xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                  

 

 

يك بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب كند اين دل يخ بسته‏ ی ما را
من سردم و سر دم ، تو شرر باش و بسوزان‏
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را كه مه آلود و زمستانی و قطبی ‏ست‏
با گرم‏ترين پرتو خورشيد بيارا
از ديده برآنم همه را جز تو برانم‏
پاكيزه كنم پيش رُخت آينه‏ ها را
من بركه‏ی آرام و تو پوينده نسيمی
در ياب ز من لذت تسليم و رضا را
گر دير و اگر زود ، خوشا عشق كه آمد
آمد كه كند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه كه گل بشكُفد آن لحظه بهار است‏
فرزانه نكاهد ز خزان ارج و بها را
می ‏خواهمت آن قَدْر كه اندازه ندانم‏
پيش دو جهان عرضه توان كرد كجا را
از باده اگر مستی جاويد بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا .

آذر
83