع اصلي کتاب،
نويسنده، ناشر و فهرست کتاب، راههايي براي تشخيص وجود دارد.
• پس سابقه نويسنده و ناشر مهم
است؟
بله هر دو. مثلا کتاب علامه طباطبايي نيازي به بررسي و تأييد
صلاحيت ندارد. اصولا ايشان بايد صلاحيت اساتيد ارشد و محققين ما را
تعيين کنند. يا مثلا انتشارات [...] با بيش از پنجاه سال کار ديگر براي
همه روشن است که چقدر اعتبار دارد. ما با بسياري از افراد در اين حوزه
تکليفمان روشن است.
• و با بسياري از افراد هم
هنوز تکليفتان روشن نيست؟
(با لبخند و کمي عصبي) خير مشخص است. خب اگر اشتباهي هم صورت
گرفت، حاضر به اصلاح هستيم.
• يعني مؤلف و ناشر ميتواند
با شما درخصوص علل مشروط شدن يا عدم صدور مجوز صحبت کند؟ ظاهرا خيلي از
ناشران و به تبع آن مولفان اصلا نميدانند که کتاب براي چه مجوز دريافت
نميکند!
خير اينطور نيست. ما در اداره کتاب با مولف طرف نيستيم، بلکه
رابطه حقوقي ما تنها با ناشر است. بخش مميزي اشکالات هر کتاب را پس از
پايان روند بررسي آن، طي يک فرم به ناشران اعلام ميکند.
• برخي از ناشران هم گويا در
«ليست سياه» قرار دارند. ميشود اسم اين ناشران را بفرماييد.
بنده هرگز از وجود چنين ليستي خبر ندارم. ببينيد آقاي نوري!
وزارت ارشاد با هيچ ناشر و نويسندهاي دشمني ندارد. ليست سياه يعني
توهين به افکار جامعه. البته از اين تبليغات منفي و جنگهاي رواني وجود
دارد. متوجه باشيد که بنده و ديگر همکارانم اصلا از نقاط ضعف غافل
نيستيم و آن را انکار نميکنيم. ولي اين برخوردهاي مسموم را هم
منصفانه و مبتني بر واقع نميدانم. نکته ديگري هم اينجا بايد ذکر کنم و
آن اينکه در وزارت فرهنگ و ارشاد دولت نهم برخي موضوعات اعلام شدهاند
که هرکدام از ناشران و نويسندگان بر اساس آن توليد محتوا داشته باشند،
مورد حمايت جدي قرار ميگيرند. مثل دفاع مقدس، مولوي، انقلاب و وحدت
اسلامي.
• آيا در کتابهاي تخصصي و فوق
تخصصي هم همان کارشناساني مميزي ميکنند که در کتابهاي غير تخصصي؟
اساسا در کتابهاي فوق تخصصي غير از موضوعات ديني، تاريخي و
سياسي ما به معناي مرسوم مميزي نداريم. معني هم ندارد و کار بيهودهاي
است. مثلا يک کتاب درباره اوضاع ژئوفيزيک پليتهاي اطراف کوه دماوند را
چند روز پيش آورده بودند براي مجوز. کارشناس محترم حدود دو ساعته مجوز
انتشار کتاب را صادر کرد.(!) يا مثلا کتابهاي مهندسي و صنايع و مديريت
سازماني و هزارن موضوع تخصصي شبيه به اين، ارزيابي کلي ميشوند و اينجا
ديگر خيلي کتابي به مشکل برخورد نميکند. البته کتب حوزههاي ديگر هر
چقدر هم که تخصصي باشند با حساسيت بيشتري مورد ارزيابي قرار خواهند
گرفت.
