xalvat@yahoo.com        m.ilbeigi@yahoo.fr          

  

                    

 

احمد زاهدي


 

احمد شاملو در سينماي ايران

 

ادبيات و سينماي ايران

در ميان هنرها، ادبيات بيشتر از همه بر سينما تاثير داشته؛ و در اين ميان كم نبودند اديبان و شاعراني كه سينما را وسيله‌ي بيان كامل‌تر و يا كارآمدتري ديده و به آن گرويده‌اند.

رابطه‌ي سينما و ادبيات از يك فصل مشترك مهم و جدى يعنى روايت آغاز مىشود از گونه‌ها و زبان‌هاى متنوعى در قالب شعر، افسانه و قصه، رمان و داستان كوتاه و .... سينما به عنوان رسانه اى كه از مجموعه‌ي هنرها بهره مى‌برد خويشاوندى نزديكى با ادبيات و روايات مورد اشاره دارد.

اقتباس ادبى در سينماى ايران، سابقه اى طولانى دارد. عبدالحسين سپنتا در طى سال هاى ۱۳۱۳ تا ،۱۳۱۶ چهار فيلم ساخت كه سه عنوان آن يعنى شيرين و فرهاد، فردوسى و ليلى و مجنون از منابع كهن ادبى ايران بهره برده بود. در سال هاى بعد گرايش به متون تاريخى، اسلامى، فولكلور و گنجينه هاى ادبى ايران به علت برخوردار نبودن سينماى ايران از فيلمنامه نويسان مجرب، سرعت زيادى يافت. و به استفاده از آثار معاصر ادبى نيز رسيد كه معروف ترين آن اقتباس از كتاب شوهر آهو خانم نوشته على محمد افغانى بود. اين سمت و سو به استفاده از نوشته هاي پاورقى نويسان نيز منجر شد و در دهه ۵۰ فيلم‌هاى متعددى از روى پاورقى‌هاى مطرح آن دوره ساخته شدند. اما جريان موسوم به موج نوى سينماى ايران به سراغ قصه هاى اجتماعى كه بار سياسى فراوانى را نيز در خود مستتر داشت، رفت و فيلم هاى گاو، تنگسير، آرامش در حضور ديگران، خاك و داش آكل در اين طيف ساخته شدند.

در اين ميان از شاعران و نويسندگاني چون غلامحسين ساعدي، احمد شاملو، محمدعلي سپانلو، ابراهيم گلستان، فروغ فرخزاد، ناصر تقوايي، منوچهر آتشي كه خود دستي در كار سينما نيز داشتند گرفته تا اقتباس‌هايي كه از مولانا، سعدي و فردوسي در سينما و تلوزيون ايران شده و مي‌شود، نشان از گستردگي حضور اديبان و ادبيات در سينماي ايران داشته و دارد.

پيدا و پنهان

احمد شاملو در سال 1304 درتهران چشم به جهان گشود دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی او بسیار نامرتب و در شهرهای گوناگون بوده زیرا پدرش افسر ارتش بود و به همین جهت خانواده‌اش همواره در شهرهای مختلف بودند سرانجام دوره دبیرستان را در تهران به پایان رساند. در سال 1323 برای همیشه دست از تحصیل شست و ضمن ادامه‌ي مبارزه سیاسی تمام مدت به نوشتن و سرودن پرداخت. حضور پيدا و پنهان احمد شاملو، به عنوان يكي از مطرح‌ترين چهره‌هاي ادبيات معاصر در سينماي ايران، بحثي است كه تاكنون كمتر به آن پرداخته شده است. و در ضمن ارائه كارنامه سينمايى شاملو همواره به هدف بى اعتبار كردن او مورد استفاده قرار گرفته است.

