در عظيم خلوت من               در عظيم خلوت من / هيچ غير از شکوه خلوت نيست ... ـ فريدون ايل بيگی            به سراغ من اگر می آئيد / نرم و آهسته بيائيد / مباد که ترک بردارد / چينی نازک تنهائی من

        m.ilbeigi@yahoo.fr                                                dimanche, 04. novembre 2018  

   http://www.ariarman.com

پیشینه تاریخی یهودیان در ایران

چکیده

این مقاله به بحث درباره یهودیانی که در سرزمین ایران ساکن شده اند می پردازد؛ و رفتار ایرانیان را در ادوار مختلف تاریخی بررسی می کند. آنچکه از فرهنگ ایرانی مشهود است احترام به همه ادیان و باورهای گوناگون میباشد . هزاران سال است که مردم ایران با همه ادیان و باورها از زرتشتی تا کلیمی و بهایی و شیعه و سنی و ارمنی و یهودی و . . . در کنار یکدیگر زندگی کرده اند و هیچگاه قومی بر قومی دیگر که هم مذهب وی نبوده شمشیر نکشیده است . هرآنچه که به صورت تبیعض و جفا در برخی موارد به صورت مقطعی بر دیگر ادیان روا شده است بر اثر حکومتهای دینی خاص شده است که مذهبی را راس کار قرار دادند و دیگر ادیان را به کنار زدند . در فرهنگ ایرانی هیگاه چنین چیزی دیده نمی شود . اندیشه های ناب مولانا جلال الدین محمد بلخی راهگشای ما در این احترام به ادیان است . در ایران بزرگ و متمدن بایستی بر همگان بچشم یکسان نگریسته شود تا همچون گذشته سرلوحه دیگر ملل شویم . 

 مقدمه

حضور دین یهود و یهودیان در ایران به تاریخی دور می رسد. دین یهود از قدیمی ترین دینهای مو جود در ایران می باشد. بخشهای عظیمی از کتاب مقدس به وقایع مربوط به زندگی یهودیان ساکن ایران اشاره دارد و حتی نام ایران همپای نام ارض موعود در کتاب مقدس ذکر می شود. هنوز هم ایران بیشترین تجمع جمعیت یهودی ساکن یک کشور مسلمان را دارا می باشد.

یهودیان ایرانی با تاریخی پرفراز ونشیب روبرو بوده اند: از آزادی بزرگی که به دست کورش در 500 پیش از میلاد به آنان داده شدکه نقطه عطفی در تاریخ یهود بعد از شکنجه ها و آزارهای رفته شده بر آنان در بابل و بدست نبوکد نصر بود. در دوران اشکانیان آنان از اقلیتهای تحت حکومت خود محافظت می کردند و یهودیان نیز در جنگهای بین پارتیان و رومیها متحد پارتیهای ایران شدند. در دوران ساسانیان دین زرتشت دین رسمی حکومت گردید و در نتیجه سایر دینها بکنار رفتند . در دوران بعد از اسلام و بعد از آنکه ایران توسط مسلمانان فتح شد، یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان ایران عنوان ذمی گرفتند آنان می توانستند بر دین خود باقی بمانند ولی باید علاوه بر خراج جزیه نیز می پرداختند. این شرایط تا زمان حمله مغولها باقی بود. در عصر مغول رفتار با ادیان مختلف مورد تساهل بیشتری قرار گرفت. آنها از اقلیتهای دینی برای پستهای اجرایی استفاده

می کردند و آزادیهای بیشتری برای اقلیتها قایل بودند. در دوران صفویه وضع یهودیان بدتر گردید و این آزارها در دوران قاجار نیز ادامه پیدا کرد. در دوران رضا شاه نگاه سنتی به یهودیان کاهش یافت و محدودیتهای اعمال شده بر اقلیتهای مذهبی برداشته شد. بعد از انقلاب اسلامی و برگشت امام خمینی از تبعید، ایشان با نمایندگان جامعه یهودیان ایران دیدار کرد و فتوایی صادر کرد تا بر اساس آن از یهودیان حمایت شود. به هرحال پس از تمام این آمد و شد ها باید گفت که اکنون جامعه یهودی ایران از ثبات قابل قبولی برخوردار است. جامعه یهودی ایران دارای افراد بسیار معروفی است که در سراسر دنیا حضور دارند و پستهای مهمی را دارا هستند و هرگز حس ایرانی بودن خودرا فراموش  نکرده اند. بسیاری از یهودیان ساکن در ایران امکان این را دارند که به خارج از ایران مهاجرت کنند و حتی به انجام مهاجرت تشویق نیز می شوند ولی اکثریت مطلق آنها همچنان در ایران باقی مانده اند و خود را ایرانی می دانند.

 

روش شناسی تحقیق

این تحقیق عمدتا با استفاده از منابع اینترنتی انجام شده است. از سایتهایی ذکر شده در قسمت منابع استفاده شده است. همچنین از مطالب سایتهای خبری برای دستیابی به جدیدترین خبرها درباره جامعه یهودیان بهره برداری شده است.  

 

مفاهیم تحقیق

 یهودیان ایرانی: یهودیان ایران، ایرانیان یهودی به آن دسته از ایرانیانی اطلاق می شود که از نظر تاریخی در پادشاهی ایران و یا ایران کنونی زندگی می کردند.

صهیونیسم: یک جریان سیاسی و همچنین ایدئولوژی می باشد که خواستار تشکیل وطنی برای یهودیان در سرزمین فلسطین می باشد. واژه صهیون نام کوهی در اسرائیل است .

تنخ Tanakh: خلاصه ای از سه اسم تورات  Torah، نوییم Nevi'im ، کتوویم Ketuvim می باشد که در مجموع عهد عتیق یا قسمت عبری کتاب مقدس را تشکیل می دهد.  