• ولي به ناشر ميگوييد کلمه
«پستان» را از روي جلد يک کتاب فوق تخصصي ضد سرطان بردارد و هر چه ناشر
از سوي مولف به شما اعلام ميکند که کلمه «سينه» که بررس محترم پيشنهاد
داده است، کلمه درستي نيست (معناي علمي سينه، قفسه سينه است) مورد قبول
قرار نميگيرد. کتاب ماهها معطل ميشود تا آنجا که نويسنده که پزشک
سرشناس تشخيص سرطان است به روزنامهاي نامه سرگشاده مينويسد.
عجب محاکمهاي! قبول دارم اشکالات زيادي در کار است.
• همهاش مبني به نبود ملاک
روشن و شفاف يا آييننامه قانوني نميشود؟
چرا ميشود. ولي نبود آييننامه جامع به ما ربط ندارد. اصلا مگر
قرار است اداره کتاب آييننامه بنويسد. آييننامه مميزي کار مديريت
فرهنگي نظام است. وظيفه کميسيون فرهنگي مجلس، مجمع تشخيص يا مثلا شوراي
عالي انقلاب فرهنگي است. کار نخبگان فرهنگي و مسئولان نظام است.
• آيا شما از مسئولان درخواست
کردهايد؟
هر چند اين جزء مسائل روشنتر از روز و از وظايف بديهي اينهاست. ولي
بله بنده به شخصه چندين بار به مسئولين مربوط کتبا و شفاها گفتهام.
اساسا قبل از اينکه بخواهم بررس کتاب باشم به اين مساله به عنوان يک
محور جدي کمبود نگاه ميکردم.
• اينروزها که خودتان بررس
کتاب هستيد، چقدر کارتان را در رونق و کساد بازار نشر کشور موثر
ميدانيد؟
بنده هرجا که باشم با علاقه و اشتياق خاصي به کتاب و تمام
حواشياش فکر ميکنم. واقعا قبل از ايجاد اين توفيق اجباري خودم يک
خوره کتاب بودم. طبعا بنا به همين روحيه رونق بازار کتاب باعث رونق
روحم ميشود. ولي باز تکرار ميکنم که در وزارت ارشاد دولت فعلي و در
طي اين دو سال و نيم واقعا بناي ما ايجاد کسادي و رخوت در حوزه کتاب
نبوده و نيست. نميدانم اين برداشت از کجا در شما ايجاد شده است! ولي
اين خيلي بديهي است که هيچ مدير دولتي نميخواهد برآيند مديريتش حتي از
حيث شاخصههاي کمي، ضعيف و غيرقابل دفاع باشد.
• شما واقعا افول تيراژ
کتابها و کمي عناوين جديد را رد ميکنيد؟
به صورت کلي بله. ولي عرض بنده اين است که شما نميتوانيد هرچه
سوء رفتار در کتاب کشور ميبينيد را بر دوش ما در بخش بررسي و مميزي
بگذاريد و ما را مقصر معرفي کنيد. اين که درست نيست.
• عادت داريد همه چيز را
اينقدر بد برداشت کنيد! شما به عنوان يک کتابخوان (نه يک بررس) پاي
درد دل ناشر و نويسنده نشستهايد؟
بله من با بسياري از نويسندگان و ناشران رفاقت قديمي دارم.
البته عموما نميدانند که بنده ممکن است مميز کتابشان باشم.
• تا به حال کتابهاي دوستان
نويسنده يا ناشر خود را هم مميزي کردهايد؟
(بلند ميخندد) بله يکي دو بار پيش آمده که واقعا در اثنا و بعد از
اتمام کارم متوجه آشنايي شدم. اساسا هرگز اجازه نميدهم که موضوع
کاريام با موضوع رفاقتم تداخل و تقابل پيدا کند. قطعا اگر برادر خودم
هم کتاب نامناسبي بياورد، که عليالاصول چاپ نبايد بشود، هرگز نخواهم
گذاشت مجوز بگيرد. حتي اگر زير دست خودم هم نيايد.(!)
