m.ilbeigi@yahoo.fr dimanche, 04. novembre 2018 |
شمسالعماره٬ برجی برای دیدن رعیتبیژن روحانی
گرچه برقراری ارتباط میان ایران و اروپا پیش از دوران قاجار و در دوران صفوی آغاز شده بود اما این ارتباط نتوانست تاثیر چندان مشخص و موثری در سیر هنر و معماری ایران برجای بگذارد. دلیل آن که این ارتباط چندان به تاثیر پذیری مستقیم منجر نشد، نیاز به گفتگوی بیشتری دارد. اما در عوض دوران قاجار از این دیدگاه، مانند دروازه ای بود که به روی تمدنی دیگر گشوده شد. معمولن سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا را سفرهای پرخرج و بی حاصل برای کشور به حساب میآورند، اما اگرچه این سفرها هزینههای زیادی را به دربار ایران تحمیل کردند ولی چندان هم خالی از نتیجه نبودند. دارالفنون ناصرالدین شاه در سال ١٢۶۴ قمری به سلطنت رسید و چهار سال بعد مدرسه دارالفنون در تهران افتتاح شد. معمار دارالفنون رضا مهندس باشی و تحصیل کرده فرنگ است و در بنای این ساختمان تلفیقی از معماری سنتی ایران و اروپا را به کار میگیرد. برای اولین بار به جای قوسهای معماری ایرانی از قوسهای رومی و ستونهایی با تزیینات و سرستونهای اروپایی استفاده میشود. یعنی گرچه از الگوهای معماری ایرانی مثل معماری چهار ایوانی با حیاط مرکزی در ساختمان مدرسه استفاده میشود اما عناصری از معماری غربی با آن ترکیب و آمیخته میشود. مدرسهای که قرار است علوم جدید در آن تدریس شوند نمیتواند از تاثیرات معماری غربی برکنار بماند. شمس العماره زمانی که سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا آغاز میشود، او با دیدن عمارتهای بلند و چند طبقه در فرنگ به فکر میافتد تا چنین ساختمانی را در دارالخلافه خود برپا کند. تا آن زمان برپا کردن ساختمانهای بلند مرتبه در تهران و شهرهای دیگر معمول نبود. تنها نمونه خاص در این مورد، عالی قاپو در اصفهان است. سایر ساختمان های بلند، محدود به بناهای مذهبی می شدند. یعنی گنبدها یا منارهای مساجد بلندترین عناصر بصری در چشم انداز شهری بودند. با این حال، شاه عمارتی میخواست تا بالای آن بنشیند و شهر را تماشا کند. فنآوری سنتی در سال ١٢۴۵ خورشیدی یا ١٢٨۵ قمری شمس العماره در ضلع شرقی ارگ سلطنتی تهران ساخته شد. ساختمانی پنج طبقه که ارتفاعش در حدود ٣٠ متر است. با آن که الگوی اصلی ساختن چنین بنایی، عمارتهای بلند اروپا بوده است، اما فن و تکنیک و تزیینات اصلی به کار رفته در آن هنوز در ادامه معماری ایرانی یا معماری سنتی ایران هستند. زیرا هنوز فنون و مصالح جدید مهندسی به ایران وارده نشده بودند. طبقات مختلف این ساختمان با استفاده
از "خرپا" روی یکدیگر سوار شدهاند. یعنی اگر "خرپا" تا پیش از این برای احداث
شیروانی و نگهداشتن آن مورد استفاده قرار می گرفت در شمس العماره برای ساختن
سقف طبقات فوقانی روی هم قرار گرفتن این طبقات به کار رفت و به این وسیله بار و
وزن هر طبقه به پایین منتقل میشد. در ضمن برای کم کردن وزن ساختمان، هرچه به
طبقات بالایی می رسیم از قطر دیوارها کاسته می شود. از روی طبقه دوم، دو برج
مجزا شروع می شوند و تا بالا ادامه پیدا می کنند. میان این دو برج که بالای هر
کدام از آنها یک کلاه فرنگی ست، برج ساعت قرار گرفته. کارکرد متفاوت ساختمانهای بلند و جدید در اروپا حاصل انقلاب صنعتی، مصالح مدرن مانند فولاد و آهن وشیشه و تکنیکهای جدید مهندسی بودند. ساختمانهایی که میبایست یا در خدمت تولید کالاهای مدرن و یا در خدمت نظام سرمایه و بوروکراسی آن قرار میگرفتند. دوری از تزیینات هنری فراوان ودر مقابل آن کارکردگرایی و کارا بودن، آرام آرام به خصوصیات اصلی این معماری در اروپا و آمریکای شمالی بدل میشد. ساختمانهایی برای فعالیتهای صنعتی، اداری، خدماتی و مسکونی. اما از دیدگاه هنوز سنتی پادشاه ایران، تنها ارتفاع این ساختمانها به کار دارالخلافه او میآمد. میگویند بعداز ظهرها، ناصرالدین شاه، در حالی که در بالاترین طبقه شمس العماره و در کلاه فرنگی آن مینشست، بستنی میخورد و "رعیت" را تماشا میکرد. شمس العماره برجی بود برای دیدن شهر قدیم، که پایههای خودش همچنان در سنتهای معماری ایرانی قرار داشت، اما چندی نگذشت که چشماندازی که از بالای این برج دیده میشد به کلی تغییر کرد و دگرگون شد.
|