شبّات: نام عربی این روز یوم السبت می باشد. بر طبق کتاب مقدس خداوند شش روز به آفرینش مشغول بود و روز هفتم استراحت کرد. یهودیان به حرمت این روز دست از کار می شویند و در خانه به دعا و نیایش مشغول می شوند.

کاشر: یهودیان مانند مسلمانان فقط اجازه دارند تا از گوشت ذبح شده و غذای آماده شده بر طبق آیین دینی خود استفاده کنند. به غذایی که به این شیوه آماده شود کاشر می گویند.

نتوری کارتاNeturei Karta: که به زبان آرامی به معنای محافظین شهر می باشد،

 فرقه ای از یهودیان

Haredi (Ultra-Orthodox)می باشند که صهیونیسم را رد می کنند و خواستار برچیده شدن دولت اسراییل می باشند. مرکز اصلی آنان اورشلیم است و شعبات اصلی آنان در نیویورک و بیت شمش Beit Shemesh در نزدیکی اورشلیم است.      
 

پیشینه حضور یهودیان در ایران

یهودیان ایران، ایرانیان یهودی به آن دسته از ایرانیانی اطلاق می شود که از نظر تاریخی در پادشاهی ایران زندگی می کردند و یا در ایران کنونی زندگی می کنند.

دین یهودی از قدیمی ترین دینهای موجود در ایران می باشد و سابقه حضور آن در ایران به دوران ثبت شده در کتاب مقدس باز می گردد. کتابهای اشعياء، دانیال، نحمیا، کتاب تواریخ و استر به وقایع مربوط به زندگی یهودیان ساکن ایران می پردازد.

عنوان یهودیان ایرانی به تمامی یهودیانی اطلاق می شود که در ایران ساکن بودند و می باشند و به یکی از زبانهای ایرانی صحبت می کنند. به ایرانیان ساکن اسراییل که اکثریت مطلق آنان یهودی می باشند عنوان Parsim  به معنای پارسیان داده شده است.  

بیشترین تجمع یهودیان ایرانی در اسراییل می باشد که بر طبق آمار سال 1993 و با احتساب نسل دوم یهودیان ایرانی بر 75000 بالغ می شود1. در ایالات متحده حدود 45000 یهودی ایرانی نسل اول ساکن هستند که اکثریت مطلق آنان در لوس آنجلس و ناحیه گریت نِکGreat Neck نیویورک زندگی می کنند. بر طبق آمار مختلف بین 30000 تا 40000 یهودی در ایران زندگی می کنند که عدد 35000 رقمی است که اکثر منابع ذکر می کنند. اکثر این یهودیان در تهران، اصفهان و شیراز زندگی می کنند. به نقل از BBC در یزد هنوز 10 خانواده یهودی ساکن هستند که حداقل 6 خانواده از طریق ازدواج با هم نسبت دارند؛ گرچه بعضی ها تعداد یهودیان ساکن یزد را بیشتر تخمین می زنند. در طول تاریخ بسیاری از شهرهای ایران میزبان یهودیان بودند و هنوز هم ایران بیشترین جمعیت یهودی ساکن در یک کشور مسلمان را داراست2. همچنین اقلیت یهودی ایرانی در اروپای غربی، استرالیا و کانادا وجود دارد. در طول تاریخ بعضی از گروه های یهودی ایرانی از بدنه اصلی جدا شده اند و گروه های قومی مذهبی جدیدی را به وجود آورده اند و اکنون به نامهای متفاوتی خوانده می شوند؛ مانند یهودیان بخارا و یهودیان کوهستان. همچنین چندین هزار مسلمان در ایران هستند که والدینشان از یهودیت به اسلام گرویده اند.

 

تاریخچه حضور در ایران

نبوکدنصر سه بار در قرن 6 پیش از میلاد یهودیان ساکن پادشاهی یهودیه را به بابل تبعید کرد. این سه تبعید مجزا در کتاب ارمیاء(30- 28 :52)ذکر شده است. اولین تبعید در سال 597 پیش از میلاد در زمان پادشاهی یهوه یاقیم بود که در طی آن معبد اورشلیم تا حدی آلوده شد و بعضی از سران قوم به عنوان گروگان به اورشلیم برده شدند. 11 سال بعد شورشی جدید رخ داد و در نتیجه شهر با خاک یکسان شد و تعداد زیادتری به بابل برده شدند. 5 سال بعد شورشی دیگر رخ داد و در پی آن تبعیدی جدید صورت گرفت. در سال 537 پیش از میلاد کورش کبیر بر بابل غلبه کرد و به یهودیان اجازه بازگشت به سرزمین اصلی را داد که بر طبق کتابهای نحمیا و ازرا بیش از 40000 نفر حاضر به بازگشت شدند. کورش به آنان آزادی مذهبی داد و دستور داد تا معبد دوم بر خرابه های معبد اول ساخته شود. اما ساخت معبد در زمان داریوش اول و تحت نظارت حجّی و زکريا صورت گرفت. معبد در سال 515 پیش از میلاد آماده تقدیس شد.

 

هامان و یهودیان

بر طبق کتاب استر، هامان نجیبزاده ای آگاگایی بود که مشاور و وزیر دربار شاه آهاسوئِروس نیز بود، که متخصصان کتاب مقدس معمولا با  خشایارشاه یکی می دانند. او و همسرش زِرِش تصمیم به نابودی یهودیان پارس گرفتند ولی استر که همسر یهودی شاه بود نقشه او را خنثی کرد و در نتیجه هامان و ده پسرش اعدام شدند. این وقایع را در جشن عظیم پوریم یهودیان سالانه گرامی می دارند.