• شغل شما يک «حرفه پنهان»
محسوب ميشود؟
هم بله هم نه! «نه» به اين معنا که کار بنده با يک کارشناس
امنيتي وزارت اطلاعات(!) قابل مقايسه نيست و آن حساسيتها را به هيچ
عنوان ندارد. «بله» به اين معنا که هيچ کس مصحح برگههاي امتحان نهايي
خود را نميشناسد. هرچند که او هم يک کارمند ساده آموزش و پرورش و يک
معلم معمولي است.
• آينده شغلي و نهايت پيشرفت
در حرفه شما چيست؟
کار ما يک نوع کارشناسي است. نهايتا هر کدام از ما در هر
رشتهاي با وجود ممارست و ادامه کار در طول چند ده سال يک کتابشناس
خواهيم شد. البته همانطور که گفتم از ديد من با تصحيح برگه امتحاني
شاگردن ممتاز مصحح، يک معلم خبره نميشود.
• چند ده سال؟! يعني بررسها
در دوره وزارت هر وزير تغيير نميکنند؟!
البته غالبا چرا. ولي به طور کلي، اگر تغيير نکنند.(!)
• نظرتان درباره مافياي کتاب
کشور چيست؟ با اين توجه که مافياها در همه جاي دنيا هم در دولتها رخنه
ميکنند و هم در بازار و محل توزيع؟
در وزارت نفت با آن حجم انبوه از درآمد و دخل و خرجهاي غير آشکار،
هنوز بسياري از مديران ارشد از جمله وزير سابق نفت وجود مافيا را اکيدا
مردود ميدانند؛ شما به من جواب بدهيد مگر چه مقدار عايدي در حوزه
فرهنگ وجود دارد که بخواهيم تصور وجود مافيا را بکنيم؟
• من به عنوان مصاحبهگر مجددا
از شما ميخواهم سوالاتي را که نميخواهيد جواب بدهيد با سوال مکرر به
خودم برنگردانيد!
پس براي اينکه بيجواب نمانده باشيد، خدمت شما بگويم که در همه دولتها
و در تمام وزارتخانهها، نميتوان باب رانت و سوءاستفاده را به شکل
کامل و مطلق بست. هميشه و در همه بزنگاهها افراد سودجوي فاسدي هستند
که کارشکني کنند و فساد اداري داشته باشند. در برخي زيرمجموعههاي
وزارتخانه هم برخي از ذي نفوذها وجود دارند که سالهاي سال است کار چاق
کني فرهنگي ميکنند. نه در اين دوره که از سالها قبل. براي اينها وزير
و وکيل و مدير و مشتري خيلي توفيري ندارد! آشکار يا پنهان کاري که
بخواهند را پيش ميبرند. ولي اينکه يک گروه مشخص شناسنامهدار با لابي
کردن و ارتباط پشت پرده، يک جريان فاسد را در بدنه ايجاد کرده باشند؛
من بيخبرم و تکذيب ميکنم.
• در خصوص قيمت مميزي کتاب
چيزهايي شنيدهام مبني براينکه براي هر صفحه [...] تومان پرداخت ميشود
و مميز محترم با اين حساب کتابهاي زيادي را براي مميزي قبول مي کند و
بعد آنها را بين مشتي از دوستان خود، پخش ميکند تا زودتر به پولش
برسد. اصلا کارتان چه طور است؟ تامين مالي ميشويد؟
اجازه بدهيد در اين خصوص چيزي نگويم. از مسئولان ارشد وزارتخانه
بپرسيد!
• از وقتي که در اختيار
کتابنيوز قرار داديد تشکر ميکنم. در خصوص مباحث مطرح شده و جوابهايي
که فرموديد، اگرچه هنوز خيلي ابهام وجود دارد؛ اما فکر ميکنم براي
اولين بار اين مقدار شفافيت هم قابل تقدير باشد.
بنده هم از لطف شما بسيار ممنونم واميدوارم اين مصاحبه براي من
دردسر درست نکند.(!)
منبع:
کتاب نيوز