xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

                                

                       

مُعجِز  از ما خارجه نشينان ؟ حاشا !


گامهاي ِتانرا
ـ آنسان که خُود ِ خود ِتان می خواهيد ـ ،
برداريد
و باهيچ نگرشی
به " فرمان " هایِ مايانِ خارجه نشين !
*
اين مايانِ خارجه نشين
چاقو و قمه و شمشير و تيغ و زنجير درمقابل نداريم
و اينجائی که هستيم
( به جز شنکنجهء روحی از درد ِتان )
شکنجه نمی شويم
مارا به زندان نمی اندازند
به خانهِ مان مُغول وار هُجوم نمی آورند
به جزئياتِ زندگی ِ مان دخالت نمی کنند
نان ِ کم و بيش را
از حلقوم ِ مان بيرون نمی آورند
پس :
چه حقی مارا ؛
ـ اينسان لِنگِ شان کُن ؛
آنسان لِنگِ شان کُن ؟!
*
جانِ مانرا برکولِ مان گذاشتيم
به اينجاها آمده ايم
پس :
چه حقی مارا ؛
جانَت را بده
راهِ بازگشتِ مانرا هموار ساز ؟!
*
خود بهتر از هر کس دانی :
به کوچه خواهی زد
يا
نخواهی زد ؛
درگير خواهی شد
يا نخواهی شد ؛
" قهرمان " خواهی شد
يا
" کوچَکمردِ بُزرگ " خواهی ماند .
*
مايان را اعتمادت نباشد :
سه چهار قطره اشک برسرنوشتِ تان خواهيم ريخت
و با خيالِ آسوده سرکی به رستوران خواهيم زد
لبی تر خواهيم کرد
وبعد از چند ليوان
دوباره بر سرنوشتِ تان اشک خواهيم ريخت !
*
گام هايِ تانرا
ـ آنسان که خود ِ خود ِتان خواهيد ـ ،
برداريد
نگاهِ تان به سویِ ما نباشد :
مُعجِز از ما ؟
- حاشا !

7 تير 81