xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

                                     

                     

پکشنبه 3  تير  86 /  24  ژوئن 07

«  ول معطليم ! »

     اين  حکومتِ فلاکت بار و شاهآيت الهی ِ اسلامی دارد به 30 سالگی ( سنِ پُختگی يا گنديده گی ؟)  می رسد و ما داريم هنوز دوره می کنيم ...  راستی را ،  چه را داريم " دوره " می کنيم ؟ هيچی را ، پوچی را ؟ به عبث عمر را گذراندن و خود فريبی را  و اينکه هستيم و داريم کاری می کنيم - و گوئيا از نوعِ " کارستان " ؟!...

     نگاهی به " داخل " و " خارج " بيندازيم " :

     در " داخل " چه داريم ؟ کوفت و کاریِ " مشارکت " را داريم که بندِ نافش به شاهآيت الله ها بسته است و « دنباله چی يان خاتمی »  هميشه تغذيه کرده اند از خون چکه هایِ اين حکومتِ به غايت خونريز و جنايتکار و هنوز هم تغذيه می کنند - که کوفتِ شان باد  و بگيرد خرخره ِ شانرا به يکباره ! از اينان فرجی و مددی ؟! از خِرفت ترين احمقانيم که اگر باورمان باشد به اينان !

     " کم خورده گانِ " و « " کم خون چکان به حلق ريزان ِ" " ملی -  مذهبی " »  را هم داريم که به گه گاه نِق زن و به فراوان در خفقان و هنوز نفرين می فرستند به شاهآيت الله ها که نان را به نيمه از حلقِ شان در آورند ! که کوفتِ شان باد همان نانِ " به نيمه " و هرگز گيرِ شان نيآيد " ديگر نيمه " و در ميانهء راهِ خرخرهِ شان سِفت و سخت بماند ! از اينان فرجی و مددی ؟!  از خِرفت ترين احمقانيم که اگر باورمان باشد به اينان !

     اما جامعه ايستا نيست و پويائي اش را زنان و جوانان اند ضامن و به انواع و اقسام راه های برونرفت از اين دورِ تسلسل را جويايند  و دريغا درد ، که گه گاه مُعجزه جوئی می کنند از همان راستين امامزاده هایِ دروغينِ بالائی ! حاليا خودايانند راستين خدايانِ همين راستين امامزاده گانِ دروغين  ... فرجی اگر باشد و مددی ، تنها از اينانست .

     و سری بزنيم به " خارج " :

     نيمهء ديگرِ شاهآيت الله ها را داريم به سرکرده گی " نيم پهلویِ  دوم رصاخانِ کبير " که به دنبالِ يکپارچه گی شاهيانه هستند و خود در بالا بودن و به پرده انداختنِ آيت الله ها تا بتوانند در خلوت با آنان " نان و پيازِ پيامبرانه و امامانه " بخورند و در همان خلوت به خامی ما خلايق ، ساغری زنند ! از اينان فرجی و مددی ؟!  از خِرفت ترين احمقانيم که اگر باورمان باشد به اينان !

     بيچاره گان و سردرگُمان و سردرگُم کننده گان و گُمراه کننده گان  ِ " اتحاد جمهوريخواهان " را هم داريم که   تا به همين ديروز ِ به واقع ديروز ،  غِلتِ شاهانه می زدند در انواعِ استالينيسم و انور خوجه ای و مائوئيستی يا به جيره خواره گی " برادر بزرگ " و عايدی هایِ ماهانهِ شانرا به " بهترين " وجهی در راهِ خلايقیِ " خودشان " به مصرف می رساندند و امروزه با از کنار رفتنِ " جيره دهنده گان ِ " ديروز ، پرداخته اند به رقاصی برایِ به ماورا - ليبرال ها و اخ و تف کن به تمامیِ گذشته شان که گوئيا - حتی - کوچکترين عنصرِ مثبت در آنها نبود ! ) . اين بيچاره گان را ول کنيم که ميمونانه شده اند زائدهء نق نق زنانِ درون  حکومتی ... از اينان فرجی و مددی ؟!  از خِرفت ترين احمقانيم که اگر باورمان باشد به اينان ! [ يکبار  " حسودیِ " شان نشود " جمهوريخواهان لائيک و دموکرات " که از آنان نگفتم که هنوز پارا در هوا ، پا در هوايانه می جويند و نمی دانم در کجایِ اين جهان می خواهند " پایِ در هوا " یِ شانرا بگذارند !  ]

     گرچه ابا دارم ، اما - گوئيا - ، از " رجوی يان " هم بايد گفت ! چه بگويم از اينانِ تفالهء حکومتِ فلاکت بارِ اسلامی که  ريشه به جز در " اسلامِ راستينِ " اينهمه مصايب برسرِ ما آور ، در هيچ جا ندارند و بهر حال ريشه در اين خاک ندارند ! از اينان فرجی و مددی ؟!  از خِرفت ترين احمقانيم که اگر باورمان باشد به اينان !

     چه حاصل گفتن از بسياران و بسيارانِ " دار و دسته " هایِ ديگر که به تجارت و با پول هایِ بار آوردهء دولت ها ( یِ تا به ديروز " امپرياليست " و امروز " دموکرات و عزيز " ) ، انواع و اقسام تارنما و راديو و تله ويزيون و "بنياد " و هزار کوفت و کاری دارند و باصطلاح دارند " مبارزه " می کنند ( با کی ، با چی ؟  خود دانند - حتما ! ) - که مبارکِ شان باد ! ...  از اينان فرجی و مددی ؟!  از خِرفت ترين احمقانيم که اگر باورمان باشد به اينان !

     ... و ما هنوز داريم " دوره " می کنيم - راستی را چه را  و چرا ؟

     ( " سخت " نوشته ام ؟ دلم پُر بود و نتوانستم جلویِ دستِ  به تايپم را بگيرم ! )