|
شماره ۱۹ ◊ 1 اسفند ۱۳۸۲
در سوگ [ کاوه گستان] شوراي سردبيري
خواندن باقي خبر بسيار سخت است. شوك حاصله باعث سرگيجه شده و تعادل روحي بر هم مي خورد. اولين سوال: آيا خبر صحت دارد؟ با كمي جستجو، صحت خبر مشخص گشته و با كمال تاسف آهي از ته دل كشيده مي شود و ... نابغه اي ديگر رفت! اولين نكته اي به ذهن رسيد، عكس هاي انقلاب بود. عكس هايي كه با ديدن آن ها رعشه بر اندام آدمي مي افتاد. عكس آن جواني كه دست هاي خوني اش را به علامت اعتراض به هوا برده بود!! به يادش مي آوريد؟ همانهايي كه كاوه همراه با خون ما ثبت كرد همانهايي كه كاوه از اعماق وجود ما گرفت از فريادهاي آزاديخواهانه ما ...
جايزه ي پوليتزر. عكس هاي سياه سفيد. فيلم ثبت حقيقت. انقلاب. تهران مصور. آسمان. عراق و مين ... ... چگونه با هم مرتبط مي شوند؟ غير از اينكه او با روح خود تصوير مي گرفت او همانطور كه روح يك جوان خشمگين از ظلم را مي شناخت روح زيبايي هاي همين تهران را نيز مي شناخت و او با مرگ نيز آشنا بود ... كاوه گلستان هم مثل ديگر بزرگان رفت چون بزرگ بود و بزرگ رفت ... يك كلام؛ كاوه، تك بود. روحش شاد و يادش گرامي.
معلولين
|