احمد شاملو سينما را به عنوان يك هنر نمي‌شناخت و آن را مورد استهزا قرار مى‌داد. از نگاه او سينما چيز مسخره‌اى بيش نبود و در بسيارى مواقع با نفرت از آن ياد مى‌كرد. او در مصاحبه‌اى با مجله‌ي فيلم (شماره 68، شهريور 67) دوران فيلمنامه نويسى خود را دوران اسارت نام گذاشت. دورانى كه سبب شد شاملو تا آخر عمرش نسبت به سينما بدبين شده و هرگز سخنى از آن بر زبان نراند. شاملو فعالیت سینمایی خود را از سال 1338 آغاز کرد و یک فیلم مستند در پیرامون سیستان و بلوچستان را به سفارش شرکت ایتال کونسولت کارگردانی کرد. گفته مي‌شود اولين بار حضور در اداره سمعی و بصری وزارت کشاورزی كه كارش نمايش و ساخت فيلم‌هاي آموزشي براي روستاييان و در روستاها بود، و کارگرداني فیلم مستند سیستان و بلوچستان، موجب آشنایی و ایجاد رابطه احمد شاملو با سینماگران ایرانی گردید. گفته شده در اين دوران در وزارت كشاورزي، سهراب سپهري نيز با شاملو همكاري مي‌كرد.

احمد شاملو علاوه بر سناريو نويسي براي سينماي موسوم به فيلمفارسي، در توليد و حتا كارگرداني تعدادي از شاخص‌ترين و هنرمندانه‌ترين آثار روشنفكرانه‌ي تاريخ سينماي ايران نيز نقش داشت، كه هيچ‌گاه به آن‌ها اشاره نمي‌شود و معمولاً با طرح فيلمنامه‌هاي فيلم‌فارسي‌هايي كه شاملو در نوشتن آن‌ها نقشي داشته، عملكرد وي را در سينما به باد انتقاد گرفته‌اند.

دوران اسارت

احمد شاملو كه در سال‌هاي مياني دهه‌ي سي به عنوان شاعري نوگرا و معترض در محافل روشنفكري پايتخت شناخته شده بود، در نخستين واكنش رسمي‌اش به سينما، با نوشتن مقاله‌اي در مجله‌ي آشنا، به تحسين فيلم 17 روز به اعدام، ساخته‌ي دكتر هوشنگ كاووسي پرداخت؛ اقدامي كه بعدها منجر به همكاري بيشتر آن دو شد.

در سال 1339 احمد شاملو، فيلمنامه‌ي اول هيكل را بر اساس داستان يك فيلم مصري، به پيشنهاد سيامك ياسمي مي‌نويسد. با وجود فروش خوب و موفقيت اول هيكل در گيشه، اين فيلم سليقه‌ي صاحبنظران را برآورده نمي‌كند، تا جايي كه ابراهيم گلستان در شماره‌ي 132 پست تهران سينمايي به تاريخ 26/6/1339 مي‌نويسد: «سينما 15 سال است كه در اين مملكت وجود دارد، ولي نثر فارسي را كه هزار سال سنت دارد ملاحظه كنيد [در فيلم اول هيكل] به چه روزي درآمده...». چنين نقدي بر فيلمنامه‌اي كه غالب گفتارنويسي‌هاي آن را شاملو انجام داده است، حكايت از عدم علاقه و توجه‌ي وي به سينما و بي‌اهميتي اين هنر صنعت نوپديد براي شاملو است.

سال 1342 ناصر ملك مطيعي كه به‌عنوان يك كارگردان با فيلم‌هايي موفق، تقرباً وجهه‌ي خوبي پيدا كرده بود؛ مردها و جاده‌ها را كه فيلمي كوچك و كم هزينه است، با بياني ساده و بي‌غل و غش، و بسيار صميمي كه فيلمنامه‌اش را احمد شاملو ـ بي‌آنكه نامي از او در عنوانبندي بيايد ـ نوشته بود، مي‌سازد.

شاملو چند فيلمنامه‌ي مشهور ديگر را هم بدون اين‌كه نامي از وي در عنوانبندي يا شناسنامه‌ي فيلم‌ها آورده شود، نوشته است. غالباً شاملو خود خواهان حذف نامش از عنوانبندي‌ها بود، به تصور اين‌كه ضعف هنري و ابتذال حاكم در سينماي فارسي، وجهه‌ي روشنفكرانه‌ي او را خدشه دار كند.

