http://www.iranianuk.com
عكسهای
استثنایی
از دكتر محمد مصدق
تفرجگاههاي طهران قديم و تهران
جديد تفاوت چنداني پيدا نكرده است. دارآباد، دربند، اوين، شميرانات و كلاً
ناحيه شمال تهران كه آب و هوايي خوش داشت خصوصاً در تابستانها محل گشت و گذار و
گلگشت بسياري از تهرانيان خسته از گرما بود. تنها راه رسيدن به اين منطقه در
دورۀ قاجاريه به بعد جاده شميران يا شريعتي فعلي بود. خياباني كه با توجه به
قناتهاي متعدد آن، خياباني نسبتاً باصفا بود. اين جاده از دروازه شميران شروع
ميشد و به قهوه خانه سيد در محل فعلي پل سيد خندان ميرسيد و سپس به سوي شمال
و تجريش ادامه مييافت. البته اين جاده كاملاً خاكي بود و برف و باران زمستاني
و بهاري، آن را به جادههاي صعبالعبور تبديل ميكرد. تا اينكه در سالهاي
پاياني مظفرالدين شاه مونار فرنگي با تسطيح جاده شميران و به كار گماردن تعدادي
اتوبوس در آن، دسترسي به تجريش و شميران را آسان نمود كه بالطبع بسياري از مردم
به آن سمت ميرفتند.
ساير نقاط شمال تهران چون اوين دركه به نوعي منشعب از منطقهي شمال تهران و با
دسترسيهاي فرعي منشعب از آن، بسيار صعبالعبورتر از جاده شميران بود. به قريه
اوين از قرنها پيش در كتب مختلف با نامهاي گوناگون اشاره شده است. قديمي ترين
نامي كه از آن ياد شده «ايون» بوده است كه در طي سالهاي بعد اندك اندك در لفظ
تبديل به اوين شده است. اين منطقه در دورۀ قاجار از نقاط مهم ييلاقي تهران
محسوب ميشده است. اعتمادالسلطنه در وقايع دوشنبه 27 جمادي الثاني 1299 ق
مينويسد: « ... مصمم رفتن به اوين شدم كه شاه امروز مهمان امين حضور است. چون
اوين به حسن آباد نزديك است مصمم شدم كه شب را آنجا بروم ... ميرزا فروغي را در
درشكه خود نشانده به طرف اوين رفتم ... [بعد از ناهار] عميدالملك را برداشته به
طرف حسن آباد رفتم. از رودخانه تجريش كه عبور ميشد كالسكه ميان رودخانه گير
كرد. كالسكه چي پدرسوخته خواست براند نشد. من از ترس خود را ميان آب انداختم تا
كه در آب فرو رفتم ... مدتي طول كشيد تا كالسكه بيرون آمد».
(خاطرات اعتمادالسلطنه، ص 172)
يا در اوايل تاريخ سلخ ذي الحجة سال 1301 مينويسد: «امروز شاه زودتر از عادت
معمول از خواب برخاسته ... مرا احضار فرمودند ... بعد در غياب امين حضور تغيّر
زياد فرمودند، چون در اوين، كه ييلاق خودش است، سيدي را كتك زد، و عارض شده
بود». (همان، ص 319)
از ميان اين قريه، رودخانه دركه جريان دارد كه از كوههاي شمال دركه سرچشمه
ميگيرد. اين نهر پس از گذشت از اوين به موازات اتوبان چمران از شرق شهرك غرب
داخل كانال كوي گيشا ميشود و به سمت مغرب از شمال شهرآرا و صادقيه گذشته در
امتداد اتوبان كرج به رودخانه كن ميريزد. آب آن در بهار و اوايل تابستان پر و
سرد و لذت بخش است. ولي در اواخر تابستان به حداقل ميرسد و گاه خشك ميشود.
حال با توجه به گرماي زودرس تهران كه از اواخر ارديبهشت و اوايل خرداد شروع
ميشود خيل علاقه مندان به تفريح و گردشگري را به سوي خود ميكشاند كه تني به
آب زده و از طبيعت لذت ميبرند. طبيعتاً كساني كه دستشان بيشتر به دهنشان
ميرسيد و اوقات فراغت بيشتري داشتند در اين اماكن حضور بيشتري مييافتند،
چنانكه در خاطرات بسياري از رجال قاجاري ميخوانيم بسياري از آنان با تأسي از
پادشاهان وقت، عمدۀ اوقات زندگيشان به پرسه زدن در ييلاقات اطراف تهران به شكار
و تفريح ميگذشت.
از عكسهاي زير چنين مينمايد كه دكتر محمد مصدق كه آن زمان به مصدق السلطنه
مشهور بود از جمله كساني بود كه به كوه گردي و طبيعت علاقه داشت. اين تصاوير
استثنايي كه نشان دهنده حضور مصدق با تعدادي از دوستانش در كنار رودخانه دركه
است گويا مربوط به آغازين سال قرن چهاردهم هجري شمسي (1300) است. سالي كه مصدق
پس از جريان كودتاي سيد ضياء از شيراز بازگشته در انتظار انجام وظيفه ديگري
بود. اين تصاوير را با هم ميبينيم:
منبع : وبلاگ ققنوس
بالای صفحه
|