xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                                     

 http://cgie.org.ir


تاریخ و نام دریای شمال ایران در گفت وگو با دکتر عنایت الله رضا
: خزر نام مناسبی نیست

آيا براي نوشتن اين كتاب دغدغه‌اي هم در ذهن شما مطرح بود؟

به‌طور كلي من در مورد قوم «خزر» تحقيقاتي مي‌كردم. مي‌خواستم مقاله‌اي براي دايره‌المعارف بنويسم. در حين اين مطالعات به اين سوال رسيدم كه معناي آن را بيابم. رفتم به دنبال يافتن ريشه نام‌هاي مختلفي كه مطرح است.
در اين بين متوجه مسائلي شدم. اقوامي كه در اطراف اين دريا زندگي مي‌كردند به علت محدود بودن ارتباطات و عدم شناخت جغرافيايي از جهان و محيط اطراف خود نام اين دريا را به نام خود و مردم قوم خود ناميدند. از اين رو اين دريا نيز مانند هر درياي ديگري به نام‌هاي متعددي معروف شد؛ حتي مردمي كه در جغرافيا‌هاي بسيار كوچكي زندگي مي‌كردند نيز نام خود را بر دريا گذاشته‌اند، از اين رو نام‌هايي همچون «درياي رودسر»، «درياي چمخاله» و «درياي بادكوبه» و «درياي هشترخان» هم به آن گفته‌اند. در حالي كه در كنار اين نام‌ها، نام‌هايي همچون «درياي گيلان»، «درياي طبرستان»، «درياي ديلم»، «درياي هيركان» و... هم مطرح بود. آيا اين درست است. ما بر چه اساسي بايد اسمي را قبول ديگري را رد مي‌كرديم. يكي از راه‌ها رجوع به تاريخ است. مي‌توانيم از نظر تاريخي ببينيم عمده‌ترين نام از نظر تاريخي چه بود. بر اساس مطالعات و تحقيقاتي كه من كرده‌ام به اين نتيجه دست يافته‌ام كه دو نام از نظر تاريخي بسيار مطرح بود؛ يكي «درياي هيركان» و ديگري «درياي كاسپي».
مردمي كه در شرق، جنوب و جنوب‌شرقي اين دريا زندگي مي‌كردند نام اين دريا را خواه ناخواه درياي هيرگان يا همان گرگان مي‌ناميدند و آنهايي كه در غرب اين دريا زندگي مي‌كردند از زمان باستان اين دريا را درياي كاسپي مي‌ناميدند.
جغرافيدان‌هاي بزرگ اروپايي كه در مورد اين دريا تحقيقاتي كرده‌اند ازجمله «استرابون» در نوشته‌هاي خود از هر دو اسم «هيركان» و «كاسپي» استفاده كرده و هر دو را به‌عنوان نام‌هاي اين دريا قيد مي‌كنند.
به مرور زمان از آنجا كه اقوام شرقي بيشتر كوچنده بودند يا اينكه از سوي كوچندگان مضمحل شدند، نام «هيركاني» نسبت به نام «كاسپي» در درجه دوم اهميت قرار گرفت. در نتيجه نامي كه قوم غربي اين دريا به كار مي‌بردند، ماندني شد؛ چرا؟ چون در غرب اين درياها تمدن‌ها بوده و در شرق اين دريا نيز بيشتر اقوام كوچنده و بيابان‌ها قرار داشتند. از اين رو وجود اقوام كوچنده در شرق سبب شد نام شرقي به مرور زمان مضمحل شود. اما اينكه امروز ما نام اين دريا را از نام يك قوم كه اصلا در اين ناحيه وجود نداشتند بدانيم درست نيست. قوم «خزرها» در قرن شش ميلادي يعني ١٤٠٠ سال قبل به نزديكي درياي خرز كوچ كردند. آنها ٤٠٠ سال بعد يعني در قرن دهم ميلادي به علت جنگ‌هاي پي در پي مضمحل شدند و ديگر در تاريخ نامي از آنها برده نشد؛ حتي يك واژه از زبان آنها هم تقريبا باقي نمانده است.
اجداد خزرها چه كساني بودند. باقي‌مانده آنها كجا هستند؟
خزرها از وابستگان قوم «هون» بودند كه از چين به اين نواحي كوچ كردند و در ادامه به اروپا نيز حمله كردند. خزرها شاخه‌اي از قوم هون بودند. اين شاخه در قرن شش ميلادي به اين ناحيه وارد شد اما در كنار دريا حضور نداشت. محل استقرار و زندگي آنها ناحيه وسطي رود ولگا بود.
پيشينه استفاده از نام خزر به‌عنوان نام اين دريا از چه زماني است؟
وقتي اعراب به شرق حمله كرده و به مرور به سمت قفقاز پيش آمدند، زماني بود كه خزرها بسيار قوي بودند. آنها اقوامي جنگجو و بي‌رحم بودند از اين رو از راه رود «كر» به عرب‌ها هجوم مي‌برند. اما عرب‌ها از آنجا كه اطلاعي در مورد جغرافياي اين منطقه نداشتند گمان كردند مهاجمان از دريا آمده‌اند از اين رو نام اين دريا را درياي خزر ناميدند. اين در حالي است كه ما اصلا در متون يوناني نامي از خزر نمي‌بينيم. حتي در متون اوليه اسلامي چه عربي و چه فارسي هم هيچ اسمي از خزر نمي‌بينيم. خوارزمي در قرن سوم اشاره‌اي به «خزر» ندارد. قبل از او «ابن فضلان» نيز اشاره‌اي به نام خزر ندارد. تا قرن چهارم هجري هيچ متني نمي‌يابيم كه كسي براساس آن اينجا را خزر ناميده باشد. در قرن چهارم هجري نويسنده بي‌نام و نشان كتاب «حدودالعالم» در كنار نام «درياي جرجان» و «درياي طبرستان» به‌ «درياي خزر» هم اشاره مي‌كند.
در سال‌هاي اخير هم اين دريا را در كتاب‌هاي درسي به‌عنوان درياي طبرستان مي‌نوشتند.
بله. در سال ١٣١٦ عده‌اي براي خوشامد رضاشاه گفتند اسم اين دريا را درياي مازندران يا طبرستان بگذارند. در حالي كه آن مازندران تاريخي اصلا اينجا نبود. آن مازندران واقعي نزديك هند است و امروز هم ديگر وجود ندارد.
در زمان رياست‌جمهوري آقاي خاتمي هم دستور دادند اسم اين دريا، خزر و كاسپين باشد.
بله. گفتند در مكاتبات خارجي درياي كاسپين نوشته شود و در متون داخلي درياي خزر. چرا؟ اين به چه دليلي صورت گرفت و براساس چه منطقي؟
شما پيگيري نكرديد؟
خير.
شما مي‌دانيد علت هجوم خزر‌ها به قفقاز چه بود؟
عامل اصلي آن امپراتوري روم شرقي يا همان بيزانس بود. ببينيد امپراتوري روم شرقي همواره تمايل داشت با چين رابطه مستقيم داشته باشد و كنترل جاده ابريشم را در اختيار خود بگيرد. ايران در اين وسط قرار داشت و از سويي با آن اقوام كوچنده مي‌جنگيد و از سوي ديگر با روم. مثلا در زمان پارت‌ها پايتخت ايران در مهرداد كرت در آسياي مركزي و نزديك عشق‌آباد امروزي بود. چرا؟ چون هنوز روم به مرزهاي غربي ايران فشار نمي‌آورد و جنگ اصلي با اقوام كوچ‌نشين وحشي بود. سپس دولت كوشاني هند تاسيس مي‌شود و بناي مزاحمت براي ايران را فراهم مي‌كند. براي جنگ با كوشاني‌ها بايد پايتخت را تغيير مي‌دادند. در نتيجه صد دروازه يا همان دامغان كه نزديك هند بود به‌عنوان پايتخت در نظر گرفته مي‌شود. بعد از اين دوره رومي‌ها قدرتمند شده و راه شرق را در پيش گرفتند. سوريه و آسياي صغير را اشغال كرده و به سمت بين‌النهرين مي‌آيند در نتيجه پايتخت اشكانيان به تيسفون در نزديك مرز روم نقل‌مكان مي‌كند. چرا؟ علت اين كار چه بود؟ چرا وقتي ما تاريخ مي‌خوانيم پرسش نمي‌كنيم. پس از اشكانيان وقتي ساسانيان آمدند هم پايتخت خود را تغيير ندادند در حالي كه بنيانگذاران ساسانيان متعلق به فارس بودند. چرا تيسفون همچنان پايتخت ماند؟
عقل سياسي؟
بله. عقل سياسي بود. عقل اقتصادي بود؛ حفظ منافع اولويت داشت بر همه چيز.
در مورد اين مساله نامگذاري درياي شمال تاكنون با هيچ‌يك از ارگان‌هاي دولتي مكاتبه‌اي كرده‌ايد؟
خير.
پس از كجا شروع به نوشتن اين كتاب كرديد؟
ماجرا به اين قرار بود كه در زمان رياست‌جمهوري آقاي خاتمي وقتي آقاي علي‌يف رئيس‌جمهور سابق جمهوري آذربايجان به ايران آمده بود مساله‌اي در رابطه با نام اين دريا پيش آمد. ايشان گفته بود دريايي به اسم درياي مازندران نمي‌شناسد. به همين دليل آقاي خاتمي از آقاي بجنوردي كه در آن زمان رئيس كتابخانه ملي بود درخواست مي‌كند در اين مورد تحقيقي شود. ايشان هم از من مي‌خواهد در اين زمينه تحقيقي انجام دهم. من در آن زمان نوشته‌اي دو صفحه‌اي تنظيم كرده و تحويل‌شان دادم. اما اين مساله آغازي شد براي اينكه به تدريج به مطالعات خود در زمينه نام اين دريا اضافه كنم. از اين‌رو نوشته‌ام را تكميل كرده و به اين صورت ارائه كردم.
شما محتمل‌ترين نام امروز براي اين دريا را درياي كاسپين مي‌دانيد. با اين حساب باقيمانده قوم كاس در كجا هستند؟
ما در شمال هنوز هم از اين اسامي استفاده مي‌كنيم. مثل «كاس آقا»، «كاس گل» و... كاس‌ها در همين ناحيه جنوب و جنوب غرب دريا زندگي مي‌كردند. تا آنجا كه ما مي‌دانيم بيش از هزاران سال كاس‌ها در اين منطقه زندگي مي‌كردند و سپس به چند شاخه تقسيم شدند. عده‌اي به طرف ايلام و لرستان رفتند. دسته‌اي هم به سمت فلات مركزي ايران رفتند.
وجه تسميه نام شهر كاشان هم مي‌تواند از آنها گرفته شده باشد. چرا كه اگر بگوييم «كاسان» دقيقا جمع كاس‌ها خواهد بود. دسته‌اي هم به سمت شرق دريا رفتند. البته در اين مورد نمي‌توان به دقت حرف زد. اما محل تجمع آنها گيلان و بالاتر از آن در حدود آران بود. مفرد اسم آنها كاس بود و بنا بر نظريه «بارتلد» جمع آن «كاسپ» است.


منبع: فرهیختگان

١٦/٠٨/٨٨

 

  http://baybak.com

در پاسخ به نوشته “خزر نام مناسبی نیست”

 

اوغوزهان آتامان

در سایت دایره المعارف بزرگ اسلامی نوشته ای از آقای عنایت الله رضا با عنوان “خزر نام مناسبی نیست”۱ درج شده است. این نوشته کوتاه چکیده کتابی است که نویسنده مزبور در این زمینه به رشته تحریر درآورده است. نویسنده محترم با بیان بعضی افکار خویش این مسیله را پیش کشیده است که “خزر” نام مناسبی برای دریاچه شمالی ایران نمیباشد. در جواب به این نوشته و نویسنده محترم لازم دیدم که برای روشن کردن این مسیله اشاره ای کوتاه به بعضی از نکات تاریک این موضوع داشته باشم.

۱. عنوان کوتاه هر نوشته ای باید گویای مسایلی باشد که در متن نوشته به صورت مفصل مطرح شده است. خزر قبل از اینکه نام دریای خزر شود نام قومی میباشد که اسم خود را به این دریا داده است. این نوشته با این عنوان طوری به ذهن خواننده میرسد که گویا این نام برای این قوم مناسب نمیباشد. میبایستی در عنوان نوشته رابطه این کلمه با دریا مشخص شود.

۲. این طرز نامگذاری برای هر دریا، خلیج و یا دریاچه ای که اطرافش ملتهای مختلفی زندگی میکنند صادق میباشد. هیدرونیمها در دورانهای مختلف به اسم ملتهای اطراف که در دوران مشخصی نقش مهمی در آن دوران بازی میکند نامیده میشوند. قبل از آمدن پارسها به جنوب ایران خلیج فارس هم به اسامی دیگری نامیده میشد. و حتی در آثار ملل عربی جنوب خلیج فارس هم اسامی دیگری را در مورد این خلیج میبینیم. اما در ادبیات تعدادی از ملل دنیا اسم این خلیج به عنوان خلیج فارس ثبت شده است. با این حساب جمله “خزر نام مناسبی برای دریای شمال ایران نمیباشد” را میتوان با تغییر نام برای خلیج فارس هم به کار برد.

۳. نامگذاری دریای هیرکانی و کاسپین دراثر هکاتیوس ملطی و تاریخ هرودوت و جغرافیای استرابون به این جهت میباشد که تعدادی از منابع معلومات این مورخان و جغرافیدانان اشخاصی از سرزمین ماد وهخامنشیان بودند و بعد از هرودوت نیز این عادت در تاریخنویسی یونانی ادامه پیدا کرده است. اگر این اشخاص از سرزمینهای اطراف دریای خزر به غیر از هخامنشیان بودند طبعا این اسم هم اسم متفاوتی میبود.

۴. در درجه دوم اهمیت قرار گرفتن نام هیرکان نسبت به کاسپین به نظر نویسنده محترم به احتمال زیاد نه از کوچنده بودن اقوام شرقی بلکه نزدیکتر بودن کاسپی ها به اروپا و اهمیت کمتر هیرکانیان نسبت کاسپی ها میباشد. چون که خزرها هم از شرق آسیا کوچ کرده و به شمال دریای خزر آمده بودند. اگر فرضیه همانندی کاسها و کاسپیها قبول شود کاسپیها در تاریخ نقش بسیار مهمتری در تاریخ مدنیت و هنر دنیا بازی کرده اند. حاکمیت بر مرکز تمدن آن زمان بابل به مدت ۵۷۰ سال، برنزهای لرستان که در دنیا شهرت بیمانندی دارند و الهام ملل استپ از این برنزها در خلق سبک و استیل مشهور نقوش حیوانات وحشی و بعضا اسطوره ای در حال جنگ از موفقیت های این قوم متمدن میباشد. در حالیکه از سطح تمدن قوم هیرکانی هیچ اثری در دست نیست. لازم به ذکر میباشد که تحقیقات مدرن عالمان اروپایی درباره قوم کاس ویا کاسپی تعلق این قوم به اقوام غیر هند-اروپایی را ثابت کرده است.

۵. با اینکه نویسنده محترم ادعا کرده است که قوم خزر راهی به ساحل این دریا نداشته و در ساحل وسطی رود ولگا ساکن بوده اند جنگهای این قوم با ساسانیان مخصوصا در زمان انوشیروان و دیوارسازی این حاکم ساسانی در منطقه باب الابواب برای جلوگیری از هجوم ترکان خزر به سرزمین ساسانیان، معلوم کتابهای تاریخ و اهل علم میباشد. منطقه باب و ابواب به نقل از مورخان اسلامی یکی از مناطق ساحلی دریای خزر بودند. در نقشه داده شده در کتاب المسالک والممالک استخری کلمه های بلاد الخزر درست در ساحل دریای خزر نوشته شده است. علاوه بر این دیگر ملل ساکن در سواحل این دریاچه تحت حاکمیت دولت خزر بودند و به همین خاطر حاکمیت این قوم تا سواحل این دریاچه امتداد داشت.

۶. اهمیت و نقشی که خزران بین صده های پنجم و دهم میلادی در منطقه اطراف خزر بازی کرده اند و تاثیری که در منطقه داشته اند قابل قیاس با هیچکدام از ملل دیگر منطقه نمیباشد. با این حساب نامگذاری این دریاچه به اسم این قوم کاملا طبیعی به نظر میرسد. علاوه بر اهمیت سیاسی خزران در آن دوران این قوم در تجارت منطقه نیز نقش مهمی را بازی میکرده اند.

۷. برخلاف ادعای نویسنده مبنی بر عدم ذکر دریای شمال ایران به اسم دریای خزر در صده های اوایل اسلام و ذکر این دریا به این اسم در صده چهارم هجری در کتاب حدودالعالم، جغرافیدان ارمنی موسی خورنی در کتاب خود جغرافیا که در قرن پنجم میلادی نوشته شده است اسم این دریا را هیرکانیا و خزر قید کرده است. این تاریخ از تاریخ ادعایی نویسنده در حدود ۴۵۰ سال قدیمی تر میباشد. علاوه بر این مسعودی در کتابهای التنبیه و الاشراف، مروج الذهب و استخری در المسالک والممالک که در نیمه اول قرن چهارم هجری نوشته شده اند اسم این دریاچه را به عنوان دریای خزر ثبت کرده اند. مسعودی در فصل “ذکر دریای باب و ابواب و خزر وگرگان و مطالبی درباره ترتیب دریاها” از کتاب مروج الذهب، اسامی متعدد این دریا را که در زمان خود وی به این اسامی مشهور بوده آورده است و در بین این اسامی نام دریای خزر نیز به چشم میخورد. بعد از این پارگراف نیز در کل کتاب فقط اسم دریای خزر را به کار میبرد و این نشان از اشتهار این دریاچه به این نام بیشتر از اسامی دیگر میباشد. درکتاب صوره الارض ابن حوقل که در قرن چهارم نوشته شده است باز هم اسم این دریا را به شکل “بحر الخزر” ثبت شده است. در کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم مقدسی اسم این دریاچه به شکل بحر الخزر به دفعات ذکر شده است.
۸. نویسنده محترم در متن نوشته خویش اظهار داشته است که از زبان خزران حتی یک کلمه هم باقی نمانده است. در حالیکه با مراجعه به یکی از کتابهای دانشمندان خزر شناس واقعی مثل Peter B. Golden ویا M. I. Artamanov خواهد دید که دراونوماستیکای خزر یعنی اسامی خاص خزر که به عنوان بقایایی از زبان خزریها قبول میشود تعداد زیادی از این اسامی به چشم میخورد. علاوه بر این دو سه کلمه ای از زبان ترکی خزری نیز در بعضی از متون و مکتوبها باقیمانده است که با توجه به قواعد زبان ترکی به راحتی به عنوان کلماتی از زبان ترکی خزر قابل تثبیت میباشد. مثلا در زیر نامه حاکم کیو (پایتخت اوکراین فعلی) که از قرن دهم هجری مانده است کلمه “هوقوروم” به معنای “میخوانم” متعلق به ترکان خزر تثبیت شده است. وجود حرف “ه” در اول کلمات و حذف آنها در تعدادی از لهجه های زبان ترکی مثل خلجی نیز تثبیت شده است.

۹. نویسنده با بیان چند کلمه خاص که میشود به عنوان تاثیر قوم کاس بر زبان فارسی ویا لهجه های آن هم در نظر گرفت اظهار میدارد که منا سبترین نام برای این دریا دریای کاسپین میباشد. حال آنکه چنین تاثیری را از زبان ترکی بر زبان فارسی و لهجه های آن هم میشود ابراز و ثابت کرد. همانطور که در بالا هم ذکر شد عدم تعلق قوم کاس به ملل هند-اروپایی مسیله ای اثبات شده در کل دنیا میباشد.

۱۰. نویسنده محترم علل هجوم خزرها به قفقاز را به امپراتوری بیزانس نسبت میدهد. تفکرات نادرست این نویسنده محترم در مورد ترکان که در کتاب “ترکان و ایران در روزگار ساسانیان” هم درج شده است و عدم آگاهی عمیق و وسیع وی در موضوع تاریخ ترکان به بروز اشتباهاتی در این مورد منجر شده است. آقای عنایت الله رضا با عدم اشاره ویا عدم آگاهی از عواملی همچون رقابت ترکان و ایران در دوران ساسانیان بر تجارت جاده ابریشم، مسدود شدن تجارت ابریشم توسط دولت ساسانی برای ضربه زدن به امپراتوری بیزانس رقیب دولت ایران و متضرر شدن دولت بیزانس از این مسیله، بازیچه شدن انوشیروان ساسانی در دست وزیر دولت که از هونهای سفید بود و به خاطر انتقام گرفتن از امپراتوری گوک ترک که در فروپاشی دولت هونهای سفید نقش اساسی را داشت مبنی بر عدم اجازه ورود و خروج ابریشم از ایران و جلوگیری از سود بردن ترکان از تجارت ابریشم که عواملی اساسی در هجوم ترکان خزر به قفقاز به حساب میایند هجوم خزران به قفقاز را فقط به عامل فوق نسبت داده است.

با توجه به دلایل فوق الذکر نامگذاری دریای شمال ایران به اسم قوم خزر مناسبتر و بهتر از نامهای کاسپین، هیرکانی ویا دیگر اسامی میباشد. سعی در تحریف تاریخ و حقایق تاریخی به خاطر سیاستهای ترک ستیزی توسط عناصری معلوم الحال، پاک کردن شناسنامه منطقه از گذشته پربار خویش میباشد.

[1] www.cgie.org
[2]
www.cgie.org

بالای صفحه