در همان سال 42 شاملو، با اقتباس از داستاني نوشته‌ي جيمز هادلي چيس فيلمنامه‌ي تار عنكبوت را مي‌نويسد، و با استقبال از آن فيلم كه توسط مهندس مهدي ميرصمد زاده و با بازي هوشنگ كاووسي ساخته شده بود، احمد شاملو به فيلمنامه‌نويسي موفق براي گيشه و مورد توجه فيلمفارسي‌سازها مبدل مي‌شود.

شاملو در اين زمان مدت‌ها در استوديوهاي توليد فيلم به تماشاي فيلم‌هاي تجاري آمريكايي، هندي و ايتاليايي مي‌نشيند تا از آن‌ها براي نوشتن الهام بگيرد.

باز در همان سال 1342 شاملو فيلمنامه‌ي نيرنگ دختران را با گرته برداري از داستان فيلم ايتاليايي تعطيلات در ايسيكا نوشت كه آن هم در نمايش عمومي‌اش فيلم موفقي بود.

سال بعد شاملو فيلمنامه‌ي ترانه‌هاي روستايي را مي‌نويسد، كه صابر رهبر با كارگرداني شتابزده‌اش از آن فيلمي ضعيف مي‌سازد. و با وجود نقش‌آفريني محمدعلي فردين، چندان مورد توجه قرار نمي‌گيرد.

اما شكست فيلم بن‌بست، ساخته‌ي ديگري از مهدي ميرصمد زاده، در اكران سال 1344 كه فيلمنامه‌اش را احمد شاملو نوشته است، آشكارا به دليل ضعف بيش‌از حد فيلمنامه بود.

با اين وجود شاملو در همان سال 44 اقدام به ساخت فيلمي به نام داغ ننگ مي‌كند، حاصل كار اثري ضعيف و نشان دهنده‌ي عدم شناخت شاملو به دقائق كارش است. فيلم داغ ننگ به نمايش عمومي درآمد. اما فروش چنداني نداشت.

احمد شاملو درباره‌ي تنها تجربه‌ي فيلم‌سازي حرفه‌اي ـ داستاني‌اش در شماره 470 مجله‌ي ستاره‌ي سينما 2/2/1344 مي‌گويد: «تهيه‌كننده هرچه توانست در جريان كار، صحنه‌هاي مورد پسندش را به فيلم اضافه كرد. و كار به‌جايي كشيد كه من تنها آوانسي كه مي‌خواستم حذف نامم بود كه البته با آن هم موافقت نشد...»

اما در همين سال پرفروش‌ترين فيلم تاريخ سينماي ايران تا بيش‌از پنج‌دهه‌ي بعد، گنج قارون به نمايش درمي‌آيد. با وجود اين‌كه نامي از احمد شاملو در عنوانبندي آن ديده نمي‌شود، اما فيلمنامه‌اش منصوب به شاملو است. اگرچه گفته و شنيده‌ها درباره‌ي گنج قارون بسيار است، كه اغلب هم ناشي از موفقيت خارج از انتظار آن بوده، اما استفاده‌ي فراوان از امكانات زبان محاوره در گفت‌گوهاي فيلم گنج قارون اين احتمال را كه شاملو در پروراندن آن‌ها نقش داشته باشد، بيشتر مي‌كند.

در سال 1345 شاملو با همكاري كارگردان مشهور آن سال‌ها ساموئل خاچيكيان فيمنامه‌ي بي عشق هرگز را مي‌نويسد، فيلمي كه در نمايش عمومي‌اش با شكست روبه‌رو مي‌شود.

در همان سال شاملو، فيلمنامه‌ي ديگري براي كارگرداني ناصر ملك مطيعي با عنوان فرار از حقيقت مي‌نويسد و خود نيز دقايقي در اين فيلم بازي مي‌كند، كه احتمالاً نخستين حضور شاملو دربرابر دوربين سينما است.

همكاري ديگربار شاملو با خاچيكيان در سال 1347 شكل مي‌گيرد. در اين سال شاملو فيلمنامه‌ي ناموفق من هم گريه كردم را مي‌نويسد.

