در عظيم خلوت من               در عظيم خلوت من / هيچ غير از شکوه خلوت نيست ... ـ فريدون ايل بيگی            به سراغ من اگر می آئيد / نرم و آهسته بيائيد / مباد که ترک بردارد / چينی نازک تنهائی من

        m.ilbeigi@yahoo.fr                                                dimanche, 04. novembre 2018  

بهائیان و اعتقادات آنها   http://www.bahaiyat.blogfa.com

انجمن حجتيه از پيدايش تا امروز

 

مقدمه

    رديه نويسی، اذيت و آزار به پيروان ديانت بابی و بعداً بهائی مسئله ای نيست که تازگی داشته باشد. از ابتدای پيدايش اين دو ديانت پيروان آن همواره در ايران مورد اذيت و آزار، مصادره اموال و کشتار قرار گرفته اند. اما با تشکيل گروه حجتيه رديه نويسی و آزار به بهائيان جنبه سيستماتيک به خود گرفت. اين گروه با شبکه هائی که در سر تا سر ايران به وجود آورده، به يک مبارزه همه جانبه به جامعه بهائی روی آورد. چون جامعه بهائی هيچ کار مخفی نداشت و انسانها را با آغوش باز می پذيرفت گروه حجتيه توانست به راحتی در آن نفوذ کند و صدماتی به جامعه بهائی بزند. هدف از نوشتن اين مقاله بررسی مختصری از تاريخ تشکيل، بافت و اهداف گروه حجتيه است. ضمناً بايد ياد آور شويم که گروه حجتيه در دوران محمد رضا شاه از کمک های بی دريغ دستگاه امنيت و امکانات مالی بخش بزرگی از جامعه شيعيان ايران برخوردار بوده است. بدين ترتيب حجتيه با امکانات مالی و انسانی فراوان با گروهی به مبارزه بر می خيزد که فاقد اين امکانات بوده است.

 

 1- تشکيل انجمن حجتيه

 

    روحانيت شيعه بعد از شهريور 1320 و خلع رضا شاه از سلطنت قدرت از دست رفته را مجدداً به دست آورد. در اين دوران روحانيت شيعه با سه جريان مختلف روبرو گرديد: 1) محصلين ايرانی بازگشته از اروپا و آشنائی آنها با علوم جديد و مظاهر تجدد که با برداشت های سنتی آنها به هيچ وجه همخوانی نداشت. و تعداد روز افزون دانشجويان که تحت نفوذ معلمين و استادان از اروپا برگشته بودند. اينها قدرت روحانيون را سخت خدشه دار کرده بودند. 2) نيروهای چپ که هيچ گونه سازشی با تفکرات دينی نداشتند و روحانيت در کل مورد قبول آنها نبود. 3) بهائيان که منکر قدرت روحانيون بودند و پايه نسبتاً بزرگی در جامعه داشتند.

    مطلب مورد بررسی اين مقاله مربوط به روياروئی روحانيون شيعه با بهائيان در ايران است. چون بهائيان هم خداپرست بودند و هم دخالتی در مسائل سياسی کشور نمی کردند تنها روحانيت می توانست از جنبه اعتقادی با بهائيات روبرو شود و همه ابتکارات خود را برای اثبات نادرست بودن اعتقادات آنها به کار برد. يکی از مسائلی که برای آنها بسيار حائز اهميت بود وجود قائم و ظهور آن بود. به اعتقاد شيعيان شخصی به نام محمد بن حسن در سال 260 ه.ق. به غيبت رفته و در اخر زمان با ظهور خود جهان اصلاح و شيعيان را پيروز خواهد کرد. روحانيون برای اثبات حقانيت خود سعی نمودند که تفکرات ديگران را نادرست بخوانند. آقای طاهراحمد زاده، از فعالين ملی مذهبی و استاندار خراسان بعد از انقلاب 1357، می گويد که در اوائل تشکيل انجمن حجتيه در سال های 1330 "روزی به آقای سجادی از فعالين انجمن حجتيه گفتم: اگر شما می خواهيد تبليغات ضد بهائی کنيد مانعی ندارد. ولی در مقابل آن بگوئيد که اصلاً پيام اسلام چيست؟ بهائی باطل اما اسلام چه می گويد؟ به او گفتم تو مطالعه کن که در مقابل بهائيت اسلام چه چيز را می تواند عرضه کند تا اين که قضيه دستگيری پيش آمد و ايشان در جلسات بعد از آن ماجری فقط راجع به بهائيت صحبت کرد." (1)

    راجع به اين مطلب که دستگاه امنيت ايران علاقه مند بوده است که حجتيه بر عليه بهائيان اقدام کند ديرتر صحبت خواهيم کرد.

 

    1- الف) پايه گذار انجمن حجتيه

پايه گذار انجمن حجتيه شخصی به نام شيخ محمود ذاکرزاده تولائی معروف به حلبی است که در سال 1279 شمسی در مشهد متولد شده. تحصيلات وی در زادگاهش شهر مشهد بوده است. آقای حلبی چند سالی شاگرد ميرزا مهدی اصفهانی از طرفداران مکتب اخباری و از مخالفين علم فلسفه بوده است. آقای حلبی تحت تأثير افکار او به اعضای حجتيه توصيه می کرده است که: "گوش به حرف های اينها ندهيد! نه حکمت، نه فلسفه، نه عرفان و تصوف! تابع فقهاء و محدثين باشيد!" (2) به گفته آقای رسول جعفريان کار عمده آقای حلبی پس از شهريور 1320 کارهای تبليغی در قالب منبر بود و در اين کار مهارت و شهرت خاصی به دست آورد. آقای حلبی به همراه جمعی از فعالان مذهبی مشهد و انجمن ها و هيئت های مذهبی به طور منظم با بهائيان درگير بودند. انجمن ها و هيئت ها کدام بودند؟ آقای احمدزاده می گويد غير از مرحوم حلبی افراد ديگری مانند شيخ علی اکبر نوقانی استاد محمد تقی شريعتی (پدر دکتر شريعتی معروف) در جلساتی با مبلغين بهائی روبرو می شدند. ما حصل فعاليت های آنها شکل دادن به يک جميعت به نام هيئت مؤتلفه اسلامی شد. هيئت های مؤتلفه اسلامی برای جلو گيری از گسترش نفوذ بهائيان دو نفر را مأمور تحقيق پيرامون عقائد بهائيان می کنند تا از اين راه امکانات تربيت کادر های زبده برای مقابله فکری با بهائيان فراهم آورند. به همين منظور شيخ محمود حلبی و سيد عباس علوی مأمور به اين تحقيقات می شوند. اما بر خلاف نظر آنها سيد عباس علوی بعد از مدتی همنشينی با بهائيان خود بهائی می شود. و کمی بعد در زمره مبلغان بهائی در می آيد. اين مسئله زنگ خطری برای روحانيون بود و آنها را به فکر مبارزه جدی تری بر عليه بهائيان ترغيب کرد. جمعيت مؤتلفه اسلامی از شش گروه و به رياست آقای حلبی تشکيل می شود ولی چند سال بعد آقای حلبی مشهد را ترک کرده و ساکن تهران می شود. (3)

 

  1- ب) سفر حلبی به تهران و رسميت دادن به انجمن

 

    آقای احمدزاده معتقد است که سفر آقای حلبی به تهران به انگيزه تشکيل انجمن حجتيه بود: "شيخ در خانه خود محفل به وجود آورده بود و افرادی را برای مبارزه با بهائيان آموزش می داد و صحنه سياست را ترک گفت." (4) بايد ياد آور شويم که آقای حلبی در دوران مصدق در مسائل سياسی ايران فعال بود ولی به علت اختلافاتی که بين مليون و روحانيت بروز کرد آقای حلبی به طرف داری از روحانيت به فرم ظاهر از سياست کناره گرفت.

    در جواب سؤال مصاحبه کننده که خط مشی محفل حجتيه از چه تاريخی شکل علنی تری به خود گرفت چنين جواب می دهد: "در آستانه الحاق ايران به پيمان [نظامی] بغداد که در واقع پيمانی عليه مصر بود يک مرتبه آقای فلسفی در مسجد شاه به منبر رفت و موضع شديدی را بر عليه بهائيت اعلام کرد. بدنبال آن مرجع تقليد آن زمان مرحوم بروجردی هم آن را تأييد کرد. تيمسار باتمانقليچ رئيس ستاد ارتش هم با کلنگی بر دوش مرکز بهائيان را در تهران تخريب نمود. در اين مقطع حساس مردم به مسئله بهائيان سرگرم شدند. پس از امضای قرار داد در سال 1334 يک مرتبه تب مبارزه با بهائيت فروکش کرد." (5) اما ما می دانيم که دوران فلسفی و حمله به مراکز بهائی چه ضرر هائی به جامعه بهائيان ايران زده شد. هزاران کارمند از ادارات اخراج شدند. کليه مراکز بهائي، حتی قبرستان های آنها به اشغال دولت در آمد. هزاران نفر مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده اند. و جامعه بهائی بايد ضرر های فراوانی را تحمل می کرد. بهائيان قربانی مسئله ای شدند که هيچ ربطی نه به آنها و نه به اسلام داشت.

 

    پس از قضايای سال 1334 آقای حلبی به تشکيلات خود رسميت می دهد و نهايتاً در سال 1336 آن را به نام "انجمن حجتيه مهدويه" به ثبت می رساند. اساس نامه انجمن دارای يک فصل دو ماده هشت بند و دو تبصره. (ضميمه شماره 1)

تبصره يک عبارت است از اين که هدف انجمن تا ظهور قائم موعود غير قابل تغيير است. و در تبصره دو آمده: "انجمن به هيچ وجه در امور سياسی مداخله نخواهد داشت. و نيز مسؤليت هر نوع دخالتی را که در زمينه سياسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گيرد بر عهده تخواهد داشت." (6)

 

    آقای حلبی با زيرکی اين دو تبصره را در اساسنامه ذکر کرده است. تبصره اول برای اين که هيچ گاه و در هيچ شرايطی انجمن منحلّ نخواهد شد . و دومی را برای جلب نظر دستگاه امنيتی ايران تا بتواند به فعاليت بر عليه جامعه بهائی ادامه دهد.

    آيت الله خزعلی عضو شورای نگهبان سابق و عضو مجلس خبرگان فعلی در باره تبصره دو چنين می گويد: "امری خيلی مهم برای مسلمين بود. آنها (انجمن) سعی کردند که در انقلاب شرکت نکرده و به اين مهم بپردازند. چون فکر نمی کردند انقلاب پيروز شود. اجازه فعاليت سياسی به افراد انجمن داده نمی شد. و علت آن هم اين بود که افراد اگر بخواهند کار سياسی کنند سازمان دهی انجمن پاشيده شده و نمی تواند ديگر با بهائيت مبارزه کند. و در ضمن چون اين حرکت نشئت گرفته از فتوای مرجع انجمن (آيت الله خوئی) آنها از نظر شرعی نيز اشکالی در کار خود نمی ديدند." (7) به گفته علی اکبر پرورش از فعالين انجمن حجتيه: "انجمن از اعضای خود تعهد مکتوب بر عدم فعاليت سياسی می گرفت." (8)

     انجمن حجتيه به زودی موفق می شود که در اکثر شهر های ايران گروه هائی را سازمان بدهد و از تهران فعاليت آنها را هدايت کند.

 

2- بافت انجمن حجتيه

 

    انجمن حجتيه دارای بافت بسيار پيچيده ای است که در اينجا مختصراً به آن اشاره می شود.

 2-الف) کميته تدريس

    اين کميته خود دارای رتبه های متعدد است که در آن افراد ابتداء به مسائل اسلامی و بعداً تاريخ و عقائد بهائيان تعليم داده می شوند. بالاترين مرحله آموزش نقد "کتاب ايقان" از مهمترين تأليفات بهاءالله است. کار ديگر اين کميته جذب نيرو های جوان و مستعد به انجمن است.

 2-ب) کميته تحقيق

    اين کميته خود به دسته های مختلفی تقسيم می شود. دسته ای مأمور به پيدا کردن راه های مختلف برای ورود به جامعه بهائی هستند و دستور دارند که به ظاهر خود را بهائی فعال نشان دهند و حتی در بعضی از مراحل به انجمن حجتيه حمله کنند تا اعتماد بيشتر بهائيان را به خود جلب کنند. دسته ديگری مسؤل شناسائی مبلغين و مسؤلين جامعه بهائی و محل برگزاری جلسات می باشند. و دسته سوم مسؤل شناسائی علاقه مندان به تحقيق در بهائيت هستند.

2-ج) کميته نگارش

    کار اين کميته تهيه کتب، مدارک، مطالعه آنها و رديه نويسی بر عليه اعتقادات بهائيان است.

2- د) کميته تعقيب

    کار اين گروه با استفاده از وسائل نقليه از قبيل مُتر، مُترسيکلت و ماشين در نظر گرفتن رفت و آمد و فعاليت های مبلغين بهائی و خبر دادن به مسؤل گروه مناظره است.

2- ه) کميته بحث و مناظره با مبلغين بهائی

    کار اين گروه ورود غير منتظره به جلسات تبليغی بهائيان و درگيری با مبلغ و صاحب خانه ايجاد سرو صدا و به هم زدن جلسه بوده است.

2- و) کميته تدارکات

    کار اين کميته برگزاری سمينار ها و کنفرانس ها برای اعضای انجمن و علاقه مندان به آن جهت تشريح اهداف انجمن حجتيه است.

2 – ز) کميته ارتباطات با خارج

    کار اين کميته ارتباطات با گروه های فعال انجمن حجتيه در خارج از کشور است و شرکت در جلسات بهائيان در آنجا به هدف به هم زدن جلسات.

2 – ح) کميته نظارت بر مدرسين

    کار اين کميته کنترل کميته اول (تدريس) می باشد تا فقط در باره اهداف انجمن به محصلين تدريس شود و از طرح مسائل ديگر خود داری شود.

 

بايد متذکر شد که کميته های نام برده کاملاً در خفا فعاليت می کردند و اعضای از نام و نشان و فعاليت های اعضای ساير کميته ها بی خبر بودند. (9)

 

   3 – رابطه انجمن حجتيه با دستگاه امنيت در دوران حکومت محمد رضا شاه

    در تاريخ ايران گاهی اقليت های مذهبی قربانی اختلافات روحانيون با همديگر و يا اختلافات روحانيون با حکام می شدند. علت حمله ناگهانی فلسفی با استفاده از راديو به جامعه بهائی قبلاً مختصراً از قول يکی از فعالين سياسی آن روزگار شرح داديم. در اينجا ابتدا نگاهی به رابطه انجمن حجتيه با دستگاه امنيتی ايران می اندازيم. و بعداً علت اين رابطه را در حد مقدور شرح می دهيم.

    3 – ا) همان طور که قبلاً شرح داديم تبصره 2 اساسنامه انجمن هر نوع فعاليت سياسی از طرف اعضای خود ممنوع اعلام می کند. و بدين ترتيب عملاً حمايت دستگاه امنيت را به خود جلب می کند. حد اعتماد دستگاه امنيت به آقای حلبی در سند زير آشکار می شود. رئيس واحد اطلاعات دستگاه امنيت دستور می دهد که هر اقدام نسبت به گروه (حجتيه) با نظر وی (حلبی) باشد:

    "پيرو نامه شماره 20171/25ه12-17/1/36 سازمان اطلاعات و امنيت تهران. خواهشمند است دستور فرمائيد از هر گونه اقدام و نظراتی که نسبت به اعضاء پنج نفر يادشدگان در نامه پيروی مذکوربه عمل خواهند آورد. اين واحد را نيز آگاه سازند. ضمناً چون تجمع نامبردگان جنبه ضديت با مسلک بهائی را دارد و برابر اطلاع حاج شيخ محمود ذاکرزاده تولائی معروف به حلبی از گردانندگان اين جلسه با بخش 21 سازمان اطلاعات و امنيت تهران همکاری هائی دارد اصلح است هرگونه اطلاعی در مورد جلسه متشکله را قبل از احضار بقيه از مشار اليه استفسار نمايند. ح

     رئيس واحد اطلاعاتی کميته مشترک ضد خرابکاری – ناصری 23/1/36" (10)

با اين سند همکاری دستگاه امنيت ايران و گروه حجتيه به خوبی آشکار می شود. در سند ديگر که در زير ذکر می شود حتی دستگاه امنيت به افرادی که از نا دانستگی از روابط انجمن با دستگاه امنيت اقداماتی بر عليه برخی از فعالان حجتيه انجام داده اند مورد توبيخ دستگاه امنيت و رئيس آن قرار می گيرند:

    "درباره شيخ محمود تولائی برابر اظهار نامبرده بالا آقای محمود صالحی نماينده انجمن مباحثه و ارشاد بهائيان به دين اسلام از طريق آن ساواک احضار و توضيحاتی در مورد انجمن مذکور از وی خواسته شده. و با آنکه مشار اليه صراحتاً اعتراف نموده که کليه سوابق امر توسط گردانندگان انجمن در مرکز در اختيار ساواک قرار گرفته معهذا مرتباً به عناوين مختلف اظهار و مورد بازرسی قرار گرفته است. خواهش مند است دستور فرمائيد چگونگی و علت احضار نماينده انجمن فوق الذکر را اعلام دارد. مدير کل اداره سوم - مقدم" (11)

    دو سند ذکر شده دليل قاطع بر همکاری گروه حجتيه با دستگاه امنيت ايران است. اگر اعضای مهم حجتيه از گروه کناره گيری می کردند مورد بی مهری دستگاه امنيت قرار می گرفتند. چون می دانستند تا زمانی که آنها در انجمن فعال هستند به طرف گروه های مخالف دولت نمی روند. بدين سبب خروج فعالين انجمن را از گروه نمی پسنديدند. علی اکبر پرورش از فعالين اوليه انجمن (که بعد از انقلاب 57 به پست های وزارت فرهنگ و نيابت رياست مجلس رسيد) در باره عکس العمل دستگاه امنيت از استعفای خود از انجمن حجتيه چنيين می گويد: "وقتی ساواک متوجه شده بود که من از انجمن کنار رفته ام همين نادری [از مسؤلين عالی رتبه دستگاه امنيت] ملعون ما را خواست و خيلی فحاشی کرد و گفت چرا ديگر در انجمن نيستی!" (12)

    اين سؤال مطرح است که چرا دستگاه امنيت ايران علاقه مند به فعاليت انجمن حجتيه بود و آنها را تأييد و کمک می کرد. علت اصلی آن منصرف کردن جوانان مسلمان از ورود به سازمان های چريکی آن روز بود. فعاليت های انجمن بر عليه بهائيان هيچگونه ضرری برای دولت نداشت بلکه بر عکس می توانست نيرو های مخالف دولت را نيز خنثی کند. آقای هاشمی رفسنجانی چنين می گويد:"کاری که انجمن حجتيه می خواستند بکنند اين بود که مثلاً جلوی بهائی ها را بگيرند. اين همت آنها بود و چون آن کار بی خطر بود استقبال می کردند. يعنی جوانانی بودند که داخل وجودشان تمايل به خدمات دينی بود. اما چون آن ميدان باز بود می رفتند آنجا استقبال خطر نمی کردند. رژيم از اين گونه کارها خوشش می امد چون يک مقدار از نيرو ها را مشغول می کرد." (13)

    در جلسه ای که دکتر مفتح (از فعالين معروف مذهبی) از ممانعت سخنرانی های مذهبی انتقاد و گله می کند. آقای حلبی اظهار می دارد: "شما بر خلاف مصالح مملکت صحبت می کنيد. دستگيرتان می کنم. ولی ما کمسيونها و کنفرانسهای عظيم تشکيل می دهيم و هيچ کس مزاحم ما نمی شود." (14)

    با اين مطلب مشخص می شود که فعاليت های انجمن حجتيه نه تنها بُعد مذهبی بلکه بيشتر بعد سياسی داشته است.

    از سالهای 1340 به بعد دو سازمان چريکی در ايران به وجود آمد: يکي سازمان چريکهای فدائيان خلق که از سنت چپ نشءت می گرفت. و هيچگونه رابطه ای با گروهها و تفکرات مذهبی نداشت. در مقابل اين گروه گروه ديگری تشکيل شد به نام سازمان مجاهدين خلق که از گروه ملی مذهبی از نهضت آزادی جدا شد. اعضای اين گروه اکثراً فرزندان روحانيون بزرگ و تجار مسلمان بازار بودند. گروه مجاهدين با فعاليت های نظامی خود برای دولت مشکلات زيادی به وجود آورده بود. تنها گروهی که می توانست افراد متمايل به سازمان مجاهدين را به خود جذب کند و انها را از فعاليت های سياسی باز دارد گروه حجتيه بود. از اين نظر انجمن بسيار مورد علاقه دستگاه امنيت بوده است. آقای حلبی به کنايه به جوانانی که قصد فعاليت سياسی داشتند چنين می گويد: "انقلاب و آشوب و اضطراب راه نياندازيد. مگر کار به همين طور آسان است که هر بچه ای اسلحه بردارد...به اسم حکومت اسلامی...الفاظ را در غير محلش مصرف کند." (15) انجمن حجتيه بدين ترتيب می توانست جوانانی که شوری در سر داشتند با استفاده از اين استدلال که چرا با شاه مسلمان مخالفت می کنيد که حافظ اسلام است؟ با بهائيان مخالفت کنيد که اعتقادات شما را نفی می کند. بدين ترتيب انها را به مخالفت با جامعه بهائی تشويق می کردند و در اين زمينه تا حدود زيادی هم موفق شدند. نگاهی به نام های فعالين سياسی و اجتماعی امروز ايران که از مدرسه علوی فارغ التحصيل شده اند دليل اين مدعا است. مثلاً دکتر سروش، هاشم آغاجری، عماد باقی و غيره که در مصاحبه ها و مقالات خود به عضويت موقت در حجتيه اعتراف کردند.

     با اين توضيحات مشخص می شود که انجمن حجتيه با توافق دولت و پشتی بانس مالی و انسانی عظيمی که از او حمايت می کرده است به مبارزه با بهائيان بر می خيزد.

 

4- مبارزه حجتيه با بهائيان

 

    انجمن با امکاناتی که ذکر شد از صداقت و زودباوری بهائيان حد اکثر استفاده را کرده و به راحتی توانست افراد مورد نظر خود را تا حدودی به جامعه بهائی وارد کند. اين تازه به اصطلاح بهائيان در جامعه ای که هيچکونه حفاظتی نداشت و هيچ مسئله و مطلبی مخفی نبود به آسانی توانستند اطلاعات مورد نياز از قبيل نام بهائيان، تاريخ و محل برگزاری جلسات، خصوصاً جلسات تبليغی، نام مبلغين، تاريخ و محل سفرهای مبلغين را به گروه حجتيه منتقل کنند. گروه مناظره آنها در جلسات تبليغی حاضر شده و موجبات به هم زدن جلسات را فراهم می کردند. آنها مطمئن بودند که شکايت صاحب خانه و يا مراجعه به مقامات انتظامی هيچ گونه خطری برای آنها نخواهد داشت. و از اين راه موفق شدند که تا حدود زيادی فعاليت های تبليغی بهائيان را سدّ کنند. بعد از انقلاب و دستگيری بهائيان آنطوری که مشخص شد بازجويان آنها اکثراً از افراد حجتيه بودند که خود را به ظاهر بهائی معرفی کرده بودند. اين مطلب توسط بهائيان زندانی که موفق شده بودند نامه هائی از طريق دوستان همزندانی مسلمان خود به بيرون از زندان بفرستند روشن شد. بازجويان اطلاعات دقيقی از درون جامعه بهائی داشتند. آنها موفق شده بودند که مدارک زيادی از مراکز بهائی به دست آورند. برخی از شهدای بهائی حتی صدای بازجويان خود را که به اصطلاح روزی بهائی بوده اند شناخته بودند. بهائيان در حقيقت قربانی اهداف دو گروه شدند. و هيچ گاه فرصت پيدا نکردند که به حملات قلمی و اتهامات آنها در يک دادگاه عادلان جواب دهند. ربودن و به قتل رساندن برخی از بهائيان را بايد به حساب آنها گذاشت. در اين زمينه زمانی می شود اظهار نظر قاطع کرد که اسناد دولتی جهت مطالعه در دسترس قرار گيرد.

 

5- انجمن حجتيه بعد از اتقلاب

 

    با پيروزی انقلاب اسلامی گروه حجتيه که قبل از انقلاب با دستگاه امنيت کشور همکاری می کرد و به ظاهر در سياست

    دخالتی نداشت يک باره رنگ عوض کرده در صف انقلابيون جای می گيرد. برای مشروعيت دادن به اين کار تبصره هائی به اساسنامه ذکر شده انجمن اضافه می شود. از قبيل تبصره شماره 4: "افراد انجمن می توانند به شخصه در هرگونه فعاليت های سياسی، نظامی يا اجتماعی که تحت اشراف يا مورد تأييد مراجع عظام شيعه باشد شرکت نمايند." و در آخر اعلام می کند: "انجمن مجاهدت خود را در زمينه مبارزه با فرقه گمراه بهائيت در کنار ديگر خدماتش تا از بين رفتن کامل امکانات اجتماعی و اقتصادی و تشکيلات بهائی ادامه می دهد." (16)

    به اين ترتيب انجمن قصد نابودی جامعه بهائيان ايران را در همه زمينه ها در سر می پروراند. حجت الاسلام خوئينی ها در مصاحبه با روزنامه کيهان راجع به حجتيه چنين می گويد: "بعد از پيروزی انقلاب بسياری از نيرو های مؤمن از انجمن جدا شدند که موجب تضعيف آن شد. ولی از بين نرفت." (17)

ا    نجمن حجتيه بعد از انقلاب بخشی از نيرو های خود را از دست می دهد ولی در مبارزه با بهائيت به هيچ وجه تضعيف نمی شود. بلکه بر عکس از احساسات تحريک شده مذهبی مردم بر اثر پيروزی انقلاب اسلامی هم استفاده می کند. مخالفت جدا شدگان از انجمن بر سر عدم اجازه دخالت علنی در مسائل سياسی بوده است. و الا در مخالفت با بهائيان کما فی السابق هم عقيده بودند. بدين ترتيب انجمن حجتيه در پرتو انقلاب به امکانات بيشتری هم دست پيدا کرده است. انجمن از امکانات به وجود آمده بر اثر انقلاب خواستار هر چه بيشتر نفوذ در دستگاه دولت می شود. آقای مهندس طيب از جداشدگان انجمن حجتيه چنين می گويد: "علت اين که تلاش می کنند تا مسؤليتهائی را به دست آورند اين است که می خواهند آن طرز فکر و برداشتی را که از اسلام دارند با وجود خودشان در ارگان ها به اجرا در آورند." (18)

    از جمله نهادهائی که انجمن حجتيه چشم طمع به آنها دوخته بود می توان سپاه پاسداران، جهاد، حزب جمهوری اسلامی، استانداری ها، دادگاه های انقلاب و به ويژه آموزش و پرورش بود. افراد نفوذی حجتيه در تمامی اين نهاد ها رخنه کرده بودند و در برخی از شهر ها نظير اصفهان استانداری ها را قبضه کرده و در برخی از شهر ها با نفوذ در سپاه خود را بر آن مسلط کرده بودند. طاهر احمد زاده در مصاحبه با ميثمی نفوذ انجمن حجتيه را در استانداری ها تأييد می کند.

    علت اذيت و آزار به بهائيان در اول انقلاب از قبيل اعدام ها، مصادره اموال، اخراج از دانشگاه ها و دستگاه های دولتی به احتمال زياد توسط افراد انجمن حجتيه انجام گرفتند. کما اين که بعد از محدود کردن نفوذ آنها فشار بر جامعه بهائی تا حدودی تخفيف پيدا می کند. اگر روزی اسناد دولتی فاش شد و از نام بازجويان اطلاع حاصل شد می توان در اين زمينه به يقين اظهار نظر کرد.

    مهندس طيب می گويد نفوذ آنها در آموزش و پرورش مشکلات زيادی برای آقايان رجائی، و با هنر (رئيس جمهور و نخست وزير دوران اول انقلاب) به وجود آورده بود. رجائی در يک سخنرانی برای مربيان تربيت معلم می گويد: "من انجمنی ها را نمی پذيرم و اينها را ما راهشان نمی دهيم." انجمن حجتيه در دستگاه اطلاعات و امنيت نفوذ فوق العاده ای پيدا کرده بود. تا جائی که آيت الله جنتی در خطبه نماز جمعه در سال 1361 چنين می گويد: "علت اصرار شما داير بر اين که در مراکز اطلاعاتی نفوذ کنيد و اطلاعات جمع آوری نمائيد برای چیست؟ به چه مناسبت شما می خواهيد در قسمت فرهنگی فعاليت نمائيد يا سياسی؟ دليل اين که اطلاعات جمع آوری شده را به مرکز بهره وری و به ارگان های انقلابی نمی دهيد چیست؟ چرا؟ ... مگر سپاه يا ارگان های مشابه نبايد دارای آن اطلاعات باشند تا ضد انقلاب را پی گيری نمايند. چرا با سپاه به صورت کامل همکاری نداريد؟... آيا شما به خودتان اجازه می دهيد از امکانات دولتی استفاده کنيد و در رابطه با اين سوء استفاده مجوز قانون و شرعی داريد يا نه؟" (20)

    در اينجا آقای جنتی از حجتيه ای ها می خواهد که با ارگان ها همکاری کنند ولی مثل اينکه انجمن ادعای بيشتری داشته و قصد کنترل کامل دستگاه های دولتی را داشته است. گستردگی نفوذ انجمن در دستگاه دولت مورد تأييد رئيس انجمن حجتيه آقای حلبی بوده است. وی در نشريه "همگام با انقلاب اسلامی" از انجمن حجتيه مهدويه چنين می گويد: "برادران انجمن در سراسر کشور به حسب احساس مسؤليت شرعی و اعتقاد راسخ به خدمت در جمهوری اسلامی از اوائل انقلاب به خدمت و تلاش در نهاد های انقلابی و ارگان های دولتی و قانونی مشغول بوده اند و توانسته اند با ارائه خدمات صادقانه خود به خدمات حساس تری از طرف دست اندر کاران جمهوری اسلامی دعوت شوند..." (21)

 

6 – انجمن حجتيه و مدافعان آن در اوائل انقلاب

 

     بعد از پيروزی انقلاب اسلامی حملاتی در رسانه های گروهی، سخنرانی ها و منابر بر ضد انجمن حجتيه انجام می شد. اما انجمن حجتيه کارهای خود را هميشه توجيه می کرد و به هيچ وجه حاضر به قبول اشتباهات خود نشد. در بين دولت مردان جمهوری اسلامی هم در برخورد با انجمن حجتيه اختلاف نظر وجود داشت. افرادی نظير هاشمی نژاد، رجائی (رئيس جمهور سابق) و ناطق نوری انتقاد های تندی بر عليه حجتيه ابراز می داشت. در برابر اينها افرادی نظير آيت الله خزعلی از آنها سخت دفاع می کردند. (22)

    از مخالفين انجمن حجتيه دو نفر کشته، يکی از کار بر کنار شده، اما خزعلی کما فی السابق در مرکز قدر جای دارد. آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب "عبور از بحران" می نويسد: "آقای خزعلی در باره انجمن حجتيه و صلاحيت دينی آنها صحبت کرد. و از امام می خواست که امام جلوی موج مخالفت با آنها را که برخاسته بود بگيرند. به بعد موکول شد." (23) آنچه که بعداً مشخص شد امام خمينی به پا در ميانی و وساطت آقای خزعلی اهميتی نمی دهد. برای شناختن موقعيت آيت الله خزعلی بايد ياد آور شد که ايشان 28 ماه به عنوان نماينده امام خمينی در انجمن حجتيه عضو شورای نگهبان بود. امام خمينی بعداً او را از نمايندگی در انجمن حجتيه خلع می کند. آيت الله خزعلی انتقادهای پيرامون انجمن حجتيه را جوّ سازی و شايعه پراکنی می دانست. آقای خزعلی در نامه ای به ارسلان محمدی، يکی از فعالين انجمن، چنين می نويسد: "در باره انجمن اين روز ها زياد حرف می زنند. و بيشترش حرف زيادی است. جو سازی و شايعه پراکنی...نگران نباشيد و دست خوش جو شايعه نشويد." (24)

    راجع به نظريات آيت الله خزعلی در اين مورد ديرتر صحبت خواهيم کرد.

  يکی ديگر از مخالفين انجمن در آن زمان آيت الله جنتی، رئيس فعلی شورای نگهبان، بوده است که قبلاً به آن اشاره کرديم. ولی ايشان بعداً توسط آقای خامنه ای رئيس جمهور وقت مورد اعتراض قرار می گيرد که چرا به خود اجازه داده است از انجمن حجتيه سؤالات ذکر شده را بکند. آقای هاشمی رفسنجانی مخالفت انجمن حجتيه را نمی پسندد و می گويد: "اين انجمن در گذشته به منظور مبارزه با بهائيان تشکيل شد و مخالف مبارزه با رژيم پهلوی بود... بعد از انقلاب اينها وارد بسياری از کارهای دولتی مخصوصاً فرهنگی شدند... نبايد مزاحم آنها شد. افراد مسلمان و معتقدی هستند. ولی انقلابی نيستند." (25) هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با مجله "رجعت" معتقد است که بايد آنها را تشويق کرد و از توازن نيروهايشان استفاده کرد. (26)

     انجمن حجتيه در حوزه علميه قم هم طرف دارانی دارد. از جمله آنان آقای راستی کاشی، نماينده امام در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، بود. او معتقد بود که اعضای انجمن با مسائل اسلامی آشنا و جزو افراد مذهبی و خوب جامعه ما هستند.

    رئيس جمهور وقت آيت الله خامنه ای سخنان آیت الله جنتی را که قبلاً به آن اشاره شد مورد انتقاد قرار می دهد و چنين می گويد: "اما اين سؤال که اينها چگونه هستند و اشاره به فرمايشات آقای جنتی به نظر من اين سؤال يک سؤال طبيعی و درستی نيست. من بدون اين که شما را در اين سؤال متهم بکنم نفس وجود اين مسئله را و عمده کردن مسئله انجمن حجتيه را در جامعه متهم می کنم. و کسانی را که برای اولين بار اين شايعه و اين بحران مصنوعی سعی کردند که به وجود بياورند نا خالص می دانم. به نظر من در ميان افرادی که در انجمن هستند عناصری انقلابی، مؤمن، صادق، دلسوز برای انقلاب و مؤمن به امام و ولايت فقيه و در خدمت کشور و جمهوری اسلامی پيدا می شوند...جناب آقای جنتی برادر عزيزمان که بنده برای ايشان احترام زيادی قائلم پس از آن خطبه ای که طی آن راجع به انجمن حجتيه سؤالاتی کردند يک شب پيش من آمدند. و من از ايشان سؤال کردم که چطور شد اين مسئله را مطرح کردی؟ ايشان در حالی که از آنچه که واقع شده بود خوشنود نبودند گفتند: حالا کاری است که صورت گرفته، چگونه بايد جبران کنم؟ و من به ايشان پيشنهاد کردم به اين صورت است که شما در نماز جمعه نسبت به کسانی که می خواهند از بيان شما سوء استفاده ...بکنند، و به صورت تضاد اصلی انجمنی و ضد انجمنی در بياورند شما اخطار بکنيد...و اگر خود انجمنی ها در پاسخ سؤالات شما يک حرف قابل قبول و قابل تعريف آوردند آن را مجددا در نماز جمعه مطرح کنيد..." (27)

بدين ترتيب آیت الله خامنه ای از ايشان می خواهد که از حجتيه معذرت خواهی کند.

 

7 -  تعطيلی انجمن

 

    همه اقدامات طرفداران انجمن در برابر نظريات امام خمينی رنگ می بازد و يک اشاره ضمنی از ايشان کافی است که مسؤل انجمن خود تعطيل انجمن – و البته نه انحلال آن را! – اعلام کند. با بروز اختلافات بين افراد حجتيه و طرف داران دولت در سبزه وار کار به زد و خورد نظامی می کشد که نتيجه آن کشته و زخمی شدن عده ای از طرفين است. در شهر های ديگر مثل بوشهر، اصفهان و کرمانشاه هم اختلافات به تظاهرات و زد و خورد های خيابانی منجر می شود. آقای خمينی که از ابتدا نسبت به انجمن حجتيه بدبين بوده است به وزير کشور ناطق نوری و علی اکبر پرورش، وزير آموزش و پرورش، نظر خود را نسبت به انجمن چنين ابراز می کند: "به آنها پست کليدی ندهيد. خطرناکند. وقتی آمدند بين شما تفرقه ايجاد می کننند، تشتت ايجاد می کنند. برادران را به جان هم می اندازند. آنها کار ديگری دارند. دنبال مسئله ديگری هستند. اينها با شاه همکاری می کردند. برايشان مسئله دين مطرح نبوده است." (28)

    بعد از اين وقايع آقای خمينی بدون توجه به توصيه ها و طرفداری ها از انجمن حجتيه تصميم خود را بر عليه آنها اتخاذ می کند. و در سخنرانی عيد فطر چنين می گويد: "يک دسته ديگر هم که تزشان اين است که بگذاريد که معصيت زياد بوشد تا حضرت صاحب بيايد، حضرت صاحب مگر برای چه می آيد؟ حضرت صاحب می آيد معصيت را بردارد. ما معصيت کنيم که او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد و اين دسته بندی ها را برای خاطر خدا اگر مسلميد و برای خاطر کشورتان، اگر ملی هستيد اين دسته بندی ها را برداريد. در اين موجی که الان اين ملت را به پيش می برد در اين موج خودتان را وارد کنيد و بر خلاف اين موج حرکن نکنيد که دست و پايتان خواهد شکست." (29)

بعد از اين سخنرانی از رهبر انقلاب رهبری انجمن حجتيه به دست و پا میافتد و از آقای حلبی رئيس انجمن کسب تکليف می کند. ايشان بعد از اطلاع از متن سخنرانی امام دستور می دهد که انجمن تعطيل شود و به اعضا و مردم ايران اعلام شود. اما به حکم تقيه که در تشيع مجاز است فعاليت های خود را در خفا دنبال می کنند. در اعلاميه ای که در يک مرداد 1362 انجمن حجتيه منتشر کرد چنين می خوانيم: "در پي اين فرمايش شايع شد که طرف خطاب امر مبارک اين انجمن است اگر چه به هيچ وجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بيان فوق نيافته و نمی يابيم و در ايام گذشته به خصوص از زمانی که حضرت ايشان با صدور اجازه مصرف انجمن از سهم امام عليه السلام اين خدمات دينی و فرهنگی را تأييد فرموده بودند هيچ دليل روشن و شاهد مسلمی که دلالت بر صلاح ديد معظم له به تعطيلی انجمن نمايد در دست نبود. معذلک در مقام استفسار برآمديم. البته تماس مستقيم ميسر نگشت ليکن با تحقيق از مجاری ممکنه و شخصيت های محترمه موثقه و بنا به قرائن کافيه محرز شد که مخاطب امر معظم له اين انجمن می باشد. لذا موضوع توسط مسؤلين انجمن به عرض مؤسس معظم و استاد مکرم حضرت حجت الاسلم والمسلمين آقای حلبی دامت برکاته رسيد. فرمودند: در چنين حالتی وظيفه شرعی در ادامه فعاليت نيست. کليه جلسه ها و برنامه ها بايد تعطيل شود." (30)

    در ادامه اعلاميه ياد آور می شود که ما در زمان حکومت شاه از خدمات و فعاليت های اسلامی ممنوع و محروم نمی شديم ولی اکنون که حکومت اسلامی است ممنوع می شويم و در برابر اين فشار ها بايد تقيه کنيم.

    به گفتار ميرزا محمد تقی اصفهانی:"معنی تقيه که واجب است اين است که شخص مؤمن در جائی که اظهار حق کردن برای او خوف، ضرر عقلائی به جان يا مال يا ابروی او هست خود را نگه دارد و اظهار حق نکند. بلکه اگر ناچار شد به جهت حفظ جان يا مال يا آبروی خود به موافقت کردن با مخالفان به زبان با آنها موافقت کند ليکن قلب او مخالف زبان او باشد." (31)

    در بخش بعدی نشان می دهيم که انجمن حجتيه بعد از دستور امام خمينی به مخفی کاری روی آورد و در نهاد های کشور نه تنها که نفوذ خود را حفظ کرد بلکه آن را تشديد کرد. تا آنجائی که آيت الله توسلی در مصاحبه با خبرنگار ايسنا می گويد: "خطر انتقام حجتيه از امام جدی است." (32)

    امام خمينی با هوشياری در يافته بود که تعطيلی انجمن فقط به خاطر حفظ ظاهر و عدم قدرت در روياروئی با رهبر انقلاب بود: "امام در يک جلسه خصوصی با اشاره به اين که انجمن خود را تعطيل کرده نه منحل آن را بی فائده خوانده بود." (33)

آنطور که بعداً مشاهده شد تعطيلی انجمن حجتيه چيزی جز ظاهرسازی نبوده. و آنها کما کان به فعاليت خود ادامه دادند. اکنون با توجه به اين که مخالفين انجمن حجتيه تا حدود زيادی از گردونه قدرت خارج شده اند می توان حدس زد که در آينده چه اتفاقاتی بروز خواهد کرد. انجمن فعلاً اهرم های قدرت را تا حدود زيادی در دست دارد اما به فکر قبضه کردن کامل قدرت و برکناری آيت الله خامنه ای است.

 

8 – فعاليت های مجدد انجمن

 

    در سال های اخير طرف داران انجمن با بهره گيری از روحانيون طرفدار خود به نيروی عمده در جامعه ايران تبديل شده است. آيت الله خزعلی از دوستان و ياران نزديگ مصباح يزدی و طرف داران جدی حجتيه بعد از چند سالی سکوت مجددا درباره انجمن چنين می گويد: "ما انجمن حجتيه را قبول داريم و از آن دفاع می کنيم... کسانی را که من در اين انجمن می شناسم البته مايلند راجع به مقابله با بهائيت هم فعاليت انجام دهندو و البته وزير اطلاعات گفته اند که ما نيز حاضريم اينها را بپذيريم." (34) آيت الله خزعلی همچنين در گفتگو با خبرنگار ايسنا چنين می گويد: "مطالبی که در مورد انجمن حجتيه می نويسند و می نوشتند اشتباه است. من موضوع را با وزير اطلاعات (حجت الاسلام يونسی) در ميان گذاشتم...به آنها اتهام می زنند که سعی می کنند فساد زياد شود تا امام زمان عج ظهور کند. ولی اينها نماز شب می خوانند و تهجد دارند." (35) آيت الله خزعلی درباره وضعيت انجمن بعد از سالهای تعطيلی اظهار کرد که: "آنها منحل نشده اند فقط کار نمی کنند...." و میافزود: "الان دستگاه انتظار دارد که بيايند و مشغول کار شوند. به خود بنده گفتند بيايند ما هم به آنها کمک می کنيم. فهميدند که اينها آنطور نيستند. و الان به آنها احتياج دارند.   افراد ارزنده ای دارند... بعضی از آنها سمت هائی دارند و از افراد برجسته حجتيه بوده اند. حجتيه ای ها الان هم هستند. مشغول کارهای دينی خودشان هستند. جلسه دارند..."

 (36)

    به نظر علی تاجر نيا، نماينده شهر مشهد در مجلس، انجمن حجتيه مورد حمايت بخشهائی از حاکميت است: "يک عضو کمسيون امنيت ملی مجلس گفت: اظهارات معاون وزير اطلاعات در امور فرقه ها تأييد کننده تحليلی است که انجمن حجتيه را مورد حمايت بخشهائی از حاکميت می داند." تاجر نيا با اشاره به اين که "وزارت اطلاعات اشراف خوبی بر فعاليت جريان هائی چون انجمن حجتيه دارد تصريح کرد: متأسفانه پس از آنکه برخورد با جرائم اين جريان ها از فاز اطلاعاتی وارد فاز قضائی می شود مسامحه زيادی صورت می گيرد. به عقيده اين نماينده مجلس اهرم هائی وجود دارند که مانع از برخورد با رده های بالای اين جريان که بعضاً در بخشهائی از حاکميت حضور دارند می شود." (37)

بدين ترتيب جای شکی باقی نمی ماند که انجمن حجتيه کما فی السابق از نفوذ زيادی بر خوردار است.

    يکی ديگر از طرفداران حجتيه آقای تاج الدين محرابی است. ايشان معتقد است که اصولا "از ابتدای انقلاب حرکت غلطی آغاز شد و ان تفاوت ننهادن ميان گروه های معاند با جمهوری اسلامی با گروه هائی بود که می شد با اصلاحاتی از ظرفيت های آنان برای انقلاب اسلامی بهره برد. يکی از اين گروه ها که همچون دشمن خونی با آن رفتار شد انجمن حجتيه بود. فرياد هائی هم که به دفاع از آن برمی خاست و يکی از آنها آيتالله خزعلی بود اصلاً مورد توجه کسی قرار نگرفت." (38)

    دليل ديگر بر نفوذ تفکرات انجمن حجتيه بين دولت مردان ايران نطق احمدی نژاد در قم قبل از اشغال پست رياست جمهوری است. سخنرانی ايشان تحت عنوان "دستهای خبيثی که با بهانه حجتيه ای می خواهند نام امام زمان به فراموشی سپرده شود" به مضمون چنين می گويد: اصلاً بدون اعتقاد و اتکا به امام معصوم هيچ حرکت مثبتی در عالم اتفاق نخواهد افتاد. ما غافل هستيم از اين که امام داريم. امامی که حیّ است و امامت می کند. واسطه ارتباط با آسمان است. و آنچه زيبائی در عالم هست به واسطه وجود او است. و هر نوع حرکت مثبتی به واسطه او است. خدا لعنت کند دستهای خبيثی را که به محض اين که نام امام زمان را می بريد می گويند اين حجتيه ای است." (39)

     آقای احمدی نژاد با مطرح کردن اين مسئله مخالفت ضمنی خود را با ولايت فقيه آشکار می کند و همان حرفی را می زند که انجمن حجتيه می زد و خشم امام خمينی را برانگيخت تا دستور تعطيلی آن را داد.

     يکی ديگر از نويسندگانی که قصد اعاده حيثيت از انجمن حجتيه دارد آقای رسول جعفريان است. ايشان اشاره به فعاليت های علمی حجتيه می کند و معتقد است که بدون ترديد انجمن سهم بزرگی در آموزش دينی برای نسل جديد داشته. و برای مبارزه با بهائيت چاره ای جز عدم مداخله در سياست نداشته است. اين تربيت فکری تنها در برابر بهائيت نبود بلکه به جوانان آنطوری آموزش داده می شد که در برابر انديشه های الحادی می توانستند بايستند. (40)

 

9- مخالفين انجمن حجتيه

 

     با شروع دوره رياست جمهوری آقای احمدی نژاد دور جديدی از فعاليت و نفوذ انجمن حجتيه در دستگاه دولتی آشکار شد. ار اين رو مخالفين انجمن هم زنگ خطر را به صدا درآوردن و مشغول افشا گری درباره ماهيت آنها هستند. در اين بخش مختصراً به نظريات آنها می پردازيم. يکی از مخالفين حجتيه کاظم جلالی، نماينده شاهرود در مجلس شورای اسلامی، است. ايشان به وزير پيشنهادی آموزش و پرورش آقای فرشيدی اعتراض می کند و اضافه می کند: "آخر فردی با چنين ديدگاه و ذهن بسته ای که مدام دم از روحانيت می زند چطور می تواند عصر مدرن را درک کند و به اداره امور بپردازد؟" در ادامه جلالی با اشاره به عدم پاسخ فرشيدی به سؤال کمسيون مبنی بر عضويت وی در انجمن حجتيه گفت: " بعد از اين موضوع شنيدم که آقای فرشيدی در بيرون از کمسيون مطرح کرده است که من از آنجا که احساس می کردم ممکن است در کمسيون افرادی عضو انجمن حجتيه باشند از پاسخ امتناع کردم. در حالی که فرشيدی بايد نسبت به اين سؤال کمسيون پاسخ صريح و روشن بدهند." (41) بدين ترتيب ملاحظه می شود که انجمن حجتيه آنچنان نفوذ و قدرتی دارد که وزير پيشنهادی به هر حال جرئت اظهار عقيده در عضويت يا عدم عضويت در انجمن ندارد. اگر حرف ايشان را قبول کنيم اعضای کمسيون بايد از اعضای انجمن حجتيه باشند. و الا عدم پاسخ به سؤال دليل بارز آن است که ايشان خود عضو انجمن حجتيه است.

     بدين ترتيب اشغال پست وزارت آموزش و پرورش که از اول انقلاب مورد نظر انجمن حجتيه بود آخر الامر به دست آنها افتاده است. آيت الله توسلی در گفتگو با ايسنا می گويد: "مسلماً افرادی با تفکر حجتيه در حال دخالت در امور هستند . در بعضی جاها نفوذ کرده اند. دو گروه می خواهند از امام انتقام بگيرند. يکی انجمن حجتيه است که امام از همان روز اول می دانست اينها چه کسانی هستند. مسئله انجمن حجتيه عادی نبود... شاه به انجمن حجتيه آزادی داده بود تا عده ای به مسئله حضرت بقيت الله مشغول شوند و در مقابل نهضت امام بايستند... آنهائی که ادعای رؤيت امام زمان را می کنند شياد هستند... متأسفانه اين قبيل کارها الان شايع شده است." (42) آنطور که مشاهده می شود آقای احمدی نژاد و اعضای کابينه او ادعای ان را دارند که در جلسات هيئت دولت امام زمان حاضر است. ليست نامزدهای انتخابات را امام زمان تأييد کرده است و يا چاه جمکران و بوجه سنگينی که برای آن تعيين کرده اند. تفکرات انجمن حجتيه همانطوری که ذکر شد در کليه دستگاه های دولتی نفوذ کرده است. به همان دليلی که امام خمینی ترتيب تعطيلی انجمن حجتيه را داد از همان مجرا و دامن زدن به نزديکی حضور امام زمان با تفکرات بنيان گذار جمهوری اسلامی مخالفت می کنند. خبرنگار "بازتاب" از تحرکات تازه انجمن حجتيه و بی تفاوتی دستگاه های اطلاعاتی خبر می دهد: "گروهی از سران انجمن حجتيه با اغفال و سازماندهی وسيع تعداد زيادی از جوانان مذهبی با سوء استفاده از بی تفاوتی دستگاه های اطلاعاتی به تحرکات گسترده ای دست زده اند. بنا بر اين گزارش يکی از اين تحرکات، تهيه بروشوری تبليغاتی برای اين گرايش متحجر تکثير آن در ده ها هزار نسخه و توزيع آن در محافل مذهبی است. در اين جزوه تأکيد شده است که دعا جهت تعجيل در فرج، مثل نمازهای واجب روزانه بر هر زن و مرد مسلمان و مؤمن واجب است و ترک آن مثل ترک نماز های واجب گناه کبيره و موجب کفر است. در ادامه اين مطلب آمده است: علما روحانيون اهل منبر و ائمه جمعه و جماعات و صاحب نظران تنها تئوری پرداز مسائل مربوط به مهدويت بوده اند و هيچ کار انقلابی و عملی جهت تعجيل در فرج انجام نداده اند. اين گروه پيشنهاد کرده يک روز خاص به عنوان انقلاب و اجتماع قلوب و دعای کل مردم ايران و ساير شيعيان در کشور های مخالف تعييد و به طوری که تمام مردم جهان متوجه آن شوند تبليغ شوند. سوگند به خدائی که جان ما در اختيار او است اگر اين روز مشخص شود و تمامی منتظران و شيعيان در اماکن مقدس جمع شوند و فرج را طلب نمايند و اگر اين روز معين روز جمعه ای باشد يقيناً مولای مان روز شنبه فردايش ظهور خواهد فرمود... اين گروه در ادامه مردمی را که به توصيه های انان عمل نکنند به عذای تحديد و اعلام کرده که بر اثر دعا های آن در مسجد آدينه مرکز گروه ياد شده به عذابی سخت و خوارکننده دچار خواهند شد." انعکاس اين تفکرات را در سخنرانی های فراوان آقای احمدی نژاد منجمله سخنرانی وی در سازمان ملل به خوبی می توان ديد.

    زادسر جيرفتی، نماينده مجلس و عضو فراکسيون اصول گرايان مجلس، به گزارش ايلنا نامه ای به احمدی نژاد چنين می نويسد: "احمدی نژاد خود را منتخب امام زمان (ع) می داند...از آيت الله مصبح يزدی دستور می گيرد...حامی و مروج انجمن حجتيه می باشد...متحجرين را مورد توجه قرار می دهد...مداحان خرافه پرور را پر و بال داده است...و مواردی ديگر از اين دست که مستقيم و غير مستقيم طرح و القاء می کند و غالباً سعی می کنند تا خوانندگان خود را به اين باور برسانند که اميدشان به رئيس جمهوری و دولت اميدی «ابتر» است. جدا تقاضا دارد که به هر نحو که صلاح دانيد يک بار و برای هميشه مواضع اعتقادی و مديريتی خود و دولت را راجع به چنطن مباحثی به استحضار مردم برسانيد." (44)

    آيتالله مصباح يزدی، رئيس و مدير مدرسه حقانی قم، طرف دار تز ظهور امام، مروج اهداف انجمن حجتيه و پيشوای آقای احمدی نژاد است. آقای احمدی نژاد تا به امروز در جواب نامه نماينده مجلس مطلبی اظهار نکرده است. به گزارش "پيکنت" زير عنوان "ديدار پر معنی" می نويسد: "برای اولين بار در جمهوری اسلامی گروهی از فرماندهان سپاه سراسر کشور بديدار آيتالله مصباح يزدی رفتند. مصباح يزدی در اين ديدار با اشاره به روی کار آمدن دولت احمدی نژاد به عنوان دولتی اسلامی گفت: در اين دوران که نغمه های الهی و شور دينی زنده شده است و پس از سال های طولانی که شاهد کمرنگ شدن ارزش ها بوديم دولتی ارزشی تشکيل شده است. از اينرو بايد قدر آن را بدانيم...تشکيل دولت جديد يک نعمت الهی است. اگر شکر اين نعمت الهی خوب به جای آورده شود اين نعمت افزون خواهد شد. همه چيز ما به ايمان بستگی دارد. اما متأسفانه عده ای با سخنرانی ها و مقالات خود به دنبال از بين بردن ايمان جوانان هستند... احمدی نژاد از مريدان و شاگردان مصباح يزدی است...اين ديدار بسيار پر اهميت است. مصباح يزدی ايدئولوگ و از رهبران تشکيلات احيا شده حجتيه در ايران است. و اين ديدار نظامی نشان داد که حجتيه تا مغز استخوان ارگان های نظامی و امنيتی نفوذ کرده است." (45) قبل از انتخابات رياست جمهوری و نامزد شدن آقای هاشمی رفسنجانی و مخالفت هائی که با وی شد در مقاله ای زير عنوان "اسلام امام به نزاع هاشمی آمده است يا اسلام حجتيه؟" می نويسد که اسلام حجتيه است که در برابر رفسنجانی قرار گرفته است. آقای احمدی نژاد از طرِق فعاليت در جنبش دانشجوئی به پستی در حد فرمانداری در يکی از استانهای کشور می رسد. استانی که تحت مسؤليت آقای شيخ عطار از سابقه داران انجمن حجتيه بود. تا رسيدن به شهرداری تهران از آقای احمدی نژاد اسمی نبود. اما از دورانی که مهدی چمران يکی ديگر از سابقه داران انجمن حجتيه به رياست شورای شهر تهران انتخاب شد شهردار شدن احمدی نژاد قابل انتظار بود. بعد از اين که احمدی نژاد بر کرسی رياست شهرداری تهران تکيه زد از آقای شيخ عطار نامبرده را به سردبيری روزنامه "همشهری" انتخاب کرد. به نظر نويسنده بينش و منشی مشابه با حجتيه اکنون در شهرداری تهران حاکم گشته و متأسفانه اکنون عجولانه عزم صعود به مراتب بالاتر را نيز در سر می پروراند. البته اين اظهار نظر نويسنده مربوط به دوران قبل از انتخابات رياست جمهوری است ولی با انتخاب آقای احمدی نژاد نظر نويسنده کاملا تأييد گرديد.

 

    آقای بنی صدر، اولين رئيس جمهور ايران، چنين می نويسد: "از ضد بهائی گری تا تدارک ظهور ولی عصر عج يا استحاله جريان سياسی به رهبری روحانيت؟ اين انجمن دو خاصه داشت: ضد خمينی و جنبش اسلامی و ضد گرايش به سياست و فعاليت سياسی. بعدها يک چند از گردانندگانش مصباح يزذی و خزعلی و ... ضد شريعتی نيز شدند. بعد از انقلاب با همان طرز فکر اما با تغيير و حذف صفت ضد سياست و جانشين کردن ضد خمينی با خمينی ستائی به فعاليت خويش ادامه دادند...اما در جريان جنگ هشت ساله فرصت را برای گسترش فعاليت های خود مغتنم شمردند با نفوذ در نهاد های انقلاب به خصوص سپاه مشغول عضو گيری و تربيت کادر شدند. با حضور در جبهه های جنگ موفق شدند شماری از افراد سپاه را به خود جلب کنند تا آنجا که اين افراد در خانه های خود محلی را به مسجد برای انجام دعا و نماز توسل و نيز گردهم آئی ها برای بحث پيرامون چگونگی تدارک ظهور ولی عصر اختصاص دادند. اطلاعيه های حاوی روايات مجعول در جبهه ها پخش و سعی در تبديل طرز فکر خود به فکر غالب بر جبهه ها کردند. با پايان گرفتن جنگ و بازگشتن افراد نيروهای مسلح به شهرها حجتيه ای ها دست به ايجاد تشکلهای زير زمينی در سپاه و آموزش و پرورش و... زدند و به کار عضوگيری و تربيت کادر وسعت بخشيدند تا اين که در جريان انتخابات قلابی رياست جمهوری فرصت تلائی را برای رساندن احمدی نژاد به مقام رياست جمهوری يافتند و آن را مغتنم شمردند...البته انجمن حجتيه سخت ضد بهائی و نيز ضد اهل سنت هست. ...اما سنی ها را به اين علت دشمن می دانند که به باور آنها امام زمان حیّ غائب وجود ندارد." (46)

 

(1) انجمن حجتيه در بستر زمان، گفتگوی آقای ميثمی با طاهر احمد زاده

(2) در شناخت حزب قاعدين، تأليف ع. باقی، نشر دانش اسلامی، سال 1363، ص 183

(3) روايتی تازه از انجمن حجتيه، بخش اول، فتاح غلامی

(4) مأخذ شماره 1

(5) ياد شده

(6) ياد شده

(7) مأخذ شماره 2، ص 58

(8) به نقل از فتاح غلامی، ولايتی های بی ولايت، محمد رضا اخگری، 1367، ص 25

(9) مأخذ شماره 2، ص 180-191

(10) ياد شده، ص 335

(11) ياد شده، ص 340

(12) ياد شده، ص 52-53

(13) ياد شده، ص 38-39

(14) ياد شده، ص 81-82

(15) ياد شده، ص 212

(16) ياد شده، ص 76

(17) روزنامه کيهان، 21 مرداد 1362

(18) مأخذ شماره 2، به نقل از آزادگان، 3 اسفند 1360، ص 87

(19) ياد شده ص 88

(20) خطبه نماز جمعه آيت الله جنتی 9/7/1361

(21) نشريه همگام با انقلاب اسلامی انجمن حجتيه مهدويه، ص 15-16

(22)آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامی کد 5327

(23) عبور از بحران، تأليف هاشمی رفسنجانی، نشر معارف اسلامی، سال 1378، ص 277

(24) مأخذ شماره 22

(25) مأخذ شماره 23

(26) مصاحبه هاشمی رفسنجانی با مجله رجعت 5/11/1360

(27) مصاحبه آيت الله خامنه ای با روزنامه اطلاعات 6/11/1360

(28) سخنرانی برادر آقا محمدی نماينده همدان در مجلس شورای اسلامی، روزنامه اطلاعات 30/1/1362

(29) بخشی از سخنان امام خمينی به مناسبت عيد فطر 21 تير ماه 1362 به نقل از باقی

(30) مأخذ شماره 2، ص 5

(31) وظيفه مردم در غيبت امام زمان (عج)، تأليف حاج ميرزا محمد تقی اصفهانی ص 162

(32) گفتگوی آيت الله توسلی با خبرگزاری ايسنا 7 مرداد 1384

(33) پايگاه خبری شريف نيوز، "اعاده حيثيت از انجمن حجتيه"، 20 دی ماه 1364

(34) مصاحبه آيت الله خزعلی با سياست تمروز 29 ترديبهشت 1383

(35) گفتگوی آيت الله خزعلی با ايسنا، خبر نامه رويداد، شهريور 1383

(36) برگی از تاريخ خبرگزاری دانشجويان ايران، تهران، سرويس تاريخ

(37) بولتن سياسی ايرانيان، ايران امروز، 17 شهريور 1381

(38) سايت بازتاب، انجمن حجتيه و ولايت فقيه، 18 بهمن 1383

(39) گزارش خبرنگار مجله خورشيد مکه، 3 دی 1383

(40) شريف نيوز، پايگاه تحليلی دانشجويان به نقل از کتاب جريانها و سازمانهای مذهبی سياسی ايران، تأليف رسول جعفريان 1383، ص 368-378

(41) کاظم جلالی نماينده شاهرود در مجلس شورای اسلامی، سايت امروز، 18/8/1384

(42) مأخذ شماره 32

(43) سايد بازتاب] 24 شهريور 1384

(44)گزارش ايلنا، سايت امروز 25/8/1384

(45) پيک نت، 5/11/89

(46) انقلاب اسلامی، شماره 635، از 5 تا 18 دی 1384، ص 3

 

ضميمه: اساسنامه انجمن حجتيه

 

مقدمه: به منظور فعاليت‌هاي علمي و آموزشي و خدمات مفيد اجتماعي، با الهام از تعاليم عاليه اسلام و مذهب شيعه جعفري براي پرورش استعداد و تربيت انسان‌هاي لايق و كاردان و مقيد به تقوي و ايمان و اصلاح جهات مادي و معنوي جامعه، مؤسسه‌اي به نام (انجمن خيريه حجتيه مهدويه) به قصد صد در صد غيرانتفاعي به شرح زير تأسيس مي‌شود.

 

فصل يكم: اسم، موضوع، هدف، مركز و مدت و دارايي
 

ماده اول: اسم مؤسسه (انجمن خيريه حجتيه مهدويه ) است كه اين اساسنامه به اختصار انجمن ناميده مي‌شود.
 

ماده دوم: موضوع و هدف: منظور از تشكيل انجمن، اجراي اموري است كه ذيلا شرح داده مي‌شود:
تبليغ دين اسلام و مذهب جعفري و دفاع علمي از آن با رعايت مقتضيات زمان به روش‌هاي مختلف زير:
 

1ـ تشكيل كنفرانس‌ها و سمينارهاي علمي و ديني در نقاط مختلف كشور با رعايت مقررات عمومي

2ـ چاپ و پخش جزوات و نشريه‌هاي علمي و ديني با رعايت قوانين مطبوعاتي كشور
 

3ـ تأسيس كلا‌سهاي تعليم و تدريس اخلاقي و معارف اسلامي با رعايت مقررات عمومي
 

4ـ ايجاد كتابخانه و قرائت‌خانه و اماكن ورزشي با رعايت قوانين مربوطه
 

5ـ انجام امور خيريه عمومي و مساعدت فرهنگي مؤسسات اسلامي و اخذ تماس با مجامع مشابه بين‌المللي با نظر مقامات ذي‌صلاحيت
 

6ـ تدارك جلسات آموزشي به منظور تربيت افراد براي مناظرات و مباحثات علمي، ادبي و مذهبي در محافل اسلامي با رعايت مقررات
 

7ـ تأسيس هر نوع مؤسسه فرهنگي نظير دبستان، دبيرستان، مدارس عاليه و پرورشگاه با رعايت قوانين
 

8ـ ايجاد هر نوع مراكز درماني نظير بيمارستان و درمانگاه با رعايت مقررات وزارت بهداري
 

9ـ تبصره
 

تبصره 1ـ موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقيه‌الله امام زمان «ارواحنا فداه» لايتغير خواهد بود اما برنامه‌هاي آن با توجه به شرايط زمان و نياز جامعه، مي‌تواند بر اساس حفظ هدف ملي و رعايت مقررات اين اساسنامه تغيير و يا تعميم شود.
تبصره 2ـ انجمن به هيچ‌وجه در امور سياسي مداخله نخواهد داشت و نيز مسؤوليت هرنوع دخالتي را كه در زمينه‌هاي سياسي از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گيرد، بر عهده نخواهد داشت.
 

ماده 3ـ مراكز انجمن در تهران است و صندوق پستي شماره… براي مكاتبات آن در اختيار مي‌باشد. در صورت اقتضا هيأت مؤسس مي‌تواند با نظر مقامات ذي‌صلاحيت، نماينده گروه يا شعب انجمن را در تهران يا ديگر نقاط، اعم از داخل يا خارج كشور داير نمايد و افراد نيكوكار را به نمايندگي انجمن براي اجراي اهداف اساسنامه به خدمت دعوت كند. (ماهيت ضدانقلابي انجمن حجتيه را بشناسيم، بي‌نا، بي‌تا، ص79