 

دوران اشکانیان

منابع یهودی درباره پارتیان و اشکانیان صحبت نمی کنند، زیرا نام پارتیان اصلا ذکر نمی شود. در کتاب "وقایع نگاری مختصر" از شاهزاده ارمنی، ساناکروتس، که به خانواده سلطنتی اشکانیان تعلق داشت با نام Diadochoi یا یکی از جانشینان اسکندر نام برده می شود. در همان دوران، شاه سوریه انتیوخوس سیدیتس Antiochus Sidetes، به همراهی هیرکانوس اول به ناحیه بابل تحت کنترل اشکانیان هجوم برد و به سال 129 پیش از میلاد در کنار رود زاب لشگر پارتیان را شکست داد و به دلیل روز شبّات و جشن هفته ها دو روز لشگر اردو زد و متوقف شد. در سال 40 پیش از میلاد، شاه دست نشانده یهودی، هیرکانوس دوم، به دست اشکانیان افتاد و آنان بر طبق رسم خود، گوشهای او را بریدند تا او را از ادعای مجدد سلطنت باز دارند. به نظر می رسد یهودیان بابل قصد داشتند هیرکانوس تبعیدی را مستقل از سازمان کاهنان اورشلیم به منصب کاهن گادول (کاهن اعظم) برسانند ولی عکس آن رخ داد. یهودی بابلی، به نام آنانِل Ananel، به منصب تازه تاسیس کاهن گادول بابل رسید که نشان دهنده میزان آزادی و اهمیت یهودیان بابل است. گرچه هنوز در تمامی موارد دینی وابسته به سرزمین مقدس بودند و در فستیوالهای مهم به زیارت ارض مقدس می رفتند.

پادشاهی اشکانیان، علیرغم سیستم نامتمرکز آن، بسیار پایدار بود. قطعا نبود حکومت مرکزی قوی نکات منفی نیز به همراه داشت، مانند پدیدآمدن حکومت یهودی در نهارده Nehardea. اما میزان تساهل و تسامح حکومت اشکانی به همان اندازه هخامنشیان شگفت آور بود. در بعضی از منابع ذکر شده است که شاهان پارتی آدیابن Adiabene به یهودیت گرویدند. اینگونه وقایع نه تنها نشانگر تساهل و تسامح دولت اشکانی بود، بلکه همچنین نشان می داد که آنان به چه میزان خود را وارث کورش کبیر می دیدند. آنها آنچنان از اقلیتهای تحت حکومت خود محافظت می کردند که یک ضرب المثل قدیمی یهودی می گوید: "هروقت یک اسب جنگی پارتی را بسته بر سنگ قبری در سرزمین اسراییل دیدی، بدان که ساعت ظهور مسیح نزدیک است."3

یهودیان بابل خواستار آن بودند که همراه یهودیان ساکن یهودیه با وسپاسین Vespasian بجنگند، ولی در زمان امپراطور ترایان Trajan بود که یهودیان در نهایت در جنگ علیه او شرکت کردند و تا حدی به دلیل شورش یهودیان بابل بود که رومیها نتوانستند حاکم بابل شوند. به نقل از فیلو Philo جمعیت یهودی زیادی در بابل ساکن بودند و قطعا پس از خرابی اورشلیم بر جمعیت یهودی ساکن آن به شدت اضافه شد. یهودیان اورشلیم همیشه برای کمک به شرق نگاه می کردند و می دانستند که یهودیان بابل توانایی رساندن کمک به آنان را دارند. با سقوط اورشلیم، بابل به پایگاه اصلی یهودیت بدل شد. پس از شکست شورش بار کوچبا Bar Kochba قطعا بر جمعیت آوارگان یهودی ساکن بابل افزوده شد.

در جنگهای بین پارتیان و رومیها، یهودیان دلایل بسیاری داشتند تا از رومیان متنفر باشند، زیرا رومیان مکانهای مقدس آنان را از بین برده بودند، و این باعث شد تا یهودیان خواستاراتحاد با  پارتیها شوند. پادشاهان اشکانی شاهزادگان تبعیدی را که تا آن زمان فقط حاکمان محلی و جمع آوران مالیات بودند، به درجه شاهزادگی،Resh Galuta ، ترفیع دادند، که این امر احتمالا در قدردانی از خدمات این قوم بوده است. به این ترتیب، یهودیان ایرانی دارای قدرتی متمرکز شدند که در همه حال پشتیبان آنان باشد و شرایط پیشرفت آنان را هموار کند و مشکلات داخلی آنان را برطرف نماید.

 

 

دوران ساسانی

در ابتدای سده سوم، تاثیر پارسیان در حال اوج گرفتن بود. در زمستان 256 پس از میلاد، اردشیر اول آخرین پادشاه اشکانی را شکست داد و اشکانیان را بر کنار کرد و سلسله ساسانیان را تاسیس کرد. در زمان اشکانیان فرهنگ هلنیستی در بین اشکانیان و پارتیان تاثیر گذاشته بود، ولی در این سلسله جدید، بخش ایرانی فرهنگ تقویت شد و از زبان پهلوی پشتیبانی کردند و دین قدیمی زرتشتی دین رسمی حکومت گردید4. در نتیجه سایر دینها تا بکنار رفت .

شاپور دوم (که شکل آرامی آن Shvor Malka است) با یهودیان روابط حسنه ای داشت. دوستی او با جامعه یهودیان و شخص شمویل Shmuel برای آنان منافع زیادی به همراه داشت. مادر شاپور دوم یهودی بود و این یکی از دلایل آزادی نسبی یهودیان در زمان او بود. او همچنین دوست یکی از ربی های یهودی ذکر شده در تلمود به نام رباRaba  بود. ربا از طریق نزدیک شدن به شاهنشاه توانست قوانین ظالمانه بر ضد یهودیان را لغو کند و ممنوعیتهای اعمال شده بر ضد آنان را بر دارد. حتی ربا بهترین شاگردش را که آبایه Abaye نام داشت، Shvur Malka می نامید که به معنای شاپور شاه یود؛ زیرا آن شاگرد بسیار زیرک و باهوش بود.

البته یهودیان و مسیحیان گاهی بدلایل سیاسی آزار میدیدند ولی یهودیان به دلیل اینکه در شهرهای بزرگ و به شکل گروه های متنفذ و قدرتمند زندگی می کردند، معمولا از این مسایل آسیب بسیار کمتری می دیدند. معمولا دوره کوتاهی از آزار و اذیت وجود داشت و در پی آن دوره طولانی بی توجهی به جامعه یهودی دیده می شد. گرچه در دوره یزدگرد دوم و پیروز، یهودیان به شدت آسیب دیدند و تحت شدیدترین آزارها قرار گرفتند.

 

دوره اسلامی (1255-634)

پس از آنکه ایران توسط مسلمانان فتح شد؛ یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان ایران عنوان ذمّی گرفتند و با آنان به عنوان شهروندان درجه دوم جامعه اسلامی رفتار می شد.رفتار با این ادیان بسیار بدتر از پیش از اسلام بود .کافران ذمّی اجازه داشتند تا بر دین خود بمانند، آداب دینی خود را برپا دارند ولی از سوی دیگر مجبور بودند علاوه بر خراج، جزیه نیز به فاتحان عرب بپردازند. همچنین آنان مجبور بودند یک سری از قوانین و آداب خاص را بپذیرند؛ مانند اینکه حق حمل سلاح نداشتند، در بعضی اوقات اجازه سوارکاری از آنان گرفته می شد و در دادگاه ها، هنگامی که یکی از طرفین مسلمان بود، اجازه شهادت دادن نداشتند. در بسیاری از این دورانها، آنان مجبور بودند تا لباسهای متمایزی از مسلمانان بپوشند. اگرچه در بعضی زمانها این قوانین و محدودیتها تا حدی نادیده گرفته می شدند ولی این شرایط ناعادلانه تا زمان فتح ابران به دست مغولها باقی بود.         

 

عصر مغول (1318-1256)

در 1255، مغولها به رهبری هولاگوخان به سایر نقاط ایران که هنوز به تصرف مغولان در نیامده بود هجوم آوردند و در 1257 بغداد را تسخیر کردند و به خلافت عباسی پایان بخشیدند. در ایران ایلخانان بر سر کار آمدند و چون در نظر آنان تمامی ادیان برابر بودند، قوانین ناعادلانه برضد ذمیها بر طرف شد. ارغون شاه، یکی از حاکمان ایلخانی، یهودیان و مسیحیان را برای پستهای اجرایی بر مسلمانان ترجیح می داد و به عنوان مثال سعد الدوله را که یک یهودی بود به منصب وزارت خود برگزید. این انتصاب به هیچ وجه مورد پسند علما مسلمان قرار نگرفت و پس از مرگ ارغون شاه در 1291، سعد الدوله کشته شد و یهودیان ایران به شدیدترین وجهی تحت آزارهای بسیار قرار گرفتند. به گفته مورخ مسیحی همعصر با این وقایع، بار هبریوس Bar Hebraeus، خشونتی که علیه یهودیان اعمال شد"نه زبان قادر است بیان کند و نه قلم که بنگارد"5 هنگامی که غازان خان در سال 1295 به اسلام گروید، سرآغاز دورانی تاریک برای یهودیان بود. آنان دوباره ذمّی به حساب آمدند. جانشین غازان خان، الجایتو، کنیسه های بسیاری را از بین برد و فرمان داد تا یهودیان نشانه ای را بر سر ببندند؛ البته مسیحیان نیز در این سرنوشت شریک بودند. بعضی از یهودیان تحت این فشارها اسلام آوردند. معروفترین این تازه مسلمانان، رشید الدین بود که طبیب، تاریخدان و سیاستمداری بود که برای پیشرفت در دربار الجایتو اسلام را انتخاب کرده بود. ولی در سال 1318، او را به اتهام واهی مسموم کردن الجایتو اعدام کردند و سر او را چندین روز در شهر تبریز به گردش درآوردند. در حدود 100 سال بعد، میرانشاه قبر او را خراب کرد و بقایای او را در یک قبرستان یهودی دفن کردند. اتفاقی که برای رشیدالدین افتاد، بیانگر نوع رفتار ایرانیان با یهودیان تازه مسلمان بود که با سایر کشورهای مسلمان فرق داشت. مشابه این سوء رفتار در شمال آفریقا نیز دیده میشد. در اکثر کشورهای مسلمان به نومسلمانان اکرام می شد و آنان را به راحتی در جمع خود می پذیرفتند. ولی در ایران یهودیانی که تغییر مذهب داده بودند را تا چندین نسل بعد هم نمی پذیرفتند و به دلیل سابقه یهودی، آنها را خوار می شمردند.          

 

از صفویه تا قاجار (1925-1502)

در دوران حکومت صفویه بدلیل گسترش و رسمی شدن مذهب شیعه وضع یهودیان بدتر شد، پس به همین دلیل هر نوع تماسی با آنان باعث می شد تا فرد مسلمان پیش از ایستادن به نماز غسل کند. به همین دلیل، حکمفرمایان و بیشتر از آنها مردم عامی روابط خود را با آنان محدود کردند. یهودیان اجازه نداشتند همراه با مسلمانان به حمامهای عمومی بروند و با در روزهای بارانی و برفی از خانه خارج شوند؛ زیرا باران ناپاکی را از آنان به یک مسلمان منتقل می کرد.

حکومت شاه عباس در ابتدا برای یهودیان نیک بود؛ یهودیان اجازه یافتند در اصفهان ساکن شوند و وضعیت مالی آنان بسیار بهتر شد. ولی در دوران پایانی سلطنت او وضع یهودیان بد شد. به پیشنهاد یک یهودی که تغییردین داده بود و مسلمان شده بود، یهودیان مجبور به پوشیدن علامتی خاص بر روی لباسشان شدند. در سال 1656، به دلیل آنکه یهودیان نجس دانسته می شدند، تمامی یهودیان اصفهان مجبور به تغییر دین و یا خروج از اصفهان شدند. ولی در پی اینکه مشخص شد یهودیان تغییردین داده در خفا بر دین سابق پایبند هستند و مراسم مذهبی خود را انجام می دهند، و از آنجا که خزانه کشور به دلیل نبود جزیه نقصان دیده بود، در سال 1661 یهودیان اجازه یافتند به دین سابق خود رجعت کنند ولی مجبور بودند که علامت مشخصه ای بر روی لباس خود داشته باشند.