 به‌جز نمونه‌هاي ذكر شده و فيلم‌نامه‌هاي فيلمفارسي‌هاي ديگري كه احتمالاً رد حضور شاملو از آن‌ها به خواست خودش و به دلايل ذكر شده، پاك شده است، همكاري شاملو با پرويز صياد در فيلم درخشان بن‌بست قابل ذكر است. در صحنه‌هايي از فيلم بن‌بست به حضور شاملو و جوانان علاقه‌مند ادبيات و هنر در كافه نادري آن سال‌ها اشاره مي‌شود. در طول اين فيلم دو بار صداي احمد شاملو كه شعر بر سرماي درون را مي‌خواند شنيده مي‌شود.

سينما حقيقت

حضور احمد شاملو در سينماي مستند ايران مقوله‌اي است كه تاكنون كلاً به فراموشي سپرده شده است و غالباً به فيلمنامه‌هاي تجاري شاملو براي نشان دادن نقش و كارهاي او در سينما اكتفا كرده‌اند.

بادجن محصول 1348 به كارگرداني ناصر تقوايي يكي از مهمترين و بحث‌انگيزترين مستندهاي تاريخ سينماي ايران است. فيلم باد جن به مراسم دفع زار يا باد جن در بندر لنگه مي‌پردازد. روايت شاعرانه و تاثير گذار فيلم با صداي دورگه و لرزان احمد شاملو بيان شده است.

شاملو خود نيز اقدام به ساخت فيلم‌هاي مستند با گرايش قوم‌نگارانه كرده است؛ اما از آن‌جا كه اين فيلم‌ها را نه كاملاً بنا بر علايق شخصي كه به سفارش تلوزوين ساخته است، همواره به آن‌ها مانند كارهايي اداري و عاري از خلاقيت نگاه مي‌كرد. از آن‌جمله فيلم‌هاي آقا قليچ داماد مي‌شه، پاوه، رقص ديلماني، رقص قاسم‌آبادي، رقص تركمن، عروسي در داراب كلايه، گيله مردي، مراسم صوفيان، ورزا جنگ، يالانچي پهلوان و ياور سري را مي‌توان نام برد كه همه‌گي در سال‌هاي پاياني دهه‌ي 40 و آغاز دهه‌ي 50 ساخته شده‌اند. اين مستندهاي كوتاه روايتي ساده و واقع‌گرا از همان موضوعي هستند كه عنوان فيلم را نيز شامل مي‌شود.

جعبه‌ي جادو

احمد شاملو علاوه بر ساخت چند فيلم مستند كوتاه در تلويزيون نيز سناريوي مجموعه تخت جمشيد را بر اساس نوشته‌ي صادق هدايت براي كارگرداني مرتضي علوي مي‌نويسد.

در قسمت‌هاي مختلف مجموعه‌ي مثنوي معنوي نيز كه زنده‌ياد علي حاتمي آن‌ها را در سال 1353 براي تلويزيون ساخته است، صداي احمد شاملو آن را همراهي مي‌كند.

محصول زمان
حاصل دو دهه حضور پيدا و پنهان برجسته‌ترين شاعر معاصر در سينماي ايران، همكاري در ساخت يك فيلم بلند داستاني و يك فيلم كوتاه مستند و دو مجموعه‌ي تلويزيوني، كارگرداني 11 فيلم كوتاه مستند و ساخت يك فيلم بلند داستاني، و نوشتن دست‌كم 11 فيلمنامه كمابيش موفق براي سينماي فارسي است. نتيجه‌اي كه بيش از هر چيز نمايانگر زمانه‌ي زيستن شاملو، مصائب يك شاعر براي گذران زندگي در آن زمان و نشان دهنده‌ي اوج سانسور و اختناق در حكومت پهلوي بود؛ چرا كه شاعري براي امرار معاش مجبور به فعاليت در سينماي مبتذل وقت شده و جلو باروري استعدادهاي سينمايي‌اش، آن‌چنان كه فيلم‌هاي مستند شاملو مشهود است، بدين طريق گرفته مي‌شود. با اين همه مي‌توان گفت كه اگرچه حضور احمد شاملو در سينماي ايران درخشان نيست، اما از بسياري جهات در خور توجه است.

 
  صفحه‌ی

 

 

: