xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                              

 

رمز گرامی داشت دوم بهمن

يوسف اردلان


سالها سپری می شوند و سال یادهای تاریخی تکرار میشوند،مواردی وجودداردکه هرچه از مبداء اتفاقات تاریخی دورتر میشویم پروسه ای که آن حادثه مورد نظر را بوجود آورده به فراموشی سپرده میشود و حادثه مورد نظر تقدس والوهیتی پیدا میکند که گاها بسان معجزه ای ویا اتفاقی نا ممکن جلوه گر میشود وسایه بر درک تاریخی آن می افکند.
دوم بهمن"دووی به ندان" 1324 برابر با 22 ژانویه 1946 هم ازاین قاعده مستثنی نیست،چرا که جمهوری ای خودمختار در تحت حکومتی شاهنشاهی اعلام موجودیت میکند! دیده شده که حکومتی موروثی درچارچوب یک جمهوری به زندگیش ادامه دهد (مانند مۆناکۆ در فرانسه ) اما طلوع یک جمهوری درزیرلوای حکومتی سلطنتی پدیده ای بود نادر و حتی یگانه ،اعلام یک جمهوری خودمختار ودموکراتیک در سرزمینی پادشاهی وموروثی استبدادی ! ولی باتمام اگرها و اماها می بینیم که اینچنین شد.
چهار سال به عقب برگردیم؛جنگ جهانی دوم است ،متفقین علیه هیتلر به کشور به ظاهر بی طرف اما طرفدار آلمان نازی وارد میشوند، ناتوانی ارتش شاهنشاهی آشکار میشودکه خود نشانی از جدائی نیروهای حکومتی با توده مردم به عبارتی عدم انسجام ملی یا شکل نگرفتن احساسات ملی ایرانی درمقابله با نیروی بیگانه می باشد.
متفقین، انگلستان از جنوب وارتش سرخ اتحاد جمهیر شوروی از شمال وارد کشور ایران شدند.
در نواحی شمال غربی (آذربایجان) و منطقه غرب کشور (بخشی از مناطق کرد نشین) ،جوانه های شکل گیری ملت های ترک وکرد که در فروپاشی دولتهای عثمانی و قاجار آغاز به رویش کرده بودند موجودیت خود را نشان دادند، نشان داده شد که تلاش دوران رضاشاه برای بوجود آوردن یک ملت یک پارچه "ایرانی" ناموفق بوده است و اکنون به وضوح کثیرالملله بودن ایران بروزات خود را نشان داد.
ناتوانی نیروهای سرکوبگر دولت مرکزی ایران در منطقه غرب ایران و تاثیرات مقاومت کمونیستها (چه ارتش سرخ وچه کمونیستهای اروپای شرقی در حماسه آفرینی های مقابله با فاشیسم و نهضت مقاومت فرانسه و مبارزات ضد فاشیسم در اسپانیا) در برابر فاشیسم هیتلری، روشنفکران وآزادیخوهان را به حرکت درآورده بود ،در بخش تحت نفوذ ارتش سرخ رفت و آمد های فرهنگی و سیاسی به باکو(آذربایجان شوروی) آغاز شد وآشنائی با فرهنگ جدید ونوین ضد فاشیسم گسترش پیداکرد.
دعوت از هیئتی 30 نفره از شخصیت های بانفوذ و روئسای ایلات و نمایندگانی از طبقه متوسط شهری(عمدتا بازاری) به ریاست قاضی محمد در آذ رماه 1320 نمونه ای ازاین ارتباطات بود.
دراین برهه جوانانی روشنفکر و پرشور دست به اقدامی انقلابی زدند با درک زمینه اجتماعی کردستان که کاملا روستائی بود، باتوجه به روابط طبقاتی ارباب و رعیتی ، باخواست متشکل کردن دهقانان فقیر و زحمتکشان روستا و شهر (در آن زمان شهرها خود روستاهای بزرگی بودند)در جهت متشکل کردن دهقانان برای انقلاب ارضی،وبدست آوردن حق تعیین سرنوشت ملت کرد برای ا ولین بار اقدام به بوجود آوردن تشکیلات به معنای مدرن و شهری آن زدند(تشکیلاتی مخفی با اسمهای مستعار دارای ارگان تبلیغی"نیشتمان"...) در منطقه ای که اثری از وجود کار خانه  ویا حتی کارگاه های صنعتی نبود کۆمه له "ژ.ک" * متولد شد. هرچند عمر این حرکت کوتاه بود و بنا به مصلحت زمان با انحلال کومه له "ژ.ک" حزب دموکرات به مثابه حزبی با برنامه و اساسنامه و...بوجود آمد. اهمیت مسئله اما نقطه  پایانی است که به یاغی گری های طاتفه ای، قبیله ئی و قومی که تا آن زمان در قالب کردایه تی صورت می گفت نهاده شد.
در این جااست که بوجود آمدن حرکت سیاسی جدید در کردستان ایران همیت پیدا می کند و علی رغم تمام کم وکاستی هائی از جمله نبود صنعت وحتی روابط کارگاهی ودر نتیجه عدم وجود کادرهای درس خوانده شهری که توان اداره اموررا داشته باشند وهم چنین تکنسین ها و مهندسین و...که سازمانده جامعه نوین شهری باشند، در اوضاع آنزمان سنت مبارزه مدنی ولائیک متولد شد مبارزه برای حل مسئله ملی از دست طوایف کوه نشین بیرون آمده بود. تا آن زمان "کوردایه تی"پدیده ای بود مرکب از یاغیگری عشایری درزیر جتر خواست ملی و تبعیت از شیوخ متشرع و پیران طریقت.
رمز پیشرفت و شکوفائی مبارزه دموکراتیک حل مسئله ملی در کردستان مرهون این "سنت مدنی لائیک" است.
می بینیم که قاضی محمد متشرع در سلک سیاسی لباس سویل می پوشد و دیگران به تبعیت از اوضاع آن زمان چنین می کنند . از آنزمان به بعد به دلیل نبود مدرسه ،کودکان و جوانان راهی مکتب ها میشدند و پس از اتمام تحصیلات مکتبی به رتبه ملائی میرسیده اند اما هرگاه این درس خوانده های مکاتب دینی قصد فعالیت سیاسی داشته اند لباس فقاهت را به کناری گذاشته اند.کم نیستند مبارزین چپ و کمونیستی که پیشوند ملا را بانام خود دارند. چنانکه اشاره کردم این "سنت"پسندیده منطبق باحرکت متکامل اجتماعی پدیده ایست که یاری رسان مبارزین دموکرات –لائیک وچپ وسوسیالیست در کردستان شده است. به عبارتی تنها خواست حل مسئله ملی در کردستان نیست که تداوم مبارزه در این منطقه را امکان پذیر ساخته است. بلکه علی رغم عدم رشد صنعت و خدمات شهری مناسب ونبود انکشاف مبارزات طبقاتی چشم گیر، می بینیم که نیروهای مبارز چپ و سوسیالیست ستون اصلی مبارزات دمکراتیک علیه جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند واین امر چیزی نیست جز اثر اعجاب انگیز جدائی دین از حرکت سیاسی. این است رمز پدید آمده بعداز جنگ جهانی دوم که بصورت "سنتی" پیروز آنرا گرامی میداریم.
19 ژانویه 2011 پاریس

* من این مختصر را خطاب به‌ کسانی نوشته‌ ام که سابقه‌ ذهنی نسبت به‌ "کۆمه‌له‌ ژ.ک."(جمعیت احیاء کرد)دارند . اگر بخواهم خیلی مختصر توضیح بدهم :

 درا واخر قرن نوزدهم در ترکیه‌ بخشی از سپاه‌ حمیدیه‌ که‌برای حفظ امپراطوری عثمانی(مسلمان)بوجود آمده‌ بود، مرکب از عشایر کرد بودند و بنا به‌ شرایط آنزمان و مداخله‌ انگلیس و...قیام شیخ سعیدو... و مطرح شدن مردم کرد به‌ مثابه‌ یک ملت در مستملکات عثمانی و متعاقب آن مطرح شدن در کنفرانس جامعه‌ ملل در سور (فرانسه‌) در سال 1921به‌عنوان بوجودآمدن کشوری بنام کردستان و الغای آن قرار در کنفرانس لوزان(سویس) درسال هزارو نه‌صد وبیست وسه‌ میلادی و... وبوجود آمدن کشورهای ترکیه‌ و عراق و سوریه‌ و... علیرغم شرایط اقنصادی نا متناسب با شکل گیری ملت کرد ، این پدیده‌همواره‌ آشکار و پنهان ابراز وجود می‌کرده‌است...در هنگامه‌ جنگ دوم درشهریور 1320 با ورود ارتش سرخ به‌ شمال غربی و بخشی از غرب ایران(بخشی از مناطق کردنشین) ،این پدیده‌( موجودیت ملت کرد) خود را نشان می‌دهددرسال 1321گروهی از روشنفکران کرد اقدام به‌ تشکیل سازمانی بنام (ژیانه‌وه‌ی کورد--تجدید حیات کرد)زدند، این مهم برای اولین بار بود که‌ در کردستان ایران اتفاق می افتاد اهمیت پدیده‌ در این است که‌ حکومت رضاشاه‌ توانسته‌ بود کوچک‌ترین حرکتی را در جهت اعلام موجودیت ملت کرد در نطفه‌ خفه‌ کند مشخصات مختصر کومه‌ڵه‌ ژ.ك. در نوشته‌ آمده‌ است این جمعیت یا سازمان مبنارا براین گذاشته‌ بوده‌ که‌ از پذیرش عضویت روسای عشایر و آخوندها خود داری کند ولی در سال 1324این قرار به‌کناری گذاشته‌ شد و قاضی محمد به‌عضویت پذیرفته‌ شد و سرکردگی حزب را در دست گرفت،بنا به‌ نظر پاره‌ ای از مورخان نظر به‌ اینکه‌ (کومه‌له‌ ژ.ک.)با حزب هیوا که‌ در کردستان عراق تشکیل شده‌ بود رابطه‌ بسیار نزدیکی داشته‌ است و شورویها مظنون به‌ رابطه‌ با آنها(هیوا وبنا براین ژ.ک.)با انگلیس بوده‌ اند پیشنهاد انحلال کومه‌له‌ ژ.ک. وتاسیس حزب دموکرات را داده‌ اند .

[ هم چنين مراجعه کنيد به : کريس کوچرا : کردستان و حمهوری مهاباد - م. ايل بيگی]

از "اردلان" اینهارا هم بخوانید :

بالای صفحه
 

: