xalvat@yahoo.com m.ilbeigi@yahoo.fr |
جنابِ آقايِ منتظری ، باسلام ! |
بی پرده با شما سخن مي گويم تا دريابم تحمل و مدارائي تانرا ( اگر چه سابقهُ ذهنيِ بسيار شديد دارم از " تحمل ومدارا " يتان تا قبلِ از بركناري – استعفاء ؟ - از مقامِ " شامخِ قائم مقامِ" ولايتِ فقيهِ تان – خيالِ " پرونده سازي " ندارم و رو نخواهم كرد اسناد را ! ) . خواهيد گفت مرا چه نياز به سنجش ِ امثالِ تو ؟! اما چون من را نياز است به دانستن اينكه " مراجعِ تقليد " ي چون شما را چه هست نظر به معضلاتِ ما ايراني ها پراكنده در سراسرِ دنيا تا دوباره نيفتيمِ بدامِ باصطلاح سخنانِ زيبايِ امام خميني ها - كه مرا حتي يك آن و از روزِ اول اعتقادي بر آنها نبود (وبعضي از نوشته هايِ آنزماني م گواه براين مدعايند ) . امروزه روز رسم براينست كه هر كس وناكس بدنبالِ فتوا هاىِ - فتاوي درستترست ؟ - جنابعالي ست ( موُدبم ، نه ؟ ) . حتي " لائيك " هائي چون دكتر مسعودِ اميد – راستي را اگر دكترِشان ، پيش از نامِ مباركشان ، دكتر ( اين عقدهُ ما ايراني ها را ) نمي آورد ، آيا به استفهامات ش جواب مي داديد ؟ استفهامات بايد گفت ؟ چرا بايد زندگيِمانرا چنين پيچيده كنيم و واژه هائي بكار بريم كه حتي معنايش را نمي دانيم ؟! واما منِ نابه دين را خيالِ فتواخواهي نيست . تنها چند سئوال : 1- از آنجائي كه نا به دينم ، آيا مجاز ست مرا از راستهُ حيوانات بدانند وهرچه كه دينداران خواستند برسرِ بيچاره ام بيآورند : شكنجه ام كنند ؛ اعدامم كنند ؛ زندانيم كنند ؛ به من و خانوادهُ موُنث و مذكرم تجاوز كنند ؛ آواره ام كنند ؛ سنگسارم كنند ؛ بلرزم هرلحظه كه چه مي خواهند آورد بر سرِ من و فرزندانِ درمانده ام ... آيا اين ست عدلِ اسلامي و توحيدي كه نباشد هيچ كس را نظري به جز بيضهُ اسلام وهمه متحدالفكر ومتحدالشكل باشند ؟ مرا كه ديدگاهي و پايگاهي ست به خوبي مي دانم كه اگر به خواهم افكارم را حاكم برهمه چيز كنم ، دنيائي خواهم ساخت پر از درد و شقاوت – براي به ثمر رسيدنِ افكارم تا به سرحدِ توانم كوشش خواهم كرد ، اما حاشا ! حاشا ! بخواهم نظزگاهم ناظر به همه چيز باشد ؛ چه فاجعه اي ! 2- برايِ من طبيعي ست كه زنان – اين سازندگانِ جهان - ، در دنيائي همه گونه گاني را حقِ زندگي ، انتخاب كنند حجابِ اسلامي شان و حتي بي حجاب ولخت وعوري شان را ! و مرا مي تواند حقِ نگرش براين باشد وچشم فروبستن برآن . آيا اسلام اين حق واجازه را به شما مي دهد كه برآن نظاره كنيد و براين چشم فرو بنديد ؟ وبگذاريد هم اين باشد و هم آن؟ 3- چه كسي بايد پاسخگويِ اين همه فجايعِ اين بيست و سه واندي باشد ؟ اسلام ؟4- با توجه به اينكه در خاطرات تان ( در بخشِ مربوط به زندان تان ) ، كمونيست ها را كثيف و نا پاك ونجس خوانديد ، آيا حاضريد با چونان مني ( كه براستي نمي دانم چه هستم ، اما هرچه هستم نابه دين و نا مسلمانم ) برسرِ يك سفره بنشينيد وغذا بخوريد ؟ ( باتوجه به اينكه بعد از اين همه سال ، هنوز هم ، برسمِ ايرانيان كونم را مي شورم ! و با نشسته گان چطور ؟ ) . 5- آيا اعتقاد داريد كه هركس به دين ش و ناديني اش ؟6- آيا اعتقاد نداريد كه هركس را كاري ست و " مراجع " دراين بيست و سه سال واندي ثابت كردندكه كاردان نيستند و هنوز هم " عهدِ بوقي " ! بهترنيست كه به كارِ چراخندن امورِ عهدِ بوقيِ شان برگردند ؟7- ...8- ...آن كه نه دكترا دارد و نه عقده اش . 3 تيرِ 81 ( آيا به خاطرِ نا دكتر بودنم جوابی دريافت نخواهم كرد ؟ ) |