در زمان پادشاهی نادرشاهِ سنی (1747-1736) دین رسمی ایران، مذهب تشیع، ملغی شد و یهودیان دوره کوتاهی از تساهل و تسامح مذهبی را تجربه کردند و حتی اجازه یافتند تا در شهر مشهد ساکن شوند. ولی با به روی کار آمدن سلسله قاجار شیعه مذهب در سال 1794 آزار سابق از سر گرفته شد. در میانه سده نوزدهم J.J. Benjamin درباره زندگی یهودیان ایران این چنین نوشته است:"...آنها مجبور هستند در گوشه ای از شهرجدا از سایر مردم زندگی کنند...؛ زیرا آنان را موجوداتی کثیف می دانند...و به بهانه اینکه نجس هستند، به بدترین وجهی با آنان برخورد می کنند و در صورتی که وارد خیابان مسلمانان شوند، یچه ها و جمعیت حاضر در آن خیابان به آنان سنگ و گل ولای پرتاب می کنند... و به همین دلیل در هنگامی که باران می آید حق بیرون رفتن ندارند؛ زیرا چنین فکر می کنند که آنان آب باران را نجس کرده و پای مسلمانان را کثیف می کنند... اگر در خیابان متوجه شوند که کسی یهودی است، شدیدترین توهینها را به او می کنند. عابران به صورت او آب دهان خواهند انداخت و او را ضرب و شتم خواهندکرد... بیرحمانه...هنگامی که یک یهودی وارد مغازه ای می شود، حق بازرسی کالا و اجناس را ندارد... اگر دستان او ناخواسته به کالایی بخورد، مجبور است آن کالا را به هر قیمتی که فروشنده طلب می کند بخرد... گاهی مسلمانان وارد خانه یهودیان می شوند و هرچه را که دلشان می خواهد بر می دارند. اگر صاحب مال کوچکترین مقاومتی بکند، حیات خود را به خطر می اندازد... اگر...یک یهودی در سه روز پایانی دهه اول محرم خود را در خیابان نشان دهد...، قطعا کشته می شود."6

لرد کرزون تفاوت در وضع زندگی یهودیان مناطق مختلف ایران را چنین بیان می کند: "در اصفهان، که گفته می شود وضع زندگی آنان از سایر نقاط ایران بهتر است، اجازه به سر گذاشتن کلاه ندارند، حق ندارند در بازار حجره ای داشته باشند، دیوار خانه شان به بلندای دیوار همسایه مسلمانشان باشد و در خیابانها سواره حرکت کنند. در تهران و کاشان آنان به تعداد زیاد زندگی می کنند و جایگاهی نسبتا خوب دارند. در شیراز وضع زندگی آنان بسیار بد است. در بوشهر آنان آزادانه زندگی می کنند و هیچ نوع آزاری در موردشان صورت نمی گیرد."

در سده نوزدهم موارد بسیاری از تغییر دین اجیاری و قتل عام در باره یهودیان اعمال شد. در 1830 بعضی از یهودیان تبریز قتل عام شدند؛ در همان سال بعضی از یهودیان شیراز مجبور به تغییر دین شدند. گرچه بر اساس گزارش سیاحان اروپایی، یهودیان مراسم دینی خود را علیرغم تهدیدهای دایمی در خفا انجام می دادند. یهودیان بارفروش در سال 1866 مجبور به تغییر دین شدند و تنها با دخالت سفیران بریتانیا و فرانسه بود که آنان اجازه یافتند به دین خود برگردند؛ ولی در آشوبی که در پی آن پدید آمد 18 یهودی کشته شدند، که دو تن از آنان زنده زنده به آتش کشیده شدند. در سال 1910 یهودیان شیراز متهم به کشتن آیینی یک دختر مسلمان شدند. در پی آن کل محله یهودیان غارت شد و اولین کسانی که غارت را آغاز کردند سربازانی بودند که از سوی حاکم محلی برای دفاع از سکنه یهودی شهر فرستاده شده بودند. 12 یهودی که سعی کرده بودند از اموال خود دفاع کنند کشته شدند و بسیاری نیز زخمی شدند. در پایان سده نوزدهم و ابتدای سده بیستم، هزاران یهودی ایرانی، به دلیل شرایط غیر قابل تحمل ،به فلسطین مهاجرت کردند.

 

سلسله پهلوی و پادشاهی رضا شاه

این سلسله خواستار مدرن کردن ایران بود، و در نتیجه رفرمهای آنان وضع یهودیان ساکن ایران بهتر شد. تاثیرات نگاه سنتی به یهودیان کاهش یافت و محدودیتهای اعمال شده بر اقلیتهای مذهبی برداشته شد. رضا شاه تغییر دین گروهی را ممنوع اعلام کرد و این ایده نجس بودن غیر مسلمانان را ممنوع اعلام کرد. در مدارس یهودی زبان عبری مدرن را جزو برنامه درسی آنان کرد و روزنامه های یهودی منتشر شد و همچنین یهودیان اجازه یافتند شغلهای دولتی داشته باشند. ولی با تمام این احوال، مدارس یهودی در دهه 1920 تعطیل شد و نزدیکی رضا شاه با آلمان نازی، یهودیان ایران را تا حدی نگران ساخت.                    

 

 سلسله پهلوی و محمد رضا شاه

در سال 1948 دولت اسراییل تاسیس شد و این مساله باعث تشدید حس یهودی ستیزی در ایران شد. ضعف دولت مرکزی و جنگ قدرت بین مصدق، شاه و آیت الله کاشانی بر این احساسات افزود. بر اساس تخمین ها حدود یک سوم یهودیان ایران در بین سالهای 1948 تا 1953 به اسراییل مهاجرت کردند که اکثر آنان به دلیل وضع بد مالی دست به مهاجرت زدند. بعضی رقم کلی مهاجران ایرانی به اسراییل را در بین سالهای 1948 تا 1978 در حدود 70000 تخمین می زند.     

سرنگونی محمد مصدق و استقرار پادشاهی محمد رضا شاه، دوران شکوفایی یهودیان در ایران است. در دهه 70 فقط ده درصد یهودیان زیر خط فقر زندگی می کردند؛ 80 درصد طبقه متوسط بودند و 10 درصد جزو طبقه مرفه به حساب می آمدند. با اینکه در سال 1979 یهودیان درصد بسیار کمی از جمعیت ایران را تشکیل می دادند ولی 2 نفر از 18 عضو آکادمی علوم، 80 نفر از 4000 استاد دانشگاه و 600 نفر از 10000 دکتر در ایران یهودی بودند.

پیش از انقلاب اسلامی 1979، 80000 یهودی در ایران ساکن بودند و در تهران (60000)، شیراز (8000)، کرمانشاه (4000)، اصفهان (3000) و در همچنین در شهرهای کاشان، تبریز و همدان ساکن بودند.

پیش از تاسیس اسراییل در 1948، در شهر ارومیه 700 خانوار یهودی ساکن بودند که زبان مادری آنان آرامی بود ولی در سال 2006 فقط دو خواهر در ارومیه باقی مانده اند.

 

انقلاب اسلامی (از 1979)

در زمان تاسیس دولت اسراییل در 1948 حدود 140000 تا 150000 یهودی ایرانی در ایران ساکن بودند؛ و باید به خاطر داشت که ایران مرکز تاریخی یهودیان ایرانی Parsim می باشد. در سال 1979 هنوز 80000 یهودی در ایران ساکن بودند ولی در پی انقلاب اسلامی مهاجرت از ایران به شدت افزایش یافت و به فاصله چندین ماه پس از انقلاب اسلامی حدود 20000 یهودی ایران را ترک کردند. در اواسط و اواخر دهه 80 جمعیت یهودیان ایران در حدود 20000 تا 30000 نفر تخمین زده می شد. در اواسط دهه 90 جمعیت اقلیت یهودی در حدود 35000 تخمین زده می شد و جمعیت کنونی آنان در حال حاضر حدود 40000 نفر می باشد که 25000 آنان در تهران ساکن هستند. علیرغم این مهاجرتهای عظیم که در طی سالیان اخیر روی داده است، ایران در بین کشورهای اسلامی بیشترین میزان جمعیت یهودی را داراست.

امام خمینی(ره) در پی بازگشت از تبعید در پاریس با نمایندگان جامعه یهودیان ایران دیدار کرد و فتوایی صادر کرد تا بر اساس آن از یهودیان ایران حمایت شود. نکته جالب این است که در ایران اسلامی یهودیان مذهبی تر شدند. خانواده هایی که در دهه 70 سکولار شده بودند، شروع به اطاعت از قوانین مذهبی کردند؛ کاشر را رعایت کردند و حرمت شبات را نگاه داشتند. به دلایل بسیاری از رفتن به سینما، رستوران و کافه های عمومی پرهیز کردند و کنیسه ها به مرکز زندگی اجتماعی آنان بدل شد. به گفته هارون یشیایی  Haroun Yashyaei، تهیه کننده فیلم و رییس سابق انجمن مرکزی یهودیان ایران: "امام خمینی جامعه ما را با اسراییل و صهیونیسم یکی ندانست- او ما را ایرانی دید." 7

دولت جمهوری اسلامی ایران تلاش بسیار کرد تا بین صهیونیسم که یک نگاه سیاسی سکولار است ولی از نمادهای مذهبی یهودیت استفاده می کند و خود یهودیت که دین موسی(ع) است تفاوت قایل شود.

در 16 مارس 1979 حبیب القانیان که رهبر افتخاری جامعه یهودیان بود به اتهام فساد مالی، ارتباط با اسراییل و صهیونیسم، دوستی با دشمنان خداوند، جنگ با خدا و نمایندگان او و امپریالیسم اقتصادی بازداشت شد. یک دادگاه انقلابی او را محاکمه و به اعدام محکوم کرد. او در 8 مه همان سال اعدام شد. در سال 2000، یک گروه 13 نفره از یهودیان ارتدوکس در شیراز به اتهام جاسوسی برای اسراییل بازداشت شدند. این ماجرا اعتراضات بین المللی را در پی داشت و در نهایت پس از چند سال دیپلماسی پنهان، آنان آزاد شدند8. در سال 2006 داستانی ساختگی در روزنامه نشنال پست National Post باعث جنجال مطبوعاتی عظیمی در دنیا شد. داستان از این قرار بود که مجلس ایران طرحی را در دست بررسی دارد که بر اساس آن اقلیتهای مذهبی در ایران باید نشانی رنگی بر روی لباس خود یپوشند تا از مسلمانان شناخته شوند. مرکز سیمون ویزنتال

Simon Wiesenthal Center  هم این ماجرا را تایید کرد9. بعدا مشخص شد که این داستان ساختگی است و مبدع آن  هم امیر طاهری، خبرنگار ایرانی تبار سازمان

Benador Associates speakers bureau  بود.

علیرغم مخالفت شدید دولت ایران با کشور اسراییل و همچنین تشویقهای انجمن عبری کمک به مهاجرانHebrew Immigrant Aid Society  و درخواست مسوولان دولت اسراییل و رهبران جامعه یهودیان آمریکا برای مهاجرت به اسراییل و ترک ایران، یهودیان ایران در این کشور باقی مانده اند؛ و این در شرایطی است که معمولا اجازه سفر به اسراییل و مهاجرت به سایر کشورها داده می شود. بر طبق آمار HAIS بین اکتبر 2005 تا سپتامبر 2006، 152 یهودی ایران را ترک کردند که این کاهش شدیدی را از سال پیش از آن نشان می دهد. زیرا در سال پیش از آن 297 نفر مهاجرت کرده بودند و در سال پیش از آن نیز 183 نفر ایران را ترک کرده بودند. به گفته همین منابع، اکثریت مطلق این مهاجران مسایل مالی و خانوادگی را دلیل ترک ایران ذکر کرده بودند و نه مسایل سیاسی.

 

شرایط فعلی در ایران

جامعه یهودی ایران به عنوان یک اقلیت دینی در قانون اساسی ایران ثبت شده است و مانند زرتشتیان یک کرسی مجلس به آنان اختصاص دارد. موریس معتمد در سال 2000 به عنوان نماینده یهودیان انتخاب شد و در سال 2004 نیز توانست در انتخابات بعدی این کرسی را حفظ کند.

اکنون تهران 11 کنیسه دارد و اکثر آنها مدارس عبری نیز دارند. دو رستوران کاشر، یک خانه سالمندان و یک قبرستان یهودیان نیز وجود دارد. یک کتابخانه یهودی با 20000 عنوان کتاب نیز وجود دارد. یهودیان ایران روزنامه خود به نام "افق بینا" را منتشر می کنند و محققان یهودی در کتابخانه مرکزی انجمن یهودیان به پژوهشهای خود در زمینه دین یهود می پردازند. بیمارستان یهودی دکتر سپیر بزرگترین بیمارستان خیریه در ایران است که یک اقلیت آنرا نگهداری می کند10؛ گرچه اکنون دیگر اکثر کارمندان و بیماران آن مسلمان هستند.11

 

تبعیض علیه یهودیان

در حکومتهای مذهبی مانند سایر اقلیتهای حاضر در ایران، یهودیان نیز دچار بعضی تبعیضها می باشند؛ به خصوص در زمینه اشتغال، آموزش و مسکن. به یهودیان پستهای مهم در دولت و یا ارتش داده نخواهد شد و از اشتغال در قوه قضاییه و نیروهای امنیتی باز داشته شده اند و امکان انتصاب آنان به عنوان مدیر مدرسه وجود ندارد.

جو ضد اسراییلی ، به همراه  این تفکر بعضی مسلمانان که همه یهودیان از اسراییل حمایت می کنند، گاه باعث یه وجود آمدن جوی ضد یهودی شده است. در سال 2004، اکثر روزنامه های ایرانی در یکصدمین سال انتشار کتاب مجعول و ضد یهودی "پروتکل بزرگان صهیون" مقالاتی در باب خطر صهیونیسم منتشر کردند. یهودیان گاهی هدف کاریکاتورهای روزنامه های ایران می شوند. در بسیاری موارد نیز رهبران جامعه یهودی توجه مسوولان را به سوءرفتارهای اعمال شده جلب نمی کنند.

گرچه در اقدامی بی سابقه، تنها عضو یهودی مجلس، موریس معتمد، اقدام دولت در برگزاری نمایشگاه کاریکاتور درباره هولوکاست را به شدت محکوم کرد. او همچنین نامه ای به آقای رییس جمهور نوشت و اعتقاد او را در نفی هولوکاست زیر سوال برد و آنرا "توهین بزرگی به همه یهودیان دنیا" دانست.

برطبق سیستم قضایی ایران اقلیتهای مذهبی در هنگام جرح و یا فوت دیه بسیار کمتری از مرد مسلمان دریافت می کنند.12

یهودیان در برگزاری مراسم مذهبی خود تقریبا آزاد هستند؛ گرچه حوزه آموزش دچار مشکلاتی می باشد. دولت ایران آموزش زبان عبری را مجاز می داند، زیرا دانستن آن برای برگزاری بسیاری از مراسم یهودی الزامی است. ولی چاپ و گسترش متون عبری بسیار محدود است؛ که این در عمل آموختن زبان عبری را دشوار کرده است. علاوه بر آن، بسیاری از مدارس یهودی در هماهنگی با سیستم آموزشی کشور در روز شنبه، شبّات، باز می مانند و کلاسها دائر هستند. از آنجا که کار کردن و یا به کلاس رفتن در روز شبّات ناقض قوانین یهودی است، این الزام باعث شده است که یهودیان مذهبی با به کلاس رفتن، حرمت شبّات را بشکنند.

با آنکه استعمال الکل در ایران حرام است ولی بر طبق منابع تایید نشده به اقلیتها اجازه تولید و مصرف مشروبات الکلی داده شده است.شهروندان یهودی اجازه داشتن پاسپورت و سفر به خارج را دارند؛ گرچه به استثنای بعضی مسافرتهای تجاری، سایر یهودیان باید اجازه رسمی از دولت دریافت کنند و مبلغ بیشتری هم هزینه کنند. دولت ایران نگران مهاجرت یهودیان می باشد و معمولا اجازه خروج به همه اعضای یک خانواده در یک زمان داده نمی شود.

 

ارتباط با یهودیان خارج از ایران

یهودیان ایران اجازه برقراری رابطه با جوامع یهودی خارج از ایران را ندارند، مگر اینکه آنها با موجودیت اسراییل ستیز داشته باشند؛ مانند نتوری کارتاNeturei Karta . خاخامهای این فرقه بارها به ایران سفر کرده اند.

سفر به اسراییل برای تمام شهروندان ایران ممنوع می باشد و این مساله مشخصا در صفحه آخر گذرنامه اتباع ایران ذکر شده است. اگرچه به گفته موریس معتمد در سالهای اخیر، دولت ایران اجازه داده است تا شهروندان یهودی با اعضای خانواده خود در اسراییل دیدار کنند و همچنین دولت به ایرانیان ساکن اسراییل اجازه داده است تا به ایران برای ملاقات اعضای خانواده خود بیایند.

به تماسهای فرهنگی محدود اجازه داده می شود، مانند مارس 2006 که به یک تیم زنان یهودی ایران اجازه داده شد تا در فستیوال رقصهای محلی یهودی در روسیه شرکت کنند.

 

مراکز یهودیان ایران    

اکثر یهودیان در حال حاضر در پایتخت، تهران، زندگی می کنند و در سال 1996 سه کنیسه فعال بود، گرچه از همان سال نیز در ایران خاخامی وجود ندارد. به طور سنتی شهرهای شیراز، اصفهان، بابل، همدان و نهاوند دارای سکنه یهودی قابل توجهی بودند. قبرستان یهودیان در جنوب تهران برای ساخت یک پروژه ساختمانی تخریب شده است.13 در حال حاضر در سراسر ایران 25 کنیسه وجود دارد.

 

آموزش یهودی در ایران

در سال 1996،در تهران هنوز مدارسی وجود داشت که یهودیان در آنها در اکثریت باشند ولی مدیران یهودی تعویض شده اند. برنامه آموزشی تحت تاثیر برنامه آموزشی اسلامی قرار دارد و کتاب مقدس Tanakh نیز به فارسی، و نه به عبری، آموزش داده می شود. سازمان Ozar Hatorah روزهای جمعه کلاس عبری برگزار می کند. شنبه دیگر به عنوان شبّات تعطیل نیست و دانش آموزان یهودی اجبارا باید در مدرسه حاضر شوند.

 

 

جاذبه های دیدنی یهودی ایران

تقریبا هر شهر قدیمی ایران دارای مکانی قدیمی یهودی، زیارتگاه و جاذبه توریستی یهودی می باشد. معروفترین آنها مقبره استر و مردخای و حیقوق در همدان، مقبره دانیال در شوش و پیغمبریه در قزوین است. معمولا مسلمانان برای زیارت به مزار دانیال نبی می روند.

مزار چندین تن از بزرگترین علماء یهود در ایران است؛ مانند Harav Uresharga در یزد و خاخام ملا موشه ها لِوی Hakham Mukkah Moshe Halevi (Moshe-Ha-Lavi) در کاشان که حتی زایران مسلمان نیز بدین مکانها می روند.

 

یهودیان ایرانی در خارج از مرزهای ایران

جوامع یهودی ایرانی در خارج از ایران بسیار بیشتر آسیب دیده اند. پس از تهاجم ارتش سرخ شوروی در 1979 به افغانستان، اکثر یهودیان از آن کشور خارج شدند و علی الظاهر تنها یک یهودی در افغانستان باقی مانده است. در قزاقستان تنها چند خانواده یهودی باقی مانده اند که آرامی صحبت می کنند و خود را لخلوخ Lakhloukh می نامند. آنها هنوز اوراق هویت ایرانی دارند. اجداد آنها در حدود 80 سال قبل از ایران فرار کرده اند.14 یهودیان ایرانی ساکن هند از آزار به دور مانده اند و جزو یهودیان بغدادی به حساب می آیند. یهودیان ایرانی قرنها در منطقه کوچ و همچنین در بمبئی ساکن بوده اند ولی اکثریت مطلق آنان پس از تاسیس اسراییل به آن کشور مهاجرت         کرده اند.

در ایالات متحده آمریکا، به خصوص در دو ایالت کالیفورنیا و نیویورک تعداد زیادی از یهودیان ایرانی ساکن هستند. بسیاری از آنها در بورلی هیلز Beverly Hills در لس آنجلس زندگی می کنند. یر طبق بعضی تخمینها حدود 25 تا 50 درصد ساکنان بورلی هیلز ایرانی هستند، و اکثر آنان یهودی می باشند؛ بدین ترتیب آنان یهودیان ایرانی-آمریکایی هستند. بر طبق مقاله ای 8000 نفر از 35000 نفر سکنه بورلی هیلز ایرانی می باشند. در 21 مارس 2007، جیمی دلشاد در رای گیری که با برگه های دو زبانه فارسی و انگلیسی یرگزار شد به عنوان شهردار بورلی هیلز انتخاب شد. بدین ترتیب او بلندپایه ترین مقام ایرانی-آمریکایی می باشد.

در اسراییل یهودیان ایرانی در طبقه بندی Mizrahim قرار می گیرند. رییس جمهور اسراییل، موشه کاتساوMoshe Katsav ، و وزیر سابق دفاع و وزیر کنونی حمل و نقل، شاول موفاز

Shaul Mofaz، اصالتا یهودی ایرانی می باشند.

یهودیان ایرانی مشهور

منابع

1. http://www.dangoor.com/TheScribe58.pdf

2. http://www.sephardicstudies.org/iran.html

3. http://www.cais-soas.com/CAIS/History/ashkanian/parthian.htm

4. http://en.wikipedia.org/wiki/Persian_Jews

5. http://en.wikipedia.org/wiki/History_of_the_Jews_in_Iran

6. http://en.wikipedia.org/wiki/Persian_Jews

7.http://www.csmonitor.com/durable/1998/02/03/intl/intl.3.html

8. http://www.forward.com/articles/iranian-jews-reject-outside-calls-to-leave

9. http://thejewishweek.com/news/newscontent.php3?artid=12511

10. http://www.persianrabbi.com/content/view/74/2

11. http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle_east/5367892.stm

12.  http://www.state.gov/g/drl/rls/irf/2004/35497.htm

13. http://en.wikipedia.org/wiki/Encyclopaedia_Judaica

14. http://en.wikipedia.org/wiki/Encyclopaedia_Judaica

پژوهش و گردآوری از پایگاه ویکیپدیا . برداشت این نوشتار با ذکر نام و آدرس پایگاه ها آزاد است