xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                                     

http://shahrbaraz.blogspot.com

نام‌های پول

پنج‌شنبه ۲۵/شهریور/۱۳۸۹ - ۱۶/سپتامبر/۲۰۱۰

در زیر برخی واژه‌ها و نام‌ها را می‌نویسم که برای پول به کار می‌رفته‌اند:

- شَئتَه (shaeta) و اَسپِرِنَه (asperena) و جوجَن (زوزن) در اوستا به معنای پول آمده است.

- کرشه (karsha): واژه‌ای در پارسی باستان و واحد پول هخامنشیان است. کرشه مانند کرشه‌پنه (karshapana) در سانسکریت است. کرشه در نوشته‌های عیلامی به صورت «کور-شه-اوم» (kur sha um) آمده است. هر کرشه به ده شِکِل بخش می‌شده. برخلاف کرشه که پارسی است شِکِل یا شقل واژه‌ای سامی است. امروزه واحد پول اسراییل شقل (shekel) است.

- دریک: نام سکه‌ی زرین دوران شاهنشاهی داریوش بزرگ است. در یونانی داریکوس (Dreikos) نوشته‌اند به معنای داریوشی.

- دینار: از دیناریون (denarion) یونانی یا دیناریوس (denarius) رومی گرفته شده که سکه‌ی زر بوده است. هر دینار زرین رومی ۲۵ دینار سیمین (نقره) بود. در ریشه‌شناسی اشتباهی که در گذشته‌ها برای دینار می‌گفتند آن را «دین+آر» یعنی آورنده‌ی دین! می‌دانستند. مثلی هم در گفتار روزمره هست که می‌گوید «دینار دین می‌برد» یعنی نداری باعث بی‌دینی می‌شود یا به وارون، دارایی باعث بی‌دینی می‌شود.

- دِرَم: هر دینار به ده درم بخش می‌شود. این واژه از دراخمای (drachma) یونانی گرفته شده که سکه‌ی زرین بوده است (واحد پول یونان امروزه نیز دراخما است). گویا در زمان اشکانیان وارد زبان پارسی شده است. درم از زبان پارسی میانه (پهلوی) به عربی رفته و به شکل «دِرهَم» درآمده است. شعری هست که می‌گوید:
دِرَم‌داران عالـَم را کَرَم نیست --------- کَرَم‌داران عالـَم را دِرَم نیست!

- پاره: در زبان پهلوی و نیز پارسی دری پاره به معنای پول نقد است. فردوسی در شاهنامه داستان ضحاک از زبان مادر فریدون به نگهبان مرغزار گوید:
وُ گر پاره خواهی روانم تُراست ------------ گروگان کنم جان بدان که‌ت هواست

البته پاره به معنای رشوه هم آمده است. پاره‌ستانی یعنی رشوه‌گیری.

- دانگ: هر درم به شش دانگ بخش می‌شود. اصطلاح «شش دانگ» به معنای تمام و کامل از همین جا می‌آید. این واژه پهلوی است و همان دانه است. در عربی به صورت دانیق درآمده و جمع آن دوانیق است. از آنجا که منصور، دومین خلیفه‌ی عباسی، مَرد خسیسی بود به او «منصور دوانیقی» می‌گفتند. دانگ و دانگانه به معنی کلی پول نیز آمده است. مولانا گوید:
اژدهایی چون ستون خانه‌ای - می‌کشیدش از پی دانگانه‌ای

- پشیز: هر دانگ به ده پشیز بخش می‌شده یعنی هر درم شصت پشیز بوده است. پشیز در زمان ساسانیان سکه‌ی مسین بوده است. به نوشته‌ی «لغت فرس» اسدی توسی، پشیز سکه‌ی برنجین هم بوده است. از همین رو بعدها به هر چیز بی‌ارزش «پشیز» گفته شده است.

- پول از واژه‌ی یونانی اوبول (obol) و اوبولوس (obolos) گرفته شده که سکه‌ی سیمین (نقره) و برابر یک ششم دراخما بوده است.

- پَیسِه: در پارسی کابلی (افغانستان) به جای پول به کار می‌رود. به نظر دکتر حیدری ملایری، این واژه شکل دیگری از پشیز به معنای کلی پول است.

- فَلس: یکی از معناهای آن پولک ماهی است. اما استاد پورداوود می‌گوید از فولیس (Phollis) یونانی گرفته شده است. به همان معنای پشیز است.

- یون: به همان معنای فلس و پشیز است و منظور از آن چیز بی‌ارزش است. خاقانی گوید:
فلسفی فلسی و یونان همه یونی ارزد --------- نفی این مذهب یونان به خراسان یابم

- پاپاسی: همان معنای پشیز را می‌دهد اما ریشه‌ی آن را پیدا نکردم.

- عباسی: سکه‌ای که در زمان شاه عباس بزرگ صفوی زده شد.

- محمودی: سکه‌ای که در زمان محمود افغان (پشتون) و پس از برافتادن صفویان زده شد.

- قِران: گویا این نام برای پول از واژه‌ی «صاحب‌قران» آمده که روی سکه‌ها نوشته می‌شده است. صاحب‌قران یعنی «دارنده‌ی قِران» و به کسی - به ویژه پادشاهانی - گفته می‌شده که در زمان نزدیکی یا قِران ستاره‌های شگون‌دار زاده شده و ستارگان پشتیبان او هستند. قِران در زمان صفویان و قاجاریان و آغاز دوران پهلوی واحد پول ایران بود. هر قران سکه‌ای سیمین (نقره) بود به وزن ۲۴ نخود. از آنجا که هر قران «هزار دینار» بود در زبان گفتار پنج قران را می‌گفتند «پن[ج] زار» یا بیست و پنج قران را می‌گفتند «بیست و پن[ج] زار» که زار کوتاه شده‌ی هزار است.

- شاهی: هر قران به بیست شاهی بخش می‌شود. در زبان گفتار شـِی (she-i) گفته می‌شود. نیم قران را ده شاهی می‌گفتند. دو و نیم قران را می‌گویند «دو زار و ده شی» یعنی دو هزار دینار و ده شاهی.

- پول (به عنوان واحد): هر شاهی به دو پول تقسیم می‌شود.

- جِندَک: هر پول به دو جندک بخش می‌شود.

- غاز: هر جِندَک به دو غاز بخش می‌شود.

- صَنّار: هر قِران هزار دینار است. یک دهم قران یا صد دینار را در زبان گفتار «صنار» می‌گفتند.

- ریال: از واژه‌ی رئال (real) در زبان پرتغالی و اسپانیایی (برابر royal در انگلیسی) به معنای «شاهی» آمده است. پرتغالیان در دوران صفویان به جزیره‌ی هرمز چنگ انداختند و پول آنان که «رئال» یا همان «شاهی» بود وارد بازارهای ایران شد. این اصطلاح در میان عرب‌های حاشیه‌ی خلیج فارس نیز رایج شد. به همین خاطر است که برخی از کشورهای امروزی حاشیه‌ی خلیج فارس (مانند عربستان سعودی) نام واحد پول خود را ریال گذاشته‌اند. متاسفانه در زمان رضا شاه پهلوی وقتی خواستند نام واحد پول را از قران برگردانند از نام اسپانیایی ریال استفاده کردند.

- تومان: از ترکی به معنای هزار گرفته شده است. هر تومان ده قران است.

- آقچه: اخچه، اقچه: سکه‌ی زر یا سیم. در نوشته‌های عبید زاکانی با این واژه برای پول برمی‌خوریم.

(برگرفته از فرهنگ دهخدا)

بالای صفحه